الأحزاب ٥٠

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۷:۴۴ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

ای پیامبر! ما همسران تو را که مهرشان را پرداخته‌ای برای تو حلال کردیم، و همچنین کنیزانی که از طریق غنایمی که خدا به تو بخشیده است مالک شده‌ای و دختران عموی تو، و دختران عمّه‌ها، و دختران دایی تو، و دختران خاله‌ها که با تو مهاجرت کردند (ازدواج با آنها برای تو حلال است) و هرگاه زن با ایمانی خود را به پیامبر ببخشد (و مهری برای خود نخواهد) چنانچه پیامبر بخواهد می‌تواند او را به همسری برگزیند؛ امّا چنین ازدواجی تنها برای تو مجاز است نه دیگر مؤمنان؛ ما می‌دانیم برای آنان در مورد همسرانشان و کنیزانشان چه حکمی مقرّر داشته‌ایم (و مصلحت آنان چه حکمی را ایجاب می‌کند)؛ این بخاطر آن است که مشکلی (در ادای رسالت) بر تو نباشد (و از این راه حامیان فزونتری فراهم سازی)؛ و خداوند آمرزنده و مهربان است!

|اى پيامبر! ما براى تو آن همسرانى را كه مهرشان را داده‌اى حلال كرديم، و كنيزانى كه خدا از غنيمت جنگى در اختيار تو قرار داده، و دختران عمويت و دختران عمّه‌هايت و دختران دايى تو و دختران خاله‌هايت كه با تو مهاجرت كرده‌اند [ازدواج با آنها براى تو حلال اس
اى پيامبر، ما براى تو آن همسرانى را كه مَهْرشان را داده‌اى حلال كرديم، و [كنيزانى‌] را كه خدا از غنيمت جنگى در اختيار تو قرار داده، و دختران عمويت و دختران عمه‌هايت و دختران دايى تو و دختران خاله‌هايت كه با تو مهاجرت كرده‌اند، و زن مؤمنى كه خود را [داوطلبانه‌] به پيامبر ببخشد-در صورتى كه پيامبر بخواهد او را به زنى گيرد. [اين ازدواج از روى بخشش‌] ويژه توست نه ديگر مؤمنان. ما نيك مى‌دانيم كه در مورد زنان و كنيزانشان چه بر آنان مقرر كرده‌ايم، تا براى تو مشكلى پيش نيايد، و خدا همواره آمرزنده مهربان است.
ای پیغمبر (گرامی) ما زنانی را که مهرشان ادا کردی بر تو حلال کردیم و نیز کنیزانی را که به غنیمت خدا تو را نصیب کرد و ملک تو شد و نیز دختران عمو و دختران عمّه‌ها و دختران خالو و دختران خاله‌هایت را آنها که با تو از وطن خود هجرت کردند و نیز زن مؤمنه‌ای را که خود را به رسول (بی‌شرط و مهر) ببخشد و رسول هم به نکاحش مایل باشد، که این حکم (هبه و بخشیدن زن و حلال شدن او) مخصوص توست دون مؤمنان، که ما حکم زنان عقدی و کنیزان ملکی مؤمنان را (که پیشتر با شرایط و عدد و حقوق آنها بر شوهر همه را بیان کردیم) می‌دانیم که چه مقرر کرده‌ایم. (این زنان همه را که بر تو حلال کردیم و تو را مانند مؤمنان امّتت به احکام نکاح مقیّد نکردیم) بدین سبب است که بر وجود (عزیز) تو در امر نکاح هیچ حرج و زحمتی نباشد. و خدا را (بر بندگان، خصوص بر تو) مغفرت و رحمت بسیار است.
ای پیامبر! برایت حلال کردیم آن همسرانت را که مهرشان را داده ای و کنیزانی که خدا غنیمت به تو داده است و دختر عموها و دختر عمه ها و دختر دایی ها و دختر خاله هایت را که با تو مهاجرت نموده اند و زن مؤمنی که خود را به پیامبر [مجانی و بدون مهر] هبه کند، اگر پیامبر او را به همسری بخواهد؛ این حکم ویژه توست نه مؤمنان. یقیناً ما آنچه را در مورد همسران و کنیزانشان بر آنان لازم و مقرّر داشته ایم، می دانیم؛ [این گشایش در ازدواج] برای آن است که بر تو سختی و حَرَجی نباشد؛ و خدا همواره بسیار آمرزنده و مهربان است.
اى پيامبر، ما زنانى را كه مهرشان را داده‌اى و آنان را كه به عنوان غنايم جنگى كه خدا به تو ارزانى داشته است مالك شده‌اى و دختر عموها و دختر عمه‌ها و دختر داييها و دختر خاله‌هاى تو را كه با تو مهاجرت كرده‌اند بر تو حلال كرديم؛ و نيز زن مؤمنى را كه خود را به پيامبر بخشيده باشد، هرگاه پيامبر بخواهد او را به زنى گيرد. اين حكم ويژه توست نه ديگر مؤمنان. ما مى‌دانيم در باره زنانشان و كنيزانشان چه حكمى كرده‌ايم، تا براى تو مشكلى پيش نيايد. و خدا آمرزنده و مهربان است.
ای پیامبر، ما همسرانت را بر تو حلال داشته‌ایم، [یعنی‌] آنانی را که مهرشان را داده‌ای، و آنانی را که خداوند از طریق فی‌ء و غنیمت به تو بخشیده است، و ملک یمین تو هستند، و همچنین دختران عمویت و دختران عمه‌ات و دختران دایی‌ات، و دختران خاله‌ات که همراه با تو هجرت کرده‌اند، و نیز زن مؤمنی را که خویشتن را به پیامبر ببخشد -به شرط آنکه پیامبر بخواهد او را به همسری خود درآوردکه این خاص تو و نه سایر مؤمنان است، خود به خوبی می‌دانیم که برای ایشان در مورد همسرانشان و ملک یمینهایشان چه چیزهایی مقرر داشته‌ایم، تا [در نهایت‌] برای تو محظوری نباشد، و خداوند آمرزگار مهربان است‌
اى پيامبر، ما آن زنان تو را كه كابين ايشان را داده باشى و آن [كنيزانى‌] را كه از آنچه خداوند از بهره جنگ بر تو ارزانى داشته مالك شده‌اى، و دختران عمويت و دختران عمه‌هايت و دختران دايى‌ات و دختران خاله‌هايت را كه با تو مهاجرت كرده باشند و نيز زن مؤمنى را چنانچه خويشتن را به پيامبر ببخشد- بدون مهر-، اگر پيامبر خواهد كه او را به زنى گيرد، براى تو حلال كرديم [و اين‌] تنها ويژه توست نه ديگر مؤمنان- همانا مى‌دانيم كه بر آنان درباره همسرانشان و آنچه مالك آن شده‌اند- كنيزان- چه مقرر كرده‌ايم- تا بر تو هيچ تنگى نباشد و خدا آمرزگار و مهربان است.
ای پیغمبر! ما برای تو (جهت توفیق در کار تبلیغ دعوت و چیزهای دیگر) حلال کرده‌ایم همسرانت را که مهرشان را پرداخته‌ای، و همچنین کنیزانی را که خدا در جنگ بهره‌ی تو ساخته است، و عموزادگان، و عمّه‌زادگان، و دائی‌زادگان و خاله‌زادگانی که با تو مهاجرت کرده‌اند، و زن باایمانی که خویشتن را به پیغمبر ببخشد و پیغمبر بخواهد او را به ازدواج خود درآورد، که (این یکی) خاصّ تو است و برای سائر مؤمنان جایز نیست (بدون مهریّه و از راه هبه، زنی را به ازدواج خود درآورند). ما خودمان می‌دانیم برای مؤمنان در مورد همسرانشان و کنیزانشان چه احکامی (همچون نفقه و مهریّه و شاهدان عقد و عدم تجاوز از چهار زن) مقرّر می‌داریم. (اشاره‌ای به علم خود، یعنی سرچشمه‌ی احکام گذشته به خاطر آن است) تا این که (از احکامی که خاصّ تو است دلتنگ نبوده و) رنجی گریبانگیر تو نشود. خداوند آمرزنده و مهربان است.
هان ای پیامبر برجسته! ما همواره برای تو (آن) همسرانت را که مَهرشان را داده‌ای حلال کردیم و کنیزانی را که خدا از غنیمت بدون جنگ بر تو به شایستگی برگشت داده و دختران عمویت را، و دختران عمّه‌هایت را و دختران دایی‌ات را و دختران خاله‌هایت را، که (همگی) با تو مهاجرت کرده‌اند، و زن مؤمنی را که خود را (داوطلبانه) به پیامبر ببخشد، در صورتی که پیامبر بخواهد او را به همسری برگزیند، بدین‌حال ویژ‌ه‌ی توست و نه دیگر مؤمنان. ما نیک می‌دانیم که در مورد زنان و کنیزانشان چه بر آنان - به گونه‌ای حتمی - مقرّر کرده‌ایم، تا برای تو تنگنایی پیش نیاید. و خدا بی‌گمان بسی پوشنده‌ی رحمتگر بر ویژگان بوده است.
ای پیمبر همانا حلال ساختیم برایت همسران تو را آنان که مزد ایشان را پرداختی و آنچه را مالک است یمین تو از آنچه خدا بهره جنگ به تو ارزانی داشت و دختران عمّت را و دختران عمّه‌هایت را و دختران خالت را و دختران خاله‌هایت را که هجرت کردند با تو و زنی مؤمنه را اگر ببخشد خویشتن را به پیمبر اگر خواهد پیمبر که همسر گیردش تنها از آن تو است این و نرسد به مؤمنان همانا دانستیم آنچه را بایسته کردیم بر ایشان در همسرانشان و آنچه دارا است دستهای ایشان تا نباشد بر تو سخت آمدنی و بوده است خدا آمرزنده مهربان‌


الأحزاب ٤٩ آیه ٥٠ الأحزاب ٥١
سوره : سوره الأحزاب
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَحْلَلْنَا»: حلال کرده‌ایم. جائز نموده‌ایم. «أُجُورَهُنَّ»: مهریّه‌های ایشان (نگا: نساء / و ، مائده / ممتحنه / ). «أَفَآءَ اللهُ عَلَیْکَ»: غنیمت تو کرده و بهره جنگی تو ساخته است. «إِن وَهَبَتْ نَفْسَهَا لِلنَّبِیِّ»: اگر خود را هبه‌ی پیغمبر کرد و مهریّه‌ای را نخواست. «خَالِصَةً لَکَ»: ویژه تو است. واژه (خَالِصَةً) حال (إِمْرَأَةً) است، و صفت مصدر محذوف است و تقدیر چنین است: هِبَةً خَالِصَةً. «لِکَیْلا»: تا این که. مقصود این است، احکامی که اختصاص به تو دارد، و احکامی که به سایر مؤمنان مربوط است، از علم و حکمت صادر می‌شود و هیچ یک از این احکام و مقرّرات بی‌حساب نیست.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - زنانى که به ازدواج پیامبر(ص) درآمده اند و آن حضرت، مهریه آنان را پرداخته (و یا برعهده گرفته) بر او حلال اند. (یأیّها النبىّ إنّا أحللنا لک أزوجک الّ-تى ءاتیت أجورهنّ)

۲ - پیامبر(ص)، همسران متعددى داشته است. (أزوجک الّ-تى ءاتیت أجورهنّ)

۳ - پرداخت مهریه به همسر، در صدراسلام، امرى رایج و لازم بوده است. (أزوجک الّ-تى ءاتیت أجورهنّ)

۴ - ازدواج با زن در صورت پرداخت مهریه، حلال است. (إنّا أحللنا لک أزوجک الّ-تى ءاتیت أجورهنّ)

۵ - مهریه زنان، به منزله پاداشى براى آنان است. (ءاتیت أجورهنّ) مراد از «اُجور» طبق گفته مفسران، مهریه هاى زنان است. تعبیر از «صداق» به «اُجور» نکته یاد شده را مى رساند.

۶ - حلّیّت همسران پیامبر(ص) با پرداخت مهریه آنان، حکمى الهى است. (إنّا أحللنا لک أزوجک الّ-تى ءاتیت أجورهنّ)

۷ - پیامبر(ص) نیز موظف بود که مهر همسران خود را بپردازد. (أزوجک الّ-تى ءاتیت أجورهنّ)

۸ - تعیین مهریه در ازدواج، بهتر از عدم تعیین آن است.* (أزوجک الّ-تى ءاتیت أجورهنّ) «آتیت» شامل بر عهده گرفتن نیز مى شود و از به کار گیرى چنین تعبیرى براى پیامبر(ص) به دست مى آید که مناسب است مهریه زن، یا پرداخت شود و یا تعیین گردد و بر عهده باشد.

۹ - کنیزهایى که از طریق فىء عاید پیامبر(ص) شده بود، براى آن حضرت حلال بود. (إنّا أحللنا لک ... ملکت یمینک ممّا أفاء اللّه علیک)

۱۰ - به غنیمت گرفتن زنان کافر، در شرایطى خاص، مباح است. (إنّا أحللنا لک ... ما ملکت یمینک ممّا أفاء اللّه علیک) مراد از «ملک یمین» کنیزانى بوده اند که از دشمن به اسارت درمى آمدند. این که خداوند آنان را براى پیامبر(ص) حلال دانسته، فرع بر جایز بودن اصل آن است.

۱۱ - انسانِ برده را، مالک شدن، جایز و مباح است. (إنّا أحللنا لک ... و ما ملکت یمینک ... و ما ملکت أیمنهم)

۱۲ - پیامبر(ص)، از اموال به دست آمده از دشمنان، سهمى داشته است. این سهم را خداوند تعیین کرده است. (ممّا أفاء اللّه علیک) «فىء» در اصطلاح، به مالى گفته مى شود که بدون جنگ از دشمن گرفته شود.

۱۳ - اموالى که از دشمنان به دست مسلمانان مى افتد، فىء است و تصرف در آن (با رعایت ضوابط) جایز است. (إنّا أحللنا ... و ما ملکت یمینک ممّا أفاء اللّه علیک)

۱۴ - کافرانى که به دست مسلمانان اسیر مى شوند، مملوک اند. (و ما ملکت یمینک ممّا أفاء اللّه علیک)

۱۵ - ازدواج پیامبر(ص) با دختر عموهاى خود که مهاجرت کرده بودند، جایز و روا بود. (إنّا أحللنا لک ... و بنات عمّک ... الّ-تى هاجرن معک) قید «اللاتى هاجرن معک» قید احترازى است و غیر مهاجرها را از حکم بیرون مى کند.

۱۶ - ازدواج پیامبر(ص) با دخترعمه هایش که مهاجرت کرده بودند روا بود. (إنّا أحللنا لک ... و بنات عمّ-تک)

۱۷ - ازدواج حضرت رسول(ص) با دختر دایى هایش که مهاجرت کرده بودند، روا بود. (إنّا أحللنا لک ... و بنات خالک)

۱۸ - ازدواج حضرت رسول(ص) با دختر خاله هایش که مهاجرت کرده بودند، روا بود. (إنّا أحللنا لک ... بنات خلتک)

۱۹ - هبه کردن زنان مؤمن، خودشان را بر پیامبر(ص) مباح و جایز است. (إنّا أحللنا لک ... و امرأة مؤمنة إن وهبت نفسها للنبىّ)

۲۰ - در صورتى که زنى مؤمن، خود را، بدون صداق بر پیامبر(ص) هبه مى کرد، او براى آن حضرت حلال و مباح بود. (إنّا أحللنا لک ... و امرأة مؤمنة إن وهبت نفسها للنبىّ)

۲۱ - هبه کردن زنى، خود را براى همسرى پیامبر(ص)، حکمى ویژه آن حضرت است و هیچ مؤمنى، مشمول آن نمى شود. (و امرأة مؤمنة إن وهبت نفسها للنبىّ ... خالصة لک من دون المؤمنین)

۲۲ - مباح و حلال شدن زنى که خود را بر پیامبر(ص) هبه کرده، در صورتى است که آن حضرت، او را بپذیرد. (و امرأة مؤمنة إن وهبت نفسها للنبىّ إن أراد النبىّ أن یستنکحها)

۲۳ - تنها زنان مؤمن مى توانند خود را بر پیامبر(ص) هبه کنند. (و امرأة مؤمنة إن وهبت نفسها للنبىّ إن أراد النبىّ أن یستنکحها)

۲۴ - زوجیت زنى براى پیامبر(ص) با غیر صیغه عقد رایج، یعنى با صیغه هبه نیز تحقق پیدا مى کند. (و امرأة مؤمنة إن وهبت نفسها للنبىّ) آیه، درصدد شمارش زنانى است که مى توانند به همسرى پیامبر(ص) درآیند. از این مطلب استفاده مى شود که مورد «امرأة مؤمنة إن وهبت نفسها» غیر از آن زنانى است که آن حضرت، از طریق عقد ازدواج با آنان ازدواج مى کند. «أحللنا» و نیز «إن أراد النبىّ أن یستنکحها» قرینه اند بر این که این مورد با صیغه «وهبت نفسى لک» تحقق مى یابد و نیاز به صیغه عقد رایج نیست.

۲۵ - آنچه که درباره ازدواج هاى پیامبر(ص) مقدر شده بود، براى مؤمنان مصلحت نیست. (خالصة لک من دون المؤمنین قد علمنا ما فرضنا علیهم فى أزوجهم) جمله «قد علمنا...» یا معترضه و یا حال سببى براى «المؤمنین» است. برداشت بالا، براساس احتمال دوم است. بنابراین، مفاد آنچه درباره مؤمنان آمده چنین مى شود: «حکم هبه زن جهت ازدواج، ویژه پیامبر(ص) است، نه مؤمنان; چه این که ما مى دانیم آنچه را که براى آنان درباره همسران شان و یا همسرگزینى شان، تعیین کردیم، شایسته است و آنچه مربوط به پیامبر(ص) است به مصلحت آنها نیست».

۲۶ - مؤمنان، داراى احکامى تعیین شده در ازدواج اند. (قد علمنا ما فرضنا علیهم فى أزوجهم) «فى» ظرف مجازى است براى این که بیان کند مراد از «أزواج» خود همسران نیستند بلکه احکام مربوط به همسران است.

۲۷ - مؤمنان، درباره همسران شان، احکامى تعیین شده دارند. (قد علمنا ما فرضنا علیهم فى أزوجهم)

۲۸ - احکام تعیین شده درباره همسران مؤمنان، برخاسته از علم خداوند است. (قد علمنا ما فرضنا علیهم فى أزوجهم)

۲۹ - کنیز گرفتن، احکامى تعیین شده دارد. (قد علمنا ما فرضنا علیهم فى ... و ما ملکت أیمنهم)

۳۰ - داشتن کنیز، امرى جایز و مباح است. (قد علمنا ما فرضنا علیهم فى ... و ما ملکت أیمنهم)

۳۱ - اختصاص احکام ویژه اى براى ازدواج پیامبر(ص)، به منظور رفع مشقت و حرج از آن حضرت است. (إنّا أحللنا لک أزوجک ... و ما ملکت یمینک ... لکیلا یکون علیک حرج)

۳۲ - خداوند، «غفور» (بسیار آمرزنده) و «رحیم» (بسیار با مهر) است. (و کان اللّه غفورًا رحیمًا)

۳۳ - آمرزندگى خداوند، همراه مهر و شفقت است. (و کان اللّه غفورًا رحیمًا)

۳۴ - تشریع احکامى اختصاصى براى پیامبر(ص) به منظور رفع حرج از آن حضرت، برخاسته از آمرزندگى و رحمت خداوند است. (لکیلا یکون علیک حرج و کان اللّه غفورًا رحیمًا)

موضوعات مرتبط

  • ازدواج: احکام ازدواج ۴، ۲۶، ۲۷; ازدواج با دخترخاله ۱۸; ازدواج با دختردایى ۱۷; ازدواج با دخترعمو ۱۵; ازدواج با دخترعمه ۱۶; ازدواج با زنان مهاجر ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸; ازدواج با لفظ هبه ۲۴; مهریه در ازدواج ۸
  • اسماء و صفات: رحیم ۳۲; غفور ۳۲
  • اسیر: احکام اسیر ۱۰، ۱۴; بردگى اسیران کافر ۱۴
  • برده: احکام برده ۱۱، ۱۴، ۲۹، ۳۰; مالکیت بر برده ۱۱
  • خدا: آثار آمرزشهاى خدا ۳۴; آثار رحمت خدا ۳۴; رحمت خدا ۳۳; علم خدا ۲۸; ویژگى آمرزشهاى خدا ۳۳
  • زن: اباحه غنیمت زنان کافر ۱۰
  • غنیمت: احکام غنیمت ۱۰
  • فىء: احکام فىء ۱۲، ۱۳; تصرف در فىء ۱۳
  • کنیز: اباحه کنیز ۳۰
  • مؤمنان: احکام همسران مؤمنان ۲۷، ۲۸; ازدواج مؤمنان ۲۶، ۲۷; کنیزان مؤمنان ۲۹
  • محمد(ص): اختصاصات محمد(ص) ۲۰، ۲۱، ۲۴، ۲۵، ۳۱، ۳۴; ازدواج محمد(ص) ۱، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۲۲، ۲۴، ۲۵; چندهمسرى محمد(ص) ۲; حلیت زن موهوبه براى محمد(ص) ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳; دخترخاله محمد(ص) ۱۸; دختردایى محمد(ص) ۱۷; دخترعموى محمد(ص) ۱۵; دخترعمه محمد(ص) ۱۶; رفع سختى از محمد(ص) ۳۱، ۳۴; فلسفه ازدواج محمد(ص) ۳۱; فىء به محمد(ص) ۹، ۱۲; کنیزان محمد(ص) ۹; مسؤولیت محمد(ص) ۷; مهریه همسران محمد(ص) ۱، ۶، ۷
  • مهریه: آثار مهریه ۴; تعیین مهریه ۸
  • همسر: پاداش همسر ۵; مهریه همسر ۴، ۵; مهریه همسر در صدراسلام ۳

منابع