نتایج جستجو

اولیاءالله ۵; مراتب اولیاءالله ۵ حوادث: تحصیل دانش تحلیل حوادث ۷; روش تحصیل دانش تحلیل حوادث ۸; شرایط تحصیل دانش تحلیل حوادث ۱۰ خضر(ع): اعتراض به خضر(ع) ۲; تعلم

۱، ۲، ۵ ; تحلیل کارگزاران فرعون ۱ ; شوراى کارگزاران فرعون ۵ ; فرعون و موسى(ع) ۲ ; مشاوره در حکومت فرعون ۶ ; نظام سیاسى فرعون ۶ فرعونیان: تحلیل فرعونیان

». ۱۵- خداوند ، آموزگار یوسف در تفسیر و تحلیل حوادث و تعبیر رؤیاها (و لنعلّمه من تأویل الأحادیث) ۱۶- آموزش تحلیل رخدادها و تأویل رؤیاها ، هدف تقدیر الهى

قد مس ءاباءنا الضراء و السراء) ۸- تحلیل سختیهاى بیدارکننده و هدفدار به حوادثى برخاسته از عوامل طبیعى و بدون هدف، تحلیل نادرست منکران رسالت پس از رسیدن به

گزینش بهترین آنها (الذین یستمعون القول فیتّبعون أحسنه) ۸ - انسان، داراى توان تحلیل افکار و عقاید گوناگون و تشخیص و انتخاب بهترین آنها (الذین یستمعون القول فیتّبعون

۱۸ محرّمات: آثار ارتکاب محرّمات ۲۰ ; اجتناب از محرّمات ۱۵ ; تحلیل محرّمات ۱۳ ; حرمت تحلیل محرّمات ۲ مصرف: آثار افراط در مصرف ۱۹ ; آثار تفریط در مصرف ۱۹ ;

۲، ۵، ۸; تبدیل ماههاى حرام ۱، ۶، ۷، ۱۱، ۱۲; تحلیل حرمت ماههاى حرام ۶; ماههاى حرام در جاهلیت ۷ محرمات: تحلیل محرمات ۸ نسىء: آثار نسىء ۲، ۵; مراد از نسىء

فوق بر اساس احتمال اول است. ۸- بیرون راندن و آواره ساختن مردم پایتخت مصر، تحلیل فرعون از داستان مبارزه ساحران با موسى و ایمان آوردن آنان (إن هذا لمکر مکرتموه

أسطیرالأوّلین ... رجلاً مسحورًا... فضلّوا فلایستطیعون سبیلاً) تحلیل سیاسى: اهمیت تحلیل سیاسى ۲ تعقل: تعقل در روش مبارزه دشمنان قرآن ۱، ۲; تعقل در روش

به طور سربسته در مفهوم رسول افتاده، به صورت مستقل و روشن به عنوان تجزیه و تحلیل صفات او ذکر شده است. «رسول» در اصل، به معناى کسى است که مأموریت و رسالتى

الى اولى الامر منهم لعلمه الّذین یستنبطونه منهم) ۸- رهبرى جامعه، باید توان تحلیل و ریشه یابى اخبار و اطلاعات را داشته باشد. (و لو ردّوه الى الرسول ... لعلمه

أنفسکم أمرًا) ۴- یعقوب(ع) برخوردار از نگرشى عمیق و بهره مند از فراستى خاص در تحلیل حوادث و به دور از زودباورى (قال بل سوّلت لکم أنفسکم أمرًا) ۵- یعقوب(ع) ،

درستی کردار خود ندارید در این که می‌گوئید: خدا به کفر و شرک ما راضی و به تحلیل و تحریم ما خوشنود است! آری) اگر خدا می‌خواست همگی شما را (از راه اجبار به

برای شما حلال نموده است) بخورید و از گامهای اهریمن پیروی مکنید (و با افتراء تحلیل و تحریم، در راه او گام برندارید) بیگمان اهریمن دشمن آشکار شما است (و هرگز

تقدير «بِوَصْفِهِمْ» يا «جَزاءَ وَصْفِهِمْ» است يعنى در مقابل اين توصيف و تحليل و تحريم كه از خود در آورده‏اند خدا كيفرشان مى‏دهد. ما عن هم ل وله اله ه الله

منظور از حيله‏ها، زنان پسران صلبى است كه بر شخص حرام‏اند. * [تحريم:2] تحلّ و تحليل هر دو مصدراند (مجمع) يعنى خدا باز كردن سوگندها را براى شما معيّن كرده است

پشتيبانى از ظلم در اسلام روا نيست، اين مطلب را در كتاب «مرد مافوق انسان» كه در تحليل قيام مقدس كربلا نوشته‏ام در فصل «قيام امام و تقيه» بطور مشروح آورده‏ام هر

داشته و فعلِ هدفدار، حکایت از قانونمندى آن دارد. ۱۱- بینش توحیدىِ قرآن در تحلیل حوادث تاریخى (و تلک الایّام نداولها بین النّاس) مستفاد از انتساب گردش حوادث

بود؟» ۲ - عظمت کوه ها و استحکام آن، زمینه ساز استبعاد متلاشى شدن آن در نظر تحلیل گران فرجام جهان (و یسئَلونک عن الجبال فقل ینسفها ربّى ) ۳ - تعدادى از مردم

در معرض سستى است. (و من نعمّره ننکّسه فى الخلق) ۳ - انسان، در جلوگیرى از تحلیل و سستى قواى خویش به هنگام پیرى، ناتوان است. (و من نعمّره ننکّسه فى الخلق)

امور دینی مورد اختلاف و محلّ کشمکش مردمان است. از قبیل: توحید، نبوّت، معاد، تحلیل و تحریم حیوانات و اشیاء، و غیره ... «هُدیً وَ رَحْمَةً»: مفعول‌له و عطف بر

پشتيبانى از ظلم در اسلام روا نيست، اين مطلب را در كتاب «مرد مافوق انسان» كه در تحليل قيام مقدس كربلا نوشته‏ام در فصل «قيام امام و تقيه» بطور مشروح آورده‏ام هر

ج2، ص588 یعنی، با چشم کنجکاو و حقیقت جو، این امور را می‌نگرند و به تجزیه و تحلیل آن می‌پردازند و در پرتو آن ایمانشان قویتر و راسختر می‌گردد. تفسیر آیات ۱-

قلب مى‏شود و شخص را به رفع احتياج و نقيصه طرف وادار مى‏كند اين معنى به حسب تحليل به عطاء و فيض بر مى‏گردد و بهمين معنى خداوند سبحان با رحمت در خدا به معنى

و قضاوت میان مردم تفسیر کرده اند و مراد از «علم» را، دانش تعبیر رؤیاها ، تحلیل حوادث و درک مصالح و مفاسد دانسته اند. ۵- رسیدن یوسف(ع) به سن رشد ، زمینه ساز

‌است‌ سه‌ ظلم‌ ‌لا‌ يدعه‌ اللّه‌ ظلم‌ بعباد. ] (آیه 33)- بار دیگر به تجزیه و تحلیل، پیرامون طرز فکر و برنامه مشرکان و مستکبران پرداخته و با زبان تهدید می‌گوید:

نتیجه، رنج مصیبت احد را نادیده انگارند. ۵- پندار ناصواب برخى پیکارگران احد در تحلیل عوامل شکست آن نبرد (انّى هذا قل هو من عند انفسکم) جمله «انّى هذا» به این

ولیّهما) «فشل» به معناى ضعف به همراه ترس است. (مفردات راغب). ۳- لزوم یادآورى و تحلیل حوادث تاریخى (نبرد احد) و عبرت از آن (اذ همّت طائفتان منکم ان تفشلا) بنابر

قبلك ) استواء خداوند بر عرش كنيه از مقام تدبير موجودات بعد از خلقت آنها است تحليل معناى شعاعت و اينكه جز خداوند ولى و شفيعى نيست معناى ديگرى كه مفسرين براى

الْكَذِبَ‌: پس هر كه افترا كند و نسبت دهد بر خداى تعالى دروغ را در تحريم و تحليل، مِنْ بَعْدِ ذلِكَ‌: بعد از آنكه ظاهر شد كه تحريم از اسرائيل بوده نه از ملك

نماز بوده است و چنین فراموشی و غفلتی موجب اضاعه فریضه‌ای یا تحریم حلال و تحلیل حرام نگشته است (نگا: کهف / و ، یوسف / ). «الذِّکْرَی»: به یاد آوردن. متوجّه

نیز دزدى کرده بود پس دزدى آنان ریشه مادرى دارد. ۸- فرزندان یعقوب با این تحلیل که دزدى بنیامین ریشه مادرى دارد ، درصدد پیراستن خویش از عار و ننگ دزدى او

استنکاف خصم از پذیرش آن (فان تولّوا فقولوا اشهدوا بانّا مسلمون) ۱۶ - پذیرش تحلیل و تحریم (قانونگذراى) دیگران، پذیرش آنان به عنوان ربّ است. (و لا یتّخذ بعضنا

اشد الناس عدوة للذین ءامنوا الیهود ... الذین قالوا إنّا نصرى) ۱۷- ضرورت تحلیل و دستیابى به علل و عوامل جهت گیریهاى گوناگون جوامع و پیروان ادیان در برابر

آنكه اگر اين اشكال وارد باشد در دنيا هم وارد است زيرا بتدريج گوشت و پوست تحليل ميرود و بدل آن تركيب ميشود بطوريكه پس از مدتى هيچ جزء از اجزاء سابق براى

گذشت; در حد مشاهده بوده است. ۲۱ - عبرت گیرى و پندآموزى، هدفى براى نقل و تحلیل تاریخ در قرآن (قد کان لکم ... انّ فى ذلک لعبرة لاولى الابصار) ۲۲ - بصیرت

بى احترامى به پیامبر(ص) و رهبرى الهى، داراى آثار ویرانگر و فراتر از درک و تحلیل خود انسان * (لاترفعوا أصوتکم ... و لاتجهروا له بالقول ... أن تحبط أعملکم

سرعت به طلاق. وَ تِلْكَ حُدُودُ اللَّهِ‌: و اينكه مذكور شد از احكام تحريم و تحليل حدود مقرره حق تعالى است، يُبَيِّنُها لِقَوْمٍ يَعْلَمُونَ‌: بيان مى‌فرمايد

قبلك ) استواء خداوند بر عرش كنيه از مقام تدبير موجودات بعد از خلقت آنها است تحليل معناى شعاعت و اينكه جز خداوند ولى و شفيعى نيست معناى ديگرى كه مفسرين براى

مى‌گذارد. «يُقَلِّبُ كَفَّيْهِ» 5- دنياطلبان، ابتدا از حوادث تحليل اقتصادى مى‌كنند، سپس تحليل معنوى. (در اين آيه ابتدا حسرت بر پول‌هاى خرج شده است، سپس غصّه

«بِالْبَاطِلِ»: به ناحق. بیهوده. مثلاً از راه گناه بخشی و بهشت‌فروشی و تحریم حلال و تحلیل حرام. «یَکْنِزُونَ»: اندوخته می‌کنند. گنجینه می‌سازند. مراد از کنز، ثروت‌اندوزیِ

«يُوبِقْهُنَ‌- يَعْفُ» 5- كسانى كه به جاى توجّه به قدرت الهى، امور طبيعت را تفسير و تحليل مادى مى‌كنند، به هنگام فرارسيدن قهر الهى گريزى نخواهند داشت. يُجادِلُونَ

و قدم كلام (در ذيل آيه :((و ما ياءتيهم من ذكر من ربهم محدث ...(( تجزيه و تحليل حقيقت و واقعيت ((كلام -سخن (( و بيان اينكه قديم بودن كلام متصورنيست آيا كلام

و قدم كلام (در ذيل آيه :((و ما ياءتيهم من ذكر من ربهم محدث ...(( تجزيه و تحليل حقيقت و واقعيت ((كلام -سخن (( و بيان اينكه قديم بودن كلام متصورنيست آيا كلام

قبلك ) استواء خداوند بر عرش كنيه از مقام تدبير موجودات بعد از خلقت آنها است تحليل معناى شعاعت و اينكه جز خداوند ولى و شفيعى نيست معناى ديگرى كه مفسرين براى

قبلك ) استواء خداوند بر عرش كنيه از مقام تدبير موجودات بعد از خلقت آنها است تحليل معناى شعاعت و اينكه جز خداوند ولى و شفيعى نيست معناى ديگرى كه مفسرين براى

اللَّيْلِ إِذا سَجى‌ ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ» 3- به قضاوت‌ها و پيش داورى‌ها و تحليل‌هاى نادرست، صريحاً جواب بدهيد. «ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ» 4- مربّى نبايد كسى

مزوجه‌ ‌غير‌ نباشد ‌که‌ ‌بر‌ مولي‌ حلال‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌بر‌ كسي‌ ‌که‌ مولي‌ تحليل‌ كرده‌. فَإِنَّهُم‌ غَيرُ مَلُومِين‌َ بلكه‌ بسا واجب‌ ميشود ‌ يا ‌ مستحب‌ّ

امروز حاضر به شنيدن شدند. قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ‌ ... 9- در تحليل و بررسى ناگوارى ها به كوتاهى‌هاى خودمان اعتراف كنيم و خداوند را منزّه بدانيم

امروز حاضر به شنيدن شدند. قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ‌ ... 9- در تحليل و بررسى ناگوارى ها به كوتاهى‌هاى خودمان اعتراف كنيم و خداوند را منزّه بدانيم

امروز حاضر به شنيدن شدند. قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ‌ ... 9- در تحليل و بررسى ناگوارى ها به كوتاهى‌هاى خودمان اعتراف كنيم و خداوند را منزّه بدانيم

مَا اعْتَدى‌ عَلَيْكُمْ» «5» 1- رهبران الهى نبايد با تهمت‌ها و تحقيرها و تحليل‌هاى نارواى دشمنان، در راه خود سست شوند. «اتَّبِعْ ما أُوحِيَ إِلَيْكَ» 2-

و قدم كلام (در ذيل آيه :((و ما ياءتيهم من ذكر من ربهم محدث ...(( تجزيه و تحليل حقيقت و واقعيت ((كلام -سخن (( و بيان اينكه قديم بودن كلام متصورنيست آيا كلام

اللَّيْلِ إِذا سَجى‌ ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ» 3- به قضاوت‌ها و پيش داورى‌ها و تحليل‌هاى نادرست، صريحاً جواب بدهيد. «ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ» 4- مربّى نبايد كسى

و دفع مى‌كند مانند شاه تره؛ و ديگرى بادها را دفع نمايد؛ و ديگرى ورمها را تحليل مى‌برد؛ و اغلب معالجات مرضهاى انسانى در ساقه يا برگ يا گل يا ريشه نباتات

قبلك ) استواء خداوند بر عرش كنيه از مقام تدبير موجودات بعد از خلقت آنها است تحليل معناى شعاعت و اينكه جز خداوند ولى و شفيعى نيست معناى ديگرى كه مفسرين براى

و قدم كلام (در ذيل آيه :((و ما ياءتيهم من ذكر من ربهم محدث ...(( تجزيه و تحليل حقيقت و واقعيت ((كلام -سخن (( و بيان اينكه قديم بودن كلام متصورنيست آيا كلام

مزوجه‌ ‌غير‌ نباشد ‌که‌ ‌بر‌ مولي‌ حلال‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌بر‌ كسي‌ ‌که‌ مولي‌ تحليل‌ كرده‌. فَإِنَّهُم‌ غَيرُ مَلُومِين‌َ بلكه‌ بسا واجب‌ ميشود ‌ يا ‌ مستحب‌ّ

جلد 12 - صفحه 123 فِيه‌ِ ‌در‌ باب‌ توحيد و شرك‌ و تصديق‌ و تكذيب‌ انبياء و تحليل‌ و تحريم‌ اشياء و كيفيت‌ عبادات‌ و معاملات‌ و حدود و ديات‌ و ساير احكام‌

اللَّيْلِ إِذا سَجى‌ ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ» 3- به قضاوت‌ها و پيش داورى‌ها و تحليل‌هاى نادرست، صريحاً جواب بدهيد. «ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ» 4- مربّى نبايد كسى

گاه و بيگاه از رندى خود و سادگى مردم سوء استفاده كرده و براساس تخمين‌ها و تحليل‌ها، پيشگويى مى‌كنند، از حساب اولياى خدا جداست. اصل سوم. بهره‌گيرى اولياى

ربى و رزقنى منه رزقًا حسنًا) سخنان شعیب(ع) در آیه مورد بحث ، پاسخى است به تحلیل استهزاآمیز قومش (أصلوتک). شعیب(ع) با جمله «أرءیتم ...» بیان مى دارد که منشأ

و قدم كلام (در ذيل آيه :((و ما ياءتيهم من ذكر من ربهم محدث ...(( تجزيه و تحليل حقيقت و واقعيت ((كلام -سخن (( و بيان اينكه قديم بودن كلام متصورنيست آيا كلام

مزوجه‌ ‌غير‌ نباشد ‌که‌ ‌بر‌ مولي‌ حلال‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌بر‌ كسي‌ ‌که‌ مولي‌ تحليل‌ كرده‌. فَإِنَّهُم‌ غَيرُ مَلُومِين‌َ بلكه‌ بسا واجب‌ ميشود ‌ يا ‌ مستحب‌ّ

مزوجه‌ ‌غير‌ نباشد ‌که‌ ‌بر‌ مولي‌ حلال‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌بر‌ كسي‌ ‌که‌ مولي‌ تحليل‌ كرده‌. فَإِنَّهُم‌ غَيرُ مَلُومِين‌َ بلكه‌ بسا واجب‌ ميشود ‌ يا ‌ مستحب‌ّ

مزوجه‌ ‌غير‌ نباشد ‌که‌ ‌بر‌ مولي‌ حلال‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌بر‌ كسي‌ ‌که‌ مولي‌ تحليل‌ كرده‌. فَإِنَّهُم‌ غَيرُ مَلُومِين‌َ بلكه‌ بسا واجب‌ ميشود ‌ يا ‌ مستحب‌ّ

مزوجه‌ ‌غير‌ نباشد ‌که‌ ‌بر‌ مولي‌ حلال‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌بر‌ كسي‌ ‌که‌ مولي‌ تحليل‌ كرده‌. فَإِنَّهُم‌ غَيرُ مَلُومِين‌َ بلكه‌ بسا واجب‌ ميشود ‌ يا ‌ مستحب‌ّ

مزوجه‌ ‌غير‌ نباشد ‌که‌ ‌بر‌ مولي‌ حلال‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌بر‌ كسي‌ ‌که‌ مولي‌ تحليل‌ كرده‌. فَإِنَّهُم‌ غَيرُ مَلُومِين‌َ بلكه‌ بسا واجب‌ ميشود ‌ يا ‌ مستحب‌ّ

مزوجه‌ ‌غير‌ نباشد ‌که‌ ‌بر‌ مولي‌ حلال‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌بر‌ كسي‌ ‌که‌ مولي‌ تحليل‌ كرده‌. فَإِنَّهُم‌ غَيرُ مَلُومِين‌َ بلكه‌ بسا واجب‌ ميشود ‌ يا ‌ مستحب‌ّ

قبلك ) استواء خداوند بر عرش كنيه از مقام تدبير موجودات بعد از خلقت آنها است تحليل معناى شعاعت و اينكه جز خداوند ولى و شفيعى نيست معناى ديگرى كه مفسرين براى

و قدم كلام (در ذيل آيه :((و ما ياءتيهم من ذكر من ربهم محدث ...(( تجزيه و تحليل حقيقت و واقعيت ((كلام -سخن (( و بيان اينكه قديم بودن كلام متصورنيست آيا كلام

و قدم كلام (در ذيل آيه :((و ما ياءتيهم من ذكر من ربهم محدث ...(( تجزيه و تحليل حقيقت و واقعيت ((كلام -سخن (( و بيان اينكه قديم بودن كلام متصورنيست آيا كلام

رسانيد، حضرت در غضب شد و قسم ياد نمود كه او را صد چوب بزند «2»؛ حق تعالى تحليل سوگند او را فرمود به اينكه: وَ اذْكُرْ عَبْدَنا أَيُّوبَ إِذْ نادى‌ رَبَّهُ

‌غير‌ اينصورت‌ صدور ذيل‌ ‌آيه‌ ‌با‌ ‌هم‌ مناسبتي‌ ندارد ‌پس‌ ‌آيه‌ بحسب‌ تحليل‌ منطقي‌ مشتمل‌ ‌بر‌ دو مقدمه‌ (صغري‌ و كبري‌) و يك‌ نتيجه‌ ‌است‌ باين‌ ترتيب‌

مزوجه‌ ‌غير‌ نباشد ‌که‌ ‌بر‌ مولي‌ حلال‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌بر‌ كسي‌ ‌که‌ مولي‌ تحليل‌ كرده‌. فَإِنَّهُم‌ غَيرُ مَلُومِين‌َ بلكه‌ بسا واجب‌ ميشود ‌ يا ‌ مستحب‌ّ

قبلك ) استواء خداوند بر عرش كنيه از مقام تدبير موجودات بعد از خلقت آنها است تحليل معناى شعاعت و اينكه جز خداوند ولى و شفيعى نيست معناى ديگرى كه مفسرين براى

خوب خدا كه آنرا براى اهل ايمان خلق فرموده و بترسيد از خدا در تحريم حلال و تحليل حرام چون مقتضاى ايمان التزام باحكام الهى است خواه حلال باشد خواه حرام و سيره

گاه و بيگاه از رندى خود و سادگى مردم سوء استفاده كرده و براساس تخمين‌ها و تحليل‌ها، پيشگويى مى‌كنند، از حساب اولياى خدا جداست. اصل سوم. بهره‌گيرى اولياى

اللَّيْلِ إِذا سَجى‌ ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ» 3- به قضاوت‌ها و پيش داورى‌ها و تحليل‌هاى نادرست، صريحاً جواب بدهيد. «ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ» 4- مربّى نبايد كسى

قبلك ) استواء خداوند بر عرش كنيه از مقام تدبير موجودات بعد از خلقت آنها است تحليل معناى شعاعت و اينكه جز خداوند ولى و شفيعى نيست معناى ديگرى كه مفسرين براى

مخفيانه پشت خانه‌ى پيامبر حاضر مى‌شدند تا در تاريكى، صوت قرآن را بشنوند وسپس تحليل كنند. گاهى هم در تاريكى به هم برمى‌خوردند ويكديگر را شناخته ملامت مى‌كردند

سوى خشكى رساند و نجات داد، باز ناگاه به شرك بر مى‌گردند. سؤال: مادّيون در تحليل خود، براى ريشه‌ى ايمان، مسأله‌ى ترس را مطرح مى‌كنند و مى‌گويند: سرچشمه‌ى

نمى‌دانم مراد بميل مسافت زمين است يا ميلى كه سرمه در چشم كشند). پس آفتاب تحليل رطوبات ايشان كند و به طريق عرق از بدن ايشان بيرون آيد و اين به قدر اعمال

قبلك ) استواء خداوند بر عرش كنيه از مقام تدبير موجودات بعد از خلقت آنها است تحليل معناى شعاعت و اينكه جز خداوند ولى و شفيعى نيست معناى ديگرى كه مفسرين براى

قبلك ) استواء خداوند بر عرش كنيه از مقام تدبير موجودات بعد از خلقت آنها است تحليل معناى شعاعت و اينكه جز خداوند ولى و شفيعى نيست معناى ديگرى كه مفسرين براى

و قدم كلام (در ذيل آيه :((و ما ياءتيهم من ذكر من ربهم محدث ...(( تجزيه و تحليل حقيقت و واقعيت ((كلام -سخن (( و بيان اينكه قديم بودن كلام متصورنيست آيا كلام

يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ 6- قدرت شنيدن‌ «سَمِعْنا»، گفتن‌ «فَقالُوا» و تجزيه و تحليل‌ «يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ» در جنّ وجود دارد. «1». توبه، 86. «2». محمّد، 20

فرمود براى او، در كتاب و اقامه نماز با دين و امر به معروف و نهى از منكر و تحليل حرام و تحريم حلال، و نازل فرمود براى او در انجيل، مواعظ و امثال و حدود؛ و

اللَّيْلِ إِذا سَجى‌ ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ» 3- به قضاوت‌ها و پيش داورى‌ها و تحليل‌هاى نادرست، صريحاً جواب بدهيد. «ما وَدَّعَكَ رَبُّكَ» 4- مربّى نبايد كسى

قبلك ) استواء خداوند بر عرش كنيه از مقام تدبير موجودات بعد از خلقت آنها است تحليل معناى شعاعت و اينكه جز خداوند ولى و شفيعى نيست معناى ديگرى كه مفسرين براى

«يَفْرَحُونَ ... يُحِبُّونَ ... فَلا تَحْسَبَنَّهُمْ بِمَفازَةٍ» 2- قرآن، هرگونه تحليل و تفسير نابجا را نسبت به هر كس و هر موردى محكوم مى‌كند. «لا تَحْسَبَنَّ

و قدم كلام (در ذيل آيه :((و ما ياءتيهم من ذكر من ربهم محدث ...(( تجزيه و تحليل حقيقت و واقعيت ((كلام -سخن (( و بيان اينكه قديم بودن كلام متصورنيست آيا كلام

يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ 6- قدرت شنيدن‌ «سَمِعْنا»، گفتن‌ «فَقالُوا» و تجزيه و تحليل‌ «يَهْدِي إِلَى الرُّشْدِ» در جنّ وجود دارد. «1». توبه، 86. «2». محمّد، 20

آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۲، أَبْوَابُ الزَّكَاة-بَابُ ثَوَابِ تَحْلِيلِ الْمَيِّت قيل للصادق ع : به امام صادق عليه السّلام گفتند: عبد الرّحمن بن سيابه

درونى آنهاست، نه قدرت و ثروت. «حَتَّى يُغَيِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ» 9- در تحليل سرنوشت جوامع، محور، روحيّه‌ى مردم است، نه شانس، خرافات، نظام‌هاى حاكم، جبر

قبلك ) استواء خداوند بر عرش كنيه از مقام تدبير موجودات بعد از خلقت آنها است تحليل معناى شعاعت و اينكه جز خداوند ولى و شفيعى نيست معناى ديگرى كه مفسرين براى

قبلك ) استواء خداوند بر عرش كنيه از مقام تدبير موجودات بعد از خلقت آنها است تحليل معناى شعاعت و اينكه جز خداوند ولى و شفيعى نيست معناى ديگرى كه مفسرين براى

بدون علم، گواهى دادن بدون علم، موضعگيرى، ستايش يا انتقاد بدون علم، تفسير و تحليل و نوشتن و فتوا دادن بدون علم، نقل‌ «1». نور، 24؛ يس، 65؛ فصّلت، 20. «2».

گاه و بيگاه از رندى خود و سادگى مردم سوء استفاده كرده و براساس تخمين‌ها و تحليل‌ها، پيشگويى مى‌كنند، از حساب اولياى خدا جداست. اصل سوم. بهره‌گيرى اولياى

با پرداخت مزد از زحمات او تقدير كرد.) 9- حوادث را براى اهل‌خبره، تفسير و تحليل و بازگو كنيم. «قَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ» 10- عاقبت اهل ايمان، نجات و رستگارى

قبلك ) استواء خداوند بر عرش كنيه از مقام تدبير موجودات بعد از خلقت آنها است تحليل معناى شعاعت و اينكه جز خداوند ولى و شفيعى نيست معناى ديگرى كه مفسرين براى

بِأَهْوائِهِمْ‌: و بدرستى كه بسيارى از مردمان هر آينه گمراه مى‌كنند مردم را در تحليل حرام، مانند مشركين به خوردن مردار، و تحريم حلال، مانند برخى از صوفيه در ترك

أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ» «3» فلسفه تغيير قبله‌ در مورد فلسفه تغيير قبله، تحليل‌هاى متعدّدى صورت گرفته است؛ برخى گفته‌اند انتخاب اوّليّه بيت‌المقدّس به عنوان

معانى نهفته در ضمير، و انتقال آن معانى به ضمير شنونده تجزيه تحليل شود و در نتيجه با آن تحليل، كلام كه تاكنون امرى اعتبارى بود، به امرى حقيقى و واقعى برگردد،

مذكور در آيه مورد بحث كه عبارت بود از: ۱ - امر به معروف ۲ - نهى از منكر ۳ - تحليل طيبات ۴ - تحريم خبائث ۵ - برداشتن تكاليف شاقه جعلى و غير الهى ، تنها و تنها

گردند و به آن بازگشت مى كنند، و آن اصل توحيد است كه اگر يك يك معارف آن را تحليل كنيم سر از آن اصل در مى آوريم و اگر آن اصل را تركيب نماييم به يك يك آن معارف

عَنْ بَيِّنَةٍ» جلد 3 - صفحه 325 1- يادآورى حوادث گذشته و امدادهاى الهى و تحليل و بررسى آنها لازم است. إِذْ أَنْتُمْ‌ ... 2- آنجا كه خداوند بخواهد، همه‌ى

دورتر، تا اين سبب جلو تاءثير آن سبب را بگيرد، اين آن نكته ايست كه از تجزيه و تحليل معناى شفاعت بنظر ما رسيد، البته شفاعتى كه خود ما بآن معتقديم ، نه هر شفاعتى

رازى و تحليل او درباره اين آيه بسيار ضعيف و مشتمل بر اشتباهات فراوان است و لذا حتى بعضى از مفسران معروف اهل سنت مانند آلوسى در روح المعانى اين تحليل را نپسنديده

لاَ يَجُوزُ يَمِينٌ فِي تَحْلِيلِ حَرَامٍ وَ لاَ تَحْرِيمِ حَلاَلٍ وَ لاَ قَطِيعَةِ رَحِمٍ

لاَ يَجُوزُ يَمِينٌ فِي تَحْلِيلِ حَرَامٍ وَ لاَ تَحْرِيمِ حَلاَلٍ وَ لاَ قَطِيعَةِ رَحِمٍ

در کتاب الاستبصار فيما اختلف من الاخبار جلد ۳ کتاب النکاح‏‏ أَبْوَابُ تَحْلِيلِ الرَّجُلِ جَارِيَتَهُ لِغَيْرِه‏ ۸۹ بَابُ أَنَّهُ يَجُوزُ أَنْ يُحِلَّ

در کتاب الاستبصار فيما اختلف من الاخبار جلد ۳ کتاب النکاح‏‏ أَبْوَابُ تَحْلِيلِ الرَّجُلِ جَارِيَتَهُ لِغَيْرِه‏ ۹۰ بَابُ حُكْمِ وَلَدِ الْجَارِيَةِ الْمُحَلَّلَة

در کتاب الاستبصار فيما اختلف من الاخبار جلد ۳ کتاب النکاح‏‏ أَبْوَابُ تَحْلِيلِ الرَّجُلِ جَارِيَتَهُ لِغَيْرِه‏ ۹۰ بَابُ حُكْمِ وَلَدِ الْجَارِيَةِ الْمُحَلَّلَة

در کتاب الاستبصار فيما اختلف من الاخبار جلد ۳ کتاب النکاح‏‏ أَبْوَابُ تَحْلِيلِ الرَّجُلِ جَارِيَتَهُ لِغَيْرِه‏ ۹۰ بَابُ حُكْمِ وَلَدِ الْجَارِيَةِ الْمُحَلَّلَة

در کتاب الاستبصار فيما اختلف من الاخبار جلد ۳ کتاب النکاح‏‏ أَبْوَابُ تَحْلِيلِ الرَّجُلِ جَارِيَتَهُ لِغَيْرِه‏ ۸۹ بَابُ أَنَّهُ يَجُوزُ أَنْ يُحِلَّ

در کتاب الاستبصار فيما اختلف من الاخبار جلد ۳ کتاب النکاح‏‏ أَبْوَابُ تَحْلِيلِ الرَّجُلِ جَارِيَتَهُ لِغَيْرِه‏ ۸۹ بَابُ أَنَّهُ يَجُوزُ أَنْ يُحِلَّ

در کتاب الاستبصار فيما اختلف من الاخبار جلد ۳ کتاب النکاح‏‏ أَبْوَابُ تَحْلِيلِ الرَّجُلِ جَارِيَتَهُ لِغَيْرِه‏ ۹۰ بَابُ حُكْمِ وَلَدِ الْجَارِيَةِ الْمُحَلَّلَة

در کتاب الاستبصار فيما اختلف من الاخبار جلد ۳ کتاب النکاح‏‏ أَبْوَابُ تَحْلِيلِ الرَّجُلِ جَارِيَتَهُ لِغَيْرِه‏ ۹۰ بَابُ حُكْمِ وَلَدِ الْجَارِيَةِ الْمُحَلَّلَة

5- خضر، پيامبر بوده است. «ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» 6- گاهى حوادث داراى تحليل و تفسير عميق و در مسير رشد انسان است. هدف از اين دوره‌ها، رشد موسى بود. «فَأَرادَ

گفتارى است كه ملحدين درباره قرآن گفته بودند، و گفتاری است كه در موقع تجزيه و تحليل، باطل و مضمحل مى گردد. و اما آن كلامى كه مردم از آن منتفع مى گردند، همان

گرفته و آنها را تحليل مى كند، مانند تفصيلى كه در صورت انسان تام الخلقه هست گرفته به يك يك اعضاء، از قبيل سر و دست و پا و غير آن تجزيه و تحليل مى كند، و يا

است ، و دائما در معرض تبدلهاى طبيعى است كه چه بسا تمامى بدن تحليل برود و اجزاى جديدى جاى تحليل رفته ها را بگيرد و از بدنى كه روز اول به دنيا آمد چيزى باقى

قابل و مستعد و پذيراى آنست ، و اگر شقيه باشد، آثارش امورى عدمى ميشود، كه با تحليل عقلى به فقدان و شر برگشت مى كند. پس نفسيكه سعيد است ، از آثاريكه از او بروز

مورد بحث اين هدف را دنبال مى كند كه بفهماند معارف قرآنى طورى است كه اگر تحليل شود سر از توحيد خالص در مى آورد، بطورى كه اگر توحيد را هم بخواهيم تجزيه و

صفحه ۲۱۸ است براى اين مطلب ، شما مردم برويد و محكم بر آئين خود بايستيد، و تحليل درباره اين توطئه را به ما سران قوم واگذاريد!. اين چيزى است كه سردمداران باطل

عوضش را به او تفسير نمونه جلد ۱۸ صفحه ۱۲۵ ميدهد. يكى از مفسران در اينجا تحليل جالبى دارد مى گويد: عجب اين است كه تاجر هنگامى كه بداند يكى از اموالش در

حمد و ستايش خدا در پايان كار اشاره اى به همه اينها است . بعضى از مفسران تحليل ديگرى در مورد آيات سه گانه آخر اين سوره دارند، و آن اين است : مهمترين مسائلى

از ۴۰ روايت نيز متجاوز باشد. ولى اگر درست روايات را گروه بندى و تجزيه و تحليل كنيم و اسناد و محتواى آنها را بررسى نمائيم خواهيم ديد كه نمى توان روى آنها

الحمد فى الاولى و الاخرة و له الحكم » . و ليكن همين ملك اعتبارى را اگر به تحليل عقل ببريم خواهيم ديد كه در ميان حقايق اصل و ريشه غير قابل زوال و انتقالى

كه: انسان موجودى است مركب از نفس و بدن، و بدن انسان در اين نشئه، دستخوش تحليل رفتن و دگرگون شدن است، و پيوسته اجزاى آن تغيير مى كند. و از آن جا كه هر مركبى

صادق (عليه السلام ) نقل شده كه فرمودند: الدعاء افضل من قرائة القران . در يك تحليل كوتاه مى توان به عمق مفاد اين احاديث رسيد، زيرا دعا از يكسو انسان را به شناخت

هست كه ممكن است سؤ ال و جواب مورد بحث را حمل بر آن نمود و آن به نحوى از تحليل عبارت است از ايجاد، چون كلام چيزى است كه كشف از منويات كند، و در خداى تعالى

ملاحظه اى براى تكون تگرگ شود (دقت كنيد). تفسير نمونه جلد ۱۴ صفحه ۵۰۶ در اينجا تحليل ديگرى از بعضى از نويسندگان مى خوانيم كه خلاصه آن چنين است : «در آيات مورد

اعتراضى كه فرعون كرد بر مى آيد كه موسى (عليه السلام ) اعتراض فرعون را تجزيه و تحليل كرده و از آن سه تا اشكال فهميده و در نتيجه به هر سه پاسخ گفته است : اول اينكه

گفتارشان مفسرين ، گفتار فرعون ، يعنى جمله «الم نربك » را به دو اعتراض ‍ تجزيه و تحليل كرده اند -كه قبلا هم بدان اشاره شد - يكى تعريض بر اينكه او را در كودكى تربيت

تفسير : اخطارهاى مكرر اين آيات همانند آيات گذشته بعد از جنگ احد و براى تجزيه و تحليل روى حوادث جنگ نازل گرديده است ، وضع آيات گذشته و اين آيات نيز گواه بر اين

بشر رائج بوده است . ۴ - بحث از حال امم و دقت درباره سنن و آداب و تجزيه و تحليل در عقايد و رفتار آنان اين معنا را بدست مى دهد كه اشتغال به معرفت نفس ‍ بمنظور

را گرفته است ، نه هدايت مخصوص به انسانها و معناى هدايت عمومى با تجزيه و تحليل هدايت خاص انسانى و سپس ‍ القاء خصوصيت انسانى آن به خوبى معلوم مى شود، زيرا

به تقوا و پرهيزكارى است . بيشتر مردم از مرگ مى ترسند و وحشت دارند و پس از تحليل و بررسى مى بينيم كه ريشه اين ترس را يكى از دو چيز تشكيل مى دهد: ۱ بسيارى

خوبى نيست. و كلمه «فَصلُ الخِطاب»، به معناى آن است كه انسان، قدرت تجزيه و تحليل يك كلام را داشته باشد، و بتواند آن را تفكيك كند، و حق آن را از باطلش جدا

ترديد مى كند. اين سؤ ال اگر به دقت بررسى شود و عوامل مطلب در دو طرف تجزيه و تحليل گردد، پاسخهاى روشنى دارد، كه آيه فوق به بعضى از آنها اشاره كرده است و با

دليل است كه موسسات ربوى روز به روز وسيعتر و سرمايه دارتر مى شوند و در برابر تحليل رفتن طبقات ضعيف بر حجم ثروت آنها دائما افزوده مى شود. ثانيا- در تجارت و خريد

سبحان معرفى مى كند و از قبيل آياتى ديگر، كه مى بينيد سخن در آنها از باب تحليل جريان يافته است . و سخن كوتاه اينكه جمله «و ا ن منها لما يهبط» الخ ، بيان

كنند آگاه است ، و همه را مشمول فضل و كرم خود قرار خواهد داد. در اين زمينه تحليل روشنى داريم ، و همچنين روايات متعددى كه در آخر اين بحث خواهد آمد. ولى از

جمع «شتيت » يعنى «متفرق ». تفسير نمونه جلد ۲۳ صفحه ۵۳۳ راستى كه قرآن در تحليل مسائل بسيار دقيق و الهام بخش است ، مى گويد: «تفرقه و نفاق درونى » ناشى از

ارتباط و پيوند معنوى ناشناخته در ميان اين امور قائل مى شوند و از هر گونه تحليل بيشتر خود را راحت مى كنند. ولى اگر بيشتر دقت كنيم در ميان اين امور پيوندهاى

از نظر اجزاء عوض مى گردند، زيرا از يك طرف «تغذيه » مى كنند و از سوى ديگر «تحليل » مى روند و اين خود باعث تبديل كامل آنها با گذشت زمان است ، خلاصه اينكه در

اجمالا روشن است ، ولى مفسران بحثهاى جالبى روى اين مساءله كرده اند كه با تحليل و اضافاتى مى توان چنين گفت : ۱ - اگر چهارپايان چيزى نمى فهمند و گوش شنوا

جهت چيزى كه ميتوان گفت ، اين استكه مفهوم شفاعت با در نظر گرفتن آن تجزيه و تحليل كه كرديم ، در اين مورد هم صادق است ، و هيچ محذورى در آن نيست ، و آيه : «يومئذ

يعنى در ظرف حقايق ، البته بايد گفت : تمامى اين احكام مجازند، مگر اينكه پاى تحليل عقلى پيش ‍ آيد، به اين معنا كه اين مفاهيم از آنجا كه مفاهيمى اعتباريه هستند

مفاسدى كه فسادش براى همه جوامع مسلم است ، و كسى منكر آن نيست ، مورد تجزيه و تحليل قرار دهى ، خواهى ديد كه اساس آن مفاسد اعمالى است كه باعث از كار افتادن عقل

مهم است كه قرآن لازم مى بيند چند بار از طرق گوناگون و مؤ ثر اين مساءله را تحليل كند، و چنان محكم كارى نمايد كه در آينده چنين صحنه اى در جامعه مسلمين تكرار

زيرا وقتى ادراك هاى خود را در زير قعر انبيق قرار مى دهيم، و آن را تجزيه و تحليل مى كنيم، مى بينيم كه همه آن ها به دو مسئله منتهى مى شوند، كه ديگر ابتدایى

اساس فطرت، و اصل توحيد بنا شده، به طوری كه تفاصيل و جزئيات احكامش، بعد از تحليل، به توحيد بر مى گردد، و اصل توحيدش بعد از تجزيه، به همان تفاصيل بازگشت مى

كار ما كه تفسير قرآن است سازگار باشد. مذاقى باشد كه بتوان آنرا در تجزيه و تحليل معناى عدالت و كيفيت اعتبارش با فطرتى كه مبناى همه احكام اسلامى است وفق دهد،