التغابن ١٠

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ الَّذِينَ‌ کَفَرُوا وَ کَذَّبُوا بِآيَاتِنَا أُولٰئِکَ‌ أَصْحَابُ‌ النَّارِ خَالِدِينَ‌ فِيهَا وَ بِئْسَ‌ الْمَصِيرُ

ترجمه

اما کسانی که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند اصحاب دوزخند، جاودانه در آن می‌مانند، و (سرانجام آنها) سرانجام بدی است!

|و كسانى كه كافر شده و آيات ما را تكذيب كردند اهل آتشند كه در آن ماندگار خواند بود، و بد سر انجامى است
و كسانى كه كفر ورزيده، و آيات ما را تكذيب كرده‌اند، آنان اهل آتشند [و ] در آن ماندگار خواهند بود، و چه بد سرانجامى است.
و آنان که کافر شدند و آیات ما را تکذیب کردند آنها اهل آتش دوزخ و در آن جاودان مخلّدند و آنجا بسیار بد منزلگاهی است.
و آنان که کافر شدند و آیات ما را انکار کردند، اهل آتش اند و در آن جاودانه اند، و بد بازگشت گاهی است!
و آنان كه كفر ورزيدند و آيات ما را تكذيب كردند اهل آتشند. در آن جاودانه‌اند و جهنم بد سرانجامى است.
و کسانی که به آیات ما کفر و انکار ورزیده‌اند، اینان دوزخیانند، جاودانه در آنند و بد سرانجامی است‌
و كسانى كه كافر شدند و آيات ما را دروغ انگاشتند، اينانند دوزخيان كه در آن جاودانه‌اند، و بد بازگشتگاهى است.
و کسانی که کافر بشوند و آیات ما را تکذیب بکنند، آنان دوزخیانند جاودانه در آنجا می‌مانند، و چه سرانجام و جایگاه بدی (که دارند!).
و کسانی که کافر شدند و با آیاتمان (همان‌ها و ما را) تکذیب کردند، آنان -جاودانه- همراهان آتشند. و چه بد سرانجامی است.
و آنان که کفر ورزیدند و تکذیب کردند آیتهای ما را آنانند یاران آتش جاودانان در آن و چه زشت است آن جایگاه‌

But as for those who disbelieve and denounce Our revelations—these are the inmates of the Fire, dwelling therein forever; and what a miserable fate!
ترتیل:
ترجمه:
التغابن ٩ آیه ١٠ التغابن ١١
سوره : سوره التغابن
نزول : ٨ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٤
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْمَصِیرُ»: (نگا: بقره / انفال / ، توبه / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ خالِدِينَ فِيها وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «10»

و كسانى كه كفر ورزيدند و آيات ما را تكذيب كردند، همان‌ها اهل دوزخند در حالى كه هميشه در آن جا هستند و اين سرانجام بدى است.


«1». تفسير نورالثقلين.

«2». نور، 35.

جلد 10 - صفحه 80

نکته ها

«تغابن» به معناى آن است كه غبن‌ها جلوه مى‌كند، يعنى روز قيامت، كافران به خاطر ايمان نياوردن و فاسقان به خاطر نداشتن عمل صالح و مؤمنان به خاطر آن كه مى‌توانستند عمل بيشترى انجام دهند، همه به نوعى احساس خسارت، حسرت و غبن دارند، و شايد بدين معنى باشد كه در آن روز هركس به فكر آن است كه چگونه بار خود را به دوش ديگرى اندازد، همان‌گونه كه در قرآن صحنه‌هايى در اين زمينه مطرح است كه شيطان مى‌گويد: «مرا ملامت نكنيد، مقصّر خودتان هستيد» يا مجرم دوست دارد كه به جاى خود فرزند و تمام بستگان بلكه تمام مردم به جاى او به دوزخ رفته و او نجات يابد.

شايد تغابن به اين معنا باشد كه رهبران فاسد پيروان خود را مغبون كردند و پيروان نيز به خاطر اطاعت كوركورانه به رهبران فاسد فرصت فساد بيشترى داده و آنان را مغبون كردند كه اگر اطاعت آنان نمى‌شد، فساد آن‌ها اين همه توسعه نمى‌يافت. «1»

«يوم الجمع»، يكى از نام‌هاى قيامت است. چنانكه در آيه‌اى ديگر مى‌فرمايد: «وَ نُفِخَ فِي الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً» «2» در صور دميده شود و همه را يك جا جمع مى‌كنيم. مغبون كيست؟

در روايات مصاديقى براى مغبون مشخص شده كه به آن اشاره مى‌كنيم:

- هركس دو روزش يكسان باشد مغبون است. «من استوى يوماه فهو مغبون» «3»

- تكبّر و غرور، در دنيا سبب فقر و در آخرت موجب غبن است. «المغرور فى الدنيا مسكين و فى الآخرة مغبون» «4»

- كسى‌كه از نماز شب محروم شود، مغبون است. «فان المغبون من حرم قيام الليل» «5»

- در قيامت براى هر روز از ايام عمر، 24 خزينه و انبار باز مى‌شود و ساعاتى را كه انسان در آن كار خير نكرده به صورت خزينه خالى مى‌بيند و تأسفى غير قابل وصف مى‌خورد. «فيناله من‌


«1». تفسير الميزان.

«2». كهف، 99.

«3». بحارالانوار، ج 71، ص 173.

«4». بحارالانوار، ج 72، ص 173.

«5». بحارالانوار، ج 83، ص 127.

جلد 10 - صفحه 81

الغبن و الاسف على فواتها حيث كان متمكّناً من ان يملأها حسنات ما لا يوصف» «1»

- كسى‌كه جهاد در راه خدا را ترك كند، مغبون است. «من ترك الجهاد فى الله كان كالمغبون» «2»

در قيامت، دو گروه در برابر يكديگرند: گروه مغبون، «يَوْمُ التَّغابُنِ» و گروه رستگار. «ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»

در تربيت، بشارت و هشدار در كنار هم لازم است، آيه 9 بشارت به بهشت جاودان است و آيه 10، خطر دوزخ جاودان براى كافران.

پیام ها

1- قيامت، روز ياد كردنى است. ( «إِذْ»*، «إِذا»* و «يَوْمَ» در آغاز جمله، معمولًا به معناى آن است كه «ياد كن زمانى را كه») «يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ»

2- راه نجات از غبن، ايمان و عمل صالح است. «ذلِكَ يَوْمُ التَّغابُنِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ يَعْمَلْ صالِحاً»

3- ايمان، از عمل صالح جدا نيست. يُؤْمِنْ‌ ... يَعْمَلْ صالِحاً

4- عمل صالح، كفاره بدى‌هاست. «يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ»

5- تا پاك نشويم به بهشت نمى‌رويم. ابتدا بايد گناهان محو شود، سپس داخل بهشت شد. يُكَفِّرْ ... يُدْخِلْهُ‌

6- باغ‌ها و نهرهاى بهشتى، هم متعدّد است، هم دائمى و ابدى. جَنَّاتٍ‌ ... الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً

7- بزرگ‌ترين رستگارى آن است كه انسان با ايمان و عمل صالح وارد بهشت شود. «ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ خالِدِينَ فِيها وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «10»


«1» منهج الصادقين، جلد 9، صفحه 304 و 305.

جلد 13 - صفحه 196

وَ الَّذِينَ كَفَرُوا: و آنانكه كافر شدند به وحدانيت خدا و رسالت سيد انبياء صلّى اللّه عليه و آله و سلّم، وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا: و تكذيب كردند آيتهاى ما را كه قرآن يا معجزات پيغمبر آخر الزمان است، أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ: آن گروه كافران و مكذبان، مصاحب و ملازم آتش جهنمند، خالِدِينَ فِيها: در حالى كه باقيماندگانند در آن كه هرگز نميرند تا از آن عقوبت خلاص شوند، وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ:

و بد جاى بازگشتن است جهنم.

تنبيه: آيه شريفه آگاه فرمايد عاقبت و سر انجام مكلفين را بدين تقرير: آنان كه ايمان آورند به معتقدات حقه ايمانيه و بجا آورند اعمال شايسته و پسنديده خدا و رسول از طاعات و عبادات، وعده فرموده به دخول بهشت كه از تشريفات آن، نمونه‌اى ذكر نمايد: بوستانهائى كه جارى است زير قصرهاى آن نهرها با نعم بى‌پايان، و مخلد بودن در آن كه فنا و زوالى براى آنها نيست. و اما كسانى كه كافر شوند به خدا و رسول و تكذيب نمايند آيات سبحانى را، ايشانند ملازمان آتش جهنم، و بد جايگاهى است براى آنان. تأمل در اين بيان، هشيارى است براى اهل ايمان.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


ذلِكَ بِأَنَّهُ كانَتْ تَأْتِيهِمْ رُسُلُهُمْ بِالْبَيِّناتِ فَقالُوا أَ بَشَرٌ يَهْدُونَنا فَكَفَرُوا وَ تَوَلَّوْا وَ اسْتَغْنَى اللَّهُ وَ اللَّهُ غَنِيٌّ حَمِيدٌ «6» زَعَمَ الَّذِينَ كَفَرُوا أَنْ لَنْ يُبْعَثُوا قُلْ بَلى‌ وَ رَبِّي لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِما عَمِلْتُمْ وَ ذلِكَ عَلَى اللَّهِ يَسِيرٌ «7» فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ وَ النُّورِ الَّذِي أَنْزَلْنا وَ اللَّهُ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيرٌ «8» يَوْمَ يَجْمَعُكُمْ لِيَوْمِ الْجَمْعِ ذلِكَ يَوْمُ التَّغابُنِ وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ وَ يَعْمَلْ صالِحاً يُكَفِّرْ عَنْهُ سَيِّئاتِهِ وَ يُدْخِلْهُ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ خالِدِينَ فِيها أَبَداً ذلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ «9» وَ الَّذِينَ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ خالِدِينَ فِيها وَ بِئْسَ الْمَصِيرُ «10»

ترجمه‌

اين براى آنستكه امر از اين قرار بود كه آمدند آنها را پيغمبرانشان با حجّتهاى روشن پس گفتند آيا انسانى هدايت ميكند ما را پس كافر شدند و رو گرداندند و بى‌نياز گشت خدا و خدا بى‌نياز ستوده است‌

گمان كردند آنانكه كافر شدند كه هرگز برانگيخته نخواهند شد بگو آرى قسم بپروردگارم البته برانگيخته ميشويد پس البتّه خبر داده ميشويد بآنچه كرده‌ايد و اين بر خدا آسان‌


جلد 5 صفحه 214

است‌

پس ايمان آوريد بخدا و پيغمبر او و نورى كه فرستاديم و خدا بآنچه ميكنيد آگاه است‌

روز كه جمع ميكند شما را براى روز اجتماع آن روز مغبون نمودن مردم است يكديگر را و هر كه ايمان آورد بخدا و بجا آورد كار شايسته ميپوشد خدا از او بديهايش را و داخل ميكند او را در بهشتهائى كه جارى است از كنار درختان آنها نهرها جاودانيانند در آنها هميشه اين است كاميابى بزرگ‌

و آنانكه كافر شدند و تكذيب كردند آيت‌هاى ما را آنگروه اهل آتشند جاودانيانند در آن و بد بازگشتگاهى است آن.

تفسير

خداوند بيان فرموده سبب معذب شدن اقوام سابقه را بعذاب دنيا و آخرت باين تقريب كه اين براى آن بود كه پيغمبران آنها از طرف خداوند با معجزات كافيه آمدند نزد آنها و پيغام خدا را بآنها رساندند در اصول دين حق و فروع آن و آنها برسم تعجب گفتند آيا نوع بشر هدايت ميكنند ما را گويا انتظار داشتند ملائكه براى هدايت آنها بيايند پس كافر و رو گردان از قبول حق شدند و خدا هم مستغنى بود از طاعت آنها و براى انتفاع بندگان ارسال رسل فرموده بود يا خدا مستغنى شد با تمام حجّت از الزام آنها بطاعت و در هر حال خداوند بى نياز از همه چيز و همه كس بوده و هست و خواهد بود و ستوده و محمود و سزاوار ستايش است چه ستايش كننده‌ئى باشد چه نباشد ولى بوده و هست و خواهد بود چون تمام موجودات هميشه بر حسب حال و مقال مشغول بحمد و ثناى او ميباشند و يكى از عقائد باطله كفّار كه بيشتر موجب سرپيچى آنها از اطاعت خدا و پيغمبر ميشود آنستكه تصوّر ميكنند بعث و نشورى نيست و از روى تعجّب ميگويند آيا ميشود بعد از مردن و خاك شدن دو مرتبه ما زنده و مبعوث شويم لذا خداوند به پيغمبر خود فرموده كه بآنها بگو بلى قسم بپروردگارم البتّه مبعوث خواهيد شد و پس از آن نامه اعمال شما را بدست شما ميدهند و كاملا بحساب شما ميرسند و جزاى آنرا بشما ميدهند و اين كار كه بعث و نشور و حساب و جزا باشد براى خدا آسان است پس ايمان بياوريد بتوحيد خدا و نبوّت پيغمبر او و ولايت اماميكه منصوب است از طرف خدا براى بيان احكام چون در چند روايت از ائمه اطهار نور در اين آيه‌


جلد 5 صفحه 215

بامير المؤمنين و ائمه اطهار تفسير شده ولى مفسّرين آنرا بقرآن تفسير نموده‌اند و بنظر حقير چون قرآن بضميمه بيان امام روشن ميكند حقائق را اطلاق نور بر هر دو شده و مانعى ندارد و براى آنكه عامّه غافل از اينمعنى بودند در روايات بآن تذكر داده شده است و آگاه بودن خدا از اعمال بندگان محتاج به بيان نيست و اين بعث و حساب و جزا در روزى است كه جمع ميكند خداوند شما مردم را براى روز كه مقدّر شده كه جمع شوند خلق اوّلين و آخرين در آنروز با يكديگر كه روز قيامت است و آنروز روزى است كه مغبون ميكنند بعضى از مردم بعض ديگر را و ممتاز ميشود غابن از مغبون چون در دنيا لذّتهائى است و سختيهائى و در آخرت هم نعمتهائى است و عذابهائى و بعضى از مردم تحصيل مينمايند لذّتهاى دنيا را و اعراض ميكنند از نعيم آخرت و بعضى اقبال مينمايند بنعيم آخرت و اعراض ميكنند از لذات دنيا و آنروز معلوم ميشود كه اينها مغبون نمودند آنها را چون اينها به بهشت ميروند و آنها بجهنّم و نعيم بهشت و عذاب جهنّم قابل مقايسه نيست با لذائذ دنيا و سختيهاى آن و از بعضى روايات استفاده ميشود كه براى هر كس منزلى است در بهشت اگر سعيد باشد و منزلى است در جهنّم اگر شقى باشد و روز قيامت ارائه داده ميشود بسعيد منزل او در جهنّم بر فرض شقاوت براى مزيد تشكّر او و ارائه داده ميشود بشقى منزل او در بهشت بر فرض سعادت براى مزيد حسرت او و معلوم ميشود غابن كه و مغبون كيست چون سعداء منازل خوب اشقياء را گرفته و منازل بدشان را بآنها داده‌اند و آنها بعكس ميباشند و در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه روز قيامت اهل بهشت اهل جهنّم را مغبون مينمايند و ظاهرا براى بيان اينمعنى است كه خداوند فرموده هر كس ايمان بياورد بخدا و عمل نمايد بدستور پيغمبر و امام خداوند گناهان گذشته او را ميآمرزد و به بهشت ميرود و كاملا كامياب ميگردد و آنكسانيكه انكار نمودند مبدء و معاد را و تكذيب كردند پيغمبر و قرآن و امام را بجهنّم ميروند و مرجع و مئال آنها بسيار بد است و پاره‌اى از اين اخبار در اوائل سوره المؤمنون ذكر شد و اللّه اعلم بحقائق الامور.

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ الَّذِين‌َ كَفَرُوا وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا أُولئِك‌َ أَصحاب‌ُ النّارِ خالِدِين‌َ فِيها وَ بِئس‌َ المَصِيرُ «10»

و كساني‌ ‌که‌ كافر شدند و دروغ‌ پنداشتند آيات‌ ‌ما ‌را‌ اينها اصحاب‌ آتش‌ هستند و مخلد ‌در‌ ‌آن‌ و بد باز گشتي‌ ‌است‌.

وَ الَّذِين‌َ كَفَرُوا مكرر گفته‌ايم‌: كافر اقسام‌ زيادي‌ دارد منكر ‌خدا‌ مثل‌ طبيعي‌ و دهري‌، و مشرك‌ بجميع‌ اقسام‌ شرك‌ ذاتي‌ صفاتي‌ افعالي‌ عبادتي‌ نظري‌، منكر رسالت‌ و ‌لو‌ يك‌ نفر ‌آنها‌ ‌باشد‌ ‌که‌ مؤمن‌ كسي‌ ‌است‌ ‌که‌ ميگويد: لا نُفَرِّق‌ُ بَين‌َ أَحَدٍ مِن‌ رُسُلِه‌ِ، منكر يكي‌ ‌از‌ ضروريات‌ دين‌ مبدع‌ ‌در‌ دين‌، مرتد، منافق‌ تمام‌ كافر هستند و نجس‌ و مصداق‌ وَ الَّذِين‌َ كَفَرُوا.

جلد 17 - صفحه 41

وَ كَذَّبُوا بِآياتِنا تكذيب‌ آيات‌ الهي‌ شامل‌ ميشود تكذيب‌ قرآن‌ و ‌لو‌ يك‌ آيه ‌او‌، و تكذيب‌ ائمه طاهرين‌ و ‌لو‌ يك‌ نفر ‌آنها‌، و تكذيب‌ معجزات‌ انبياء و ‌لو‌ يك‌ معجزه ‌آنها‌ زيرا تمام‌ آيات‌ الهي‌ هستند ‌حتي‌ تكذيب‌ شئونات‌ ‌آنها‌ مثل‌ انكار عصمت‌ و طهارت‌ ‌آنها‌ و صفاتي‌ ‌که‌ ‌در‌ امامت‌ شرط ‌است‌ ‌از‌ حيث‌ حسب‌ و نسب‌ و ساير شئونات‌.

أُولئِك‌َ أَصحاب‌ُ النّارِ مصاحب‌ آتش‌ هستند و ‌از‌ آتش‌ جدايي‌ ندارند ‌از‌ حين‌ موت‌ و غسل‌ و كفن‌ و قبر و برزخ‌ و صحراي‌ محشر و جهنم‌، اما حين‌ موت‌ روحش‌ ‌را‌ ‌با‌ قالب‌ مثالي‌ ميبرند ‌در‌ آتش‌، و غسل‌ ‌او‌ آب‌ يكپارچه‌ آتش‌ ميشود، كفن‌ لباس‌ آتشي‌ ميشود، قبر حفرة ‌من‌ حفر النيران‌ ميشود دري‌ ‌از‌ جهنم‌ باو باز ميشود ‌در‌ برزخ‌ برهوت‌ ‌که‌ جهنم‌ عالم‌ برزخ‌ ‌است‌، ميبرند صحراي‌ محشر آتش‌ دور ‌آنها‌ ‌را‌ حلقه‌ ميزند جهنم‌ ‌در‌ طبقات‌ جحيم‌ جاي‌ گير ميشود بالاخره‌ جدايي‌ ‌از‌ آتش‌ ندارند.

خالِدِين‌َ فِيها ‌که‌ ديگر بيرون‌ آمدن‌ و خارج‌ شدن‌ و فاني‌ شدن‌ ندارند:

وَ يَأتِيه‌ِ المَوت‌ُ مِن‌ كُل‌ِّ مَكان‌ٍ وَ ما هُوَ بِمَيِّت‌ٍ وَ مِن‌ وَرائِه‌ِ عَذاب‌ٌ غَلِيظٌ ابراهيم‌ آيه 17.

وَ بِئس‌َ المَصِيرُ مصير انسان‌ ‌از‌ همان‌ حين‌ موت‌ ‌است‌ ‌که‌ روح‌ ‌از‌ بدن‌ خارج‌ ميشود و خطاب‌ ميرسد: وَ لَو تَري‌ إِذِ الظّالِمُون‌َ فِي‌ غَمَرات‌ِ المَوت‌ِ وَ المَلائِكَةُ باسِطُوا أَيدِيهِم‌ أَخرِجُوا أَنفُسَكُم‌ُ اليَوم‌َ تُجزَون‌َ عَذاب‌َ الهُون‌ِ بِما كُنتُم‌ تَقُولُون‌َ عَلَي‌ اللّه‌ِ غَيرَ الحَق‌ِّ وَ كُنتُم‌ عَن‌ آياتِه‌ِ تَستَكبِرُون‌َ انعام‌ آيه 93، و خطاب‌ ميرسد بملائكه‌ عذاب‌: خُذُوه‌ُ فَغُلُّوه‌ُ ثُم‌َّ الجَحِيم‌َ صَلُّوه‌ُ ثُم‌َّ فِي‌ سِلسِلَةٍ ذَرعُها سَبعُون‌َ ذِراعاً فَاسلُكُوه‌ُ الحاقة آيه 30 ‌الي‌ 32.

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 10)- در این آیه می‌افزاید: «اما کسانی که کافر شدند، و آیات ما را تکذیب کردند اصحاب دوزخند، جاودانه در آن می‌مانند، و (سر انجام آنها) سر انجام بدی است» (و الذین کفروا و کذبوا بآیاتنا اولئک اصحاب النار خالدین فیها و بئس المصیر).

در اینجا نیز، عامل بدبختی دو چیز شمرده شده است: «کفر» و «تکذیب آیات الهی» که ضد «ایمان» و «عمل صالح» است، و در نتیجه در آنجا سخن از بهشت جاویدان است و در اینجا از دوزخ همیشگی، آنجا فوز عظیم است و اینجا بئس المصیر و سر انجام مرگبار!

نکات آیه

۱ - کسانى که به کفر و تکذیب آیات الهى بپردازند، اهل دوزخ اند. (و الذین کفروا و کذّبوا بایتنا أُولئک أصحب النار)

۲ - وجود آیات و نشانه هاى گوناگون از خداوند، در پهنه جهان (کذّبوا بایتنا) مطلب یاد شده، از آمدن «بأیاتنا» به صورت صیغه جمع استفاده شده است.

۳ - آتش، وسیله عذاب الهى در دوزخ (أُولئک أصحب النار)

۴ - کافران تکذیب گر آیات الهى، به صورت دائمى و جاودانه در دوزخ جاى دارند. (و الذین کفروا ... أصحب النار خلدین فیها)

۵ - دوزخ، جایگاهى نامیمون و عاقبتى شوم (أصحب النار ... و بئس المصیر)

موضوعات مرتبط

  • آیات خدا: آثار تکذیب آیات خدا ۱; آیات آفاقى ۲; تکذیبگران آیات خدا۴; مکذبان آیات خدا ۱
  • جهنم: آتش جهنم ۳; جاودانان در جهنم ۴; فرجام شوم جهنم ۵
  • جهنمیان :۱
  • خدا: عذابهاى خدا ۳
  • عذاب: ابزار عذاب ۳
  • کافران :۱ تکذیبگرى کافران ۴ ۱; جاودانگى عذاب کافران ۴ ۱
  • کفر: آثار کفر ۱

منابع