غافر ١٥: تفاوت میان نسخهها
(افزودن جزییات آیه) |
(←تفسیر) |
||
خط ۴۱: | خط ۴۱: | ||
المیزان= | المیزان= | ||
{{ نمایش فشرده تفسیر| | {{ نمایش فشرده تفسیر| | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۷#link308 | آيات ۱۳ - ۲۰ سوره | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۷#link308 | آيات ۱۳ - ۲۰ سوره مؤمن]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۷#link309 | اقامه دو حجت بر توحيد، با بيان | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۷#link309 | اقامه دو حجت بر توحيد، با بيان اين كه انزال رزق، فقط از ناحيه خداست]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۸#link310 | معناى | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۸#link310 | معناى اين كه خداى تعالى، «رَفِيعُ الدّرَجَات» است]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۸#link312 | وجه نامگذاری روز قيامت، به «يَومُ التّلَاق» و روز «بروز» برای خداوند]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۸#link312 | وجه | *[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۸#link315 | احتجاج بر توحيد، با بيان اين كه: «خدا، قضاى به حق مى كند»]] | ||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۸#link316 | بحث روایتی: (رواياتى درباره برخی از آیات گذشته)]] | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۸#link315 | احتجاج بر | |||
*[[تفسیر:المیزان جلد۱۷_بخش۳۸#link316 | رواياتى درباره | |||
}} | }} |
نسخهٔ کنونی تا ۲۷ آذر ۱۴۰۱، ساعت ۱۲:۲۹
کپی متن آیه |
---|
رَفِيعُ الدَّرَجَاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلَى مَنْ يَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاَقِ |
ترجمه
غافر ١٤ | آیه ١٥ | غافر ١٦ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«رَفِیعُ الدَّرَجَاتِ»: صاحب مقامات بالا و مراتب والا. یعنی خدا درجات کمال و اوصاف جلال او آن قدر بالا است که کمال و جلالی در مقابلش کمال و جلال نیست، و همای بلند پرواز عقل و علم بشری هرگز به ذیل آن هم نمیرسد، چه رسد به اوج آن. عظیمالصّفات. برخی رفیعالدّرجات را به معنی برافرازنده آسمانها (نگا: زادالمسیر) و بالا برنده درجات بندگان (نگا: نمونه) دانستهاند. بعضی هم گفتهاند: درجات و مقامات در دست خدا است و به هر کس که بخواهد میدهد (نگا: کشّاف). «ذُوالْعَرْشِ»: خالق و مالک عرش. دارای تخت و سریر سلطنت جهان هستی. «الرُّوحَ»: وحی (نگا: نحل / شوری / ). «مِنْ أَمْرِهِ»: به فرمان خود. «یَوْمَ التَّلاق»: روز قیامت است که در آن پیشینیان و پسینیان و زمینیان و آسمانیان به همدیگر میرسند و یکدیگر را ملاقات میکنند، و هر کسی با اعمالی که کرده است رو به رو میشود و سزا و جزای آن را میبیند. یاء تلاقی در رسمالخطّ قرآنی حذف شده است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
يُنَزِّلُ الْمَلاَئِکَةَ بِالرُّوحِ... (۵) يُنَزِّلُ الْمَلاَئِکَةَ بِالرُّوحِ... (۵) نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الْأَمِينُ (۱) تَعْرُجُ الْمَلاَئِکَةُ وَ الرُّوحُ... (۲)
قُلْ إِنَ رَبِّي يَقْذِفُ... (۰) وَ إِنَّهُ لَتَنْزِيلُ رَبِ... (۰) عَلَى قَلْبِکَ لِتَکُونَ مِنَ... (۱) بِلِسَانٍ عَرَبِيٍ مُبِينٍ (۰) مِنَ اللَّهِ ذِي الْمَعَارِجِ (۱)
تفسیر
- آيات ۱۳ - ۲۰ سوره مؤمن
- اقامه دو حجت بر توحيد، با بيان اين كه انزال رزق، فقط از ناحيه خداست
- معناى اين كه خداى تعالى، «رَفِيعُ الدّرَجَات» است
- وجه نامگذاری روز قيامت، به «يَومُ التّلَاق» و روز «بروز» برای خداوند
- احتجاج بر توحيد، با بيان اين كه: «خدا، قضاى به حق مى كند»
- بحث روایتی: (رواياتى درباره برخی از آیات گذشته)
تفسیر نور (محسن قرائتی)
رَفِيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ «15»
او داراى درجات رفيع (و) صاحب عرش است، (و) از طرف خود فرشتهى وحى (روح الامين) را بر هر كس از بندگانش كه بخواهد مىفرستد تا مردم را از روز ملاقات (و قيامت) بترساند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
رَفِيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ «15»
رَفِيعُ الدَّرَجاتِ: بلند كننده درجههاى بندگان است از ملائكه و انبياء و اولياء و ساير اهل ايمان. و شبههاى نيست كه علوّ درجه بقدر معرفت و طاعت باشد، هر چند عبادت بيشتر باشد درجه رفيعتر خواهد بود، لذا درجات انبياء بر اولياء و اولياء بر مؤمنان مقدم، و مؤمنان نسبت بهم به حسب ايمان تفاوت دارند: ذُو الْعَرْشِ: صاحب عرش عظيم و خالق آن.
تنبيه:
تخصيص اين دو صفت كه به ذكر، تنبيه است بر صمديت او سبحانه از حيثيت معقول و محسوس، كه دلالت دارد بر تفرد سبحانه در الوهيت، زيرا هر كه درجات كمال او بر وجهى باشد كه عقول از ادراك آن عاجز و رفع مراتب و نصب مقامات جميع مخلوقات در تحت قدرت او باشد و عرش كه اصل عالم جسمانى است در قبضه اقتدار او، پس چگونه غير مىتواند با او شريك باشد حقيقتا، و البته عقل سليم ابا خواهد داشت.
بعد از تقرير توحيد تمهيد نبوت را فرمايد: يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ: او القا نمايد وحى را از فرمان خود «تسميه آن به روح به جهت آنكه سبب حيات قلب دين است، چنانچه روح سبب حيات بدن است». عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ: القا نمايد وحى را به هر كه خواهد از بندگان خود. نزد بعضى مراد از روح قرآن و يا
جلد 11 - صفحه 290
جبرئيل است، بهر تقدير فرمايد منصب و رسالت را خدا عطا فرمايد به هر كه خواهد از اهل استحقاق، لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ: تا بترساند آن رسول به وحى الهى مردمان را از روز ملاقات، يعنى روزى كه ارواح با اجساد ملاقات كنند، يا خلق اولين و آخرين با هم جمع شوند، يا معبودان با عابدان، يا مظلومان با ظالمان جمع، يا هر عاملى با عمل خود ملاقات.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
قالُوا رَبَّنا أَمَتَّنَا اثْنَتَيْنِ وَ أَحْيَيْتَنَا اثْنَتَيْنِ فَاعْتَرَفْنا بِذُنُوبِنا فَهَلْ إِلى خُرُوجٍ مِنْ سَبِيلٍ «11» ذلِكُمْ بِأَنَّهُ إِذا دُعِيَ اللَّهُ وَحْدَهُ كَفَرْتُمْ وَ إِنْ يُشْرَكْ بِهِ تُؤْمِنُوا فَالْحُكْمُ لِلَّهِ الْعَلِيِّ الْكَبِيرِ «12» هُوَ الَّذِي يُرِيكُمْ آياتِهِ وَ يُنَزِّلُ لَكُمْ مِنَ السَّماءِ رِزْقاً وَ ما يَتَذَكَّرُ إِلاَّ مَنْ يُنِيبُ «13» فَادْعُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ «14» رَفِيعُ الدَّرَجاتِ ذُو الْعَرْشِ يُلْقِي الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلى مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ لِيُنْذِرَ يَوْمَ التَّلاقِ «15»
يَوْمَ هُمْ بارِزُونَ لا يَخْفى عَلَى اللَّهِ مِنْهُمْ شَيْءٌ لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ لِلَّهِ الْواحِدِ الْقَهَّارِ «16» الْيَوْمَ تُجْزى كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ لا ظُلْمَ الْيَوْمَ إِنَّ اللَّهَ سَرِيعُ الْحِسابِ «17»
ترجمه
گفتند پروردگارا ميراندى ما را دوبار و زنده گرداندى ما را دوبار پس اعتراف كرديم بگناهانمان پس آيا بسوى بيرون رفتن راهى هست
اين براى آنست كه چون خوانده ميشد خدا بتنهائى كفر ميورزيديد و اگر شرك آورده ميشد باو ميگرويديد پس حكم براى خداى بلند مرتبه بزرگ است
او است كسيكه مينمايد بشما آيتهايش را و ميفرستد براى شما از آسمان روزى را و پند نميگيرد مگر كسيكه بازگشت مينمايد
پس بخوانيد خدا را با آنكه خالص كنندگان باشيد براى او دين را و اگر چه ناخوش داشته باشند كافران
او بلند كننده رتبهها داراى مقرّ سلطنت است القاء ميكند روان را از امر خود بر هر كه ميخواهد از بندگانش تا بيم دهد از روز ملاقات
روز كه آنان ظاهر شوندگانند پوشيده نميباشد بر خدا از آنان چيزى براى كيست پادشاهى آنروز براى خداوند يكتاى داراى قهر و غلبه است
آنروز جزا داده ميشود هر كس بآنچه كسب كرد نيست ستمى در آنروز همانا خداوند زود حساب است.
تفسير
خداوند سبحان نقل فرموده كلام كفار سابق الذّكر را بعد از ورود
جلد 4 صفحه 519
در جهنّم كه عرضه ميدارند پروردگارا دو مرتبه ما را ميراندى يكمرتبه در دنيا و يكمرتبه در قبر و دو مرتبه زنده نمودى يكمرتبه در قبر و يكمرتبه در قيامت چون براى سؤال قبر مردم زنده ميشوند و بعد از آن ميميرند و پس از اين اظهار اقرار مينمايند بگناهان خودشان و از خداوند درخواست مينمايند كه آنها را از جهنّم اخراج فرمايد و بدنيا برگرداند تا مردمان خوبى شوند ولى افسوس كه ديگر محلّى براى اجابت اين درخواست باقى نمانده چون دنيا تمام شده و نوبت بآخرت رسيده لذا خداوند از جواب آنها صرف نظر فرموده بيان تقصيرشان را ميفرمايد كه اين عذاب شما براى آنستكه وقتى پيغمبر فرمود بگوئيد خدائى نيست جز خداى يگانه قبول ننموديد و منكر شديد و وقتى شياطين جنّى و انسى براى شما معبودهاى باطل را يادآورى مينمودند تصديق ميكرديد و امروز حكم و فصل خصومت و تميز بين حق و باطل با خداوند بلند مرتبهئى است كه احدى بمرتبه او نميرسد و بزرگ است بقدريكه بوصف نميگنجد و حكم فرموده بخلود شما در جهنّم و شريك و عديل و معارضى ندارد كه بتواند حكم او را تغيير دهد و پس از اين مقال خداوند متعال دليل توحيد خود را يادآورى فرموده كه آيات و نشانههاى آن در تمام عالم ظاهر و هويدا است و از آن جمله نزول موجبات روزى بندگان است از آسمان و متذكر و متنبّه بوجود خداوند يگانه قادر كريم رحيم نميشود مگر كسيكه از وادى غفلت پاى بيرون نهد و در درياى فكرت غوطهور گردد و رجوع نمايد از خلق بحق تا بشناسد او را و شكر نعمتش را بجا آورد پس بخوانيد خدا را و خالص كنيد دين خود را از شرك براى او اگر چه مخالف رأى و دلخواه كفّار و مشركين باشد و بدانيد كه خداوند مرتبه و درجه بندگانرا هر قدر قابل و لايق باشند بلند ميكند تا ميرساند بمقام قاب قوسين او أدنى و القاء ميكند روح ايمان كامل و مقدّس را از عالم امر كه فوق عالم خلق است بر كسانيكه بخواهد از بندگان خود مانند اوّل شخص عالم امكان و خاندان عظيم الشّأن او چنانچه قمّى ره نقل فرموده آن روح القدس است كه اختصاص به پيغمبر صلى اللّه عليه و اله و ائمه اطهار دارد براى آنكه بترسانند مردم را از عذاب روز قيامت كه روز ملاقات خلق اولين و آخرين است با يكديگر و روز ملاقات آنها است نتيجه اعمالشانرا و قمّى ره نقل فرموده كه روز ملاقات اهل آسمان و زمين
جلد 4 صفحه 520
است با يكديگر و منافات با آنچه ذكر شد ندارد و محتمل است مراد از رفيع الدّرجات بودن خداوند در اعلى درجات جمال و جلال و صفات كمال باشد و مراد از عرش مكرّر ذكر شده است و در روز قيامت تمام مردم از قبرها ظاهر و بارز شوند و تمام اسرار و ضمائرشان آشكار گردد و با زيادى و كثرتى كه دارند كوچكترين چيزى از ذوات و احوال و اعمال و اوصاف آنها بر خدا مخفى و پوشيده نيست و در آنروز تمام قدرتها و سلطنتهاى ظاهرى نابود است لذا وقتى از مردم سؤال ميشود كه امروز سلطنت با چه كس است همه يكمرتبه بلسان حال و مقال از صميم قلب جواب ميدهند از آن خداوند يگانه قهّار است و از روايت علوى در توحيد استفاده ميشود كه خدا سؤال ميكند و انبيا و حجج جواب ميدهند و هر كس بجزاى عملش ميرسد و بكسى ظلم نميشود كه از ميزان استحقاقش كمتر اجر ببرد يا بيشتر معذّب گردد و هيچ كارى خدا را از كار ديگر باز نميدارد لذا در يك چشم بهم زدن بحساب تمام خلق رسيدگى ميفرمايد و ظاهرا اين سؤال و جواب يكمرتبه ديگر از خداوند با خودش بتنهائى واقع ميشود و آن بين نفخه اوّل و دوم است كه در بعضى از روايات ذكر شده است
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
رَفِيعُ الدَّرَجاتِ ذُو العَرشِ يُلقِي الرُّوحَ مِن أَمرِهِ عَلي مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ لِيُنذِرَ يَومَ التَّلاقِ «15»
خدايي که رفيع است اعلي درجات صاحب عرش اعظم است القاء ميشود روح از امر او بر هر که بخواهد از بندگان خود براي اينكه انذار كند بندگان را روزي که تمام ملاقات ميكنند.
رَفِيعُ الدَّرَجاتِ رفيع بمعني فاعلي يعني رافع الدّرجات بعضي گفتند
جلد 15 - صفحه 362
«رافع درجات الانبياء و الاولياء و المؤمنين» در بهشت که هر كدام باندازه معرفت و تقوي و اعمال صالحه درجات آنها بالا ميرود بعضي گفتند «رافع السّماوات» که هر سمائي فوق سماء ديگر است تا كرسي و عرش بعضي گفتند «عالي الصفات» است که صفات او علم، قدرت، حيات، ساير صفات كماليه و جماليه الي غير النهايه است و بنظر ميآيد که در همين دنيا درجات انبياء و ائمّه، و مؤمنين را بالا ميبرد چنانچه ميفرمايد تِلكَ الرُّسُلُ فَضَّلنا بَعضَهُم عَلي بَعضٍ، بقره آيه 254 وجود مقدس نبي اكرم افضل از كلّ انبياء بعد ائمه اطهار بعد انبياء اولوا العزم ثم الّا مثل فالامثل سپس علماء اينکه امّت که فرمود
(علماء امّتي كانبياء بني اسرائيل
ثمّ المؤمنين بعضي بر بعضي).
ذُو العَرشِ که محيط بجميع عوالم است باحاطه قيوميه.
يُلقِي الرُّوحَ بعضي گفتند روح الامين جبرئيل صاحب وحي الهيست بر انبياء و چنانچه ميفرمايد وَ إِنَّهُ لَتَنزِيلُ رَبِّ العالَمِينَ نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الأَمِينُ عَلي قَلبِكَ لِتَكُونَ مِنَ المُنذِرِينَ- شعراء آيه 192 الي 194 بعضي گفتند قرآن و كتب آسمانيست که بر انبياء القاء شده بعضي گفتند نبوت است بهر که مشيّتش، تعلق بگيرد بعضي گفتند وحي است و در خبر از حضرت صادق (ع) مرويست در ذيل آيه يَومَ يَقُومُ الرُّوحُ وَ المَلائِكَةُ صَفًّا- نبأ آيه 37- اينكه روح مخلوقيست اعظم از ملائكه و چندين هزار سر دارد و در هر سري چندين هزار لسان دارد، اقول: و لو اينكه در قرآن از براي روح اطلاقاتي دارد و همچنين در اخبار حتي روح انساني و حيواني و نباتي و جمادي لكن در اينکه آيه آنچه بنظر نزديكتر ميآيد و اللّه العالم اينكه مقام نبوّت و رسالت و ولاية و امامت، و وصايت است و معني القاء جعل است و موافق مفاد آيه شريفه اللّهُ أَعلَمُ حَيثُ يَجعَلُ رِسالَتَهُ- انعام آيه 124 که جعل نبوت و رسالت و امامت باختيار ناس نيست خدا ميداند كي لياقت اينکه نوع مناصب را دارد.
مِن أَمرِهِ امر الهي همان جعل است.
جلد 15 - صفحه 363
عَلي مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ هر که لياقت داشته باشد.
لِيُنذِرَ يَومَ التَّلاقِ که جميع ملائكه و جنّ و انس حتّي حيوانات و وحوش مجتمع ميشوند و يكديگر را ملاقات ميكنند.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 15)- این آیه خدا را با چند وصف مهم از اوصافش توصیف کرده، میگوید: «او درجات (بندگان صالح) را بالا میبرد» (رَفِیعُ الدَّرَجاتِ).
او در علمش بلند مرتبه است، و در قدرتش نیز بلند مرتبه، تمام اوصاف کمال و جمالش آن قدر مرتفع و بالاست که همای بلند پرواز و دانش بشری هرگز به اوج آن نمیرسد.
سپس میافزاید: «او صاحب عرش است» (ذُو الْعَرْشِ).
سر تا سر عالم هستی تحت قدرت و حکومت اوست.
ج4، ص260
در سومین توصیف میگوید: «روح (مقدس) را به فرمانش بر هر کسی از بندگانش که بخواهد القاء میکند» (یُلْقِی الرُّوحَ مِنْ أَمْرِهِ عَلی مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ).
این روح همان قرآن و مقام نبوت و وحی است که مایه حیات دلها و همانند روح در پیکر انسانی است.
جالب این که در آیات پیشین سخن از نزول باران و ارزاق جسمانی در میان بود و در اینجا سخن از نزول وحی و رزق روحانی است.
اکنون ببینیم هدف از القای «روح القدس» بر پیامبران چیست؟ و آنها این راه پر نشیب و فراز و طولانی و پر مشقت را برای چه هدفی تعقیب میکنند؟
در آخرین جمله آیه به این سؤال پاسخ داده شده، میگوید: «هدف این است «تا (مردم را) از روز ملاقات [روز رستاخیز] بیم دهد»! (لِیُنْذِرَ یَوْمَ التَّلاقِ).
روزی که بندگان با پروردگارشان از طریق شهود باطنی ملاقات میکنند.
روزی که گذشتگان و آیندگان همه با هم تلاقی دارند.
روز ملاقات پیشوایان حق و باطل با پیروانشان.
روز لقای مستضعفین و مستکبرین و ملاقات ظالم و مظلوم.
روز دیدار انسانها و فرشتگان.
و بالأخره روز تلاقی انسان با اعمال و گفتار و کردارش و با دادگاه عدل خداوند.
نکات آیه
۱ - خداوند، بلند مرتبه و داراى منزلت رفیع (رفیع الدرجت) درباره «رفیع الدرجات» دو دیدگاه وجود دارد: ۱- واژه «رفیع» صفت مشبهه مى باشد که به فاعل خود (الدرجات) اضافه گردیده است. بودن این آیه در مقام برشمردن اوصاف خداوند، تأیید کننده این احتمال است. ۲- صیغه مبالغه از اسم فاعل (رافع); یعنى، بالابرنده مى باشد که به مفعول خود اضافه شده است. مانند مفاد آیه «یرفع اللّه الذین آمنوا منکم و الذین أوتوا العلم درجات»، (مجادله (۵۸) آیه ۱۱) و آیه «و هو الذى جعلکم خلائف الأرض و رفع بعضکم فوق بعض درجات»، (انعام (۶) آیه ۱۶۵).
۲ - خداوند بالا برنده درجات و منزلت هاى موجودات مستعد کمال (رفیع الدرجت)
۳ - تفاوت و گوناگونى درجه ها و منزلت هاى موجودات (انسان ها، فرشتگان و...) (رفیع الدرجت)
۴ - خداوند فرمان رواى جهان هستى است. (ذو العرش) «عرش» به معناى تخت فرمان روایى است و صاحب عرش بودن خداوند (ذوالعرش)، کنایه از سیطره کامل خداوند بر جهان هستى و فرمان روایى مطلق او بر آن است.
۵ - جهان هستى، داراى مرکز اداره و فرمان روایى به نام (عرش) (ذو العرش)
۶ - القاى وحى به پیامبران به فرمان خداوند بوده است. (یلقى الروح من أمره) «روح» در اصل به معناى مایه حیات و وسیله حیات بخش انسان است (قاموس المحیط); ولى طبق نظر مفسران در این آیه در معناى کنایى به کار رفته و مقصود از آن وحى الهى است که مایه حیات معنوى انسان ها مى باشد.
۷ - گزینش پیامبران براى دریافت وحى، وابسته به مشیت خداوند و از شؤون اختصاصى او است. (یلقى الروح من أمره على من یشاء)
۸ - عبودیت خداوند، زمینه ساز شایستگى انسان براى دریافت وحى (یلقى الروح من أمره على من یشاء من عباده)
۹ - وحى، حیات بخش انسان و جامعه است. (یلقى الروح من أمره على من یشاء من عباده) از نام گذارى وحى به روح، برداشت یاد شده استفاده مى شود.
۱۰ - انذار و اخطار مردم درباره قیامت، از وظایف اصلى پیامبران (یلقى الروح ... على من یشاء من عباده لینذر یوم التلاق) در برداشت یاد شده، فاعل «لینذر»، ضمیرى دانسته شده که به «من» موصول باز مى گردد.
۱۱ - آشنا شدن مردم با معاد و باور داشتن آن، از اهداف نزول وحى (یلقى الروح ... لینذر یوم التلاق)
۱۲ - قیامت، روز به هم رسیدن بندگان و آشنا شدن آنان از حال یکدیگر (یوم التلاق) «تلاق» به معناى التقا و به هم رسیدن است. مقصود از آن در آیه شریفه، به هم رسیدن بندگان در روز قیامت است و یا ملاقات بندگان با خدا است که در این صورت معناى مجازى آن (روبه رو شدن با کیفر و پاداش الهى) مراد است.
۱۳ - قیامت، روز روبه رو شدن بندگان با کیفر و پاداش الهى (یوم التلاق)
۱۴ - «یوم التلاق» از نام هاى قیامت (یوم التلاق)
روایات و احادیث
۱۵ - «عن أبى عبداللّه(ع) قال: «یوم التلاق» یوم یلتقى أهل السماء و أهل الأرض...;[۱] از امام صادق(ع) روایت شده که: «یوم التلاق» روزى است که اهل آسمان و زمین با یکدیگر ملاقات مى کنند...».
موضوعات مرتبط
- آفرینش: حاکم آفرینش ۴; مرکز تدبیر آفرینش ۵
- اسماء و صفات: ذوالعرش ۴; رفیع الدرجات ۱
- انبیا: انذارهاى انبیا ۱۰; مسؤولیت انبیا ۱۰; منشأ گزینش انبیا ۷
- انذار: انذار از قیامت ۱۰
- ایمان: اهمیت ایمان به معاد ۱۱
- حیات: عوامل حیات ۹
- خدا: آثار مشیت خدا ۷; اختصاصات خدا ۲، ۷; افعال خدا ۲; اوامر خدا ۶
- عبادت: آثار عبادت خدا ۸
- عرش: نقش عرش ۵
- قیامت: پاداش در قیامت ۱۳; کیفر در قیامت ۱۳; ملاقات در قیامت ۱۲، ۱۵; نامهاى قیامت ۱۴; ویژگیهاى قیامت ۱۲، ۱۳، ۱۵
- کمال: منشأ کمال ۲
- محمد(ص): منشأ وحى به محمد(ص) ۶
- موجودات: مراتب کمال موجودات ۳
- وحى: زمینه دریافت وحى ۸; فلسفه نزول وحى ۱۱; منشأ وحى ۷; نقش وحى ۹
- یوم التلاق: ۱۴
منابع
- ↑ معانى الأخبار، ص ۱۵۶، ح ۱; نورالثقلین، ج ۴، ص ۵۱۴، ح ۲۴.