نتایج جستجو

خسف خشع خشى خضد خضر خطء خفض خفى خلد خلف خلق خلو خنس خوض خوف خير خيم دبر دخل درى دعع دعو دلو دمدم دنو دهق دهم دهن دون دين ذات ذلک ذنب ذهب ذو ذوق ذى ذکر رئى

دين انن ليل قدر نا علم ايى عقب سجن سقر طرق علو حطم فصل او نور لم على وزن درى ثم ام هم غدو ذا کسب رقم رحم ويل نزل ى اذ کلا کذب وعد قد بعد ظنن ليت هوى غيب

ما اذ سقى هى ها لکن ب صلى نصب وصل عذب عين جعل خشع ليس انى عمل ل سيب فرى ک درى جهنم سکن بشر بحر کوى کذب

است: طارق: 3 و صافات: 10. ف طرق ما هم ان نجم شهب فتو کلل خطف نفس فتى ه لما ک درى ا على تبع ها شدد حفظ خلق من الا

ادامه می‌یابد) تا زمانی که دری از عذاب شدید به روی آنان بگشاییم، (و چنان گرفتار می‌شوند که) ناگهان بکلّی مأیوس گردند. |تا وقتى كه درى از عذاب سخت به رويشان

بازگرديد و از آن جا نورى بطلبيد. آن‌گاه ميان آنها ديوارى زده شود كه آن را درى است كه اندرون آن رحمت است و بير آن روز، مردان و زنان منافق به كسانى كه ايمان

مساجد در حال مستى وارد نشويد و نيز در حالت جنابت مگر آن كه بصورت عبور از درى به درى باشد (جوامع المجامع) به نظر من احتمال اول قوى است. كه ذيل آيه مطلب را

مساجد در حال مستى وارد نشويد و نيز در حالت جنابت مگر آن كه بصورت عبور از درى به درى باشد (جوامع المجامع) به نظر من احتمال اول قوى است. كه ذيل آيه مطلب را

ارض کون ها رحم ل وصف قنت من رهب عن رسل قول اننى رئف اذا کلل علو کتب فى قضى درى غفر على امر تبع هو سبح الذين هم کم علم انن فعل غير الا ف ب قلب ولد بين لم

شود. چه دانى حطمه چيست؟ آتش افروخته خداست. ه ما فى ل نن ثم کم ف الله ک نور درى جعل صفر لا حطم اله نبذ کون ظلل انن وله اخر عذب ان فکه سليمان ذلک سکن رئى دخل

حقق نذر سوء لو ولى او نور سرع جنن صبر خير قوى جرم حکم دبر ذنب نکص عبد فکک درى هما قوم نفق شىء مکر ردد ا تلک ذو نفس ضرر حلم بل موت حيى اولاء هجر اخو ائى

سقى کبر نزل بل حمى التى ظلم دور جىء ذمم وصى نا ضلل سوء ام قرر سلسل دين کلل درى دحر حسب نذر قبس مرء فتن لهب شرر

الى سيل بشر نفس ارض کان فرعون لئک ب قدر شرق بغض حلى حول طين کون جعل عدو لن درى حمل ملک خضر او زجج ولد غرب ذهب علم متع

يوم کثر قرع هن ربب فکه استبرق عهن مهد رزق حبب کلل ايد برق الى الذى وقى ه درى نفش لعل موه الله شىء الو جنى جنن انن خلق اله خرج دنو وله ب

الله عزز دعو نن حتى عند الذى قلب رين کسب عظم مهد نعم جمم زيد الا کم فقر يقن درى عهد فرر اول زبن رکب رحم وحد طمع وزر الى کفر طوع قتل نبذ کثر مرء اتى مع دخل

عمد التى ظلم عقب خلف وتد شعرى غير هل نا على يمم احقاف ان اخذ الله صرصر تبع درى

الله نفس ربب ک اله وله انن کم روح رود ف يوم کذب اشر فى عمل ارض الذين شهر درى مع سمو شىء وقى دعو اهل کون وجه رسل ذا سکن ى الا ذلک اذ علم قدم صبح صرم دخل

ذوق مرء ارض اول رهن وفى کثر غفر لو ثم قبل صلح خلو هدى قلب حسب خطء نسو صحب درى ظهر ذا بسل سرع شفق شرب اخر حمل ذکر شرک بحر خرج مول اهل فضل ذات شطن لهب

لوح يى ذلک غرق شىء هلک عن ربو ثوب شحن ائى ى ثم اتى اوى ثمود عثو بشر هذا عقل درى ذرر بنو کذب فلک لعل ذو رئى عاد سلم رزق سکن صلو قرن مؤتفکة

کون ربب انن بين ک ب علم طغو طغى شهب کلل اما نا امن جهنم لا رسل خلف وجد توب درى قد انس سراب فرق اوب لبث حرب اذا بلغ قعد فى عذب قوم يدى الله کفر ا ضرر اله

دون يتم ردد نبو اتى اوى ذلک ائى حلل سنن سوء حکم شدد سکن رفث قلل ملک يمن رزق درى فعل اخذ غرم قتر الى فسق

نوق هود نصر امن الم لم رحم ذو جند کون بصر رمم جوب يا احزاب حدث دسو عزز على درى جعل شعرى خزى رود ا حبب خيب عبد خلق

آخرت به صورت درب آمده. يعنى: ميان مومنان و منافقان حائلى زده مى‏شود كه داراى درى است در باطنش رحمت و ظاهرش از جانب آن آتش است و آتش از آن سرزده در همه آيات

اتى هما بين نفق ذکر نا نفس قوم کسب اصل حبب کون بعد حتى خفت انتم کتم اجر ام درى نظر عذب شکر غفر امن شىء صرر ذات بعث رفع حبط قرب ها لعل علو ليل صدر غفل ربب

شىء طغى طغو حقق انن بخس نا ى عيش نفس نزل ارض ک کتب ذلک اذ الذين اذا قسطس درى ظلم أما سئل هو رضو علم امم غيب جعل جزى جهنم ا کلل يا نقص خير او بين اله رفع

را از آن منافق گوئيم كه از ايمان خارج شده چنانكه از طبرسى نقل شد و يا از درى وارد و از در ديگرى خارج شده چنانكه از راغب نقل گرديد و شايد از [توبه:67].

آخرت به صورت درب آمده. يعنى: ميان مومنان و منافقان حائلى زده مى‏شود كه داراى درى است در باطنش رحمت و ظاهرش از جانب آن آتش است و آتش از آن سرزده در همه آيات

آتش. در حديث آمده كه «يريدون ان يخرجوا» به اين معنى است كه حق تعالى از بهشت درى به جهنم گشايد. كفار چون آن را ببينند قصد آن كنند و به شتاب زدگى بر سر يكديگر

دعوت به جاهاى ديگر نيز تكيه نموده است وقتيكه انسان خود را مضطرّ ديد و از هر درى نا اميد گرديد و فقط به خدا روى آورد حتماً اجابت خواهد شد [نمل:62] مراد از

گناهكاران‌ ايمان نمى‌آورند بآن و بتحقيق گذشت طريقه پيشينيان‌ و اگر بگشائيم بر آنها درى از آسمان پس تمام روز در آن بالا روند هر آينه گويند جز اين نيست كه بسته شده

گناهكاران‌ ايمان نمى‌آورند بآن و بتحقيق گذشت طريقه پيشينيان‌ و اگر بگشائيم بر آنها درى از آسمان پس تمام روز در آن بالا روند هر آينه گويند جز اين نيست كه بسته شده

خدا عزت او را روز قيامت زياد فرمايد. سوم- آنكه هيچكس نيست درى از سؤال بر خود گشايد، مگر آنكه درى از فقر و احتياج بر او مفتوح گردد. و نيز از آن حضرت مروى

گناهكاران‌ ايمان نمى‌آورند بآن و بتحقيق گذشت طريقه پيشينيان‌ و اگر بگشائيم بر آنها درى از آسمان پس تمام روز در آن بالا روند هر آينه گويند جز اين نيست كه بسته شده

گناهكاران‌ ايمان نمى‌آورند بآن و بتحقيق گذشت طريقه پيشينيان‌ و اگر بگشائيم بر آنها درى از آسمان پس تمام روز در آن بالا روند هر آينه گويند جز اين نيست كه بسته شده

کردند و هر که با خدا (و رسولش) دشمنی آغازد عقاب خدا بسیار سخت است. این [در به دری و تبعید] برای این است که آنان با خدا و پیامبرش دشمنی و مخالفت کردند، و هر

آیات شامل این کلمه درى‌ (۲۹ بار) لَم مَا يَا حِسَابِيَه کِتَابِيَه وَ لَيْتَهَا أُوت کَانَت الْقَاضِيَة لَيْتَنِي فَيَقُول در حال بارگیری...

آیات شامل این کلمه درى‌ (۲۹ بار) کم‌ (۲۲۹۱ بار) بِه لا فَقَد وَ عَلَيْکُم لَبِثْت فِيکُم تَلَوْتُه عُمُرا مَا مِن اللّه قَبْلِه شَاء أَ لَو فَلا قُل در

آیات شامل این کلمه درى‌ (۲۹ بار) مَا لا وَ السّاعَة أَ شَرّ أَنّا قُلْتُم أُرِيد فِيهَا رَصَدا إِن شِهَابا رَيْب بِمَن نَظُن فِي لَه إِلاّ الْأَرْض ظَنّا

آیات شامل این کلمه درى‌ (۲۹ بار) وَ مَا إِن أَ قَرِيب أَم قُل تُوعَدُون مِن يَعْلَم لَعَلّه يُفْعَل فِتْنَة تَکْتُمُون عَدَدا لَکُم بِي أَقَل الرّسُل سَوَاء

آیات شامل این کلمه درى‌ (۲۹ بار) ک‌ (۱۴۷۸ بار) وَ مَا لَعَل السّاعَة اللّه لَعَلّه أَو يَزّکّى الْأَعْمَى جَاءَه يَذّکّر قَرِيب يَسْتَعْجِل الْمِيزَان

أَدُلّک کَالْمُهْل طُور أَرْسَلْنَاه مَا مُلْک سَقِيم الْبَحْر خَيْر يَغْلِي دُرّي أَصْل هَل ذٰلِک الْجَحِيم طَلْعُهَا يَمُدّه إِلَى إِنّه کَوْکَب سَيْنَاء

کلمه تعداد تکرار در قرآن مِدْرَاراً ۳ دُرِّيٌ‌ ۱

«وَيْلٌ» به معناى هلاك و عذاب است و بر اساس روايات، نام درّه‌اى در دوزخ يا درى از درهاى آن مى‌باشد. «طفيف» و قليل به يك معناست و «تطفيف» به معناى كاستن و

الفلق» چه مى‌شود مرا كه آيا در پس ايشان نيست فلق؟ پرسيدند فلق چيست؟ گفت: درى است در جهنم. چون آن را بگشايند، همه اهل جهنم از شدّت حرارت آن به فرياد آيند

الْأُمِّيَ‌ ۱ الْأُمِّيِ‌ ۱ ذُرِّيَّتَهُمْ‌ ۳ ذُرِّيَّةَ ۱ ذُرِّيَّتَهُ‌ ۳ دُرِّيٌ‌ ۱ لُجِّيٍ‌ ۱ کُرْسِيِّهِ‌ ۱ ذُرِّيَّتُهُمْ‌ ۱

در كتاب خصال از حضرت على عليه السلام نقل شده است كه بهشت هشت در دارد و هر درى مخصوص گروهى است. يك در براى انبيا و صدّيقان، يكى براى شهدا و صالحان و پنج

پس منادى از آسمان ندا كند: راست گويد بنده من، فرش كنيد در قبرش از بهشت و درى از بهشت باز كنيد و بپوشانيد او را لباس بهشتى تا بيايد نزد ما و ثواب ما بهتر

«وَيْلٌ» به معناى هلاك و عذاب است و بر اساس روايات، نام درّه‌اى در دوزخ يا درى از درهاى آن مى‌باشد. «طفيف» و قليل به يك معناست و «تطفيف» به معناى كاستن و

«وَيْلٌ» به معناى هلاك و عذاب است و بر اساس روايات، نام درّه‌اى در دوزخ يا درى از درهاى آن مى‌باشد. «طفيف» و قليل به يك معناست و «تطفيف» به معناى كاستن و

معصوم نقل كرده كه فرمود: خداى تعالى در اين جمله مى فرمايد اهل هر مذهبى از درى وارد مى شوند، و براى بهشت هشت در است. و در الدر المنثور است كه احمد - در كتاب

ستم رفته باشد، و خدا شنوا و داناست. خداوند دوست ندارد (که افراد بشر پرده‌دری کنند و عیوب همدیگر را فاش سازند و) زبان به بدگوئی گشایند، مگر آن کسی که مورد

«وَيْلٌ» به معناى هلاك و عذاب است و بر اساس روايات، نام درّه‌اى در دوزخ يا درى از درهاى آن مى‌باشد. «طفيف» و قليل به يك معناست و «تطفيف» به معناى كاستن و

نموده كه چون مؤمن را در قبر گذارند زمين بر او وسعت داده ميشود بقدر ديد چشمش و درى از بهشت باز ميشود بروى او و ميگويند بخواب خوشحال مانند خواب تازه جوان چون

تكذيب انبياء و ائمه هدى و بمجازات خواهيد رسيد پس وارد شويد هر دسته‌اى از درى از درهاى جهنّم كه مخصوص بآن دسته است براى اقامت دائمى و بد است آرامگاه كسانيكه

«وَيْلٌ» به معناى هلاك و عذاب است و بر اساس روايات، نام درّه‌اى در دوزخ يا درى از درهاى آن مى‌باشد. «طفيف» و قليل به يك معناست و «تطفيف» به معناى كاستن و

نموده كه چون مؤمن را در قبر گذارند زمين بر او وسعت داده ميشود بقدر ديد چشمش و درى از بهشت باز ميشود بروى او و ميگويند بخواب خوشحال مانند خواب تازه جوان چون

نموده كه چون مؤمن را در قبر گذارند زمين بر او وسعت داده ميشود بقدر ديد چشمش و درى از بهشت باز ميشود بروى او و ميگويند بخواب خوشحال مانند خواب تازه جوان چون

فضل و احسان خود را از مستحق بلكه قابل دريغ نمينمايد و اگر گاهى ز حكمت ببندد درى ز رحمت گشايد در ديگرى و بر حسب استعداد و قابليّت بندگان بآنها در دنيا و آخرت

نمودند، در مدينه مسجدى بنا كردند. مهاجرين هر يك در حوالى مسجد خانه‌اى بنا و درى به آن باز نمودند. پس از قوت اسلام و بسيارى مسلمانان، جبرئيل آمد كه خداى تعالى

پس فروتنى ننمودند مر پروردگارشان را و زارى ننمودند تا چون گشوديم بر آنها درى صاحب عذاب سخت آنگاه آنها در آن نااميدانند. تفسير - در آيه قبل اشاره شد بآنكه

پس فروتنى ننمودند مر پروردگارشان را و زارى ننمودند تا چون گشوديم بر آنها درى صاحب عذاب سخت آنگاه آنها در آن نااميدانند. تفسير - در آيه قبل اشاره شد بآنكه

ميكنند جاي‌ ‌او‌ ‌را‌ ‌در‌ بهشت‌ ‌ يا ‌ جهنم‌ باو نشان‌ ميدهند ‌در‌ قبر ‌ يا ‌ دري‌ ‌از‌ بهشت‌ ‌بر‌ ‌او‌ باز ميكنند روح‌ و ريحان‌ بهشت‌ داخل‌ ميشود قبرش‌ بقدر

نموده كه چون مؤمن را در قبر گذارند زمين بر او وسعت داده ميشود بقدر ديد چشمش و درى از بهشت باز ميشود بروى او و ميگويند بخواب خوشحال مانند خواب تازه جوان چون

چنين نيست كه هر كس هر چه را خواست شفيع خود قرار دهد. در قيامت، كفّار به هر درى مى‌زنند و از هر كسى پناه مى‌خواهند، ولى جواب منفى مى‌شنوند. ممكن است مراد

مستحق عقوبت شديم و حكم خداوند بعذاب ما منجز گرديد و موكلين هر دسته‌اى را از درى كه مخصوص بخودشان است داخل جهنم مينمايند و فرمان خلود در آن را بآنها ميدهند

يا ‌ دري‌ ‌از‌ بهشت‌ بقبر ‌او‌ باز ميشود و بقدر مد بصر توسعه‌ پيدا ميكند و همه‌ روزه‌ ملائكه‌ ‌با‌ تحف‌ و هدايا ‌بر‌ ‌او‌ وارد ميشوند، ‌ يا ‌ دري‌ ‌از‌

يا ‌ دري‌ ‌از‌ بهشت‌ بقبر ‌او‌ باز ميشود و بقدر مد بصر توسعه‌ پيدا ميكند و همه‌ روزه‌ ملائكه‌ ‌با‌ تحف‌ و هدايا ‌بر‌ ‌او‌ وارد ميشوند، ‌ يا ‌ دري‌ ‌از‌

بدانند سرنوشت آنها به کجا رسید. آری! در حالی که آنها غرق گفتگو هستند و از هر دری سخنی می‌گویند «بعضی رو به بعضی دیگر کرده می‌پرسند ...» (فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ

را بمردم بصفت نفاق و كفر باطنى معرفى نمايد و در آخرت باز ميشود بروى آن‌ها درى از بهشت و چون آن‌ها بسرعت‌ جلد 1 صفحه 36 مى‌آيند رو بآن در و نزديك ميشوند

صنوبر بزرگ خيمه‌ئى از حرير كه در آن انواع صورتها بود و دوازده در داشت هر درى مخصوص ببلدى بر پا مينمودند و در بيرون آن خيمه همه براى آندرخت سجده ميكردند

حضرت فرمود: اى فلان بهشت را هشت در، و جهنم را هفت در است، راضى نيستى به هر درى از بهشت كه داخل شوى پسر خود را بينى، ايستاده گويد: اى پدر من بى‌تو داخل بهشت

الاعلى را در نماز واجب يا مستحبّ باو گفته شود روز قيامت داخل شو در بهشت از هر درى از درهاى آن كه ميخواهى و نيز از آن حضرت روايت شده كه واجب است بر هر مؤمنى

آنان را در دنیا عذاب می‌کرد و در آخرت (هم) برایشان عذاب آتش است. این (دربه‌دری) برای آن بود که آنان همواره با خدا و پیامبرش جدایی کردند و هر که با خدا جدایی

صنوبر بزرگ خيمه‌ئى از حرير كه در آن انواع صورتها بود و دوازده در داشت هر درى مخصوص ببلدى بر پا مينمودند و در بيرون آن خيمه همه براى آندرخت سجده ميكردند

صنوبر بزرگ خيمه‌ئى از حرير كه در آن انواع صورتها بود و دوازده در داشت هر درى مخصوص ببلدى بر پا مينمودند و در بيرون آن خيمه همه براى آندرخت سجده ميكردند

صنوبر بزرگ خيمه‌ئى از حرير كه در آن انواع صورتها بود و دوازده در داشت هر درى مخصوص ببلدى بر پا مينمودند و در بيرون آن خيمه همه براى آندرخت سجده ميكردند

فضل و احسان خود را از مستحق بلكه قابل دريغ نمينمايد و اگر گاهى ز حكمت ببندد درى ز رحمت گشايد در ديگرى و بر حسب استعداد و قابليّت بندگان بآنها در دنيا و آخرت

عالى مقدار، و من به اميد آنكه كسى را ببينم و احوال شتر را پرسم، داخل شدم. درى عظيم ديدم. هر دو لنگه‌اش از طلا و مرصع به لؤلؤ و ياقوت سرخ و سفيد و اقسام

صنوبر بزرگ خيمه‌ئى از حرير كه در آن انواع صورتها بود و دوازده در داشت هر درى مخصوص ببلدى بر پا مينمودند و در بيرون آن خيمه همه براى آندرخت سجده ميكردند

صنوبر بزرگ خيمه‌ئى از حرير كه در آن انواع صورتها بود و دوازده در داشت هر درى مخصوص ببلدى بر پا مينمودند و در بيرون آن خيمه همه براى آندرخت سجده ميكردند

داريد، خوردنى بسيار گوارا. وَ ادْخُلُوا الْبابَ سُجَّداً: و داخل شويد به درى از درهاى آن، در حالتى كه متذلّل و متخشّع باشيد؛ يا داخل شدن شما براى سجده

مقدار دانه عدس گرديد، من گفتم: يا امين اللّه، تو را چه شد؟ گفت: يا رسول اللّه درى از درهاى آسمان برگشادند كه پيش از اين نگشوده بودند، نمى‌دانم به رحمت مفتوح

خودشان پنداشتند که حصارها و دژهای استوارشان در برابر خدا [از تبعید و در به دری آنان] جلوگیری خواهد کرد ولی [اراده کوبنده] خدا از آنجا که گمان نمی کردند به

صنوبر بزرگ خيمه‌ئى از حرير كه در آن انواع صورتها بود و دوازده در داشت هر درى مخصوص ببلدى بر پا مينمودند و در بيرون آن خيمه همه براى آندرخت سجده ميكردند

مستحق عقوبت شديم و حكم خداوند بعذاب ما منجز گرديد و موكلين هر دسته‌اى را از درى كه مخصوص بخودشان است داخل جهنم مينمايند و فرمان خلود در آن را بآنها ميدهند

لایجاورونک فیها إلاّ قلیلاً) «لایجاورونک فیها إلاّ قلیلاً» کنایه از آوارگى و در به درى است. لازم به ذکر است که «قلیلاً» صفت مفعول مطلق محذوف (جوار) است. ۲۰ - شایعه پراکنى

درخواستى نكند چيزى به او داده نشود، تو درخواست كن تا به تو بدهند، اى ميسر! هيچ درى كوبيده نشود جز آنكه در معرض آن قرار گيرد كه به روى كوبنده خود باز شود. ميسر

پس امام فرمود: آن همان دريست كه روبروى حجر الأسود است، و درى كه بعد از باب السقايه واقع شده درى تازه است كه داود آن را ساخته، و آن را گشوده است. «۱» __

صنوبر بزرگ خيمه‌ئى از حرير كه در آن انواع صورتها بود و دوازده در داشت هر درى مخصوص ببلدى بر پا مينمودند و در بيرون آن خيمه همه براى آندرخت سجده ميكردند

منع از خروج. كعب الاحبار نقل نموده: چون يوسف عليه السّلام فرار نمود، به هر درى كه مى‌رسيد قفلهاى آن گشوده و به زمين مى‌افتاد تا به درب آخرين زليخا بدو رسيده

فرمود: امير المؤمنين عليه السلام فرمود: دعا سپر مؤمن است، و هر گاه بسيار درى را كوبيدى بروى تو باز شود. چند نفر از اصحاب ما روايت كرده‏اند، از سهل بن زياد،

جهنم و هر روز خشم و غضبش بر دشمنان خدا زيادتر شود؛ خواستم نشان دهد جهنم را، درى را باز، شعله‌اى ساطع و زبانه كشيد، به حدى كه گمان كردم مرا فرا گيرد. به جبرئيل

البنيان بهشت مانند سور شهر نمايان گردد و حائل شود بين آن دو گروه و آن سور درى دارد يا درهائى كه اهل ايمان و عمل صالح داخل در درون آن ميشوند و آنجا محلّ

بسيار مشكل‌ ‌است‌ ‌که‌ گفتند قصر فرعون‌ هفت‌ ‌در‌ بند داشت‌ حضرت‌ موسي‌ بهر دري‌ ميرسيد جلد 13 - صفحه 24 باز مي‌شد و پاسبانهاي‌ ‌آنها‌ ‌در‌ خواب‌ بودند ‌تا‌

شایستگان - از پدرانشان و همسرانشان - در آنها داخل می‌شوند و فرشتگان از هر دری بر آنان در می‌آیند، (و به آنان می‌گویند:) «درود بر شما، به (پاداش) آنچه صبر

كرد، خدا عز و جل به او وحى كرد: اى عيسى! راستى كه بنده من نزد من آمد از جز درى كه بايد از آن وارد شود او به درگاه من دعا كرد و در باره تو شك داشت و اگر دعا

و گشايشى مقرر داشت و براى هر شرحى نشانه‏اى [دانشى‏] گذاشت و براى هر نشانه درى گويا نهاد، عارف حقيقى كسى است كه اين در را شناخت و نادان حقيقى كسى است كه

فرمود: در كار خوب با برادران خود رقابت كنيد و اهل آن باشيد، زيرا براى بهشت درى است كه آن را معروف گويند و از آن در نيايد جز كسى كه در جهان خوبى كرده باشد،

عليه السلام فرمود: هر كه بمردم درى از هدايت آموزد مثل پاداش ايشان دارد بدون اينكه از پاداش آنها چيزى كم شود و كسى كه بمردم درى از گمراهى آموزد مثل گناه ايشان

معناى پر نعمت است. «فجار» جمع «فاجر» به معناى شكافتن است، يعنى كسانى كه پرده‌درى مى‌كنند و هتّاك هستند. «صلى» ورود در قهر و عذاب است. «يَصْلَوْنَها يَوْمَ

معناى پر نعمت است. «فجار» جمع «فاجر» به معناى شكافتن است، يعنى كسانى كه پرده‌درى مى‌كنند و هتّاك هستند. «صلى» ورود در قهر و عذاب است. «يَصْلَوْنَها يَوْمَ

حسّاس بود و فراق يوسف، وسيله آزمايش او شد) لَيَحْزُنُنِي‌ ... أَخافُ* 3- پرده‌درى نكنيد. «أَخافُ أَنْ يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ» (پدر از حسادت فرزندان آگاه بود و

يكپارچه‌ آتش‌ ميشود، كفن‌ لباس‌ آتشي‌ ميشود، قبر حفرة ‌من‌ حفر النيران‌ ميشود دري‌ ‌از‌ جهنم‌ باو باز ميشود ‌در‌ برزخ‌ برهوت‌ ‌که‌ جهنم‌ عالم‌ برزخ‌ ‌است‌،

الله توبة نصوحا، فما عذر من اغفل دخول الباب بعد فتحه «خداى من تو كسى هستى كه درى به سوى عفوت به روى بندگانت گشوده اى ، و نامش را توبه نهاده اى ، و فرموده اى

را به بهاى كم و زودگذر نمى‌فروشد. «لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»* 31- اگر از درى ظلم وارد شود، فلاح از در ديگر بيرون مى‌رود. «لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»* وَ

فرمود: دعاى روزه‌دار در وقت افطار مستجاب است. «3» 4- فرمود: بدرستى كه در بهشت درى است بنام ريان، داخل نشوند از آن در مگر روزه‌داران. وقتى آخر آنها داخل شود

بسيار مشكل‌ ‌است‌ ‌که‌ گفتند قصر فرعون‌ هفت‌ ‌در‌ بند داشت‌ حضرت‌ موسي‌ بهر دري‌ ميرسيد جلد 13 - صفحه 24 باز مي‌شد و پاسبانهاي‌ ‌آنها‌ ‌در‌ خواب‌ بودند ‌تا‌

به پروردگارشان فروتنی نکردند و همی زاری (و خاکساری) نمی‌کنند. تا هنگامی که دری - دارای عذابی سخت - بر آنان گشودیم. ناگهان ایشان در آن (حال) نومید و بسی اندوهگینند‌

رفتم يك شيونى را شنيدم كه در هم شد و بالا گرفت و به ناگاه ديديم مأمون از درى كه از خانه او به خانه امام رضا (ع) داشت در آمد و مى‏گفت: اى آقاى من اى ابا

وعده‌گاه‌ همه‌ ‌ايشان‌ ‌است‌، ‌براي‌ جهنم‌ هفت‌ ‌در‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌براي‌ ‌هر‌ دري‌ قسمتي‌ ‌از‌ ‌ايشان‌ اختصاص‌ داده‌ ‌شده‌) إِن‌َّ لَدَينا أَنكالًا وَ جَحِيماً

را كه به حلق آورده باحترام مسجد باز بدرونش فرو برد و در مسجد نياندازد بر درى گذر نكند مگر آنكه خداوند او را از آن درد برى دارد.

. آيه ۶-۸ آيه و ترجمه تفسير: نكته ها: ۱ - تعليم و تربيت خانواده ۲ - توبه درى به سوى رحمت خدا يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً

عليه حقّ» تا هيچ مخلوقى بر او حقى نباشد و توليت كار او خدا نمايد «1». 2- عرب درّى كه نفيس‌تر و قيمتى‌تر است، يتيم گويند. پس معنى آنكه خداى تعالى تو را در ميان

كسى كه از روى اضطرار به احتمالات نيش غولى عمل كند اين خيال او را بر درِ هر درى دواند. (مترجم) المائدة ٢٩ المعارج ١٢ النساء ١١ النساء ١٢ النساء ١٧٦ النور

نيز گفته شده است. ثانياً: شايد اميدى به هدايتش داشت. ثالثاً: وقتى دشمن پرده‌درى نمى‌كند، ادب در بحث و مناظره اقتضا دارد ما نيز حريم را نگه داريم. فرعون گفت:

نکند چیزی به او داده نخواهد شد، پس از خدا بخواه تا به تو عطا شود، چرا که هر دری را بکوبید و اصرار کنید سر انجام گشوده خواهد شد». تفسیر آیات ۱ - دعا و عرض

آن را مى گشايد، و اگر جمله جهانيان دست به دست هم بدهند تا درى را كه او گشوده است ببندند، يا درى را كه او بسته بگشايند، هرگز قادر نخواهند بود، و اين در حقيقت

يأتيه‌»« (بدرستي‌ ‌که‌ استهزاء كننده‌گان‌ ‌در‌ ميان‌ مردم‌ فرداي‌ قيامت‌ دري‌ ‌از‌ بهشت‌ بروي‌ ‌هر‌ يك‌ ‌از‌ ‌ايشان‌ بازميگردد ‌پس‌ گفته‌ ميشود ‌که‌ بيا

سخنى با تو ميگفت؟ على عليه السّلام فرمود: هزار در علم را برايم گفت كه از هر درى هزار در ديگر گشوده شود. بشير كناسى مى‏گويد: از امام جعفر صادق عليه السّلام

به زبان ملامت و سرزنش، و گاهی به زبان تهدید، با آنها سخن می‌گوید و از هر دری برای آماده ساختن آنها وارد می‌شود. نخست می‌گوید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید

السلام» روايت آورده كه فرمود: براى بهشت، هشت در است. درى كه از آن، انبياء و صديقين داخل مى شوند، و درى كه از آن، شهداء و صالحين وارد مى شوند، و از پنج در

رزقه فاذا مات بكيا عليه : «هيچ مؤ منى نيست مگر اينكه درى در آسمان دارد كه عملش از آن بالا مى رود، و درى كه روزيش از آن نازل مى شود، هنگامى كه مى ميرد اين

از پدران و همسران و فرزندانشان شايسته بوده داخل آن شوند، و فرشتگان از هر درى بر آنها وارد مى شوند. (۲۳) درود بر شما براى آن صبرى كه كرديد، چه نيك است عاقبت

دنيا و آخرت‌ ‌از‌ نظر مردم‌ پنهان‌ ميدارد مگر اينكه‌ ‌خود‌ بندگان‌ پرده‌ دري‌ و هتّاكي‌ نمايند و غافر و غفور و غفّار «اسم‌ فاعل‌ صفة مشبهه‌، صيغه‌ مبالغه‌»

كوچك باشد و خواه بزرگ، بر حدّ شرك به خداست. و امير المؤمنين عليه السلام، درى از درهاى خدا بود كه نمى‏توان به نزد او رفت، مگر از آن در. و نيز راه خدا بود

تراوش نمايد مانند سكون در غرفه‌ها و منظرگاهها، و تعليم نوشتن كه جاسوس پرده‌درى، و تعليم تفسير سوره يوسف كه شمه‌اى از طرفه‌چينى زنان است، و امر به آموختن

گردند. چنان كه در دنيا هم با ارحام خود مصاحبت مى كردند. فرشتگان هم از هر درى بر ايشان در مى آيند، و سلام مى كنند. چون در دنيا اطاعات و عبادات مختلف به

برخورد مى كنيم . آيا داخل شدن از درهاى دوزخ به اين معنى است كه هر گروهى از درى وارد مى شوند؟ يا يك گروه از درهاى متعدد مى گذرند؟ به اين معنى كه دوزخ همانند

من فرموده است: در بهشت نهرى است كه جعفر ناميده مى‏شود، و بر كناره راست آن درّى سپيد است كه در آن هزار كاخ قرار دارد و در هر كاخى هزار كاخ جاى داده شده است،

در هر حال از من بترس ، و از هر حالى بيشتر آن موقعى بترس كه نعمتهايم از هر درى به سويت سرازير مى شود مبادا كارى كنى كه به زمينت زنم و ديگر به نظر رحمت به

اغواى شياطين، بساست كه در شرك مى‏افتد). و امير المؤمنين على عليه السلام، درى از درهاى خدا بود كه نمى‏توان به نزد خدا رفت، مگر از _____________________

فروزان » (مثل نوره كمشكوة فيها مصباح المصباح فى زجاجة الزجاجة كانها كوكب درى ). تفسير نمونه جلد ۱۴ صفحه ۴۷۶ و «اين چراغ با روغنى افروخته مى شود كه از درخت

ايمان نمى آورند به آن قرآن و بتحقيق سنت اقوام پيشين نيز چنين بود (۱۳) و اگر درى از آسمان به روى آنان بگشاييم و آنها مرتبا در آن بالا روند ( و عجائب قدرت ما

گفتيم يعنى پيامبران الهى از تمام وسائل هدايت و تبليغ استفاده كردند، و از هر درى ممكن بود وارد شدند تا در دل اين سياهدلان نفوذ كنند. و نيز ممكن است اشاره به

است. و نیز در حدیث دیگری از پیامبر صلّی اللّه علیه و آله می‌خوانیم: «بهشت دری دارد به نام «ریان» (سیراب شده) که تنها روزه داران از آن وارد می‌شوند. اثر

نكند چيزى به او داده نخواهد شد، پس از خدا بخواه تا به تو عطا شود، چرا كه هر درى را بكوبيد و اصرار كنيد سرانجام گشوده خواهد شد» . ۵ - در بعضى از روايات دعا

حضرت امام حسن و امام حسين عليهم السلام). «الزُّجاجَةُ كَأَنَّها كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ»، يعنى: «آن آبگينه از غايت لطافت و صفا گويا ستاره‏اى است درخشنده» (كه دفع

نگرديده و به دادگاه اسلامى كشيده نشده است «خداوند ستار العيوب » راضى به پرده درى نيست اما بعد از ثبوت جرم و بيرون افتادن راز از پرده استتار، و آلوده شدن جامعه

الملائكة يدخلون عليهم من كل باب سلام عليكم بما صبرتم : آنروز فرشتگان از هر درى بر مؤ منان وارد مى شوند، و به آنها مى گويند سلام بر شما به خاطر صبر و شكيبائيتان

هست . بعد از آنكه خانه ساخته شد، دو درب برايش درست كرد، يكى بطرف مشرق ، و درى ديگر طرف مغرب ، درب غربى مستجار ناميده شد، و سقف خانه را با تنه درختها، و

اين است كه به تو اجازه داد از او مسئلت كنى ، با اين كليد كه همان دعا است هر درى از درهاى نعمتهاى او را بخواهى مى توانى بگشائى ، و باران رحمت او را به سوى

آمدن هر حاجت است ، و مردم به آنچه نزد خدا دارند نمى رسند مگر به دعا، چون هيچ درى نيست كه وقتى بسيار كوبيده شود به روى كوبنده باز نگردد. مؤ لف : و در اين روايت

«صرفنا» در مورد آن بسيار مناسب است . قرآن با اين تعبير مى گويد: ما از هر درى وارد شديم ، و از هر راهى استفاده كرديم تا چراغ توحيد را در دل اين كوردلان

شعورى هست نفسى و باطنى ، كه چه بسا در آحادى از افراد انسان پيدا مى شود، و درى از غيب به رويش مى گشايد از عالمى كه وراى اين عالم است و در نتيجه به عجايبى

مثل ما فعل : كسى كه گرسنه اى را در ايام قحطى سير كند خدا او را در قيامت از درى از درهاى بهشت وارد مى سازد كه هيچ شخص ديگر از آن وارد نمى شود، جز كسى كه عملى

بدرستى جهنم وعده گاه همه آنان است (۴۳) جهنم كه داراى هفت در است و براى هر درى جزئى از ايشان اختصاص ‍ يافته (۴۴) بدرستى كه پرهيزگاران در بوستانها و چشمه

آيه مورد بحث است كه مى فرمايد: «لكل باب منهم جزء مقسوم: از ايشان براى هر درى قسمتى است تقسيم شده». چون ظاهر آن اين است كه خود جزء تقسيم شده بر درها است،

كرده كه فرمود خداى تعالى براى معصيت خانه اى و صندوقى قرار داده ، و براى آن درى درست كرده ، و آن در را قفل كرده ، و براى آن قفل كليدى هست ، و آن شراب است

خواهد اين بى حسابى را برساند. نه اينكه از هر چيز حتى از نكبت و بدبختى هم درى به رويشان گشوديم ، براى اينكه گر چه كلمه ، « كل شى ء » عام است ، ليكن قرينه