البقرة ١٦٨
کپی متن آیه |
---|
يَا أَيُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلاَلاً طَيِّباً وَ لاَ تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ |
ترجمه
البقرة ١٦٧ | آیه ١٦٨ | البقرة ١٦٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«حَلالاً»: حال (ما) یا مفعول (کُلُوا) یا صفت مفعول محذوفی است که تقدیر آن چنین است: کُلُوا شَیْئاً حَلالاً: یا صفت مصدر محذوفی است و تقدیر آن چنین میشود: کُلُوا أَکْلاً حَلالاً. «طَیِّباً»: پاکیزه، صفت (حَلالاً) است. «خُطُوَاتِ»: جمع خُطْوَةَ، گامها. «مُبِینٌ»: آشکار. آشکارکننده. از مصدر (إبانة) که به صورت لازم و متعدّی به کار میرود. یعنی: ظَاهِرُ الْعَدَاوَةِ، یا: مُظْهِرُ الْعَدَاوَةِ.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
نزول
محل نزول:
این آیه در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]
شأن نزول:[۲]
گويند: وقتى كه اهل جاهليت از قبائل ثقيف و خزاعة و بنىمدلج چهارپايان و حرث و بحيرة[۳] و سائبة[۴] و وصيله[۵] را بر خويش حرام كردند. خداوند از اين عمل نهى فرمود و به مؤمنين دستور داد كه برخلاف آن رفتار نمايند.[۶]
تفسیر
- آيات ۱۶۸ ۱۷۱ بقره
- حكم اباحه آنچه مشركين و برخى از مؤ منين بر خود ممنوع كرده بودند
- ارتباط اباحه عمونى تصرفات و پيروى از خطوات شيطان
- چند نكته كه آيه شريفه : ((كلوا ممّا فى الارض ...)) افاده مى كند
- رد بر كسانى كه از پدران خود تقليد مى كردند
- ارائه مثلى بجا و شايسته در بيان حال كفار
- بحث روايتى (شامل رواياتى درباره ((خطوات شيطان )) )
- بحث اخلاقى و اجتماعى (درباره رابطه عقايد و علوم باعمل و مسئله خرافه گرايى )
- علت گرايش به خرافات
- اساس تمدن مادى امروز بر خرافه پرستى
- راهى كه قرآن در اين مورد پيموده است
- پيروى از دين تقليد نيست
- بطلان و كذب تقسيمى كه ماديها درباره سير عقايد و آراء بشرى گفته اند
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«168» يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالًا طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ
اى مردم! از آنچه در زمين، حلال و پاكيزه است، بخوريد و از گامهاى (وسوسه انگيز) شيطان، پيروى نكنيد. براستى كه او دشمن آشكار شماست.
نکته ها
اسلام، همواره مردم را به بهرهبردن از نعمتهاى پاك وحلالِ خداوند، سفارش نموده و با
«1». تفسير نورالثقلين، ج 1، ص 151.
«2». بحار، ج 27، ص 184.
جلد 1 - صفحه 256
هرگونه رهبانيّت و زهد بىجا مبارزه مىنمايد. لذا هم خوردنىهاى ناسالم را از شيطان مىداند؛ «إِنَّمَا الْخَمْرُ ... رِجْسٌ مِنْ عَمَلِ الشَّيْطانِ» «1» و هم نخوردن نابجا را گام شيطان مىداند؛ «كُلُوا ... وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ» زيرا در برخى از نقلهاى تاريخى آمده است كه بعضى از طوائف عرب، قسمتى از زراعت و حيوانات را بدون دليل برخود حرام كرده بودند و گاهى نيز اين تحريمها را به خداوند نسبت مىدادند. آيه نازل شد تا رفع ابهام شود.
اسلام، به زندگى مادّى انسان توجّه كامل دارد و در رأس آنها نيازهاى غذايى است كه در اين مورد، دهها آيه و صدها حديث آمده است. يكى از وظايف انبيا نيز بيان خوردنىها و آشاميدنىهاى حلال وحرام براى مردم است.
معمولًا قرآن در كنار اجازه مصرف، شرطى را بيان كرده است. مثلًا در اينجا مىفرمايد:
«كُلُوا ... حَلالًا طَيِّباً»
همچنين مىفرمايد: «كُلُوا وَ اشْرَبُوا ... وَ لا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ» «2» بخوريد و بياشاميد ... ولى در زمين فساد نكنيد.
در آيه ديگر: «كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا» «3» بخوريد و بياشاميد، ولى اسراف نكنيد.
و در جاى ديگر مىفرمايد: «فَكُلُوا مِنْها وَ أَطْعِمُوا» «4» بخوريد و اطعام كنيد.
در تفسير برهان از امام صادق عليه السلام نقل شده است كه شخصى به نام طارق، تصميم گرفته بود تا از همسرش جدا شده و زندگى راهبانهاى داشته باشد. حضرت فرمود: «ان هذا من خطوات الشيطان» اين از گامهاى شيطان است.
پیام ها
1- شرط اساسى در مصرف، دو چيز است: حلال بودن، پاكيزه و دلپسند بودن.
«1». مائده، 90.
«2». بقره، 60.
«3». اعراف، 31.
«4». حج، 28.
جلد 1 - صفحه 257
«كُلُوا ... حَلالًا طَيِّباً»
2- اسلام با بعضى رياضتها مخالف است. «كُلُوا»
3- بهرهگيرى از محرّمات و چيزهاى پليد و ناپاك، پيروى كردن از شيطان است.
«كُلُوا ... حَلالًا طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ»
4- نيازهاى طبيعى بشر، گاهى زمينهاى براى انحراف و تسلّط شيطان است. بايد ضمن تأمين نياز، به لغزشهاى آن توجّه داشت. «كُلُوا ... وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ ...»
5- شيطان، انسان را قدم به قدم منحرف مىكند. بايد از همان قدم اوّل مواظبت كرد. «خُطُواتِ الشَّيْطانِ»
6- شيطان براى انحراف مردم، از راههاى گوناگونى وارد مىشود. «خُطُواتِ»
7- وادار نمودن مردم به استفاده از حرامها و بازداشتن آنان از نعمتهاى حلال، نمودى از دشمنى آشكار شيطان است. «كُلُوا ... حَلالًا طَيِّباً ... إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالاً طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (168)
شأن نزول: نزد اكثر مفسرين چند قبيله از عرب قسمتى از گوشتها را بر خود حرام نمودند، آيه شريفه بطور عموم نازل گرديد:
يا أَيُّهَا النَّاسُ: اى گروه مردمان، كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ: بخوريد بعض آنچه در زمين است، حَلالًا طَيِّباً: در حالتى كه پاك و پاكيزه باشد، يعنى حلال طيب را نه حرام خبيث را.
بيان: طيّب بر چند معنى اطلاق مىشود: 1- مستلذ. 2- حلال. 3- آنچه طاهر باشد. 4- آنچه خالى از اذيت در نفس و بدن باشد. اول بر
«1» تفسير صافى، جلد اوّل، صفحه 210.
«2» تفسير برهان، جلد اوّل، صفحه 172، حديث اوّل و سوم- تفسير صافى، جلد اوّل، صفحه 209.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 311
سبيل حقيقت است به جهت تبادر به ذهن، و مراد آيه همين معنى است تا تكرار لازم نيايد. و بنابر دوم معنى آنكه بخوريد آنچه جامع صفتين است كه حلال و لذيذ باشد و خبيث هم مقابل طيّب است در معانى مذكوره.
وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ: و پيروى مكنيد گامهاى شيطان را در وساوس او.
تنبيه: مفسرين را در خطوات وجوهى است: 1- پيروى مكنيد شيطان را در اعمال او. 2- در آثارش. 3- در اطاعت كردن شما او را. 4- در تحليل حرام يا تحريم حلال. 5- در وساوس او. 6- در خطاياى او. 7- در قسم به طلاق و نذر معصيت و هر قسمى براى غير خدا چنانچه از صادقين عليهما السلام مروى است. 8- در نقل از معصيتى به معصيتى تا فراگيرد جميع معاصى را.
إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ: بدرستى كه شيطان براى شما دشمن آشكار است و مىخواهد به فريب دادن و غرور شما را به جهنم كشد، پس او ظاهر العداوه باشد نزد اهل بصيرت، اگرچه اظهار موالات كند با كسى كه در صدد گمراهى و تباهى او گردد.
تبصره: يكى از موجبات سعادت ابديه و رسيدن به كمالات انسانيه، مراعات حلال و حرام است در مطلق تصرفات از اطعمه و اشربه و البسه و غير آن، و لذا خطاب تفضلى نسبت به عموم مردم فرموده و آنها را از تدابير و حيلههاى شيطانى آگاه نموده، تأكيدات بسيار در احاديث آل عصمت عليهم السلام وارد شده و از شديدترين مهلكات و عظيمترين موانع وصول به سعادت است و بيشتر كسانى كه به هلاكت رسيدهاند از اين جهت بوده، و لذا حاملين شرع و احكام نهايت منع را از آن فرموده:
1- از حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مروى است كه فرمود:
هر كه باك نداشته باشد از هر جا مال را تحصيل كند، خدا هم باك ندارد از هر درى او را وارد جهنم نمايد. «1»
«1» بحار الانوار، جلد 103، صفحه 13، حديث 63.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 312
2- فرمود: هر گوشتى كه از حرام روئيده شود آتش سزاوارتر است به آن «1».
3- فرمود: هر كه بخوابد در حالتى كه به زحمت افتاده باشد از طلب حلال، خوابيده است در حالى كه آمرزيده شده است. «2» 4- فرمود: هر كه بخورد حلال را چهل روز، منوّر فرمايد قلب او را «3».
5- فرمود: هر كه كسب كند مالى را از غير حلال توشه او باشد به آتش «4».
6- فرمود: وقتى لقمه حرامى در جوف بنده واقع شود، لعن نمايد او را هر ملكى كه در آسمان و زمين است. «5»
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا النَّاسُ كُلُوا مِمَّا فِي الْأَرْضِ حَلالاً طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيْطانِ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ (168)
ترجمه
اى مردمان بخوريد از آنچه در زمين است حلال پاكيزه و پيروى نكنيد گامهاى شيطان را همانا او براى شما دشمنى است آشكار.
تفسير
بخوريد از آنچه در زمين است از انواع ميوهها و طعامهاى گوناگون حلال و پاكيزه است براى شما وقتى كه اطاعت كنيد پروردگار خود را در تعظيم كسيكه خداوند عظمت داده است او را و تخفيف كسيكه خداوند خفيف و حقير نموده است و پيروى نكنيد گامهائى را كه شيطان بطرف خود برميدارد كه شما را بجانب
جلد 1 صفحه 210
خود بكشاند و از خدا دور نمايد و عياشى از حضرت باقر (ع) نقل نموده كه هر سوگند كه بغير خدا ياد شود از خطوات شيطان است و گفته شده است كه اين آيه نازل شده در باره قوميكه تحريم نمودند طعام و لباس خوب را بر خودشان ارشاد در مجمع كلمه حلالا را صفت شيئا محذوف قرار داده و در منهج آنرا مفعول كلوا دانسته و بنظر حقير بنابراين دو تركيب كلام خالى از فائده ميشود زيرا معلوم است حلال را ميشود خورد چون معنى حليت شىء جواز اكل او است در مأكولات و مناسب آنستكه حال باشد از ما فى الارض يعنى بخوريد از مأكولات زمين كه حلال و طيب است براى شما و بهمين بيان افاده اصل حليت در مأكولات ارضيه شده باشد تا محرمات را چون محصورند در وقت حاجت و مصلحت در اعلام تكليف بيان فرمايد و اينكه در تفسير امام (ع) اين حليت را ظاهر اختصاص بشيعيان داده شايد اشاره بآن باشد كه تمام نعم را خداوند براى ايشان خلق فرموده و غرض از خلقت تمام نميشود مگر آنكه نعم جزء ابدان اهل ايمان شوند و بكمال لايق خود برسند پس ايشان احقند در تناول نعم الهى از غير آنها و ممكن است شرط حليت مأكولات قبول ولايت باشد چنانچه شرط قبول عبادات است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا النّاسُ كُلُوا مِمّا فِي الأَرضِ حَلالاً طَيِّباً وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيطانِ إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبِينٌ (168)
(اي مردم بخوريد از آنچه در زمين است در حالي که حلال و پاكيزه است و گامهاي شيطان را پيروي نكنيد که او براي شما دشمن آشكارايي است) يا أَيُّهَا النّاسُ خطاب شامل جميع افراد بشر است بواسطه عموم «النّاس» و
1- مجلد اول ص 283
جلد 2 - صفحه 286
چون پيغمبر اسلام صلّي اللّه عليه و آله و سلّم مبعوث بكافه انام است و همه محكوم باحكام او ميباشند و كلمه «كلوا» اگر چه امر است و امر ظاهر در وجوب ميباشد ولي در اينکه مقام مفادش مجرد ترخيص است زيرا در مقام توهم حذر است و امر در چنين موردي مفيد اباحه ميباشد علاوه بر اينكه قرائن حاليه، داخليه و خارجيه همه مؤيّد بلكه معين اينکه معني است، و من در مِمّا فِي الأَرضِ تبعيضيه است يعني از بعض چيزهايي که در زمين است بخوريد زيرا همه چيزهاي زميني قابل اكل نيست «حلالا» حال است از ما موصوله يعني در حالي که آنچه در زمين حلال است و اختلاف شد که آيا اصل در اشياء اباحه يا حذر است يعني مقتضاي اصل اولي اباحه است مگر آنكه منعي از طرف شارع برسد و يا اينكه حذر است مگر اينكه ترخيصي برسد و اينکه اختلاف چندان ثمره علمي ندارد زيرا از آيات و اخبار مسلم و مبرهن شده که اصل ثانوي بر حلّيت جميع اشياء است تا منعي وارد شود.
مانند همين آيه و آيه شريفه قُل لا أَجِدُ فِي ما أُوحِيَ إِلَيَّ مُحَرَّماً عَلي طاعِمٍ يَطعَمُهُ إِلّا أَن يَكُونَ مَيتَةً الاية«1» «طيبا» حال بعد از حال است و طيّب بمعني گوارا و ملايم طبع انسان است که خداوند همه مأكولات از حبوبات و فواكه و حيوانات حلال گوشت و لبنيات و غير اينها را پاكيزه و ملايم طبيعت آدمي قرار داده مگر اينكه عارضه از مرض و نحو آن براي انسان عارض شود و مقابل طيب خبيث است يعني چيز پليد که منافر طبع باشد و خلقت خبائث براي خوردن نشده بلكه فوائدي ديگر در آنها ملحوظ بوده و از اينجهت اكل آنها حرام شده چنانچه ميفرمايد:
وَ يُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَ يُحَرِّمُ عَلَيهِمُ الخَبائِثَ«2»
1- سورة الانعام آيه 146
2- سوره الاعراف آيه 156
جلد 2 - صفحه 287
و براي اكل، اطلاق ديگري است و آن مطلق تصرف است چنانچه در آيه شريفه است لا تَأكُلُوا أَموالَكُم بَينَكُم بِالباطِلِ إِلّا أَن تَكُونَ تِجارَةً عَن تَراضٍ مِنكُم«1» يعني اموالتان را در ميان خودتان بباطل صرف نكنيد.
و همچنين براي طيّب و خبيث اطلاقات ديگري است مثل اينكه بر مؤمن و كافر و عادل و فاسق و معصوم و غير معصوم و خوش خلق و بد خلق و خوش بو و بد بو و نحو اينها اطلاق ميشود مانند آيه شريفه الخَبِيثاتُ لِلخَبِيثِينَ وَ الخَبِيثُونَ لِلخَبِيثاتِ وَ الطَّيِّباتُ لِلطَّيِّبِينَ وَ الطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّباتِ«2» وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّيطانِ خطوات جمع خطوة بمعني گام است يعني قدم جاي قدم شيطان نگذاريد و دنبال او نرويد و از او پيروي ننمائيد و مراد از خطوات شيطان اموري است که مطابق غرض و مقصد شيطان و خلاف غرض الهي باشد و از خطوات شيطان که مورد آيه است اينست که انسان بعض محللات الهي را بر خود حرام كند مانند رياضات باطله که بعض صوفيه دارند مثلا مأكولات حيواني را نميخورند يا آميزش با زنان را بر خود حرام ميكنند و يا رهبانيت اختيار ميكنند و امثال اينها و اخبار بسياري در تفسير خطوات باين معني و مذمت آن وارد شده چنانچه در برهان نقل كرده که حضرت باقر بطارق که قسم خورده بود بر طلاق و عتق و نذر فرمودند «
يا طارق انّ هذا من خطوات الشيطان
» و نيز روايت كرده که حضرت صادق عليه السّلام درباره كسي که قسم خورد بر ترك عملي که فعلش بهتر است فرمود «
انّما ذلک من خطوات الشيطان
» «و حضرت رسول اكرم صلّي اللّه عليه و آله و سلّم درباره عده از صحابه که بنحوي ترك لذائذ دنيا را نموده بودند فرمود:
ما بال اقوام من اصحابي لا يأكلون اللحم و لا يشمون الطيّب و لا يأتون النساء»
«
1- سوره النساء آيه 33
2- سورة نور آيه 26
جلد 2 - صفحه 288
1» «اما انّي اكل اللحم و اشم الطيب و اتي النساء فمن رغب عن سنتي فليس مني»«
و همچنين خوردن چيزهايي که حرام است و امروزه متداول شده است از خطوات شيطان است بلكه چنانچه اشاره شد مطلق معاصي و ارتكاب فحشاء و منكرات و قبايح عقليه و عرفيه همه از خطوات شيطان است و نبايد از آنها پيروي نمود چنانچه ميفرمايد إِنَّمَا الخَمرُ وَ المَيسِرُ وَ الأَنصابُ وَ الأَزلامُ رِجسٌ مِن عَمَلِ الشَّيطانِ فَاجتَنِبُوهُ«2».
إِنَّهُ لَكُم عَدُوٌّ مُبِينٌ عداوت شيطان با اولاد آدم آشكارا و هويداست چنانچه خودش قسم ياد كرده فَبِعِزَّتِكَ لَأُغوِيَنَّهُم أَجمَعِينَ إِلّا عِبادَكَ مِنهُمُ المُخلَصِينَ«3» و نيز گفته ثُمَّ لَآتِيَنَّهُم مِن بَينِ أَيدِيهِم وَ مِن خَلفِهِم وَ عَن أَيمانِهِم وَ عَن شَمائِلِهِم وَ لا تَجِدُ أَكثَرَهُم شاكِرِينَ«4» و خداوند درباره او ميفرمايد وَ لَقَد صَدَّقَ عَلَيهِم إِبلِيسُ ظَنَّهُ فَاتَّبَعُوهُ إِلّا فَرِيقاً مِنَ المُؤمِنِينَ«5» و دشمني او با آدم و زوجهاش و بيرون كردن آنها را از بهشت واضحترين برهان بر عداوت او با آدم و اولاد اوست.
برگزیده تفسیر نمونه
اشاره
آیه 168
شأن نزول:
از ابن عباس نقل شده که: بعضی از طوایف عرب همانند «ثقیف» و «خزاعه» و غیر آنها قسمتی از انواع زراعت و حیوانات را بدون دلیل بر خود حرام کرده بودند (حتی تحریم آن را به خدا نسبت میدادند) آیه نازل شد و آنها را از این عمل ناروا باز داشت.
ج1، ص150
تفسیر:
گامهای شیطان! در آیات گذشته نکوهش شدیدی از شرک و بت پرستی شده بود، یکی از انواع شرک این است که انسان غیر خدا را قانونگذار بداند، آیه شریفه این عمل را یک کار شیطانی معرفی کرده، میفرماید: «ای مردم از آنچه در زمین است حلال و پاکیزه بخورید» (یا أَیُّهَا النَّاسُ کُلُوا مِمَّا فِی الْأَرْضِ حَلالًا طَیِّباً).
«و از گامهای شیطان پیروی نکنید، که او دشمن آشکار شما است» (وَ لا تَتَّبِعُوا خُطُواتِ الشَّیْطانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ).
نکات آیه
۱ - خوردن و بهره بردارى از فراورده هاى زمین، جایز و مورد توصیه خداوند است. (کلوا مما فى الأرض حللا طیباً) «أکل» (مصدر کلوا) به معناى خوردن است و در بسیارى از موارد به صورت «مجاز شامل» استعمال مى شود و به معناى: مطلق تصرف و بهره بردارى که شامل خوردن نیز مى گردد، به کار مى رود.
۲ - همه انسانها مخاطب قرآن بوده و به رعایت احکام آن دعوت شده اند. (یأیها الناس کلوا مما فى الأرض حللا طیباً)
۳ - پاکیزه و موافق طبع بودن و حلیت، دو شرط اساسى در توصیه خداوند به خوردن و بهره بردارى از فراورده هاى زمین (کلوا مما فى الأرض حللا طیباً) در برداشت فوق «حلالا» و «طیباً» حال براى «ما» گرفته شده است. کلمه «طیب» - چنانچه از موارد استعمال آن به دست مى آید - معادل کلمه «خوب» در فارسى است و لذا در هر جمله اى، مناسب حکمى که در آن جمله مطرح است، تفسیر مى شود.
۴ - ضرورت انتخاب شیوه حلال و نیکو در بهره بردارى از امکانات و فراورده هاى زمین (کلوا مما فى الأرض حللا طیباً) در برداشت فوق کلمه «حلالا» و «طیباً» صفت براى مفعول مطلقى محذوف گرفته شده است; یعنى: کلوا ... أکلا حلالا طیباً. بر این مبنا، این دو قید دلالت بر چگونه استفاده کردن دارند.
۵ - ضرورت رعایت بهداشت در بهره ورى از خوراکیهاى زمین (کلوا مما فى الأرض حللا طیباً)
۶ - بهره بردارى از زمین حق همه انسانهاست و اختصاص به گروه و یا امتى خاص (مسلمان و یا ...) ندارد. (یأیها الناس کلوا مما فى الأرض حللا طیباً)
۷ - انسانها نباید خویشتن را به بهانه هاى واهى از قبیل: زهدگرایى، آداب و رسوم قومى و ... از امکانات و نعمتهاى زمین محروم سازند. (کلوا مما فى الأرض حللا طیباً) هر چند مقصود از امر (کلوا) - چنانچه مفسّران برآنند - بیان اباحه است نه وجوب; ولى آوردن صیغه امر براى بیان اباحه مى تواند اشاره به این نکته باشد که: متکلم در صدد ترغیب است و خوددارى از آن مباح را شایسته نمى شمرد.
۸ - ضرورت پرهیز از پیروى شیطان (و لاتتبعوا خطوت الشیطن)
۹ - شیطان دشمنى آشکار براى انسانهاست. (إنه لکم عدو مبین)
۱۰ - شیطان موجودى اغواگر و انسان موجودى اغواپذیر است. (و لاتتبعوا خطوت الشیطن)
۱۱ - شیطان، به تدریج و گام به گام انسانها را به انحراف و سقوط مى کشاند. (و لاتتبعوا خطوت الشیطن) «خطوة» (مفرد خطوات) به معناى گام است و مراد از آن در آیه شریفه، مسیرى است که شیطان براى انسانها ترسیم مى کند. جمع آوردن کلمه خطوات اشاره به این است که: شیطان براى منحرف ساختن، راهها و مسیرهاى گوناگونى دارد و یا حاکى از آن است که وى به تدریج و گام به گام آدمى را به سوى گمراهى سوق مى دهد.
۱۲ - شیطان براى انحراف انسانها از راههاى گوناگونى بهره مى جوید. (و لاتتبعوا خطوت الشیطن)
۱۳ - تحریم نعمتها و امکانات زمین بر خویشتن، پیروى از شیطان است. (کلوا مما فى الأرض ... و لاتتبعوا خطوت الشیطن) نهى از متابعت شیطان پس از توصیه به بهره بردارى از امکانات و پرهیز از حرامها و پلیدیها، گویاى این است که: استفاده نکردن از امکانات و یا خوددارى نکردن از حرامها و خبیثها، مصداقى از پیروى شیطان است.
۱۴ - بهره گیرى از محرمات و چیزیهاى پلید و ناپاک، پیروى کردن از شیطان است. (کلوا مما فى الأرض حللا طیباً و لاتتبعوا خطوت الشیطن)
۱۵ - نیازهاى طبیعى انسان، زمینه اى براى انحراف وى و تسلط شیطان بر اوست. (کلوا مما فى الأرض حللا طیباً و لاتتبعوا خطوت الشیطن)
۱۶ - واداشتن مردم به استفاده از حرامها و پلیدیها و نیز بازداشتن آنان از نعمتهاى حلال، نمودى از دشمنى شیطان با انسان است. (کلوا مما فى الأرض حللا طیباً و لاتتبعوا خطوت الشیطن إنه لکم عدو)
۱۷ - ضرورت پرهیز از متابعت دشمنان و پیروى از خواسته هاى آنان (و لاتتبعوا خطوت الشیطن إنه لکم عدو مبین) چون دشمنى شیطان با انسان علت براى لزوم پرهیز از متابعت اوست، دانسته مى شود که آدمى هر کس و هر چیزى را که دشمن خود یافت باید از پیروى او سرباز زند.
روایات و احادیث
۱۸ - از امام باقر(ع) روایت شده که فرمود: «ان من خطوات الشیطان الحلف بالطلاق و النذور فى المعاصى و کل یمین بغیر اللّه;[۷] از گامهاى شیطان است قسم خوردن به طلاق همسر و نذر در گناهان و هر سوگندى که به غیر خداوند باشد».
موضوعات مرتبط
- احکام: ۱
- اطاعت: اطاعت از دشمنان ۱۷; اطاعت از شیطان ۸، ۱۳، ۱۴; اطاعت ناپسند ۸
- امکانات: استفاده از امکانات مباح ۷; تحریم امکانات مباح ۱۳
- انحراف: تدریجى بودن انحراف ۱۱; زمینه انحراف ۱۵; عوامل انحراف ۱۱، ۱۲
- انسان: اغواپذیرى انسان ۱۰; حقوق انسان ها ۶; دشمنان انسان ۹، ۱۶; صفات انسان ۱۰; مسؤولیت انسان ها ۲، ۷
- تغذیه: اهمیّت بهداشت در تغذیه ۵
- حقوق: حق تمتع ۶
- خبایث: استفاده از خبایث ۱۴، ۱۶
- خدا: توصیه هاى خدا ۱
- خوردنیها: خوردنیهاى طیب ۳; شرایط استفاده از خوردنیها ۳
- زمین: استفاده از زمین ۱، ۶; شرایط استفاده از امکانات زمین ۳، ۴
- زهد: زهد ناپسند ۷
- سوگند: سوگند به طلاق همسر ۱۸
- شیطان: اغواگرى شیطان ۱۰; تنوع راههاى شیطان ۱۲; دشمنى شیطان ۹، ۱۶; روش اغواگرى شیطان ۱۱، ۱۲; زمینه سلطه شیطان ۱۵; صفات شیطان ۱۰; گامهاى شیطان ۱۸
- قرآن: مخاطبان قرآن ۲
- مباحات: ۱ استفاده از مباحات ۷; تحریم مباحات ۱۳; ممانعت از مباحات ۱۶
- محرمات: استفاده از محرمات ۱۴، ۱۶
- نذر: نذر براى گناه ۱۸
- نیازها: آثار نیازها ۱۵
منابع
- ↑ طبرسی، مجمع البيان في تفسير القرآن، ج ۱، ص ۱۱۱.
- ↑ محمدباقر محقق، نمونه بينات در شأن نزول آيات از نظر شیخ طوسی و ساير مفسرين خاصه و عامه، ص ۴۹.
- ↑ شتر را گوش شكافته آزاد نمايند.
- ↑ شتر را با نذر آزاد كنند.
- ↑ بچه هفتم گوسفند را اگر نر باشد، نذر بت ها نمايند و نيز حام شترى است كه اگر ده بار بزايد سوار نشوند.
- ↑ صاحب تفسير كشف الاسرار طوايف بنىعامر بن صعصعة و كنانه و نيز حرث و عامر دو پسر عبدمناة را به آن افزوده است.
- ↑ مجمع البیان، ج ۱، ص ۴۶۰; نورالثقلین، ج ۱- ، ص ۱۵۲، ح ۴۹۲.