روایت:من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۱۶۲۳

از الکتاب


آدرس: من لا يحضره الفقيه، جلد ۲، كِتَابُ الْحَج

روي صفوان بن مهران الجمال عن الصادق جعفر بن محمد ع قال :

سَارَ وَ أَنَا مَعَهُ فِي‏ اَلْقَادِسِيَّةِ حَتَّى أَشْرَفَ عَلَى‏ اَلنَّجَفِ‏ فَقَالَ هُوَ اَلْجَبَلُ اَلَّذِي اِعْتَصَمَ بِهِ اِبْنُ جَدِّي‏ نُوحٍ ع‏ فَقَالَ‏ سَآوِي إِلى‏ََ جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ اَلْمََاءِ فَأَوْحَى اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ يَا جَبَلُ أَ يَعْتَصِمُ بِكَ مِنِّي أَحَدٌ فَغَارَ فِي اَلْأَرْضِ وَ تَقَطَّعَ إِلَى‏ اَلشَّامِ‏ ثُمَّ قَالَ ع اِعْدِلْ بِنَا قَالَ فَعَدَلْتُ بِهِ فَلَمْ يَزَلْ سَائِراً حَتَّى أَتَى‏ اَلْغَرِيَ‏ فَوَقَفَ عَلَى اَلْقَبْرِ فَسَاقَ اَلسَّلاَمَ مِنْ‏ آدَمَ‏ عَلَى نَبِيٍّ نَبِيٍّ ع وَ أَنَا أَسُوقُ اَلسَّلاَمَ مَعَهُ حَتَّى وَصَلَ اَلسَّلاَمَ إِلَى‏ اَلنَّبِيِّ ص‏ ثُمَّ خَرَّ عَلَى اَلْقَبْرِ فَسَلَّمَ عَلَيْهِ وَ عَلاَ نَحِيبُهُ ثُمَّ قَامَ فَصَلَّى أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ وَ فِي خَبَرٍ آخَرَ سِتَّ رَكَعَاتٍ وَ صَلَّيْتُ مَعَهُ وَ قُلْتُ لَهُ يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ‏ مَا هَذَا اَلْقَبْرُ قَالَ هَذَا اَلْقَبْرُ قَبْرُ جَدِّي‏ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع‏


من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۱۶۲۲ حدیث من لايحضره الفقيه جلد ۲ ش ۱۶۲۴
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : من لايحضره الفقيه - جلد ۲
بخش : كتاب الحج
عنوان : حدیث امام جعفر صادق (ع) در کتاب من لا يحضره الفقيه جلد ۲ كِتَابُ الْحَج‏‏ بَابُ مَوْضِعِ قَبْرِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع‏
موضوعات :

ترجمه

‏محمد جواد غفارى, من لا يحضره الفقيه - جلد ۳ - ترجمه على اكبر و محمد جواد غفارى و صدر بلاغى, ۵۰۱

صفوان بن مهران جمّال از امام صادق، جعفر بن محمد عليه السّلام روايت كرده است كه: آن امام، كه من در صحبت او بودم، در قادسيه براه افتاد، تا مشرف بر نجف شد پس فرمود: آن همان كوهى است كه پسر جدّم نوح عليه السّلام به آن پناه برد، و گفت: بكوهى پناه خواهم برد كه مرا از آب نگاه دارد. پس خداى عزّ و جلّ به آن وحى فرستاد كه: اى كوه، آيا كسى از خشم من بتو پناه ميبرد؟ پس آن كوه بزمين فرو رفت، و چنان متلاشى شد كه قطعات آن تا سرزمين شام پراكنده گشت. سپس امام عليه السّلام فرمود: مسير ما را تغيير ده، پس من چنين كردم، و او همچنان راه مى‏پيمود تا سرزمين غريّ، پس كنار قبر بايستاد و سلام را بسوى آدم و يكايك پيمبران بفرستاد، و من نيز هماهنگ با او سلام همى فرستادم، تا آنكه نوبت سلام بر پيمبر صلّى اللَّه عليه و آله رسيد، سپس بروى قبر درافتاد، و بر صاحب قبر سلام‏ فرستاد، و صداى گريه‏اش بلند شد، آنگاه بپاخاست، و چهار ركعت (و در خبرى ديگر شش ركعت) نماز بگزارد، و من نيز با او نماز كردم، و گفتم: اى فرزند رسول خدا اين قبر از آن كيست؟ فرمود: اين قبر از آن جدّم على بن ابى طالب عليه السّلام است.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)