نتایج جستجو

پیروزى: عوامل پیروزى ۳ تاریخ: فلسفه تاریخ ۳ تفویض: رد تفویض ۵ جامعه: تحولات در جامعه ۳ جبر و اختیار:۴ رد جبر ۵ جهاد: فلسفه جهاد ۶ خدا: اذن خدا ۱، ۳، ۴ ; امهال

انسان: اختیار انسان ۵ تقرب: دعوت به تقرب ۳; زمینه تقرب به خدا ۴، ۶، ۷ جبر: رد جبر ۵ خدا: حرکت به سوى خدا ۶; دعوتهاى خدا ۳ ذکر: آثار ذکر حاکمیت خدا ۷; آثار

بود. طريقه دوم استدلال بوقوع امورى است در قرآن كريم كه با جبر و تفويض نميسازد، يعنى اگر واقعا جبر و يا تفويض بود، آن امور در قرآن نمى آمد، مانند اين مطلب

احاديث ديگرى از معصومين(ع) درباره جبر و اختيار دو روايت از كتاب طرائف درباره قضا و قدر الهى طريق عديده استدلال بر ردّ جبر و تفويض در روايات و اخبار رواياتى

مطلب‌ دوم‌ ‌در‌ دلالت‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌بر‌ بطلان‌ جبر و تفويض‌: ‌اينکه‌ ‌آيه‌ مباركه‌ جبر و تفويض‌ ‌را‌ صريحا رد نموده‌ و اختيار (امر ‌بين‌ الامرين‌) ‌را‌ اثبات‌

می‌گویند: (این آیات قرآنی را خدا به محمّد نمی‌آموزد و بلکه) آن را انسانی (به نام جبر رومی) بدو می‌آموزد. زبان کسی که (آموزش قرآن را) به او نسبت می‌دهند، گنگ و

تکلیف: بهانه جویى در تکلیف ۸ جبر: آثار جبر گرایى ۸ ; بطلان جبر ۱۱ ; بیخمنطقى جبر ۱۳، ۱۵ ; جبر و اختیار ۱۱، ۱۸ ; زمینه جبر گرایى ۵ خدا: عذابهاى خدا ۱۰ ;

راستی، و بعضی راهها جور و ناراستی است. و اگر خدا می‌خواست (بدون آزمایش بلکه به جبر) شما را همگی به راه هدایت (و جنّت) می‌کشید (لیکن این خلاف مصلحت و نظام الهی

بدست و اختيار خودشان بوده منافى با حكمت و عدالت نيست و جبر نميشود نهايت آنكه تفويض هم كه بدتر از جبر است نيست و امرى بين اين دو امر است مانند آب ملايم كه

بر پيامبرمان صلوات فرستيم، و از براى شيعيان خود شفاعت كنيم، و پروردگار ما رد نفرمايد شفاعت ما را. «2» تتمّه- اين آيه براى تقرير و تأكيد عدم مالكيّت كفّار

مطلب‌ دوم‌ ‌در‌ دلالت‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌بر‌ بطلان‌ جبر و تفويض‌: ‌اينکه‌ ‌آيه‌ مباركه‌ جبر و تفويض‌ ‌را‌ صريحا رد نموده‌ و اختيار (امر ‌بين‌ الامرين‌) ‌را‌ اثبات‌

بدان تمسك مى‌جويند؟ یا مگر بر آنها از این پیش کتابی فرستادیم که (در این سخن جبر و عقیده باطل) به آن کتاب استدلال می‌کنند؟ یا مگر ما پیش از قرآن کتابی به آنان

ملائكه به مشيت او سبحانه بر وجه مجادله بود نه از روى برهان و حجت، از اين جهت رد قول آنها فرمايد كه: ما لَهُمْ بِذلِكَ مِنْ عِلْمٍ‌: نيست مر آنها را به آنچه

بورا)) كه در جواب آلهه به خداى سبحان آمده رد استناد بعضى از مفسرين به اين جمله ((كانوا قوما بورا)) براى اثبات جبر، وشقاوت ذاتى كفار پاسخ دوم به اشكال مشركين

اختیار انسان ۴، ۵، ۶، ۹ تربیت: روش تربیت ۷ جبر: بیخمنطقى جبر گرایى ۲ ; جبر و اختیار ۶، ۹ ; دلایل بطلان جبر ۳ خدا: اتمام حجت خدا ۱۱ ; احتجاج خدا ۳ ; اختصاصات

از ترس نابودیِ آنی، اختیار که رمز تکامل و پیشرفت است از میان برمی‌خاست و جبر مطلق بر جامعه حاکم می‌شد. امّا چون مجازات آنی مخالف سرشت انسانی است، خدا چنین

اين جهت آنچه بر ما مى‌خوانى و مى‌آورى ما نمى‌فهميم و دركت نمى‌كنيم. حق تعالى رد قول‌ تفسير اثنا عشرى، ج‌1، ص: 197 آنها فرمود: بَلْ لَعَنَهُمُ اللَّهُ بِكُفْرِهِمْ‌:

بورا)) كه در جواب آلهه به خداى سبحان آمده رد استناد بعضى از مفسرين به اين جمله ((كانوا قوما بورا)) براى اثبات جبر، وشقاوت ذاتى كفار پاسخ دوم به اشكال مشركين

مفاد تعبير به ((ما كان )) بحثى عقلى پيرامون علم خدا (نقد و رد سخن جبريون كه براى اثبات جبر، به تعلق علم خدا به افعال بندگان استناد كرده اند) (روايتى در

بلى) «بلى» (چنین نیست) حرف جواب است و براى رد سخن و ادعاى مطرح شده به کار مى رود. این کلمه در آیه شریفه رد ادعاى یهود (لن تمسنا النار إلا ایّاماً معدودة)

مفاد تعبير به ((ما كان )) بحثى عقلى پيرامون علم خدا (نقد و رد سخن جبريون كه براى اثبات جبر، به تعلق علم خدا به افعال بندگان استناد كرده اند) (روايتى در

اين دعوا تابع پدران خود هستيم. آيه دال است كه «بنو مليح» جامع صفات شرك و جبر و تقليد بودند. أَمْ آتَيْناهُمْ كِتاباً مِنْ قَبْلِهِ فَهُمْ بِهِ مُسْتَمْسِكُونَ

بورا)) كه در جواب آلهه به خداى سبحان آمده رد استناد بعضى از مفسرين به اين جمله ((كانوا قوما بورا)) براى اثبات جبر، وشقاوت ذاتى كفار پاسخ دوم به اشكال مشركين

مخصوص به حكم برائت است و احكام ديگر راابوبكر و ابوهريره رساندند و... نقد و رد آن گفته ها خود عبارت (لا يودى عنك الا انت او رجل منك ) اشتراك در رسالت را

بورا)) كه در جواب آلهه به خداى سبحان آمده رد استناد بعضى از مفسرين به اين جمله ((كانوا قوما بورا)) براى اثبات جبر، وشقاوت ذاتى كفار پاسخ دوم به اشكال مشركين

بورا)) كه در جواب آلهه به خداى سبحان آمده رد استناد بعضى از مفسرين به اين جمله ((كانوا قوما بورا)) براى اثبات جبر، وشقاوت ذاتى كفار پاسخ دوم به اشكال مشركين

مفاد تعبير به ((ما كان )) بحثى عقلى پيرامون علم خدا (نقد و رد سخن جبريون كه براى اثبات جبر، به تعلق علم خدا به افعال بندگان استناد كرده اند) (روايتى در

مفاد تعبير به ((ما كان )) بحثى عقلى پيرامون علم خدا (نقد و رد سخن جبريون كه براى اثبات جبر، به تعلق علم خدا به افعال بندگان استناد كرده اند) (روايتى در

انسان ۱۴; نیازهاى معنوى انسان ۱۸; هدایت انسان ها۱۰ بشارت: بشارت هدایت ۱۱ جبر: جبر و اختیار ۱۵ حوا: آثار اغواپذیرى حوا ۳; حوا و درخت ممنوعه ۱، ۳، ۱۲; زمینه

بورا)) كه در جواب آلهه به خداى سبحان آمده رد استناد بعضى از مفسرين به اين جمله ((كانوا قوما بورا)) براى اثبات جبر، وشقاوت ذاتى كفار پاسخ دوم به اشكال مشركين

اشاره به حكم فطرت به لزوم پيروى از علم يا پيروى از ظنّ به استناد حجت علمىوعقلى رد اشكالاتى به آيه كه مى گويد عمل به اين آيه خود متابعت از ظن است ! تعليل نهى

آنچه را كه محمد صلّى اللّه عليه و آله و سلّم مى‌گويد، فهم نمى‌كند. خداوند رد نمايد قول آنها را به اينكه: نه چنان است كه ايشان مى‌گويند، بَلْ طَبَعَ اللَّهُ

بورا)) كه در جواب آلهه به خداى سبحان آمده رد استناد بعضى از مفسرين به اين جمله ((كانوا قوما بورا)) براى اثبات جبر، وشقاوت ذاتى كفار پاسخ دوم به اشكال مشركين

وجوب مطلق فرمانبرى از خليفه(حاكم ) استفاده شده و بيان مجعول بودن آن نقل و رد روايتى راجع به اينكه پيامبر (صلى اللّه عليه و آله وسلم ) علم غيب نداشته و

آسیب شناسى جامعه ۹; عوامل تحولات اجتماعى ۶، ۸، ۱۰; منشأ تحولات اجتماعى ۷ جبر و اختیار: ۱۰ حوادث: منشأ حوادث ۴ خدا: اختصاصات خدا ۱۶، ۱۷; اوامر خدا ۴، ۵;

مقابل مخلوق و در مقابل خالق وجه عدم استكبار عملى ملائكه در برابر خداى سبحان رد استدلال برخى به آيه : ((يخافون ربهم ...)) براىقول به اينكه ملائكه مكلف بوده

مخصوص به حكم برائت است و احكام ديگر راابوبكر و ابوهريره رساندند و... نقد و رد آن گفته ها خود عبارت (لا يودى عنك الا انت او رجل منك ) اشتراك در رسالت را

استناد قوم شعيب (ع ) به : آزادى فكر و انديشه ، سنن ملى و مالكيت شخصى ، در رد دعوتآن حضرت چند نكته جواب شعيب (ع ) به اتهامى كه قومش با او زدند كه تو مى

مطلب‌ دوم‌ ‌در‌ دلالت‌ ‌اينکه‌ ‌آيه‌ ‌بر‌ بطلان‌ جبر و تفويض‌: ‌اينکه‌ ‌آيه‌ مباركه‌ جبر و تفويض‌ ‌را‌ صريحا رد نموده‌ و اختيار (امر ‌بين‌ الامرين‌) ‌را‌ اثبات‌

مخصوص به حكم برائت است و احكام ديگر راابوبكر و ابوهريره رساندند و... نقد و رد آن گفته ها خود عبارت (لا يودى عنك الا انت او رجل منك ) اشتراك در رسالت را

عامّه بر هر موجودى چون ملكوت صيغه مبالغه در ملك است مانند جبروت كه مبالغه در جبر است و او است كه دادرسى ميكند و پناه ميدهد هر مظلوم بى‌پناهى را و كسى نميتواند

دراعمال شقاوت بار باواسطه مستند به او است چيزى كه دانشمندان را از بحث پيرامون جبر و اختيار بازداشته است چهار نكته راجع به آيه كريمه ((زين للناس حب الشهوات ))

عامّه بر هر موجودى چون ملكوت صيغه مبالغه در ملك است مانند جبروت كه مبالغه در جبر است و او است كه دادرسى ميكند و پناه ميدهد هر مظلوم بى‌پناهى را و كسى نميتواند

ندهند و همچنان زناكارى را ادامه دهند تا آنكه جبرئيل نازل شود و ايشان را به جبر از فاحشه اى كه به حالت طاق و از برهنه افتاده جدا كند. راستى اگر بى شرم ترين

افعال‌ نيستند ‌که‌ تفويض‌ محض‌ ‌باشد‌ و مجبور و بدون‌ اختيار ‌هم‌ نيستند ‌که‌ جبر صرف‌ ‌باشد‌، بلكه‌ افعال‌ عباد باختيار ‌از‌ ‌آنها‌ صادر ميشود لكن‌ ‌تا‌ مشيت‌

عامّه بر هر موجودى چون ملكوت صيغه مبالغه در ملك است مانند جبروت كه مبالغه در جبر است و او است كه دادرسى ميكند و پناه ميدهد هر مظلوم بى‌پناهى را و كسى نميتواند

تو از سجده بر آدم و وساوس وتصرفات او...) بهشت آدم از باغهاى دنيا بوده است رد اينكه ملائكه و شياطين به تغيير ذات خود قدرت داشته باشند و به صور مختلفه درآيند

توضيح اينكه (و لاتمّ نعمتى عليكم ) در آيهتحويل قبله بشارتى است بر فتح مكه رد گفتار فوق الذكر و اينكه آيه اشاره اى بر فتح مكه ندارد بحث روايتى (شامل رواياتى

عامّه بر هر موجودى چون ملكوت صيغه مبالغه در ملك است مانند جبروت كه مبالغه در جبر است و او است كه دادرسى ميكند و پناه ميدهد هر مظلوم بى‌پناهى را و كسى نميتواند

از تو است ، همانطور كه در آن رسالتها عكس العمل مردم اين بود كه رسالت ما را رد نموده ، استهزاء كنند، و ما اينچنين ذكر ( قرآن ) را در دلهاى اين مجرمين نفوذ

دراعمال شقاوت بار باواسطه مستند به او است چيزى كه دانشمندان را از بحث پيرامون جبر و اختيار بازداشته است چهار نكته راجع به آيه كريمه ((زين للناس حب الشهوات ))

بايد دانست كه اين طريق از استدلال ، بر رد شبهه نامبرده ، طريقه اى است كه هم در كتاب بكار رفته و هم در سنت ، اما در كتاب خدايتعالى فرموده : «من كان يريد

صاحب دعا راستى بخواهد و آنچه مى خواهد راستى از خدا بخواهد، البته چنين دعائى رد نخواهد شد، و دعائى كه داراى چنين اوصافى باشد يقينا نمى گذارد كه كافر به كفر

سؤال‌ سائل‌ ‌را‌ قطع‌ و رد نكنيد، ‌که‌ ‌اگر‌ نه‌ ‌اينکه‌ ‌بود‌ ‌که‌ مساكين‌ دروغ‌ ميگويند رستگار نميشد كسي‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌را‌ ردّ كند) و ‌از‌ حضرت‌ باقر

بحث نيست ، بلكه در تمامى موارد تكاليف جريان دارد، چون ايشان قائل به عموم جبر هستند و در مورد بحث گفته اند: امر به موسى تكليفى است صورى كه نتيجه آن اتمام

ظهور كرد) و نهى كند آنها را از منكر (منكر انكار فضل امام است و دانسته آن را رد كردن) و حلال كند بر ايشان طيبات را (يعنى فرا گرفتن علم را از اهلش) و حرام

سعادت آفريده شده اند، به علاوه اين تعبير بوى جبر در آفرينش و خلقت مى دهد و به همين جهت بعضى از طرفداران مكتب جبر همچون «فخر رازى » براى اثبات مذهب خود با آن

گفته مى شود. با اينكه آيه فوق يكى از دلائل نفى جبر است بعضى از مفسران مانند فخر رازى آن را از دلائل مسلك جبر گرفته ! و روى كلمه و لو شاء... تكيه كرده و مى

را به عنوان شياطين معرفى كرده اند در حالى كه آيه فوق به وضوح اين مسائل را رد مى كند . در اينجا سؤ الى باقى ميماند و آن اينكه طبق ظاهر آيات فوق و روايات

نداشته و جز از او نمى ترسند. همه اينها از محاوره اى كه ميان فرعون و ايشان رد و بدل شده و از مقايسه كلام او و پاسخ ساحران به وى فهميده مى شود، در يك سو

را تفسير كرده اند به اينكه خداوند آيات دال بر ربوبيتش را به ايشان آموخت ، رد مى كند، و روايت از حيث سند صحيحه است و نظير آن در صراحت و صحت روايت زراره