روایت:الکافی جلد ۲ ش ۱۱۳۴

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۲، كتاب الإيمان و الكفر

علي بن ابراهيم عن ابيه و علي بن محمد جميعا عن القاسم بن محمد عن سليمان المنقري عن عبد الرزاق بن همام عن معمر بن راشد عن الزهري محمد بن مسلم بن عبيد الله قال :

سُئِلَ‏ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ ع‏ أَيُّ اَلْأَعْمَالِ أَفْضَلُ عِنْدَ اَللَّهِ قَالَ مَا مِنْ عَمَلٍ بَعْدَ مَعْرِفَةِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَعْرِفَةِ رَسُولِهِ ص‏ أَفْضَلَ مِنْ بُغْضِ اَلدُّنْيَا فَإِنَّ لِذَلِكَ لَشُعَباً كَثِيرَةً وَ لِلْمَعَاصِي شُعَبٌ فَأَوَّلُ مَا عُصِيَ اَللَّهُ بِهِ اَلْكِبْرُ مَعْصِيَةُ إِبْلِيسَ‏ حِينَ‏ أَبى‏ََ وَ اِسْتَكْبَرَ وَ كََانَ مِنَ‏ اَلْكََافِرِينَ‏ ثُمَّ اَلْحِرْصُ وَ هِيَ مَعْصِيَةُ آدَمَ‏ وَ حَوَّاءَ ع‏ حِينَ قَالَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمَا فَكُلاََ مِنْ حَيْثُ شِئْتُمََا وَ لاََ تَقْرَبََا هََذِهِ اَلشَّجَرَةَ فَتَكُونََا مِنَ اَلظََّالِمِينَ‏ فَأَخَذَا مَا لاَ حَاجَةَ بِهِمَا إِلَيْهِ فَدَخَلَ ذَلِكَ عَلَى ذُرِّيَّتِهِمَا إِلَى‏ يَوْمِ اَلْقِيَامَةِ وَ ذَلِكَ أَنَّ أَكْثَرَ مَا يَطْلُبُ اِبْنُ‏ آدَمَ‏ مَا لاَ حَاجَةَ بِهِ إِلَيْهِ ثُمَّ اَلْحَسَدُ وَ هِيَ مَعْصِيَةُ اِبْنِ‏ آدَمَ‏ حَيْثُ حَسَدَ أَخَاهُ فَقَتَلَهُ‏ فَتَشَعَّبَ مِنْ ذَلِكَ حُبُّ اَلنِّسَاءِ وَ حُبُّ اَلدُّنْيَا وَ حُبُّ اَلرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ اَلرَّاحَةِ وَ حُبُّ اَلْكَلاَمِ وَ حُبُّ اَلْعُلُوِّ وَ اَلثَّرْوَةِ فَصِرْنَ سَبْعَ خِصَالٍ فَاجْتَمَعْنَ كُلُّهُنَّ فِي حُبِّ اَلدُّنْيَا فَقَالَ اَلْأَنْبِيَاءُ وَ اَلْعُلَمَاءُ بَعْدَ مَعْرِفَةِ ذَلِكَ حُبُّ اَلدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ وَ اَلدُّنْيَا دُنْيَاءَانِ دُنْيَا بَلاَغٌ وَ دُنْيَا مَلْعُونَةٌ


الکافی جلد ۲ ش ۱۱۳۳ حدیث الکافی جلد ۲ ش ۱۱۳۵
روایت شده از : امام سجّاد عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۲
بخش : كتاب الإيمان و الكفر
عنوان : حدیث امام سجّاد (ع) در کتاب الكافي جلد ۲ كتاب الإيمان و الكفر‏‏ بَابُ حُبِّ الدُّنْيَا وَ الْحِرْصِ عَلَيْهَا
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۵, ۲۳۵

زهرى گويد: از على بن الحسين (ع) پرسش شد كه كدام از اعمال بهتر است؟ در پاسخ فرمود: پس از شناختن خدا عز و جل و شناختن رسول خدا (ص) عملى بهتر از بغض دنيا نيست و به راستى كه آن شعبه‏هاى بسيارى دارد و معاصى هم شعبه‏هاى بسيارى دارند. اول چيزى كه خدا به وسيله آن نافرمانى شد: كبر و سربزرگى بود، گناه ابليس هنگامى كه سرباز زد و سر بزرگى كرد و از كافرين شد، سپس حرص است و آن گناه آدم و حوا است (ع) هنگامى كه خدا عز و جل به آنها فرمود (۳۵ سوره بقره): «بخوريد از هرجا كه خواهيد و نزديك نشويد به اين درخت تا از ستمكاران باشيد» و آن دو دنبال چيزى رفتند كه بدان نيازى نبود و اين خوى در نژادِ آنها در آمد تا به روز رستاخيز و اين است كه بيشتر آنچه آدمى‏زاده به جستجوى آن است چيزى است كه بدان نياز ندارد، سپس حسد است و اين گناهِ پسر آدم است هنگامى كه حسد ورزيد به برادر خود و او را كشت و از اين است كه شعبه‏هائى پديد آيد از دوستى زنان و دوستى دنيا و دوستى رياست و راحت‏طلبى و حبّ سخنورى و گفتار و حبّ برترى و ثروت و اين خود هفت خصلت شد كه همه آنها در حبّ دنيا فراهم هستند و پيغمبران و دانشمندان پس از فهميدن آن گفته‏اند: حبّ دنيا سر هر گناهى است، و دنيا دو دنيا است: دنياى به اندازه ضرورت زندگى و دنياى ملعون.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۴

زهرى گويد: از حضرت على بن الحسين عليه السّلام پرسيدند: بهترين كردارها در نزد خداوند چيست؟ فرمود: كردارى پس از شناختن خداى عز و جل و شناختن پيمبرش صلى اللَّه عليه و آله بهتر از بغض دنيا نيست، زيرا كه براى آن شعبه‏هاى بسيارى است، و براى گناهان نيز شعبه‏هائى است، پس اول چيزى كه بوسيله آن نافرمانى خداوند شد كبر بود و آن گناه شيطان بود آن هنگام كه سر باز زد و تكبر ورزيد و از كافرين شد، سپس حرص است و آن گناه آدم و حوا عليهما السّلام بود آن هنگام كه خداوند عز و جل بآن دو فرمود: «بخوريد از هر جا كه خواهيد و نزديك نشويد بدين درخت كه ميشويد از ستمگران» (سوره اعراف آيه ۱۹) و آن دو دنبال چيزى رفتند كه بدان نيازى نداشتند، و اين خوى در نژادشان تا روز رستاخيز در آمد و روى همين است كه بيشتر آنچه آدميزاد بجستجوى آن است چيزهائيست كه بدان نياز ندارد، سپس حسد است و آن گناه فرزند آدم (قابيل) است، آن هنگام كه ببرادرش (هابيل) حسد ورزيد و او را كشت، و از اين منشعب مى‏شود: دوستى زنان، دوستى دنيا، دوستى رياست. دوستى راحتى (و راحت‏طلبى) دوستى سخنورى و گفتار، دوستى برترى بر ديگران، دوستى ثروت، و اينها هفت خصلت است كه همه آنها در دوستى دنيا گرد آمده، و پيمبران و دانشمندان پس از شناختن آن گفته‏اند دوستى دنيا سر هر گناهى است، و دنيا دو قسم دنيا است، دنياى بلاغ (يعنى بمقدار ضرورت زندگى، يا بمعناى وسيله رسيدن بآخرت) و دنياى ملعون.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۳, ۷۴۹

على بن ابراهيم، از پدرش و على بن محمد هر دو روايت كرده‏اند، از قاسم بن محمد، از سليمان منقرى، از عبد الرّزّاق بن همام، از معمر بن راشد، از زهرى، از محمد بن مسلم بن عبيداللَّه كه گفت: از حضرت على بن الحسين عليهما السلام سؤال شد ... تا آخر آن‏چه در باب مذمّت دنيا و بى‏رغبتى در آن گذشت، با اختلافى در سند.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)