نتایج جستجو

فرعون فرغ فرق فسد فصل فعل فقر فلح فنن فنى فوج فوز فوق فى فکر فکه قبر قبل قتر قتل قدر قدس قدم قرء قرآن قرب قرر قريش قسر قسط قسم قسور قصر قضب قضى قطع قلب قلل

[نحل:69]. [مائده:16]. سبيل اللّه: هر راهى است كه رضاى خدا در آن باشد مثل قتل فى سبيل اللّه، و انفاق فى سبيل اللّه، هجرت فى سبيل اللّه چنانكه [نساء:76]،

توانا و حكيم است. بعضى آن را مبالغه در قتل گفته‏اند يعنى: اول پيامبران براى تقويت خود و ارعاب دشمنان مبالغه در قتل مى‏كنند و پس از نيرومند شدن اسير مى‏گردند

الصالحين بود [انعام:85]. قرآن مجيد درباره شهادت او چيزى نگفته است. درياره قتل وى نوشته‏اند كه: هيروديس حاكم فلسطين عاشق هيرود يا دختر برادرش و تصميم گرفت

شده در حال بارگیری... لا زنى الا نکح او شرک من امن ها جلد ذکر لعل هما ف کم قتل ب ذلک کون کلل بين طوف انن حرم ه ايى وحد وله ل ائى قرب فعل حقق کبر سرق خطء

قول ان من ما عيسى ه هو عبد انن رسل الا نا يا هم مسيح غفر ب اسرائيل فى وسم ل قتل هلک رحم نکف نصارى کون لن وکل امم سمو حقق رود ربب امر الذين ف کلم وجه دون شىء

ربب شىء الذين لا کبر س قعد ها انن نا ک نفق غفر نفس فضل کون هن جنن امن حيث ف قتل کذب غفل اوى وعد حکم صير رحم اخذ حدث کفر اجر ذو مول بلو علو عدن عيسى بئس جعل

يعنى آنها را بكش تا ديگران عبرت گيرند و به فكر پيكار با تو نيايند. هم کم قتل ف حيث ما من فى اين لا الا اخذ اله خرج عدو ب وله الله ل ان نن سبل على حبل اما

رسل قطع رئى رحم اتى ا بشر وقى هدى ظلم هن توراة ربب قوم ملک عذب کلل هو غلل قتل انس خرج کفر عمل نن يا لم کسب الا الذين او عفو لو جعل يوم صوب بيض اذ ذلک اول

اخذ رئى خلق نفس نصر غير مع اوى عزز فضل ائى طوع شهد دعو حسن کذب ضلل اذا کتب قتل خير ملک رود سمع لعل صبر خلف دخل دنو لعن مکر

يوم سمو ذا کلم انس قد ايى لما اول کذب لکن خلق حکم عن تبع دين هذا کلل صدق قتل بل وقى لو کره نن ضلل اذ اذا هما الذى ملک قرب شىء اوى يا بعد قدر امر دعو فرق

ذکر سمو ربب خلق قدر شىء اذا ظلم رسل ايى حکم الا نا اوى بين ائى ضرب بعض عذب قتل نکر علم جعل رفع جبل شرک فعل بعد فسد حيى کثر قوم نصب هو ضلل جرم خسر تبع هدى

خنق لو تلک صبح مول ها ولد الله اکل تبع هدى سبع ت لبس ک يمن عن نعم الذى خسر قتل الا غنى امن يا جحم دين موسى صبر قول ذکو ذلکم غير کثر ذبح

ائى رسل حقق اوى ذلک انت ا قوم ثم سوء نبو ولى مثل لم شهد يوم خلق ملک الذى قتل جعل عند خير خلف حتى کفر اذا ذکر توراة صبر کيف عبد خبر هدى لقى حسن رود کثر

ملک دول سکن اسو ذکر فوت شىء اسى شرک يتم وطر بين قرب ازر ذلک امن غنى ثوب وفى قتل رجع نصح ذى نفس زيد کفل رئى اخر قضى اتى ارض رسل لما وعد دعو

نا خسر غفر ورد حتى همز زهق هذا الذين لقى دلو غير بصر شطن حضر حقق عند جمل قتل هو جعل قدم هى ولد بعض حلل شرر جرم اذا بنو التى صبر انتم

نفس ۴ هابیل: آثار قتل هابیل ۱۳ ; انگیزه قتل هابیل ۲۱ ; قتل هابیل ۱، ۲، ۳، ۵، ۱۶، ۱۹ ; قصه هابیل ۱، ۲، ۳، ۵، ۱۰، ۱۹، ۲۰، ۲۱ ; مکان قتل هابیل ۲۰ ; هشدار هابیل

شایعه پراکنى: آثار شایعه پراکنى ۳ فساد: مبارزه با فساد ۸ قتل: احکام قتل ۴، ۵، ۶، ۷، ۹; موجبات قتل ۴، ۵، ۶، ۷ لعن: موجبات لعن ۱، ۲، ۳ مؤمنان: مسؤولیت مؤمنان

گناه قاتل ۷ ; هشدار به قاتل ۶ قتل: آثار قتل ۱ ; اجتناب از قتل ۲ ; ظلم قتل ۱۲ ; قتل ناحق ۷ ; کیفر اخروى قتل ۶ ; گناه قتل ۶ گناه: آثار گناه ۸ ; انتقال گناه

ائى حسن وقى سوء ا شىء علق جىء دعو حکم موسى کتب وجد اجل بلغ شهد امر شدد دنو قتل

قاتل ۱۹ قتل: آثار قتل جایز ۷; احکام قتل ۱، ۲، ۳، ۷; اسراف در قتل ۱۸; حرمت قتل ۱، ۳، ۴; قتل جایز ۲، ۹; مراد از اسراف در قتل ۱۹، ۲۰; مستحقان قتل ۲; نهى از

است که هشدار مؤمن آل فرعون نسبت به گمراه شدن آنان در مورد قتل موسى(ع) انجام پذیرفت. ۸ - قتل پیامبران، جرمى نابخشودنى و موجب عذاب الهى و محرومیت ابدى از

۴- توانایى هابیل بر قتل برادرش قابیل (ما إنّا بباسط ... لاقتلک انى اخاف اللّه) اگر هابیل از قتل برادرش ناتوان بود، اقدام نکردن به قتل را ناشى از خداترسى

خلل نبء وحد دنو امم زلل سمو انن جمل وحى فرغ کود خير رتل تعس مکر هدى رضو س قتل سرف ارض شجر بغى اخر اکل قرء لدن ربط رکن کلل ملک جىء بشر کون عظم محو رئى عن

با هم شبیخون زنیم و شبانه صالح را به قتل برسانیم، آن گاه به وارث او همه شهادت خواهیم داد که ما در مکان ارتکاب قتل (او و) اهلش حاضر نبودیم و البته ما راستگوییم

سنتهاى خدا ۳، ۴; سنتهاى خدا ۱ مدینه: قتل بیماردلان مدینه ۴; قتل شایعه پراکنان مدینه ۴ مفسدان: قتل مفسدان ۱ منافقان مدینه: قتل منافقان مدینه ۴

فرعونیان ۳ قتل: موانع قتل ۱۲ گناه: موانع گناه ۱۲ محبت: آثار محبت ۱۱ مصرباستان: تاریخ مصرباستان ۳ موسى(ع): آثار دشمنى با موسى(ع) ۴; آثار قتل موسى(ع) ۴;

قوه شهوت داد، به روى زمين آمده، زنا كردند، خمر خوردند، به بت سجده كردند، قتل نفس نمودند و خدا عذابشان كرد محققين گفته‏اند اين قضيه مجعول و از اسرائيليات

موارد ظلم ۳، ۴، ۶ عذاب: موجبات عذاب ۵ غصب: ظلم غصب ۳ ; کیفر غصب ۲ قتل: ظلم قتل ۴ ; کیفر قتل ۱ گناه: عفو گناه ۷ متجاوزان: عذاب متجاوزان ۹ ; متجاوزان در جهنّم

دبب شىء علم عذب لعن بين ترک يا رجع حشر مسس کذب ضلل قوم الى خبو شرر اول نور قتل صوب يوم زيد حسب نظر سعر نعق ذکر

۴، ۵، ۶، ۱۶، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۲۸ قاتل: پشیمانى قاتل ۲۷ قتل: آثار قتل ۲۷ ; شومى قتل ۲۶ کلاغ: تاریخ خلقت کلاغ ۱۸ ; تعلّم از کلاغ ۱، ۲، ۵، ۶، ۲۸ ; شعور

ظلم ۱۹ غسل: احکام غسل ۲۰ غصب: گناه غصب ۱۰ ; موارد غصب ۱۸ قتل: حرمت قتل ۷ ; زمینه قتل ۱۲ ; گناه قتل ۱۰ قرض: احکام قرض ۱۸ قمار: حرمت قمار ۱۹ قواعد فقهى:۵، ۶

پایه هاى رفتار ۹ غزوه احزاب: منافقان مدینه در غزوه احزاب ۳، ۶، ۷ قتل: تغییر کیفیت قتل ۴ محمد(ص): تبلیغ محمد(ص) ۱; مسؤولیت محمد(ص) ۱، ۲ مرگ: تغییر کیفیت

دشمنى: آثار دشمنى ۷ شناخت: موانع شناخت ۷ صالح(ع): آثار قتل شتر صالح(ع) ۲; بى تأثیرى انذارهاى صالح(ع) ۱; قتل شتر صالح(ع) ۱، ۳، ۸; قصه صالح(ع) ۱، ۲، ۳، ۸ عذاب:

اصل، به معناى فسادى است که به طور پنهانى در چیزى نفوذ مى کند، و این که به قتل هاى مخفى و ترور در ادبیات عرب «غیلة» گفته مى شود، از همین نظر است. غول‌ (۱

تورية است كه در آن تحريم شده است قتل انبيا و ايجاب شده است ايمان به محمد (ص) و قرآن او پس معلوم ميشود كسانى كه مرتكب قتل انبيا شدند و ايمان به محمد (ص) و

است»؟! (قتل الانسان ما اکفره). تفسیر آیات ۱ - کافران، مورد غضب و نفرین خداوند و مشمول شدیدترین توبیخ هاى او هستند. (قتل الإنسن ما أکفره) فعل ماضى (قتل الإنسان)

انبیا: آثار قتل انبیا ۹ ; استقامت انبیا ۵ ; تعالیم انبیا ۸ ; تکذیب انبیا ۸ ; دعوت انبیا ۱۰ ; رسالت انبیا ۵ ; شهادت انبیا ۵ ; فهم تعالیم انبیا ۱۴ ; قتل انبیا

آیات شامل این کلمه «اعْتِلُوه» از ماده «عَتل» (به وزن قتل)، به معناى گرفتن و کشیدن و پرتاب کردن است; کارى که مأموران با مجرمان سرکشى که در برابر هیچ قانونى

نظام استكبارى، فرعون كه نوزادان معصوم را عمداً به قتل مى‌رساند، خدا خوانده مى‌شود! ولى موسى كه بدون قصد قتل به دشمن كافر ضربه‌اى وارد مى‌كند و منجر به مرگ

را به قتل برسانيد، اين كار براى شما در پيشگاه پروردگارتان بهتر است، پس خداوند توبه‌ى شما را پذيرفت، زيرا او توبه‌پذير مهربان است. مراد از فرمان «قتل نفس»

۴ انبیا: آثار تکذیب انبیا ۹ ; آثار قتل انبیا ۹ ; انتساب به انبیا ۴ ; تکذیب انبیا ۶ ; کیفر تکذیب انبیا ۷ ; کیفر قتل انبیا ۷ بصیرت: زمینه بصیرت ۱۴ ; موانع

عصیان ۲۶ غنیمت: جنگى ۱۶ عمل: ناپسند ۲۰ قتل: اجتناب از قتل ۱ ; احکام قتل ۶، ۱۰ ; قتل حرام ۱، ۶، ۱۰، ۱۱ ; ناپسندى قتل ۲۰ مجاهدان: فضایل مجاهدان ۱۸ محارب: آثار

فرزندکشى ۱۷ فقر: آثار فقر ۱۳، ۱۴; فقر در جاهلیت ۱۸ قتل: اجتناب از قتل ناحق ۲۶; حرمت قتل ۲۴; حرمت قتل ناحق ۲۳ محرمات:۷، ۱۰، ۱۳، ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۳ تبیین ۱، ۲،

و ان قتل و اخذ المال قتل و صلب ... . ۲۴- قطع یک دست و یک پا از جهت مخالف، مجازات محارب فسادگر در زمین، در صورت غارت نمودن اموال بدون ارتکاب قتل (انما

فرصت‌طلبى دشمنان ۲ ; قتل دشمنان ۷، ۱۱، ۱۵ زیرکى: اهمیّت زیرکى ۴ صلح: اهمیّت صلح ۹ ; شرایط صلح ۱۴ عهدشکنان: قتل عهدشکنان ۱۰ ; کیفر عهدشکنان ۱۰ قتل: مجاز ۷، ۱۵ مسلمانان:

النّدوه و طرح آراء سه‌گانه از اخراج و حبس و قتل را نقل نموده و آنكه حضرت فرمود باتفاق آراء رأى شيطان تصويب شد كه قتل اجتماعى بود و اين آيه را تلاوت فرمود و

صحیح باز مى گردد. ادعا: ادعاى سعادت اخروى ۱۰ اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲ انبیا: قتل انبیا ۹ ایمان: زوال زمینه ایمان ۶; موانع ایمان ۶ بینش: نشانه هاى بینش غلط

سنتهاى خدا ۴ سنتهاى خدا: سنت امداد ۴ شناخت: منابع شناخت ۵ صالح(ع): قتل شتر صالح(ع) ۲; کیفر قتل شتر صالح(ع) ۱ عبرت: عوامل عبرت ۳، ۵ عذاب: زمینه عذاب ۹; عذاب استیصال

حضرت فرمود آن آيات اين بود كه بخدا شرك نياورند و اسراف نكنند و زنا ننمايند و قتل نفس ننمايند مگر بحقّ و سعايت نكنند از بى‌گناهى نزد سلطان كه كشته شود و سحر

حَسّ (به فتح اوّل) را حيله و استيصال و قتل گفته است. مجمع البيان در ذيل آيه فوق گويد: علّت اين تسميه آن است كه قتل، حسّ را از بين مى‏برد و در ذيل آيه 152

و تورات ۸ ; بنى اسرائیل و عهد خدا ۱۰ ; بنى اسرائیل و قتل انبیا ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۶ ; بنى اسرائیل و قتل محمد (ص) ۱۴ ; تمایلات بنى اسرائیل ۴، ۵ ; دین بنى اسرائیل

است و مراد از اصلاب به نظر ما همان است. صلب: (به فتح اول) دار زدن است براى قتل [يوسف:41]، [طه:71] حتماً حتماً شما را تنه‏هاى خرما آويزانتان مى‏كنم. صلب و

او خطا پوش بندگان و مهربان بايشان است و اينكه از اين قتل تعبير بخطا شد باعتبار آن بود كه حضرت قصد قتل او را نداشت و آلت قتّاله استعمال ننمود و چنين قتلى

شمشیرهاى خود به قتل نرساندند و لکن احادیث آنان را شنیدند و اسرارشان را فاش کردند و در نتیجه پیامبران، دستگیر و کشته مى شدند. از این جهت افشاى سرّ، قتل و تجاوز

نياوردند. وى دعد كرد درخت صنوبر خشكيد، اين عمل را سخت ناپسند شمردند... تصمصم به قتل پيامبر گرفتند، چاهى كنده وى را در آن افكنده و سر آن را گرفتند پيوسته ناله

عبودیت: سختى عبودیت ۷ عفو: سختى عفو ۸; صبر در عفو ۸ قتل: آثار اجتناب از قتل ۴; سختى اجتناب از قتل ۸ محرمات: آثار اجتناب از محرمات ۴، ۵ نعمت: موجبات نعمت

ندانستن است يعنى: من آن كار را كردم در حاليكه نمى‏دانستم به قتل قبطى منجر خواهد شد. و قتل خطائى واقع شد. در سوره قصص: پس ازآن كه استغاثه سطى نقل شده مى‏فرمايد:

ندانستن است يعنى: من آن كار را كردم در حاليكه نمى‏دانستم به قتل قبطى منجر خواهد شد. و قتل خطائى واقع شد. در سوره قصص: پس ازآن كه استغاثه سطى نقل شده مى‏فرمايد:

پشيمان شدند. در قضيه قتل فرزند آدم برادر خويش را آمده [مائده:31]. مى‏شود گفت ندامتش از عدم دفن برادر بود و مى‏شود گفت بر اصل قتل بود آيا درصورت دوم آن

داستان ارسال موسى «ع»، به سوى فرعون هشدار مؤمن آل فرعون، به فرعونيان، درباره قتل موسى «ع» دلیل نامگذاری روز قيامت، به «يَومُ التّنَاد» مقصود از فرعون، كه به

می‌کنید و تسلط و سرکشی سخت ظالمانه می‌یابید (یک بار به قتل اشعیا و مخالفت ارمیا، و بار دیگر به قتل زکریا و یحیی). ما در تورات به بنی اسرائیل خبر دادیم که

پشيمان شدند. در قضيه قتل فرزند آدم برادر خويش را آمده [مائده:31]. مى‏شود گفت ندامتش از عدم دفن برادر بود و مى‏شود گفت بر اصل قتل بود آيا درصورت دوم آن

۸; عمل ناپسند ۲، ۴; نهى از عمل ناپسند ۳ فرزندکشى: ناپسندى فرزندکشى ۲ قتل: ناپسندى قتل ناحق ۲ والدین: ناپسندى بى احترامى به والدین ۲ یتیم: ناپسندى خوردن مال

من زبر الحديد، انّ زبر الحديد اذا دخل النّار تغير و انّ المؤمن لو قتل ثمّ نشر ثمّ قتل لم يتغيّر قلبه: «2» مؤمن سخت‌تر است از پاره آهن، بدرستى كه پاره آهن

شرک ۲ صابران: پاداش اخروى ۵; صابران در بهشت ۵ عفو: پاداش عفو ۲ قتل: پاداش اجتناب از قتل ۲

است و مراد از اصلاب به نظر ما همان است. صلب: (به فتح اول) دار زدن است براى قتل [يوسف:41]، [طه:71] حتماً حتماً شما را تنه‏هاى خرما آويزانتان مى‏كنم. صلب و

از دین ۲; پاداش حمایت از دین ۴ زندگى: زندگى برزخى ۷ شهادت (قتل در راه خدا): پاداش شهادت (قتل در راه خدا) ۴ شهیدان: زندگى برزخى شهیدان ۸ عالم برزخ: علم به

به تأكيد بودن آن تصريح شده است. * [نساء:157]. «يَقيناً» تميز است از قتل يعنى به قتل عيسى «عليه السلام» علم ندارند و فقط از ظن پيروى مى‏كنند و او را به يقين

دو را مصدر نقل كرده، المنار از ابن جرير نقل كرده كه قَرْح به فتح اول شامل قتل و جرح است [آل عمران:140]. آيه در باره جنگ احد است كه عده‏اى از مسلمانان كشته

شهر را حرم امن و امان قرار دادیم در صورتی که از اطرافشان مردم (ضعیف) را به قتل و غارت می‌ربایند؟ آیا باز به باطل می‌گروند و به نعمت خدا کافر می‌شوند؟ آیا

مثلاً آنكه شرك ورزيده و قتل نفس كرده و زنا نموده در صورت توبه و ايمان و عمل صالح روز قيامت خواهد ديد كه شرك مبدّل به توحيد و قتل نفس مبدّل به احياء نفس

تربيت شد و چون او را از آب گرفتند زن فرعون در دفاع از قتل موسى سخت پافشارى كرد تا وى در عدم قتل موسى تحت تأثير زنش قرار گرفت و او را نكشت و بر فرزندى خويش

چند به قتل مصرى تمام شود، در اينصورت قتل مصرى براى دفاع از اسرائيلى اشكال نداشته در صورتيكه دفاع بدون قتل مقدور نبود. اين دو وجه در صورتى است كه قتل را عمدى

چند به قتل مصرى تمام شود، در اينصورت قتل مصرى براى دفاع از اسرائيلى اشكال نداشته در صورتيكه دفاع بدون قتل مقدور نبود. اين دو وجه در صورتى است كه قتل را عمدى

رواياتى در ذيل آيه شريفه : (( و اذ يمكر بك الذين كفروا... )) در مورد توطئه قتل پيامبر (ص ) در مكه ، و هجرت آن حضرت به مدينه رواياتى در شاءن نزول و معناى

نباشد يكى از آن دو عذاب هم كافى است براى آنكه مانع شما از قتل او شود پس در هر حال صلاح در قتل او نيست علاوه بر آنكه خداوند يگانه هدايت نميكند كسيرا كه متجاوز

معلوم مى شود او آن عمل را نکوهیده و حرام نمى دانست. احکام: ۴ برادر: گریه بر قتل برادر ۴ برادران یوسف: بازگشت شبانه برادران یوسف ۲; برادران یوسف و یعقوب(ع)

مرتكب قتل خبر نداريم چه رسد بآنكه‌ جلد 4 صفحه 156 متصدّى آن باشيم و ميگوئيم بخدا قسم كه ما راستگويانيم يا و حال آنكه ما راستگويانيم چون تنها در قتل كسان

شده، خدمت موسى طلب استغفار نمودند. خطاب الهى آمد: توبه آنها مقبول است به قتل يكديگر؛ راضى شده، شمشير كشيده؛ ظلمتى ظاهر، تا شفقت رحم، مانع مقاتله نباشد؛

داستان ارسال موسى «ع»، به سوى فرعون هشدار مؤمن آل فرعون، به فرعونيان، درباره قتل موسى «ع» دلیل نامگذاری روز قيامت، به «يَومُ التّنَاد» مقصود از فرعون، كه به

در اين در صورت است كه آيه در مقام تشريع باشد نه اخبار. نگارنده گويد: در «قتل» از آيات قرآن و جنگهاى حضرت رسول «صلى اللَّه عليه و آله» استظهار كرديم كه

حَياةٌ» آن را از رونق انداخت. نا گفته نماند اگر قاتل در مقابل قتل كشته شود ديگران به قتل مردم جرى نمى‏شوند و آن سبب محفوظ ماندن خونهاست لذا قرآن فرمود:

را به شما داد و كفار را از شما بازداشت [مائده:110]. يعنى بنى اسرائيل را از قتل تو باز داشتم. كافّة: مؤنث كافّ است و نيز مذكر آيد در اين صورت تاء براى مبالغه

من كوشكى- برجى- افراشته بساز تا مگر به آن راه‌ها- يا درها- برسم، فرعون (از قتل موسی موقّتاً دست کشید، ولی بر مرکب غرور سوار شد و) گفت: ای هامان! برای من

احتجاج ابراهیم(ع) ۳; سوزاندن ابراهیم(ع) ۱، ۲، ۶; شدت آتش قصه ابراهیم(ع) ۲; قتل ابراهیم(ع) ۴; قصه ابراهیم(ع) ۱، ۳، ۴، ۶; کیفر بت شکنى ابراهیم(ع) ۱; ممانعت

آن براى كثرت است «قَتَّلَ الْقَوْمَ اَىْ قَتَلَ كَثيراً مِنْهُمْ» از مجمع روشن مى‏شود كه مبالغه آن گاهى در كثرت و گاهى در كيفيت قتل است مثلاً در آيه [اعراف:141]

داستان ارسال موسى «ع»، به سوى فرعون هشدار مؤمن آل فرعون، به فرعونيان، درباره قتل موسى «ع» دلیل نامگذاری روز قيامت، به «يَومُ التّنَاد» مقصود از فرعون، كه به

خود، مشتى به مخالف او زد و شخص مخالف با همان ضربه مُرد. اين قتل نه از روى عمد بود و نه با آلت قتل انجام گرفت، بلكه يك حادثه‌ى ناخواسته و يك لغزش عملى بدون

اسلام ۵ اطاعت: از خدا ۶، ۷، ۱۰، ۱۱ اللّه: عبودیت اللّه ۷ ; غضب اللّه ۴ انبیا: قتل انبیا ۲ انگیزش:۸ اهل کتاب:۳ تجاوزگرى اهل کتاب ۳ ۲ ; کفر اهل کتاب ۳ ۲ ; گروههاى

فرعون: عوامل اندوه آل فرعون ۲; دشمن آل فرعون ۲; نقش آل فرعون ۱ بنى اسرائیل: قتل پسران بنى اسرائیل ۷ خطاکاران :۴ فرعون: خطاى سپاه فرعون ۴; خطاى فرعون ۴; فرماندهى

۴(بار) لیست کلمات مشتق شده در حال بارگیری... هم کم فرق طعم على انن ما فدى شدد قتل يتم ارث اذا اتى سکن ورث ه خلق هو بدل ان شىء رعب نا ثقل حبب نحن ل ارض عدو حرم

به تأكيد بودن آن تصريح شده است. * [نساء:157]. «يَقيناً» تميز است از قتل يعنى به قتل عيسى «عليه السلام» علم ندارند و فقط از ظن پيروى مى‏كنند و او را به يقين

تو خودت را تلف كنى از اين كه ايمان نمى‏آورند در قاموس و مفردات آمده: «البخ قتل النفس غَمّاً» اين كلمه معانى ديگرى نيز دارد ولى در قرآن نيامده است. اقرب الموارد

شتر است، اين اسب، اين گاو، اين گوسفند، اين گربه و اين موش هكذا گناهان: اين قتل است، اين اكل مال يتيم و اين اوقات تلخى به زن و فرزند و نظير آن. على هذا بايد

لم سمو ملک يا ايى على ن هذا ولد اخذ صوب انس ف ائى حرث الذين قبل عن ما يوم قتل اوى حيى ارض مريم شىء علو اذا زکو صرف نظر اذ قدم ثم کذب وسم حبر مسس ان ا عند

الى وله ک نفع فرر کلل لا رود مرء دعو لن لو على اذ او اله الله نفر سئل کلا قتل ما ب ذکر ها الذى ضلل اين صخخ دخل حمر جىء ملء وزر لعل عور قسر انا لما اخو بل

بارگیری... من ل الله اله ف وله ب وجد قبل ه قد لن هم اول خلو لا کم فى الا سنن قتل حمء اذن نا ک الذين بدل صلصل رسل خلق جرح اتى نظر ما التى قصص اذا انف کون سير

مجيد در آيات فوق تكرار شده است. ه وله جند اله الله قول ل ب نا برز داود اتى قتل لما يوم صبر مع الذين طوق ربب ظنن هم لا انن ملک حکم فرغ اذن علم على لقى هزم

رئى حسن غفر نن تبع اخر ذلک سبل ولى ثم حقق قلب اخذ کبر نفق نور سوء لو مع عبد قتل ارض شىء جعل خسر نصر صلو قد دعو دون مثل ذکر نفس بعد حکم سمع حسب س نظر کلل صبر