روایت:الکافی جلد ۱ ش ۸۸۹

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ الْحُجَّة

علي بن محمد عن عبد الله بن محمد بن خالد قال حدثني منذر بن محمد بن قابوس عن منصور بن السندي عن ابي داود المسترق عن ثعلبه بن ميمون عن مالك الجهني عن الحارث بن المغيره عن الاصبغ بن نباته قال :

أَتَيْتُ‏ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ فَوَجَدْتُهُ مُتَفَكِّراً يَنْكُتُ‏ فِي اَلْأَرْضِ‏ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ‏ مَا لِي أَرَاكَ مُتَفَكِّراً تَنْكُتُ فِي اَلْأَرْضِ أَ رَغْبَةً مِنْكَ فِيهَا فَقَالَ لاَ وَ اَللَّهِ مَا رَغِبْتُ فِيهَا وَ لاَ فِي اَلدُّنْيَا يَوْماً قَطُّ وَ لَكِنِّي فَكَّرْتُ فِي مَوْلُودٍ يَكُونُ مِنْ ظَهْرِي اَلْحَادِيَ عَشَرَ مِنْ وُلْدِي هُوَ اَلْمَهْدِيُ‏ اَلَّذِي يَمْلَأُ اَلْأَرْضَ عَدْلاً وَ قِسْطاً كَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً تَكُونُ لَهُ غَيْبَةٌ وَ حَيْرَةٌ يَضِلُّ فِيهَا أَقْوَامٌ وَ يَهْتَدِي فِيهَا آخَرُونَ‏ فَقُلْتُ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ‏ وَ كَمْ تَكُونُ اَلْحَيْرَةُ وَ اَلْغَيْبَةُ قَالَ سِتَّةَ أَيَّامٍ‏ أَوْ سِتَّةَ أَشْهُرٍ أَوْ سِتَّ سِنِينَ‏ فَقُلْتُ وَ إِنَّ هَذَا لَكَائِنٌ فَقَالَ نَعَمْ كَمَا أَنَّهُ‏ مَخْلُوقٌ وَ أَنَّى لَكَ بِهَذَا اَلْأَمْرِ يَا أَصْبَغُ‏ أُولَئِكَ‏ خِيَارُ هَذِهِ اَلْأُمَّةِ مَعَ خِيَارِ أَبْرَارِ هَذِهِ‏ اَلْعِتْرَةِ فَقُلْتُ ثُمَّ مَا يَكُونُ بَعْدَ ذَلِكَ فَقَالَ ثُمَ‏ يَفْعَلُ اَللََّهُ مََا يَشََاءُ فَإِنَّ لَهُ بَدَاءَاتٍ وَ إِرَادَاتٍ وَ غَايَاتٍ‏ وَ نِهَايَاتٍ‏


الکافی جلد ۱ ش ۸۸۸ حدیث الکافی جلد ۱ ش ۸۹۰
روایت شده از : امام على عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۱
بخش : كتاب الحجة
عنوان : حدیث امام على (ع) در کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ الْحُجَّة‏ بَابٌ فِي الْغَيْبَة
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۲, ۵۶۷

اصبغ بن نباته گويد: خدمت امير المؤمنين (ع) رسيدم و ديدمش در انديشه است و به زمين مى‏كوبد (با سر عصا يا انگشت به طورى كه جاى آن مى‏ماند) گفتم: يا امير المؤمنين، چرا من شما را انديشناك بينم و به زمين مى‏كوبى، براى رغبت در كار خلافت است؟ فرمود: نه، هرگز روزى نبوده كه من بدان رغبتى داشته باشم و نه به دنيا ولى در انديشه نوزادى اندرم كه از پشت من است يازدهمين فرزندم او است همان مهدى كه زمين را پر از عدل و داد كند بعد از آنكه از جور و ستم پر شود، براى او يك نهانى و سرگردانى است كه مردمى در آن گمراه شوند و ديگرانى در آن ره جويند. گفتم: يا امير المؤمنين، اين نهانى و سرگردانى تا چه اندازه است؟ فرمود: شش روز، شش ماه، شش سال، گفتم: اين امر شدنى است؟ فرمود: آرى، چنانچه آن مقدر شده است ولى تو از كجا با اين امر مربوط باشى؟ آن نصيب نيكان اين امت باشد با نيكان ائمه خاندان پيغمبر (ص)، عرض كردم: پس از آن چه خواهد بود؟ فرمود: سپس خدا هر چه مى‏خواهد مى‏كند، زيرا او بداها و اراده‏ها و غايات و نهاياتى دارد.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۲, ۱۳۶

اصبغ بن نباته گويد: خدمت امير المؤمنين عليه السلام آمدم و ديدم آن حضرت متفكر است و زمين را خط ميكشد، عرضكردم: اى امير مؤمنان! چرا شما را متفكر ميبينم و بزمين خط ميكشى، مگر بآن (خلافت در روى زمين) رغبت كرده‏اى؟ فرمود: نه، بخدا، هرگز روزى نبوده كه بخلافت يا بدنيا رغبت كنم، ولى فكر مى‏كردم در باره مولودى كه فرزند يازدهم من است، او همان مهدى است كه زمين را از عدل و داد پر كند، چنان كه از جور و ستم پر شده باشد. براى او غيبت و سرگردانى است (هر زمانى در شهرى بسر مى‏برد) كه مردمى در آن زمان گمراه گردند و ديگران هدايت شوند، عرضكردم: يا امير المؤمنين، آن سرگردانى و غيبت تا چه اندازه است؟ فرمود: شش روز يا شش ماه يا شش سال، عرضكردم: اين امر (غيبت و سرگردانى) شدنى است؟!! فرمود: آرى چنان كه خود او خلق شدنى است (غيبتش هم قطعى و مسلم است) ولى اى اصبغ تو كجا و اين امر؟ آنها (كه زمان غيبت را درك ميكنند) نيكان اين امت با نيكان اين عترت (خاندان پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله) اند، عرضكردم: پس از آن چه مى‏شود؟ فرمود: پس از آن هر چه خدا خواهد مى‏شود، همانا خدا را بداها و اراده‏ها و غايات و پايانهاست.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۲, ۱۷۳

على بن محمد، از عبداللَّه بن محمد بن خالد روايت كرده است كه گفت: حديث كرد مرا منذر بن محمد بن قابوس، از منصور بن سِندى، از ابو داود مسترِق، از ثعلبة بن ميمون، از مالك جُهنى، از حارث بن مغيره، از اصبغ بن نباته كه گفت: به خدمت امير المؤمنين عليه السلام آمدم و آن حضرت را متفكّر يافتم كه كناره عصا، يا انگشت خويش را بر زمين مى‏زد. عرض كردم كه: يا امير المؤمنين عليه السلام، مرا چه مى‏شود كه تو را متفكّر مى‏بينم كه زمين را رخنه مى‏كنى؟ آيا به جهت رغبتى است كه در آن به هم رسانيده‏اى؟ فرمود: «نه، به خدا سوگند كه هرگز در روزى در آن، و در دنيا رغبت نكرده‏ام، وليكن فكر كردم در باب مولودى كه از پشت امام يازدهم از فرزندان من به وجود مى‏آيد (و بنابر بعضى از نسخ كافى، معنى آن اين است كه موجود مى‏شود از پشت من، يازدهم از فرزندان من). و اوست آن مهدى كه زمين را پر خواهد نمود از عدل و داد و حقّ و راستى، چنانچه پر شده‏ باشد از جور و ستم. و او را غيبت و حيرتى خواهد بود كه گروهى چند در آن گمراه شوند و ديگران در آن هدايت يابند». عرض كردم كه: يا امير المؤمنين، آن حيرت و غيبت، چه قدر خواهد بود؟ فرمود: «شش روز يا شش ماه يا شش سال». عرض كردم كه: اين غيبت، البتّه واقع خواهد شد؟ فرمود: «آرى، چنانچه خلقت او محقّق و يقينى است، غيبتش نيز يقينى است و كجا تو را ميسّر شود كه اين امر را دريابى. و آن گروه كه با او باشند، بهترين اين امّت‏اند، يا بهترين نيكوكاران از اين عترت». عرض كردم كه: بعد از آن، چه واقع خواهد شد؟ فرمود كه: «بعد از آن، آنچه خدا خواهد به عمل مى‏آورد؛ زيرا كه او را تقديراتى است تازه و ارادتى است نو و آن تقديرات و ارادات را غايات و نهاياتى چند است».


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)