طه ٩٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۰۴ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

(موسی) گفت: «برو، که بهره تو در زندگی دنیا این است که (هر کس با تو نزدیک شود) بگوئی «با من تماس نگیر!» و تو میعادی (از عذاب خدا) داری، که هرگز تخلّف نخواهد شد! (اکنون) بنگر به این معبودت که پیوسته آن را پرستش می‌کردی! و ببین ما آن را نخست می‌سوزانیم؛ سپس ذرّات آن را به دریا می‌پاشیم!

|گفت: پس دور شو كه تو تا زنده هستى بايد [چنان مريض شوى كه‌] هر كس به تو نزديك شود] بگويى به من دست نزنيد! و تو را وعده‌گاه [عذابى‌] است كه هرگز در مورد آن با تو تخلف نشود، و [اينك‌] به آن معبودى كه در عبادتش بودى بنگر كه آن را مى‌سوزانيم سپس [خاكستر]
گفت: «پس برو كه بهره تو در زندگى اين باشد كه [به هر كه نزديك تو آمد] بگويى: [به من‌] دست مزنيد و تو را موعدى خواهد بود كه هرگز از آن تخلف نخواهى كرد، و [اينك‌] به آن خدايى كه پيوسته ملازمش بودى بنگر، آن را قطعاً مى‌سوزانيم و خاكسترش مى‌كنيم [و] در دريا فرو مى‌پاشيم.»
موسی گفت: از میان ما برو که تو در زندگانی دنیا (به مرضی معذب خواهی شد که همه از تو متنفر شوند و) دایم گویی کسی مرا نزدیک نشود، و (در آخرت) هم وعده‌گاهی (در دوزخ) داری که با تو تخلف نخواهد شد، و اکنون این خدایت را که بر پرستش و خدمتش ایستادی بنگر که آن را در آتش می‌سوزانیم و خاکسترش را به آب دریا می‌دهیم.
[موسی] گفت: پس [از میان مردم] برو، یقیناً کیفر تو [به خاطر دور انداختن آثار رسالت و ساختن گوساله] در زندگی این است که [دچار بیماری مُسری ویژه ای شوی تا هر کس نزدیکت آید بگویی:] به من دست نزنید؛ و تو را وعده گاهی [از عذاب بسیار سخت قیامت] است که هرگز نسبت به تو از آن تخلف نخواهد شد، و [اکنون] به معبودت که همواره ملازمش بودی نگاه کن که حتماً آن را در آتش بسوزانیم، سپس سوخته اش را در دریا می پاشیم.
گفت: برو، در زندگى اين دنيا چنان شوى كه پيوسته بگويى: «به من نزديك مشو.» و نيز تو را وعده‌اى است كه از آن رها نشوى و اينك به خدايت كه پيوسته عبادتش مى‌كردى بنگر كه مى‌سوزانيمش و به دريايش مى‌افشانيم.
گفت پس برو و بدان که جزای تو این است که در زندگی بگویی به من نزدیک مشوید، و برای تو موعدی است که در آن با تو خلاف نشود، و به "خدایت" که در خدمتش معتکف بودی بنگر که می‌سوزانیمش، سپس آن را بر دریا می‌افشانیم‌
گفت: پس برو- دور شو- كه تو را در زندگى- تا زنده باشى- اين است كه بگويى: «به من دست نزنيد». و تو را وعده‌گاهى است كه هرگز آن را با تو خلاف نكنند، و [اينك‌] به خدايت كه پيوسته بر آن مقيم بودى بنگر كه آن را بسوزانيم- يا به سوهان بساييم- سپس يكسره در دريا پراكنده‌اش سازيم.
(موسی به سامری) گفت: برو (از میان ما). در زندگی دنیا بهره‌ات (بیزاری و گریز باد. و) این که پیوسته بگوئی: (به من) دست نزنید و نزدیک نشوید، و در آخرت برای تو موعدی است که درباره‌ات تخلّف‌ناپذیر است (و خداوند آن را فراموش نخواهد کرد. هم‌اینک هم، گوساله‌ی) معبودت را که پیوسته به عبادتش می‌پرداختی بنگر و ببین که چگونه آن را می‌سوزانیم و سپس خاکسترش را به دریا می‌ریزیم و می‌پراکنیم.
گفت: «پس برو که بهره‌ی تو بی‌گمان در زندگی این باشد که (به هر که نزدیک تو آمد) بگویی (با من) هیچ‌گونه تماسی نیست.” و بی‌گمان برایت وعده‌گاهی است که هرگز از آن بازداشته نخواهی شد. و (اینک) به آن خدایی که پیوسته برایش سر فرود آوردی بنگر. همانا آن را به شدت همی سوزانیم، سپس همانا به خاکسترش همواره تبدیل می‌کنیم، پس آن‌گاه در دریا غباروار فرو می‌پاشیم، فرو پاشیدنی (چشمگیر)
گفت برو که تو را است در زندگی آنکه گوئی نیست سودنی (دست به من سوده نگرد) و همانا تو را وعده‌گاهی است که خلف کرده نشوی و بنگر بسوی خدایت آنکه پیوسته بر آن معتکفی که بسوزانیمش البتّه و سپس بپراکنیمش در دریا پراکندنی،


طه ٩٦ آیه ٩٧ طه ٩٨
سوره : سوره طه
نزول : ٧ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مِسَاسَ»: تماس. مخالطت و معاشرت. مصدر باب مفاعله است. «لا مِسَاسَ»: هیچ گونه همنشینی و آمیزشی نیست. مراد نهی است، یعنی با من نیامیزید و تماس نگیرید. مقصود بایکوت سامری و طرد او از میان جامعه است. اشاره به یکی از قوانین جزائی شریعت موسی است که اعلان پلیدی پلید و کناره‌گیری از او است (نگا: فی ظلال‌القرآن). «لَن تُخْلَفَهُ»: از تو در نمی‌گذرد. «إِلهِکَ»: معبود خود. مراد گوساله سامری است. «نَسْفاً»: از هم پاشیدن و پراکندن.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - موسى(ع) درپى محاکمه سامرى، وى را به خروج فورى از جامعه و انزوا و قطع رابطه با مردم در طول زندگى محکوم کرد. (قال فاذهب فإنّ لک فى الحیوة أن تقول لامساس ) فا در «فاذهب» علاوه بر ترتب فرمان رفتن بر محکومیت سامرى، بر فوریت آن نیز دلالت دارد. «مساس» مصدر باب مفاعله است و «لامساس» به معناى نفى هرگونه تماس و برخورد است; یعنى، تو در زندگانى خود، سزاوار سرنوشتى هستى که سخن اول و آخر تو خبر دادن از بى کسى خود و نبود هرگونه تماس گیرنده اى با تو باشد.

۲ - مطرود ساختن و منزوى کردن، حکم مرتدان و گمراه کنندگان مردم در آیین موسى(ع) (قال فاذهب فإنّ لک فى الحیوة أن تقول لامساس ) در باره «لامساس» دونظر ابراز گردیده است: ۱- حکمى قضایى از جانب موسى(ع) است. ۲- نفرین موسى(ع) در باره سامرى است. برداشت یاد شده مبتنى بر دیدگاه اول است.

۳ - ابتلاى سامرى به مردم گریزى و گریز مردم از وى، پى آمد نفرین موسى(ع)در حق او بود. (إنّ لک فى الحیوة أن تقول لامساس ) محتمل است «فإنّ لک فى الحیاة...» نفرین موسى(ع) در حق سامرى باشد; یعنى، آن که سامرى به بیمارى روحى و یا جسمى خاصى مبتلا گردد، که از مردم بگریزد و مردم نیز از او گریز داشته باشند.

۴ - قطع رابطه با مردم و منزوى و مطرود جامعه شدن، کیفرى سزاوار براى سامرى (قال فاذهب فإنّ لک ... لامساس ) لام در «لک» بر استحقاق سامرى دلالت دارد و با توجه به «نبذتها» (در آیه قبل) مى توان گفت: رانده شدن از جامعه، کیفرى مناسب براى گناه دور انداختن آثار رسالت از سوى سامرى است.

۵ - لزوم تصفیه جامعه از عناصر گمراه کننده و قطع رابطه متقابل آنان و مردم (قال فاذهب ... لامساس )

۶ - سامرى علاوه بر کیفر دنیوى، مجازاتى حتمى و تخلف ناپذیر نیز در آخرت خواهد داشت. (لک فى الحیوة ... و إنّ لک موعدًا لن تخلفه ) «موعد» در معانى «وعده»، «زمان وعده» و «مکان وعده» استعمال مى شود و مقصود از آن برحسب ظاهر، عذاب موعود در قیامت است.

۷ - پیشوایان گمراهى، با مجازات دنیوى از مجازات اخروى معاف نخواهند شد. (فى الحیوة ... لامساس و إنّ لک موعدًا لن تخلفه )

۸ - تخلف ناپذیر بودن برخى از تهدیدها و وعیدهاى خداوند (موعدًا لن تخلفه ) «لن تخلفه» مجهول است و فاعل بیان نشده آن خداوند است.

۹ - سامرى، خود نیز گوساله دست ساز خود را مى پرستید. (وانظر إلى إلهک الذى ظلت علیه عاکفًا ) «إلهک» علاوه بر تحقیر معبود سامرى، دلالت بر آن دارد که او خود نیز آن را به عنوان «إله» پذیرفته بود.

۱۰ - سامرى، خود را به مواظبت کامل از گوساله دست ساز خود، ملزم ساخته بود و همواره در کنار آن به سر مى برد. (ظلت علیه عاکفًا ) «ظلت»، تخفیف یافته «ظللت» (مداومت داشتى) است. «عکوف» به معناى ملازم چیزى بودن و سرکشى دائم از آن است (مصباح) و «ظلت علیه عاکفاً»; یعنى، به آن توجه فراوان داشتى و مدام دیدار خود را با آن تازه مى کردى.

۱۱ - سوزاندن گوساله سامرى به طور کامل و محو اثر آن و افشاندن سوخته آن به دریا، تصمیم قطعى و مؤکد موسى(ع) در باره گوساله زرّین سامرى (وانظر إلى إلهک ... لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه فى الیمّ نسفًا ) «تحریق» (مصدر «لنحرّقنّه») به معناى زیاد سوزاندن است (مصباح). «نسف» به معناى از ریشه برکندن و منهدم ساختن و به هوا افشاندن است (قاموس). گفتنى است که معناى اخیر در آیه مناسب تر به نظر مى رسد، بنابراین «ثمّ لننسفنّه...» ; یعنى، پس از سوزاندن گوساله (ذوب کردن و تبدیل آن به قطعات ریز) سوخته آن را به دریا خواهیم پاشید.

۱۲ - سوزاندن گوساله سامرى و ریختن سوخته آن به دریا، در برابر دیدگان سامرى و دیگر مردم انجام گرفت. (وانظر ... لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه فى الیمّ ) «انظر» فرمان موسى(ع) به سامرى است و ظاهر آن است که مقصود، مشاهده مراسم سوزاندن و به دریا ریختن باشد. ضمیرهاى جمع در «لنحرّقنّه» و «لننسفنّه»، گویاى حضور مردم در آن صحنه است.

۱۳ - موسى(ع)، براى نابود ساختن گوساله سامرى، همکارى و هم یارى بنى اسرائیل را تدارک دیده و بر شرکت دادن آنان دراین اقدام مصمم بود. (لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه ) ضمیرهاى جمع در افعال «لنحرّقنّه» و «لننسفنّه» گویاى نکته یاد شده است.

۱۴ - تراشیدن و تبدیل گوساله سامرى به براده ها و خرده فلزهایى بى مصرف و پراکنده ساختن آن در آب دریا، برنامه موسى(ع) در ریشه کن ساختن انحراف گوساله پرستى بنى اسرائیل (لنحرّقنّه ) از معانى ذکر شده براى «حرق» و «تحریق»، سوهان کارى کردن و ساییدن است و «تحریق» بر متوالى بودن و شدت بیشتر آن دلالت دارد (لسان العرب). برداشت یاد شده بر مبناى این معنا استفاده شده است.

۱۵ - مبارزه با زمینه هاى فکرى و عینى شرک و نابود کردن آنها، شیوه موسى(ع) در ستیز با گوساله پرستى بنى اسرائیل (إلهک الذى ... لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه ) سوزاندن گوساله سامرى از چند جهت قابل تأمل است: ۱- از جهت نابود کردن و محو ساختن آن از دیدگان مردم تا مبادا دوباره به آن گرایش یابند. ۲- اثبات «اله» نبودن آن براى ظاهر بینان، با سوزاندن و خردکردن تندیس زرّین گوساله. جهت اول، جهتى عینى و جهت دوم، جهت فکرى است.

۱۶ - لزوم خشکاندن ریشه هاى شرک و پرستش غیر خدا و محو آثار آن از زندگى مردم (إلهک ... لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه فى الیمّ نسفًا )

۱۷ - ارزش هاى مادى و هنرى، نباید موجب سستى در مبارزه با شرک و نابود کردن نمودها و زمینه هاى آن گردد. (وانظر إلى إلهک ... لنحرّقنّه ثمّ لننسفنّه فى الیمّ نسفًا ) با وجود آن که گوساله سامرى از فلزات قیمتى ساخته شده بود و امکان این وجود داشت که از آن استفاده هاى صحیح نیز صورت گیرد; در عین حال موسى(ع) به سوزاندن و نابود ساختن آن فرمان داد; چرا که ارزش حفاظت از عقاید صحیح و مبارزه با انحرافات عقیدتى، قابل مقایسه با ارزش هاى مادى نیست.

موضوعات مرتبط

  • استمداد: استمداد از بنى اسرائیل ۱۳
  • بنى اسرائیل: تاریخ بنى اسرائیل ۱، ۳، ۱۳، ۱۴، ۱۵; روش مبارزه باگوساله پرستى بنى اسرائیل ۱۴، ۱۵; نقش بنى اسرائیل ۱۳
  • خدا: تخلف ناپذیرى وعیدهاى خدا ۸
  • رهبران: کیفر اخروى رهبران گمراهى ۷; کیفر دنیوى رهبران گمراهى ۷
  • سامرى: القاى گوساله سامرى در دریا ۱۱، ۱۲; تبعید سامرى ۱; روش نابودى گوساله سامرى ۱۴; سوزاندن گوساله سامرى ۱۱، ۱۲; طرد سامرى ۳، ۴، ۶; قصه سامرى ۱، ۳، ۹، ۱۰; قطع رابطه با سامرى ۱; حتمیت کیفر اخروى سامرى ۶; کیفر دنیوى سامرى ۶; کیفر سامرى ۴; گوساله پرستى سامرى ۹; محافظت از گوساله سامرى ۱۰; محاکمه سامرى ۱; نابودى گوساله سامرى ۱۳; نفرین بر سامرى ۳; نقش سامرى ۱۰
  • شرک ستیزى: اهمیت شرک ستیزى ۱۶، ۱۷
  • گمراهان: روش برخورد با گمراهان ۵; طرد گمراهان ۵; قطع رابطه با گمراهان ۵
  • مرتد: احکام مرتد ۲; تبعید مرتد ۲
  • موسى(ع): آثار نفرین موسى(ع) ۳; تصمیم موسى(ع) ۱۱; روش شرک ستیزى موسى(ع) ۱۵; قصه موسى(ع) ۱، ۳، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۴، ۱۵; قضاوت موسى(ع) ۱; موسى(ع) و گوساله سامرى ۱۱
  • هنر: نقش آثارهنرى ۱۷
  • یهودیت: تعالیم یهودیت ۲; مرتد در یهودیت ۲

منابع