نتایج جستجو

تسع تلک تين ثبر ثجج ثلث ثلل ثمود جبل جحم جرم جرى جزى جعل جلل جلو جمع جمل جنب جنن جنى جهر جهنم جوب جوع جىء حبب حجر حدث حدق حرث حرم حرک حسب حسن حشر حصى حضض

کون اذا الذين الله اله ل وله کبر طور قول الا لا ربب ى امن انس ذکر او عن جور جنب نا قرب رسل بنو الذى قعد رجس قوم انن يمن سبل عبد اثم مسس الى طغو فى صحب س طغى

منها. اين كلمه تنها يكبار در قرآن مجيد آمده است. ها هم ب ف جهنم جبه نور فى جنب على ظهر حمى يوم ذا

مى‏كنيد؟! اين لفظ فقطدوبار در قرآن آمده است . خطف ل ه من ف الا عذب دين ا غير هم جنب ما دحر تبع الله ارض کلل سمو اله وله فى شهب وقى قذف

بيد هذه ويل ذلکم اثم هنا رئى رسل فعل دعو نحن جىء عظم صلح جسس منع کفر قدر جنب فرق جهل زلزل بلو ذا

هن ما بنو آزر کيد کثر ولى ها يا وله رئى ت موسى من دبر اتى هل انس ابو ن سمع جنب ابراهيم بحر شهد الله فى نا اسرائيل امن بلد اذ

لم نصر عقل قهر الذين قسم ا اخر کلا ذلک حضر بدل سدد کى ضلل تحت دين عيل ارث جنب جدر

غرب برک لون عين خلف ولى کم برر قوم حمء کما حتى الو کذب ورى ايى وجه هدى بهت جنب کود اذ قرض بحث لکن سود اين هذا التى على يمن نا قضى بين سوء انس هما انى شىء

قد ربب ذلک علم يوم خير ثم مسس اخذ الى قرح شطن نصب ذوق بعد بشر قوم لن فرض جنب کلل حسن الم صدر طلق امن عرض فضل جزع ايى ظلم کفر ذات مثل هلع سرر نعم فوز خلق

فَبِعَذَابِنَا جُنُودُه عَدُوّ هٰذَا تَکْفُرُون وُقِفُوا خَشْيَة الْقُرَى جُنُب فَمَا الْمُفْسِدُون جَهَنّم مَکْرِهِم آمِنُوا وَاحِد يَبْکُون عِلْمُهُم وَلَدا

اذلال و اهانت، قول مجمع نيز چنين است. من ل ها هم جهنم ف کم اخر سعى ا رود جنب کلل صفو لوم ذئم ذمم قذف تبع خطف ملء فى صلى عذب وصب خرج علو الا ربب لقى ک قول

يوسف نسو قوم امر نا نعم خير ربب کبر ها الا قسم بعد وقى کذب غضب ضرر نزع حسس جنب جىء عذب ريب عدد خشى نصب ثم الم ذهب ايى دعو نصر نئى ائى ولى

وله ه ان انن ثم کم الى ربب لا ل حسر ف يا رسل کون شىء حقق ردد ها قبل يوسف جنب ت خوف کتب امر مثل نور او هوى لن امم حمل قد برح الا وفى طغو نفس وزر تبع ارض

گفتار ظالمانه زور است . قول اذا الله اله وله ل من ف کلا الذين مرر هم سوف انن جنب ب حنف قبر سطر ظلم طلع حتى عن شهد کثر کم لا لهو اول جىء کهف علم شمس نکر کتب

بيفكندش. به ناگهان مارى شد كه مى‌دويد. آن را انداخت و ناگهان به هیئت ماری که جنب و جوش داشت در آمد پس آن را بيفكند، و ناگهان مارى گشت كه مى‌شتافت. موسی فوراً

امن اتى خفى هل لم نفع نصب حتى کيل رسل بخل هو قبض کبر احزاب فرغ يوم نظر جهر جنب سبل يا کيف رود ربب ذرو عمل رحم کفر ن الا قنت الذى صدد وذر ودد سوى اهل کن دون

على نذر امن نصى بئس فتح نفس زکو ائى بين لعل شجر ثلث عمل اکل حفظ خرج سبق هى جنب هوى

نيست كه حسابش نزد پروردگارش خواهد بود. و كافران رستگار نمى‌شوند. و هر کس در جنب خداوند خدایی دیگر بپرستد که در این کار حجتی ندارد، جز این نیست که حسابش با

با خداى يكتا، خداى ديگرى به خدايى مگير، كه نكوهيده و خوار خواهى ماند. در جنب خداوند، خدایی دیگر قائل مشو، که نکوهیده و بی‌یار و یاور بنشینی‌ با خداى يكتا،

عمران:44]. نصب من ما ب ذلکم رجس فسق الذين يسر قسم خمر ان يوم عمل يئس شطن انن على جنب ف کفر امن ذبح کم ه دين ذکو ها لعل ايى

زندگانی دنیا را به جای آخرت پسندیده‌اید؟ در حالی که متاع زندگانی دنیا در جنب آخرت، بس اندک است‌ اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، شما را چه شده است كه چون گويندتان

بعد سلم کفر اول جهد الا ذات وقى ذلک ها ا زوج شئم نکث ائى يوم اوى لکن لقى جنب ثلث عمل قوم عهد امن عقد ايى الى غير يدى ثلل ردد دخل طور قبل نسو لم حسب علم

وجود خداى يكتا كسى را به خدايى مخوانيد. و همه مسجدها خاص خداوند است، پس در جنب خداوند هیچ کس را [به پرستش‌] مخوان‌ و همانا مسجدها- يا اندامهاى سجده- براى

با خداى يكتا خداى ديگرى را مخوان تا مباد در شمار مستحقان عذاب درآيى. پس در جنب خداوند خدایی دیگر [به نیایش‌] مخوان که از عذاب دیدگان خواهی شد پس با خداى

می‌نماید و کیست که بادها را پیشاپیش [باران‌] رحمتش مژده‌بخش می‌فرستد؟ آیا در جنب خداوند خدایی هست، خداوند فراتر است از آنچه شریکش می‌گیرند يا آن كه شما را

جهنمت اندازند. این از آن حکمتهاست که از سوی پروردگارت بر تو وحی شده است، و در جنب خداوند، به خدایی دیگر قائل مشو، که سرانجام ملامت‌زده و مطرود به جهنم درخواهی

گونه كه او را وصف مى‌كنند، منزه است. خداوند فرزندی برنگزیده است، و خدایی در جنب او نیست، چرا که [در آن صورت‌] هر خدایی آفریده خود را پیش می‌آورد، و بعضی از

هم به معنى علم باشد يعنى خواهر موسى چون به كاخ فرعون نزديك و يا وارد شد از جنب و جوش و رفت و آمد فهميد كه صندوق موسى را گرفته‏اند، بعد وارد منزل شد و ديد

آن را باز می‌گرداند، و کیست که شما را از آسمان و زمین روزی می‌دهد؟ آیا در جنب خداوند خدایی هست؟ بگو اگر راست می‌گویید برهانتان را بیاورید يا آن كه آفرينش

بلا را می‌گرداند، و شما را جانشینان [پیشینیان بر] روی زمین می‌کند آیا در جنب خداوند خدایی هست؟ چه اندک پند می‌گیرید يا آن كه درمانده را چون او را بخواند

كه با وضو نباشد حرام است، و بر شخص جنب و حايض و نفساء مس آن حرام است لكن خواندن آن براى غير متطهر جايز است مگر جنب و حايض و نفساء نسبت به سوره‌هاى سجده

حديث 102. تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 409 صلّيت باصحابك و انت جنب: نماز خواندى بر اصحاب و حال آنكه جنب بودى؟ گفت: يا رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم سرما

[این پیام‌] به او برسد، هشدار دهم، آیا شما شهادت می‌دهید که خدایان دیگری در جنب خداوند وجود دارد؟ بگو من چنین شهادتی نمی‌دهم، بگو همانا او خدای یگانه است،

«قِیَاماً»: جمع قائم، ایستادگان. «قُعُوداً»: جمع قاعد، نشستگان. «جُنُوب»: جمع جنب، پهلوها. «إِطْمَأْنَنتُمْ»: اطمینان یافتید. به حال عادی برگشتید و آرامش خود

يابند و اكثر محتلم شدند. صبح شيطان وسوسه نمود كه شما نماز بايد كنيد، و برخى جنب، و اكثر محدثين فاقد آب، و اقدام تا زانو فرو رود، لكن كفار بر زمين سفح و واجد

آیات شامل این کلمه ب‌ (۲۶۴۹ بار) جنب‌ (۳۳ بار) وَ الصّاحِب الْجَار ابْن السّبِيل الْجُنُب مَا الْقُرْبَى مَلَکَت ذِي أَيْمَانُکُم إِن اللّه در حال بارگیری

آیات شامل این کلمه جنب‌ (۳۳ بار) وَ الطّاغُوت الّذِين فَاتّقُون أَن عِبَاد يَعْبُدُوهَا اللّه يَا أَنَابُوا عِبَادَه إِلَى بِه لَهُم الْبُشْرَى در حال

آیات شامل این کلمه جنب‌ (۳۳ بار) ال وَ الْجَار الصّاحِب بِالْجَنْب الْقُرْبَى ذِي ابْن السّبِيل الْمَسَاکِين مَا مَلَکَت الْيَتَامَى در حال بارگیری...

آیات شامل این کلمه جنب‌ (۳۳ بار) إِن يَسِيرا کَبَائِر اللّه مَا عَلَى تُنْهَوْن عَنْه وَ ذٰلِک نُکَفّر کَان عَنْکُم سَيّئَاتِکُم نَارا نُدْخِلْکُم در حال

آیات شامل این کلمه جنب‌ (۳۳ بار) کم‌ (۲۲۹۱ بار) وَ الصّلاَة عَلَى فَإِذَا اطْمَأْنَنْتُم فَأَقِيمُوا قُعُودا إِن قِيَاما اللّه کَانَت فَاذْکُرُوا الْمُؤْمِنِين

آیات شامل این کلمه جنب‌ (۳۳ بار) وَ الّذِين کَبَائِر الْإِثْم الْفَوَاحِش بِالْحُسْنَى يَتَوَکّلُون أَحْسَنُوا رَبّهِم يَجْزِي عَلَى إِلاّ عَمِلُوا إِذَا

آیات شامل این کلمه جنب‌ (۳۳ بار) ها (۱۳۹۹ بار) وَ فَکُلُوا وَجَبَت فَإِذَا مِنْهَا صَوَاف أَطْعِمُوا عَلَيْهَا اللّه الْقَانِع اسْم فَاذْکُرُوا الْمُعْتَرّ

آیات شامل این کلمه جنب‌ (۳۳ بار) وَ مِن الطّور الْأَيْمَن عَلَيْکُم نَارا دُحُورا وَاعَدْنَاکُم کُل بِکُم الْبَرّ نَادَيْنَاه يَخْسِف لَهُم آنَس کَان أَو

از پادشاهان بنى اسرائيل نود فرزند داشت. سلطان را همسايه صالحى بود كه باغى جنب قصر شاه داشت و معيشت آن مرد از حاصل آن بود. در سفرى كه پادشاه رفت، آن زن فرصت

از اين شوهر پير مرد اولاد دار شوم با آنكه كاملا مطمئن بود كه اين امور در جنب قدرت الهى سهل است در علل از يكى از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه ساره

خود فرموده براى تكميل استحقاق آنها است و آنكه نعم دنيوى در نظر خداوند و در جنب فضل و كرم او قدر و قابليّتى ندارد كه آنرا از مخلوق خود مضايقه فرمايد. جلد

تقريرى است يعنى مسلّما جهنم جاى آنها است و در روايات متعدّده از ائمه اطهار جنب اللّه بامير المؤمنين و ائمه معصومين عليهم السلام تفسير شده و قمى ره فرموده

إِنْ لَبِثْتُمْ إِلَّا عَشْراً: درنگ نكرديد شما در دنيا مگر ده روز، يعنى در جنب درازى مدت آخرت و دائمى بودن آنها در جهنم كوتاه شمرند مدت مكث در دنيا را. خداى

خود فرموده براى تكميل استحقاق آنها است و آنكه نعم دنيوى در نظر خداوند و در جنب فضل و كرم او قدر و قابليّتى ندارد كه آنرا از مخلوق خود مضايقه فرمايد. جلد

تقريرى است يعنى مسلّما جهنم جاى آنها است و در روايات متعدّده از ائمه اطهار جنب اللّه بامير المؤمنين و ائمه معصومين عليهم السلام تفسير شده و قمى ره فرموده

مشهود است و بزرگ است كه هر بزرگى كوچك است در برابر بزرگى او و مقهور است در جنب قدرت و عزّت و عظمت او بلكه نابود است در برابر بود او و بلندى و برترى و بالاترى

كه بسيار سوگند ياد مى‌كند، پيروى نكن. (آن كه) عيب جوست و براى سخن چينى در جنب و جوش است. براى جلوگيرى از كارهاى خير اصرار مى‌ورزد، متجاوز و گنه‌پيشه است

نظر صرفی غیر منصرف. «وَجَبَتْ»: فرو افتاد. نقش زمین گردید. «جُنُوب»: جمع جنب، پهلوها. «الْقَانِعَ»: مستمندی که عفیف‌النفس است و دست تکدّی دراز نمی‌کند،

كه بسيار سوگند ياد مى‌كند، پيروى نكن. (آن كه) عيب جوست و براى سخن چينى در جنب و جوش است. براى جلوگيرى از كارهاى خير اصرار مى‌ورزد، متجاوز و گنه‌پيشه است

كه بسيار سوگند ياد مى‌كند، پيروى نكن. (آن كه) عيب جوست و براى سخن چينى در جنب و جوش است. براى جلوگيرى از كارهاى خير اصرار مى‌ورزد، متجاوز و گنه‌پيشه است

كه بسيار سوگند ياد مى‌كند، پيروى نكن. (آن كه) عيب جوست و براى سخن چينى در جنب و جوش است. براى جلوگيرى از كارهاى خير اصرار مى‌ورزد، متجاوز و گنه‌پيشه است

از اين شوهر پير مرد اولاد دار شوم با آنكه كاملا مطمئن بود كه اين امور در جنب قدرت الهى سهل است در علل از يكى از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه ساره

آله كه خواست او خواست خدا بود، هرگاه اراده انشقاق قمر نمايد طبيعت قمرى در جنب اراده نبوى مضمحل و تابع خواست آن سرور گردد. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

كه بسيار سوگند ياد مى‌كند، پيروى نكن. (آن كه) عيب جوست و براى سخن چينى در جنب و جوش است. براى جلوگيرى از كارهاى خير اصرار مى‌ورزد، متجاوز و گنه‌پيشه است

از اين شوهر پير مرد اولاد دار شوم با آنكه كاملا مطمئن بود كه اين امور در جنب قدرت الهى سهل است در علل از يكى از صادقين عليهما السلام نقل نموده كه ساره

مشهود است و بزرگ است كه هر بزرگى كوچك است در برابر بزرگى او و مقهور است در جنب قدرت و عزّت و عظمت او بلكه نابود است در برابر بود او و بلندى و برترى و بالاترى

ملائكه نروند و سلام نكنند، مگر خانه‌اى كه در آن سگ باشد يا خوك يا خمر يا جنب از حرام يا مجسمه و سلام آنها با اهل ايمان باشد. «1». و اين ملائكه و روح نازل

آيت مجيده فرموده كه علم الهى تناهى ندارد هر چند كسى را علم بسيار باشد در جنب علم الهى هيچ ننمايد، لذا بعد از امر و نهى و وعد و وعيد بيان علم و حكم خود

عليهم السلام، خواندن اين چهار سوره در نماز بعد از حمد جايز نيست و كسانى كه جنب يا حائض هستند نبايد حتّى يك آيه از اين چهار سوره را تلاوت نمايند. 1- سجده

قُلُوبُهُمْ‌: 1- بترسد دلهاى ايشان از هيبت جلال و تصور عظمت. 2- از تقصير اعمال خود در جنب انعام و افضال سبحانى. 3- مراد هركسى است كه چون قصد معصيت كند او را گويند:

چه آن متضمّن اجلال و اكرام و افضال و انعام است كه دنيا و آنچه در آن است در جنب آن در نهايت حقارت و پستى است. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌ وَ السَّماءِ

هستند که هشتاد صف مزبور را امت من تشکیل خواهند داد و نیز فرمود: مسلمانان در جنب کافران مانند موى سیاه بر گاو سفیدى است. (یا مانند موى سفید بر پیشانى گاو سیاه

مشهود است و بزرگ است كه هر بزرگى كوچك است در برابر بزرگى او و مقهور است در جنب قدرت و عزّت و عظمت او بلكه نابود است در برابر بود او و بلندى و برترى و بالاترى

است و جنب شده است، چه كند؟ آن حضرت فرمود: اگر باختيار خود را جنب كرده باشد بايد غسل كند و اگر بى‏اختيار بوده و محتلم شده است پس تيمّم كند. و شخص جنب هر گاه

تُنْقِذ ثَلاَث ثَمَانِيَة جَاء جَاءَتْک جَاءَه جَاءُوهَا جَزَاء جَعَل جَمِيعا جَنْب جَهَنّم جُلُود جُلُودُهُم جِيء حَافّين حَاق حَسَنَة حَسْبِي حَسْرَتَا حَق

ملائكه نروند و سلام نكنند، مگر خانه‌اى كه در آن سگ باشد يا خوك يا خمر يا جنب از حرام يا مجسمه و سلام آنها با اهل ايمان باشد. «1». و اين ملائكه و روح نازل

‌است‌ و ارض‌ ‌اينکه‌ كرات‌ سفليه‌ مثل‌ كره‌ ماه‌ و هوي‌ ‌که‌ كره‌ زمين‌ ‌در‌ جنب‌ ‌آنها‌ بسيار كوچك‌ ‌است‌ و ‌در‌ كره‌ زمين‌ چه‌ اندازه‌ ‌از‌ معادن‌ و و جمادات‌

النّهدي و جميل بن درّاج از امام صادق (ع) سؤال كردند: پيشنماز گروهى كه در سفر جنب شود و همراه خود آنقدر آب نداشته باشد كه براى غسل او كافى باشد آيا ميتواند

جعفر عليهما السّلام سؤال كرد: در مورد سه نفر كه در مسافرت هستند يكى از ايشان جنب است و دومى مرده و سومى وضو ندارد، وقت نماز فرا رسيده و همراه آنان فقط مقدارى

اللَّه بن سنان از امام صادق عليه السّلام سؤال كرد: در مورد مردى كه در شب سرد جنب گردد و بترسد كه اگر غسل كند از سرما تلف شود چه كند؟ آن حضرت فرمود: تيمم كند

سرد شده دست بزند غسل مسّ‏ ميّت ميكند. و هر كس با جماعتى به امامت نماز كند و جنب يا بدون وضو باشد بر او است كه نماز را اعاده كند، و نمازگزارانى كه به او اقتدا

‌است‌ و ارض‌ ‌اينکه‌ كرات‌ سفليه‌ مثل‌ كره‌ ماه‌ و هوي‌ ‌که‌ كره‌ زمين‌ ‌در‌ جنب‌ ‌آنها‌ بسيار كوچك‌ ‌است‌ و ‌در‌ كره‌ زمين‌ چه‌ اندازه‌ ‌از‌ معادن‌ و و جمادات‌

در باره مردى سؤال كرد، كه روزه قضاء ماه رمضان را بجا مى‏آورد، و از اوّل شب جنب مى‏شود، و تا آخر شب غسل نمى‏كند و چنين مى‏پندارد كه فجر دميده است. فرمود:

قال ابو جعفر الباقر ع : امام باقر عليه السّلام فرمود: غسل ميّت همانند غسل جنب است، و اگر پر موى باشد يا موى سر و صورت او زياد باشد سه بار آب بر او بريز

و نزدیکى همسایه به لحاظ دورى و نزدیکى خانه او معنا شده است. گفتنى است که «جنب» به معناى پهلوست و مراد از آن، همراهان نزدیک و رفیقان همراه است. ۱۲- ضرورت

امام باقر عليه السّلام سؤال كرد: در مورد شخصى كه در بدنش دمل و جراحتهاست و جنب مى‏شود تكليف او چيست؟ آن حضرت فرمود: باكى نيست كه تيمّم كند و (اگر جبيره ممكن

‌است‌ لكن‌ قوم‌ فرعون‌ ‌که‌ ‌او‌ ‌را‌ مي‌پرستيدند البته‌ ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ جنب‌ ‌او‌ كوچك‌ و خفيف‌ مي‌دانستند و اطاعت‌ ‌او‌ ‌را‌ واجب‌ و لازم‌ مي‌دانستند

اشباه‌ ‌آنها‌ مثل‌ اينكه‌ ميگويد: ‌بر‌ فرض‌ موسي‌ خدايي‌ داشته‌ ‌باشد‌ ‌در‌ جنب‌ خدايي‌ ‌من‌ كوچك‌ ‌است‌ ‌من‌ اعلي‌ و ارفع‌ هستم‌ لذا ‌در‌ مقام‌ قتل‌ خداي‌

آيه شريفه‌ ميفرمايد (وَ قالَت‌ لِأُختِه‌ِ قُصِّيه‌ِ فَبَصُرَت‌ بِه‌ِ عَن‌ جُنُب‌ٍ وَ هُم‌ لا يَشعُرُون‌َ) قصص‌ آيه 10 (وَ لِتُصنَع‌َ عَلي‌ عَينِي‌) صنع‌

از امام صادق عليه السّلام در باره مردى سؤال كردم كه در ماه رمضان شبانگاه جنب مى‏شود، و آنگاه غسل را فراموش مى‏كند، تا جمعه‏اى بر آن مى‏گذرد، يا ماه رمضان

از امام صادق عليه السّلام در باره كسى سؤال كرد كه در ماه رمضان در اول شب جنب شود، و پس از آن بخوابد، تا صبح فرا رسد، امام فرمود چيزى بر ذمّه‏اش نيست، و

خود گفت: از امام صادق عليه السّلام درباره مردى سؤال كردم كه در ماه رمضان جنب مى‏شود، و آنگاه بيدار مى‏گردد، و بار ديگر مى‏خوابد و باز بيدار مى‏شود، و پس

(بدستور هارون) به عراق بردند و پس از آن ديگر معلوم نشد كه چه پيش آمد. و كسى كه جنب باشد و بخواهد مرده را غسل دهد بايد استحبابا وضو بگيرد همانند وضوى نماز، بعد

مِن‌ ذُرِّيَّتِي‌» بقره‌ آيه 118. و موقعي‌ ‌که‌ اسماعيل‌ ‌را‌ ‌در‌ مكّه‌ جنب‌ كعبه‌ گذاشت‌ عرض‌ كرد: «فَاجعَل‌ أَفئِدَةً مِن‌َ النّاس‌ِ تَهوِي‌ إِلَيهِم‌

آيه شريفه‌ ميفرمايد (وَ قالَت‌ لِأُختِه‌ِ قُصِّيه‌ِ فَبَصُرَت‌ بِه‌ِ عَن‌ جُنُب‌ٍ وَ هُم‌ لا يَشعُرُون‌َ) قصص‌ آيه 10 (وَ لِتُصنَع‌َ عَلي‌ عَينِي‌) صنع‌

يُنادُونَك‌َ مِن‌ وَراءِ الحُجُرات‌ِ نظر باين‌ ‌که‌ بيت‌ ‌رسول‌ اللّه‌ (ص‌) جنب‌ مسجد ‌بود‌ ‌که‌ الان‌ داخل‌ مسجد النبي‌ ‌است‌ و ديوار مسجد ‌با‌ ديوار حجرات‌

پيغمبر رخصت داده شد كه بهر كس بخواهد اذن بدهد و شب را نزد اهلش بسر برد و صبح جنب بود كه در جنگ شركت نمود و شهيد شد پس پيغمبر صلّى اللّه عليه و اله و سلّم فرمود

آنحضرت را بحفظ عفّت و عصمت خود و آسان فرمود بر او تحمّل مشقت زندان را در جنب معصيت خود چون خداوند شنوا است دعاء و تضرّع داعيان را و دانا است باحوال آنها

مشهود است و بزرگ است كه هر بزرگى كوچك است در برابر بزرگى او و مقهور است در جنب قدرت و عزّت و عظمت او بلكه نابود است در برابر بود او و بلندى و برترى و بالاترى

است، سؤال وسیله انتقال دانشهاست. اصولا طرح سؤالات مختلف در هر جامعه نشانه جنب و جوش افکار و بیداری اندیشه‌ها است و وجود این همه سؤال در عصر پیامبر نشانه

تنهايى مى‏ايستد. يعنى او در گوشه‏اى ايستاده و با مردان مخلوط نميشود. و شخص جنب را هر گاه جهت نماز بر ميّت پيش انداختند تا امامت كند، تيمم ميكند و بعد بر

هزار سال‌ دنيا ‌است‌، بعضي‌ گفتند: عذاب‌ يك‌ روز ‌با‌ عذاب‌ هزار سال‌ ‌در‌ جنب‌ قدرت‌ الهي‌ مساوي‌ ‌است‌. تمام‌ ‌اينکه‌ تفسيرات‌ خلاف‌ ظاهر ‌آيه‌ ‌است‌ ‌که‌

مهمه‌ دين‌ ‌است‌ مثل‌ نهي‌ ‌از‌ منكر ‌که‌ فرمود (‌ما اعمال‌ البر كلها ‌في‌ جنب‌ الامر بالمعروف‌ و النهي‌ ‌عن‌ المنكر الا كنعشة ‌في‌ بحر لجّي‌) و ‌از‌ ‌براي‌

افعي‌ شدن‌ عصا و يد و بيضاء امرش‌ عجيب‌تر ‌است‌ لكن‌ ‌در‌ نظر ‌ما و اما ‌در‌ جنب‌ قدرت‌ الهي‌ بسيار سهل‌ ‌است‌ قادر متعالي‌ ‌که‌ خالق‌ جميع‌ ‌اينکه‌ عوالم‌

مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «10» وَ قالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ «11» وَ حَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ

‌است‌ و بجانت‌ مناز ‌که‌ تبي‌ ‌است‌ ‌با‌ اينكه‌ ‌اينکه‌ بلاهاي‌ دنيوي‌ ‌در‌ جنب‌ بليات‌ آخرت‌ بسيار كوچك‌ و حقير ‌است‌ چنانچه‌ ‌در‌ دعاي‌ كميل‌ مي‌گويي‌:

الْجَسَد و قد روي : در مورد منى روايت شده كه: هر گاه شخص در خواب محتلم يا جنب شده نگاه كرد و پى‏جوئى نموده چيزى نيافت تكليفى بر او نيست. (جامه خود را ملاحظه

بپا داشتن نماز بود) چقدر نيكوست شخص غسل كند (هر گاه غسلى بر عهده اوست مثلا جنب است) يا وضو سازد و وضو را بنحو اسباغ انجام دهد (يعنى هر عضو را دو بار بشويد،

خلاص كن بلكه بيان حال خود در برابر تربيت الهى بود و مى خواست عرض كند: در جنب محبت تو زندان را با رضاى تو ترجيح مى دهم بر لذت معصيت و دورى از تو. و اين

‌بر‌ اخذ و اذهاب‌ ‌هم‌ دارد ‌هر‌ ممكني‌ وجود و عدمش‌ ابقاء و افناءاش‌ ‌در‌ جنب‌ قدرت‌ حق‌ مساويست‌ بلكه‌ خلقت‌ مورچه‌ و ايجاد عرش‌ اعظم‌ يكسانست‌ لذا ميفرمايد:

بدنش‌ نمينشيند و مدفوعات‌ ‌او‌ ‌را‌ زمين‌ بلع‌ ميكند و احدي‌ مشاهده‌ نكرده‌ و جنب‌ ‌هر‌ طويل‌ القامه‌ بايستد بلندتر ‌از‌ ‌آن‌ ميشود و ‌هر‌ لباسي‌ بقامتش‌ رساء

جهاد ‌که‌ اعظم‌ اعمال‌ برّ ‌است‌ ‌که‌ فرمود (و ‌ما اعمال‌ البرّ كلها ‌في‌ جنب‌ الجهاد الا كنعثة ‌في‌ بحر لجّي‌) مثل‌ تخته‌اي‌ ‌است‌ ‌بر‌ روي‌ درياي‌ عميقي‌

بواسطه‌ ايمان‌ وَ نَطمَع‌ُ أَن‌ يُدخِلَنا متعلق‌ محذوف‌ ‌است‌ ‌يعني‌ ‌در‌ جنب‌ و سعادت‌ مَع‌َ القَوم‌ِ الصّالِحِين‌َ ‌از‌ امة مرحومه‌ پيغمبر اسلام‌ صلّي‌

كه معنى حديث آن حضرت را نفهميدم تا او را با هارون دفن كرديم (چه آن حضرت در جنب هارون در سمت پيش روى آن ملعون مدفون است).

مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «10» وَ قالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ «11» وَ حَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ

مِنَ الْمُؤْمِنِينَ «10» وَ قالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَنْ جُنُبٍ وَ هُمْ لا يَشْعُرُونَ «11» وَ حَرَّمْنا عَلَيْهِ الْمَراضِعَ مِنْ قَبْلُ

‌براي‌ چريدن‌ ‌در‌ چراگاه‌ و راه‌ باز كردن‌، دو دريا ‌در‌ سير و حركت‌ هستند جنب‌ يكديگر، يكي‌ ‌از‌ ‌آنها‌ آب‌ شيرين‌ گوارا ‌است‌ و برد و سلامت‌. (هذا عَذب‌ٌ

‌از‌ ذنب‌!. جواب‌ اولا: بنده‌ بهر درجه‌ و مقامي‌ نائل‌ شود ‌خود‌ ‌را‌ ‌در‌ جنب‌ الهي‌ مقصر ميداند و جايي‌ ‌که‌ پيغمبر اسلام‌ ‌که‌ افضل‌ ‌کل‌ ‌في‌ الكل‌ ‌است‌

حدّ جهر آنست‌ ‌که‌ بحدّ داد و فرياد نرسد و ‌از‌ استماع‌ كساني‌ ‌که‌ ‌در‌ جنب‌ مصلّي‌ هستند كمتر نباشد و حدّ اخفات‌ آنست‌ ‌که‌ ‌خود‌ مصلّي‌ ‌اگر‌ آفت‌ ‌در‌

‌براي‌ بيان‌ ‌اينکه‌ معني‌ ‌است‌ ‌که‌ دنيا ‌هر‌ چه‌ كثير ‌هم‌ ‌باشد‌ ‌در‌ جنب‌ آخرت‌ و دين‌ قليل‌ ‌است‌. أُولئِك‌َ ما يَأكُلُون‌َ فِي‌ بُطُونِهِم‌ إِلَّا

ذلِكُم‌ ‌يعني‌ بهتر ‌از‌ دنيا و ‌هر‌ چه‌ ‌در‌ دنيا ‌است‌، بلكه‌ دنيا ‌در‌ جنب‌ آخرت‌ قيمت‌ و ارزشي‌ ندارد قُل‌ مَتاع‌ُ الدُّنيا قَلِيل‌ٌ وَ الآخِرَةُ خَيرٌ

آخَرَ فَإِنَّهُ طَهُورٌ وَ عَنِ اَلرَّجُلِ يَدْخُلُ اَلْحَمَّامَ وَ هُوَ جُنُبٌ فَيَمَسُّ اَلْمَاءَ مِنْ غَيْرِ أَنْ يَغْسِلَهَا قَالَ لاَ بَأْسَ وَ قَالَ

تَغْتَسِلْ مِنْ مَاءٍ آخَرَ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ فِيهِ جُنُبٌ أَوْ يَكْثُرَ أَهْلُهُ فَلاَ تَدْرِي فِيهِمْ جُنُبٌ أَمْ لاَ

يَنَامُ اَلرَّجُلُ وَ هُوَ جُنُبٌ وَ تَنَامُ اَلْمَرْأَةُ وَ هِيَ جُنُبٌ

كشتن‌ حضرت‌ يحيي‌ ‌در‌ طلب‌ زكريّا برآمد حضرت‌ زكريّا فرار كرد ‌در‌ بستان‌ جنب‌ بيت‌ المقدس‌ درختي‌ شكاف‌ برداشت‌ و زكريّا ‌در‌ شكاف‌ درخت‌ رفت‌ سر بهم‌

زيبا و پاكيزه برويد. «خُذُوا زِينَتَكُمْ عِنْدَ كُلِّ مَسْجِدٍ» «3» و فرد جُنُب و ناپاك، حقّ توقّف در مسجد را ندارد. «وَ لا جُنُباً إِلَّا عابِرِي سَبِيلٍ»

آيه شريفه‌ ميفرمايد (وَ قالَت‌ لِأُختِه‌ِ قُصِّيه‌ِ فَبَصُرَت‌ بِه‌ِ عَن‌ جُنُب‌ٍ وَ هُم‌ لا يَشعُرُون‌َ) قصص‌ آيه 10 (وَ لِتُصنَع‌َ عَلي‌ عَينِي‌) صنع‌

خواب آور و آرامبخش است . در جهان طبيعت نيز به هنگام درخشش اولين اشعه خورشيد جنب و جوش عظيمى همه موجودات زنده را فرا مى گيرد، رستاخيزى در ميان آنها بر پا مى

بآداب قرّاء عمل نمود و نيز فرموده‌اند مكروه است قرائت زيادتر از هفت آيه بر جنب لذا بايد مقصود از آيه را دانست و ثمرات فقهى را كه بسيار است و اين يكى از آنها

از آياتش اين است كه زمين را مى بينى مُرده و بى جنب و جوش است، ولى وقتى ما باران بر آن نازل مى كنيم، به جنب و جوش مى افتد و بالا مى آيد. آرى، آن كس كه مُردگان

اين است كه تنها او را عبادت كند و از نافرمانى او اجتناب ورزد. و «تفريط» در جنب خدا، به معناى كوتاهى در آن است. و در جملۀ «وَ إن كُنتُ لَمِنَ السّاخِرِين»،

‌را‌ نبايد داخل‌ كلّيه مساجد كرد مثل‌ كلب‌ و خنزير و اعيان‌ نجسه‌ چنانچه‌ جنب‌ و حائض‌ و نفساء ‌هم‌ ممنوع‌ هستند ‌از‌ دخول‌ ‌در‌ مسجد الحرام‌ و مسجد النّبي‌

قُلْتُ لَهُ اَلرَّجُلُ يَخْتَضِبُ وَ هُوَ جُنُبٌ قَالَ لاَ بَأْسَ وَ عَنِ اَلْمَرْأَةِ تَخْتَضِبُ وَ هِيَ حَائِضٌ قَالَ لَيْسَ بِهِ بَأْسٌ‏

غُسْلَهُ قَالَ‏ مُحَمَّدٌ وَ قَالَ‏ أَبُو جَعْفَرٍ ع‏ مَنِ اِغْتَسَلَ وَ هُوَ جُنُبٌ قَبْلَ أَنْ يَبُولَ ثُمَّ يَجِدُ بَلَلاً فَقَدِ اِنْتَقَضَ غُسْلُهُ وَ إِنْ

وَلِيَهَا قَمِيصُهَا أَوْ إِزَارُهَا يُصِيبُهُ مِنْ بَلَلِ اَلْفَرْجِ وَ هِيَ جُنُبٌ أَ تُصَلِّي فِيهِ قَالَ إِذَا اِغْتَسَلَتْ صَلَّتْ فِيهِمَا

لاَ يَخْتَضِبُ اَلرَّجُلُ وَ هُوَ جُنُبٌ وَ لاَ يَغْتَسِلُ وَ هُوَ مُخْتَضِبٌ‏

رَوَاهُ‏ إِنْ سَقَطَ فِي اَلْبِئْرِ دَابَّةٌ صَغِيرَةٌ أَوْ نَزَلَ فِيهَا جُنُبٌ نُزِحَ مِنْهَا سَبْعُ دِلاَءٍ فَإِنْ مَاتَ فِيهَا ثَوْرٌ أَوْ صُبَّ فِيهَا

کتاب الكافي جلد ۳ كِتَابُ الْجَنَائِز‏ بَابُ الْمَيِّتِ يَمُوتُ وَ هُوَ جُنُبٌ أَوْ حَائِضٌ أَوْ نُفَسَاء موضوعات :

قُلْتُ‏ لِأَبِي جَعْفَرٍ ع‏ عَنْ مَيِّتٍ مَاتَ وَ هُوَ جُنُبٌ كَيْفَ يُغَسَّلُ وَ مَا يُجْزِيهِ مِنَ اَلْمَاءِ قَالَ يُغَسَّلُ غُسْلاً وَاحِداً يُجْزِي

فَأَمَّا مَا رَوَاهُ‏ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ مَاتَ وَ هُوَ جُنُبٌ قَالَ يُغْسَلُ غَسْلَةً وَاحِدَةً بِمَاءٍ ثُمَّ يُغَسَّلُ بَعْدَ ذَلِكَ‏

قُلْتُ‏ لِأَبِي عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ اَلرَّجُلُ يَمُوتُ وَ هُوَ جُنُبٌ قَالَ يُغْسَلُ مِنَ اَلْجَنَابَةِ ثُمَّ يُغَسَّلُ بَعْدُ غُسْلَ اَلْمَيِّتِ‏

وَ بَاعَتْ أَشْقَاصَهَا مِنْهَا وَ بَقِيَتْ فِي اَلدَّارِ قِطْعَةٌ إِلَى جَنْبِ دَارٍ لِرَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا وَ هُوَ يَكْرَهُ أَنْ يَشْتَرِيَهَا لِغَيْبَةِ

أَكْتُبَ إِلَى‏ أَبِي اَلْحَسَنِ ع‏ أَسْأَلَهُ يَتَنَوَّرُ اَلرَّجُلُ وَ هُوَ جُنُبٌ قَالَ فَكَتَبَ لِيَ اِبْتِدَاءً اَلنُّورَةُ تَزِيدُ اَلْجُنُبَ نَظَافَةً

قُلْتُ لَهُ رَجُلٌ أَمَّ قَوْماً وَ هُوَ جُنُبٌ وَ قَدْ تَيَمَّمَ وَ هُمْ عَلَى طَهُورٍ قَالَ لاَ بَأْسَ فَإِذَا تَيَمَّمَ اَلرَّجُلُ فَلْيَكُنْ ذَلِكَ

لَهَا وَ بَاعَتْ أَشْقَاصاً مِنْهَا وَ بَقِيَتْ فِي اَلدَّارِ قِطْعَةٌ إِلَى جَنْبِ دَارِ رَجُلٍ مِنْ أَصْحَابِنَا وَ هُوَ يَكْرَهُ أَنْ يَشْتَرِيَهَا لِغَيْبَةِ

لاَ بَأْسَ أَنْ يَذْبَحَ اَلرَّجُلُ وَ هُوَ جُنُبٌ

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْمَرْأَةِ تَحِيضُ وَ هِيَ جُنُبٌ هَلْ عَلَيْهَا غُسْلُ اَلْجَنَابَةِ قَالَ غُسْلُ اَلْجَنَابَةِ وَ اَلْحَيْضِ وَاحِدٌ

شَيْ‏ءٌ صَغِيرٌ فَمَاتَ فِيهَا فَانْزَحْ مِنْهَا دِلاَءً وَ إِنْ وَقَعَ فِيهَا جُنُبٌ فَانْزَحْ مِنْهَا سَبْعَ دِلاَءٍ وَ إِنْ مَاتَ فِيهَا بَعِيرٌ أَوْ صُبَّ

وَ مَا رَوَاهُ‏ سَأَلْتُ‏ أَبَا اَلْحَسَنِ ع‏ عَنْ مَيِّتٍ وَ جُنُبٍ اِجْتَمَعَا وَ مَعَهُمَا مَا يَكْفِي أَحَدَهُمَا أَيُّهُمَا يَغْتَسِلُ قَالَ إِذَا

لاَ بَأْسَ بِأَنْ يَحْتَجِمَ اَلرَّجُلُ وَ هُوَ جُنُبٌ

يَغْتَسِلُ فَيُعَانِقُ اِمْرَأَتَهُ وَ يُضَاجِعُهَا وَ هِيَ حَائِضٌ أَوْ جُنُبٌ فَيُصِيبُ جَسَدُهُ مِنْ عَرَقِهَا قَالَ هَذَا كُلُّهُ لَيْسَ بِشَيْ‏ءٍ

إِذَا حَاضَتِ اَلْمَرْأَةُ وَ هِيَ جُنُبٌ أَجْزَأَهَا غُسْلٌ وَاحِدٌ

سَأَلْتُهُ عَنِ اَلْمَيِّتِ يَمُوتُ وَ هُوَ جُنُبٌ قَالَ عَلَيْهِ غُسْلٌ وَاحِدٌ

سَأَلْتُ‏ أَبَا اَلْحَسَنِ ع‏ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ اِشْتَرَيْتُ أَرْضاً إِلَى جَنْبِ ضَيْعَتِي بِأَلْفَيْ دِرْهَمٍ فَلَمَّا وَفَّيْتُ اَلْمَالَ خُبِّرْتُ أَنَّ

قُلْتُ‏ لِأَبِي إِبْرَاهِيمَ ع‏ أَ يَخْتَضِبُ اَلرَّجُلُ وَ هُوَ جُنُبٌ قَالَ لاَ قُلْتُ فَيُجْنِبُ وَ هُوَ مُخْتَضِبٌ قَالَ لاَ ثُمَّ مَكَثَ قَلِيلاً

است از جانب خدا، و پاداش نیکو تنها نزد خداست.» هرگز مباد (که) رفت و آمد با جنب‌و‌جوش کافران در شهرها تو را فریب دهد. (این) کالایی ناچیز (و برخورداری اندکی)

لاَ جَلَبَ وَ لاَ جَنَبَ وَ لاَ شِغَارَ فِي‏ اَلْإِسْلاَمِ‏ وَ اَلشِّغَارُ أَنْ يُزَوِّجَ اَلرَّجُلُ اَلرَّجُلَ اِبْنَتَهُ أَوْ أُخْتَهُ وَ يَتَزَوَّجَ

يَغْتَسِلُ فَيُعَانِقُ اِمْرَأَتَهُ وَ يُضَاجِعُهَا وَ هِيَ حَائِضٌ أَوْ جُنُبٌ فَيُصِيبُ جَسَدَهُ مِنْ عَرَقِهَا قَالَ هَذَا كُلُّهُ لَيْسَ بِشَيْ‏ءٍ

أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ عَنِ اَلْقَمِيصِ يَعْرَقُ فِيهِ اَلرَّجُلُ وَ هُوَ جُنُبٌ حَتَّى يَبْتَلَّ اَلْقَمِيصُ فَقَالَ لاَ بَأْسَ وَ إِنْ أَحَبَّ أَنْ يَرُشَّهُ

شَيْ‏ءٌ صَغِيرٌ فَمَاتَ فِيهَا فَانْزَحْ مِنْهَا دِلاَءً وَ إِنْ وَقَعَ فِيهَا جُنُبٌ فَانْزَحْ مِنْهَا سَبْعَ دِلاَءٍ فَإِنْ مَاتَ فِيهَا بَعِيرٌ أَوْ صُبَّ

در کتاب الكافي جلد ۳ كِتَابُ الطَّهَارَة‏‏ بَابُ الْبِئْرِ تَكُونُ إِلَى جَنْبِ الْبَالُوعَةِ موضوعات :

قُلْتُ لَهُ أَسْتَنْجِي ثُمَّ يَقَعُ ثَوْبِي فِيهِ وَ أَنَا جُنُبٌ فَقَالَ لاَ بَأْسَ بِهِ‏

شَاءَ رَدَّ اَلْبَيْعَ وَ أَخَذَ مَالَهُ كُلَّهُ إِلاَّ أَنْ يَكُونَ إِلَى جَنْبِ تِلْكَ اَلْأَرْضِ لَهُ أَيْضاً أَرَضُونَ فَلْيُوَفِّهِ وَ يَكُونُ اَلْبَيْعُ

اَلرَّجُلِ اَلْوَاحِدِ مَعَهُمَا اَلنِّسَاءُ قَالَ يَقُومُ اَلرَّجُلُ إِلَى جَنْبِ اَلرَّجُلِ وَ يَتَخَلَّفْنَ اَلنِّسَاءُ خَلْفَهُمَا

کتاب الكافي جلد ۳ كِتَابُ الْجَنَائِز‏ بَابُ الْمَيِّتِ يَمُوتُ وَ هُوَ جُنُبٌ أَوْ حَائِضٌ أَوْ نُفَسَاء موضوعات :

بَنِي أُمَيَّةَ غَيْرَةً لِأَنَّ اَلْحَدِيثَ هَاشِمِيٌّ فَوَضَعُوا إِلَى جَنْبِ كُلِّ عَلَمٍ عَلَماً

سَأَلْتُ‏ أَبَا اَلْحَسَنِ ع‏ قُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ اِشْتَرَيْتُ أَرْضاً إِلَى جَنْبِ ضَيْعَتِي فَلَمَّا وَفَّرْتُ اَلْمَالَ خُبِّرْتُ أَنَّ اَلْأَرْضَ وَقْفٌ

در کتاب الكافي جلد ۳ كِتَابُ الطَّهَارَة‏‏ بَابُ الْبِئْرِ تَكُونُ إِلَى جَنْبِ الْبَالُوعَةِ موضوعات :

لاَحِقُونَ ثُمَّ تَأْتِي اَلْمَسْجِدَ اَلَّذِي فِي اَلْمَكَانِ اَلْوَاسِعِ إِلَى جَنْبِ اَلْجَبَلِ عَنْ يَمِينِكَ حِينَ تَدْخُلُ أُحُداً فَصَلِّ فِيهِ فَعِنْدَهُ

مرتبه ويرانه ها جان مى گيرند و استخوانهاى پوسيده از زير خاك زنده مى شوند، و جنب و جوش پيشين خود را آغاز مى كنند، بار ديگر نگاه مى كنيم همه را خاموش و فراموش

حُمْرَانَ‏ أَبَا عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ عَنْ رَجُلٍ أَمَّنَا فِي اَلسَّفَرِ وَ هُوَ جُنُبٌ وَ قَدْ عَلِمَ‏ وَ نَحْنُ لاَ نَعْلَمُ قَالَ لاَ بَأْسَ‏

موجودى زنده و با شعور و عقل گشته، و براى تدبير امر زندگى خود در روى زمين به جنب و جوش در آمديد، پس جمله ((ثم اذا انتم بشر تنشرون(( در معناى همان جمله ((ثم

زمين به ميان آمده بود. و مراد از «دابّة: جنبنده»، هر موجودى است كه روى زمين جنب و جوش و حركتى داشته باشد. چه حيوان و چه انسان. و اگر به كيفر كفر و تكذيب انسان

كلمۀ «خَامِدُون»، از «خُمُود» است، كه به معناى سكون و خاموشى از سر و صدا و جنب و جوش است. مى فرمايد: «وسيلۀ هلاكت آن ها، چيزى به جز يك صيحه نبود، كه ناگهان،

غَضَبِ اَلْعَزِيزِ اَلْجَبَّارِ وَا حَسْرَتَاهْ‏ عَلى‏ََ مََا فَرَّطْتُ فِي جَنْبِ اَللََّهِ‏ وَ يَا طُولَ عَوْلَتَاهْ فَمَا لِي مِنْ‏ شَفِيعٍ يُطََاعُ‏ وَ

مى سازد، و هم با غرضيت ، نظير اين تعبير در آيه ((يا حسرتا على ما فرطت فى جنب الله (( و نيز در آيه ((و الذين جاهدوا فينا(( آمده است. بعضى از مفسرين گفته

كلمۀ «خوف»، به معناى تأثّر از ناملايمات در مقام عمل است. يعنى: به معناى آن جنب و جوشى است كه شخصِ ترسيده، براى دفع شر انجام مى دهد. به خلاف «خشيت»، كه گفتيم

السلام ) مى خوانيم كه به يارانش ‍ چنين تعليم مى داد: لا ينام المسلم و هو جنب ، لا ينام الا على طهور، فان لم يجد الماء فليتمم بالصعيد، فان روح المؤ من ترفع

لاَ يُكِنُّ مِنْهُ جَبَلٌ مَا فِي أَصْلِهِ وَ لاَ قَلْبٌ مَا فِيهِ وَ لاَ جَنْبٌ مَا فِي قَلْبِهِ وَ لاَ يَسْتَتِرُ مِنْهُ صَغِيرٌ وَ لاَ كَبِيرٌ وَ لاَ

كه دومى در نقل آن از اولى پيروى مى كند. و نيز در معناى جمله ((فبصرت به عن جنب (( گفته : يعنى وى او را از دور بديد(( و معناى آيه اين است كه : مادر موسى به

لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ(۱۰) وَ قَالَت لاُخْتِهِ قُصيهِ فَبَصرَت بِهِ عَن جُنُبٍ وَ هُمْ لا يَشعُرُونَ(۱۱) وَ حَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِن قَبْلُ

يُدْفَنُ فِي اَلْمَدِينَةِ اَلَّتِي بَنَاهَا اَلْعَبْدُ اَلصَّالِحُ إِلَى جَنْبِ شَرِّ خَلْقِي‏ حَقَّ اَلْقَوْلُ مِنِّي لَأَسُرَّنَّهُ بِمُحَمَّدٍ اِبْنِهِ