البقرة ١٧٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۳:۴۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

نیکی، (تنها) این نیست که (به هنگام نماز،) رویِ خود را به سوی مشرق و (یا) مغرب کنید؛ (و تمام گفتگوی شما، در باره قبله و تغییر آن باشد؛ و همه وقت خود را مصروف آن سازید؛) بلکه نیکی (و نیکوکار) کسی است که به خدا، و روز رستاخیز، و فرشتگان، و کتاب (آسمانی)، و پیامبران، ایمان آورده؛ و مال (خود) را، با همه علاقه‌ای که به آن دارد، به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و واماندگان در راه و سائلان و بردگان، انفاق می‌کند؛ نماز را برپا می‌دارد و زکات را می‌پردازد؛ و (همچنین) کسانی که به عهد خود -به هنگامی که عهد بستند-وفا می‌کنند؛ و در برابر محرومیتها و بیماریها و در میدان جنگ، استقامت به خرج می‌دهند؛ اینها کسانی هستند که راست می‌گویند؛ و (گفتارشان با اعتقادشان هماهنگ است؛) و اینها هستند پرهیزکاران!

نيكى [تنها] آن نيست كه روى خود را به جانب مشرق و مغرب كنيد، بلكه نيكى آن است كه انسان به خدا و روز واپسين و فرشتگان و كتاب [هاى آسمانى‌] و پيامبران ايمان آورد، و مال [خود] را با آن كه دوستش دارد به خويشاوندان [نيازمند] و يتيمان و درماندگان و به راه
نيكوكارى آن نيست كه روى خود را به سوى مشرق و [يا] مغرب بگردانيد، بلكه نيكى آن است كه كسى به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب [آسمانى‌] و پيامبران ايمان آورد، و مال [خود] را با وجود دوست داشتنش، به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راه‌ماندگان و گدايان و در [راه آزاد كردن‌] بندگان بدهد، و نماز را برپاى دارد، و زكات را بدهد، و آنان كه چون عهد بندند، به عهد خود وفادارانند؛ و در سختى و زيان، و به هنگام جنگ شكيبايانند؛ آنانند كسانى كه راست گفته‌اند، و آنان همان پرهيزگارانند.
نیکوکاری آن نیست که روی به جانب مشرق یا مغرب کنید (چه این چیز بی‌اثری است) لیکن نیکوکاری آن است که کسی به خدای عالم و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیغمبران ایمان آرد و دارایی خود را در راه دوستی خدا به خویشان و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان و گدایان بدهد و در آزاد کردن بندگان صرف کند، و نماز به پا دارد و زکات مال (به مستحق) بدهد، و نیز نیکوکار آنانند که با هر که عهد بسته‌اند به موقع خود وفا کنند و در حال تنگدستی و سختی و هنگام کارزار صبور و شکیبا باشند. (کسانی که بدین اوصاف آراسته‌اند) آنها به حقیقت راستگویان و آنها به حقیقت پرهیزکارانند.
نیکی این نیست که روی خود را به سوی مشرق و مغرب کنید، بلکه نیکی [واقعی و کامل، که شایسته است در همه امور شما ملاک و میزان قرار گیرد، منش و رفتار و حرکات] کسانی است که به خدا و روز قیامت و فرشتگان و کتاب آسمانی و پیامبران ایمان آورده اند، و مال و ثروتشان را با آنکه دوست دارند به خویشان و یتیمان و درماندگان و در راه ماندگان و سائلان و [در راه آزادی] بردگان می دهند، و نماز را [با همه شرایطش] برپای می دارند، و زکات می پردازند، و چون پیمان بندند وفاداران به پیمان خویشند، و در تنگدستی و تهیدستی و رنج و بیماری و هنگام جنگ شکیبایند؛ اینانند که [در دین داری و پیروی از حق] راست گفتند، و اینانند که پرهیزکارند.
نيكى آن نيست كه روى خود به جانب مشرق و مغرب كنيد، بلكه نيكوكار كسى است كه به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب خدا و پيامبران ايمان آورد. و مال خود را، با آنكه دوستش دارد، به خويشاوندان و يتيمان و درماندگان و مسافران و گدايان و دربندماندگان ببخشد. و نماز بگزارد و زكات بدهد. و نيز كسانى هستند كه چون عهدى مى‌بندند بدان وفا مى‌كنند. و آنان كه در بينوايى و بيمارى و به هنگام جنگ صبر مى‌كنند، اينان راستگويان و پرهيزگارانند.
نیکی آن نیست که رویتان را به سوی مشرق و مغرب آورید، بلکه نیکی آن است که کسی به خداوند و روز بازپسین و فرشتگان و کتابهای آسمانی و پیامبران ایمان داشته باشد و مال را با وجود دوست داشتنش به خویشاوندان و یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان و خواهندگان و بردگان ببخشد و نماز را برپا دارد و زکات را بپردازد، و وفاکنندگان به پیمانشان چون پیمان بندند و خوشا شکیبایان به هنگام تنگدستی و ناخوشی و هنگامه کارزار، اینان صادقان و هم اینان پرهیزگارانند
نيكى [همه‌] آن نيست كه روى خويش به سوى خاور و باختر فرا داريد بلكه نيكى [نيكى‌] آن كس است كه به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب و پيامبران ايمان آورده و مال را با اينكه دوست دارد- يا از بهر دوستى خدا- به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و واماندگان در راه و خواهندگان و در [راه آزادىِ‌] بردگان بدهد و نماز برپا دارد و زكات بدهد، و نيز وفاداران به پيمان خويش چون پيمان بندند، و [بويژه‌] شكيبايان در بينوايى و تنگدستى و رنج و سختى و به هنگام كارزار. آنانند كه راست گفتند و آنانند پرهيزگاران.
این که (به هنگام نماز) چهره‌هایتان را به جانب مشرِق و مغرب کنید، نیکی (تنها همین) نیست (و یا ذاتاً روکردن به خاور و باختر، نیکی بشمار نمی‌آید). بلکه نیکی (کردار) کسی است که به خدا و روز واپسین و فرشتگان و کتاب (آسمانی) و پیغمبران ایمان آورده باشد، و مال (خود) را با وجود علاقه‌ای که بدان دارد (و یا به سبب دوست داشت خدا، و یا با طیب خاطر) به خویشاوندان و یتیمان و درماندگان و واماندگان در راه و گدایان دهد، و در راه آزادسازی بردگان صرف کند، و نماز را برپا دارد، و زکات را بپردازد، و (نیکی کردار کسانی است که) وفاکنندگان به پیمان خود بوده هنگامی که پیمان بندند، و (به ویژه کسانی نیکند و شایسته‌ی ستایشند که) در برابر فقر (و محرومیّتها) و بیماری (و زیان و ضررها) و به هنگام نبرد، شکیبایند (و استقامت می‌ورزند). اینان کسانی هستند که راست می‌گویند (در ادّعای ایمان راستین و پیجوئی اعمال نیک) و به راستی پرهیزکاران (از عذاب خدا با دوری گرفتن از معاصی و امتثال اوامر الهی) اینانند.
نیکی (تنها، همه) این نیست که چهره‌های خود را سوی مشرق و مغرب بگردانید ولی (همه‌ی) برّ و طاعت شایسته، کسی است که به خدا و روز بازپسین و فرشتگان و کتاب (وحیانی) و پیامبران برجسته ایمان آورده و مال (خود) را -با وجود دوست داشتنش و بر پایه‌ی دوستی خدا- به نزدیکترین خویشان و (به) یتیمان و بینوایان و در راه ماندگان و درخواست‌کنندگان و در (راه آزاد کردن) گرفتارانی در بند بدهد و نماز را بر پای دارد و زکات را بپردازد و (نیز) وفا کنندگان به پیمانشان هنگامی که (با یکدیگر) هم‌پیمان شدند و (به ویژه) شکیبایان در سختی و زیان و به هنگام جنگ‌؛ اینانند کسانی که راست رفتند و اینان همان پرهیزگارانند.
نیکی آن نیست که گردانید رویهای خود را بسوی مشرق و مغرب لیکن نکوکار آن است که ایمان آورده است به خدا و به روز بازپسین و فرشتگان و کتاب و پیمبران و داده است مال را با همه دوستی آن به نزدیکان و یتیمان و بینوایان و درماندگان و دریوزگان و در راه آزادکردن بندگان و بپای داشته است نماز را و داده است آکو را و آنان که وفا به پیمان کنند هرگاه پیمان بندند و بردباران در پریشانی و رنجوری و هنگام ترس جنگ آنانند که راست گفته‌اند و آنانند پرهیزکاران‌


البقرة ١٧٦ آیه ١٧٧ البقرة ١٧٨
سوره : سوره البقرة
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«لَیْسَ الْبِرَّ ...»: واژه (بِرَّ) خبر مقدم (لَیْسَ) و (أَن تُوَلُّوا) اسم مؤخّر آن است. «الْبِرَّ»: واژه‌ای است که در برگیرنده همه صفات نیک است. خیر فراوان. «قِبَل»: جهت. سو. «لکِنَّ الْبِرَّ»: واژه (بِرّ) اسم لکِنَّ است و (بِرُّ) دوم محذوف، خبر آن است که تقدیر چنین می‌شود: لکِنَّ الْبِرَّ بِرُّ مَنْ. برخی (بِرَّ) را اسم لکِنَّ و (مَنْ) را خبر آن گرفته‌اند. «الْکِتَابِ»: جنس کتاب، یعنی همه کتابهای آسمانی مراد است (نگا: بقره / . «عَلَی حُبِّهِ»: با وجود دوست داشت خدا. با عشق به کارِ صدقه و احسان. مرجع ضمیر (ه) را خدا و مال و مصدر مفهوم از فعل، یعنی نفس عمل گرفته‌اند. «ذَوِی الْقُرْبَی»: خویشاوندان. «الْمَسَاکِینَ»: نیازمندانی که چیزی از کسی درخواست نمی‌کنند (نگا: بقره / . «إبْنَ الْسَّبِیلِ»: مسافر نیازمند به سبب دوری از خانواده. «السَّآئِلِینَ»: گدایان. «فِی الرِّقَابِ»: در راه آزادکردن بندگان. در اینجا مراد از (رِقَاب) جمع رَقَبَة، به معنی گردن، خودِ اشخاص است. «الْمُوفُونَ»: وفاکنندگان. عطف بر (مَنْ آمَنَ) است، یا خبر مبتدای محذوف است که تقدیر آن چنین است: وَهُمُ الْمُوفُونَ. «عَاهَدُوا»: عهد بستند. «الْصَّابِرِینَ»: شکیبایان. منصوب است به (أَخُصُّ) یا (أَمْدَحُ). «الْبَأْسَآءِ»: بلا و مصیبت خارج از جسم شخص. از قبیل: تنگدستی، زیان مالی، مرگ فرزندان. «الْضَّرَّآءِ»: بلا و مصیبت مربوط به جسم شخص. از قبیل: بیماری، رنجوری. «حِینَ»: زمان. وقت. «الْبَأْسِ»: جنگ. جهاد با دشمنان (نگا: احزاب / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - قبله قرار دادن مشرق یا مغرب و یا هر جهت و مکانى دیگر، تعیین کننده و ملاک نیکى نیست. (لیس البر أن تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب)

۲ - یهود و نصارا محتواى اساسى دین را (ایمان به خدا، سراى آخرت و ...) به فراموشى سپرده و با مسلمانان بر سر قبله، به بحث و مشاجره مى پرداختند. (لیس البر أن تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب) برداشت فوق با توجّه به شأن نزولى که درباره آیه مورد بحث آمده، استفاده مى شود. در مجمع البیان نقل شده است: «آن گاه که قبله تغییر کرد، بحث و گفتگو پیرامون آن بسیار مى شد و یهود و نصارا در این باره بسیار سخن مى گفتند. »

۳ - داشتن قبله اى خاص و روکردن به آن، هدف اصلى دین و عبادت نیست. (لیس البر أن تولوا وجوهکم قبل المشرق و المغرب و لکن البر من ءامن) بدیهى است که روى آوردن به قبله (در عبادتها) خود از فرمانهاى الهى است. بنابراین نفى نیکى از آن با توجّه به فرازهاى بعد (و لکن البر ...) اشاره به این دارد که: دستور روى آوردن به قبله یک دستور فرعى است و آنچه هدف و اساس دین است، ایمان و ... مى باشد.

۴ - ضرورت پرداختن به اهداف اصلى دین و اجتناب از بحثها و گفتگوهاى انحرافى و بازدارنده، از هدفهاى اساسى شریعت (لیس البر أن تولوا ... و لکن البر من ءامن) نفى نیکى از روى آوردن به مشرق یا مغرب یا هر قبله اى دیگر - با اینکه خود از فرامین الهى است - به این جهت است که: مخاطبان، هدف اصلى، یعنى ایمان و ... را به فراموشى سپرده و به مسائل فرعى پرداخته و بر سر آن به مشاجره و گفتگو پرداخته بودند.

۵ - ایمان به خدا، قیامت، فرشتگان، کتابهاى آسمانى و پیامبران و پرداخت مال (انفاق) براى رفع نیاز مستمندان و آزادى بردگان از مسائل اساسى دین است. (لیس البر أن تولوا وجوهکم ... و لکن البر من ءامن باللّه ... و ءاتى المال على حبه)

۶ - برپایى نماز، پرداخت زکات، وفاى به عهد، صبر در مشکلات و استقامت در نبرد از وظایف اهل ایمان و از مسائل اساسى دین (لیس البر أن تولوا وجوهکم ... و لکن البر من ... و أقام الصلوة ... والصبرین فى البأساء و الضراء و حین البأس)

۷ - ضرورت ایمان به خدا، قیامت، فرشتگان، کتابهاى آسمانى و تمامى پیامبران (و لکن البر من ءامن باللّه و الیوم الأخر و الملئکة و الکتب و النبیین)

۸ - پیوستگى نظام نبوت و اشتراک ادیان الهى در مسائل اساسى (و لکن البر من ءامن باللّه ... و النبیین و ءاتى المال)

۹ - لزوم دستگیرى از خویشاوندان نیازمند و صرف مال براى برطرف کردن نیازهاى آنان (و ءاتى المال على حبه ذوى القربى) «ذوى القربى» به معناى خویشاوندان است و از آن جا که در شمار یتیمان و مساکین و ... قرار گرفته اند، مى توان دریافت که مراد، نیازمندان ایشان است.

۱۰ - ضرورت دستگیرى از یتیمان، درماندگان، در راه ماندگان و فقیرانى که تقاضاى کمک دارند. (و ءاتى المال على حبه ... الیتمى و المسکین و ابن السبیل و السائلین)

۱۱ - صرف کردن مال براى آزاد سازى بردگان وظیفه اى بر عهده اهل ایمان (و لکن البر من ءامن ... و ءاتى المال على حبه ... فى الرقاب) «رقاب» جمع رقبة و به معناى بردگان مى باشد و «فى الرقاب» عطف بر «ذوى القربى» است. وجود حرف «فى» در عنوان بردگان - بر خلاف دیگر عناوین یاد شده - گویاى این است که: مقصود از «ءاتى المال على حبه ... فى الرقاب» پرداخت مال براى آزاد کردن آنان است نه پرداخت مال به خود آنان.

۱۲ - اعتبار مالکیت شخصى در اسلام و پذیرش تفاوت در مقدار مالکیت (و ءاتى المال على حبه ذوى القربى ... و السائلین)

۱۳ - لزوم پایبندى به عهدها و پیمانهایى که آدمى با دیگران بسته است. (و الموفون بعهدهم إذا عهدوا) جمله «إذا عاهدوا» بیانگر این است که: مقصود از «عهد» در جمله فوق، عهدهایى است که انسانها با یکدیگر منعقد مى کنند نه عهدهاى خدا با مردم.

۱۴ - اهل ایمان به هنگام گرفتار شدن به فقر و تنگدستى و نیز روى آورى مشکلات و ناهنجاریها، باید صبور و پایدار باشند. (و الصبرین فى البأساء و الضراء)

۱۵ - صبر و مقاومت در نبرد با دشمنان دین، وظیفه اى بر عهده مجاهدان (و الصبرین ... حین البأس)

۱۶ - صبر و استقامت، داراى جایگاهى ویژه و اهمیّتى خاص در میان دیگر فضیلتها (و الصبرین فى البأساء و الضراء و حین البأس) سیاق کلام اقتضا مى کرد که «الصابرین» همانند «الموفون» مرفوع باشد. منصوب آوردن آن بیانگر تقدیر فعل «امدح» (ستایس مى کنم) است; یعنى: و الصابرون امدح الصابرین. چنین تقدیرى در کلام عرب گویاى اهتمام متکلم به موردى است که براى آن، فعل «امدح» را در تقدیر گرفته است.

۱۷ - ایمان به خدا، قیامت، فرشتگان، کتابهاى آسمانى و پیامبران مشخصه نیکان (و لکن البر من ءامن باللّه ... و النبیین)

۱۸ - تعیین ارزش مفاهیم به تحقق یافتن آنها در انسانهاست. (و لکن البر من ءامن) به حسب ظاهر باید گفته مى شد «البر، الایمان باللّه; نیکى، ایمان آوردن به خداست» نه «البر من ءامن; نیکى، کسى است که ایمان به خدا دارد». این جایگزینى; یعنى، توصیف مفهوم «البر» با بیان مصداق (من ءامن) اشاره به این حقیقت دارد که: ایمان و ... آن گاه کمال است و به نیک بودن توصیف مى شود که در افراد تحقق یابد و الا مجرد مفهوم ایمان و ... نیکى محسوب نمى شود. (اقتباس از المیزان)

۱۹ - هدف قرآن انسان سازى است نه مجرد تبیین مفاهیم نیکو و بیان رفتارهاى پسندیده (و لکن البر من ءامن) توضیح برداشت پیشین، بیانگر استفاده برداشت فوق از جمله «و لکن البر من ءامن» است.

۲۰ - پرداخت مال براى رفع نیازمندى خویشان، یتیمان، مساکین، در راه ماندگان و فقیران مشخصه نیکوکاران است. (و لکن البر من ... و ءاتى المال على حبه ذوى القربى .... و السائلین)

۲۱ - تقدیم خویشاوندان نیازمند بر دیگر مستمندان، از آداب انفاق است. (و ءاتى المال على حبه ذوى القربى و الیتمى و المسکین) تقدیم کلمه «ذوى القربى» بر دیگران، گویاى این است که: اهل ایمان در مرحله نخست باید در رفع نیاز خویشاوندان خود بکوشند و سپس به دیگران بپردازند.

۲۲ - محبّت خدا، انگیزه ابرار در صرف اموال خویش براى دستگیرى از مستمندان (و ءاتى المال على حبه ذوى القربى) ضمیر در «على حبه» مى تواند به «اللّه» یا به «المال» و یا به «اتیان المال» بازگردد. برداشت فوق ناظر به احتمال اول است.

۲۳ - ابرار، با رغبت و طیب خاطر، اموال خویش را در جهت رفع نیاز مستمندان هزینه مى کنند. (و ءاتى المال على حبه ذوى القربى) برداشت فوق بر این اساس است که ضمیر در «حبه» به «اتیان المال» - که از «ءاتى المال» استفاده مى شود - برگردد; یعنى، مال را با میل و رغبت به مستمندان مى پردازند.

۲۴ - با رغبت و طیب خاطر انفاق کردن، از آداب انفاق است. (و ءاتى المال على حبه ذوى القربى و الیتمى)

۲۵ - محبّت و علاقه به مال، بازدارنده نیکان از انفاق و مصرف کردن آنها براى نجات مستمندان نخواهد شد. (و ءاتى المال على حبه ذوى القربى) برداشت فوق مبتنى بر این است که ضمیر در «حبه» به «المال» برگردد.

۲۶ - برپایى نماز، پرداخت زکات، پایبندى به عهدها و صبر و پایدارى در تنگناها و شداید از ویژگیهاى نیکان (و لکن البر من ... أقام الصلوة ... والصبرین فى البأساء و الضراء)

۲۷ - استقامت و پایدارى در جنگ علیه دشمنان دین، از مشخصه هاى ابرار (و لکن البر من ... الصبرین فى البأساء و الضراء حین البأس)

۲۸ - انجام وظایف عبادى، اجتماعى و اخلاقى دین، تحمل مشکلات و استقامت در راه مبارزه با دشمنان نشانه راستى و درستى ایمان است. (أولئک الذین صدقوا) در برداشت فوق «أولئک» اشاره به صفاتى است که از جمله «و ءاتى المال ... و حین البأس» به دست مى آید و متعلق «صدقوا» به قرینه «من ءامن ...» ایمان به خدا و ... گرفته شده است.

۲۹ - آنان که ابعاد اعتقادى دین را باور دارند و از اموال خویش براى دستگیرى مستمندان بهره مى گیرند و وظایف عبادى و اجتماعى خویش را انجام مى دهند، تقواپیشگان حقیقى هستند. (و لکن البر من ءامن ... و أولئک هم المتقون)

۳۰ - کسانى که على رغم فقر و تنگدستى و گرفتار بودن به مشکلات، بر ایمان خویش استوارند، تقواپیشگان حقیقى هستند. (و الصبرین فى البأساء و الضراء ... أولئک هم المتقون)

۳۱ - مجاهدانى که در نبرد با دشمنان دین استقامت مىورزند، تقواپیشگان حقیقى هستند. (الصبرین ... حین البأس ... أولئک هم المتقون)

۳۲ - ابرار، تقواپیشگان واقعى اند. (أولئک هم المتقون)

۳۳ - جامعیت اسلام در بعدهاى اعتقادى، اخلاقى، عبادى، اقتصادى، اجتماعى و نظامى (و لکن البر من ءامن ... أولئک هم المتقون)

روایات و احادیث

۳۴ - «انه قیل یا رسول اللّه(ص) ما «آتى المال على حبه» فکلنا نحبه؟ قال رسول اللّه(ص): تؤتیه حین تؤتیه و نفسک حین تحدثک بطول العمر و الفقر;[۱] از رسول خدا(ص) سؤال شد که: مراد از «آتى المال على حبه» چیست؟ همه ما مال خود را دوست مى داریم. رسول خدا(ص) فرمود: مراد این است که مال خود را در راه خدا مى دهى، در حالى که نفست تو را از عمر دراز و فقر مى ترساند».

موضوعات مرتبط

  • ابن سبیل: تأمین ابن سبیل ۱۰، ۲۰
  • اخلاق: فضایل اخلاقى ۱۶
  • ادیان: هماهنگى ادیان ۸
  • ارزشها: ملاک ارزشها ۱۸
  • اسلام: ابعاد اسلام ۳۳; بعد اجتماعى اسلام ۳۳; بعد اخلاقى اسلام ۳۳; بعد اقتصادى اسلام ۳۳; بعد عبادى اسلام ۳۳; بعد عقیدتى اسلام ۳۳; بعد نظامى اسلام ۳۳; جامعیت اسلام ۳۳; ویژگیهاى اسلام ۳۳
  • اقتصاد: تفاوت اقتصادى ۱۲
  • انبیا: هماهنگى انبیا ۸
  • انسان: حقوق انسان ۱۲
  • انفاق: آداب انفاق ۲۱، ۲۴; انفاق در راه خدا ۳۴; اولویت در انفاق ۲۱; اهمیّت انفاق ۲۹; رضایت در انفاق ۲۳، ۲۴; مصارف انفاق ۹، ۱۱، ۲۹; موانع انفاق ۲۵
  • انگیزش: عوامل انگیزش ۲۲
  • ایمان: اهمیّت ایمان به آخرت ۲; اهمیّت ایمان به خدا ۲; اهمیّت پاسدارى از ایمان ۳۰; ایمان به آخرت ۵، ۷; ایمان به انبیا ۵، ۷، ۱۷; ایمان به خدا ۵، ۷، ۱۷; ایمان به قیامت ۱۷; ایمان به کتب آسمانى ۵، ۷، ۱۷; ایمان به ملائکه ۵، ۷، ۱۷; ثابت قدمان در ایمان ۳۰; صداقت در ایمان ۲۸; متعلق ایمان ۵، ۷، ۱۷; نشانه هاى ایمان ۲۸
  • برده: عتق برده ۵، ۱۱
  • ترس: ترس از فقر ۳۴
  • تزکیه: اهمیّت تزکیه ۱۹
  • تکلیف: عمل به تکلیف ۲۸، ۲۹
  • جنگ: استقامت در جنگ ۶
  • جهاد: جهاد با دشمنان دین ۲۷، ۳۱; صبر در جهاد ۱۵، ۲۷، ۲۸، ۳۱
  • خویشاوندان: انفاق به خویشاوندان نیازمند ۲۱; تأمین خویشاوندان ۹، ۲۰
  • دین: ارکان دین ۲، ۵، ۶; اهداف دین ۴; فلسفه دین ۳
  • زکات: اهمیّت زکات ۶; پرداخت زکات ۲۶
  • سائلان: تأمین سائلان ۱۰، ۲۰
  • سختى: روش تسهیل سختى ۱۴; صبر در سختى ۶، ۱۴، ۲۶، ۲۸
  • صبر: اهمیّت صبر ۱۶
  • عبادت: فلسفه عبادت ۳
  • عقیده: عقیده به دین ۲۹
  • علایق: آثار علاقه به خدا ۲۲; آثار علاقه به مال ۲۵
  • عهد: وفاى به عهد ۶، ۲۶
  • فقر: حفظ ایمان در فقر ۳۰; صبر در فقر ۱۴
  • قبله: اهمیّت قبله ۳
  • قرآن: اهداف قرآن ۱۹; هدایتگرى قرآن ۱۹
  • مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان ۶، ۱۱، ۱۴
  • مالکیت: مالکیت شخصى ۱۲
  • متقین: ۳۲ صفات متقین ۲۹، ۳۰، ۳۱
  • مجادله: اجتناب از مجادله ناپسند ۴
  • مجاهدان: مسؤولیت مجاهدان ۱۵
  • مساکین: تأمین مساکین ۱۰، ۲۰
  • مسیحیان: غفلت مسیحیان از دین ۲; مسیحیان وقبله ۲; مشاجره مسیحیان ۲
  • معاهدات: وفاى به معاهدات ۱۳
  • نماز: اهمیّت برپایى نماز ۶; برپایى نماز ۲۶
  • نیازمندان: تأمین نیازمندان ۵، ۹، ۱۰، ۲۲، ۲۳; موانع تأمین نیازمندان ۲۵
  • نیکان: انفاق نیکان ۲۰، ۲۳; تقواى نیکان ۳۲; صفات نیکان ۱۷، ۲۰، ۲۶، ۲۷; فلسفه انفاق نیکان ۲۲; نیکان و مال دوستى ۲۵
  • نیکى: ملاکهاى نیکى ۱
  • یتیم: تأمین یتیم ۱۰، ۲۰
  • یهود: غفلت یهود از دین ۲; مشاجره یهود ۲; یهود و قبله ۲

منابع

  1. الدر المنثور، ج ۱، ص ۴۱۴.