روایت:الکافی جلد ۲ ش ۸۱۲

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر

عنه عن احمد بن محمد عن محمد بن سنان عن عبد الاعلي قال سمعت ابا عبد الله ع يقول :

إِنَّهُ لَيْسَ مِنِ اِحْتِمَالِ أَمْرِنَا اَلتَّصْدِيقُ لَهُ وَ اَلْقَبُولُ فَقَطْ مِنِ اِحْتِمَالِ‏ أَمْرِنَا سَتْرُهُ وَ صِيَانَتُهُ مِنْ غَيْرِ أَهْلِهِ فَأَقْرِئْهُمُ اَلسَّلاَمَ وَ قُلْ لَهُمْ رَحِمَ اَللَّهُ عَبْداً اِجْتَرَّ مَوَدَّةَ اَلنَّاسِ إِلَى نَفْسِهِ حَدِّثُوهُمْ بِمَا يَعْرِفُونَ وَ اُسْتُرُوا عَنْهُمْ مَا يُنْكِرُونَ ثُمَّ قَالَ وَ اَللَّهِ مَا اَلنَّاصِبُ لَنَا حَرْباً بِأَشَدَّ عَلَيْنَا مَئُونَةً مِنَ اَلنَّاطِقِ عَلَيْنَا بِمَا نَكْرَهُ فَإِذَا عَرَفْتُمْ مِنْ عَبْدٍ إِذَاعَةً فَامْشُوا إِلَيْهِ وَ رُدُّوهُ عَنْهَا فَإِنْ قَبِلَ مِنْكُمْ وَ إِلاَّ فَتَحَمَّلُوا عَلَيْهِ بِمَنْ يَثْقُلُ عَلَيْهِ وَ يَسْمَعُ مِنْهُ فَإِنَّ اَلرَّجُلَ مِنْكُمْ يَطْلُبُ اَلْحَاجَةَ فَيَلْطُفُ‏ فِيهَا حَتَّى تُقْضَى لَهُ فَالْطُفُوا فِي حَاجَتِي كَمَا تَلْطُفُونَ فِي حَوَائِجِكُمْ فَإِنْ هُوَ قَبِلَ مِنْكُمْ وَ إِلاَّ فَادْفِنُوا كَلاَمَهُ تَحْتَ أَقْدَامِكُمْ وَ لاَ تَقُولُوا إِنَّهُ يَقُولُ وَ يَقُولُ فَإِنَّ ذَلِكَ يُحْمَلُ عَلَيَّ وَ عَلَيْكُمْ أَمَا وَ اَللَّهِ لَوْ كُنْتُمْ تَقُولُونَ مَا أَقُولُ لَأَقْرَرْتُ أَنَّكُمْ أَصْحَابِي هَذَا أَبُو حَنِيفَةَ لَهُ أَصْحَابٌ وَ هَذَا اَلْحَسَنُ اَلْبَصْرِيُ‏ لَهُ أَصْحَابٌ وَ أَنَا اِمْرُؤٌ مِنْ‏ قُرَيْشٍ‏ قَدْ وَلَدَنِي‏ رَسُولُ اَللَّهِ ص‏ وَ عَلِمْتُ‏ كِتَابَ اَللَّهِ‏ وَ فِيهِ تِبْيَانُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ بَدْءِ اَلْخَلْقِ وَ أَمْرِ اَلسَّمَاءِ وَ أَمْرِ اَلْأَرْضِ وَ أَمْرِ اَلْأَوَّلِينَ وَ أَمْرِ اَلْآخِرِينَ وَ أَمْرِ مَا كَانَ وَ أَمْرِ مَا يَكُونُ‏ كَأَنِّي أَنْظُرُ إِلَى ذَلِكَ نُصْبَ عَيْنِي‏


الکافی جلد ۲ ش ۸۱۱ حدیث الکافی جلد ۲ ش ۸۱۳
روایت شده از : امام جعفر صادق عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۲
بخش : كتاب الإيمان و الكفر
عنوان : حدیث امام جعفر صادق (ع) در کتاب الكافي جلد ۲ كتاب الإيمان و الكفر‏‏ بَابُ الْكِتْمَان‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۴, ۶۵۷

از عبد الأعلى كه شنيدم امام صادق (ع) مى‏فرمود: راستش اين است كه پذيرش امامت تنها همان باور كردن و قبول داشتن نيست، از پذيرفتن امامت: نهان كردن آن و حفظ آن از نااهل است، به آنها سلام برسان و به آنها بگو: خدا رحمت كند بنده‏اى را كه دوستى مردم را به خود جلب كند، با مردم چيزى را بگوئيد كه مى‏فهمند و مى‏شناسند و از آنها نهان كنيد آنچه را منكرند، سپس فرمود: به خداوند سوگند آنكه شمشير دشمنى به روى ما بكشد، به ما ناگوارتر تمام نمى‏شود از آنكه سخن بر زبان ما بگويد كه ما آن را بد داريم، چون از بنده‏اى بفهميد كه راز را فاش مى‏كند، نزد او برويد و او را از آن باز داريد و اگر از شما بپذيرد (كه بسيار خوب) و گر نه كسى را بر او وادار كنيد كه بر او گران آيد و از او بشنود، به راستى از شما هر كه حاجتى دارد، در باره آن خرده بينى كند تا بر آورده شود، شما در حاجت من هم خرده بينى و چاره‏جوئى كنيد چنانچه براى حوائج خود خرده بينى و چاره‏جوئى مى‏كنيد و اگر او از شما بپذيرد (چه بهتر) و گر نه سخن او را زير پاى خود خاك كنيد و مى‏گوئيد كه: او مى‏گويد و او مى‏گويد: زيرا اين بر من و شما هر دو گران بار مى‏آيد، هلا به خدا اگر شماها بگوئيد آنچه من مى‏گوئيد آنچه من مى‏گويم، اقرار دارم كه ياران منيد، اين ابو حنيفه يارانى دارد و اين حسن بصرى يارانى دارد، من مردى از قريشم و زاده رسول خدايم و قرآن خدا را خوب مى‏دانم و در آن بيان هر چيزى هست، آغاز آفرينش، امر آسمان، امر زمين، امر اولين و امر آخرين و امر آنچه بوده و امر آنچه مى‏باشد، گويا من در برابر چشم خود به آن نگاه مى‏كنم.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۳, ۳۱۵

عبد الاعلى گويد: شنيدم امام صادق عليه السّلام ميفرمود: تحمل امر ما تنها بتصديق و پذيرفتن آن نيست، از جمله تحمل امر ما پنهاندارى و نگهداشتن آن از نااهلش باشد. بشيعيان ما سلام برسان و بآنها بگو: خدا رحمت كند بنده‏ئى را كه دوستى مردم (مخالفين ما) را بسوى خود كشاند، آنچه را ميفهمند بآنها بگوئيد و آنچه را نمى‏پذيرند از آنها بپوشيد. سپس فرمود: بخدا كسى كه بجنگ ما برخاسته‏ زحمتش براى ما از كسى كه چيزى را كه نميخواهيم از قول ما ميگويد بيشتر نيست. چون دانستيد كسى (امر امامت و احاديث مخصوص ما را) فاش ميكند، نزدش رويد و او را از آن بازداريد، اگر پذيرفت چه بهتر و گر نه كسى را كه بالاتر از اوست و از او شنوائى دارد بر او تحميل كنيد (تا منعش كند و بازش دارد) همانا مردى از شما مطلوبى كه دارد چاره‏جوئى و لطيفه كارى ميكند تا حاجتش بر آورده شود، نسبت بحاجت من هم چاره‏جوئى كنيد چنان كه نسبت بحوائج خود ميكنيد (يعنى با لطائف و حيل او را از فاش كردن اسرار ما باز داريد) اگر از شما پذيرفت چه بهتر و گر نه سخنش را زير پاى خود دفن كنيد (نشنيده انگاريد) و نگوئيد او چنين و چنان ميگويد، زيرا نقل شما بديگران، مردم را بر من و شما ميشوراند. هان بخدا اگر شما آنچه را من ميگويم بگوئيد، اعتراف ميكنم كه شما اصحاب منيد، اين ابو حنيفه است كه اصحابى دارد، و اين حسن بصرى است كه اصحابى دارد (با وجود نادانى و گمراهى آنها اصحابشان سخن آنها را ميشنوند و فرمان ميبرند) و من مردى قرشى و زاده رسول خدايم صلى اللَّه عليه و آله و كتاب خدا را فهميده‏ام، بيان همه چيز در كتاب خدا هست از ابتداء خلقت و امر آسمان و زمين و امر پيشينيان و پسينيان و امر گذشته و آينده و گويا همگى در برابر چشم من است و بآن مينگرم.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۵۵۳

از او، از احمد بن محمد، از محمد بن سنان، از عبدالاعلى روايت است كه گفت: شنيدم از امام محمد باقر عليه السلام كه مى‏فرمود: «به درستى كه برداشتن امر ما تصديق كردن و قبول نمودن آن به تنهايى نيست؛ بلكه از جمله برداشتن امر ما، پوشيدن و نگاه داشتن آن است از كسى كه اهل آن نباشد. و چون چنين كسى را ديدى، سلام مرا به ايشان برسان و به ايشان بگو كه: خدا رحمت كند بنده‏اى را كه دوستى مردم را به سوى خويش بكشاند. و ايشان را حديث كنيد به چيزى كه مى‏شناسند، و آن‏چه را كه انكار دارند، از ايشان بپوشيد». بعد از آن فرمود: «به خدا سوگند كه آنكه جنگ را از براى ما برپا مى‏كند، مؤنت [/ رنج‏] و شدّتش بر ما سخت‏تر نيست از كسى كه بر ما سخن مى‏گويد به چيزى كه ما ناخوش داريم، پس هر گاه آشكار كردن را از بنده‏اى بشناسيد، به سوى او دويد و او را از آن برگردانيد؛ پس اگر از شما قبول كند، نعم‏الاتّفاق، و اگر نه، اين را بر او بار كنيد و به گردنش بگذاريد، به واسطه كسى كه بر او گران است و در نزد او عظمتى دارد و از او مى‏شنود و سخنش را قبول مى‏كند؛ پس به درستى كه مردى از شما حاجتى مى‏طلبد و خواهان آن مى‏شود و در آن دقّت مى‏كند، تا آنكه از برايش دوا مى‏شود؛ پس در حاجت من دقّت كنيد، چنان كه در حاجت‏هاى خويش دقّت مى‏كنيد؛ پس اگر آن كس از شما بپذيرد، نعم‏المطلوب، و اگر نه،، سخن او را در زير پاى‏هاى خويش در زير خاك كنيد و پيوسته مگوييد كه مى‏گويد، و سخن او را نقل مكنيد؛ چه آن باعث شهرتش مى‏شود؛ پس به درستى كه نقل و شهرت آن بر من و شما بار مى‏شود و باعث اين مى‏شود كه بر ما حمله كنند. و بدانيد به خدا سوگند كه اگر شما مى‏گفتيد آن‏چه من مى‏گويم، هر آينه اقرار و اعتراف مى‏نمودم كه شما اصحاب منيد. اينك ابوحنيفه است كه او را اصحابى چندند. و اينك حسن بصرى است كه او را اصحابى چندند. و من مردى از قريشم كه از رسول خدا صلى الله عليه و آله متولّد شده‏ام و از آن حضرت به وجود آمده‏ام و كتاب خدا را دانسته‏ام. و در آن بيان هر چيزى هست از ابتداى آفرينش و امر آسمان و امر زمين و امر پيشينيان و امر پسينيان و امر آن‏چه بوده و آن‏چه خواهد بود، كه گويا به سوى آنها مى‏نگرم و همه در برابر چشم من است». «۱» __________________________________________________

(۱). حاصل مراد آنكه حضرت مى‏فرمايد كه: اگر شما تقيّه كنيد و آن‏چه نبايد بگوييد، نگوييد و آن‏چه نشايد بكنيد، نكنيد، نبايد كه من، شما را از خود سلب كنم و اقرار نكنم كه شما اصحاب منيد؛ زيرا كه ابوحنيفه و حسن بصرى اصحاب دارند و نجابت و زادگى [/ نژاد و نسب‏] و علمى كه من دارم ايشان ندارند، وليكن چون به خلاف تقيّه رفتار مى‏كنيد، ناچار بايد كه شما را اصحاب خود نشمارم و انكار كنم. (مترجم)


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)