هود ٨١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۵۳ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

(فرشتگان عذاب) گفتند: «ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توایم! آنها هرگز دسترسی به تو پیدا نخواهند کرد! در دل شب، خانواده‌ات را (از این شهر) حرکت ده! و هیچ یک از شما پشت سرش را نگاه نکند؛ مگر همسرت، که او هم به همان بلایی که آنها گرفتار می‌شوند، گرفتار خواهد شد! موعد آنها صبح است؛ آیا صبح نزدیک نیست؟!»

|گفتند: اى لوط! ما فرستادگان پروردگار توييم. آنها هرگز به تو دست نخواهند يافت. پس پاسى از شب گذشته خانواده‌ات را حركت ده و كسى از شما پشت سرش را نگاه نكند مگر زنت را كه هر چه به آنها برسد به او نيز خواهد رسيد. همانا موعد آنها صبح است. آيا صبح نزديك ني
گفتند: «اى لوط، ما فرستادگان پروردگار توييم. آنان هرگز به تو دست نخواهند يافت. پس، پاسى از شب گذشته خانواده‌ات را حركت ده -و هيچ كس از شما نبايد واپس بنگرد- مگر زنت، كه آنچه به ايشان رسد به او [نيز] خواهد رسيد. بى‌گمان، وعده‌گاه آنان صبح است. مگر صبح نزديك نيست؟»
فرشتگان به لوط گفتند: ما رسولان پروردگار توایم و هرگز دست آزار قوم به تو نرسد، تو اهل بیت خود را در پاسی از شب از این دیار بیرون بر و از شما هیچ کس نباید وابماند جز آن زن (کافر) تو که آن هم با قوم تو باید هلاک شود. همانا وعده عذاب صبحگاه است، آیا صبح نزدیک نیست؟!
[میهمانان] گفتند: ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توایم، آنان هرگز به تو دسترسی پیدا نمی کنند، پس خانواده ات را در پاره ای از [همین] شب حرکت ده و نباید هیچ یک از شما به سوی شهر بازگردد، اما همسرت را با خود مبر زیرا عذابی که به تبهکاران می رسد به او هم خواهد رسید. یقیناً وعده گاهشان [برای دچار شدن به عذاب] صبح [فردا] است، آیا صبح نزدیک نیست؟
گفتند: اى لوط، ما رسولان پروردگار تو هستيم. اينان، هرگز به تو دست نخواهند يافت. چون پاسى از شب بگذرد، خاندان خويش را بيرون ببر. و هيچ يك از شما روى برنگرداند جز زنت كه به او نيز آنچه به آنها رسد خواهد رسيد. وعده آنها صبحگاه است. آيا صبح نزديك نيست؟
[فرشتگان‌] گفتند ای لوط ما فرستادگان پروردگارت هستیم [بدان که‌] آنان هرگز به تو نخواهند رسید، پس پاسی از شب گذشته خانواده‌ات را همراه ببر و هیچ‌یک از شما باز پس ننگرد، مگر زنت که به او همان بلایی که به آنان می‌رسد، خواهد رسید، بدان که وعده‌گاه آنان صبح است، آیا صبح نزدیک نیست؟
[فرشتگان‌] گفتند: اى لوط، ما فرستادگان پروردگار توايم، آنها هرگز به تو دست نيابند پس خاندان خود را در پاسى از شب بيرون بر، هيچ يك از شما به واپس ننگرد- به شتاب بيرون رويد-، مگر زنت را كه بدو آن رسد كه به آنان خواهد رسيد. وعده‌گاه آنها بامداد است، آيا بامداد نزديك نيست؟
(فرشتگان بعد از اطّلاع از پریشانی لوط و اصرار بزهکاران، به لوط) گفتند: ای لوط! ما فرستادگان پروردگارت هستیم، (این زشتکاران) دستشان به تو نمی‌رسد (و نمی‌توانند کوچکترین بلا و کمترین زیانی به تو برسانند). اهل و عیال خود را در پاسی از شب بکوچان، و کسی از شما پشت سر خود را ننگرد (تا هول و هراس عذاب را نبیند و دچار شرّ و مصیبتی نشود) مگر همسر تو که او می‌ماند و به همان بلائی که آنان بدان گرفتار می‌گردند گرفتار می‌شود. موعد (هلاک) ایشان صبح است. آیا صبح نزدیک نیست؟ (بلی موعد نزدیکی است و مترس هرچه زودتر فرا می‌رسد).
(فرشتگان) گفتند: «ای لوط! ما فرستادگان پروردگار توایم. (اینان) هرگز به تو دست نخواهند یافت. پس در پاسی از شب خانواده‌ات را حرکت ده -و هیچ کس از شما مبادا (که) واپس بنگرد - مگر زنت، که آنچه بدیشان رسید به او (نیز) رسنده است. بی‌گمان، وعده‌گاه‌شان صبح است. آیا صبح نزدیک نیست‌؟»
گفتند ای لوط مائیم فرستادگان پروردگار تو هرگز نرسند به تو پس کوچ کن با خاندان خود در پاره‌ای از شب و روی برنگرداند از شما هیچکس جز زن تو که وی را رسنده است آنچه ایشان را رسد همانا وعده‌گاه آنان بامداد است آیا نیست بامداد نزدیک‌


هود ٨٠ آیه ٨١ هود ٨٢
سوره : سوره هود
نزول : ٩ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٢
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لَن یَصِلُوا إِلَیْکَ»: دستشان به تو نمی‌رسد. دسترسی به تو پیدا نمی‌کنند. یعنی در حق ما یا شما نمی‌توانند کاری بکنند. «أَسْرِ بِأَهْلِکَ»: اهل و عیال خود را در شب بکوچان. از مصدر (إِسْراء) به معنی: شب روی. «بِقِطْعٍ مِّنَ الَّیْلِ»: در بخشی از شب. ذکر (لَیْل) بعد از (أَسْرِ) برای تأکید بیشتر است. «إِمْرَأَتَکَ»: مستثنی از (فَأَسْرِ بِأَهْلِکَ) است. «إِنَّهُ»: واژه (ه) ضمیر شأن است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- مهمانان لوط ، در پى مشاهده درماندگى او در برابر مهاجمان ، ماهیت خویش (فرشته بودن) را براى لوط فاش ساختند. (قال لو أن لى بکم قوّة ... قالوا یلوط إنا رسل ربک)

۲- فرشتگانِ میهمان بر لوط(ع) ، حامل پیامهایى از ناحیه خداوند براى او بودند. (قالوا یلوط إنا رسل ربک) برداشت فوق ، از اینکه فرشتگان خود را به عنوان پیام آوران الهى (رسل ربک) معرفى کردند ، استفاده مى شود.

۳- فرشتگان، فرا رسیدن زمان عذاب و کیفر قوم لوط را به حضرت لوط(ع) ابلاغ کردند. (إنا رسل ربک لن یصلوا إلیک فأسر ... ألیس الصبح بقریب)

۴- خداوند ، پیش از عذاب کردن اقوام کفرپیشه ، جریان امر را به اطلاع پیامبر آن قوم مى رساند. (إنا أُرسلنا إلى قوم لوط ... و لما جاءت رسلنا لوطًا ... قالوا یلوط إنا رسل ربک)

۵- محدودیت علم و آگاهى پیامبران (قالوا یلوط إنا رسل ربک)

۶- لوط(ع) تحت تربیت خداوند و برخوردار از حمایت او بود. (إنا رسل ربک) برداشت فوق ، از «ربک» (مدبر و مربى تو) استفاده شده است.

۷- لوط(ع) براى دفاع از مهمانان خویش (فرشتگان حاضر در منزلش) آماده مبارزه و درگیرى با تبه کاران مهاجم بود. (لن یصلوا إلیک) آیات پیشین بیان کرد که مهاجمان قصد تعرض به فرشتگان را داشتند. بر این اساس ظاهر آن بود که فرشتگان مى گفتند: «لن یصلوا إلینا; آنان از دسترسى به ما ناتوانند». این جا به جایى اشاره به دو نکته دارد: یکى اینکه، تعرض به مهمان به منزله تعرض به میزبان است و دوم اینکه، لوط(ع) آماده مبارزه بود و تا توان داشت در مقابل مهاجمان ایستادگى مى کرد.

۸- فرشتگان مأمور عذاب ، به لوط(ع) اطمینان دادند که مهاجمان ، به او دسترسى پیدا نخواهند کرد و گزندى متوجه وى نخواهد شد. (قالوا یلوط إنا رسل ربک لن یصلوا إلیک)

۹- آدمیان ، ناتوان از ضربه زدن به فرشتگان حتى در صورتى که آنان ، به شمایل انسانها باشند. (یلوط إنا رسل ربک لن یصلوا إلیک)

۱۰- فرشتگان ، از دست یافتن تبه کاران به خانه لوط(ع) جلوگیرى کردند. (إنا رسل ربک لن یصلوا إلیک فأسر بأهلک)

۱۱- فرشتگان ، از لوط(ع) خواستند تا خانواده خویش را شبانه از منطقه قومش خارج سازد. (فأسر بأهلک بقطع من الّیل) «اسراء» (مصدر اَسرِ) به معناى کوچ کردن شبانه است و «باء» در «بأهلک» براى تعدیه مى باشد و «ال» در «اللیل» عهد حضورى است. بنابراین معناى جمله «فأسر ...» چنین مى شود: [اى لوط!] خانواده خویش را در پاره اى از این شب کوچ ده.

۱۲- از میان قوم لوط ، تنها خانواده اش به او ایمان آورده و از تبه کاریها و گناهان آن قوم منزّه بودند. (کانوا یعملون السیئات ... فأسر بأهلک بقطع من الّیل ... إلاّ امرأتک)

۱۳- نجات لوط(ع) و خانواده اش در گرو خروج آنان از دیار قوم لوط بود. (فأسر بأهلک بقطع من الّیل)

۱۴- لوط(ع) موظف بود پیش از نزول عذاب ، به طور محرمانه و بدون آگاهى قومش ، از دیار آنان خارج شود. (فأسر بأهلک بقطع من الّیل) تأکید فرشتگان بر اینکه لوط(ع) باید شبانه کوچ کند، مى تواند اشاره به برداشت فوق باشد. گفتنى است که این احتمال، در صورتى موجه است که سخن فرشتگان با لوط(ع) (فأسر ...) در شب نزول عذاب نبوده باشد; بلکه در روز قبل، آن سخن ایراد شده باشد.

۱۵- فرشتگان ، از لوط(ع) و خاندانش خواستند که به هنگام خروج از دیارشان ، از حرکت باز نایستند و به سوى خانه و کاشانه باز نگردند. (و لایلتفت منکم أحد)

۱۶- فرشتگان به لوط(ع) توصیه کردند که همسرش را براى نجات از عذاب ، به همراه خویش کوچ ندهد. (فأسر بأهلک بقطع من الّیل ... إلاّ امرأتک) برداشت فوق، بر این اساس است که «امرأتک» استثنا از «أهلک» باشد.

۱۷- از میان خانواده لوط(ع) تنها همسرش به هنگام کوچ شبانه از سیر باز ماند و به طرف دیار قوم لوط بازگشت. (و لایلتفت منکم أحد إلاّ امرأتک) برداشت فوق، مبتنى بر این احتمال است که «إلاّ امرأتک» استثنا از جمله «لایلتفت ...» باشد. بر این مبنا جمله «لایلتفت... إنه مصیبها ما أصابهم» چنین معنا مى شود: هیچ یک از شماها نباید از سیر باز ماند و به سوى خانه خود باز گردد و لکن همسرت تخلف خواهد کرد و باز خواهد گشت; زیرا باید به عذاب گرفتار شود.

۱۸- همسر لوط ، باید به عذابى که براى قوم لوط مقدر شده بود ، گرفتار مى شد. (إنه مصیبها ما أصابهم) ضمیر در «إنه» به اصطلاح ضمیر شأن است و حاکى از تأکید مى باشد.

۱۹- همسر لوط به او ایمان نیاورد و به گناهى هم طراز گناهان قوم لوط آلوده بود. (فأسر بأهلک ... إلاّ امرأتک إنه مصیبها ما أصابهم) همانندى کیفر همسر لوط با کیفر قوم لوط - که جمله «إنه مصیبها ما أصابهم» دلالت بر آن دارد - حاکى است که گناه وى نیز هم طراز گناه آن قوم بوده است. گویا وى به عملکرد آنان راضى بوده و یا به گونه اى - چنانچه در برخى روایات وارده شده- ایشان را در گناهشان یارى مى داده است.

۲۰- رابطه خویشاوندى با پیامبران ، بى تأثیر در نجات از عذابهاى الهى است. (إلاّ امرأتک إنه مصیبها ما أصابهم)

۲۱- در اجراى کیفرها و مجازات تعیین شده براى گنه کاران ، نباید حسب و نسب آنان را ملاحظه کرد. (إلاّ امرأتک إنه مصیبها ما أصابهم)

۲۲- زن از دیدگاه ادیان الهى ، داراى هویت مستقل فکرى و عقیدتى و مسؤول در برابر اعمال خویش است. (فأسر بأهلک بقطع من الّیل ... إلاّ امرأتک إنه مصیبها ما أصابهم)

۲۳- صبحگاهِ ورود فرشتگان به دیار قوم لوط، زمان مقرر شده براى نزول عذاب بر آن قوم (إن موعدهم الصبح) «ال» در «الصبح» جانشین مضاف الیه است. بنابراین «إن موعدهم الصبح»; یعنى: پگاه امشب ، زمان عذاب موعود قوم لوط مى باشد.

۲۴- فرشتگان ، با بیان نزدیک بودن زمان عذاب ، از لوط(ع) خواستند تا خروج خویش را به تأخیر نیندازد. (فأسر بأهلک ... إن موعدهم الصبح ألیس الصبح بقریب) جمله «إن موعدهم الصبح ...» به منزله تعلیل براى «فأسر بأهلک ...» مى باشد.

۲۵- لوط(ع) از فرشتگان خواست تا در عذاب قومش تعجیل کنند.* (إن موعدهم الصبح ألیس الصبح بقریب) استفهام در «ألیس ...» تقریرى است و هدف از آن، اقرار و اعتراف مخاطب به مضمون جمله اى است که پس از آن واقع مى شود. اقرار و اعتراف گرفتن از لوط(ع) بر اینکه هنگام فرا رسیدن عذاب قومش نزدیک است، مى رساند که وى خواهان تعجیل در عذاب آن قوم بوده است.

روایات و احادیث

۲۶- «عن أبى جعفر(ع): ... «فلما جاء آل لوط المرسلون ... قالوا: ... «فأسر بأهلک» یا لوط إذا مضى لک من یومک هذا سبعة أیام و لیالیها «بقطع من اللیل» إذا مضى نصف اللیل...;[۱] از امام باقر(ع) روایت شده است: ... هنگامى که فرشتگان خدا به سوى خاندان لوط آمدند ... گفتند: ... اى لوط ! از این تاریخ پس از گذشت هفت شبانه روز نیمه شب خانواده خود را از این سرزمین بیرون ببر ...».

۲۷- «عن أبى جعفر(ع): ... إن الله تعالى لما أراد عذابهم (قوم لوط) ... بعث إلیهم ملائکة ... و قالوا للوط: أسر بأهلک من هذه القریة اللیلة ... فلما إنتصف اللیل سار لوط ببناته...;[۲] از امام باقر روایت شده است: ... هنگامى که خداوند اراده کرد قوم لوط را عذاب کند، فرشتگانى را به سوى آنان فرستاد ... آنان به لوط گفتند: امشب خانواده خود را از این آبادى برون ببر ... چون شب به نیمه رسید، لوط دختران خود را از آبادى بیرون برد ...».

۲۸- «عن أبى بصیر و غیره عن أحدهما علیهما السلام: ... لما قال جبرئیل: «إنا رسل ربک» قال له لوط: یا جبرئیل عجّل ، قال: نعم ، قال: یا جبرئیل عجّل، قال: «إن موعدهم الصبح ألیس الصبح بقریب»... فأدخل جناحه تحتها حتّى إذا استعلت قلّبها علیهم و رمى جدران المدینة بحجار من سجّیل و سمعت إمرأة لوط الهَدّة فهلکت منها;[۳] ابوبصیر و غیر او از امام باقر یا امام صادق -علیهما السلام- روایت کرده اند که فرمود: هنگامى که جبرئیل به لوط گفت: ما فرشتگان، فرستادگان پروردگار تو هستیم، لوط به او گفت: عجله کن، جبرئیل گفت: باشد. لوط گفت: عجله کن، جبرئیل گفت: «موعد هلاکت آنها صبح است، آیا صبح نزدیک نیست؟»... پس بال خود را به زیر زمین آن دیار فرو برد، آن گاه که آن آبادى بالا رفت آن را به روى آنان واژگون کرد و دیوارهاى شهر را با سجیل (سنگ گِل) سنگباران کرد. همسر لوط صداى شدید فرو ریختن دیوارها را شنید و از آن صدا به هلاکت رسید».

موضوعات مرتبط

  • انبیا: انبیا و عذاب کافران ۴; خویشاوندى با انبیا ۲۰; محدوده علم انبیا ۵
  • انسان: انسان و ملائکه ۹; عجز انسان ها ۹
  • خدا: حمایتهاى خدا ۶; ربوبیت خدا ۶
  • رسولان خدا: ۲
  • زن: استقلال زن ۲۲; زن در ادیان ۲۲; مسؤولیت زن ۲۲
  • عذاب: ابزار عذاب ۲۸; اهل عذاب ۱۸; عذاب با سجیل ۲۸; عذاب در صبح ۲۳، ۲۸; نجات از عذاب ۲۰
  • قوم لوط: تعجیل در عذاب قوم لوط ۲۵; عذاب قوم لوط ۲۴، ۲۷، ۲۸; گناهکاران قوم لوط ۱۹; وقت عذاب قومخلوط ۳، ۲۳، ۲۸; هجرت از سرزمین قومخلوط ۱۳، ۱۴، ۱۵
  • کافران: اعلام عذاب کافران ۴
  • کیفر: عدالت در کیفر ۲۱
  • لوط(ع): اطمینان به لوط(ع) ۸; اقلیت مؤمنان به لوط(ع) ۱۲; امنیت لوط(ع) ۸; ایمان خانواده لوط(ع)۱۲; تنزیه خانواده لوط(ع) ۱۲; حمایت از لوط(ع) ۶، ۱۰; خانواده لوط(ع) ۱۱; خواسته هاى لوط(ع) ۲۵; درماندگى لوط(ع) ۱; رسالت مهمانان لوط(ع) ۲; عجله لوط(ع) ۲۴; عذاب همسر لوط(ع) ۱۸; قصه لوط(ع) ۱، ۲، ۳، ۷، ۸، ۱۰، ۱۱، ۱۲، ۱۴، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۴، ۲۵، ۲۶، ۲۷، ۲۸; کافران به لوط(ع) ۱۹; کفر همسر لوط(ع) ۱۹; گناه همسر لوط(ع) ۱۹; لوط(ع) و ملائکه ۲۵، ۲۸; مبارزه لوط(ع) ۷; مربى لوط(ع) ۶; مسؤولیت لوط(ع) ۱۴; مقدرات همسر لوط(ع) ۱۸; مهمانان لوط(ع) ۱; مهمانخنوازى لوط(ع) ۷; نجات خانواده لوط(ع) ۱۳، ۲۶، ۲۷; نجات لوط(ع) ۱۳; وحى به لوط(ع) ۲; هجرت خانواده لوط(ع) ۱۳; هجرت شبانه لوط(ع) ۱۱، ۲۷; هجرت لوط(ع) ۱۳، ۱۴; هلاکت همسر لوط(ع) ۲۸; همسر لوط(ع) هنگام عذاب ۱۶، ۱۷; همسفران لوط(ع) ۱۶، ۱۷
  • ملائکه: اضرار به ملائکه ۹; توصیه هاى ملائکه ۱۶; ملائکه و خانواده لوط ۱۵; ملائکه و عذاب قومخلوط ۳; ملائکه و قومخلوط ۱۰; ملائکه و لوط(ع) ۲، ۸، ۱۱، ۱۵، ۱۶، ۲۴، ۲۶، ۲۷
  • مهمان: دفاع از مهمان ۷
  • نظام جزایى: ۲۱

منابع

  1. علل الشرایع، ص ۵۴۹، ح ۴، ب ۳۴۰; نورالثقلین، ج ۲، ص ۳۸۳، ح ۱۶۵.
  2. علل الشرایع، ص ۵۵۰، ح ۵، ب ۳۴۰; نورالثقلین، ج ۲، ص ۳۸۴، ح ۱۶۶.
  3. علل الشرایع، ص ۵۵۲، ح ۶، ب ۳۴۰; تفسیرعیاشى، ج ۲، ص ۱۵۶، ح ۵۴.