آل عمران ٢٨

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۴ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

افراد باایمان نباید به جای مؤمنان، کافران را دوست و سرپرست خود انتخاب کنند؛ و هر کس چنین کند، هیچ رابطه‌ای با خدا ندارد (و پیوند او بکلّی از خدا گسسته می‌شود)؛ مگر اینکه از آنها بپرهیزید (و به خاطر هدفهای مهمتری تقیّه کنید). خداوند شما را از (نافرمانی) خود، برحذر می‌دارد؛ و بازگشت (شما) به سوی خداست.

مؤمنان نبايد كافران را به جاى مؤمنان دوست بگيرند، و هر كه چنين كند او را با خدا كارى نباشد [و از او بريده است‌] مگر اين كه از آنان به نوعى تقيّه كنيد. و خدا شما را از خود بر حذر مى‌دارد و [بدانيد كه‌] بازگشت [نهايى‌] به سوى خداوند است
مؤمنان نبايد كافران را -به جاى مؤمنان- به دوستى بگيرند؛ و هر كه چنين كند، در هيچ چيز [او را] از [دوستى‌] خدا [بهره‌اى‌] نيست، مگر اينكه از آنان به نوعى تقيّه كند و خداوند، شما را از [عقوبت‌] خود مى‌ترساند، و بازگشت [همه‌] به سوى خداست.
نباید اهل ایمان، مؤمنان را وا گذاشته و از کافران دوست گزینند، و هر که چنین کند رابطه او با خدا مقطوع است مگر برای در حذر بودن از شرّ آنها (تقیه کنند). و خدا شما را از (عقاب) خود می‌ترساند و بازگشت همه به سوی خدا خواهد بود.
مؤمنان نباید کافران را به جای اهل ایمان، سرپرست و دوست بگیرند؛ و هر کس چنین کند در هیچ پیوند و رابطه ای با خدا نیست، مگر آنکه بخواهید به سبب دفع خطری که متوجه شماست از آنان تقیّه کنید؛ خدا شما را از [عذاب] خود بر حذر می دارد، و بازگشت [همه] به سوی خداست.
نبايد مؤمنان، كافران را به جاى مؤمنان به دوستى برگزينند. پس هر كه چنين كند او را با خدا رابطه‌اى نيست. مگر اينكه از آنها بيمناك باشيد. و خدا شما را از خودش مى‌ترساند كه بازگشت به سوى اوست.
مؤمنان نباید که کافران را -به جای مؤمناندوست بگیرند، و هرکس چنین کند از [لطف و ولایت‌] خداوند بی‌بهره است، مگر آنکه از آنان به نوعی تقیه کنید، و خداوند شما را از خویش بر حذر می‌دارد، و بازگشت به سوی خداوند است‌
مؤمنان نبايد كافران را به جاى مؤمنان به دوستى گيرند و هر كس چنين كند از خداى در چيزى- پيوندى- نيست- از دين حق و از دوستى و خشنودى خداى بهره‌اى ندارد- مگر اينكه از آنان تقيه كنيد- يعنى مگر آنكه از شرّ آنها بترسيد و بخواهيد از گزندشان حذر كنيد-. خداوند شما را از [نافرمانى‌] خويش بيم مى‌دهد، و بازگشت به سوى خداست.
مؤمنان نباید مؤمنان را رها کنند و کافران را به جای ایشان به دوستی گیرند، و هر که چنین کند (رابطه‌ی او با خدا گسسته است و بهره‌ای) وی را در چیزی از (رحمت) خدا نیست - مگر آن که (ناچار شوید و) خویشتن را از (اذیّت و آزار) ایشان مصون دارید و (به خاطر حفظ جان خود تقیه کنید) - و خداوند شما را از (نافرمانی) خود برحذر می‌دارد و بازگشت (همگان) به سوی او است.
مؤمنان هرگز نباید کافران را - به جای مؤمنان - (به عنوان اولیاء) سرپرستان و دوستانی برگیرند، و هر که چنان کند، در هیچ چیزی او را از (ولایت) خدا (بهره‌ای) نیست، مگر اینکه از آنان به گونه‌ای (شایسته) تقیّه (و خودنگهبانی) کنید. خدا شما را از خود بر حذر می‌دارد. و بازگشت (همه) تنها سوی خداست.
نگیرند مؤمنان کافران را دوستانی جز مؤمنان و آنکس که بکند این کار را نیست از خدا در چیزی مگر آنکه پرهیز کنید از ایشان پرهیزی و بیم دهد شما را خدا از خویشتن و به سوی خدا است بازگشت‌


آل عمران ٢٧ آیه ٢٨ آل عمران ٢٩
سوره : سوره آل عمران
نزول : ٣ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مِن دُونِ»: به جای. «فَلَیْسَ مِنَ اللهِ فِی شَیْءٍ»: بهره‌ای از دین خدا ندارد، و بسی دور از رحمت او است (نگا: مائده / ). در اینجا مضاف پیش از (اللهِ) حذف شده است که (دین) یا (ثَواب) یا (رَحْمَة) است. «إِلاّ أَن تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقَاةً»: مگر این که از اذیّت و آزارشان بترسید که در این صورت می‌توانید با آنان در ظاهر دوستی ورزید، بدان اندازه که دفع ضرر گردد (نگا: نحل / . «تُقَاة»: پرهیز کردن و خویشتن را محفوظ داشتن. اصل آن (وُقَیَة) است و واو به تاء، و یاء به الف تبدیل شده است. مفعول مطلق است. «یُحَذِّرُکُمُ اللهُ نَفْسَهُ»: خدا شما را از عقاب و عذاب خود برحذر می‌دارد. مضاف پیش از (نَفْسَهُ) حذف شده است که (عِقَاب) است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - با اعتقاد به قدرت مطلقه الهى، مجالى براى پذیرش ولایت کافران از سوى مؤمنان نمى باشد. (قل اللّهم مالک الملک ... لا یتّخذ المؤمنون الکافرین اولیاء) گویا آیه مورد بحث، نتیجه اعتقاد به مضمون آیه «قل اللّهم ... » است.

۲ - حرمت و ممنوعیت پذیرش ولایت و سرپرستى کافران، براى مؤمنان (لا یتّخذ المؤمنون الکافرین اولیاء)

۳ - حرمت برگزیدن کافران و مقدّم داشتن آنان بر مؤمنان، در دوستى و ارتباط و ولایت (لا یتّخذ المؤمنون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین)

۴ - سرپرستى و مدیریّت در جامعه اسلامى، مخصوص مؤمنان است. (لا یتّخذ المؤمنون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین)

۵ - ولایت و سرپرستى، ضرورت نظام اجتماعى* (لا یتّخذ المؤمنون الکافرین اولیاء) به نظر مى آید تعیین ولى و سرپرست در آیه، مفروغ عنه گرفته شده و تنها نسبت به مصداق آن تذکر داده شده است.

۶ - ایمان، ملاکى مهم براى شایستگى مدیریّت و سرپرستى در نظام اسلامى (لا یتّخذ المؤمنون الکافرین اولیاء من دون المؤمنین)

۷ - اعتقاد به ولایت تکوینى خداوند، مستلزم پذیرش ولایت مؤمنان در نظام اجتماعى اسلام (قل اللّهم مالک الملک ... لا یتّخذ المؤمنون الکافرین اولیاء) گویا آیه مورد بحث، نتیجه مترتب بر اعتقاد به مضمون آیه «قل اللّهم ... » است.

۸ - کسى که ولایت کافران را بپذیرد، خداوند او را به خود وامى گذارد. (و من یفعل ذلک فلیس من اللّه فى شىء)

۹ - متضاد بودن پذیرش ولایت خداوند با پذیرش ولایت کفار (و من یفعل ذلک فلیس من اللّه فى شىء)

۱۰ - جایگاه مهم ولایت و سرپرستى در نظام اجتماعى اسلام (لا یتّخذ المؤمنون ... و من یفعل ذلک فلیس من اللّه فى شىء)

۱۱ - حاکمیّت و سرپرستى کافران بر امور مؤمنان، زمینه انحطاط و بى ارزشى مؤمنان در پیشگاه خدا (لا یتّخذ المؤمنون الکافرین اولیا ء ... و من یفعل ذلک فلیس من اللّه فى شىء) خروج از ولایت خدا، مستلزم انحطاط است.

۱۲ - پذیرش دوستى کافران، گسستن رابطه با خداوند است. (لا یتّخذ المؤمنون الکافرین اولیاء ... و من یفعل ذلک فلیس من اللّه فى شىء) بنابراینکه ولایت به معناى دوستى باشد.

۱۳ - پذیرش سرپرستى کافران، جز در اضطرار و تقیّه، جایز نیست. (لا یتّخذ المؤمنون الکافرین اولیاء ... الاّ ان تتقوا منهم تقیة) بنابراینکه ولایت به معناى سرپرستى باشد.

۱۴ - جواز برقرارى ارتباط دوستانه با کافران، در صورت تقیّه، اضطرار و هراس (لا یتّخذ المؤمنون الکافرین اولیاء ... الاّ ان تتقوا منهم تقیة) بنابراینکه ولایت به معناى دوستى باشد.

۱۵ - تحذیر و هشدار مؤکد خداوند، نسبت به مؤمنانى که پذیراى ولایت و سرپرستى کافران شده اند. (لا یتّخذ المؤمنون الکافرین اولیاء ... و یحذّرکم اللّه نفسه و الى اللّه المصیر)

۱۶ - ترس از خداوند، موجب پرهیز از پذیرش ولایت کافران (لا یتّخذ المؤمنون الکافرین اولیاء ... و یحذّرکم الله نفسه)

۱۷ - نقش تقیه، در تعیین محدوده عمل به تکالیف الهى (الاّ ان تتقوا منهم تقیة)

۱۸ - بازگشت انسانها به سوى خداوند است. (و الى اللّه المصیر)

۱۹ - توجّه انسان به بازگشت به خدا و اعتقاد به آن، عامل مقاومت در برابر ولایت کافران (لا یتّخذ المؤمنون الکافرین اولیاء ... و الى اللّه المصیر)

۲۰ - اعتقاد به بازگشت انسان به سوى خداوند، مقتضى پرهیز از قهر او (و یحذّرکم اللّه نفسه و الى اللّه المصیر) «الى اللّه المصیر»، بیانگر احاطه قدرت خداوند بر انسان است; پس باید از قهر خداوند پرهیز کرد.

روایات و احادیث

۲۱ - لزوم تقیّه در برابر کافران به هنگام اضطرار (الاّ ان تتقوا منهم تقیة) رسول اللّه (ص): لا ایمان لمن لا تقیة له ; قال اللّه عزّ و جل: «الاّ ان تتقوا منهم تقیة»[۱]

موضوعات مرتبط

  • احکام: احکام ثانوى ۱۳ ،۱۴
  • ارزش: ملاکهاى ارزش ۶، ۱۱
  • استقامت: عوامل استقامت ۱۹
  • اضطرار: احکام اضطرار ۱۳، ۱۴، ۲۱
  • انحطاط: عوامل انحطاط ۱۱
  • انسان: فرجام انسان ۱۸
  • انگیزش: عوامل انگیزش ۱۹، ۲۰
  • ایمان: آثار ایمان ۱ ; ارزش ایمان ۶ ; آثار عملى ایمان به آخرت ۱۹، ۲۰ ; ایمان و عمل ۷، ۱۹، ۲۰
  • ترس: آثار ترس ۱۶ ; ترس از خدا ۱۶، ۲۰ ; ترس پسندیده ۱۶
  • تقیه: آثار تقیه ۱۷ ; احکام تقیه ۲۱ ; موارد تقیه ۱۳، ۱۴
  • تولى و تبرى: ۲، ۳، ۱۱، ۱۲، ۱۵
  • جامعه: جامعه اسلامى ۷ ; روابط اجتماعى ۳، ۱۴ ; روابط بین الملل ۲، ۳، ۱۴ ; مدیریت جامعه ۵ ; مدیریت جامعه اسلامى ۴، ۶، ۱۰ ; نظام اجتماعى ۵، ۷، ۱۰
  • جهان بینى و ایدئولوژى: ۱ خدا: غضب خدا ۲۰ ; قدرت خدا ۱ ; ولایت خدا ۷، ۹ ; هشدارهاى خدا ۱۵
  • علم: ۱۹
  • عمل: عمل به تکلیف ۱۷ ; علم و عمل ۱۹
  • کافران: دوستى با کافران ۳، ۱۲، ۱۴ ; مسلمانان و کافران ۱، ۲، ۳، ۸، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵ ; ولایت کافران ۱، ۸، ۹، ۱۱، ۱۳، ۱۵، ۱۶، ۱۹ ; حرمت ولایت کافران ۲، ۳
  • مؤمنان: ۱ مقام مؤمنان ۴، ۱۱ ; ولایت مؤمنان ۷ ; هشدار به مؤمنان ۱۵
  • مدیریت: ملاکهاى مدیریت ۶
  • محرمات: ۲، ۳
  • مسلمانان: ۱، ۲، ۳، ۸، ۱۱، ۱۲، ۱۳
  • نظام سیاسى: ۱۰
  • واجبات: ۲۱
  • ولایت و امامت: ۵، ۶، ۷، ۸، ۱۰، ۱۱، ۱۳، ۱۵، ۱۶، ۱۹
  • ولایت تکوینى: ۷

منابع

  1. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۱۶۶، ح ۲۴ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۳۲۵، ح ۸۳.