آل عمران ١٤٠

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۳۵ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

اگر (در میدان احد،) به شما جراحتی رسید (و ضربه‌ای وارد شد)، به آن جمعیّت نیز (در میدان بدر)، جراحتی همانند آن وارد گردید. و ما این روزها (ی پیروزی و شکست) را در میان مردم می‌گردانیم؛ (-و این خاصیّت زندگی دنیاست-) تا خدا، افرادی را که ایمان آورده‌اند، بداند (و شناخته شوند)؛ و خداوند از میان شما، شاهدانی بگیرد. و خدا ظالمان را دوست نمی‌دارد.

اگر به شما زخمى رسيد، آن گروه را نيز زخمى همانند آن رسيده است. و ما اين روزها [ى شكست و پيروزى‌] را ميان مردم مى‌گردانيم تا خدا مؤمنان [واقعى‌] را معلوم دارد و از شما گواهانى بگيرد، و خدا ستمكاران را دوست نمى‌دارد. آن روزگاران. نداول (دول): به گردش
اگر به شما آسيبى رسيده، آن قوم را نيز آسيبى نظير آن رسيد؛ و ما اين روزها[ى شكست و پيروزى‌] را ميان مردم به نوبت مى‌گردانيم [تا آنان پند گيرند] و خداوند كسانى را كه [واقعاً] ايمان آورده‌اند معلوم بدارد، و از ميان شما گواهانى بگيرد، و خداوند ستمكاران را دوست نمى‌دارد.
اگر (در اُحد) به شما آسیبی رسید، به دشمنان شما نیز (در بدر) آسیب رسید (پس مقاومت کنید). این روزگار را با (اختلاف احوال) میان خلایق می‌گردانیم تا خداوند مقام اهل ایمان را معلوم کند و از شما مؤمنان (آن را که ثابت است) گواهِ دیگران گیرد. و خدا ستمکاران را دوست ندارد.
اگر [در جنگ احد] به شما آسیب و جراحتی رسید، آن گروه را نیز [در جنگ بدر] آسیب و جراحتی مانند آن رسید. و ما این روزها [یِ پیروزی و ناکامی] را [به عنوان امتحان] در میان مردم می گردانیم [تا عبرت گیرند] و خدا کسانی را که [از روی حقیقت و خلوص] ایمان آورده اند، مشخص کند و از میان شما گواهانی [نسبت به پیروزی ها که نتیجه طاعت و تقواست، و شکست ها که محصول نافرمانی و بی تقوایی است] بگیرد؛ و خدا ستمکاران را [که با سستی و بی تقوایی بر خود ستم می کنند] دوست ندارد.
اگر بر شما زخمى رسيد، به آن قوم نيز همچنان زخمى رسيده است. و اين روزگار است كه هر دم آن را به مراد كسى مى‌گردانيم، تا خدا كسانى را كه ايمان آورده‌اند بشناسد و از شما گواهان گيرد. و خدا ستمكاران را دوست ندارد،
اگر آسیبی به شما رسیده باشد، به آن قوم [حریفان شما] نیز آسیبی همانند آن رسیده است، و این روزگار را [برای عبرت‌] در میان مردم می‌گردانیم، و تا خداوند مؤمنان را معلوم بدارد و از شما گواهانی بگیرد و خدا ستمکاران را دوست ندارد
اگر شما را زخمى رسد آن گروه- كافران- را نيز زخمى مانند آن رسيد، و اين روزها- پيروزيها و شكستها- را ميان مردمان مى‌گردانيم [تا آنها را بيازماييم‌] و تا خدا كسانى را كه ايمان آورده‌اند باز شناسد- يعنى تا معلوم سازد و بشناساند، و آنان كه نمى‌دانند بدانند- و از شما شهيدانى- يا گواهانى- برگيرد و خدا ستمكاران را دوست ندارد- اگر چه گاهى به ظاهر پيروز شوند-
اگر به شما (در جنگ احد) جراحتی رسیده است (و به جانتان گزندی و به دارائیتان زیانی وارد آمده است، نگران و پریشان نشوید) به آن جمعیّت نیز (در جنگ بدر) جراحتی همانند آن رسیده است، و ما این روزها (ی پیروزی و شکست) را در میان مردم دست به دست می‌گردانیم (و گاهی بهره‌ی اینان و گاهی نصیب آنان می‌نمائیم) تا ثابت‌قدمان بر ایمان را (از سائرین) جدا سازد و مؤمنان شناخته شوند و خداوند از میان شما قربانیانی برگیرد و افتخار شهادت نصیبشان گرداند. و خداوند ستمکاران را دوست نمی‌دارد.
اگر به شما جراحتی در رسد، آن قوم را نیز بی‌گمان جراحتی نظیر آن رسیده. و ما این روزها(ی شکست و پیروزی) را میان مردمان به نوبت می‌گردانیم (تا آنان پند گیرند) و برای اینکه خدا کسانی را که ایمان آورده‌اند نشانه‌ای بگذارد و از (میان) شما گواهانی برگیرد. و خدا ستمکاران را دوست نمی‌دارد.
اگر شما را گزندی رسد همانا دشمن را رسیده است گزندی همانند آن و این روزگار می‌گردانیمش میان مردم و تا خدا بداند آنان را که ایمان آوردند و تا بگیرد از شما گواهانی و خدا دوست ندارد ستمگران را


آل عمران ١٣٩ آیه ١٤٠ آل عمران ١٤١
سوره : سوره آل عمران
نزول : ٣ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٨
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«قَرْحٌ»: زخم. جراحت. مراد از (قَرْحِ) اوّل در این آیه و آیه همین سوره، اذیّت و آزار و شکست و زیانهائی است که در جنگ احد گریبانگیر مسلمانان گردید. و مراد از (قَرْحِ) دوم، کشت و کشتار و درد و آزار و بلاها و زیانهائی است که در جنگ بدر به کافران رسید (نگا: آل‌عمران / . «نُدَاوِلُهَا بَیْنَ النَّاسِ»: میان مردم دست به دست می‌گردانیم، و گاهی بدینان و گاهی بدانان می‌سپاریم. «أیَّام»: روزها. مراد ازمنه و اوقات است؛ نه روزهای معمولی. «لِیَعْلَمَ اللهُ»: تا خدا معلوم گرداند. باید توجّه داشت که خدا همیشه آگاه بوده و هست. لذا منظور از (یَعْلَمَ اللهُ) و عباراتی از این قبیل، این است که علم غیبی به علم عینی تبدیل شود و خفیّ جلیّ گردد. «یَتَّخِذْ مِنکُمُ الشُّهَدَآءَ»: تا برخی از شما را مفتخر به درجه شهادت در راه خود کند. تا به برخی از شما افتخار گواهی‌دادن بر مردم در روز رستاخیز بخشد (نگا: بقره / .

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- جراحت و آسیب همگون دو جبهه کفر و ایمان در پیکار اُحُد (ان یمسسکم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله)

۲- سختى و جراحتهاى ناشى از رویارویى با دشمنان دین، نباید موجب حزن و یا سستى در پیکار با آنان گردد. (و لا تهنوا و لا تحزنوا ... ان یمسسکم قرح)

۳- برابرى آسیب و جراحتهاى وارده به مؤمنان پیکارگر احد، با آسیبهاى وارد شده به کافران در جنگ بدر (ان یمسسکم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله) برخى برآنند که «ان یمسسکم»، درباره جراحتهاى مسلمانان در جنگ احد است و جمله «فقد مسّ القوم»، اشاره به جراحات مشرکان در جنگ بدر دارد.

۴- جامعه اى که داراى یک ایده و آرمان باشد، به منزله یک پیکر است. (ان یمسسکم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله) چون خداوند جراحتهاى وارد شده به گروهى از مسلمانان و یا کافران را به تمام آنها نسبت داده است، با اینکه قطعاً یکایک افراد مجروح نشدند، معلوم مى شود که از نظر قرآن هر جامعه اى که داراى آرمانى واحد باشد، به منزله یک پیکر است.

۵- ایمان، جبران کننده خللهاى ناشى از خسارتها و جراحتهاى وارده بر جبهه مؤمنان (و لا تهنوا و لا تحزنوا ... ان کنتم مؤمنین. ان یمسسکم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله)

۶- گردش شکست و پیروزى در جوامع بشرى، از سنّتهاى همیشگى خداوند (و تلک الایّام نداولها بین النّاس) «تلک»، اشاره به همان جراحتها و شکست و پیروزیهایى است که بر اثر جنگ بدر و یا احد بر مسلمانان و کافران وارد شد.

۷- حاکمیّت اراده الهى بر حرکت تاریخ (شکستها و پیروزیها، تلخیها و شادیها) (و تلک الایام نداولها بین النّاس) از اینکه خداوند تمامى شکستها و پیروزیها و تلخیها و شادیها و ... را به خود نسبت داده است (نداولها)، حاکمیّت اراده الهى بر حرکت تاریخ به دست مى آید.

۸- یادآورى پیروزیهاى گذشته و توجّه به گردش قانونمند تغییرات اجتماعى، برطرف کننده ضعف و اندوه جامعه ایمانى (و لا تهنوا و لا تحزنوا ... ان یمسسکم قرح فقد مسّ القوم قرح مثله و تلک الایّام نداولها بین النّاس) بنابر اینکه «فقد مسّ القوم»، درباره شکست مشرکان در جنگ بدر باشد، خداوند براى از بین بردن اندوه و ضعف مؤمنان، پیروزى آنان را در جنگ بدر یادآورى کرده و همه را (چه شکست و چه پیروزى) برخاسته از مشیّت خویش دانسته است.

۹- جدا شدن صف مؤمنان واقعى از غیر آنان، از فلسفه هاى پیکار میان حقّ و باطل (ان یمسسکم قرح ... و تلک الایّام نداولها بین النّاس و لیعلم اللّه الّذین امنوا) در برداشت فوق، کلمه «تلک»، به روزهاى مبارزه و جنگ تفسیر شده است ; نه خصوص پیروزى و یا شکست.

۱۰- شکستها و پیروزیها (تغییرات اجتماعى)، داراى گردشى قانونمند و هدفدار (و تلک الایّام نداولها بین النّاس و لیعلم اللّه الّذین امنوا و یتخذ منکم شهداء) جمله «و لیعلم اللّه ... » و آنچه بر آن عطف شده، یعنى «یتّخذ» و «لیمحَص» و «یمحق»، اهدافى است که خداوند براى «نداولها» (گردش ایام و تغییرات اجتماعى) بیان داشته و فعلِ هدفدار، حکایت از قانونمندى آن دارد.

۱۱- بینش توحیدىِ قرآن در تحلیل حوادث تاریخى (و تلک الایّام نداولها بین النّاس) مستفاد از انتساب گردش حوادث تاریخى به خداوند (نداولها).

۱۲- گردش شکست و پیروزى بین جبهه حق و باطل، عرصه و زمینه مناسبى براى ظهور ایمان مؤمنان (و تلک الایّام نداولها بین النّاس و لیعلم اللّه الّذین امنوا) در برداشت فوق، «و لیعلم» به معناى «لیحقق» (تا به وجود آورد) گرفته شده است، چون علم خداوند به اشیا، همان تحقق اشیاست ; بنابراین علم خداوند به ایمان مؤمنان، تحقق ایمان آنان است. و چون فرض شده است که آنان ایمان دارند (امنوا، با صیغه ماضى)، مراد از تحقق ایمان ظهور آن خواهد بود.

۱۳- برگزیدن زبدگان امت از سوى خداوند، از اهداف رخدادهاى رنج آور تاریخى در مبارزه حق و باطل (و تلک الایّام نداولها ... و یتّخد منکم شهدآء) «شهداء» به معنى گواهان است و گواهان هر امت، زبدگان آنان هستند.

۱۴- شهیدان و قربانیان راه اسلام، برگزیدگان خداوند (و یتّخذ منکم شهداء) بنابر اینکه مراد از «شهداء»، کشته شدگان در جنگ باشد ; چنانچه برخى از مفسران بر این عقیده هستند.

۱۵- منزلت والاى شهیدان (و یتّخذ منکم شهداء) برگزیدن شهیدان از سوى خداوند، حاکى از مقام والاى آنان است ; چون تا از آنان راضى نباشد و دوستشان نداشته باشد، آنان را برنمى گزیند.

۱۶- شکست مسلمانان در برخى از برهه ها براى آزمودن مدعیان ایمان و تمییز مؤمنان واقعى از مؤمنان دروغین (ان یمسسکم قرح ... و تلک الایام نداولها بین النّاس و لیعلم اللّه الّذین امنوا) بنابر اینکه «تلک» اشاره باشد به معنایى که از «ان یمسسکم قرح» استفاده مى شود یعنى شکست مسلمانان.

۱۷- برگرفتن ناظران و گواهانى نخبه از میان مردم، بر شکستها و پیروزیها بر اساس مشیّت خداوند است. (و یتّخذ منکم شهداء)

۱۸- منزلت والاى گواهان بر حوادث تاریخى (شکستها و پیروزیهاى مسلمانان) و بیانگران علل آن حوادث (و یتّخذ منکم شهداء) چون در آیه شریفه متعلق شهادت ذکر نشده، مى توان به قرینه آیات قبل که علل حوادث تاریخى را تحلیل کرده است چنین احتمال داد که مراد از شهیدان، گواهان شکستها و پیروزیهاى مسلمانان باشند تا گواهى دهند آنجا که از خدا و رسولش پیروى شد و تقوا رعایت گردید، مسلمانان پیروز شدند و آنجا که بر خود اعتماد کردند و از خداوند غافل شدند و بى تقوایى و بى صبرى پیشه کردند، شکست خوردند.

۱۹- مؤمنان استوار در نبرد اُحُد و دیگر هنگامه هاى پیکار با کافران، برگزیدگان خداوند براى گواهى بر اعمال مردم (و تلک الایّام ... و لیعلم اللّه الّذین امنوا و یتّخذ منکم شهداء) ترک لام در «و یتّخذ»، اشاره به این معنا دارد که برگزیدن، در پى مشخّص شدن مؤمنان واقعى است. یعنى مؤمنان واقعى براى گواه بودن برگزیده مى شوند. گفتنى است که در برداشت فوق، متعلق حذف شده «شهدآء»، اعمال مردم، گرفته شده است.

۲۰- ظالمین، محروم از محبّت الهى (و اللّه لا یحبّ الظالمین)

۲۱- بى ایمانى و سستى در رویارویى با دشمنان دین، ظلم است. (و لاتهنوا ... و لیعلم اللّه الّذین امنوا ... و اللّه لایحبّ الظّالمین)

۲۲- بى ایمانى و سستى در رویارویى با دشمنان دین، موجب محرومیّت از محبّت الهى (و لاتهنوا ... و لیعلم اللّه الّذین امنوا ... و اللّه لایحبّ الظّالمین)

۲۳- بهره گیرى از عواطف انسانى، از روشهاى قرآن براى تربیت مردم (و اللّه لایحبّ الظّالمین) خداوند با تذکر اینکه محبّت الهى (که انگیزه اى عاطفى است)، شامل ستمگران نخواهد شد، بر آن است تا معتقدان به خود را از ظلم بازدارد.

۲۴- پیروزى ظالمین در پیکار با مؤمنان، دلیل محبوبیّت آنها نزد خداوند نیست. (و لاتهنوا ... و لیعلم اللّه الّذین امنوا ... و اللّه لایحبّ الظّالمین) بنابر اینکه مراد از ظالمان، همان پیروزمندان جنگ احد باشد، خداوند به مؤمنان یادآور مى شود که پیروزى مشرکان، حاکى از محبّت الهى به ایشان نخواهد بود.

موضوعات مرتبط

  • اتحاد: عوامل اتحاد ۴
  • ارزیابى: ملاکهاى ارزیابى ۹، ۱۶
  • استقامت:۱۹
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۳، ۱۹
  • اللّه: اراده اللّه ۷ ; سنتهاى اللّه ۶، ۷، ۱۰ ; محبّت اللّه ۲۰، ۲۱، ۲۲، ۲۴ ; مشیّت اللّه ۱۷
  • امتحان:۱۶
  • ایمان: آثار ایمان ۵، ۲۱ ; اهمیّت ایمان ۲۲ ; زمینه‌هاى ایمان ۱۲، ۱۹
  • برگزیدگى:۱۳، ۱۶، ۱۹ عوامل برگزیدگى ۱۳، ۱۶، ۱۹ ۱۳
  • پیروزى:۶، ۷، ۸، ۱۰، ۱۲، ۱۷، ۱۸، ۲۴
  • بینش توحیدى:۱۱
  • تاریخ: حرکت تاریخ ۷، ۱۱ ; حوادث تاریخ ۱۸ ; ذکر حوادث تاریخ ۸ ; فلسفه تاریخ ۱۳
  • تربیت: شیوه‌هاى تربیت ۲۳ ; عوامل مؤثر در تربیت ۲۳
  • تنبلى: آثار تنبلى ۲۱ ; عوامل تنبلى ۲
  • حق و باطل:۹، ۱۲، ۱۳، ۱۹
  • جامعه: آرمان جامعه ۴ ; جامعه اسلامى ۸ ; تحولات در جامعه ۸، ۱۰ ; عوامل تشکیل جامعه ۴
  • جنگ:۱۹
  • جهاد:۹، ۱۹، ۲۳ سختیها در جهاد ۹، ۱۹، ۲۳ ۲ ; فلسفه جهاد ۹، ۱۹، ۲۳ ۹
  • حزن: عوامل حزن ۲ ; عوامل رفع حزن ۸
  • دشمنان:۲۲ برخورد با دشمنان ۲۲ ۲، ۲۱
  • دین: دشمنان دین ۲۲
  • ذکر:۸
  • سختیها:۲
  • شکست:۶، ۷، ۸، ۱۰، ۱۲، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۴
  • شهیدان: برگزیدگى شهیدان ۱۴ ; مقام شهیدان ۱۵
  • ظالمان: پیروزى ظالمان ۲۴ ; محرومیت ظالمان ۲۰، ۲۱
  • ظلم: موارد ظلم ۲۱
  • عواطف و احساسات:۲۳
  • غزوه: احد ۱، ۳، ۱۹ ; غزوه بدر ۳
  • قرآن: ویژگى قرآن ۱۱
  • کافران:۱، ۳، ۱۹
  • گواهان: برگزیدگى گواهان ۱۷، ۱۹ ; مقام گواهان ۱۸
  • مسلمانان: امتحان مسلمانان ۱۶
  • مؤمنان: استقامت مؤمنان ۱۹ ; امتحان مؤمنان ۱۶ ; برگزیدگى مؤمنان ۱۹ ; مؤمنان در جنگ ۱۹ ; مؤمنان در جهاد ۹، ۱۹، ۲۴

منابع