نتایج جستجو

در سینه‌هاست کور است. آیا نگشتند در زمین تا باشدشان دلهائی که دریابند بدانها یا گوشهائی که بشنوند بدانها زیرا کور نشوند دیدگان و لیکن کور شوند دلهائی که

باز هم بسیاری دیگر کور و کر شدند؛ و خدا به هر چه می‌کنند آگاه است. وپنداشتند که عذاب و مجازاتی وجود ندارد؛ بنابراین [از دیدن واقعیات] کور و [از شنیدن حقایق

يكسانند؟ پس آيا پند نمى‌گيريد؟ حال این دو گروه (کفر و ایمان) در مثل به شخص کور و کر و شخص شنوا و بینا مانند است، آیا حال این هر دو شخص یکسان است؟! پس چرا

است). و هر کس در این (دنیا) کور (دل) بوده، پس او در آخرت (چشم و دلش) کور و گمراه‌تر است. و آنکه بوده است در این (دنیا) کور پس او است در آخرت کورتر و گمراه‌تر

لایبصرون. صم بکم عمى) صم، بکم و عمى به ترتیب: جمع أصم (کر)، أبکم (لال) و أعمى (کور) است. کلمات یاد شده خبر براى مبتداى محذوف، یعنى ضمیر «هم» است که به توصیف

شايسته كردند و بدكاران اندك پند مى‌پذيريد. آنان که چشمانشان (از دیدن حق) کور است، با آنان که (حق را) می‌بینند، و کسانی که ایمان آورده‌اند و کارهای نیکو

از طرف پروردگارتان آمد، پس هر کس بصیرت یافت خود به سعادت رسید و هر کس که کور بماند خود در زیان افتاد، و من نگهبان شما نیستم. بی تردید برای شما از سوی پروردگارتان

محدوده اختیارات کلیدداران ۱۱، ۱۶ کلیددارى: آثار کلیددارى ۱۸ کور: شخصیت کور ۵; محدوده اختیارات کور ۲، ۳، ۴; همسفرگى با کوران ۱۹، ۳۸ کورى: آثار کورى ۱، ۲۰ لَنگ:

[انفطار:2]. مى‏شود. اين لفظ تنها يكبار در قرآن آمده است. اذا جبل نجم سير کور عشر شمس عطل

آخرت، مردمى کور باطن و فاقد بصیرت (بل هم منها عمون) «عمى» (مفرد «عمون») یعنى کور، و مقصود از کورى در آیه، کورى دل است و نه کورى سر. ۶ - کور باطنى، ریشه

بوده‌ام. این جواب به اعتبار اکثر افراد است؛ چرا که برخی در دنیا کور مادرزاد بوده و یا بعدها کور شده‌اند. Tabber requires Javascript to function. آيات ۱۱۵ -

پروردگارشان به آنان گوشزد شود، کر و کور روی آن نمی افتند. |و كسانى‌اند كه چون به آيات پروردگارشان تذكر داده شوند، كر و كور بر آن نيفتند و كسانى‌اند كه چون

امن ربب سبح ابد لم سمو ارض ان غير الذى کفر امر خلق فوز هما ى دخل لعل فجر کور ا غشى وعد نعم قدر غشو او رضو يوم بل عند خلل عدن قد بغى صلح ذکر وقى الا بين

آنکه روی گرداند از یاد من همانا او را است زندگانی سخت و برون آریمش روز قیامت کور But whoever turns away from My Reminder, for him is a confined life. And We

سیاه و از سوى دیگر، نوار سیاه بر سفید پیچیده مى شود. کور (۳ بار) پيچيدن و جمع كردن. راغب مى‏گويد: «كَوْرُ الشَّىْ‏ءِ: اِدارَتُهُ و ضَمُّ بَعْضِهِ اِلى بَعْضٍ

و چون تاریک شود بایستند، و اگر خدا می‌خواست گوش آنها را کر و چشم آنان را کور می‌ساخت، که خداوند بر هر چیز تواناست. نزدیک است که آن برقِ [بسیار رخشنده،

رساند، و از هر که بخواهد برطرف می کند، نزدیک است درخشندگی برقش دیده ها را کور کند. آيا نديده‌اى كه خدا ابرهايى را به آهستگى مى‌راند، آنگاه آنها را به هم

نصرانى فرمود: يسع مانند عيسى معجزه داشت: روى آب راه رفت، مرده‏ها را زنده نمود، كور و پيس را شفا بخشيد، با وجود اين امتش او را خدا ندانست و كسى به جاى خدا او

یعنى ابن ام‌مکتوم نازل شده که مردى کور بود و نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا نبىّ اللّه من مردى کور و نحیف الجسم هستم. آیا مى توانم از جهاد

مي‌فرمايد: ] (آیه 81)- در این آیه اضافه می‌کند: اینها اندیشه و عقل را رها کرده و کور کورانه از نیاکان خود تقلید می‌کنند، «آنها همان می‌گویند که پیشینیانشان می‌گفتند»

مطلق كر است خواه مادرزاد باشد يا نه [هود:24]. يعنى حكايت آن دو فريق حكايت كور و كر مادرزاد و بينا و شنواست. * [مائده:71]. مراد از عمى و صم آن است كه حق

وزن قفل و عميان بر وزن سلطان آيد مثل [بقره:18]. و [فرقان:73]. [قصص:66-65]. كور شدن خبرها كنايه از آن است كه جوابى و خبرى پيدا نمى‏كنند. ممكن است «عَمِيَتْ»

اتّبعوا ما أنزل اللّه قالوا بل نتّبع ما وجدنا علیه ءاباءنا ۲ - تعصّب و تقلید کور از نیاکان، مانع گرایش کافران به پیروى از قرآن و تعالیم آسمانى است. (و إذا

خرمایی (هم) به آنان ستم نمی‌شود. و هر کس در این (دنیا) کور (دل) بوده، پس او در آخرت (چشم و دلش) کور و گمراه‌تر است. چیزی نمانده بود (که) تو را ناگزیر و ناگریز

چشمها كور نميشود ولى دلها كه در سينه‌ها جاى دارد كور ميگردد و كورى باطنى بدتر از كورى ظاهرى است و اينها كه انبياء را تكذيب كرده و ميكنند دلهاشان كور است

پروردگارت، سویت نازل شده است (تنها همان تمامی) حقیقت است، مانند کسی است که کور دل است‌؟ تنها خردمندانند که (حق را) به خوبی یاد می‌کنند؛ کسانی که به پیمان

ارزشمند) نشانه روشنی (بر وجود خدا) است» (إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیَةً). اما این کور دلان آن چنان غافل و بی‌خبرند که این گونه آیات الهی را می‌بینند، باز هم در

تسمع الصمّ أو تهدى العمى) از این که اعراض کنندگان از یاد خدا، افرادى کر و کور معرفى شده اند، استفاده مى شود که نتیجه «خدافراموشى» سلب قابلیت هدایت است.

می‌کردیم. از بین می‌بردیم (نگا: نساء / ، یونس / ، مرسلات / . در اینجا مراد کور کردن و از میان بردن بینائی دیدگان است. «فَاسْتَبِقُوا»: (نگا: بقره / یوسف

مى‏خوانند و اصلا مظلوم نمى‏شوند و آنكه در دنيا از ديدن آيات حق كور است در آخرت نيز كور مى‏باشد. 2- [حاقة:19-25]. 3- [انشقاق:7-11]. آيا مراد از دادن كتاب

مرضى است جلدى كه رنگ قسمتهائى از بدن سفيد مى‏گردد [آل عمران:49]، به اذن خدا كور مادرزاد و شخص بَرَص زده را شفا مى‏دهيم و مردگان را زنده مى‏كنيم. اَبْرَصَ

مى‏خوانند و اصلا مظلوم نمى‏شوند و آنكه در دنيا از ديدن آيات حق كور است در آخرت نيز كور مى‏باشد. 2- [حاقة:19-25]. 3- [انشقاق:7-11]. آيا مراد از دادن كتاب

his companion. ترتیل: ترجمه: «یَعْشُ»: غافل شود. رخ بتابد و روی بگرداند. کور شود. کم‌سو شود. «ذِکْرِ»: یاد. قرآن (نگا: آل‌عمران / ، اعراف / ، حجر / و

چشمها كور نميشود ولى دلها كه در سينه‌ها جاى دارد كور ميگردد و كورى باطنى بدتر از كورى ظاهرى است و اينها كه انبياء را تكذيب كرده و ميكنند دلهاشان كور است

مطلق كر است خواه مادرزاد باشد يا نه [هود:24]. يعنى حكايت آن دو فريق حكايت كور و كر مادرزاد و بينا و شنواست. * [مائده:71]. مراد از عمى و صم آن است كه حق

كتابشانرا و ستم كرده نميشوند ذره‌اى‌ و كسيكه باشد در اين دنيا كور پس او در آخرت كور است و گمراه‌تر از كور. تفسير - خداوند گرامى داشت نوع بشر را كه اولاد آدم ابو

چشمها كور نميشود ولى دلها كه در سينه‌ها جاى دارد كور ميگردد و كورى باطنى بدتر از كورى ظاهرى است و اينها كه انبياء را تكذيب كرده و ميكنند دلهاشان كور است

به زنان و زنان به مردان است ولى چنانكه گفته شد مراد از آن چشم بستن و مثل كور بودن نيست بلكه مراد كوتاه كردن نگاه و عدم توجه است به عبارت ديگر يك دفعه به

مشاهده آن دادگاه و آثار اعمال، خواب غفلت را از چشم و گوش انسان می‌برد، و حتی کور دلان آگاه و دانا می‌شوند، ولی چه سود که این بیداری و آگاهی به حال آنها مفید

چشمها كور نميشود ولى دلها كه در سينه‌ها جاى دارد كور ميگردد و كورى باطنى بدتر از كورى ظاهرى است و اينها كه انبياء را تكذيب كرده و ميكنند دلهاشان كور است

كتابشانرا و ستم كرده نميشوند ذره‌اى‌ و كسيكه باشد در اين دنيا كور پس او در آخرت كور است و گمراه‌تر از كور. تفسير - خداوند گرامى داشت نوع بشر را كه اولاد آدم ابو

باشد. سوم آنكه: مراد ختم است در آخرت، يعنى حق تعالى ايشان را در نشأه آخرت كور و كر و بى‌عقل خواهد كرد چنانچه در آيه ديگر فرموده: وَ نَحْشُرُهُمْ يَوْمَ

ميشوند و اين نيست مگر از آن جهت كه فكر نكردند و چشم دل آنها كور شده و البتّه مساوى نيست ادراكات كور با بينا و اهل ايمان و عمل صالح كه روشن ضميرانند با مرد بدكار

‌بر‌ نميداريم‌ و ‌لو‌ قطعه‌ قطعه‌ بشويم‌. ] (آیه 50)- اما فرعون در اینجا کور خوانده بود، زیرا ساحران یک لحظه پیش، و مؤمنان این لحظه، آن چنان قلبشان به

با چشم بصیرت به تأمّل و دقّت پرداخت. آگاه گردید (نگا: اعراف / . «عَمِیَ»: کور و نابینا گردید. از دید او پنهان ماند. مراد این است که از مشاهده حق چشمان خود

(قالُوا بَلْ وَجَدْنا آباءَنا کَذلِکَ یَفْعَلُونَ). این پاسخ که بیانگر تقلید کور کورانه آنها از نیاکان جاهل و نادانشان بود تنها پاسخی بود که می‌توانستند به

آنها را در مقایسه با یکدیگر و مقایسه با آنچه در مورد پیروان شیطان و مقلدان کور و کر نیاکان بیان کرده، مورد توجه قرار داده، می‌گوید: «کسی که روی خود را تسلیم

چنانچه‌ ‌در‌ ‌آيه‌ ‌است‌. ] (آیه 47)- در این آیه چهره دیگری از جهالت و بی‌خبری کور دلان بی‌ایمان را ترسیم کرده، می‌گوید: «آنها با عجله از تو تقاضای عذاب می‌کنند»

دلیلى نداشت که خداوند براى آرامش بخشیدن به او یادآور شود که آنان مردگانى کور و کرند و تلاش او براى آنان سودى ندارد. ۵ - کفر و حق ستیزى داراى مراتب، گونه ها

است و جزاى اعمال بد و خوب را كاملا بصاحبانش ميرساند و مساوى نيست كافر كه كور است با مؤمن كه بينا است و باطل كه ظلمات عقائد فاسده و آراء گوناگون كاسده است

لَهُ مَعِيشَةً ضَنْكاً» «11» 6. كسى كه در دنيا از ديدن حقّ كور است، «يَعْشُ» در آخرت نيز كور محشور مى‌شود. «مَنْ كانَ فِي هذِهِ أَعْمى‌ فَهُوَ فِي الْآخِرَةِ

ميدهد پاى‌هاشان بآنچه بودند جلد 4 صفحه 415 كسب ميكردند و اگر بخواهيم هر آينه كور كنيم چشمهاشان را پس پيش گيرند راه را پس چگونه مى‌بينند و اگر بخواهيم برگردانيم

الهيه‌ ‌را‌ وَ ما كانُوا يُبصِرُون‌َ چشم‌ قلب‌ ‌آنها‌ كور ‌است‌ حقايق‌ ‌را‌ مشاهده‌ نميكنند و كور كورانه‌ ‌در‌ ضلالت‌ سير ميكنند ] (آیه 20)- ولی در این

(لَوْ لا یَأْتُونَ عَلَیْهِمْ بِسُلْطانٍ بَیِّنٍ). آیا پندار و خیال یا تقلید کور کورانه می‌تواند دلیلی بر چنین اعتقادی باشد؟ این چه ظلم فاحش و انحراف بزرگی

مينمايد و در آخرت هم بعذاب اليم گرفتار خواهد شد و كور وارد صحراى محشر ميشود و عرضه ميدارد خدايا چرا مرا كور محشور نمودى من كه در دنيا بينا بودم جواب ميرسد

بار قيامت، براى كسى روشن نيست. ( «وِزْراً» نكره آمده) 4- در قيامت مجرم يا كور و رو سياه محشور مى‌شود و يا در اثر ترس، وحشت و خيره‌نگرى، به كبودى چشم مبتلا

ميشوند و اين نيست مگر از آن جهت كه فكر نكردند و چشم دل آنها كور شده و البتّه مساوى نيست ادراكات كور با بينا و اهل ايمان و عمل صالح كه روشن ضميرانند با مرد بدكار

ميدهد پاى‌هاشان بآنچه بودند جلد 4 صفحه 415 كسب ميكردند و اگر بخواهيم هر آينه كور كنيم چشمهاشان را پس پيش گيرند راه را پس چگونه مى‌بينند و اگر بخواهيم برگردانيم

ميدهد پاى‌هاشان بآنچه بودند جلد 4 صفحه 415 كسب ميكردند و اگر بخواهيم هر آينه كور كنيم چشمهاشان را پس پيش گيرند راه را پس چگونه مى‌بينند و اگر بخواهيم برگردانيم

مينمايد و در آخرت هم بعذاب اليم گرفتار خواهد شد و كور وارد صحراى محشر ميشود و عرضه ميدارد خدايا چرا مرا كور محشور نمودى من كه در دنيا بينا بودم جواب ميرسد

پروردگارشان آنگروه اهل بهشتند ايشان در آن جاويدانند مثل آن دو گروه مانند كور و كر و بينا و شنوا است آيا يكسانند آن دو در مثل آيا پس پند نميگيريد. تفسير

من می‌آید. در این صورت (بَصیراً) حال است. ناگفته نماند که یعقوب چه حقیقةً کور شده باشد و برابر وحی آسمانی، یوسف پیراهن خود را جهت بازیابی بینائی به کنعان

برنامه حساب شده دست قدرتی در کار است و هرگز نمی‌تواند معلول تصادفها و ضرورتهای کور و کر باشد. تفسیر آیات ۱ - نشان دادن برق هاى امیدزا و خوف آفرین، از آیات الهى

مينمايد و در آخرت هم بعذاب اليم گرفتار خواهد شد و كور وارد صحراى محشر ميشود و عرضه ميدارد خدايا چرا مرا كور محشور نمودى من كه در دنيا بينا بودم جواب ميرسد

أَمَرَهُ «23» ترجمه‌ چهره ترش نمود و روى گرداند براى آنكه آمد نزد او آن مرد كور و چه ميدانى تو شايد او پاكيزه شود يا پند گيرد پس نفع دهد او را پند امّا كسيكه

أَمَرَهُ «23» ترجمه‌ چهره ترش نمود و روى گرداند براى آنكه آمد نزد او آن مرد كور و چه ميدانى تو شايد او پاكيزه شود يا پند گيرد پس نفع دهد او را پند امّا كسيكه

اطاعت کردن دارند. (و إن جهداک لتشرک بى ... فلاتطعهما) ۵ - پیروى بى دلیل و کور از دیگران، امر ناشایستى است. (و إن جهداک لتشرک بى ما لیس لک به علم فلاتطعهما)

ميدهد پاى‌هاشان بآنچه بودند جلد 4 صفحه 415 كسب ميكردند و اگر بخواهيم هر آينه كور كنيم چشمهاشان را پس پيش گيرند راه را پس چگونه مى‌بينند و اگر بخواهيم برگردانيم

أَمَرَهُ «23» ترجمه‌ چهره ترش نمود و روى گرداند براى آنكه آمد نزد او آن مرد كور و چه ميدانى تو شايد او پاكيزه شود يا پند گيرد پس نفع دهد او را پند امّا كسيكه

أَمَرَهُ «23» ترجمه‌ چهره ترش نمود و روى گرداند براى آنكه آمد نزد او آن مرد كور و چه ميدانى تو شايد او پاكيزه شود يا پند گيرد پس نفع دهد او را پند امّا كسيكه

أَمَرَهُ «23» ترجمه‌ چهره ترش نمود و روى گرداند براى آنكه آمد نزد او آن مرد كور و چه ميدانى تو شايد او پاكيزه شود يا پند گيرد پس نفع دهد او را پند امّا كسيكه

ميدهد پاى‌هاشان بآنچه بودند جلد 4 صفحه 415 كسب ميكردند و اگر بخواهيم هر آينه كور كنيم چشمهاشان را پس پيش گيرند راه را پس چگونه مى‌بينند و اگر بخواهيم برگردانيم

أَمَرَهُ «23» ترجمه‌ چهره ترش نمود و روى گرداند براى آنكه آمد نزد او آن مرد كور و چه ميدانى تو شايد او پاكيزه شود يا پند گيرد پس نفع دهد او را پند امّا كسيكه

أَمَرَهُ «23» ترجمه‌ چهره ترش نمود و روى گرداند براى آنكه آمد نزد او آن مرد كور و چه ميدانى تو شايد او پاكيزه شود يا پند گيرد پس نفع دهد او را پند امّا كسيكه

أَمَرَهُ «23» ترجمه‌ چهره ترش نمود و روى گرداند براى آنكه آمد نزد او آن مرد كور و چه ميدانى تو شايد او پاكيزه شود يا پند گيرد پس نفع دهد او را پند امّا كسيكه

أَمَرَهُ «23» ترجمه‌ چهره ترش نمود و روى گرداند براى آنكه آمد نزد او آن مرد كور و چه ميدانى تو شايد او پاكيزه شود يا پند گيرد پس نفع دهد او را پند امّا كسيكه

أَمَرَهُ «23» ترجمه‌ چهره ترش نمود و روى گرداند براى آنكه آمد نزد او آن مرد كور و چه ميدانى تو شايد او پاكيزه شود يا پند گيرد پس نفع دهد او را پند امّا كسيكه

بدى انجام دهند پس جبرئيل كه يكى از آنها بود باشاره يا مشتى سنگ‌ريزه همه را كور كرد و شرح اين قصه در سوره هود گذشت و خداوند باقتضاء حال يا لسان ملائكه بآنها

أَمَرَهُ «23» ترجمه‌ چهره ترش نمود و روى گرداند براى آنكه آمد نزد او آن مرد كور و چه ميدانى تو شايد او پاكيزه شود يا پند گيرد پس نفع دهد او را پند امّا كسيكه

ميشوند و اين نيست مگر از آن جهت كه فكر نكردند و چشم دل آنها كور شده و البتّه مساوى نيست ادراكات كور با بينا و اهل ايمان و عمل صالح كه روشن ضميرانند با مرد بدكار

است و جزاى اعمال بد و خوب را كاملا بصاحبانش ميرساند و مساوى نيست كافر كه كور است با مؤمن كه بينا است و باطل كه ظلمات عقائد فاسده و آراء گوناگون كاسده است

استوار بوده‌ام و مرا از نزد خود رحمتی داده، پس این بر شما (با کوریتان) بسی کور (و مهجور) خوانده شده است. آیا ما شما را - در حالی که برای (پذیرش) آن کراهت

عياشى ره از امام باقر ع نقل نموده كه مراد زنانند و ديده بصيرت آنها كه دل است كور شد كه نديدند وسيله سعادت دنيا و آخرتشانرا و نفهميدند موجب شقاوت و بدبختى خودشان

ميدهد پاى‌هاشان بآنچه بودند جلد 4 صفحه 415 كسب ميكردند و اگر بخواهيم هر آينه كور كنيم چشمهاشان را پس پيش گيرند راه را پس چگونه مى‌بينند و اگر بخواهيم برگردانيم

أَمَرَهُ «23» ترجمه‌ چهره ترش نمود و روى گرداند براى آنكه آمد نزد او آن مرد كور و چه ميدانى تو شايد او پاكيزه شود يا پند گيرد پس نفع دهد او را پند امّا كسيكه

أَمَرَهُ «23» ترجمه‌ چهره ترش نمود و روى گرداند براى آنكه آمد نزد او آن مرد كور و چه ميدانى تو شايد او پاكيزه شود يا پند گيرد پس نفع دهد او را پند امّا كسيكه

أَمَرَهُ «23» ترجمه‌ چهره ترش نمود و روى گرداند براى آنكه آمد نزد او آن مرد كور و چه ميدانى تو شايد او پاكيزه شود يا پند گيرد پس نفع دهد او را پند امّا كسيكه

أَمَرَهُ «23» ترجمه‌ چهره ترش نمود و روى گرداند براى آنكه آمد نزد او آن مرد كور و چه ميدانى تو شايد او پاكيزه شود يا پند گيرد پس نفع دهد او را پند امّا كسيكه

أَمَرَهُ «23» ترجمه‌ چهره ترش نمود و روى گرداند براى آنكه آمد نزد او آن مرد كور و چه ميدانى تو شايد او پاكيزه شود يا پند گيرد پس نفع دهد او را پند امّا كسيكه

القدر عمى البصر، آيا ندانسته‌اى كه چون تقدير الهى نازل گشت چشم از بينائى كور شود «1». وَ تَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقالَ ما لِيَ لا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كانَ

متعال تشبيه فرموده كفار مكّه را كه بتقليد از آباء خودشان پرستش بت مينمودند و كور كورانه عقايد مختلفى كسب نموده بودند بكسيكه برو بر زمين افتاده و بزحمت راه

متعال تشبيه فرموده كفار مكّه را كه بتقليد از آباء خودشان پرستش بت مينمودند و كور كورانه عقايد مختلفى كسب نموده بودند بكسيكه برو بر زمين افتاده و بزحمت راه

اقوى مبادى آن است. و در اين كلام تعريض جهله است كه ايشان در حكم زمين گير و كور باشند. «1» مدرك ياد شده. جلد 11 - صفحه 204 وَ اذْكُرْ عِبادَنا إِبْراهِيمَ

أَمَرَهُ «23» ترجمه‌ چهره ترش نمود و روى گرداند براى آنكه آمد نزد او آن مرد كور و چه ميدانى تو شايد او پاكيزه شود يا پند گيرد پس نفع دهد او را پند امّا كسيكه

أَمَرَهُ «23» ترجمه‌ چهره ترش نمود و روى گرداند براى آنكه آمد نزد او آن مرد كور و چه ميدانى تو شايد او پاكيزه شود يا پند گيرد پس نفع دهد او را پند امّا كسيكه

أَمَرَهُ «23» ترجمه‌ چهره ترش نمود و روى گرداند براى آنكه آمد نزد او آن مرد كور و چه ميدانى تو شايد او پاكيزه شود يا پند گيرد پس نفع دهد او را پند امّا كسيكه

مينمايد و در آخرت هم بعذاب اليم گرفتار خواهد شد و كور وارد صحراى محشر ميشود و عرضه ميدارد خدايا چرا مرا كور محشور نمودى من كه در دنيا بينا بودم جواب ميرسد

آنها تصور می‌کنند با این قال و غوغاها بار دیگر قبله مسلمانان تغییر خواهد کرد کور خوانده‌اند، این قبله همیشگی و نهایی مسلمین است. سپس می‌افزاید: و آنها نیز

چشم آنحضرت سفيد شد يعنى گريه سياهى و نور ديده او را برد و قمّى ره فرموده كور شد از گريه ولى باز كظم غيظ ميفمرود و بكسى اظهار اندوه درونى خود را كه پر بود

سياهي‌ قلب‌ ‌است‌ بكلي‌ نور عقل‌ و ايمان‌ ‌از‌ قلب‌ خارج‌ ‌است‌ چشم‌ قلب‌ كور ‌است‌ گوش‌ قلب‌ كر ‌است‌ زبان‌ قلب‌ لال‌ ‌است‌ ‌از‌ قابليت‌ هدايت‌ افتاده‌

أَمَرَهُ «23» ترجمه‌ چهره ترش نمود و روى گرداند براى آنكه آمد نزد او آن مرد كور و چه ميدانى تو شايد او پاكيزه شود يا پند گيرد پس نفع دهد او را پند امّا كسيكه

متعال تشبيه فرموده كفار مكّه را كه بتقليد از آباء خودشان پرستش بت مينمودند و كور كورانه عقايد مختلفى كسب نموده بودند بكسيكه برو بر زمين افتاده و بزحمت راه

مينمايد و در آخرت هم بعذاب اليم گرفتار خواهد شد و كور وارد صحراى محشر ميشود و عرضه ميدارد خدايا چرا مرا كور محشور نمودى من كه در دنيا بينا بودم جواب ميرسد

نميماند بلكه فعلا در شك و حيرتند از وقت و كيفيّت و احوال آن بلكه بكلّى منكر و كور از ديده بصير تند خلاصه آنكه مردم تا در دنيا هستند بعضى عالمند ولى بأدلّه و

چشم‌ قلب‌ ‌را‌ كور ميكند گوش‌ قلب‌ ‌را‌ كر ميكند زبان‌ قلب‌ ‌را‌ لال‌ ميكند آينه قلب‌ ‌را‌ منكوس‌ ميكند سلب‌ توفيق‌ ‌از‌ ‌او‌ ميشود كور كورانه‌ راه‌ ضلالت‌

مرغى را به دستور من ساخته و در آن دميدى تا به امر من مرغى گرديد و آن‌گاه كه كور مادرزاد و پيسى را به امر من شفا دادى و مردگان را به امر من از قبر بيرون آوردى

خدا و روز جزا وعمل صالح مايه سعادت است چون يهود براى خود برترى مى پنداشتند كور و كر شدند (از دين حق و شنيدن پند عاجزگشتند) بطلان و نامعقول بودن سخن نصارا

مينمائيم و بهدايت پيشينيان خودمان مهتدى و راه يافته ميباشيم و اين تقليد و تبعيّت كور كورانه بدون منطق و دليل اختصاص باينها ندارد پيش از تو هم اى پيغمبر خاتم هيچ

تأكيد در حجاب، و الا امر به حجاب از شخص كور معنى ندارد، بلكه اين امر دال است بر آنكه وظيفه زنان حجاب است، خواه از كور يا بينا؛ و ديگر آنكه مسلم است آن زنان

چشم آنحضرت سفيد شد يعنى گريه سياهى و نور ديده او را برد و قمّى ره فرموده كور شد از گريه ولى باز كظم غيظ ميفمرود و بكسى اظهار اندوه درونى خود را كه پر بود

ديديم و آواز صور را شنيديم، يا ديديم رشد را و شنيديم حق را، يا قبل از اين كور و كر بوديم اكنون ديديم و شنيديم و مكشوف شد براى ما قيامت و احوال آن، فَارْجِعْنا:

مرغى را به دستور من ساخته و در آن دميدى تا به امر من مرغى گرديد و آن‌گاه كه كور مادرزاد و پيسى را به امر من شفا دادى و مردگان را به امر من از قبر بيرون آوردى

عرب و كاشف است از شقاوت و شرارت در علم فراست و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه كور وارد محشر شوند و بعضى آنرا از آثار تشنگى قرار داده‌اند و بنظر حقير معناى اوّل

ميتوانست از گل چون شكل مرغى بسازد و در آن بدمد و به اذن خدا مرغى بشود. 2- كور مادرزاد و برص زده را به اذن خدا شفا مى‏داد و مرده‏ها را به اذن خدا زنده مى‏كرد

روز قيامت كور محشور شود، شخصى است كه حج بر او واجب باشد و ادا نكند تا بميرد، چه او كور است در دنيا از راه سير، پس در آخرت نيز طريق بهشت را كور است. «4»

با شهپر خود به روى آنها زد فورا كور شدند و از خانه بيرون رفته، مى‌گفتند: حذر كنيد كه مهمانان لوط ساحرند و ما را به سحر كور نمودند، پس جبرئيل به لوط گفت:

چشم آنحضرت سفيد شد يعنى گريه سياهى و نور ديده او را برد و قمّى ره فرموده كور شد از گريه ولى باز كظم غيظ ميفمرود و بكسى اظهار اندوه درونى خود را كه پر بود

مرغى را به دستور من ساخته و در آن دميدى تا به امر من مرغى گرديد و آن‌گاه كه كور مادرزاد و پيسى را به امر من شفا دادى و مردگان را به امر من از قبر بيرون آوردى

تفسير خداوند متعال براى تنبّه كفّار بقدرت خود بر آنچه در آيات سابقه ذكر شد از كور نمودن و مسخ كردن آنها ميفرمايد و كسيكه ما عمر طولانى باو ميدهيم برميگردانيمش

تفسير نمونه. جلد 5 - صفحه 462 «وَجَدْنا آباءَنا» 14- تقليد كوركورانه وتعصّب كور بر رفتار نياكان، مذموم و ممنوع است. «وَجَدْنا آباءَنا- أَنْتُمْ وَ آباؤُكُمْ»

و ‌في‌ الارض‌ ‌است‌. أَ فَلا تُبصِرُون‌َ بچشم‌ سر مي‌بينيد ولي‌ چشم‌ قلب‌ كور ‌است‌ درك‌ نمي‌كنيد. ] (آیه 21)- در این آیه می‌افزاید: «و در وجود خود شما»

ششم- آنكه مراد به طبع است در آخرت، يعنى در نشأه عقبى، خداوند آنها را كر و كور و بى‌عقل محشور خواهد نمود، كقوله: وَ نَحْشُرُهُمْ يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى‌

عياشى ره از امام باقر ع نقل نموده كه مراد زنانند و ديده بصيرت آنها كه دل است كور شد كه نديدند وسيله سعادت دنيا و آخرتشانرا و نفهميدند موجب شقاوت و بدبختى خودشان

چراغ‌ عقل‌ علم‌ ‌است‌ جهل‌ تاريكيست‌ مانع‌ ‌از‌ ادراك‌ ‌است‌. «2» بينائيست‌ كور نميتواند مشاهده‌ كند كوري‌ قلب‌ صفات‌ خبيثه‌ اخلاق‌ رذيله‌ ملكات‌ قبيحه‌ ‌است‌

آنها بواسطه انغمار در شهوات و توجّه بزخارف دنيا و اعراض از ذكر و فكر كر و كور شده يا بقدرى متعصّب در طريق باطل و لجوج و عنود و حسودند كه نميتوانند به حرف

بدى انجام دهند پس جبرئيل كه يكى از آنها بود باشاره يا مشتى سنگ‌ريزه همه را كور كرد و شرح اين قصه در سوره هود گذشت و خداوند باقتضاء حال يا لسان ملائكه بآنها

بدى انجام دهند پس جبرئيل كه يكى از آنها بود باشاره يا مشتى سنگ‌ريزه همه را كور كرد و شرح اين قصه در سوره هود گذشت و خداوند باقتضاء حال يا لسان ملائكه بآنها

مينمائيم و بهدايت پيشينيان خودمان مهتدى و راه يافته ميباشيم و اين تقليد و تبعيّت كور كورانه بدون منطق و دليل اختصاص باينها ندارد پيش از تو هم اى پيغمبر خاتم هيچ

آخرت هم كور محشور ميشوند چون اعراض از ذكر حقيقى حق كردند پس بفرموده خداوند هم در دنيا كورند هم در آخرت زيرا هر كس در دنيا كور باشد در آخرت هم كور است و هر

تلاوت نما تا از چشم زخم ايمن باشى. حضرت آيه تلاوت و از مسجد بيرون آمد، آنها كور شدند و او به سلامت شد. جلد 13 - صفحه 284 تنبيه: بزرگان فرموده‌اند: ظاهر آيات

تفسير خداوند متعال براى تنبّه كفّار بقدرت خود بر آنچه در آيات سابقه ذكر شد از كور نمودن و مسخ كردن آنها ميفرمايد و كسيكه ما عمر طولانى باو ميدهيم برميگردانيمش

تفسير خداوند متعال براى تنبّه كفّار بقدرت خود بر آنچه در آيات سابقه ذكر شد از كور نمودن و مسخ كردن آنها ميفرمايد و كسيكه ما عمر طولانى باو ميدهيم برميگردانيمش

ننموده در را شكسته داخل خانه شدند. پس جبرئيل بال خود را به چشم ايشان زد، كور شدند، دانستند كه عذاب نازل خواهد شد. به امر جبرئيل لوط با اهلش در شب از ميان

عذاب نجات يابند و عذابشان هرگز سبك نشود، تشنه و جلد 7 - صفحه 11 گرسنه و كر و كور و گنگ و رو سياه و محروم و پشيمان و مغضوب پروردگار، رحم به ايشان نشود، و آتش

آنها بواسطه انغمار در شهوات و توجّه بزخارف دنيا و اعراض از ذكر و فكر كر و كور شده يا بقدرى متعصّب در طريق باطل و لجوج و عنود و حسودند كه نميتوانند به حرف

را نتوانند بشنوند. 3- حق تعالى ايشان را كر جلد 8 - صفحه 447 فرمايد چنانكه كور گرداند ايشان را. كما قال‌ (عُمْياً وَ بُكْماً وَ صُمًّا) «1». 4- ابن مسعود

دادیم و کسانی را که آیات ما را تکذیب نمودند غرق کردیم. بی‌گمان آنان گروهی کور(دل) بوده‌اند.» و سوی عادیان، برادرشان هود را (فرستادیم). گفت: «ای قوم من!

تغيير خلقى از خداوند خواه در صورت باشد خواه در صفت بدون ترخيص الهى مانند كور نمودن چشم حيوان نرى كه زياد عمر كرده باشد و خواجه نمودن بندگان و مثله نمودن

تفسير خداوند متعال براى تنبّه كفّار بقدرت خود بر آنچه در آيات سابقه ذكر شد از كور نمودن و مسخ كردن آنها ميفرمايد و كسيكه ما عمر طولانى باو ميدهيم برميگردانيمش

معاصي‌ و كفر و شرك‌ و زندقه‌ سياه‌ ‌شده‌ و قساوت‌ پيدا كرده‌، و چشم‌ قلب‌ كور ‌شده‌، و گوش‌ قلب‌ كر ‌شده‌ و زبان‌ قلب‌ لال‌ ‌شده‌، ‌از‌ قابليت‌ افتاده‌

است و جزاى اعمال بد و خوب را كاملا بصاحبانش ميرساند و مساوى نيست كافر كه كور است با مؤمن كه بينا است و باطل كه ظلمات عقائد فاسده و آراء گوناگون كاسده است

نميرود تو ميتوانى شنوا نمائى يا كسيرا كه براى منصرف شدن از فكر و ذكر خدا كور شده و در وادى حيرت و ضلالت واضح و آشكار ميگردد تو ميتوانى راهنمائى نمائى بيش

مينمائيم و بهدايت پيشينيان خودمان مهتدى و راه يافته ميباشيم و اين تقليد و تبعيّت كور كورانه بدون منطق و دليل اختصاص باينها ندارد پيش از تو هم اى پيغمبر خاتم هيچ

خرما در مدت شش ماه به شكل هلال مى‌رسد. ابو سعيد انكار كرد، چون بيرون رفت كور شد و به فقر مبتلا و به در خانه‌ها مى‌گشت و گدائى مى‌نمود تا به جهنم واصل شد،

خدا و روز جزا وعمل صالح مايه سعادت است چون يهود براى خود برترى مى پنداشتند كور و كر شدند (از دين حق و شنيدن پند عاجزگشتند) بطلان و نامعقول بودن سخن نصارا

آن نمى‌بيند تا بگردنش افتد حضرت فرمود اى نعمان آيا نشنيدى كه چون بيايد قدر كور شود بصر و از روايت كافى از امام سجاد عليه السّلام استفاده ميشود كه جهت غضب

تفسير خداوند متعال براى تنبّه كفّار بقدرت خود بر آنچه در آيات سابقه ذكر شد از كور نمودن و مسخ كردن آنها ميفرمايد و كسيكه ما عمر طولانى باو ميدهيم برميگردانيمش

نميماند بلكه فعلا در شك و حيرتند از وقت و كيفيّت و احوال آن بلكه بكلّى منكر و كور از ديده بصير تند خلاصه آنكه مردم تا در دنيا هستند بعضى عالمند ولى بأدلّه و

عرب و كاشف است از شقاوت و شرارت در علم فراست و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه كور وارد محشر شوند و بعضى آنرا از آثار تشنگى قرار داده‌اند و بنظر حقير معناى اوّل

است و جزاى اعمال بد و خوب را كاملا بصاحبانش ميرساند و مساوى نيست كافر كه كور است با مؤمن كه بينا است و باطل كه ظلمات عقائد فاسده و آراء گوناگون كاسده است

قلب‌ ‌که‌ سياه‌ شد و قساوت‌ گرفت‌ و پرده‌ روي‌ عقل‌ كشيده‌ شد و چشم‌ قلب‌ كور شد و گوش‌ قلب‌ كر شد و زبان‌ قلب‌ جلد 17 - صفحه 200 لال‌ شد صُم‌ٌّ بُكم‌ٌ

نميرود تو ميتوانى شنوا نمائى يا كسيرا كه براى منصرف شدن از فكر و ذكر خدا كور شده و در وادى حيرت و ضلالت واضح و آشكار ميگردد تو ميتوانى راهنمائى نمائى بيش

تفسير خداوند متعال براى تنبّه كفّار بقدرت خود بر آنچه در آيات سابقه ذكر شد از كور نمودن و مسخ كردن آنها ميفرمايد و كسيكه ما عمر طولانى باو ميدهيم برميگردانيمش

تفسير خداوند متعال براى تنبّه كفّار بقدرت خود بر آنچه در آيات سابقه ذكر شد از كور نمودن و مسخ كردن آنها ميفرمايد و كسيكه ما عمر طولانى باو ميدهيم برميگردانيمش

مينمائيم و بهدايت پيشينيان خودمان مهتدى و راه يافته ميباشيم و اين تقليد و تبعيّت كور كورانه بدون منطق و دليل اختصاص باينها ندارد پيش از تو هم اى پيغمبر خاتم هيچ

رَحْمَةً» 5- شرط دريافت هدايت و رحمت الهى، آن است كه انسان زمينه سعادت را در خود كور نكرده باشد. «لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ» وَ ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْكِتابَ إِلاَّ

چشم آنحضرت سفيد شد يعنى گريه سياهى و نور ديده او را برد و قمّى ره فرموده كور شد از گريه ولى باز كظم غيظ ميفمرود و بكسى اظهار اندوه درونى خود را كه پر بود

باشند و فسق‌ و بيرون‌ رفتن‌ ‌از‌ اطاعت‌ خداوند ديده‌ باطن‌ و دل‌ ‌آنها‌ ‌را‌ كور نموده‌ بحدي‌ ‌که‌ آيات‌ الهي‌ ‌در‌ ‌آنها‌ تأثير نميكند. اشاره (آیه 99) شأن

عياشى ره از امام باقر ع نقل نموده كه مراد زنانند و ديده بصيرت آنها كه دل است كور شد كه نديدند وسيله سعادت دنيا و آخرتشانرا و نفهميدند موجب شقاوت و بدبختى خودشان

مى‌فهميم كه فرض كنيم كلّ زمين، مسطّح و صاف بود. 1- كوهها، محصول يك تصادف كور نيست، بلكه بر اساس تدبير حكيمانه است. «أَلْقى‌ فِي الْأَرْضِ رَواسِيَ» 2-

عرب و كاشف است از شقاوت و شرارت در علم فراست و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه كور وارد محشر شوند و بعضى آنرا از آثار تشنگى قرار داده‌اند و بنظر حقير معناى اوّل

عشرى، ج‌2، ص: 101 مى‌كرد و در يكجا اقامت نمى‌نمود. 4- به سبب آنكه چون مسح كور و پيس مى‌نمود، شفا مى‌يافت. 5- مولود مبارك. وَجِيهاً فِي الدُّنْيا وَ الْآخِرَةِ:

است و جزاى اعمال بد و خوب را كاملا بصاحبانش ميرساند و مساوى نيست كافر كه كور است با مؤمن كه بينا است و باطل كه ظلمات عقائد فاسده و آراء گوناگون كاسده است

آنها بواسطه انغمار در شهوات و توجّه بزخارف دنيا و اعراض از ذكر و فكر كر و كور شده يا بقدرى متعصّب در طريق باطل و لجوج و عنود و حسودند كه نميتوانند به حرف

تفسير خداوند متعال براى تنبّه كفّار بقدرت خود بر آنچه در آيات سابقه ذكر شد از كور نمودن و مسخ كردن آنها ميفرمايد و كسيكه ما عمر طولانى باو ميدهيم برميگردانيمش

تفسير خداوند متعال براى تنبّه كفّار بقدرت خود بر آنچه در آيات سابقه ذكر شد از كور نمودن و مسخ كردن آنها ميفرمايد و كسيكه ما عمر طولانى باو ميدهيم برميگردانيمش

خدا و روز جزا وعمل صالح مايه سعادت است چون يهود براى خود برترى مى پنداشتند كور و كر شدند (از دين حق و شنيدن پند عاجزگشتند) بطلان و نامعقول بودن سخن نصارا

خدا و روز جزا وعمل صالح مايه سعادت است چون يهود براى خود برترى مى پنداشتند كور و كر شدند (از دين حق و شنيدن پند عاجزگشتند) بطلان و نامعقول بودن سخن نصارا

موت‌ ‌در‌ دنيا ‌را‌ بهمين‌ مثال‌ تنظير فرمود ولي‌ ‌آن‌ قدر چشم‌ قلب‌ ‌را‌ كور كرده‌ و گوش‌ قلب‌ ‌را‌ كر ‌که‌ نمي‌بيند و نه‌ ميشنود و نه‌ درك‌ ميكند لذا

عياشى ره از امام باقر ع نقل نموده كه مراد زنانند و ديده بصيرت آنها كه دل است كور شد كه نديدند وسيله سعادت دنيا و آخرتشانرا و نفهميدند موجب شقاوت و بدبختى خودشان

خطيب‌ الانبياء نام‌ نهادند و عمر طولاني‌ داشت‌ ‌که‌ چندين‌ مرتبه‌ ‌از‌ گريه‌ كور شد و خداوند ‌او‌ ‌را‌ بينا فرمود ‌تا‌ زمان‌ موسي‌ ‌را‌ درك‌ كرد. فَقال‌َ يا

مينمائيم و بهدايت پيشينيان خودمان مهتدى و راه يافته ميباشيم و اين تقليد و تبعيّت كور كورانه بدون منطق و دليل اختصاص باينها ندارد پيش از تو هم اى پيغمبر خاتم هيچ

شماره‌ محالات‌ بشمار ميرود قلب‌ ‌که‌ سياه‌ شد، قساوت‌ پيدا كرد، چشم‌ قلب‌ كور شد، گوش‌ قلب‌ كر شد، زبان‌ قلب‌ لال‌ شد ‌از‌ قابليت‌ هدايت‌ ميافتد كانّه‌

بواسطه‌ كثرت‌ معاصي‌ دلهاي‌ ‌آنها‌ سياه‌ شد و قساوت‌ گرفت‌ و ختم‌ شد ‌که‌ كور و كر و لال‌ شدند ‌شما‌ ‌هم‌ چنين‌ شويد ‌که‌ مفاد خَتَم‌َ اللّه‌ُ عَلي‌ قُلُوبِهِم‌

انعام‌ بعضي‌ ‌به‌ صورت‌ حيوانات‌ مثل‌ خوك‌، سگ‌، سباع‌ وارد مي‌شوند. بعضي‌ كور وارد مي‌شوند، بعضي‌ ‌با‌ صورت‌ سياه‌، بعضي‌ مغلولا ‌با‌ غل‌هاي‌ آتشي‌ و بدترين‌

تو نمودى است كه براى تو نيست، تو كى غائب بودى تا به دليل نياز داشته باشى كور باد چشمى كه تو را نبينيد. چرا در معاد شك مى‌كنيم؟ آيا او نمى‌داند كه چه كرده‌ايم

بپوشند در هر حال مراد از ضعفاء ناتوانانند از قبيل پيران فرسوده و عجزه مانند كور و شل و زمين‌گير و امثال اينها و مراد از مرضى بيمارانى هستند كه يا قادر بر

خدا و روز جزا وعمل صالح مايه سعادت است چون يهود براى خود برترى مى پنداشتند كور و كر شدند (از دين حق و شنيدن پند عاجزگشتند) بطلان و نامعقول بودن سخن نصارا

بدون پدر، و به نطق آورد در گهواره به حالت كوچكى، و جارى ساخت بر دست او شفاى كور مادرزاد و پيس را و زنده ساختن مردگان را. اما مريم را آيتى قرار داد به اينكه

نفس‌ و حب‌ دنيا و جاه‌ زمين‌ قلب‌ ‌را‌ ‌از‌ قابليت‌ مياندازد چشم‌ قلب‌ ‌که‌ كور ‌باشد‌ حق‌ و باطل‌ ‌را‌ تميز ندهد سحر ‌را‌ ‌با‌ معجزه‌ فرق‌ نگذارد گوش‌ قلب‌

جلسات سرّى شبانه و تشكيلات گروهى دارند. «بَيَّتَ طائِفَةٌ» 3- دشمنان از نقاط كور وتاريك استفاده مى‌كنند، از توطئه‌هاى آنان غافل نباشيد. «بَيَّتَ» 4- قرآن،

بپوشند در هر حال مراد از ضعفاء ناتوانانند از قبيل پيران فرسوده و عجزه مانند كور و شل و زمين‌گير و امثال اينها و مراد از مرضى بيمارانى هستند كه يا قادر بر

نميماند بلكه فعلا در شك و حيرتند از وقت و كيفيّت و احوال آن بلكه بكلّى منكر و كور از ديده بصير تند خلاصه آنكه مردم تا در دنيا هستند بعضى عالمند ولى بأدلّه و

آنها بواسطه انغمار در شهوات و توجّه بزخارف دنيا و اعراض از ذكر و فكر كر و كور شده يا بقدرى متعصّب در طريق باطل و لجوج و عنود و حسودند كه نميتوانند به حرف

بحضرت‌ عيسي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌است‌ ‌که‌ فرمود ‌من‌ مرده‌ ‌را‌ زنده‌ ميكنم‌، كور ‌را‌ بينا ميكنم‌ ولي‌ ‌از‌ هدايت‌ احمق‌ عاجزم‌. گليم‌ بخت‌ كسي‌ ‌را‌ ‌که‌

شيعه‌ اثني‌ عشريه‌ مثل‌ آفتاب‌ روشن‌ ‌است‌ فقط كساني‌ ‌که‌ چشم‌ قلب‌ ‌آنها‌ كور ‌است‌ ‌ يا ‌ مبلغين‌ سوء درب‌ چشم‌ ‌آنها‌ ‌را‌ بشبهات‌ بسته‌اند نور آفتاب‌

خدا و روز جزا وعمل صالح مايه سعادت است چون يهود براى خود برترى مى پنداشتند كور و كر شدند (از دين حق و شنيدن پند عاجزگشتند) بطلان و نامعقول بودن سخن نصارا

خاك‌ پاشيد بصورت‌ ‌آنها‌ و فرمود شاهت‌ الوجوه‌ حضرت‌ ‌را‌ نديدند و چشم‌ قلب‌ كور مي‌شود حق‌ ‌را‌ مشاهده‌ نمي‌كند چنانچه‌ ميفرمايد وَ لَقَد ذَرَأنا لِجَهَنَّم‌َ

نميماند بلكه فعلا در شك و حيرتند از وقت و كيفيّت و احوال آن بلكه بكلّى منكر و كور از ديده بصير تند خلاصه آنكه مردم تا در دنيا هستند بعضى عالمند ولى بأدلّه و

‌آنها‌ ‌را‌ نگرفته‌ ‌باشد‌ و كبر و نخوت‌ و هواي‌ نفساني‌ چشم‌ قلب‌ ‌آنها‌ ‌را‌ كور نكرده‌ ‌باشد‌ و گوش‌ قلب‌ ‌آنها‌ باز ‌باشد‌ البته‌ حجج‌ الهيّه‌ و آيات‌ بينات‌

‌براي‌ قلب‌ ‌که‌ عبارت‌ ‌از‌ روح‌ انساني‌ ‌است‌ بيان‌ كرده‌ايم‌ چشم‌ عقل‌ كور ميشود زبان‌ عقل‌ لال‌ ميشود گوش‌ عقل‌ كر ميشود صُم‌ٌّ بُكم‌ٌ عُمي‌ٌ و هكذا

او. 5- و زنى دست و پا بهم بسته و عقربها و مارها بر او مسلط. 6- و زنى كر و كور و لال در تابوت آتش، مغز سرش از دماغش خارج، و بدنش قطعه قطعه از جذام و برص

عرب و كاشف است از شقاوت و شرارت در علم فراست و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه كور وارد محشر شوند و بعضى آنرا از آثار تشنگى قرار داده‌اند و بنظر حقير معناى اوّل

واجبات موجب خسران دنيا و آخرت است نديده فقط چشم باز كرده و اين يك آيه را كور كورانه ديده پناه ميبرم بخداوند از وساوس شيطان كه‌ جلد 1 صفحه 97 چگونه واضحات

فيض‌ محروم‌اند اول‌: جاهل‌ ‌که‌ قلب‌ ‌او‌ تاريك‌ ‌است‌ بظلمات‌ جهل‌، دوم‌: كور ‌که‌ كفر و شرك‌ چشم‌ و گوش‌ و زبان‌ ‌را‌ گرفته‌ صم‌ بكم‌ عمي‌ فهم‌ ‌لا‌ يفقهون‌،

خدا و روز جزا وعمل صالح مايه سعادت است چون يهود براى خود برترى مى پنداشتند كور و كر شدند (از دين حق و شنيدن پند عاجزگشتند) بطلان و نامعقول بودن سخن نصارا

خدا و روز جزا وعمل صالح مايه سعادت است چون يهود براى خود برترى مى پنداشتند كور و كر شدند (از دين حق و شنيدن پند عاجزگشتند) بطلان و نامعقول بودن سخن نصارا

‌باشد‌ و ‌در‌ اول‌ ولادت‌ تكلم‌ كند و معجزات‌ بزرگ‌ مثل‌ احياء موتي‌ و شفاء كور و امثال‌ اينها فَإِمّا تَرَيِن‌َّ مِن‌َ البَشَرِ أَحَداً ‌اگر‌ بشري‌ ‌را‌

إِن‌َّ فِي‌ ذلِكُم‌ لَآيات‌ٍ لِقَوم‌ٍ يُؤمِنُون‌َ و اما كفار مثل‌ اينكه‌ كور و كر و لال‌ هستند ابدا برخورد باين‌ آثار نميكنند صُم‌ٌّ بُكم‌ٌ عُمي‌ٌ فَهُم‌

همان كورى حس باصره باشد، چون اعراض كننده از ياد خدا وقتى كور محشور مى شود مى پرسد: چرا مرا كور محشور كرديد، با اينكه در دنيا چشم داشتم و بينا بودم ؟ معلوم

خدا عز و جل مى‏فرمايد (۴۶ سوره حج): «به راستى ديده آنها كور نيست ولى دلى كه در درون دارند كور است» چطور نابينا ره جويد و چگونه بينا شود كسى كه نيانديشد

خواهد داشت ،# علاوه بر اينكه روز قيامت كور محشورش خواهيم نمود،# و چون بگويد: پروردگارا من كه بينا بودم ، چرا كور محشورم كردى ؟ در جوابش خواهد فرمود: همانطور

معالجه معجز مآبى آورد كه مانندش نداشتند و به اجازه خدا مرده‏ها را زنده كرد و كور مادرزاد و پيس را درمان نمود و حجت را بر آنها تمام كرد و خداوند محمد (ص) را

بردند و درب را به روى مردم بستند و اما مردان پشت در را، صغير و كبيرشان را كور كردند و ديگر نتوانستند درب خانه را پيدا كنند. آن دو تن ميهمان به لوط گفتند:

مقصود خودش بود) در نظر گرفته درختهاى مدينه را از بيخ بركند و چشمه‏هايش را كور كند و آن را زير و رو سازد، على بن عيسى بدو گفت: اين عموزاده‏ات جعفر بن محمد

سالم شدند، چوپان‌هاى مسلمان را گرفته، دست و پايشان را بريدند و چشمانشان را كور كرده، شتران را به غارت بردند و از اسلام هم دست كشيدند. رسول خدا صلى الله عليه

و كشف مى كند براى ايشان از آنچه كه نزد او است از حقايقى كه از ديدگان مادى كور مستور است ، همچنانكه در آيه «كلا ان كتاب الابرار لفى عليين و ما ادريك ما عليون

مرغى ميساختى و در آن مى دميدى و به اذن من طير مى شد و به پواز در مى آمد، و كور مادر زاد و بيمار به مرض برص را به اذن من شفا مى دادى و مردگان را به اذن من

عمر و رزق و طاعت و معصيت آنان اختلاف انداختم و از آنها شقى و سعيد و بينا و كور و كوتاه و بلند و زيبا و زشت و دانا و نادان و توانگر و درويش و مطيع و عاصى

پيش آمده بود، و آنچه محكم در هم بافته بود، از هم باز شده و همه از ديدن حق كور و نابينا بودند، و ستم‏كاران از راه به در رفته بودند، و دين باطل شده و اثر

بن معاويه عجلى گويد: امام باقر عليه السّلام فرمود: همانا زبان‏ لال و چشم كور و آلت تناسلى اخته آزاد و بيضه‏هاى او يك ثلث ديه است، و در آلت پسر بچّه، تمام

زمين نكنيد و قطع رحم كنيم، ايشانند كه خداوند لعنتشان كرده پس كرشان كرد، و كور ساخت ديدگانشان را» (سوره محمد آيه ۲۲- ۲۳) و نيز (در جاى ديگر) فرمايد: «آنان

(۱۸) آيا كسى كه مى داند آنچه از پروردگارت به تو نازل شده حق است، با آن كه كور است، يكسان اند؟! فقط صاحبان خرد متذكر مى شوند.(۱۹) آن ها كه به پيمان خدا وفا

كلوخ و اين نوع چيزها به صدمه حيوان را مى‏كشد نه با دريدن و شكافتن، چشم را كور مى‏كند و دندان و دنده را مى‏شكند و حيوان را با زجر و سختى مى‏كشد).

الَّتِي لَمْ يُسْبَقْ إِلَيْهَا : دلبستگيت بچيزى تو را از ديدن و شنيدن عيوب آن كور و كر ميسازد.

را نمى شنوند و چشمشان را كور كرده، ديگر حق را نمى بينند. چون در واقع ديده آدمى كور نمى شود، بلكه دل هايى كه در سينه ها است، كور مى گردد. «أَفَلا يَتَدَبَّرُونَ

بفهماند كه آن كس كه به وى زخم زبان مى زند كه اولاد ذكور ندارد و اجاق كور است، خودش اجاق كور است. و اين سوره، كوتاه ترين سورۀ قرآن است . و روايات در اين كه آيا

خدا عز و جل كر نكند و آنچه از زيور و آرايش دنيا به چشم خود بينند، آنان را كور نسازد و به ثواب آخرت رسند چنانچه بدين مقام از دانش و علم كامياب شدند. اى جابر،

كنيم. (۱۴) خدا هم ايشان را مسخره می كند و همچنان وا مى گذارد تا در طغيان خود كور دل بمانند. (۱۵) همين ها هستند كه ضلالت را به هدايت خريدند و تجارتشان سود نكرد

وجود تماميّت حجت حق و با وجود آيات بينات، تسليم حق نمى شود، با همان حجت ها كور مى شود، و مؤمن، با همان آيات بينات، بينا مى شود، و هيچ عاقلى اين دو را يكسان

وجودت كند؟ و كى دور شده اى كه آثار تو در عالم هستى ما را به تو رهنمون گردد؟! كور باد چشمى كه تو را مراقب خود نبيند، و زيانكار باد تجارت بنده اى كه نصيبى از

بينا است، همچنان كه در آيه «قل هل يستوى الاعمى و البصير...» نيز، آن دو را كور و بينا ناميده. پس علم به حق، بصيرت است و جهل به آن، كورى است. و اگر تذكر را

پرستش دينار و درهم كند (پول‏ پرست باشد) ملعونست ملعون كسى كه نابينائى را كور كند (كسى را كه دينى را براى خود انتخاب نكرده و سرگردانست بكفر و ضلالت كشاند)

چيزى بصورت پرنده مى ساختى و در آن مى دميدى و به فرمان من پرندهاى مى شد و كور مادرزاد و مبتلا به بيمارى پيسى را به فرمان من شفا ميدادى ، و مردگان را (نيز)

و تارك آن در روز قيامت در زمره يهود و نصارى محشور ميشود و در دنيا و آخرت كور است و بدانيد كه خداوند شديد العقاب است و كسيكه پشت بخانه خدا نمايد از جلد

به معناى از بين بردن آن است، به طورى كه ديگر به هيچ دركى، ادراك نشود. و «كور مطموس» و «طَميس»، آن كورى را گويند كه اصلا شكاف بين دو پلك را نداشته باشد

بينيم كه به عكس تعبير كرده ، و فرموده : ((فعميت عليهم الانباء - خبرها بر آنان كور شد(( و اين به خاطر آن است كه بفهماند كفار در آن روز از همه طرف ماءخوذ مى شوند،

عليه السّلام شروع كرده فرمود: بيگمان كسى كه خدا او را گمراه كرده و قلبش را كور ساخته، حقّ را بر طبع خويش گران مى‏يابد، و از اين رو آن را گوارا نميدارد، و

تزكيه كند، براى خويش تزكيه مى كند، و سرانجام به سوى خدا است (۱۸). (هرگز) كور و بينا يكسان نيستند (۱۹). و (همچنين) ظلمات و نور (۲۰). و سايه و آفتاب (يكسان

روزگارى سخت خواهد بود و او را در روز قيامت كور محشور كنيم (۱۲۴) آن وقت گويد پروردگارا چرا مرا كه بينا بودم كور محشور كرده اى ؟!(۱۲۵) (خداى تعالى در پاسخش

را افاده كند ندارند، پس لال هم هستند، و چون پيش پاى خود را نمى بينند، گوئى كور هم هستند، پس كفار هيچ چيزى را نميفهمند، چون همه راههاى فهم كه با چشم است يا

كه حب و بغضها و گناهان حجاب ضخيمى بر چهره حق مى افكند و درك و ديد آدمى را كور مى كند. به هر حال قرآن مجيد برترين فرقان است . وسيله شناخت حق از باطل ، در

كه: بندى محكم و سخت و استوار كه بلقيس ساخته بود، و بعضى گفته‏اند كه: عرم، كور موشى است كه آن بند را سوراخ كرد، و بعضى گفته‏اند كه: نام وادى است، و بعضى

بصيرت است كه پيروى كردن از رسول را بر مردم واجب مى سازد همانطور كه افراد كور مجبورند به راهنمائى و دستگيرى بينايان راه بروند و هر جا آنها رفتند قدم بگذارند،

از دو فريق كور و كر و بينا و شنوا كيست ، ولى آيات ديگر همين سوره با ذكر داستان نوح و هود و صالح انگشت روى مصاديقى از دو فريق يعنى طايفه كور و كر و طايفه

متشبث ميشوند. جالب اينكه قرآن در پاسخ آنها اعتنائى به دليل اول يعنى پيروى كور تفسير نمونه جلد ۶ صفحه ۱۴۱ كورانه از نياكان نمى كند، گويا آن را مستغنى از

رستاخيز چه بد است (۱۰۱) روزى كه در صور دميده شود و در آن روز گناهكاران را كور محشور كنيم (۱۰۲) كه آهسته با همديگر گويند بيش از ده روز مكث نكرديم (۱۰۳) بهتر

مرز پيش رفتم ، يك گام بيشتر نمانده بود كه براى هميشه خوشبخت شوم ، اما اين كور دل متعصب لجوج مرا از لب چشمه آب حيات تفسير نمونه جلد ۱۵ صفحه ۷۲ تشنه بازگرداند

يوم القيمه اعمى (( مى گويد: گفتم : سبحان اللّه كور محشور مى شود؟ فرمود: بله خداوند او را از راه حقش كور مى كند. مؤ لف : نظير اين روايت را قمى در تفسير

و مى بينند كه حتى بقدر فتيلى ظلم نشده اند، و كسانيكه در اين عالم كور بودند، در آخرت كور، و بلكه گمراه ترند)، كه انشاءاللّه تعالى در تفسير آن خواهيم گفت :

تشخيص را از انسان مى گيرد، و چه دردناك است كه چشم باز باشد و گوش باز اما آدمى كور باشد و كر؟ در آيه ۲۰۶ سوره بقره مى خوانيم : و اذا قيل له اتق الله اخذته العزة

مرور ايام او را ناقص نكرده‏اند، و زمان‏ها او را تغيير ندهند (كه پير و شل و كور و كر و بيمار نشود، و همچنين ساير ناخوشى‏ها كه بر مُعمّرين وارد مى‏شود، در

حيات همچون انعام و چهارپايان ؟ بر هر كجا كه بنگريد آثار خدا نمايان است ، « كور باد چشمى كه او را نبيند» . به راستى با اينكه آيات و نشانه هاى او براى همگان

ناحيه خداى تعالى هستى نمى بينند، و آيا تو مى توانى كور را هدايت كنى ؟ هر چند كه چشم دلشان از ديدن حقايق كور باشد؟ إِنَّ اللَّهَ لا يَظلِمُ النَّاس شيْئاً وَ

و بلال به خاطر نداشتن مال و ثروت كمترين نقصى ندارند، و ثروتمندان بى مغز و كور دل و خود خواه و متكبر به خاطر ثروتشان نميتوانند از امتيازات اجتماعى و معنوى

و غبارى شد كه روى جلاى دل هاشان را گرفت، و آن دل ها را از تشخيص خير و شر، كور كرد. پس اين «زنگ بودن گناهان بر روى دل هاى آنان»، عبارت شد از حائل شدن گناهان

اولياء گرفته ايد، با اينكه ايشان اختيار سود و زيان خويش را ندارند، بگو آيا كور و بينا يكسان است ؟ و آيا ظلمات و نور يكسان است ؟ آيا آنها شريكانى براى خدا

محسوسات اين دو حس نسبت به انسانى كه داراى آن حس است شهود و نسبت به انسان كر و كور غيب است . روى اين حساب غيبهايى را كه خداى تعالى در آيه مورد بحث ، ذكر كرده

معناى مطلق نبود چشم نيست، و به همين جهت، به ديوار كه چشم ندارد، نمى گوييم كور، بلكه كورى عبارت از نبود چشم در چيزى است كه مى بايست چشم مى داشت، مانند انسان

، نوع دوستى براى آنها، مفهومى ندارد و پرستش ثروت آن چنان چشم عقل آنها را كور كرده كه نمى فهمند استثمار طبقات زير دست ، و غارت كردن دسترنج آنان بذر دشمنى