روایت:الکافی جلد ۱ ش ۷۵۸
آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة
محمد بن يحيي عن محمد بن الحسين عن محمد بن اسماعيل عن منصور بن يونس عن زيد بن الجهم الهلالي عن ابي عبد الله ع قال سمعته يقول :
الکافی جلد ۱ ش ۷۵۷ | حدیث | الکافی جلد ۱ ش ۷۵۹ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۲, ۴۰۹
زيد بن جهم هلالى گويد: شنيدم امام صادق (ع) مى فرمود: چون ولايت على (ع) نازل شد و رسول خدا هم گفته بود: به على (ع) به عنوان امير المؤمنين سلام كنيد، و در آن روز باز، اى زيد رسول خدا براى تأكيد به آن دو نفر (ابو بكر و عمر) فرمود: برخيزيد و به او بگوئيد: السلام عليك يا امير المؤمنين، گفتند: اين دستور از خدا است يا رسول خدا؟ به آنها فرمود: از خدا و رسول خدا (ص) و خدا اين آيه را نازل كرد (۹۱ سوره نحل): «پيمانها را پس از تأكيد نشكنيد با اينكه شما خدا را كفيل و گواه آن ساختهايد، به راستى خدا مىداند كه شما چه مىكنيد» مقصودِ گفتار رسول خدا است براى آن دو نفر و گفته آنها كه از طرف خدا است يا رسول خدا (ص) (۹۲ سوره نحل): «مباشيد چون پير زنى كه وامىتابيد رشته محكم خود را و آن را پنبه مىكرد، پيمان و عهدى را كه مىبنديد وسيله نيرنگ و دغلى ميان خود مسازيد تا مبادا (ائمهاى بهتر و پاكتر از ائمه ساختگى شما باشند)». گويد: گفتم: قربانت" ائمتكم" فرموديد؟ فرمود: آرى به خدا لفظ ائمه است، گفتم: ما، أربى (به جاى از كى) مىخوانيم، فرمود: أربى چيست؟ و با اشاره به دست آن را به دور انداخت، «همانا خدا شما را بدان آزمايش مىكند، (يعنى به على) محققاً براى شما روز قيامت بيان مىكند آنچه را در آن اختلاف داريد» (۹۳ سوره نحل): «اگر خدا مىخواست شما را يك امت هم عقيده مىساخت ولى خدا هر كه را خواهد رهبرى به حق نكند، و هر كه را خواهد به حق رهبرى كند و محققاً شما روز قيامت از آنچه بكنيد باز پرسى مىشويد» (۹۴): «پيمانهاى خود را وسيله نيرنگ و دغلى ميان خود مسازيد تا گامى كه استوار شده بلغزد، (يعنى پس از بيان رسول خدا (ص) در باره على ع) و بچشيد بدى را براى جلوگيرى خود از راه خدا (مقصود على (ع) است) و براى شما عذابى دردناك باشد».
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۵۲
زيد بن جهم هلالى گويد: شنيدم امام صادق عليه السلام ميفرمود: چون امر ولايت على بن ابى طالب عليه السلام نازل شد و پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله فرموده بود، بلقب «امير المؤمنين» بعلى سلام كنيد، اى زيد: از جمله تأكيداتى كه خدا در آن روز بر آن دو نفر (ابو بكر و عمر) نمود، اين بود كه رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله بآنها فرمود: برخيزيد و بعنوان «امير المؤمنين» بعلى سلام كنيد، آن دو نفر گفتند: اى رسول خدا اين امر از جانب خدا است يا از جانب رسولش؟ رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله بآنها فرمود: از جانب خدا و رسولش، پس خداى عز و جل اين آيه نازل فرمود: «و سوگندها را پس از محكم كردنش كه خدا را ضامن آن كردهايد مشكنيد، زيرا خدا ميداند چه ميكنيد- ۹۱ سوره ۱۶-» مقصود فرمايش رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله است بآنها و گفته آنها كه: اين امر از جانب خداست يا رسولش؟ «و چون آن زن مباشيد كه رشته خود را پس از تابيدن، پنبه ميكرد و پراكنده مىساخت، شما هم سوگندهايتان را ميان خودتان براى آنكه (ائمهئى پاكتر از ائمه شما هستند) وسيله نيرنگ مسازيد، زيد گويد: عرضكردم: ائمه فرموديد؟ فرمود: آرى بخدا أئمه است، عرضكردم: ما «أربى» قرائت ميكنيم، فرمود: أربى چيست؟ و با دست اشاره كرد و آن را افكند- «فقط خدا شما را بوسيله آن آزمايش ميكند» يعنى بوسيله على عليه السلام «و براى اينكه در روز قيامت آنچه را در آن اختلاف داريد، براى شما واضح سازد. اگر خدا مىخواست شما را يك امت كرده بود، ولى هر كه را خواهد گمراه كند، و هر كه را خواهد هدايت كند، و از آنچه ميكردهايد، باز خواست ميشويد. سوگندهايتان را ميان خود دستاويز نيرنگ مكنيد، مبادا قدمى پس از استواريش بلغزد- ۹۲ و ۹۳ سوره ۱۶-» يعنى بعد از گفته رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله در باره على «و بسزاى باز داشتن از راه خدا بشما بدى برسد» مقصود از راه خدا على عليه السلام است «و براى شما غذايى بزرگ باشد ۹۴ سوره ۱۶-».
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۲۵
محمد بن يحيى، از محمد بن حسين، از محمد بن اسماعيل، از منصور بن يونس، از زيد بن جَهم هِلالى، از امام جعفر صادق عليه السلام روايت كرده است كه گفت: شنيدم از آن حضرت كه مىفرمود: «چون ولايت على بن ابىطالب عليه السلام نازل شد، و از جمله آنچه رسول خدا صلى الله عليه و آله به مردم فرمود، اين بود كه: بر على عليه السلام سلام كنيد به امير المؤمنين بودن (يعنى: به اين روش بر او سلام كنيد كه: السّلام عليك يا امير المؤمنين). از جمله آنچه خدا در آن روز بر آن دو (ابوبكر و عمر)، استوار فرمود اى زيد، آن است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله به ايشان فرمود كه: اى ابوبكر و عمر، برخيزيد و بر على عليه السلام سلام كنيد به امير المؤمنين بودن. ابوبكر و عمر گفتند كه: يا رسول اللَّه، آيا اينكه مىگويى از جانب خداست، يا از جانب رسول او؟ رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود كه: از جانب خدا و از جانب رسول اوست. بعد از آن، خداى عزّوجلّ اين آيات را فرو فرستاد كه: «وَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَ تَوْكِيدِها وَ قَدْ جَعَلْتُمُ اللَّهَ عَلَيْكُمْ كَفِيلًا إِنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ» «۳»، يعنى: و مشكنيد سوگندها را (يعنى: پيمانها را كه در باب بيعت نموديد)، بعد از استوار گردانيدن آنها به سوگند به خدا، و حال آنكه گردانيدهايد خدا را __________________________________________________ (۳). نحل، ۹۱.
بر پيمانهاى خود گواه و نگهبان. به درستى كه خدا مىداند آنچه را كه شما مىكنيد». و حضرت فرمود كه: «مقصود خدا از اين، فرموده رسول خداست صلى الله عليه و آله به ابوبكر و عمر و گفته ابوبكر و عمر كه آيا از جانب خداست يا از جانب رسول او؟ «وَ لا تَكُونُوا كَالَّتِي نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ أَنْ تَكُونَ» [أئمَّةٌ هِيَ أزْكى مِنْ أئمَّتكم]، يعنى: و مباشيد مانند زنى كه رشته خويش را تاب باز دارد بعد از قوّت و استحكام، در حالتى كه رشتهها تاب باز داده شده باشند. فرا مىگيريد سوگندهاى خويش را دغلى و اسباب مكر و خديعه در ميان خويش، به سبب آنكه امامانى چند پاكتر و بهتر از امامان شما باشند» (يا به جهت كراهت آنكه امامانى چند پاكتر از امامان شما باشند. و بنابر اوّل، مراد از امامان اوّل، ائمّه جورند و ائمّه دويم، ائمّه هدى. و بنابر ثانى، به عكس است). راوى مىگويد كه: به حضرت صادق عليه السلام عرض كردم كه: فداى تو گردم، در قرآن به جاى امّة، ائمّة است؟ حضرت فرمود: «بلى، به خدا سوگند ائمّة است». عرض كردم كه: ما به جاى أَزْكى، أَرْبى مىخوانيم. حضرت فرمود كه: «أَرْبى چيست؟» و به دست خويش اشاره فرمود (يعنى: به سوى سينه خويش به اين معنى كه مراد از ائمّه، ماييم). بعد از آن، دست خويش را انداخت (يعنى: آن را از سينه برداشت. و مىتواند كه مراد اين باشد كه آن حضرت، به دست خويش اشاره به طرح قرائت مشهوره فرموده باشد. بلكه اين اظهر است. و در تفسير على بن ابراهيم است كه به دست خويش اشاره فرمود به طرح آن. و آنچه در قرآنِ موجود است چنين است كه آن «تَكُونَ أُمَّةٌ هِيَ أَرْبى مِنْ أُمَّةٍ». و ترجمه آن اين است كه: «به سبب آنكه هستند گروهى (يعنى: كفّار) كه ايشان زيادهاند از گروهى ديگر كه مسلمانانند» (يا باشند گروهى زياده از گروهى ديگر در عدد و مال، يعنى: حيلهبازى آغاز كرده مىخواهند كه باز به كفر خود رجوع كنند و طريقه اهل جاهليّت پيش گيرند).
«إِنَّما يَبْلُوكُمُ اللَّهُ بِهِ»، يعنى: «جز اين نيست كه خدا شما را مىآزمايد به امر به وفاى به عهد» (يا به بودن زيادتى گروهى بر گروهى ديگر؛ چنانچه مفسّرين گفتهاند). و حضرت فرمود: «يعنى: به على عليه السلام». «وَ لَيُبَيِّنَنَّ لَكُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ ما كُنْتُمْ فِيهِ تَخْتَلِفُونَ* وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَكُمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ لكِنْ يُضِلُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ وَ لَتُسْئَلُنَّ عَمَّا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ* وَ لا تَتَّخِذُوا أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ فَتَزِلَّ قَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها»، يعنى: «و هر آينه خدا آشكار كند از براى شما در روز قيامت، آنچه را كه بوديد كه در آن اختلاف مىكرديد، و اگر خدا مىخواست هر آينه شما را يك گروه مىگردانيد (يعنى: به اجبار و اكراه شما را بر دين اسلام متّفق مىساخت)، وليكن فرو مىگذارد در خذلان، هر كه را كه خواهد، و راه مىنمايد به توفيق و لطف هر كه را خواهد، و هر آينه پرسيده مىشويد در قيامت، از آنچه بوديد كه كار مىكرديد و فرا مگيريد سوگندهاى خويش را اسباب مكر و خديعه و دغلى در ميان خويش. پس بلغزد قدمى و پايى از شارع اسلام بعد از ثبوت آن».
و حضرت فرمود: «يعنى: بعد از گفتار رسول خدا صلى الله عليه و آله در شأن على عليه السلام». «وَ تَذُوقُوا السُّوءَ بِما صَدَدْتُمْ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ»، يعنى: «و بچشيد عذاب را به سبب باز ايستادن (يا باز داشتن شما مردم را) از راه خدا». و حضرت فرمود كه: «مقصود از آن (يعنى: راه خدا)، على عليه السلام است». «وَ لَكُمْ عَذابٌ عَظِيمٌ» «۱»، يعنى: «و براى شما است عذابى بزرگ در آخرت». __________________________________________________
(۱). نحل، ۹۲- ۹۴.