نتایج جستجو

آیات شامل این کلمه مرض‌ (۲۴ بار) بيمارى. اعم از آنكه بدنى باشد يا معنوى. [شعراء:80]. [بقره:10]. مريض: بيمار. مرضى: بيماران. [نور:61]. [مزّمل:20]. وَ فِي

آیات شامل این کلمه نفس‌ (۲۹۸ بار) هم‌ (۳۸۹۶ بار) تنفس عبارت است از گسترش و توسعه يافتن. [تكوير:18-17]. قسم به شب كه درآيد و قسم به صبح كه گسترش يابد نفس

آیات شامل این کلمه شعر (۳۸ بار) (به كسر - ش) دانستن. زيركى «شعر شعراً: علم به - شعر لكذا: فطن له» و در نزد اهل عربيّت كلامى اسن كه وزن و قافيه داشته باشد

آیات شامل این کلمه فى‌ (۱۷۰۱ بار) حرف جّر است اهل لغت براى آن ده معنى ذكر كرده‏اند از جمله: 1- ظرفّيت حقيقى مثل [روم:2]. 2- ظرفّيت اعتبارى نحو [نصر:2]

آیات شامل این کلمه انن‌ (۱۸۳۵ بار) (بكسر الف) بر چهار وجه باشد: 1- حرف شرط كه دو (شرط و جزاء) را جزم دهد، مثل «اِنْ يَنْتَهُوا يُغْفَرْلَهُمْ». 2- مخفف

آیات شامل این کلمه و (۹۵۹۴ بار)

آیات شامل این کلمه على‌ (۱۴۴۵ بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) وَ اللّه مِن مَا لا إِن إِلاّ مَن فِي لَو هُو قَال عَلَى قُل أَسْأَلُکُم أَن قَالُوا أَ أَو أَجْر أُنْزِل

آیات شامل این کلمه من‌ (۴۰۹۷ بار) (به فتح ميم) به چند معنى آيد: 1- شرطيه كه به دو فعل جزم مى‏دهد مثل [نساء:123]. 2- استفهام. نحو [يس:52]. كى ما را از قبرهايمان

آیات شامل این کلمه قول‌ (۱۷۲۲ بار) وَ الّذِين اللّه لا لَه مَا مِن فِي يَوْم أَ إِذ مَن کُن إِذَا إِن يَا عَلَى فَيَکُون قَال فَإِنّمَا أَن کَفَرُوا آمَنُوا

آیات شامل این کلمه ل‌ (۳۸۴۲ بار) هم‌ (۳۸۹۶ بار) وَ مِن اللّه مَا لا الّذِين فِي عَذَاب لَهُم إِن أُولٰئِک فِيهَا هُم أَن إِلاّ قِيل أَم أَلِيم قَال إِذَا

آیات شامل این کلمه الذين‌ (۱۰۸۰ بار) ال وَ اللّه مِن آمَنُوا لا إِن کَفَرُوا فِي مَا هُم الّذِين أَيّهَا يَا عَلَى لَهُم أُولٰئِک إِلاّ أَن إِذَا إِلَى

آیات شامل این کلمه جرى‌ (۶۴ بار) روان شدن. جريان [بقره:25] حقّا براى آنهاست بهشت هائيكه نهرها زير آنها جارى و روان است . در قرآن كريم اين كلمه فقط در جريان

آیات شامل این کلمه عذب‌ (۳۷۳ بار) عقوبت. شكنجه. طبرسى آن را استمرار الم، زمخشرى كلّ الم فادح، راغب ايجاع شديد، جوهرى عقوبت، اقرب هر آنچه بر انسان دشوار

آیات شامل این کلمه تعبیر به «نَاس» گر چه ظاهراً عموم مردم را شامل مى شود و دلیل بر آن است که همگى در غفلت اند ولى بدون شک، هر گاه که سخن از توده مردم گفته

آیات شامل این کلمه کون‌ (۱۳۹۰ بار) وَ مَا مِن بِمَا الّذِين اللّه يَعْمَلُون إِن لا فِي لَو إِنّهُم أَ إِلاّ بِه کَانُوا لَهُم قَبْل مِنْهُم عَنْهُم بِآيَاتِنَا

به فرقه ساكت هم شامل باشد. ايراد الميزان به ابن عباس نيز وارد است وانگهى به نظر ما «اَلَّذينَ ظَلَمُوا» فقط فرقه ساكت است و يا لا اق شامل آنها نيز مى‏باشد

آیات شامل این کلمه عظم‌ (۱۲۸ بار) وَ عَذَاب يَوْم اللّه مِن إِن لَهُم الّذِين فِي أَجْر لا مَا الْآخِرَة إِذ رَبّکُم لَو النّاس إِنّه هٰذَا قَال قُل أَخَاف

آیات شامل این کلمه الم‌ (۷۵ بار) وَ عَذَاب لَهُم مِن الّذِين اللّه إِن لا فِي مَا بِعَذَاب کَفَرُوا أُولٰئِک إِلاّ أَن آمَنُوا مِنْهُم بِمَا ذٰلِک يَوْم

مى‏تراشد و يا آن را مى‏كوبد و قاموس و اقرب گويد: علت اين تسميه آن است مه اب آن را سحل كرده يعنى تراشيده يا كوبيده است و قياس اين بود كه مسحول گفته شود يا معنى

گرانى يا فراوانى متاع يا براى امرى كه حصول و يا زوال آن محّل انتظار است. [توبه:52]. بگو آيا براى ما جز يكى از دو نيكى انتظار مى‏كشيد؟ [بقره:228]. زنان طلاق

آیات شامل این کلمه «مَغارات» از مادّه «غَوْر» جمع «مَغارَه» به معناى «غار» است. غور (۴ بار) فرو رفتن. «غارَ الْماءُ غَوْراً: دَخَلَ فِى‏الْاَرْضِ وَ سَفَلَ

آیات شامل این کلمه نفى‌ (۱ بار) [مائده:33]. مراد از نفى در آيه نفى بلد و تبعيد است و آن يكى از مجازات‏هاى محارب (سارق مسلح) است كه در «حرب» بررسى شده است

آیات شامل این کلمه صرط (۴۵ بار) راه [فاتحه:6-7]. صحاح و قاموس و اقرب آن را طريق گفته. طبرسى فرموده:راه آشكار وسيع. راغب گويد: راه راست. الميزان فرمايد:

ذكر معناى اصلى آن مى‏گويد: هر كه با ديگرى در قبيله يا در دين يا در صنعت يا در معامله يا در مودّت و يا در غير اينها شريك باشد باو، اخ گفته مى‏شود در قرآن

آیات شامل این کلمه «قَوْل» گر چه معناى وسیعى دارد، ولى در این گونه موارد، به معناى فرمان عذاب است. قول‌ (۱۷۲۲ بار) قَوْل و قيل به معنى مطلق سخن گفتن و

آیات شامل این کلمه عجب‌ (۲۷ بار) شگفت. آن حالتى است كه از بزرگ شمردن يا انكار چيزى بر شخصى عارض مى‏شود. راغب گفته حالتى است كه از جهل بعلت شى‏ء عارض مى‏شود

آیات شامل این کلمه قول‌ (۱۷۲۲ بار) قَوْل و قيل به معنى مطلق سخن گفتن و سخن است در اقرب الموارد گفته: قول به معنى كلام يا هر لفظى است كه زبان آن را افشاء

آیات شامل این کلمه حسس‌ (۶ بار) حاسّه همان نيروى درك است كه جمع آن حوّاس ميايد . و احساس به معنى ادراك با حاسّه است اعمّ از آنكه با ديدن باشد يا شنيدن

آیات شامل این کلمه دفع‌ (۱۰ بار) ف‌ (۲۹۹۹ بار) دادن. كنار كردن. حمايت نمودن. دفع چون با «الى» متعدى شود به معنى دادن است مثل [نساء:6] و چون با «عن» متعدى

آیات شامل این کلمه خلع‌ (۱ بار) ف‌ (۲۹۹۹ بار) بركندن. [طه:12] منم پروردگار تو پا پوش خود را بر كن كه تو در وادى پاك طوى هستى. به عقيده الميزان وادى سينا

آیات شامل این کلمه حيز (۱ بار) جمع كردن. ضمّ كردن. حيزّ: مكان (اقرب) [انفال:16] متحيّز به معنى موضع گيرنده است و اصل آن چنانكه در اقرب و غيره گفته از حوز

آیات شامل این کلمه يا (۳۶۱ بار) حرف ندا است براى بعيد، حقيقتا بعيد باشد يا حكما، به قولى مشترك است ميان قريب و بعيد (از اقرب الموارد) [احزاب:13]. اى اهل

ميان قيام و تقيه مخير است. يا قيام و مبارزه مى‏كند تا موفق شود و يا در آن راه شهيد گردد مثل حضرت سيدالشهداء سلام الله عليه و يا تقيه كرده و خود را به كشته

آیات شامل این کلمه خوف‌ (۱۲۴ بار) ترس. راغب مى‏گويد: خوف توّقع مكروهى است از روى علامت مظنون يا معلوم چنان كه رجاء و طمع توقّع محبوبى است از روى آن دو

آیات شامل این کلمه «ثُلاثَ» به معناى «سه تا سه تا» است. ثلث‌ (۳۲ بار) از اسماء عدد است (سه) [مرسلات:30] ثلاثه مؤنّث ثلاث است مثل [بقره:196] ثلاثون يعنى

آیات شامل این کلمه «خابَ» از مادّه «خیبة» (بر وزن غیبة) به معناى از دست رفتن مطلوب است که با کلمه نومیدى در فارسى تقریباً مساوى است. خيب‌ (۵ بار) نا اميدى

آیات شامل این کلمه «مُزْن» (بر وزن حزن) آن گونه که «راغب» در «مفردات» مى گوید: به معناى «ابرهاى روشن» است، و بعضى آن را به «ابرهاى باران زا» تفسیر کرده

آیات شامل این کلمه ل‌ (۳۸۴۲ بار) نحن‌ (۸۶ بار) [يوسف:3]. «نَحْنَ» دلالت بر متكلم مع الغير دارد. راغب گويد: بعضى از علماء گفته‏اند كه خداوند كلماتى امثال

آیات شامل این کلمه «مُقْتَرِنِین» از مادّه «إِقتران» به معناى «متتابعین» یا «متعاضدین» آمده، و بعضى گفته اند اقتران در اینجا به معناى تقارن است. قرن‌ (۳۳

آیات شامل این کلمه طمس‌ (۵ بار) ف‌ (۲۹۹۹ بار) طمس و طموس به معنى كهنه شدن و محو شدن و نيز محو و هلاك كردن است متعدى و لازم هر دو آمده است (صحاح، قاموس،

آیات شامل این کلمه يا (۳۶۱ بار) مَا لِم اللّه أَحَل النّبِي أَيّهَا يَا لَک تَبْتَغِي مَرْضَاة أَزْوَاجِک وَ در حال بارگیری...

آیات شامل این کلمه الف‌ (۲۲ بار) اَلِف، يا ساكن است كه به آن لَيِّنه گويند و يا متحرّك است كه به آن همزه گويند. راغب در مفردات گويد: بطور كلّى الف‏هائى

آیات شامل این کلمه ثلث‌ (۳۲ بار) از اسماء عدد است (سه) [مرسلات:30] ثلاثه مؤنّث ثلاث است مثل [بقره:196] ثلاثون يعنى سى، نحو [احقاف:15] ثلث (به ضم اول و

آیات شامل این کلمه خلل‌ (۱۳ بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) (بر وزن فرس) گشادگى ميان دو چيز. جمع آن خلال است (مفردات - مجمع) [نور:43] مى‏بينى باران را كه از ميان ابرها

آیات شامل این کلمه «شِرْب» از مادّه «شُرْب» به معناى سهم و نوبت آب است. شرب‌ (۳۹ بار) (بر وزن قفل) نوشيدن. راغب گويد: آن نوشيدن هر مايع است آب باشد يا غير

آیات شامل این کلمه هضم‌ (۲ بار) هضم به معنى شكستن و نقص و غيره آمده است در نهج البلاغه خطبه 200 آمده: «وَسَتُنَبِئُّكَ ابْنَتُكَ بِتَظافُرِ اُمَّتِّكَ

آیات شامل این کلمه ثبت‌ (۱۸ بار) استقرار. [نحل:94] تا مبادا قدمى بعد از استقرارش بلغزد. اثبات و تثبيت هر دو به معنى ثابت و مستقر كردن است [هود:120] از

آیات شامل این کلمه عيش‌ (۸ بار) زندگى [حاقة:21]. [قارعة:7]. او در يك زندگى پسنديده‏اى است. راغب گفته: عيش زندگى مخصوص به حيوان است (اعم از انسان و حيوان)

آیات شامل این کلمه عيش‌ (۸ بار) زندگى [حاقة:21]. [قارعة:7]. او در يك زندگى پسنديده‏اى است. راغب گفته: عيش زندگى مخصوص به حيوان است (اعم از انسان و حيوان)

آیات شامل این کلمه «ضِغْث» (بر وزن حرص) به معناى دسته اى از چوبهاى نازک ساقه گندم و جو و یا رشته هاى خوشه خرما و یا دسته گل و مانند آن است. ضغث‌ (۳ بار)

آیات شامل این کلمه خلط (۶ بار) هم‌ (۳۸۹۶ بار) آميختن. راغب مى‏گويد: خلط آن است كه ميان اجزاء دو چيز يا بيشتر را جمع كنند اعّم از آنكه هر دو مايع باشند

آیات شامل این کلمه حمم‌ (۲۱ بار) حميم. آب داغ. در مجمع گويد: «اَلْحَميمُ الْماءُ الْحارِّ» راغب گويد: «اَلْحَميمُ: اَلْماءُ الشَّديدُ الْحَرارَةِ» [انعام:70]

آیات شامل این کلمه صغر (۱۳ بار) (بر وزن فرس و عنب) كوچكى. مقابل كبر. وآن در مقايسه چيزى با چيز ديگر گفته مى‏شود خواه به اعتبار زمان باشد مثل كوچكى سنّ

آیات شامل این کلمه برد (۵ بار) خنك. [انبیاء:69] گفتيم اى آتش بر ابراهيم خنك و سالم باش. در لغت آمده: «اَلبَردُ: نقيض الحرّ و البرودة نقبضُ الحرارة». بارِد:

آیات شامل این کلمه ذکر (۲۹۲ بار) (بر وزن فرس) نر. مقابل ماده [آل عمران:36]. پسر مثل دختر نيست (راجع به نذر زن عمران) [حجرات:13]، [ليل:3]. موضوع نر و مادگى

آیات شامل این کلمه رکد (۱ بار) ايستادن. [شورى:33]. رواكد جمع راكد يا راكده است در «بحر». گذشت كه ظاهراً مراد از رواكد نهرهاى دريائى است به آنجا رجوع شود

آیات شامل این کلمه مل‌ء (۴۰ بار) (به فتح ميم) پركدن. خواه پركردن با آب باشد يا غيرآن. [جن:8]. ما آسمان را تفحص كرديم و يافتيم كه با نگهبانها و شهابها پر

آیات شامل این کلمه جهر (۱۶ بار) آشكار شدن و آشكار كردن اعمّ از آنكه به وسيله ديدن باشد يا شنيدن مثل [نحل:75] كه بوسيله ديدن است و مثل [رعد:10] كه به وسيله

آیات شامل این کلمه طلب‌ (۴ بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) خواستن. كرفتن راغب آن را جستجو از وجود شى‏ء گفته است [كهف:41]. يا آبش در زمين فرو رود ديگر ابداً به طلب.

آیات شامل این کلمه عيب‌ (۱ بار) ها (۱۳۹۹ بار) نقص. آنچه از خلقت و وضع اصلى كم يا زياد است. [كهف:79]. خواستم آن را معيوب كنم. آن همان خرق و سوراخ كردن كشتى

آیات شامل این کلمه «تَحْرُثُون» از مادّه «حرث» (بر وزن درس) به معناى «کشت کردن» (افشاندن دانه و آماده ساختن آن براى نمو) است. حرث‌ (۱۴ بار) كاشتن و كشت

آیات شامل این کلمه «تَزْرَعُونَه» از مادّه «زراعت» و به معناى «رویانیدن» است. زرع‌ (۱۴ بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) روياندن. كاشتن. و نيز مصدر به معنى مفعول باشد

آیات شامل این کلمه طرف‌ (۱۱ بار) هم‌ (۳۸۹۶ بار) (بر وزن عقل) نگاه كردن. چشم. راغب گويد آن پلك چشم. و تحريك پلك است و از آن نگاه كردن تعبير مى‏كند كه لازم

آیات شامل این کلمه بقى‌ (۲۱ بار) ماندن. [رحمن:27] مى‏ماند وجه پروردگار تو كه صاحب عظمت و اكرام است. [نحل:96] آنچه نزد خداست باقى است. «بقيّه» باقى مانده

آیات شامل این کلمه سبل‌ (۱۸۱ بار) راه. اعم از آنكه راه هدايت باشد نثل [بقره:108]. و يا راه معمولى مثل [بقره:177]. و يا راه ضلالت‏ سبيل مذكّر و مؤنّث هر

آیات شامل این کلمه سبل‌ (۱۸۱ بار) راه. اعم از آنكه راه هدايت باشد نثل [بقره:108]. و يا راه معمولى مثل [بقره:177]. و يا راه ضلالت‏ سبيل مذكّر و مؤنّث هر

آیات شامل این کلمه «تَیَمُّم» در اصل به معناى قصد چیزى کردن است، در اینجا نیز به همان معنا آمده است، و «تَیَمُّم» معروف را از این جهت «تیمُّم» گفته اند

كند... آن سه قسم است يا مى‏گويد: من اينكار نكرده‏ام. و يا مى‏گويد: بدين جهت كرده‏ام و مى‏خواهد با ذكر علت خويش را تبرئه كند، و يا مى‏گويد: من كرده‏ام ولى

آیات شامل این کلمه مل‌ء (۴۰ بار) (به فتح ميم) پركدن. خواه پركردن با آب باشد يا غيرآن. [جن:8]. ما آسمان را تفحص كرديم و يافتيم كه با نگهبانها و شهابها پر

آیات شامل این کلمه «یَسْتَنْبِطُونَهُ» در اصل، از مادّه «نَبَط» (بر وزن فقط) و به معناى نخستین آبى است که از چاه مى کشند و از اعماق زمین استخراج مى گردد،

آیات شامل این کلمه صلح‌ (۱۸۰ بار) مسالمت. سازش. راغب آن را از بين بردن نفرت ميان مردم، معنى كرده است [نساء:128]. سازش بهتر است در اقرب گويد: آن اسم است

آیات شامل این کلمه سعى‌ (۳۰ بار) تند رفتن. كوشش. راغب گويد: سعى مشى سريع است كه به حد دويدن نيست و به طور استعاره به جديّت در كار اطلاق مى‏شود خير باشد

آیات شامل این کلمه «شَقِىّ» از مادّه «شقاوت» به معناى فراهم بودن اسباب گرفتارى، مجازات و بلاست و «شَقِىّ» به کسى گفته مى شود که اسباب گرفتارى، بلا و مجازات

آیات شامل این کلمه ذيع‌ (۱ بار) آشكار شدن. [نساء:83]. چون چيزى از ايمنى و يا ترس به آنها رو آورد آن را آشكار و منتشر مى‏كنند. در نهج البلاغه نامه 48 به

آیات شامل این کلمه عجب‌ (۲۷ بار) به تعجّب آوردن كه گاهى توأم با سرور باشد «اعجب الشى‏ء فلاناً: اذا عجب منه و سّر» بعقيده راغب استعمال آن در سرور بطور استعاره

آیات شامل این کلمه غلى‌ (۲ بار) و غليان: جوشيدن «غَلَى القِدْرُ غَلْياً وَ غَلَياناً» يعنى ديگ جوشيد و بالا آمد. [دخان:43-46]. درخت زقوم خوراك گناهكار

آیات شامل این کلمه «نصح» در اصل به معناى خالص ساختن است، و کلمه جامعى است که هر گونه خیرخواهى و اقدام مخلصانه را شامل مى شود، و چون مسأله جهاد مطرح است،

آیات شامل این کلمه ب‌ (۲۶۴۹ بار) جبر (۱۰ بار) اصلاح شى‏ء به نوعى از قهر. بستن ضد شكستن. راغب گويد: «اَصْلُ الْجَبْرِ اِصْلاحُ الشَّى‏ءِ بضْرىِ مِنَ الْقَهْرِ»

خواه خودش بنوشد يا ديگرى به او بنوشاند. در اقرب سقى و اسقاء را به يك معنى گرفته و هر دو شامل است به اينكه با دست آب را به دهان طرف برسانى و يا در اختيار او

خواه خودش بنوشد يا ديگرى به او بنوشاند. در اقرب سقى و اسقاء را به يك معنى گرفته و هر دو شامل است به اينكه با دست آب را به دهان طرف برسانى و يا در اختيار او

خواه خودش بنوشد يا ديگرى به او بنوشاند. در اقرب سقى و اسقاء را به يك معنى گرفته و هر دو شامل است به اينكه با دست آب را به دهان طرف برسانى و يا در اختيار او

آیات شامل این کلمه عين‌ (۶۵ بار) چشم. چشمه. مثل [مائده:45]. كه به معنى چشم است و مثل [بقره:60]. كه به معنى چشمه است با مراجعه به قرآن خواهيم ديد كه جمع

آیات شامل این کلمه ظهر (۵۹ بار) ها (۱۳۹۹ بار) (به فتح ظ) پشت. معنى اصلى كلمه بنابر قول راغب همين است و معانى ديگر به اعتبار آن مى‏باشد، بطور استعاره گفته‏اند:

آیات شامل این کلمه «سُجِّرَتْ» از مادّه «تسجیر» در اصل، به معناى بر افروختن و به هیجان آوردن آتش است. سجر (۳ بار) افروختن آتش. پركردن. راغب آن را تشديد

آیات شامل این کلمه فتح‌ (۳۸ بار) گشودن. باز كردن. خواه محسوس باشد مثل [يوسف:65]. چون متاع خويش گشودند ديدند سرمايه شان به خودشان بر گردانده شده و خواه

آیات شامل این کلمه «لَوْح» (به فتح لام) به معناى صفحه عریضى است که چیزى بر آن مى نویسند، و «لُوْح» (به ضم لام) به معناى عطش، و همچنین هوایى است که بین

آیات شامل این کلمه جحد (۱۲ بار) انكار با علم (صحاح) [نمل:14] آيات مارا از روى ظلم و سركشى انكار و تكذيب كردند ولى دلهايشان به آنها يقين داشت . اين آيه

آیات شامل این کلمه جبى‌ (۱۲ بار) ف‌ (۲۹۹۹ بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) جمع كردن است به طور اختيار و برگزيدن (مفردات،مجمع البيان) [قلم:50] پس پروردگارش او را برگزيد

آیات شامل این کلمه فشل‌ (۴ بار) (بروزن فرس) ضعف. ترس. راغب آن را ضعف توأم با ترس گفته. طبرسى ذيل آيه 122 و 152 آل عمران آن را جبن و ذيل آيه 43 انفال ضعف

آیات شامل این کلمه سبب‌ (۱۱ بار) دشنام: در صحاح آمده «السبّ: الشتم» راغب و اقرب آن را دشنام دردناك و سخت گفته‏اند [انعام:108]. مراد از «الَّذينَ» معبودها

آیات شامل این کلمه رعى‌ (۱۰ بار) ها (۱۳۹۹ بار) مراعات. محافظت [حديد:27]. راغب مى‏گويد: اصل رعى حفظ حيوان است بواسطه غذا و يا دفع دشمن از آن. طبرسى فرموده:

آیات شامل این کلمه ف‌ (۲۹۹۹ بار) فشل‌ (۴ بار) (بروزن فرس) ضعف. ترس. راغب آن را ضعف توأم با ترس گفته. طبرسى ذيل آيه 122 و 152 آل عمران آن را جبن و ذيل آيه

آیات شامل این کلمه «یَجْمَحُونَ» از مادّه «جِماح» به معناى حرکت شتابانه و شدیدى است که هیچ چیز نتواند از آن جلوگیرى کند، همانند حرکت اسب هاى سرکش و چموش،

آیات شامل این کلمه کسب‌ (۶۷ بار) كاريكه براى جلب نفع يا دفع ضرر است (مجمع) كسب مال و علم، طلبيدن آن دو است، كسب اثم متحمل شدن به گناه و انجام دادن آن است

آیات شامل این کلمه ودد (۲۹ بار) ودّ (به فتح و ضم و كسر اول) وداد، مَوَدَة همه به معنى دوست داشتن است [مريم:96]. تقدير آن «وُدّاً فى قُلُوبِ النَّاس» و

آیات شامل این کلمه فسد (۵۰ بار) تباهى. در لغت آن را ضد صلاح گفته‏اند. راغب خروج شى‏ء از اعتدال معنى مى‏كند خواه كم باشد يا بيشتر. [قصص:83]. در زمين برترى

آیات شامل این کلمه مکر (۴۳ بار) تدبير. اعم از آنكه در كار بد باشد و يا در كار خوب. در مفردات و اقرب الموارد مى‏گويد: مكر آن است كه شخص را به حيله‏اى از

آیات شامل این کلمه عول‌ (۱ بار) جور و ميل از حق. «عالَ الرَّجُلُ يَعُولُ عَوْلاً و عَيالَة اِىْ مالَ وَجارَ» عول فرائض از آن است كه چون سهام زياد باشد

آیات شامل این کلمه عبث‌ (۲ بار) بى غرض. آن بر وزن فلس به معنى خلط است «عبث الشى‏ء خلطه به» و بر وزن فرس به معنى بازى، شوخى و ارتكاب كار غير معلوم الفايده

نمى‏بينيد. [اسراء:92]. قبيل در آيه به معنى كفيل يا آشكار است يعنى يا خدا و فرشتگان را روبرو آورى و ببينيم يا آنها را كفيل آورى كه نبوت تو را ضمانت كنند. [حجرات:13]

آیات شامل این کلمه يسر (۴۴ بار) آسانى. [شرح:6]. راستى با دشوارى آسانى هست ظهور آيه در آن است كه آسانى توأم با دشوارى است نه بعد از آن. تيسر و استيسار به

آیات شامل این کلمه «سیحُوا» از مادّه «سیاحت» به معناى گردش توأم با آرامش و مهلت است. سيح‌ (۳ بار) ف‌ (۲۹۹۹ بار) جريان و سير در صحاح آمده ساحَ الْماءُ:

آیات شامل این کلمه «کَظْم» در لغت به معناى بستن سر مشکى است که از آب پر شده باشد، و به طور کنایه در مورد کسانى که از خشم و غضب پر مى شوند، و از اِعمال

آیات شامل این کلمه بنى‌ (۲۰ بار) ها (۱۳۹۹ بار) بَنى و بناء و بنية و بناية، همه مصدر و به معنى بنا ساختن است، بناء چنان كه قاموس و مفردات تصريح كرده به

آیات شامل این کلمه ودد (۲۹ بار) ودّ (به فتح و ضم و كسر اول) وداد، مَوَدَة همه به معنى دوست داشتن است [مريم:96]. تقدير آن «وُدّاً فى قُلُوبِ النَّاس» و

آیات شامل این کلمه مناة (۱ بار) [نجم:20]. ابن كلبى در كتاب «الاصنام» مى‏نويسد: مناة بتى بود متعلق به قبيله هذيل و خزاعه، اين بت در ساحل دريا در ناحيه مشلل

آیات شامل این کلمه خيل‌ (۹ بار) (بر وزن علم و فلس) گمان. «خال الشى‏ء:ظنّه» (اقرب) [طه:66] آن گاه رشته‏ها و عصاهاى آنها از سحرشان، به موسى گمان مى‏رفت كه

آیات شامل این کلمه «رُکْن» در اصل به معناى ستون و پایه اصلى، و بخش مهم هر چیز است، و در اینجا ممکن است اشاره به ارکان بدن باشد. یعنى فرعون به طور کامل

آیات شامل این کلمه حظر (۳ بار) منع. راغب مى‏گويد: حظر آن است كه چيزى را جمع كرده در آغل بگذارى. (در اين صورت آن چيز را از ديگران منع كرده‏اى). از اينجاست

آیات شامل این کلمه وفق‌ (۴ بار) (بروزن فلس) مطابقت ميان دو چيز. راغب آن را به كسر واو گفته است. [نباء:25-26]. وفاق مصدر از براى فاعل است يعنى «جَزاءً مُوافِقاً»

آیات شامل این کلمه عطل‌ (۲ بار) عطالت به معنى خالى شدن است در اقرب الموارد آمده: «عَطَلَ الرَّجُلُ مِنَ الْمالِ وَالْاَدَبِ: خَلا» تعطيل: فارغ و خالى كردن

آیات شامل این کلمه وفق‌ (۴ بار) (بروزن فلس) مطابقت ميان دو چيز. راغب آن را به كسر واو گفته است. [نباء:25-26]. وفاق مصدر از براى فاعل است يعنى «جَزاءً مُوافِقاً»

آیات شامل این کلمه ف‌ (۲۹۹۹ بار) قطع‌ (۳۶ بار) به فتح قاف بريدن. اعم از آنكه محسوس باشد مثل [مائده:38]. يا معقول مثل [بقره:27]. به راه رفتن قطع طريق مى‏گويند

آیات شامل این کلمه وفق‌ (۴ بار) ى‌ (۱۰۴۴ بار) (بروزن فلس) مطابقت ميان دو چيز. راغب آن را به كسر واو گفته است. [نباء:25-26]. وفاق مصدر از براى فاعل است

آیات شامل این کلمه «شطأ» به معناى «جوانه» است، جوانه هایى که از پایین ساقه و کنار ریشه ها بیرون مى آید. شطء (۲ بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) شاخه كوچك (جوانه) [فتح:29]

آیات شامل این کلمه «قَبَس» (بر وزن قفس) به معناى مختصرى از آتش است که از مجموعه اى جدا مى کنند، و با توجّه به این که معمولاً مشاهده آتش در بیابان ها نشان

آیات شامل این کلمه «قَبَس» (بر وزن قفس) به معناى مختصرى از آتش است که از مجموعه اى جدا مى کنند، و با توجّه به این که معمولاً مشاهده آتش در بیابان ها نشان

آیات شامل این کلمه هل‌ (۹۳ بار) حرف استفهام است مثل [توبه:127]. بيشتر وقوع آن در قرآن مجيد براى تقرير است. خواه براى تنبيه باشد يا نفى يا تكبيت چنانكه

آیات شامل این کلمه کشف‌ (۲۰ بار) اظهار وازله «كَشَفَ الشَّىْ‏ءَ كَشْفاً: اَظْهَرَهُ - كَشَفَ اللهُ غَمَّهُ: اَزالَهُ» و اگر گويند «كَشَفْتُ الثَّوْبَ عَنِ

آیات شامل این کلمه فرض‌ (۱۸ بار) قطع. تعيين. در نهايه گويد: اصل فرض به معنى قطع است راغب قطع شى‏ء محكم و تأثير در آن، گفته است، اقرب عين لفظ راغب را آورده

آیات شامل این کلمه کسب‌ (۶۷ بار) كاريكه براى جلب نفع يا دفع ضرر است (مجمع) كسب مال و علم، طلبيدن آن دو است، كسب اثم متحمل شدن به گناه و انجام دادن آن است

آیات شامل این کلمه «هَشِیم» از مادّه «هشم» (بر وزن خشم) در اصل، به معناى شکستن اشیاء سست است; مانند گیاهان. لذا به گیاهان خرد شده که صاحبان گوسفندان براى

آیات شامل این کلمه کسب‌ (۶۷ بار) كاريكه براى جلب نفع يا دفع ضرر است (مجمع) كسب مال و علم، طلبيدن آن دو است، كسب اثم متحمل شدن به گناه و انجام دادن آن است

آیات شامل این کلمه عشر (۲۷ بار) معاشرت به معنى مصاحبت و مخالطه است.[نساء:19].با زنان به شايستگى زندگى كنيد. اين جمله شامل وظائف مرد با زن است اعم از وظائف

آیات شامل این کلمه او (۲۸۰ بار) حرف عطف است و تا يازده معنى براى آن شمرده‏اند (اقرب المورد) از جمله، شّك مثل [كهف:19]،گفتند: يك روز يا قسمتى از روز را

آیات شامل این کلمه «اِسْتَغْلَظَ» از مادّه «غلظت» به معناى سفت و محکم شدن است. غلظ (۱۳ بار) ف‌ (۲۹۹۹ بار) سخت «غَلُظَ الشَّىْ‏ءُ:اِشْتَّدِّ وَ قوى و صعب»

آیات شامل این کلمه قدد (۵ بار) پاره كردن از طول. طبرسى فرموده: «اَلْقَدُّ شَقُّ الشَّىْ‏ءِ طُولاً» راغب به جاى شقّ قطع گفته است. پس معناى «قَدَّهُ بِنِصْفَيْنِ»

آیات شامل این کلمه سمم‌ (۴ بار) سُمّ (به فتح اول و فتح آن) به معنى سوراخ است. راغب تنگ بودن آن را نيز قيد كرده مثل سوراخ سوزن و بينى. زهر را از آن سمّ

آیات شامل این کلمه قسيسين‌ (۱ بار) عالم نصارى. در الميزان فرموده: قسّيس معرب «كشيش» است در مجمع از زجاج نقل شده: قسيس و قس از روساى نصارى است و قس در لغت

آیات شامل این کلمه ل‌ (۳۸۴۲ بار) وطء (۶ بار) يكى از معانى وطؤ زيرپا گذاشتن و قدم نهادن است. «وَطِئَهُ بِرِجْلِهِ: عَلاهُ بِها وداسَهُ» . [توبه:120]. موطئاً

آیات شامل این کلمه قطع‌ (۳۶ بار) به فتح قاف بريدن. اعم از آنكه محسوس باشد مثل [مائده:38]. يا معقول مثل [بقره:27]. به راه رفتن قطع طريق مى‏گويند گويى راه

آیات شامل این کلمه اخو (۹۶ بار) خواهر. نظير. هم مثل. ظاهر آن است كه معنى اصلى آن خواهر حقيقى و در غير آن مجاز مى‏باشد. در قرآن مجيد هردو معنى را مى‏توان

آیات شامل این کلمه «صَعَد» (بر وزن سفر) به معناى صعود کردن و بالا رفتن است، و گاه به معناى «گردنه» آمده است; و از آنجا که بالا رفتن از گردنه ها، مشقت بار

آیات شامل این کلمه ف‌ (۲۹۹۹ بار) فسق‌ (۵۴ بار) (بر وزن قشر) خروج از حق اهل لغت گفته‏اند: «فَسَقَتِ الرُّطَبَةُ عَنْ قِشْرِها» خرما از غلاف خود خارج شد

آیات شامل این کلمه فسق‌ (۵۴ بار) ل‌ (۳۸۴۲ بار) (بر وزن قشر) خروج از حق اهل لغت گفته‏اند: «فَسَقَتِ الرُّطَبَةُ عَنْ قِشْرِها» خرما از غلاف خود خارج شد

آیات شامل این کلمه نفق‌ (۱۱۱ بار) نَفَق (بروزن فرس) و نَفاق (به فتح - ن) به معنى خروج يا تمام شدن است. در مجمع ذيل آيه [انعام:35]. فرموده: اصل نفق به معنى

آیات شامل این کلمه «أَیامى» جمع «أَیِّم» (بر وزن قَیِّم) در اصل، به معناى زنى است که شوهر ندارد; سپس به مردى که همسر ندارد نیز گفته شده است، و به این ترتیب،

آیات شامل این کلمه حرق‌ (۹ بار) ف‌ (۲۹۹۹ بار) سوزاندن. ثلاثى آن مثل باب افعال و تفصيل متعدّى است (افرب) [بقره:266] به آن فشرده‏گى كه در آتش بود رسيد پس

آیات شامل این کلمه بخس‌ (۷ بار) ناقص كردن. كم كردن. [جن:13] از نقصان نمى‏ترسد [يوسف:20] او را به قيمت كم و ناقص فروختند، بخس در آيه صفت و يا اسم مصدر است

آیات شامل این کلمه کبب‌ (۲ بار) كَبّ (بر وزن فلس) به رو انداختن است به قول راغب «اِسْقاطُ الشَّىْ‏ءِ عَلى وَجْهِهِ» [نمل:90]. در الميزان فرموده: نسبت كب

آیات شامل این کلمه قوى‌ (۴۲ بار) نيرومندى. نیرو «قَوِىَ يَقْوَى قُوَّةً: ضدّ ضَعُفَ» [نمل:33]. گفتند: ما نيرومنديم. [بقره:63]. آنچه داده‏ايم محكم بگيريد

آیات شامل این کلمه طول‌ (۱۰ بار) (به ضم ط) بلندى. درازى. [اسراء:37]. هرگز در بلندى به كوهها نخواهى رسيد [حديد:16]. زمان و مدت بر آنها طولانى شد و قلوبشان

آیات شامل این کلمه «حَرَس» (بر وزن قفس) جمع «حارس» به معناى نگاهبان، و بعضى آن را اسم جمع دانسته اند. حرس‌ (۱ بار) (بر وزن فرس) نگهبانها، محافظها. مفرد

آیات شامل این کلمه «تَنْکِصُون» از مادّه «نکوص» به معناى عقب، عقب بر گشتن است. نکص‌ (۲ بار) نكص اگر با «عن» باشد به معنى امتناع و خوددارى است «نَكَصَ عَنِ

آیات شامل این کلمه «شاطِىء» از مادّه «شَطء» به معناى ساحل است. شطء (۲ بار) شاخه كوچك (جوانه) [فتح:29]. شطأ را اهل لغت فراخ النخل و الزرع گفته‏اند منظور

معنى آيه چنين مى‏شود: اگر مردى كلاله دار ارث برده شود يا زنى همانطور، و براى آن مرد يا زن برادرى يا خواهرى است (مادرى) براى هر يك از آنها يك ششم مال است

آیات شامل این کلمه «اعْتَبِرُوا» از مادّه «اعتبار» در اصل از «عبور» گرفته شده که به معناى گذشتن از چیزى به سوى چیز دیگر است و این که به اشک چشم «عبرة»

آیات شامل این کلمه يسر (۴۴ بار) آسانى. [شرح:6]. راستى با دشوارى آسانى هست ظهور آيه در آن است كه آسانى توأم با دشوارى است نه بعد از آن. تيسر و استيسار به

آیات شامل این کلمه عکف‌ (۹ بار) عكوف و عكف به معنى ملازمت با تعظيم است. در مفردات آمده: «العُكُوفُ اَلاِقْبالُ عَلَى الَشَّى‏ءِ وَ مُلازِمَتِهِ عَلَى سَبيلِ

آیات شامل این کلمه کلف‌ (۸ بار) (بروزن فرس) در صحاح و قاموس گفته: كلف نقطه و خالى است كه در پوست چهره ظاهر مى‏شود و رنگى است ميان سياهى و سرخى و نيز سرخى

آیات شامل این کلمه نطف‌ (۱۲ بار) يكى از معانى نطف چكيدن است كه توأم با صاف شدن و كم كم بودن مى‏باشد گويند: «نَطَفَ الْماءُ نَطْفاً: سالَ قَليلاً قَليلاً»

آیات شامل این کلمه «رکون» از مادّه «رکن»، به معناى ستون و دیواره هایى است که ساختمان یا اشیاء دیگر را بر سر پا مى دارد، و سپس به معناى اعتماد و تکیه کردن

آیات شامل این کلمه مصر (۵ بار) حدّ و مرز ميان دو چيز يا دو قطعه زمين. شهر را از آن مِصْر گويند كه محدود است در قاموس و اقرب و منجد مصر را شهر معنى كرده

آیات شامل این کلمه «صَلْداً» نیز به معناى سنگ صافى است که چیزى بر آن نمى روید. صلد (۱ بار) [بقره:264]. صلد مصدر است به معنى سختى «صَلَدَ الْاَرْضُ: صَلبَتْ»

آیات شامل این کلمه نزع‌ (۲۰ بار) كندن. «نَزَعَ الشَّىْ‏ءَ مِنْ مَكانِهِ: قَلَعَهُ» در قاموس خارج كردن دست را از گريبان نزع گفته است: «نَزَعَ يَدَهُ: أَخْرَجَها

آیات شامل این کلمه حفف‌ (۲ بار) هما (۱۵۹ بار) حفّ. احاطه كردن در مجنع گويد: «حَفَّ الْقَوْمُ بِالشَّىْ‏ءِ:اَطافُوابِهِ» و دو جانب شى‏ء را دو حفاف آن گويند

آیات شامل این کلمه مسک‌ (۲۷ بار) مسك و امساك به معنى گرفتن و نگاه داشتن است ايضا تمسيك كه به معنى گرفتن و چنگ زدن است. بخل را از آن امساك گويند كه منع

آیات شامل این کلمه «تَعْبَثُون» از مادّه «عبث» به معناى کارى است که هدف صحیح در آن تعقیب نمى شود. عبث‌ (۲ بار) بى غرض. آن بر وزن فلس به معنى خلط است «عبث

آیات شامل این کلمه کلب‌ (۶ بار) هم‌ (۳۸۹۶ بار) سگ. [اعراف:176]. حكايت او مثل حكايت سگ است كه اگر به آن حمله كنى زبانش را بيرون مى‏كند و اگر با آن كار نداشته

آیات شامل این کلمه فدى‌ (۱۴ بار) عوض. يعنى عوضى كه انسان از براى خود مى‏دهد. همچنين است فديه و فداء [بقره:229]. گناهى بر آن دو نيست در آنچه زن آن را عوض

آیات شامل این کلمه جور (۱۳ بار) همسايه [نساء:36] به اعتبار معنى آن، كسى كه نزديك است جار خوانده شده مثل [احزاب:60] در آنجا جز اندكى همسايه تو نباشد. [رعد:4]

آیات شامل این کلمه «تَصْلى» از مادّه «صَلْى» (بر وزن نفى)، به معناى ورود در آتش و ماندن و سوختن با آن است. صلى‌ (۲۵ بار) ملازمت. «صلى الرجل النار: لزمها»

آیات شامل این کلمه «جَذْوَة» از مادّه «جَذا، یَجذُو» به معناى قطعه اى از آتش است، و بعضى گفته اند به قطعه بزرگى از هیزم گفته مى شود. جذو (۱ بار) شعله.

آیات شامل این کلمه برد (۵ بار) (بر وزن فرس) تگرگ در اقرب الموارد آمده «البَرَدُ حَبُّ الغَمام» تگرگ را از آن جهت بَرَدْ گويند كه سرد و منجمد شده ابر است

آیات شامل این کلمه علو (۷۰ بار) ل‌ (۳۸۴۲ بار) علو (بر وزن قفل) بلندى. علاء: برترى و رفعت شأن. اولى از نصر ينصر آيد مثل «عَلَاالشَّىْ‏ءُ وَالنَّهارُ يَعْلُوا

آیات شامل این کلمه این احتمال داده شده که «مَیْمَنَة» از مادّه «یمن» به معناى سعادت و خوشبختى و برکت است، یعنى آنها صاحبان برکتند که وجودشان هم براى خودشان

آیات شامل این کلمه «غُدُوّ» از مادّه «غُدْوَة» جمع «غداة» به معناى اول روز است و گاهى به معناى مصدرى نیز استعمال شده است. «غُدُوّ» (بر وزن عُلُوّ) به معناى

آیات شامل این کلمه «خاویه» از مادّه «خواء» (بر وزن هواء) گاه، به معناى ساقط گشتن و ویران شدن است، و گاه به معناى خالى شدن; این تعبیر در مورد ستارگان (شهب)

آیات شامل این کلمه کرم‌ (۴۷ بار) (بر وزن فرس) و كرامت به معنى سخاوت، شرافت، نفاست و عزت است. در صحاح و قاموس گويد: «اَلْكَرَمُ ضِدُّ الّلُؤْمِ» يعنى كرم

آیات شامل این کلمه «فُسُوقَ» به معناى گناه و خارج شدن از اطاعت خدا است. فسق‌ (۵۴ بار) (بر وزن قشر) خروج از حق اهل لغت گفته‏اند: «فَسَقَتِ الرُّطَبَةُ عَنْ

آیات شامل این کلمه «لَعَلَّ» به معناى امیدوارى و انتظار در مورد امورى است که اطمینان به وجود آن در آینده نمى باشد ولى احتمال وجود دارد، اما سؤال این است

آیات شامل این کلمه نکح‌ (۲۳ بار) نكاح به معنى زن گرفتن است كه همان عقد نكاح باشد به معنى مقاربت و جماع نيز آيد. راغب مى‏گويد: نكاح در اصل براى عقد است

آیات شامل این کلمه «مَشِید» از مادّه «شید» (بر وزن صید) به دو معنا آمده است: نخست، به معناى ارتفاع، و دیگرى به معناى گچ، در صورت اول، «مشید» به معناى قصرهاى

آیات شامل این کلمه نکح‌ (۲۳ بار) نكاح به معنى زن گرفتن است كه همان عقد نكاح باشد به معنى مقاربت و جماع نيز آيد. راغب مى‏گويد: نكاح در اصل براى عقد است

آیات شامل این کلمه ب‌ (۲۶۴۹ بار) لسن‌ (۲۵ بار) زبان. لغت. مثل [بلد:9-8]. [قيامة:16]. كه مراد از هر دو زبان است و مثل [ابراهيم:4]. [نحل:103]. كه مراد لغت

آیات شامل این کلمه ن‌ (۲۳۵ بار) هجر (۳۱ بار) ى‌ (۱۰۴۴ بار) راغب گويد: هَجْر و هِجْران آن است كه انسان از ديگرى جدا شود خواه با بدن يا با زبان يا با قلب

آیات شامل این کلمه کثر (۱۶۷ بار) كثرة به معنى زيادت است راغب گفته: كثرت و قلت در كميت منفصله به كار روند مثل اعداد. [اعراف:86]. ياد كنيد آنگاه كه عده شما

آیات شامل این کلمه «إِصْلَوا» از مادّه «صَلْى» به معناى آتش افروختن یا به آتش سوختن، بریان کردن، یا وارد در آتش گشتن و ملازم آن بودن است. صلى‌ (۲۵ بار)

آیات شامل این کلمه نبذ (۱۲ بار) انداختن چيزى از روى بى اعتنايى (راغب) ديگران مطلق انداختن و طرح گفته‏اند ولى قيد بى اعتنايى در اغلب آيات ملحوظ است مثل

آیات شامل این کلمه هن‌ (۲۰۷ بار) وبق‌ (۲ بار) (بروزن فلس) هلاكت. و ايباق به معنى هلاك كردن است [شورى:34]. ايباق به معنى حبس كردن نيز آمده چنانكه در قاموس

آیات شامل این کلمه تبع‌ (۱۷۴ بار) تبع و اتبّاع به معنى پيروى است. خواه به طور معنوى و اطاعت باشد مثل [بقره:38]، هر كه از هدايت من پيروى كند براى آنها خوفى

آیات شامل این کلمه «حمیم» به معناى شىء داغ و «یحموم» از همین ماده است و در اینجا به تناسب «ظلّ» (سایه) به «دود غلیظ و سیاه و داغ» تفسیر شده است. حمم‌ (۲۱

آیات شامل این کلمه تَهِنُوا از مادّه «وهن» گرفته شده، در لغت به معناى هر نوع سستى است، خواه در جسم و تن باشد، و یا در اراده و ایمان. وهن‌ (۹ بار) ضعف.

آیات شامل این کلمه حزن‌ (۴۲ بار) اندوه. غصه (قاموس، صحاح) [يوسف:84] چشمانش از غصّه سفيد (نابينا) گرديد. [يوسف:86 ] در (ب ث ث) گذشت كه مراد از بثّ، اندوهى

آیات شامل این کلمه «مُقْنِعِى» از مادّه «اِقناع» به معناى سر به آسمان کشیدن است. قنع‌ (۲ بار) در مفردات و اقرب الموارد آمده: قَنَعَ يَقْنَعُ قُنُوعاً از

آیات شامل این کلمه نفر (۱۸ بار) (بروزن فلس) نفر اگر با «من» و «عن» آيد به معنى دورى و تفرق باشد و اگر با «الى» باشد به معنى خروج ورفتن است و بعبارت ديگر

آیات شامل این کلمه ب‌ (۲۶۴۹ بار) فوز (۲۹ بار) نجات. رستگارى. طبرسى فرمود: فوز و فلاح و نجاح نظير هم اند. راغب آن را رسيدن به خير با سلامت معنى كرده است

آیات شامل این کلمه کيل‌ (۱۶ بار) پيمانه كردن. راغب آنرا پيمانه كردن طعام گفته، در اقرب الموارد گويد: بيشتر در پيمانه طعام باشد. اگر گوييم «كِلْتُهُ الطَّعامَ»

آیات شامل این کلمه نفخ‌ (۲۰ بار) دميدن. ارباب لغت گفته‏اند: «اَلنَّفْخُ: نَفْخُ الرّيحِ فِى الشَّىْ‏ءِ» چنانكه فرموده [كهف:96]. تاچون ميان دو كوه را (با

آیات شامل این کلمه صرر (۶ بار) صرّ به معنى بستن و گره زدن است «صَرَّ الصُّرَّةَ ئَ غَيْرَها: شَدَّها» كيسه را از آن صرّه گويند كه پول در آن گره زده و بسته

آیات شامل این کلمه رئف‌ (۱۳ بار) [نور:2] صحاح و اقرب الموارد، و طبرسى در ذيل آيه 143 بقره رأفة رارحمت شديد گفته‏اند و آن يكى از درو معنى قاموس است. ولى

آیات شامل این کلمه «یَصْلى» از مادّه «صلى» به معناى آتش افروختن و به آتش سوختن است و منظور در اینجا همان معناى دوم مى باشد. صلى‌ (۲۵ بار) ملازمت. «صلى

آیات شامل این کلمه فرط (۸ بار) تقدم و جلو افتادن (مجمع) در لغت آمده: «فَرَطَ فُرُطاً: سَبَقَ وَ تَقَدَّمَ - فَرَطَ عَلَيْهِ فِى الْقَوْلِ فَرْطاً: اَسْرَفَ

آیات شامل این کلمه صير (۲۹ بار) رجوع. انتقال. تحوّل. رسيدن. (اقرب). [شورى:53]. مصير: مصدر ميمى و اسم مكان است مثل [ابراهيم:30]. كه مصدر ميمى است يعنى:

آیات شامل این کلمه لوم‌ (۱۴ بار) سرزنش.آن نوعا در مقابل چيزى است كه به ملامت كننده ناگوار و به ملامت شده نامناسب باشد.[ابراهيم:22] مرا ملامت نكنيد خود

آیات شامل این کلمه رکع‌ (۱۳ بار) ركع و ركوع، خم شدن و سر پائين آوردن است (اقرب) جوهرى گويد: ركوع به معنى انحناء است و ركوع نماز از آن مى‏باشد «ركع الشيخ»

آیات شامل این کلمه ترک‌ (۴۳ بار) واگذاشتن [نساء:7] براى مردان بهره‏اى است از آنچه پدر و مادر و نزديكان واگذاشته‏اند. ترك در ترك عمدى و غير عمدى هر دو به

آیات شامل این کلمه حفو (۳ بار) ف‌ (۲۹۹۹ بار) کم‌ (۲۲۹۱ بار) احفاء: مبالغه در سئوال يا مبالغه در دانستن حال شخص است (مفردات) در نهايه آمده كه زنى به محضر

آیات شامل این کلمه وصل‌ (۱۳ بار) وصول به معنى رسيدن است گويند «وَصَلَ اَلَّى الْخَبَرُ وُصُولاً» خبر به من رسيد وآن در واقع متصل شدن چيزى به چيزى است [انعام:136]

آیات شامل این کلمه کلل‌ (۳۷۷ بار) (به ضم كاف) اسمى است دلالت بر استغراق دارد، دائم الاضافه است خواه مضاف اليه در لفظ باشد يا در تقدير، به نكرده و معرفه

آیات شامل این کلمه در این که «قَمْطَرِیْر» از چه ماده اى گرفته شده؟ در میان مفسران و ارباب لغت گفتگو است، بعضى آن را از «قَمْطر» مى دانند، و بعضى آن را

آیات شامل این کلمه «أُمَّت» از مادّه «أُمّ» به معناى هر جماعتى است که نوعى رابطه و وحدت در میان آنها باشد; خواه وحدت دینى یا از نظر زمان و مکان، و یا هدف

آیات شامل این کلمه هدهد (۱ بار) شانه بسر. ماجراى اين پرنده پر معلومات و سليمان «عليه السلام» در سوره نمل آمده است. در حالات سليمان و در «خباء» ذكر آن گذشت

آیات شامل این کلمه قرى‌ (۵۷ بار) راغب گويد: قريه نام موضعى است كه مردم در آن جمع شوند، به مردم نيز قريه گويند و در هر دو معنى استعمال مى‏شود، در باره [يوسف:82]

اعتقاد و احكام اجبارى نيست. مراد از «الدين» اسلام و يا مطلق اديان آسمانى است. اين آيه يا اخبار است و يا حكم و تشريع در قالب اخبار در صورت اول نيز باز منتج

عطاى با حساب ماست به تو، تو هم عطا كن يا بازدار. [محمّد:4]. ريسمان را محكم كنيد سپس يا احسان و آزاد مى‏كنيد و يا عوض مى‏گيريد. ظاهراً منظور احسان و آزاد

آیات شامل این کلمه ف‌ (۲۹۹۹ بار) وحى‌ (۷۸ بار) وحى در اصل به معنى اشاره سريع است و به اعتبار سرعت گفته‏اند: «اَمْرٌوَحْىٌ» يعنى كار سريع (راغب) فيومى در

آیات شامل این کلمه «عُرُب» از مادّه «عَرَب» جمع «عَروبة» (بر وزن ضرورة) به معناى زنى است که وضع حالش حکایت از محبتش نسبت به همسر، و مقام عفت و پاکیش مى

آیات شامل این کلمه «رَوْضَة» چنان که گذشت به معناى محلى است که آب و درخت فراوان دارد، لذا به باغ هاى خرم و سرسبز «روضة» اطلاق مى شود، و اگر مى بینیم در

آیات شامل این کلمه «غَوْل» (بر وزن قول) در اصل، به معناى فسادى است که به طور پنهانى در چیزى نفوذ مى کند، و این که به قتل هاى مخفى و ترور در ادبیات عرب

آیات شامل این کلمه قرض‌ (۱۳ بار) نوعى است از بريدن، قطع مكان و گذشتن از آن را قطع مكان و قرض مكان گويند (راغب). [كهف:17]. چون آفتاب غروب مى‏كرد از آنها

آیات شامل این کلمه ف‌ (۲۹۹۹ بار) مرر (۳۴ بار) مَرّ و مُرُور به معنى رفتن و گذشتن است. «مَرَّ الرَّجُلُ مَرّاً وَ مُرُوراً: جازَ وَ ذَهَبَ» [هود:38]. كشتى

آیات شامل این کلمه مرر (۳۴ بار) مَرّ و مُرُور به معنى رفتن و گذشتن است. «مَرَّ الرَّجُلُ مَرّاً وَ مُرُوراً: جازَ وَ ذَهَبَ» [هود:38]. كشتى را مى‏ساخت

آیات شامل این کلمه کنن‌ (۱۲ بار) كَنَّ (به فتح اول) و كنون به معنى پوشاند و محفوظ داشتن است «كَنَّ الشَّىْ‏ءَ كَنّاً وَ كُنُوناً: سَتَرَهُ فى كِنِّه‏ وَ

آیات شامل این کلمه «مسد» (بر وزن حسد) به معناى طنابى است که از الیاف بافته شده. بعضى گفته اند «مسد» طنابى است که در جهنم بر گردن او مى نهند که خشونت الیاف

آیات شامل این کلمه طوع‌ (۱۲۹ بار) رغبت. ميل. راغب گويد: طوع به معنى انقياد است، طاعت نيز بدان معنى مى‏باشد ليكن بيشتر در فرمانبردارى و اطاعت بكار رود [آل

آیات شامل این کلمه سرر (۴۴ بار) (به كسر و تشديد ر) نهان. امر پوشيده در صحاح گويد «السرّ: الذى يكتم» راغب گويد: حديثى كه در نفس مكتوم است [فرقان:6]، [نحل:75]

آیات شامل این کلمه صير (۲۹ بار) کم‌ (۲۲۹۱ بار) رجوع. انتقال. تحوّل. رسيدن. (اقرب). [شورى:53]. مصير: مصدر ميمى و اسم مكان است مثل [ابراهيم:30]. كه مصدر

آیات شامل این کلمه ب‌ (۲۶۴۹ بار) هم‌ (۳۸۹۶ بار) وعى‌ (۷ بار) حفظ. اعم از آنكه حديث باشد يا غيرآن. [حاقة:12]. يعنى: تا غرق قوم نوح و نجات مؤمنان را براى

آیات شامل این کلمه لغو (۱۱ بار) كلام بى‏فائده. «لَغى يَلْغُو» يعنى كلام بى‏فائده آورد. لاغِيّة كلام قبيح است لغت را از آن لغت گفته‏اند كه در نزد غير اهلش

آیات شامل این کلمه ماجوج‌ (۲ بار) [كهف:94]. [انبیاء:96]. مأجوج و يأجوج چنانكه در «قرن ذوالقرنين» گفته‏ايم همان اقوام بدوى بودند كه آنها را «تاتار» ناميده‏اند

آیات شامل این کلمه عمر (۲۷ بار) عمارة به معنى آبادكردن است [توبه:19].[روم:9]. زمين رازيرورو و آباد كردند بيش از آنچه اينها آباد كردند. عمر(بروزن عنق و

آیات شامل این کلمه صنع‌ (۲۰ بار) ل‌ (۳۸۴۲ بار) عمل. [هود:16]. آن چه در دنيا كردند پوچ شد. راغب آن را جودت فعل گفته گويد: هر صنع فعل است ولى هر فعل صنع

آیات شامل این کلمه فحش‌ (۲۴ بار) كار بسيار زشت. دقت در گفتار بزرگان نشان مى‏دهد كه فحش و فاحشه و فحشاء به معنى بسيار زشت است گرچه بعضى قبح مطلق گفته‏اند

آیات شامل این کلمه تعبیر أَنْکِحُوا: «آنها را همسر دهید» از مادّه «نِکاح»، با این که ازدواج یک امر اختیارى و بسته به میل طرفین است، مفهومش این است که مقدمات

آیات شامل این کلمه عفو (۳۵ بار) گذشت. بخشودن گناه. راغب گفته: عفو به معنى قصد گرفتن چيزى است گويند:«عَفاهُ وَ اعْتَفاهُ» او را قصد كرد براى اخذ آنچه نزد

آیات شامل این کلمه تعبیر به «صالِحاً» از مادّه «صَلاح» در سوره «فاطر» (به صورت نکره) اشاره به این است که ما کمترین عمل صالحى انجام ندادیم، و لازمه اش این

آنهامزدوج مى‏گردد يا هر انسان به هم شكل خود از اهل آتش و بهشت قرين شود يا ارواح به اجساد برگردد يا هر فريفته به فريبنده ملحق شود يا مؤمنين با حور العين

آیات شامل این کلمه «ضُحىً» در لغت به معناى گسترش آفتاب، یا بالا آمدن خورشید است، و «واو» در جمله «وَ أَنْ یُحْشَرَ النّاسُ ضُحىً» دلیل بر معیت مى باشد

حالى به حال است، اما عبور مخصوص است بگذشتن از آب خواه بوسيله شنا باشد يا كشتى يا پل يا حيوانى. عبرة به فتح اول به معنى اشك چشم از آن مشتقّ است. عبارت كلامى

آیات شامل این کلمه بنو (۱۶۴ بار) دختر. بنت وابنة هر دو به معنى دختر است مثل [تحريم:12] جمع آن بنات است نظير [طور:39]. 1- [انعام:100-101]. اين آيه از چند

مى‏شود لذا «بِاَيْدى سَفَرَةٍ» به همه راه‏هاى تفهيم شامل است خواه بوسيله نوشتن باشد يا خواندن و يا غيره. در تفسير برهان از حضرت صادق عليه السلام نقل شده

آیات شامل این کلمه حصن‌ (۱۸ بار) هم‌ (۳۸۹۶ بار) قلعه. جمع آن حصون است مثل [حشر:2]، [حشر:14] مراد شهرهاى مستحكم و حصار شده است يعنى: كار زار نكنند با شما

آیات شامل این کلمه «کُبَّت» از مادّه «کبّ» (بر وزن جدّ) در اصل به معناى افکندن چیزى به صورت بر زمین است و بنابراین، ذکر «وُجُوه» (صورت ها) در آیه فوق از

آیات شامل این کلمه «وصیله» از مادّه «وَصْل»، به گوسفندى مى گفتند که: هفت بار فرزند مى آورد و به روایتى به گوسفندى مى گفتند: که دوقلو مى زایید (از مادّه

آیات شامل این کلمه رکب‌ (۱۵ بار) سوار شدن. [عنكبوت:65]. راغب گويد: ركوب در اصل، بودن انسان است در پشت حيوانى و گاهى به كشنى نشستن اطلاق مى‏شود. جوهرى از

آیات شامل این کلمه رمى‌ (۹ بار) انداختن. اعمّ ار آنكه شى‏ء باشد مثل تير و سنگ [انفال:17]. و يا نسبت دادن چيزى به كسى باشد نحو [نور:23]. كه مراد از رمى

آیات شامل این کلمه واژه «رقّ» از مادّه «رقت» در اصل، به معناى نازک و لطیف بودن است، و به کاغذ یا پوست نازکى که مطلبى بر آن مى نویسند نیز گفته مى شود. رقق‌

آیات شامل این کلمه «قاع» از مادّه «قیع» زمین صاف و مستوى (بدون کوه و جنگل) است و بعضى آن را به محلى که آب در آن جمع مى شود، تفسیر کرده اند. قوع‌ (۲ بار)

آیات شامل این کلمه هود (۲۱ بار) (به فتح ه) رجوع و توبه. «هادَالرَّجُلُ هَوْداً» يعنى توبه كردو به سوى حق برگشت. [اعراف:156]. يعنى: ما بسوى تو بازگشتيم

آیات شامل این کلمه «قانع» از مادّه «قناعت» به کسى مى گویند که اگر چیزى به او بدهند قناعت مى کند، راضى و خشنود مى شود و اعتراض و ایراد و خشمى ندارد. قنع‌

آیات شامل این کلمه مرر (۳۴ بار) مَرّ و مُرُور به معنى رفتن و گذشتن است. «مَرَّ الرَّجُلُ مَرّاً وَ مُرُوراً: جازَ وَ ذَهَبَ» [هود:38]. كشتى را مى‏ساخت

آیات شامل این کلمه «اِمْتَحَنَ» از مادّه «اِمْتِحان»، در اصل به معناى ذوب کردن طلا و نقره و گرفتن ناخالصى آن است; و گاه به معناى «گستردن چرم» نیز آمده،

آیات شامل این کلمه «نصیب» از مادّه «نَصْب» به معناى بهره وافر از امور مفید و سودمند است. نصب‌ (۳۳ بار) (بروزن فلس) رنج دادن و رنج ديدن. و برپا داشتن. «نَصَبْتُ

آیات شامل این کلمه قوم‌ (۶۶۰ بار) ل‌ (۳۸۴۲ بار) جماعت مردان در صحاح گفته: قوم به معنى مردان است و شامل زنان نيست از لفظ خود مفرد ندارد زهير در شعر خود

ملك و پادشاهى است كه مثلا بوسيله ارث و يا تلاشى كه نسبت به آن خيلى كم است به دست مى‏آيد پس يا اصلا تلاش ندارد و يا تلاشش اندك است و به هر حال با تلاش مقايسه

آیات شامل این کلمه سخر (۴۲ بار) ريشخند كردن. در اقرب گويد «سخرمنه:هزء به» [هود:38]. اگر ما را مسخره بكنيد ما هم شما را مسخره و ريشخند خواهيم كرد. اين كلمه

آیات شامل این کلمه ظلم‌ (۳۱۵ بار) (بضم ظاء) ستم. اصل آن بمعنى ناقص كردن حق و يا گذاشتن شى‏ء در غير موضع خويش است [كهف:33] هر دو باغ ميوه خود را داد و از

آیات شامل این کلمه غنم‌ (۹ بار) (بر وزن فلس و قفل) و غنيمت هم به معنى غنيمت جنگ است و هم به معنى هر فايده. و معنى اول از مصاديق معناى دوم است پس آن يك

آیات شامل این کلمه ادريس‌ (۲ بار) عليه السلام يكى از پيامبران مشهور نام مباركش دو بار در كلام اللّه آمده است [مريم:56]، [انبیاء:85]. در آيه دوّم توصيف

آیات شامل این کلمه «مَوضُون» از مادّه «وضن» (بر وزن «وزن!») در اصل به معناى «بافتن زره» است، سپس به هر منسوجى که تار و پود آن محکم است، اطلاق شده، و در

آیات شامل این کلمه به فتح همزه و تشديد باء، به معنى گياهان خودرو و چراگاهى است كه آماده چريدن حيوانات و يا جمع‌آورى گياهان باشد و در اصل معنى «آمادگى»

آیات شامل این کلمه «نُحاس» از مادّه «نَحْس» به معناى دود (و یا شعله هاى قرمز رنگ و دودآلود آتش) است که به رنگ مس، در مى آید، بعضى نیز آن را به معناى «مس

آیات شامل این کلمه «جاثِم» در اصل از مادّه «جثم» (بر وزن خشم) به معناى نشستن روى زانو و توقف در یک مکان و همچنین «افتادن به رو» آمده است; و بعید نیست این

آیات شامل این کلمه «هَضْم» در لغت به معناى «نقص» است، و اگر جذب شدن غذا را به بدن هضم مى گویند، به خاطر آن است که غذا ظاهراً کم مى شود و تفاله هاى آن باقى

آیات شامل این کلمه عفو (۳۵ بار) گذشت. بخشودن گناه. راغب گفته: عفو به معنى قصد گرفتن چيزى است گويند:«عَفاهُ وَ اعْتَفاهُ» او را قصد كرد براى اخذ آنچه نزد

آیات شامل این کلمه حور (۸ بار) رجوع. [انشقاق:14] او گمان كرد كه هرگز بر نخواهد گشت. طبرسى گويد: «الحور: الرجوع حار يحور، اذارجع و كلّمته فما حار جواباً

آیات شامل این کلمه صوب‌ (۷۶ بار) نزول. قصد. «صاب المطر انصب و نزلو صاب السهم نحوالرمية: قصدها» (اقرب). اصابه به معنى درك، يافتن، طلب و اراده است. [هود:89]

آیات شامل این کلمه طبع‌ (۱۱ بار) مهر زدن. [نساء:155]. در قاموس گويد: «طَبَعَ عَلَيْهِ:خَتَمَ». راغب گفته: طبع آن است كه شى‏ء را به صورتى و شكلى در آورى

آیات شامل این کلمه «نَاکِس» از مادّه «نکس» (بر وزن عکس) به معناى وارونه شدن چیزى است و در اینجا به معناى سر به زیر افکندن است. نکس‌ (۳ بار) وارونه كردن

آیات شامل این کلمه غلب‌ (۳۱ بار) و غلبه: پيروزى. مقهور كردن حريف. [بقره:249]. اى بسا گروه كم كه به اذن و يارى خدا بر گروه كثير پيروز شدند [يوسف:21]. خدا

آیات شامل این کلمه جلل‌ (۲ بار) بزرگى قدر. [رحمن:27] ذات پروردگارت ماندنى است كه صاحب عظمت و اكرام است . راغب گويد: جلالة بزرگى قدر است و جلال بدون تاء

آیات شامل این کلمه ذا (۲۵۸ بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) هذا (۲۲۵ بار) اسم اشاره است و با آن بمفرد مذكّر نزديك اشاره مى‏شود و چون هاءِ تنبيه بر آن داخل شود گويند:

آیات شامل این کلمه سرر (۴۴ بار) (به كسر و تشديد ر) نهان. امر پوشيده در صحاح گويد «السرّ: الذى يكتم» راغب گويد: حديثى كه در نفس مكتوم است [فرقان:6]، [نحل:75]

آیات شامل این کلمه صير (۲۹ بار) رجوع. انتقال. تحوّل. رسيدن. (اقرب). [شورى:53]. مصير: مصدر ميمى و اسم مكان است مثل [ابراهيم:30]. كه مصدر ميمى است يعنى:

آیات شامل این کلمه رشد (۱۹ بار) (بر وزن قفل و فرس) هدايت. نجات. صلاح. كمال. در مفردات و قاموس و اقرب هر دو وزن به يك معنى است. فيومى در مصباح رشد را صلاح

آیات شامل این کلمه «نَضِیدٌ» از مادّه «نَضَد» به معناى متراکم است، مخصوصاً خوشه درخت خرما، هنگامى که در درون غلاف قرار دارد، کاملاً روى یکدیگر سوار و متراکم

آیات شامل این کلمه عقد (۷ بار) بستن. گره زدن «عقدالحبل عقداً:شدّه» راغب گفته: عقد جمع كردن اطراف شى‏ءاست، در اجسام صلبه به كار مى‏رود مثل بستن ريسمان.

آیات شامل این کلمه حمد (۶۸ بار) ستايش. ثناگويى. ستودن. [آل عمران:188] و دوست دارند براى كارى كه نكرده‏اند ستوده و مدح شوند. در نهج البلاغه خطبه 220 آمده:

نمى‏بينيد. [اسراء:92]. قبيل در آيه به معنى كفيل يا آشكار است يعنى يا خدا و فرشتگان را روبرو آورى و ببينيم يا آنها را كفيل آورى كه نبوت تو را ضمانت كنند. [حجرات:13]

آیات شامل این کلمه ف‌ (۲۹۹۹ بار) نسخ‌ (۴ بار) زايل كردن. از بين بردن. «نَسَخَ الشَّىْ‏ءَ: اَزالَهُ» در قاموس ازاله و ابطال و تغيير و در صحاح ازاله و تغيير

آیات شامل این کلمه «وسوسه» در اصل، به معناى صداى بسیار آهسته است، سپس به خطور مطالب بد و افکار بى اساس به ذهن، گفته شده، اعم از این که از درون خود انسان

آیات شامل این کلمه جمله «لایَحِیقُ» از مادّه «حاق» به معناى «نازل نمى شود و اصابت نمى کند و احاطه نمى یابد» مى باشد،اشاره به این که حیله گریها ممکن است

آیات شامل این کلمه «فاحِشَة» از مادّه «فحش» و «فحشاء» به معناى هر عمل یا سخن بسیار زشت است و انحصار به اعمال منافى عفت ندارد; زیرا در اصل به معناى «تجاوز

كرده‏اند يا به كفاريكه عن جهل و از روى ندانستن كافراند نيز شامل مى‏باشد؟ به عبارت ديگر آيا كافر عن عنادٍ مورد عذاب آخرت است يا كافر عن جهلٍ را نيز شامل است؟

آیات شامل این کلمه قبل‌ (۲۹۴ بار) [بقره:144]. قبله در اصل براى نوع و حالتى است كه روكننده در آن است مثل جلسه و قعده و درعرب اسم مكانى است كه نمازگزار به

آیات شامل این کلمه طرف‌ (۱۱ بار) ها (۱۳۹۹ بار) (بر وزن عمل) گوشه، ناحيه. در مفردات مى‏گويد: طرف شى‏ء جانب آن است در اجسام و اوقات و غيره به كار مى‏رود

آیات شامل این کلمه طرف‌ (۱۱ بار) (بر وزن عمل) گوشه، ناحيه. در مفردات مى‏گويد: طرف شى‏ء جانب آن است در اجسام و اوقات و غيره به كار مى‏رود... و به طور استعاره

آیات شامل این کلمه دور (۵۵ بار) گردش. در اقرب الموارد مى‏گويد: دور به معنى حركت و برگشتن شى‏ء به جاى اوّلى است [احزاب:19 ]يعنى سوى تو مى‏نگرند ديدگانشان

آیات شامل این کلمه «سائبه»، شترى بوده که دوازده ـ و به روایتى ده ـ کره شتر مى آورد، آنگاه آن را آزاد مى ساختند و حتى کسى سوار بر آن نمى شد، به هر چراگاهى

آیات شامل این کلمه تحت‌ (۵۱ بار) زير. مقابل فوق. [مائده:66]، هر آينه روزى مى‏خوردند از بالاى سرشان و از زير قدمهايشان. از تحت گاهى به طور كنايه نكاح اراده

آیات شامل این کلمه صرف‌ (۳۰ بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) برگرداندن. خواه برگرداندن مطلق باشد مثل [نور:43]. يا برگرداندن از حالى به حالى [توبه:127]. [فرقان:19]. يعنى

آیات شامل این کلمه سمع‌ (۱۸۵ بار) شنوا.از اسماء حسنى است. و چهل و هفت بار در قرآن مجيد آمده و همه درباره خداوند است جز در آيه [هود:24]. و در اغلب آنها

آیات شامل این کلمه صمم‌ (۱۵ بار) اصل صّم (بر وزن فلس) به معنى سدّ و بستن است. «صم القارورة:سدّها» صَمَم (بر وزن فرس) فقدان حسّ شنوائى است (بسته شدن شنوائى)

آیات شامل این کلمه نکر (۳۷ بار) (بروزن فرس وقفل) نشناختن گويند«نَكِرَالْاَمْرِ: جَهِلَهُ» كار را ندانست. «نَكِرَ الرَّجُلَ:لَمْ يَعْرِفْهُ» يعنى او را

آیات شامل این کلمه نکر (۳۷ بار) ها (۱۳۹۹ بار) (بروزن فرس وقفل) نشناختن گويند«نَكِرَالْاَمْرِ: جَهِلَهُ» كار را ندانست. «نَكِرَ الرَّجُلَ:لَمْ يَعْرِفْهُ»

آیات شامل این کلمه صبح‌ (۴۵ بار) به عقيده راغب صبح و صباح هر دو اول روز و وقت پيدا شدن سرخى آفتاب در افق است. ولى اقرب صباح را اول روز و صبح را فجر يا اول

آیات شامل این کلمه بعضى گفته اند: «بلوغ اَشُد» آن است که انسان از نظر قواى جسمانى به سر حد کمال برسد; که غالباً در سن 18 سالگى است. بعضى دیگر، «بلوغ اشد»

آیات شامل این کلمه صوم‌ (۱۴ بار) روزه. همچنين است صيام. اصل آن امساك از مطلق فعل است خوردن باشد، يا گفتن، يا رفتن، لذا به اسبى كه از خوردن و راه رفتن خود

آیات شامل این کلمه صوم‌ (۱۴ بار) روزه. همچنين است صيام. اصل آن امساك از مطلق فعل است خوردن باشد، يا گفتن، يا رفتن، لذا به اسبى كه از خوردن و راه رفتن خود

آیات شامل این کلمه «أَجْلِب» از مادّه «اجلاب» در اصل «جلبه» به معناى فریاد شدید است; و «اجلاب» به معناى راندن و حرکت دادن با نهیب و فریاد مى باشد. و این

آیات شامل این کلمه «عَرَض» (بر وزن غرض) به معناى موجود عارضى، کم دوام و ناپایدار است، و به متاع جهان ماده از این رو «عَرَض» گفته اند که معمولاً ناپایدار

آیات شامل این کلمه کلمه «عَنِید» در اصل از «عِند» (بر وزن رِند) به معناى سمت و ناحیه است و در اینجا به معناى انحراف و گرایش به غیر راه حق آمده است و از

آیات شامل این کلمه «مَوقُوت» از مادّه «وقت» است، بنابراین معناى آیه چنین است که اگر ملاحظه مى کنید حتى در میدان جنگ مسلمانان باید این وظیفه اسلامى را انجام

آیات شامل این کلمه ارم‌ (۱ بار) (بر وزن عِنَبْ) سنگهائى كه روى هم مى‏چينند براى نشان دادن راه در بيابانها (نهايه) جمع آن آرام است. و اَرْم (بر وزن عقل)

آیات شامل این کلمه طوف‌ (۴۱ بار) دور زدن. «طافَ حَوْلَ الشَّىْ‏ءِ: دارَ حَوْلَهُ» چنانكه فرموده [واقعة:17]. يعنى پسران جاويدان به دور آنها هستند. تطوّف

اللّه بودن مسيح است در نزد نصارى، و در او جوهر ربوبيّت هيت و يا او از آن مشتق و يا عين اوست؟ و يا اين تسميه تشريفى است مثل «نَحْنُ اَبْناءُاللّه وَ اَحِبّ‏ائُهُ»

آیات شامل این کلمه قرب‌ (۹۶ بار) ل‌ (۳۸۴۲ بار) نا (۱۱۸۲ بار) در اصل مصدر است به معنى نزديك شدن مثل عدوان و خسران «قَرُبَ مِنْهُ قُرْباناً: دِنا». و نيز

آیات شامل این کلمه «طائِفٌ» از مادّه «طواف» به معناى «طواف کننده» است، گویا وسوسه هاى شیطانى همچون طواف کننده اى پیرامون فکر و روح انسان پیوسته گردش مى

آیات شامل این کلمه رجو (۲۸ بار) اميد. [نساء:104]. شما از خدا چيزى اميدا داريد كه آنها ندارند [يونس:11]. اميدوارى لقاء اللّه آن است كه منتظر آن باشيم و

آیات شامل این کلمه «کَأْس» (بر وزن رأس) نزد اهل لغت، به ظرفى گفته مى شود که پر و لبریز باشد، و اگر خالى باشد، معمولاً به آن «قدح» مى گویند. «راغب» در «مفردات»

آیات شامل این کلمه هبط (۸ بار) هُبوط (به ضم‏ها) به معنى پايين آمده است طبرسى فرموده: هُبوط و نُزول و وقُوع نظير هم‏اند و آن حرکت از بالا به پايين است ،هُبوط

آیات شامل این کلمه «استحوذ» در اصل، از مادّه «حوذ» به معناى قسمت عقب ران هاى شتر است; و چون به هنگامى که ساربان مى خواهد شتر را به سرعت براند در پشت سر

آیات شامل این کلمه رجز (۱۰ بار) (بكسر اوّل) اضطراب. [اعراف:134]. يعنى اگر اين اضطراب و بلا را از ما ببرى حتماً به تو ايمان مى‏آوريم. راغب گويد: اصل رجز

آیات شامل این کلمه «کَأْس» (بر وزن رأس) نزد اهل لغت، به ظرفى گفته مى شود که پر و لبریز باشد، و اگر خالى باشد، معمولاً به آن «قدح» مى گویند. «راغب» در «مفردات»

آیات شامل این کلمه «طَرْف» (بر وزن برف) به معناى پلک چشم است، و گاه، به معناى نگاه کردن نیز آمده است; توصیف زنان بهشتى به «قاصِراتُ الطَّرْفِ» (آنها که

ضروريات زندگى است. آنگاه كه زوجين توافق اخلاقى نداشته باشند يا علل ديگرى در ميان باشد يا زن يا مرد يكى از ديگرى تنفّر داشته باشند تحريم طلاق ئ عدم اجازه

آیات شامل این کلمه «عُطِّلَتْ» از مادّه «تعطیل» به معناى رها کردن بدون سرپرست و چوپان است. منظور این است که شدت هول و وحشت آن روز به قدرى است که هر انسانى

آیات شامل این کلمه نور (۱۹۴ بار) درتعريف نور گفته‏اند: «اَلنّوُرُ اَلضَّوْهُ وَ هُوَ خِلافُ الضُّلْمَةِ» راغب گويد: ضوء منتشريكه بر ديدن كمك كند اقرب الموارد

آیات شامل این کلمه عقب‌ (۸۰ بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) (به فتح اول و كسر دوم) پاشنه. بطور استعاره به فرزند و نسل گفته مى‏شود مثل [زخرف:28]. ابراهيم كلمه توحيد

آیات شامل این کلمه «وقایه» به معناى نگهدارى اشیاء است در برابر امورى که به آنها زیان و آزار مى رساند. «یُوقِنُون» از مادّه «یَقین» به معناى یقین دارند

هست: ثَلّة به فتح اول جماعت گوسفندان و بزها يا جمع كثير از غنم و يا از گوسفند فقط... و به ضمّ اوّل جناعت مردم و يا دراهم كثيره است. به هر حال كثرت در «ثلّة»

آیات شامل این کلمه لعب‌ (۲۰ بار) (بر وزن فلس و كتف) بازى اصل آن از لُعاب به معنى آب دهان است «لَعَبَ يَلْعَبُ لَعْباً» يعنى آب دهانش جارى شد به نظر طبرسى

آیات شامل این کلمه انن‌ (۱۸۳۵ بار) (بفتح الف) حرفى است بر چهار وجه باشد: حرف مصدرى ناصب مضارع مثل [بقره:184]، يعنى «صومكم خيرلكم». مخفّف از ثقيله مثل [مزّمل:20]،

آیات شامل این کلمه کنز (۹ بار) گنج و مال اندوخته. «كَنَزَ الْمالَ كَنْزاً: جَمَعَهُ وَ ادَّخَرَهُ وَ دَفَنَهُ فِى الْاَرْضِ» راغب گويد: كنز گذاشتن مال

آیات شامل این کلمه «فتح» در اصل ـ همان گونه که ارباب لغت گفته اند ـ به معناى گشودن و از بین بردن بستگى است، و آن دو گونه است: گاهى جنبه حسى دارد، مانند

آیات شامل این کلمه مدد (۳۲ بار) هم‌ (۳۸۹۶ بار) زيادت. طبرسى ذيل آيه [بقره:15]. فرموده: مدّ در اصل به معنى زيادت است، جذب و كشيدن را مدّ گويند كه كشيدن

آیات شامل این کلمه ب‌ (۲۶۴۹ بار) شهب‌ (۵ بار) تكّه آتش. (مجمع) ابن اثير و راغب و ديگران شعله آتش گفته‏اند ولى قول مجمع اقوى است [نمل:7]. يعنى به زودى از

آیات شامل این کلمه ب‌ (۲۶۴۹ بار) نجم‌ (۱۳ بار) اصل نجم به معنى طلوع و بروز است گويند: «نَجَمَ الْقَرْنُ وَ النَّباتُ» يعنى شاخ و علف روئيد و ظاهر شد، ستاره

آیات شامل این کلمه صدر (۴۶ بار) ى‌ (۱۰۴۴ بار) سينه. [شرح:1]. جمع آن صدور است نحو [آل عمران:119]. خدا به آنچه در سينه‏ها است دانااست . قعل صدر چون با «عن»

آیات شامل این کلمه «نَفِیر» اسم جمع، و به معناى گروهى از مردان است، بعضى گفته اند: جمع «نَفْر» و در اصل از مادّه «نَفر» (بر وزن عفو) به معناى کوچ کردن

آیات شامل این کلمه رحم‌ (۵۶۳ بار) مهربان. از اسماء حسنى است و دويست و بيست و هفت بار در قرآن بكار رفته است. صد و سيزده باردر ضمن بسمله و صدو چهارده بار

آیات شامل این کلمه شهب‌ (۵ بار) تكّه آتش. (مجمع) ابن اثير و راغب و ديگران شعله آتش گفته‏اند ولى قول مجمع اقوى است [نمل:7]. يعنى به زودى از آن آتش به شما

آیات شامل این کلمه ب‌ (۲۶۴۹ بار) شمل‌ (۱۲ بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) چپ. ضدّ يمين. [كهف:18] جمع آن اشمل و شمل و شمائل مى‏آيد، در قرآن فقط شمائل به كار رفته مثل

آیات شامل این کلمه علق‌ (۷ بار) [علق:1-2]. علق بر وزن فرس به معنى زالو و يا جمع علقه است به معنى خون منعقد كه حالت بعدى نطفه است. در مجمع فرموده: علق جمع

آیات شامل این کلمه اسحاق‌ (۱۷ بار) عليه السلام فرزند ابراهيم از پيامبران مشهور، نام مباركش هفده بار در قرآن مجيد آمده است آيه [بقره:136]، [نساء:163]. و

کرده اند، چرا که کاروانیان براى این که از شر این قوم در امان بمانند، چاره اى نداشتند جز این که از بیراهه بروند تا به دست این بى راهان گرفتار نشوند. بعضى دیگر

آیات شامل این کلمه «یُبْلِسُ» از مادّه «ابلاس»، در اصل به معناى غم و اندوهى است که از شدت یأس و نومیدى دست مى دهد. بدیهى است، اگر چیزى که انسان از آن ناامید

آیات شامل این کلمه منظور از «صدر» (سینه) در اینجا روح و فکر است و این کنایه در بسیارى از موارد به کار مى رود. صدر (۴۶ بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) سينه. [شرح:1]

آیات شامل این کلمه «جَمَل» در لغت به معناى شترى است که تازه دندان برآورده، ولى یکى دیگر از معانى «جمل» طناب محکمى است که کشتى ها را با آن مهار مى کنند;

آیات شامل این کلمه در تفسیر «طوعاً و کرهاً» این احتمال داده شده که منظور از «طوعاً» جریاناتى از جهان آفرینش است که موافق میل فطرى و طبیعى یک موجود است

آیات شامل این کلمه «فَواحِش» از مادّه «فَحْش ـ فَحشاء» جمع «فاحشه» به معناى خصوص اعمالى است که فوق العاده زشت و ناپسند است، نه همه گناهان، و شاید تأکید

آیات شامل این کلمه «طبع» به معناى «مُهر نهادن»، اشاره به این است که: گاهى براى این که مثلاً کسى دست به محتواى صندوقى نزند و درِ آن را نگشاید، آن را محکم

آیات شامل این کلمه «ابابیل» بر خلاف آنچه در زبان ها مشهور است، نام آن پرنده نبود، بلکه معناى وصفى دارد. بعضى آن را به معناى «جماعات متفرقه» دانسته اند،

آیات شامل این کلمه «رَبَطْنَا» از مادّه «رَبْط» در اصل به معناى بستن حیوان یا مانند آن به جایى است تا مطمئناً در جاى خود محفوظ بماند، و لذا محل این گونه

آیات شامل این کلمه «سامراً» از مادّه «سمر» (بر وزن ثمر) به معناى گفتگوهاى شبانه است. بعضى از مفسران گفته اند: معناى اصلى این ماده «سایه ماه در شب» است

آیات شامل این کلمه «لِینَة» از مادّه «لون» به یک نوع عالى از درخت خرما مى گویند، و بعضى آن را از مادّه «لین» به معناى نرمى، به نوعى از درخت خرما تفسیر

آیات شامل این کلمه «حِین» به معناى وقت، در سوره «یس»، اشاره به پایان زندگى انسان و اجل او است، و بعضى، آن را به پایان جهان تفسیر کرده اند. حين‌ (۳۵ بار)

آیات شامل این کلمه «شَوکة» به معناى قدرت و شدت است و در اصل از «شَوک» به معناى خار گرفته شده، سپس به سر نیزه هاى سربازان و بعد از آن به هر گونه اسلحه،

آیات شامل این کلمه نسک‌ (۷ بار) ى‌ (۱۰۴۴ بار) (بروزن قفل و عنق) به معنى عبادت و ناسك به معنى عابد است. [انعام:162]. بگو: نمازم و مطلق عبادتم و زندگيم و

آیات شامل این کلمه ب‌ (۲۶۴۹ بار) ک‌ (۱۴۷۸ بار) يدى‌ (۱۲۰ بار) دست. [مائده:28]. اگر دستت را براى كشتى من باز كنى من دستم را براى كشتن تو باز نخواهم كرد

آیات شامل این کلمه فئد (۱۶ بار) قلب. [نجم:11]. آنچه چشم ديد قلب تكذيب نكرد قلب را از آن فؤاد گويند كه در آن توقد و دلسوزى هست كه «فأد» به معنى بريان كردن

آیات شامل این کلمه نا (۱۱۸۲ بار) نصر (۱۴۳ بار) يارى. «نَصَرَ الْمَظْلُومَ نَصْراً: اَعانَهُ». [بقره:214]. آگاه باشيد كه يارى خدانزديك است نصرت نيز مانند

آیات شامل این کلمه نصر (۱۴۳ بار) يارى. «نَصَرَ الْمَظْلُومَ نَصْراً: اَعانَهُ». [بقره:214]. آگاه باشيد كه يارى خدانزديك است نصرت نيز مانند نصر است و به

آیات شامل این کلمه شعب‌ (۱۳ بار) جمع كردن. متفرّق كردن. در اقرب آن را جمع، تفريق، اصلاح، افساد معنى كرده و گويد در هر دو ضد به كار مى‏رود همچنين است قول

آیات شامل این کلمه خشع‌ (۱۷ بار) خشوع به معنى تذلّل و تواضع است «خشع له خشوعاً: ذلّ و تطأمن فهو خاشع...» (اقرب) راغب مى‏گويد: خشوع به معنى ضراعة و تذلّل

آیات شامل این کلمه شى‌ء (۵۱۹ بار) مصدر است به معنى خواستن و اراده كردن «شائة يشائه شيئاً: اراده» [بقره:20]. طبرسى در ذيل اين آيه مشيت را اراده معنى كرده

آیات شامل این کلمه «نَسْتَنْسِخُ» و «استنساخ» در اصل از «نسخ» گرفته شده، که به معناى زائل کردن چیزى به وسیله چیز دیگرى است، مثلاً گفته مى شود: «نَسَخَتِ

الميزان ذيل آيه فرموده: معنى عزم در اين جا يا صبر است... يا عزم بر وفا به ميثاقى كه از انبياء گرفته شده... و يا به معنى عزيمة يعنى كتاب و شريعت است. معناى

آیات شامل این کلمه قرر (۳۸ بار) ثبات و محل استقرار. راغب گفته: اصل آن از قُرّ (بر وزن قفل) به معنى سرما است و سرما مقتضى سكون است چنانكه حرارت مقتضى حركت

است در «مريم» خواهد آمد كه آيا «عالَمين» شامل همه انسانهاست يا مثلا «فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعالَمينَ» فقط شامل انسانهاى عصر بنى‏اسرائيل است. عالمون در معرب

آیات شامل این کلمه حجج‌ (۳۳ بار) قصد. (قاموس) طبرسى فرمايد: آن در لغت به معنى قصد پى در پى و در شريعت قصد خانه خداست براى عمل... [بقره:158] هر كه بيت را

آیات شامل این کلمه «راغب» در «مفردات» مى گوید: «سلخ» به معناى کندن پوست حیوان است، و به کندن «زره» از تن، و پایان یافتن ماه، نیز اطلاق شده است. ولى بعضى

آیات شامل این کلمه تعبیر به «یُمَسِّکُون» از مادّه «تَمسیک ـ مَسْک» که به معناى تمسک جستن است، نکته جالبى را در بر دارد; زیرا تمسک به معناى گرفتن و چسبیدن

آیات شامل این کلمه «یوزعون» از «وزع» هم به معناى بازداشتن و هم به معناى حرص و علاقه شدید به چیزى آمده است که انسان را از امور دیگر بازمى دارد. «یُوزَعُونَ»

آیات شامل این کلمه تلو (۶۳ بار) تُلُوّ (بر وزن عُلُوّ) و تِلْوْ (بر وزن حِبْرْ) و تلاوة، به معناى تبعيّت و از پى رفتن است اقرب الموارد گويد: «تلا... فلاناً

آیات شامل این کلمه «یَطْبَعُ» از مادّه «طبع»، به معناى مهر نهادن است، و اشاره به کارى است که در سابق و امروز، معمول بوده و هست، که گاهى براى این که: چیزى

آیات شامل این کلمه «ضَریع» از مادّه «ضُرُوع» است و در این که «ضَرِیع» چیست؟ مفسران تفسیرهاى گوناگونى دارند; بعضى گفته اند: نوعى خار است که به زمین مى چسبد،

آیات شامل این کلمه ب‌ (۲۶۴۹ بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) يدى‌ (۱۲۰ بار) دست. [مائده:28]. اگر دستت را براى كشتى من باز كنى من دستم را براى كشتن تو باز نخواهم كرد

آیات شامل این کلمه «نَکَال» (بر وزن ضلال) در اصل، به معناى ضعف، ناتوانى و عجز است لذا، در مورد کسى که از اداى حواله اى خوددارى مى کند مى گویند: نکول کرد

آیات شامل این کلمه «معترّ» از مادّه «عَرّ» (بر وزن شرّ و بر وزن حُرّ) در اصل، به معناى بیمارى جَرَب است که عارض بر پوست بدن انسان مى شود. و کسى است که

آیات شامل این کلمه «کَواعِب» از مادّه «کَعب» جمع «کاعب» به معناى دوشیزه اى است که تازه برآمدگى سینه او آشکار شده، و اشاره به آغاز جوانى است. کعب‌ (۲ بار)

آیات شامل این کلمه رضو (۷۳ بار) رضا و رضوان و مرضاة به معنى خوشنودى است (قاموس) [مائده:119]. خدا از آنها و آنها از خدا خوشنود شدند رضى در قرآن متعدى به

آیات شامل این کلمه رضو (۷۳ بار) رضا و رضوان و مرضاة به معنى خوشنودى است (قاموس) [مائده:119]. خدا از آنها و آنها از خدا خوشنود شدند رضى در قرآن متعدى به

آیات شامل این کلمه «برکات» جمع «برکت» است و در اصل به معناى «ثبات» و استقرار چیزى است و به هر نعمت و موهبتى که پایدار بماند اطلاق مى گردد، در برابر موجودات

آیات شامل این کلمه غضب‌ (۲۴ بار) خشم. راغب گفته: غضب جوشش و غليان خون قلب است براى انتقام. اقرب الموارد عين عبارت راغب را در معنى آن نقل كرده است [اعراف:154]

آیات شامل این کلمه «سُعُر» (بر وزن شتر) جمع «سعیر» در اصل به معناى آتش برافروخته و پر هیجان است، و گاه به معناى «جنون» نیز آمده; چرا که در حالت جنون، هیجان

آیات شامل این کلمه درج‌ (۲۰ بار) س‌ (۱۲۴ بار) هم‌ (۳۸۹۶ بار) درجه به معنى مرتبه و منزلت است. راغب مى‏گويد ليكن به منزلت آن گاه درجه مثل منزلت است ليكن

آیات شامل این کلمه طيب‌ (۵۰ بار) دلچسبى. طمع پسندى «طالب الشى‏ء طيباً» يعنى دلچسب و طبع پسند شد راغب گويد: اصل طيّب آن است كه حواس از آن لذّت مى‏برند و

آیات شامل این کلمه منى‌ (۲۱ بار) (بر وزن فلس) به معنى تقدير و اندازه‏گيرى است «مَنى لَكَ الْمانِىُ» يعنى اندازه‏گير براى تو اندازه‏گيرى كرد. نطفه را از

آیات شامل این کلمه «کبائر» جمع «کبیره» به معناى گناهان بزرگ است، اما این که معیار کبیره بودن، چیست؟ بعضى آن را به گناهانى تفسیر کرده اند که در متن قرآن

آیات شامل این کلمه «مَکْر» در لغت عرب با آنچه در فارسى امروز از آن مى فهمیم تفاوت بسیار دارد «در فارسى امروز مکر» به نقشه هاى شیطانى و زیان بخش گفته مى

آیات شامل این کلمه «تَبّ» و «تباب» (بر وزن خراب) به گفته «راغب» در «مفردات»، به معناى زیان مستمر و مداوم است، ولى «طبرسى» در «مجمع البیان» مى گوید: به

آیات شامل این کلمه تعبیر به «لَقّاهُم» از مادّه «تلقِیَة» از تعبیرهاى بسیار جالبى است که نشان مى دهد خداوند بزرگ از این میهمانان گران قدر با لطف خاصش استقبال

آیات شامل این کلمه «متاع» از مادّه «مُتوع» به معناى هر چیزى است که انسان از آن بهره مى گیرد، و مفهوم آن بسیار وسیع است، و تمام وسائل زندگى و مواهب مادى

آیات شامل این کلمه «مِکْیال» از مادّه «کِیْل» و «مِیْزان» از مادّه «وَزْن» به معناى پیمانه و ترازو است، و کم کردن آنها به معناى کم فروشى و نپرداختن حقوق

آیات شامل این کلمه «کریم» از مادّه «کَرَم» در اصل به معناى هر چیز پر ارزش است، گاه در مورد انسان به کار مى رود، گاه گیاهان، و گاهى حتى نامه توصیف به «کریم»

آیات شامل این کلمه سمو (۴۹۳ بار) وسم‌ (۱۸۱ بار) نام. گويند: اصل آن سمو است همزه اول عوض از واو است و گويند: اصل آن وسم به معنى علامت است واو به همزه قلب

آیات شامل این کلمه «جَنّات» جمع «جَنّة» به معناى باغ ها است و ذکر «جَنّات» و «عُیُون» به صیغه جمع، اشاره به باغهاى متنوع و چشمه هاى فراوان و گوناگون بهشت

آیات شامل این کلمه «شعائر» از مادّه «شَعْر» جمع «شعیره» به معناى علامت و نشانه است; و «شعائر اللّه» علامت هایى است که انسان را به یاد خدا مى اندازد و خاطره

آیات شامل این کلمه «زکات» به معناى وسیع کلمه، و طبق حدیث معروف: لِکُلِّ شَىْء زَکَاةٌ «براى همه نعمت ها و مواهب الهى، زکاتى هست»; تمام اعمال نیک را شامل

آیات شامل این کلمه «عمل» به طورى که «راغب» در ««مفردات»» گفته، به معناى هر کارى است که با قصد انجام مى گیرد، ولى «فعل»، اعم از آن است، یعنى به کارهایى

آیات شامل این کلمه طمن‌ (۱۳ بار) طمئن‌ (۱۳ بار) اطمينان به معنى سكون و آرامش خاطر است به نظر راغب آن آرامش خاطر بعد از پريشانى است [مائده:113]. گفتند مى‏خواهيم

آیات شامل این کلمه صبر (۱۰۳ بار) ف‌ (۲۹۹۹ بار) حبس. امساك. در اقرب آمده «صبر الدابة حبسها بلا علف» راغب امساك در تنگى گفته است . صبر: خويشتن دارى و حبس

آیات شامل این کلمه «خَوّان» صیغه مبالغه و به معناى بسیار خیانت کننده است. خون‌ (۱۶ بار) خيانت مقابل امانت است. و اصل آن چنان كه در مجمع ذيل آيه 186 بقره

آیات شامل این کلمه صلب‌ (۸ بار) کم‌ (۲۲۹۱ بار) ل‌ (۳۸۴۲ بار) نن‌ (۲۴۱ بار) (بر وزن قفل) سخت و محكم. «هُوَ صُلْبٌ فى دينِهِ» او در دينش محكم است در نهج

آیات شامل این کلمه ورد (۱۱ بار) طبرسى فرموده:«وُروُد در اصل مشرف شدن بدخول است نه دخول: «اَصْلُ الْوُروُدِ اَلْاِشْرافُ عَلَى الدُّخُولِ وَ لَيْسَ بِالدُّخُولِ»

آیات شامل این کلمه بين‌ (۵۲۳ بار) هما (۱۵۹ بار) وسط. [كهف:32] ميان آن دو باغ، زرعى قرار داديم [فرقان:53] اقرب الموارد گويد: بين ظرف است به معناى وسط. راغب

آیات شامل این کلمه جمعة (۱ بار) [جمعه:9] به عقيده راغب روز جمعه را به جهت اجتماع مردم براى نماز، جمعه گفته‏اند. على هذا لازم مى‏آيد كه پيش از اسلام اين

آیات شامل این کلمه «حاق» از مادّه «حوق» در اصل به معناى «وارد شدن و نازل شدن واصابت کردن و احاطه نمودن» است، بعضى گفته اند که اصل آن «حق» (به معناى تحقق

آیات شامل این کلمه خفى‌ (۳۴ بار) خفاء: پنهانى. نهانى. [آل عمران:5] چيزى در آسمان و زمين بر خدا نهان و پوشيده نمى‏ماند . نا گفته نماند: فعل اين مادّه از

آیات شامل این کلمه واژه «فوز» به طورى که «راغب» در «مفردات» مى گوید: به معناى «پیروزى و نیل به خیرات توأم با سلامت» است، و در 19 مورد از آیات قرآن، به

آیات شامل این کلمه «شجر» در اصل، از مادّه «شجر» (بر وزن قمر) هم به معناى «درخت» است و هم گیاه، و از آنجا که در «مشاجره» و نزاع، یک نوع آشفتگى و به هم پیچیدگى

آیات شامل این کلمه «ریش» در اصل واژه عربى، به معناى پرهاى پرندگان است و از آنجا که پرهاى پرندگان لباسى طبیعى در اندام آنها است، به هر گونه لباس، نیز گفته

آیات شامل این کلمه «لَعِب» (بر وزن لَزِج) در اصل از مادّه «لُعاب» (بر وزن غُبار) به معناى آب دهان است که از لب ها سرازیر گردد، و این که بازى را «لعب» مى

آیات شامل این کلمه «سَوّى» از مادّه «تسویه» به معناى نظام بخشیدن و مرتب نمودن است و مفهوم گسترده اى دارد که تمام نظامات جهان را شامل مى شود، اعم از نظاماتى

آیات شامل این کلمه عبس‌ (۳ بار) (بر وزن فلس) رو ترش كردن. «عَبَسَ وَجْهَهُ عَبَساً و عَبوُساً: كَلَحَ» لازم و متعدى هر دو آمده است. [عبس:1-2]. رو ترش كرد

آیات شامل این کلمه «مریم» در لغت، به معناى «زن عبادتکار و خدمتگزار» است و از آنجا که این نامگذارى به وسیله مادرش، بعد از وضع حمل انجام شد، نهایت عشق و

آیات شامل این کلمه رحم‌ (۵۶۳ بار) ل‌ (۳۸۴۲ بار) از نام‏هاى خداوند سبحان است و غير خدا با آن توصيف نمى‏شود. و 169 بار در قرآن مجيد آمده است صد و سيزده بار

روى كاغذ مشخص مى‏كند. يا انسان مى‏خواهد كتابى بنويسد يا سخنرانى بكند مطالب بطور فشرده و بسيط در قلب او موجود است سپس بوسيله قلم يا زبان آنها را توضيح و

آیات شامل این کلمه «إِسْراف» از مادّه «سرف» کلمه بسیار جامعى است که هر گونه زیاده روى در کمیت، کیفیت، بیهوده گرایى، اتلاف و مانند آن را شامل مى شود; و

آیات شامل این کلمه بعضى گفته اند: «عهد» همان ایمان به پروردگار، اقرار به یگانگى او و تصدیق پیامبران خدا است. بعضى دیگر گفته اند: «عهد» در اینجا به معناى

آیات شامل این کلمه فى‌ء (۸ بار) (به فتح فاء) رجوع. «فاءَ فَيْئاً:رَجَعَ» گويند:«هُوَ سَريعُ الْفىْ‏ء عَنْ غَضَبِهِ»يعنى او از خشمش زود برمى گردد [حجرات:9]

آیات شامل این کلمه کمل‌ (۵ بار) ل‌ (۳۸۴۲ بار) كمال و كمول به معنى تمام است در صحاح و قاموس گفته: «اَلْكَمالُ: اَلتَّمامُ» مى‏شود گفت: كمال وصفى است بالاتر

آیات شامل این کلمه رس‌ (۲ بار) [فرقان:38]. [ق:12]. رسّ در لغت به معنى اثر جزئى و اول تب و دفن مرده و غيره آمده است ولى ملاحظه آيه نشان مى‏دهد كه مراد از

آیات شامل این کلمه قدم‌ (۴۸ بار) (بر زون فرس) پا. جمع آن اقدام است [رحمن:41]. گناهكاران با علامتشان شناخته مى‏شوند و از موهاى پيشانى و پاهايشان گرفتار

آیات شامل این کلمه نعم‌ (۱۴۴ بار) (بكسر - ن) آنچه خدا به انسان داده در صحاح از جمله معانى آن گفته:« اَلنِعْمَةُ: ما أُنْعِمَ بِهِ عَلَيْكَ» به نظر نگارنده:

آیات شامل این کلمه نعم‌ (۱۴۴ بار) ى‌ (۱۰۴۴ بار) (بكسر - ن) آنچه خدا به انسان داده در صحاح از جمله معانى آن گفته:« اَلنِعْمَةُ: ما أُنْعِمَ بِهِ عَلَيْكَ»

آیات شامل این کلمه حجر (۲۱ بار) (بر وزن فرس) سنك. جمع آن احجار و حجارة است مثل [بقره:60]، [بقره:74] حجر (بر وزن فلس و تحجير آن است كه بر اطراف محلى سنگ

آیات شامل این کلمه شعر (۳۸ بار) نن‌ (۲۴۱ بار) (به كسر - ش) دانستن. زيركى «شعر شعراً: علم به - شعر لكذا: فطن له» و در نزد اهل عربيّت كلامى اسن كه وزن و

آیات شامل این کلمه ب‌ (۲۶۴۹ بار) عهد (۴۶ بار) نگهدارى و مراعات پى در پى در شى‏ء. پيمان را از آن جهت عهد گويند كه مراعات آن لازم است (راغب) در اقرب الموارد

آیات شامل این کلمه متع‌ (۷۰ بار) هم‌ (۳۸۹۶ بار) در مفردات مى‏گويد: مُتُوع به معنى امتداد و ارتفاع است گويند: «مَتَعَ النَّهارُ و مَتَعَ النَّباتُ» يعنى

آیات شامل این کلمه هم‌ (۳۸۹۶ بار) وزن‌ (۲۳ بار) سنجش و اندازه‏گيرى. [شعراء:182]. با ترازوى درست بسنجيد. [رحمن:9]. پيوسته به عدالت بسنجيد و از ميزان نكاهيد

آیات شامل این کلمه وزن‌ (۲۳ بار) سنجش و اندازه‏گيرى. [شعراء:182]. با ترازوى درست بسنجيد. [رحمن:9]. پيوسته به عدالت بسنجيد و از ميزان نكاهيد. وزن به معنى

آیات شامل این کلمه وزن‌ (۲۳ بار) سنجش و اندازه‏گيرى. [شعراء:182]. با ترازوى درست بسنجيد. [رحمن:9]. پيوسته به عدالت بسنجيد و از ميزان نكاهيد. وزن به معنى

آیات شامل این کلمه عبد (۲۷۵ بار) تذّلل با تقديس. اطاعت. در مفردات گويد: عبوديّت اظهار تذلّل و عبادت غايت تذلّل است و از عبوديّت ابلغ مى‏باشد. در مجمع فرموده:«اَلعِبادَةُ

آیات شامل این کلمه عزى‌ (۱ بار) به ضم (ع) [نجم:19-20]. آن بتى بود مشهور. در فرهنگ قصص القرآن تأليف آقاى صدر بلاغى ص 342 آمده: عُزّى يكى از بزرگترين بتهائى

آیات شامل این کلمه «نقیب» در اصل، از مادّه «نقب» (بر وزن نقد) به معناى روزنه هاى وسیع، مخصوصاً راه هاى زیرزمینى مى باشد، و به رئیس و رهبر یک جمعیت از آن

آیات شامل این کلمه غنى‌ (۷۳ بار) كفايت. بى نيازى. از ميان معانى اين كلمه فقط اين دو معنى در قرآن به كار رفته و معانى ديگر كه خواهد آمد به اعتبار دو معنى

آیات شامل این کلمه «تُوَسْوِسُ» از مادّه «وسوسه» به گفته «راغب» در «مفردات»، به معناى افکار نامطلوبى است که از دل انسان مى گذرد، و اصل آن، از کلمه «وسواس»

آیات شامل این کلمه «رقیم» در اصل از مادّه «رقم» به معناى نوشتن است و به عقیده غالب مفسران، این نام دیگرى است، براى «اصحاب کهف»; چرا که سرانجام نام آنها

آیات شامل این کلمه «راغب» در «مفردات» مى گوید: «ظنّ» به معناى «اعتقادى» است که از دلیل و قرینه حاصل مى شود، این اعتقاد گاه قوى مى شود و به مرحله یقین مى

آیات شامل این کلمه سبق‌ (۳۷ بار) کم‌ (۲۲۹۱ بار) تقدمو پيش افتادن. راغب مى‏گويد: اصل سبق پيش افتادن در راه رفتن است. و به طور مجاز در غير آن به كار مى‏رود

آیات شامل این کلمه «عَبَسَ» از مادّه «عُبوس» (بر وزن جُلوس) به معناى در هم کشیدن چهره است. «عَبُوس» از مادّه «عُبُوس» (بر وزن مجوس) به معناى کسى است که

آیات شامل این کلمه سئل‌ (۱۲۸ بار) ن‌ (۲۳۵ بار) طلب. خواستن. (اقرب) راغب گويد: سؤال اگر راجع بدانستن چيزى باشد هم به نفسه متعدى مى‏شود و هم با حرف جارّ

آیات شامل این کلمه بحر (۴۲ بار) دريا. آب وسيع [اعراف:138] بنى اسرائيل را از دريا عبور داديم در قاموس گويد: «البحر: الماء الكثير» راغب گويد: آن در اصل هر

آیات شامل این کلمه «ریح» به معناى باد است و این که مى گوید: اگر به نزاع با یکدیگر برخیزید سست مى شوید و به دنبال آن بادِ شما را از میان خواهد برد; اشاره

بودند و ما از آنها پيروى كرديم اين دليل است كه آيه شامل فرزندان صلبى آدم «عليه السلام» نيست بلكه شامل كسانى است كه پدران مشرك داشته‏اند. الميزان پس از نقل

آیات شامل این کلمه مراد از «بشر»، نخستین انسان، یعنى آدم(علیه السلام)است. بشر (۱۲۳ بار) در اينجا درباره بشارت و مشتقّات آن و همچنين درباره بشر به معنى

آیات شامل این کلمه «ریح» به معناى باد است و این که مى گوید: اگر به نزاع با یکدیگر برخیزید سست مى شوید و به دنبال آن بادِ شما را از میان خواهد برد; اشاره

آیات شامل این کلمه «تورات» در اصل یک لغت عبرى است و به معناى «شریعت و قانون» مى باشد، و سپس به کتابى که از طرف خداوند بر موسى بن عمران نازل گردید گفته

آیات شامل این کلمه «تَبارَک» از مادّه «برکت» است و ریشه آن «برک» (بر وزن درک) به معناى سینه شتر مى باشد، و از آنجا که شتران به هنگامى که در جایى ثابت مى

آیات شامل این کلمه «مَثَل» در لغت عرب، هر سخنى است که حقیقتى را مجسم سازد، و یا چیزى را توصیف کند، و یا چیزى را به چیز دیگر تشبیه نماید. و به سخنى مى گویند

آیات شامل این کلمه روح‌ (۵۷ بار) باد. بو. اصل آن روح است واو به ياء بدل شده (اقرب) [شورى:33]. اگر بخواهد باد را ساكن مى‏كند آنها در پشت دريا از جريان مى‏افتن

آیات شامل این کلمه سامرى‌ (۳ بار) [طه:85]. سامرى همان يهودى از قوم موسى است كه گوساله را ساخت و بنى اسرائيل را به پرستش آن دعوت كرد. اين كلمه سه بار در

آیات شامل این کلمه تعبیر به «یَدَىّ» (دو دست) به معناى دست هاى حسّى نیست که او از هر گونه جسم و جسمانیت پاک و منزه است، بلکه، دست در اینجا کنایه از قدرت

آیات شامل این کلمه کلم‌ (۷۵ بار) راغب مى‏گويد: كلم تأثيرى است كه با چشم يا گوش درك شود كلام با گوش و كلم (زخم) با چشم درك مى‏شود «كَلَّمْتُهُ» يعنى به

آیات شامل این کلمه ضلل‌ (۱۸۹ بار) ضلال و ضلالت به معنى انحراف از حق است. [انعام:74]. من تو را و قومت را در انحراف و گمراهى آشكار مى‏بينم. يعنى انحراف از

آیات شامل این کلمه «صلوات» جمع «صلوة» به معناى «معبد یهود» است، و بعضى آن را معرب «صلوثا» مى دانند که در لغت عبرانى به معناى نماز خانه است. صلو (۹۸ بار)

آیات شامل این کلمه تعبیر به «بَشِّرْ» (بشارت ده) در مورد عذاب دردناک الهى، متناسب با کار مستکبرانى است که آیات الهى را به باد سخریه مى گرفتند و «بوجهل»

کرده اشاره به این که آنها به هیچ نوع پیروزى در این میدان نائل نشدند. بعضى نیز گفته اند: منظور از «خَیْر» در اینجا «مال» است; چرا که این کلمه در بعضى از

آیات شامل این کلمه ه‌ (۳۵۷۶ بار) وجه‌ (۷۸ بار) چهره روى. صورت. [بقره:144]. گردش روى تو را به آسمان مى‏بينيم [مائده:6]. درمجمع و قاموس و مصباح گفته «اَلْوَجْهُ:

آیات شامل این کلمه کهف‌ (۶ بار) غار وسيع. و اگر كوچك باشد به آن غار گويند نه كهف. چنانكه در قاموس و مجمع است ولى راغب آن را مطلق غار گفته در عبارت صحاح،

آیات شامل این کلمه «کرسى» از نظر ریشه لغوى از «کِرْس» (بر وزن ارث) گرفته شده که به معناى اصل و اساس مى باشد و گاهى نیز به هر چیزى که بهم پیوسته و ترکیب

آیات شامل این کلمه شبه‌ (۱۲ بار) (بر وزن علم و فرس) مثل و نظير. همچنين است شبيه. شبهه آن است كه دو چيز در اثر مماثلت از همديگر تشخيص داده نشوند [نساء157]

آیات شامل این کلمه شبه‌ (۱۲ بار) (بر وزن علم و فرس) مثل و نظير. همچنين است شبيه. شبهه آن است كه دو چيز در اثر مماثلت از همديگر تشخيص داده نشوند [نساء157]

آیات شامل این کلمه شبه‌ (۱۲ بار) (بر وزن علم و فرس) مثل و نظير. همچنين است شبيه. شبهه آن است كه دو چيز در اثر مماثلت از همديگر تشخيص داده نشوند [نساء157]

آیات شامل این کلمه فضل‌ (۱۰۴ بار) زيادت. راغب گفته: «اَلْفَضْلُ: اَلزِّيادَةُ عَنِ الْاِقْتِصارِ»در مصباح گفته:«فَضَلَ فَضْلاً» يعنى زيادت يافت «خُذِالْفَضْلَ»

گرفته اند نیز به خاطر این است که رها کردن و واگذار کردن بنده به حال خود این نتائج را به دنبال مى آورد، این بود معناى «مباهله» از نظر ریشه لغت. و از نظر مفهوم

آیات شامل این کلمه «سَمَاء» در لغت، به معناى طرف بالا است، و این مفهوم جامعى است که مصداق هاى مختلفى دارد; لذا مى بینیم در قرآن در موارد گوناگونى به کار

آیات شامل این کلمه ترب‌ (۲۲ بار) خاك. [كهف:37]، آيا كافر شدى به كسى كه تو را از خاك مخصوص آفريد. در اينجا چند آيه را بررسى مى‏كنيم: 1- [فاطر:11] و در قرآن

دفاع كنيم و يا قومى پيمان شكنى كنند و يا در فكر حمله به بلاد اسلامى باشند و مسلمين بر آنها پيش دستى كنند. در اينكه آيا در اسلام جنگ تعرضى هست يا نه، به عبارت

آیات شامل این کلمه «جَنّ» از مادّه «جَنّ» (بر وزن فنّ) به معناى پوشانیدن چیزى است و در آیه مورد بحث، معناى جمله این است که هنگامى که شب، چهره موجودات را

آیات شامل این کلمه عبد (۲۷۵ بار) وَ مَا أَن قَالُوا إِيّاک تَعْبُدُون قَال مِن رَب إِلٰهَک أَلاّ الْأَصْنَام الدّين أَصْنَاما إِلاّ بَيْنَکُم بَنِي يَعْبُد

شهوت رانى که از صفات بارز این دو حیوان بود در آنها آشکار گشت. این احتمال از یکى از قدماى مفسرین به نام «مجاهد» نقل شده است. و این که بعضى ایراد کرده اند:

آیات شامل این کلمه «تَعْدِلُوا» ممکن است از مادّه «عدالت» و یا از مادّه «عدول» بوده باشد، اگر از مادّه «عدالت» باشد، معناى جمله چنین خواهد بود: فَلا تَتَّبِعُوا

آیات شامل این کلمه سليمان‌ (۱۷ بار) از انبياء معروف بنى اسرائيل، نام مباركش هفده بار در قرآن ذكر شده و پسر داود نبى است حالات و قصه هايش در كلام اللّه

آیات شامل این کلمه عيسى‌ (۲۵ بار) على نبيّنا واله و «عليه‏السلام» از انبیاء بنى اسرائيل و نام مباركش 25 بار در قرآن ذكر شده است. اينك قسمتى راجع به آن

آیات شامل این کلمه در این که «فتنه» در این آیات، به چه معناست، میان مفسران گفتگو است: بعضى آن را به معناى پوزش و معذرت، بعضى به معناى پاسخ و بعضى به معناى

آیات شامل این کلمه برء (۳۱ بار) مِن أَم لَکُم فِي الزّبُر اللّه يَقُولُون أُولٰئِکُم وَ نَحْن رَسُولِه جَمِيع إِلَى خَيْر کُفّارُکُم مُنْتَصِر الّذِين

آیات شامل این کلمه موسى‌ (۱۳۶ بار) على نبينا و اله و «عليه السلام». نام مباركش 136 بار در كلام الله مجيد بكار رفته است. موسى لفظ عبرى است به معنى از آب

آیات شامل این کلمه ب‌ (۲۶۴۹ بار) موسى‌ (۱۳۶ بار) على نبينا و اله و «عليه السلام». نام مباركش 136 بار در كلام الله مجيد بكار رفته است. موسى لفظ عبرى است

روشن شدن تفسیر این آیات و آیات آینده قبلا باید فشرده‌ای از جریان این جهاد اسلامی را از نظر بگذرانیم، تا ریزه کاریها و اشاراتی که در این آیات هست کاملا

بلندى است كه شامل نزول باران از آسمان و ريزش آب از آبشارها نيز مى‌شود. «قضب» به سبزيجاتى گفته مى‌شود كه تر و تازه چيده و خورده شود و شامل علف و يونجه حيوانات

16)- در این آیه از یکی از مجازاتهای این گروه پرده برداشته، می‌افزاید: «ما به زودی بر بینی او علامت و داغ ننگ می‌نهیم»! (سنسمه علی الخرطوم). این تعبیری است

لشكر اسلام يا عزم حضرت رسالت صلّى اللّه عليه و آله و سلّم بر مصالحه قومى. يا آنچه سبب ترس و خوف بود، مانند مغلوبيت دسته‌اى از عساكر مسلمانان يا اجتماع اعادى

بود و معلقات سبع پيش از اسلام بر روى همان پارچه يا پوست به دست نمى‏آوردند روى چوب يا استخوان يا سنگ يا سفال و مانند آن مى‏نوشتند در ج 3 ص 83 همان كتاب

بر پشت آن دو باشد يا چربى رودها يا آنچه با استخوان آميخته باشد. اين را به سزاى سركشى‌كردنشان كيفر آنها ساختيم، و ما راستگويانيم. (این چیزهائی بود که بر

قابليّت هدايت يا ابتلاء بشك و شبهه چنانچه قمّى ره فرموده و در هر حال هدايت الهيّه شامل حال متمرّدين از فرامين انبيا و آزار كنندگان ايشان نخواهد شد. يا أَيُّهَا

آیات شامل این کلمه مرض‌ (۲۴ بار) وَ اللّه لَهُم فَزَادَهُم مَرَض عَذَاب قُلُوبِهِم أَلِيم بِمَا يَشْعُرُون فِي کَانُوا مَا يَکْذِبُون در حال بارگیری..

آیات شامل این کلمه على‌ (۱۴۴۵ بار) حرف جّر است، اهل لغت براى آن 9 معنى گفته‏اند از جمله:استعلاء خواه حقيقى باشد مثل [مؤمنون:22].خواه معنوى مثل [بقره:253]

آیات شامل این کلمه صرط (۴۵ بار) راه [فاتحه:6-7]. صحاح و قاموس و اقرب آن را طريق گفته. طبرسى فرموده:راه آشكار وسيع. راغب گويد: راه راست. الميزان فرمايد:

مشیت شکست‌ناپذیر خداوند بر این قرار گرفته است که این نوزاد را در مهمترین کانون خطر پرورش دهد، و هیچ کس را یارای مخالفت با این اراده و مشیت نیست! تفسیر آیات

نجيبي‌ ‌ يا ‌ كنيز جميله‌ ‌ يا ‌ لباس‌ قيمتي‌ ‌ يا ‌ شمشير ممتازي‌ ‌ يا ‌ درع‌ فاخري‌ و امثال‌ اينها 9‌-‌ غنائمي‌ ‌که‌ بدون‌ اذن‌ امام‌ ‌ يا ‌ نايب‌ خاص‌

و حقایق دین ، ریشه گرایش به کفر و شرک است. (أُولئک ... ما کانوا یستطیعون السمع و ما کانوا یبصرون) جمله «ما کانوا ...» بیانگر دلیل و ریشه کفرورزى کافران

شوهر خود يا پدر خود يا پدر شوهر خود يا پسر خود يا پسر شوهر خود يا برادر خود يا پسر برادر خود، يا پسر خواهر خود يا زنان همكيش خود، يا بندگان خود، يا مردان

نيست‌ بلكه‌ ‌ يا ‌ مرادف‌ ‌با‌ ايمان‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ بمعني‌ تسليم‌ اوامر و نواهي‌ ‌خدا‌ و ‌رسول‌ و ائمه‌ طاهرين‌ ‌عليهم‌ ‌السلام‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ مراد تسليم‌

الذین کفروا) قید «الذین کفروا» به جاى مثلا «عدوکم»، بیانگر این نکته است که درگیرى اهل ایمان ریشه در کشورگشایى و مانند آن ندارد، بلکه عقاید آنان مایه جهاد

آیات شامل این کلمه ه‌ (۳۵۷۶ بار) وجد (۱۰۷ بار) وَ صَابِرا إِنّا تَحْنَث نِعْم لا الْعَبْد إِنّه بِه أَوّاب فَاضْرِب اذْکُر ضِغْثا عِبَادَنَا بِيَدِک خُذ

آیات شامل این کلمه ل‌ (۳۸۴۲ بار) وقع‌ (۲۴ بار) وَ السّمَاء تُوعَدُون إِن إِنّمَا فَإِذَا مَا الدّين رَبّک لَه النّجُوم ذَات طُمِسَت مِن عَذَاب نُذْرا أَو

آیات شامل این کلمه قوم‌ (۶۶۰ بار) ال وَ مِن لا الصّرَاط بِالْقِسْطَاس زِنُوا عَلَيْهِم إِيّاک ثُم صِرَاط لَآتِيَنّهُم صِرَاطَک تَرَکْنَا الّذِين ذٰلِک

دادیم و هم اقتدار و حکومت اما آنان به اختلاف گراییدند. این اختلاف در آیه شریفه مطلق است که مى تواند شامل مسائل دینى و اجتماعى (کتاب و حکومت) باشد. ۵ - روحیه

تعبیر به «سیّئه» کرده است و «سیّئه» از ریشه «سوء» به معناى هر چیزى است که مایه اندوه و ناراحتى انسان شود و این، نشان مى دهد که بین تعالیم دینى و طبیعت

آتش صادر می‌شود بنابر این، ذکر این وصف برای این چراغ پر فروغ آسمانی اشاره‌ای به دو نعمت بزرگ است که خمیر مایه همه مواهب مادی این جهان است «نور» و «حرارت»

لولا دعاؤکم) «عبأ» (ریشه «یعبؤا») در اصل به معناى ثقل و سنگین است و «ما» در «مایعبؤا» نافیه مى باشد. بر این اساس جمله «مایعبؤا بکم» به این معنا است که: «خدا

مِمَّا فِیهِ). در این هنگام فریاد بر می‌آورند «و می‌گویند: ای وای بر ما! این چه کتابی است که هیچ عمل کوچک و بزرگی را فرو نگذاشته مگر این که آن را به شمار

آن داده شده، يا شديداً با آن برخورد شده، يا دليلى داشته باشيم كه هم وزن يا بدتر از گناهان كبيره شناخته شده، يا عقل آن را كبيره بداند، يا در افكار عمومى

جوّيه‌ جاي‌ يك‌ قدم‌ نبود مملوّ ‌از‌ ملائكه‌ ‌بود‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ قيام‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ قعود ‌ يا ‌ ‌در‌ ركوع‌ ‌ يا ‌ ‌در‌ سجود ‌با‌ اينكه‌ ‌اينکه‌ كرات‌ جوّيه‌ بسا

نرسل بالايات الاان كذب بها الاولون (( مراد از ((رؤ يا(( و((شجره ملعونه (( در آيه : ((وما جعلنا الرؤ يا التى اريناك ...(( معناى اصطلاحى ((شجره (( وتطبيق آن

تنها به شخص آن حضرت نيست، بلكه عموم مردم را شامل مى‌شود. مثلًا به پيامبر مى‌فرمايد: «اگر هريك از پدر يا مادر يا هر دوى آنان نزد تو به پيرى رسند، به آنان اف

ایمان دارند و اعمالشان صالح است داده اما در این که منظور از این گروه از نظر مصداقی چه اشخاصی است؟ بدون شک آیه شامل مسلمانان نخستین می‌شود و حکومت حضرت مهدی

نتوانسته‌اند مذهب را از اعماق این جوامع ریشه کن سازند. 3- کشفیات اخیر روانکاوان و روانشناسان در زمینه ابعاد روح انسانی شاهد دیگری بر این مدعا است، آنها می‌گویند:

نبي‌ ثبوتش‌ ‌ يا ‌ بمعجزه‌ ‌است‌ ‌از‌ ‌آنها‌ معجزه‌اي‌ ‌در‌ دست‌ نيست‌ ‌ يا ‌ بتواتر قطعيست‌ تواتر ‌آنها‌ مقطوع‌ ‌شده‌ و ‌از‌ ‌بين‌ رفته‌ ‌ يا ‌ باخبار نبي‌

اينجا ‌ يا ‌ خصوص‌ قرآن‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌از‌ جهات‌ كثيرة معجزه‌ و دليل‌ ‌بر‌ صدق‌ نبوت‌ پيغمبر اسلام‌ ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ مقدمه‌ متذكر شديم‌ و ‌ يا ‌ قرآن‌

مسلمین دوازده هزار نفر بودند. این سخن بر رسول خدا صلى الله علیه و آله گران آمد و این آیه نازل گردید. شیخ بزرگوار ما درباره این آیه بدون عنوان شأن و نزول چنین

آیات شامل این کلمه عون‌ (۱۱ بار) إِيّاک اهْدِنَا الصّرَاط صِرَاط الْمُسْتَقِيم وَ الّذِين نَعْبُد أَنْعَمْت الدّين عَلَيْهِم يَوْم مَالِک در حال بارگیری

آیات شامل این کلمه غشو (۲۹ بار) غشى‌ (۲۹ بار) وَ عَلَى مِن أَبْصَارِهِم فَمَن بَصَرِه يَهْدِيه لَهُم جَعَل عَذَاب بَعْد عَظِيم اللّه سَمْعِهِم قَلْبِه

آیات شامل این کلمه صحب‌ (۹۷ بار) ه‌ (۳۵۷۶ بار) وَ أَخِيه مِن أَبِيه بِبَنِيه لِکُل بَنِيه يَوْمِئِذ فَصِيلَتِه امْرِئ أُمّه عَذَاب مِنْهُم الّتِي يَوْمَئِذ

آیات شامل این کلمه نا (۱۱۸۲ بار) هدى‌ (۳۱۶ بار) وَ الصّرَاط إِيّاک نَسْتَعِين إِلَى سَوَاء تُشْطِط صِرَاط الْمُسْتَقِيم إِن لا نَعْبُد الّذِين أَنْعَمْت

آیات شامل این کلمه بصر (۱۴۸ بار) هم‌ (۳۸۹۶ بار) وَ عَلَى اللّه سَمْعِهِم مِن إِن لَهُم قُلُوبِهِم غِشَاوَة أُولٰئِک بِسَمْعِهِم يَحْفَظُوا يَغُضّوا لِلْمُؤْمِنِين