نتایج جستجو

[بقره:182] هر كه از وصيّت كننده‏اى بترسد كه ميل به باطل و گناه كندپس ميان آنان اصلاح نمايد گناهى بر او نيست. در جوامع الجامع جنف را ميل به باطل از روى خطا و اثم

که در زمین فساد می‌کنند و اصلاح نمی‌کنند!» همانها كه در زمين فساد مى‌كنند و اصلاح نمى‌كنند آنان كه در زمين فساد مى‌كنند و اصلاح نمى‌كنند.» که آن مردم در

المنفقین فى الدرک ... و سوف یؤت اللّه المؤمنین أجراً عظیماً) اصلاح: آثار اصلاح ۱، ۴ ; زمینه اصلاح ۵ اطاعت: خالصانه ۱، ۲ اعتصام: به خدا ۱، ۲، ۵، ۸ ایمان: تشویق

اسماء و صفات: خبیر ۱۶ ; علیم ۱۶ اصلاح: ذات البین ۳، ۴، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۴، ۱۹، ۲۰، ۲۱ ; تشویق به اصلاح ۱۴ ; زمینه اصلاح ۱۱ جامعه: مسؤولیت جامعه ۳ خانواده:

آن اصلاح شما و جامعه شماست تا آنجا که در قدرت دارم» (إِنْ أُرِیدُ إِلَّا الْإِصْلاحَ مَا اسْتَطَعْتُ). اصلاح عقیده، اصلاح اخلاق، اصلاح عمل و اصلاح روابط

از آن جهت اصلاح نيز معنى شده است. يعنى اگر زن وشوهر خواستار اصلاح شوند خدا ميان آنها موافقت ايجاد كند و اصلاح نمايد. [هود:88]. يعنى جز اصلاح مقصدى ندارم

از آن جهت اصلاح نيز معنى شده است. يعنى اگر زن وشوهر خواستار اصلاح شوند خدا ميان آنها موافقت ايجاد كند و اصلاح نمايد. [هود:88]. يعنى جز اصلاح مقصدى ندارم

از آن جهت اصلاح نيز معنى شده است. يعنى اگر زن وشوهر خواستار اصلاح شوند خدا ميان آنها موافقت ايجاد كند و اصلاح نمايد. [هود:88]. يعنى جز اصلاح مقصدى ندارم

سؤال است. ۵ - توصیه خداوند به اصلاح امور ایتام (و یسئلونک عن الیتامى قل اصلاح لهم خیر) ۶ - اصلاح امور ایتام، خیر است. (اصلاح لهم خیر) ۷ - جواز هرگونه معاشرت

جامع جبر، همان اصلاح توأم به نوعى از قهر است و آن، چنانكه صحاح و اقرب الموارد تصريح مى‏كند متعدى و لازم هر دو آمده است (اصلاح كردن و اصلاح شدن) و در شعر

آن؛ و هر کس عفو و اصلاح کند، پاداش او با خداست؛ خداوند ظالمان را دوست ندارد! |و سزاى بدى، بدى همانند آن است. پس هر كه در گذرد و اصلاح كند، پاداش او بر خداست

گاهى بر خداوند نیز اطلاق مى شود که به معناى دیگرى است و آن «اصلاح کننده موجود نیازمند به اصلاح» و یا «کسى که مسلّط بر همه چیز است» مى باشد، جالب این که «جبّار»

اللّه ... » تواب بودن خداوند را پس از توبه بنده و اصلاح او مطرح ساخته است. ۸- توبه از گناه همراه با اصلاح، موجب برداشته شدن کیفر آن (فاذوهما فان تابا و اصلحا

یا ساختگى آمده است و در اصل از مادّه «فرى» به معناى پاره کردن پوست براى اصلاح آن است. فرى‌ (۶۱ بار) يَا شَيْئا أُخْت جِئْت هَارُون مَا لَقَد کَان مَرْيَم

کند. ارزشها: حفظ ارزشها ۳ اصلاح: اولویتها در اصلاح ۲ انبیا: مسؤولیت خویشاوندان انبیا ۳ انذار: انذار از شرک ۱ جامعه: اهمیت اصلاح جامعه ۲ خویشاوندان: اولویت

اشاره به این که ریشه همه فساد، اینها بودند و هیچ کشوری اصلاح نخواهد شد مگر این که سردمدارانش اصلاح شوند. «ولی (فرعون و اطرافیانش) استکبار کردند» و زیر بار

جامعیت اسلام ۱۴ ; ویژگیهاى اسلام ۱۴ اسماء و صفات: حکیم ۲۳ ; عزیز ۲۳ اصلاح: عوامل اصلاح ۱۶ اطاعت: آثار اطاعت از خدا ۲۱ ; آثار اطاعت از محمّد(ص) ۲۱ ; اطاعت

فى ذلک ان ارادوا اصلاحاً) حق رجوع در آیه مشروط به اصلاح است; بنابر مفهوم شرط، آن رجوعى که به قصد اصلاح نباشد و به طریق اولى اگر به قصد اضرار باشد، حقانیّت

رفته است. مثل [بقره:25]، [نساء:34]. اصلاح: ايجاد صلح و سازش و الفت مثل [بقره:182]، [بقره:224]. و نيز به معنى اصلاح و شايسته كردن چيزى است. مثل‏[محمّد:2]

جامعه‌ای ظالم بود اما به خود آمده و در صدد اصلاح باشد چنین جامعه‌ای می‌ماند، ولی اگر ظالم بود و در مسیر اصلاح و پاکسازی نبود، نخواهد ماند. تفسیر آیات ۱-

رسول من باشى تربيت كردم يا براى خودم اختيار نمودم. راغب آن را مبالغه در اصلاح شى‏ء گفته است. * [انبياء:80]. منظور از صنعت لبوس زره بافى حضرت داود است.

رفته است. مثل [بقره:25]، [نساء:34]. اصلاح: ايجاد صلح و سازش و الفت مثل [بقره:182]، [بقره:224]. و نيز به معنى اصلاح و شايسته كردن چيزى است. مثل‏[محمّد:2]

التزامى بر مسأله زمامدارى نیز دارد. حکم‌ (۲۱۰ بار) منع براى اصلاح (مفردات) و قضاوت. در اقرب قيد اصلاح ذكر نشده است. در قاموس و صحاح آن را داورى گفته است در مجمع

اللّه علیه و آله قرار گرفت، سپس دستور اصلاح میان مسلمانان و افرادی که با هم مشاجره کردند، به دیگران داد. اصولا «اصلاح ذات البین» و ایجاد تفاهم و زدودن کدورتها

الظُّنونا - فَاَضَلوُنا السبيلا» ليكن اين الف‏ها معنائى ندارد و فقط براى اصلاح لفظ وارد مى‏شوند (مفردات باختصار). هم من ه ب کم ف ما بين سنو الله فى اله

مثل بريدن و شكافتن درنده و خواه براى اصلاح باشد مثل قطع چرم به وسيله خياط. راغب گويد: فرى قطع براى دوختن و اصلاح و افراء قطع براى افساد است همچنين است

«و اللّه بصیر ...» ناظر بر بنى اسرائیل زمان پیامبر (ص) نیز مى باشد. اصلاح: زمینه اصلاح ۱۴ اکثریت: ارزش اکثریت ۱۹ امتحان: مصونیت از امتحان ۴ انبیا: آثار تکذیب

وَ ما تُرِيدُ أَنْ تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ‌: و نمى‌خواهى آنكه باشى از اصلاح كنندگان ميان مردمان و رفع نمايندگان نزاع به وجه احسن. ابن عباس و معظم مفسرين

آميختن مال يتيم با مال خود است يعنى: تو را از يتامى مى‏پرسند بگو: اصلاح براى آنها (اصلاح اموال) خوب است و اگر اموال آنها را با اموال خود آميختند آنها برادران

رفته است. مثل [بقره:25]، [نساء:34]. اصلاح: ايجاد صلح و سازش و الفت مثل [بقره:182]، [بقره:224]. و نيز به معنى اصلاح و شايسته كردن چيزى است. مثل‏[محمّد:2]

۵; مخاطبان انبیا ۸; ویژگیهاى مبارزه انبیا ۶; هماهنگى انبیا ۵ جامعه: عوامل اصلاح جامعه ۹; عوامل ایمان جامعه ۹; عوامل فساد جامعه ۹; عوامل کفر جامعه ۹ حاکمان:

بِبُهْتانٍ» و هم امنيّت سياسى، اجتماعى. «لا يَعْصِينَكَ فِي مَعْرُوفٍ» 6- اصلاح عقايد، بر اصلاح رفتار مقدّم است. (ابتدا «لا يُشْرِكْنَ»، سپس موضوعات ديگر) 7- ايمان

(لئن لم ینته المنفقون ... أینما ثقفوا أُخذوا) اسارت: احکام اسارت ۱۰ اصلاح: روش اصلاح ۸ افساد: آثار افساد ۹ بیماردلان: آواره سازى بیماردلان ۲; اذیتهاى بیماردلان

اميد صادق نيست . توضيحى درباره رابطه دين و فطرت بشر و اصلاح شؤ ون زندگى بشر دين ، بشر را جز به اصلاح اعمال و شؤ ونش دعوت نمى كند روايتى درباره نافرمانى قومى

مثل بريدن و شكافتن درنده و خواه براى اصلاح باشد مثل قطع چرم به وسيله خياط. راغب گويد: فرى قطع براى دوختن و اصلاح و افراء قطع براى افساد است همچنين است

پذیرش، یعنى: لا تحبون النصحین لکى تسمعوا لهم، یا: «لکى تطیعوهم». اصلاح اجتماعى: عوامل اصلاح اجتماعى ۹ جامعه: عوامل انحطاط جامعه ۸ خدا: اتمام حجت خدا ۳، ۵ ;

إنى لأظنّک یفرعون مثبورًا) ۱۳- انذار پس از تبیین حق، وسیله اى است در جهت اصلاح حق ناپذیران (لقد علمت ... و إنى لأظنّک یفرعون مثبورًا) ذکر «إنى لأظنّک یافرعون

و بستر اصلاح گذشت است، در شرايط انتقام و كيفر، اصلاح زمينه‌اى ندارد. «فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ» 5- عفو از بدى ديگران كافى نيست بايد او را اصلاح كرد. «عَفا

اميد صادق نيست . توضيحى درباره رابطه دين و فطرت بشر و اصلاح شؤ ون زندگى بشر دين ، بشر را جز به اصلاح اعمال و شؤ ونش دعوت نمى كند روايتى درباره نافرمانى قومى

۲، ۴، ۵، ۸، ۹، ۱۲; تجدید قواى بنى اسرائیل ۵; شکست بنى اسرائیل ۱، ۴; عوامل اصلاح بنى اسرائیل۱۲; قدرت اقتصادى بنى اسرائیل ۵، ۶; قدرت بنى اسرائیل ۹; کثرت بنى

آیات شامل این کلمه سدد (۶ بار) بستن و اصلاح كردن. در قاموس گفته «سدّالثلمة:اصلها و ثقّها» يعنى شكاف را گرفت. سدّ به ضمّ و فتح اوّل به معنى بند و حايل ميان

۱۲; درخواست فرزند صالح ۱۰; دعا براى توفیق فرزند ۱۳; دعا براى فرزند ۹; منشأ اصلاح فرزند ۱۵ مالکیت خصوصى ۶: موحدان: اهتمام موحدان به معنویات ۱۶; خواسته هاى

که می‌خواستم به میعادگاه بروم نگفتم: جانشین من باش در میان قوم من، و به اصلاح بپرداز و راه تباهکاران را در پیش مگیر؟). آیا از دستور من سرپیچی کردی؟ «که

عمران:114]. [انعام:154]. در آيات فوق علت استعمال ظّن ملاقات رب و ظّن بعثت هم در اصلاح عمل و ترس از خدا كافى است زيرا انسان ذاتاً از خطر متحمل پرهيز مى‏كنيد. مثل

موسى: و موسى(ع) ۲ ; ظلم به پیروان موسى ۱ توحید: اهمیت توحید افعالى ۷ حاکمان: اصلاح رفتار حاکمان ۱۴ ; هشدار به حاکمان ۱۱ خدا: امتحان خدا ۱۵ ; ربوبیت خدا ۸ ;

تبلیغ دین ۸ تکلیف: موانع عمل به تکلیف ۱۵ تورات: تعالیم تورات ۴ جامعه: عوامل اصلاح جامعه ۷ جهل:۱۷ حق: تبیین حق ۳ خدا:۱، ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۴، ۱۵، ۱۷، ۱۸ عهد خدا ۱،

اخلاق: آثار اخلاق ۱۲ استکبار: آثار استکبار ۱۵ اسلام: دشمنى با اسلام ۱۵ اصلاح: عوامل اصلاح ۷ ترس: از خدا ۷ تواضع: آثار تواضع ۱۰ جهل: آثار جهل ۱۵ حق: آثار حق

الظُّنونا - فَاَضَلوُنا السبيلا» ليكن اين الف‏ها معنائى ندارد و فقط براى اصلاح لفظ وارد مى‏شوند (مفردات باختصار). وَ قُلُوبِهِم بَيْن اللّه بَيْنَهُم بِالْمُؤْمِنِين

و تعدى مى‏سازد. فارط و فرط (بر وزن فرس) پيشروى است كه قبل از كاروان براى اصلاح حوض و دلوها وارد آب شود. در دعا درباره مرگ فرزند صغير گويد: «اَللَّهُمَّ

استعتاب به معنى استرضا و اعتاب به معنی راضی کردن است. اصل اعتاب در نزد عرب اصلاح كردن پوست است و بطور استعاره در طلب عاطفه و اعاده الفت بكار رفته است. در

پس اصلاح كنيد جلد 5 صفحه 39 ميان آن دو پس اگر ستم كند يكيشان بر ديگرى پس كارزار كنيد با آنكه ستم ميكند تا باز گردد بامر خدا پس اگر بازگشت پس اصلاح كنيد

مى کند. آرامش: عوامل سلب آرامش ۱۲ اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲، ۳، ۵، ۹ اصلاح: روش اصلاح ۱۳ افساد: آثار افساد ۸; اجتناب از افساد ۷ بیماردلان: نقش بیماردلان

ابن شیبه:۲۲ اختلاف: مرجع حل اختلاف ۱، ۲، ۳ ادیان: هماهنگى ادیان ۷ اصلاح: روش اصلاح ۹، ۱۰ امتحان: با عمل ۵ انبیا: حکومت انبیا ۱۵ ; دشمنان انبیا ۱۵ انحراف:

الهى نظر دارد. ۱۰- اصلاح اندیشه و اعتقاد، نیازمند اصلاح نفس* (بل هم فى لبس من خلق جدید ... و نعلم ما توسوس به نفسه) این آیات، در مقام اصلاح اندیشه منکران معاد

و تعدى مى‏سازد. فارط و فرط (بر وزن فرس) پيشروى است كه قبل از كاروان براى اصلاح حوض و دلوها وارد آب شود. در دعا درباره مرگ فرزند صغير گويد: «اَللَّهُمَّ

لما (۱۶۵ بار) [فجر:20-19]. گويند: «لَمَمْتُ الشَّىْ‏ءَ» يعنى آن را جمع و اصلاح كردم در نهج البلاغه خطبه 51 آمده «اَلاَوَاِنَّ مُعاوِيَةَ قادَلُمَةً مِنَ

آبادیهایی که به آنها مهلت دادم، در حالی که ستمگر بودند؛ (امّا از این مهلت برای اصلاح خویش استفاده نکردند.) سپس آنها را مجازات کردم؛ و بازگشت، تنها بسوی من است

معرض سوگندهای خویش قرار ندهید سوگندهائيكه ياد كرده‏ايد تا نيكى و تقوى و اصلاح بين الناس نكنيد زيرا خدا دوست ندارد نام او وسيله امتناع از نيكى باشد. در

وسيله فعل واجبات و ترك محرّمات. [اعراف:35]. آنكه از بديها بپرهيزد و خود را اصلاح كند ترسى بر آنها نيست و محزون نمى‏شوند. متقى و تقى: هردو به معنى تقوى كار

این کلمه شعب‌ (۱۳ بار) جمع كردن. متفرّق كردن. در اقرب آن را جمع، تفريق، اصلاح، افساد معنى كرده و گويد در هر دو ضد به كار مى‏رود همچنين است قول مجمع. شعبه

تشريعى مى‏شود كه از مراد متخلّف باشد، احكام و قضاياى دينى كه براى هدايت و اصلاح مردم وضع شده همه از قسمت اراده تشريعى اند كه مى‏شود به وسيله عصيان متخلّف

مسؤول افعال) ایشان نکرده‌ایم و ما تو را مکلّف نساخته‌ایم که احوال آنان را اصلاح و امور ایشان را روبراه سازی. و اگر خدا می‌خواست، آنان شرک نمی‌آوردند و ما

[به این سبب همه اعمالم را هماهنگ با احکام خدا انجام دادم و کردار بدم را اصلاح کردم.] من يقين داشتم كه حساب خود را خواهم ديد. به یقین می‌دانستم که با حساب

«اَجَعَلْتُمْ سِقايَةَالْحاجّ ِوَعِمارَةَالْمَسْجِدِالْحَرامِ...»كه گذشت ظهورش در اصلاح بناست. [هود:61].استعمار بنابراستفعال طلب عمارت است يعنى خدا شمارااززمين آفريده

رسول من باشى تربيت كردم يا براى خودم اختيار نمودم. راغب آن را مبالغه در اصلاح شى‏ء گفته است. * [انبياء:80]. منظور از صنعت لبوس زره بافى حضرت داود است.

پس اصلاح كنيد جلد 5 صفحه 39 ميان آن دو پس اگر ستم كند يكيشان بر ديگرى پس كارزار كنيد با آنكه ستم ميكند تا باز گردد بامر خدا پس اگر بازگشت پس اصلاح كنيد

ارزشها: ۶ عمل به ارزشها ۱۵; ملاک ارزشها ۱۵ اسلام: ارکان اسلام ۶ اصلاح اجتماعى: روش اصلاح اجتماعى ۱۷ انسان: حقیقت انسان ۱۶; سرنوشت انسان ۱۶ تربیت: روش تربیت

وسيله فعل واجبات و ترك محرّمات. [اعراف:35]. آنكه از بديها بپرهيزد و خود را اصلاح كند ترسى بر آنها نيست و محزون نمى‏شوند. متقى و تقى: هردو به معنى تقوى كار

پس اصلاح كنيد جلد 5 صفحه 39 ميان آن دو پس اگر ستم كند يكيشان بر ديگرى پس كارزار كنيد با آنكه ستم ميكند تا باز گردد بامر خدا پس اگر بازگشت پس اصلاح كنيد

موسى وخضر عليهماالسلام رواياتى درباره اينكه خداوند به خاطر اصلاح مردى مؤ من امر فرزندان اورا اصلاح مىكند رواياتى درباره گنج مدفون در زير ديوار درذيل ((واما

تدبّر در آيات كون و طبيعت به اختيار خود ايمان بياورند و مجالى براى عمل و اصلاح ما قبل داشته باشند، مثلا آيه [غافر:85]. روشن مى‏كند كه تسليم مى‏شود ولى در

استعتاب به معنى استرضا و اعتاب به معنی راضی کردن است. اصل اعتاب در نزد عرب اصلاح كردن پوست است و بطور استعاره در طلب عاطفه و اعاده الفت بكار رفته است. در

ديگر ما قوّه اصلاح نداريم زمام امور از دست رفته چنانچه زمام‌ جلد 2 صفحه 553 قلم هم از دست رفت مگر خداوند بلطف غيبى خود و فرج امام زمان اصلاح فرمايد انشاء

طَغى‌» 7- براى اصلاح جامعه، بايد به سراغ سرچشمه و ريشه‌ى فتنه و فساد رفت. «اذْهَبْ إِلى‌ فِرْعَوْنَ» 8- دين از سياست جدا نيست، موسى براى اصلاح حكومت حركت كرد

در كافى از آن حضرت نقل نموده كه اين فرمايش را ابراهيم عليه السّلام براى اصلاح حال آنها فرمود كه متوجّه شوند بآنكه بتها كار كن نيستند و نميتوانند حلب نفع

بدرستى كه بعض بندگان من كسانيند كه اصلاح نكند او را مگر ثروت، و اگر فقير كنم او را فاسد شود. و بعضى بندگان من كسى است كه اصلاح نكند او را مگر فقر، و اگر غنى

اميد صادق نيست . توضيحى درباره رابطه دين و فطرت بشر و اصلاح شؤ ون زندگى بشر دين ، بشر را جز به اصلاح اعمال و شؤ ونش دعوت نمى كند روايتى درباره نافرمانى قومى

در كافى از آن حضرت نقل نموده كه اين فرمايش را ابراهيم عليه السّلام براى اصلاح حال آنها فرمود كه متوجّه شوند بآنكه بتها كار كن نيستند و نميتوانند حلب نفع

در كافى از آن حضرت نقل نموده كه اين فرمايش را ابراهيم عليه السّلام براى اصلاح حال آنها فرمود كه متوجّه شوند بآنكه بتها كار كن نيستند و نميتوانند حلب نفع

دستور پیامبر مخالفت کردید)! خداوند بر هر چیزی قادر است. (و چنانچه روش خود را اصلاح کنید، در آینده شما را پیروز می‌کند.)» آيا هنگامى كه به شما مصيبتى رسيد كه

اینکه کار شایسته‌ای انجام دهم که آن را خوش داری و در (باره‌ی) فرزندانم برایم اصلاح فرمای. همواره من سوی تو روی‌آورده‌ام و به‌راستی من از تسلیم‌شدگان (در برابر

بوده است. «إِلَّا قَلِيلًا مِمَّنْ أَنْجَيْنا» 5- نتيجه‌ى دلسوزى مصلحين و اصلاح جامعه، نجات از قهر الهى است. «أَنْجَيْنا» 6- ظلم، عيّاشى و جرم، اضلاع مثلث

گناه‌كاران‌ و نباشد پروردگار تو كه هلاك كند بلدها را بستم با آنكه اهل آنها باشند اصلاح كنندگان. تفسير ركون بظالم ظاهرا ميل و رغبت و اعتماد و اعتناء باو است و قمّى

ميتواند وصى و قيم كه مشغول اصلاح امور ايتام است استفاده نمايد و نيز از آنحضرت‌ جلد 2 صفحه 17 روايت شده است كه كسيكه خود را براى اصلاح امور ايتام از كار بازداشته

موسى وخضر عليهماالسلام رواياتى درباره اينكه خداوند به خاطر اصلاح مردى مؤ من امر فرزندان اورا اصلاح مىكند رواياتى درباره گنج مدفون در زير ديوار درذيل ((واما

ننمودى زمانى كه گفتم خليفه باش مرا در قوم من و اصلاح كن امر ايشان را. حاصل آنكه در ظهور اين داهيه، من اصلاح را در حفظ خون آنها و مدارات ديدم تا تو مراجعت

كسانيند كه اصلاح نشود ايمان او مگر به فقر، و اگر غنى كنم او را، هر آينه فاسد كند او را. و بدرستى كه بعض بندگان مؤمن هر آينه كسانيند كه اصلاح نشود ايمان

موسى وخضر عليهماالسلام رواياتى درباره اينكه خداوند به خاطر اصلاح مردى مؤ من امر فرزندان اورا اصلاح مىكند رواياتى درباره گنج مدفون در زير ديوار درذيل ((واما

يَعْلَمُونَ» (آرى، تنها نگاه به آيينه براى اصلاح سر وصورت كافى نيست، بلكه اراده و تصميم و اقدام براى اصلاح نيز لازم است، چه بسيارند آيينه فروشانى كه دائماً

من كسى است كه اصلاح نميكند او را مگر غنا و بى‌نيازى و اگر فقير نمايم او را فاسد ميكند فقر او را و همانا بعضى از بندگان من كسى است كه اصلاح نميكند او را

اميد صادق نيست . توضيحى درباره رابطه دين و فطرت بشر و اصلاح شؤ ون زندگى بشر دين ، بشر را جز به اصلاح اعمال و شؤ ونش دعوت نمى كند روايتى درباره نافرمانى قومى

من كسى است كه اصلاح نميكند او را مگر غنا و بى‌نيازى و اگر فقير نمايم او را فاسد ميكند فقر او را و همانا بعضى از بندگان من كسى است كه اصلاح نميكند او را

الْمُفْسِد مَوَالِيکُم نُفَصّل خَيْر الْآيَات أَقَامُوا لَهُم مِن لِقَوْم لَيْس إِصْلاَح الْمُصْلِح عِنْد عَلَيْکُم أَقْسَط قُل تَابُوا يَعْلَمُون لَو هُو جُنَاح

نَجْوَاهُم کَذّب الْمِيثَاق إِيّاه أَقِيمُوا سُلْطَان وُجُوهَکُم ذٰلِک إِصْلاَح کَثِير الدّين تَوَلّى يَخْشَوْن عِنْد بَيْن تَقُولُون عَهْد الْأَرْض النّاس

requires Javascript to function. و به مال یتیم، جز به بهترین صورت (و برای اصلاح)، نزدیک نشوید، تا به حد رشد خود برسد! و حق پیمانه و وزن را بعدالت ادا کنید

صفحه 121 و اطاعت مكنيد فرمان تجاوز كنندگانرا آنانكه فساد ميكنند در زمين و اصلاح نميكنند گفتند جز اين نيست كه توئى از زياد سحر كرده شدگان‌ نيستى تو مگر انسانى

صفحه 121 و اطاعت مكنيد فرمان تجاوز كنندگانرا آنانكه فساد ميكنند در زمين و اصلاح نميكنند گفتند جز اين نيست كه توئى از زياد سحر كرده شدگان‌ نيستى تو مگر انسانى

صفحه 121 و اطاعت مكنيد فرمان تجاوز كنندگانرا آنانكه فساد ميكنند در زمين و اصلاح نميكنند گفتند جز اين نيست كه توئى از زياد سحر كرده شدگان‌ نيستى تو مگر انسانى

موسى وخضر عليهماالسلام رواياتى درباره اينكه خداوند به خاطر اصلاح مردى مؤ من امر فرزندان اورا اصلاح مىكند رواياتى درباره گنج مدفون در زير ديوار درذيل ((واما

اللَّهَ وَ ارْجُوا الْیَوْمَ الْآخِرَ). اعتقاد به این دو اصل مسلما در تربیت و اصلاح انسان تأثیر فوق العاده‌ای خواهد داشت. دستور سوم «شعیب» یک دستور جامع عملی