روایت:الکافی جلد ۸ ش ۲۰۳

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۸، كِتَابُ الرَّوْضَة

علي بن ابراهيم عن عبد الله بن محمد بن عيسي عن صفوان بن يحيي عن حنان قال سمعت ابي يروي عن ابي جعفر ع قال :

كَانَ‏ سَلْمَانُ‏ جَالِساً مَعَ نَفَرٍ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏ فِي اَلْمَسْجِدِ فَأَقْبَلُوا يَنْتَسِبُونَ وَ يَرْفَعُونَ فِي أَنْسَابِهِمْ حَتَّى بَلَغُوا سَلْمَانَ‏ فَقَالَ لَهُ‏ عُمَرُ بْنُ اَلْخَطَّابِ‏ أَخْبِرْنِي مَنْ أَنْتَ وَ مَنْ أَبُوكَ وَ مَا أَصْلُكَ فَقَالَ أَنَا سَلْمَانُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ‏ كُنْتُ ضَالاًّ فَهَدَانِي اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ‏ بِمُحَمَّدٍ ص‏ وَ كُنْتُ عَائِلاً فَأَغْنَانِي اَللَّهُ‏ بِمُحَمَّدٍ ص‏ وَ كُنْتُ مَمْلُوكاً فَأَعْتَقَنِي اَللَّهُ‏ بِمُحَمَّدٍ ص‏ هَذَا نَسَبِي وَ هَذَا حَسَبِي قَالَ فَخَرَجَ‏ رَسُولُ اَللَّهِ ص‏ وَ سَلْمَانُ‏ رَضِيَ اَللَّهُ عَنْهُ يُكَلِّمُهُمْ فَقَالَ لَهُ‏ سَلْمَانُ‏ يَا رَسُولَ اَللَّهِ‏ مَا لَقِيتُ مِنْ هَؤُلاَءِ جَلَسْتُ مَعَهُمْ فَأَخَذُوا يَنْتَسِبُونَ وَ يَرْفَعُونَ فِي أَنْسَابِهِمْ حَتَّى إِذَا بَلَغُوا إِلَيَّ قَالَ‏ عُمَرُ بْنُ اَلْخَطَّابِ‏ مَنْ أَنْتَ وَ مَا أَصْلُكَ وَ مَا حَسَبُكَ فَقَالَ‏ اَلنَّبِيُّ ص‏ فَمَا قُلْتَ لَهُ يَا سَلْمَانُ‏ قَالَ قُلْتُ لَهُ أَنَا سَلْمَانُ بْنُ عَبْدِ اَللَّهِ‏ كُنْتُ ضَالاًّ فَهَدَانِي اَللَّهُ عَزَّ ذِكْرُهُ‏ بِمُحَمَّدٍ ص‏ وَ كُنْتُ عَائِلاً فَأَغْنَانِي اَللَّهُ عَزَّ ذِكْرُهُ‏ بِمُحَمَّدٍ ص‏ وَ كُنْتُ مَمْلُوكاً فَأَعْتَقَنِي اَللَّهُ عَزَّ ذِكْرُهُ‏ بِمُحَمَّدٍ ص‏ هَذَا نَسَبِي وَ هَذَا حَسَبِي فَقَالَ‏ رَسُولُ اَللَّهِ ص‏ يَا مَعْشَرَ قُرَيْشٍ‏ إِنَّ حَسَبَ اَلرَّجُلِ دِينُهُ وَ مُرُوءَتَهُ خُلُقُهُ وَ أَصْلَهُ عَقْلُهُ وَ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِنََّا خَلَقْنََاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ََ وَ جَعَلْنََاكُمْ شُعُوباً وَ قَبََائِلَ‏ لِتَعََارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اَللََّهِ أَتْقََاكُمْ‏ ثُمَّ قَالَ‏ اَلنَّبِيُ‏ ص‏ لِسَلْمَانَ‏ لَيْسَ لِأَحَدٍ مِنْ هَؤُلاَءِ عَلَيْكَ فَضْلٌ إِلاَّ بِتَقْوَى اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ إِنْ كَانَ اَلتَّقْوَى لَكَ عَلَيْهِمْ فَأَنْتَ أَفْضَلُ


الکافی جلد ۸ ش ۲۰۲ حدیث الکافی جلد ۸ ش ۲۰۴
روایت شده از : امام محمّد باقر عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۸
بخش : كتاب الروضة
عنوان : حدیث در کتاب الكافي جلد ۸ كِتَابُ الرَّوْضَة‏‏‏ خُطْبَةٌ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع‏
موضوعات :

ترجمه

هاشم رسولى محلاتى, الروضة من الكافی جلد ۱ ترجمه رسولى محلاتى, ۲۶۲

حنان گويد: شنيدم از پدرم كه از امام باقر عليه السّلام روايت مى‏كرد كه آن حضرت فرمود: سلمان با چند تن از قريش در مسجد (مدينه) بود، آنها شروع كردند بنقل نسب و نژاد خود و هر يك نسب خويش را بالا ميبرد تا رسيدند بسلمان، عمر بن خطاب بدو گفت: تو بگو كيستى و پدرت كيست و أصل و نسبت چيست؟ سلمان فرمود: منم سلمان فرزند بنده خدا كه گمراه بودم و خداى عز و جل بوسيله محمد (ص) هدايتم كرد، و بينوا بودم و خداوند بوسيله محمد (ص) توانگرم ساخت، و برده بودم خداوند بوسيله محمد (ص) مرا آزاد كرد، اين بود نسب من، و اين است حسب من. رسول خدا (ص) در همين حال كه سلمان مشغول گفتگوى با آنها بود بنزدشان آمد، پس سلمان بدان حضرت عرضكرد: اى رسول خدا من از دست اينان چه كشيدم! پهلويشان نشستم و اينها شروع كردند بذكر نسبهاى خود و هر كدام نسب خود را بالا برد تا بمن رسيدند عمر بن خطاب بمن گفت: تو كيستى و اصل و نسبت چيست؟ پيغمبر (ص) فرمود: اى سلمان تو در پاسخ او چه گفتى؟ عرضكرد: من بدو گفتم: من سلمان فرزند بنده خدا هستم كه گمراه بودم و خداوند عز ذكره بوسيله محمد (ص) مرا هدايت فرمود، و بينوا بودم و خداى عز ذكره بوسيله محمد (ص) توانگرم ساخت، و برده بودم و خداى عز ذكره بوسيله محمد (ص) آزادم كرد! اين است نسب و حسب من! رسول خدا (ص) فرمود: اى گروه قريش همانا حسب مرد دين او است و مردانگيش اخلاق او است، و اصل و نسبش عقل و خرد او است، خداى عز و جل فرموده: «اى مردم ما شما را از مرد و زن آفريديم و جماعتها و قبيله‏هايتان كرديم تا همديگر را بشناسيد (و گر نه) براستى كه گراميترين شما در نزد خدا پرهيزكارترين شما است» (سوره حجرات آيه ۱۳) سپس رسول خدا (ص) بسلمان فرمود: هيچ كداميك از اينها بر تو برترى و فضيلتى ندارند جز بتقوى (و ترس) از خداى عز و جل، و اگر تقواى تو بر آنها بچربد تو برتر از آنهائى.

حميدرضا آژير, بهشت كافى - ترجمه روضه كافى‏, ۲۲۷

حنان مى‏گويد: شنيدم پدرم از امام باقر عليه السّلام روايت مى‏كرد كه فرمود: سلمان با چند تن از قريشيان در مسجد نشسته بود. آنان سخن گفتن پيرامون نسب و نژاد خود راآغاز كردند و هر يك نسب خويش را بالا مى‏برد تا نوبت به سلمان رسيد. عمر بن خطّاب به او گفت: بگو تو كيستى و پدرت كيست و اصل و نسبت چيست؟ سلمان گفت: من سلمان، فرزند بنده خدايم كه گمراه بودم و خداى عزّ و جل در پرتو وجود محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم هدايتم نمود، و بينوا بودم و خداوند به كمك محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مرا توانگر ساخت. برده‏اى بودم كه خداوند به بركت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم آزادم كرد. اين بود نسب و حسب من. امام باقر عليه السّلام مى‏فرمايد: رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم در حالى كه سلمان هنوز مشغول گفتگو با آنها بود به نزدشان آمد. سلمان به حضرت صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم عرض كرد: يا رسول اللَّه! من از دست اينان چه كشيدم! با آنها همنشين شدم و هر يك نژاد خود را بيان مى‏كرد و نژاد خود را بالا مى‏برد تا نوبت به من رسيد و عمر بن خطّاب به من گفت: تو كيستى و اصل و نسبت كدام است؟ پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: تو در پاسخ چه گفتى؟ سليمان عرض كرد: گفتم: من سلمان پسر بنده خدايم كه گمراه بودم و خداى عزّ و جل در پرتو وجود محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم هدايتم نمود، و بينوا بودم و خداوند به كمك محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم مرا توانگر ساخت. برده‏اى بودم كه خداوند به بركت محمّد صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم آزادم كرد، و اين بود حسب و نسب من. پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم فرمود: اى قريشيان! حسب مرد، دين اوست و جوانمردى او اخلاق اوست و ريشه‏اش خرد اوست و خداوند مى‏فرمايد: .. إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى‏ وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ ... «۱». سپس پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم به سلمان فرمود: هيچ يك از اينها جز به تقوا بر تو برترى ندارند، و اگر تقواى تو بيش از آنها باشد تو از آنها برترى. __________________________________________________

(۱) «ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و ملّتها و قبيله‏ها گردانديمتان تا يك ديگر را بشناسيد. همانا گرامى‏ترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست» (سوره حجرات/ آيه ۱۳).


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)