يوسف ٨١

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۵:۵۳ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

شما به سوی پدرتان بازگردید و بگویید: پدر (جان)، پسرت دزدی کرد! و ما جز به آنچه می‌دانستیم گواهی ندادیم؛ و ما از غیب آگاه نبودیم!

|پيش پدرتان بازگرديد و بگوييد: اى پدر! پسرت دزدى كرده است، و ما جز به آنچه مى‌دانستيم گواهى نداديم، و نگاهبان غيب هم نبوديم
پيش پدرتان بازگرديد و بگوييد: اى پدر، پسرت دزدى كرده، و ما جز آنچه مى‌دانيم گواهى نمى‌دهيم و ما نگهبان غيب نبوديم.
شما نزد پدر باز شوید و بگویید که فرزندت (بنیامین در مصر) سرقت کرد (و بدین جرم گرفتار شد) و ما جز بر آنچه دانستیم گواهی ندادیم و (لیکن حقیقت امر هر چه بود) ما حافظ اسرار غیب نبودیم.
شما به سوی پدرتان بازگردید، پس به او بگویید: ای پدر! بدون شک پسرت دزدی کرد، و ما جز به آنچه دانستیم گواهی ندادیم وحافظ ونگهبان نهان هم [که در آن چه اتفاقی افتاده] نبودیم.
نزد پدر باز گرديد و بگوييد: اى پدر، پسرت دزدى كرد و ما جز به آنچه مى‌دانستيم شهادت نداديم و از غيب نيز آگاه نيستيم.
به سوی پدرتان باز گردید و بگویید پدرجان، پسرت [بنیامین‌] دزدی کرد و ما جز به چیزی که می‌دانستیم شهادت ندادیم، و ما در برابر [رویدادهای‌] نهانی نگهبان نبودیم‌
نزد پدرتان باز گرديد و بگوييد: اى پدر، پسرت دزدى كرد، و ما جز بدانچه دانستيم- كه جام شاه از بار او بيرون آمد- گواهى نداديم و نگاهبان غيب هم نبوديم- نمى‌دانستيم كه او دزدى كرده و گرنه گواهى نمى‌داديم كه حكم دزد آن است كه او را بنده گيرند-،
شما به پیش پدرتان برگردید و بگوئید: ای پدر! پسرت دزدی کرده است (و در برابر آن بنده گشته است و به اسارت رفته است) و گواهی نمی‌دهیم مگر به آنچه (از دزدی بنیامین با چشم خود دیده‌ایم و بر آن) مطّلع شده‌ایم، و ما (در آن هنگام که با تو پیمان بسته‌ایم نمی‌دانستیم که او دزدی می‌کند. چرا که) از غیب خبر نداشته‌ایم (و راز نهان در پشت پرده‌ی غیب جهان را جز یزدان نمی‌داند).
«سوی پدرتان بازگردید. پس (به او) بگویید: پدرمان! پسرت دزدی کرده و ما جز به آنچه می‌دانستیم گواهی نمی‌دهیم. و ما نگهبان غیب (هم) نبوده‌ایم.»
بازگردید بسوی پدر خویش پس بگوئید ای پدر همانا فرزندت دزدید و گواهی ندهیم جز بدانچه دانستیم و نیستیم ناپیدا را نگهبان‌


يوسف ٨٠ آیه ٨١ يوسف ٨٢
سوره : سوره يوسف
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَا شَهِدْنا إِلاّ بِمَا عَلِمْنَا»: گواهی نداده‌ایم مگر بر آنچه خودمان در مصر دیده و بر آن اطّلاع پیدا کرده‌ایم. شاید هم منظور این باشد که ای پدر! اگر نزد تو گواهی داده‌ایم و تعهّد نموده‌ایم که برادرمان را می‌بریم و باز می‌گردانیم به خاطر این بوده است که ما از باطن او خبر نداشته و غیب نمی‌دانسته‌ایم تا بدانیم سرانجام کار او به کجا می‌کشد و مثلاً وی دزدی می‌کند. «مَا کُنَّا لِلْغَیْبِ حَافِظِینَ»: ما آگاه از غیب نبوده‌ایم.


تفسیر

نکات آیه

۱- لاوى ضمن موافقت با مراجعه برادرانش به کنعان ، نحوه گزارش سرقت بنیامین را به آنان تعلیم داد. (قال کبیرهم ... ارجعوا إلى أبیکم فقولوا یأبانا إن ابنک سرق)

۲- شهادت به دزدى بنیامین در نزد یعقوب با جمله اى متضمن تأکید ، از سفارشهاى لاوى به برادران خویش (إن ابنک سرق)

۳- لاوى از برادرانش خواست ، به پدرشان تفهیم کنند که به دزدى بنیامین اطمینان پیدا کردند و گزارش و شهادت آنان عالمانه است. (إن ابنک سرق و ما شهدنا إلاّ بما علمنا) در اینکه مراد از شهادت در «ما شهدنا» چیست، چند نظر ابراز شده است. از جمله آنهاست همین شهادت برادران یوسف نزد یعقوب به دزدى کردن فرزندش بنیامین (إن ابنک سرق). بر این اساس مفاد جمله «ما شهدنا ...» چنین مى شود: آنچه هم اکنون در نزد تو مى گوییم (إن ابنک سرق) شهادتى است از روى علم و ما بدان اطمینان و یقین داریم.

۴- لاوى به برادرانش سفارش کرد ، دسته جمعى به حضور پدر برسند و همگان بر دزدى بنیامین شهادت دهند. (ارجعوا إلى أبیکم فقولوا ... ما شهدنا إلاّ بما علمنا) تصریح لاوى به صیغه هاى جمع «قولوا» و «ما شهدنا» و «علمنا» گویاى برداشت فوق است.

۵- لاوى از برادرانش خواست ، گزارش سفر و دزدى بنیامین را با لحنى مشفقانه ، به پدر بیان کنند. (یأبانا) تصریح لاوى به اینکه در ابتداى سخن پدر را با جمله «یأبانا» مخاطب قرار دهید ، رساننده این است که به گونه اى سخن بگویید که شفقت او را بر خویش جلب کنید.

۶- اظهار کینه برادران بنیامین به وى در گزارش سرقتش به یعقوب (إن ابنک سرق) لحن جمله «إن ابنک سرق» (به یقین پسرت دزدى کرد) گویاى کینه برادران بنیامین نسبت به اوست.

۷- لاوى از برادرانش خواست براى پدرشان بیان کنند که بنیامین در نهان و به دور از چشم آنان دزدى کرد. (و ما کنا للغیب حفظین) در معناى جمله «و ما کنا ...» چند نظر ابراز شده است. با توجه به اطمینان برادران یوسف به دزدى بنیامین که جمله «إن ابنک سرق» گویاى آن است، این معنا به نظر روشن تر مى رسد که: ما نمى توانستیم آنچه را در غیاب و به دور از چشم انجام مى گیرد، نگهبان باشیم ; یعنى، دزدى بنیامین در نهان انجام گرفت. از این رو نتوانستیم او را باز داریم.

۸- دزدى مخفیانه بنیامین و ناتوانى برادران از مراقبت وى در نهان ، اعتذار آنان نزد یعقوب(ع) از باز نگرداندن او (ارجعوا إلى أبیکم فقولوا ... و ما کنا للغیب حفظین) جمله «و ما کنا ...» در حقیقت پاسخ به پرسشى است که لاوى انتظار آن را از یعقوب(ع) داشت و آن اینکه: گیرم بنیامین دزدى کرد ، چرا او را از دزدى کردن باز نداشتید تا کار به آنچه مى گویید بینجامد.

۹- فرزندان یعقوب در صورت آگاهى به وجود جام شاهى در اثاثیه بنیامین ، کیفر سارق در آیین خویش را بیان نمى کردند. (ما شهدنا إلاّ بما علمنا و ما کنا للغیب حفظین) برداشت فوق، بر اساس این احتمال است که مراد از شهادت در «ما شهدنا» بیان حکم سارق - که آیه ۷۵ (جزاؤه من وجد فى رحله) رساننده آن است - باشد. بر این اساس مفاد «ما شهدنا إلاّ بما علمنا و ما کنا للغیب حافظین» چنین مى شود: ما به آنچه مى دانستیم (کیفر سارق بردگى است) شهادت دادیم ; ولى نمى دانستیم که جام شاهى نزد بنیامین است تا از بیان آن حکم خوددارى کنیم. قابل ذکر است که بر این مبنا «حافظین» به معناى «عالمین» خواهد بود.

۱۰- بى اطلاعى برادران از امور نهانى ، اعتذار آنان در نزد یعقوب براى بیان کیفر سارق (ما شهدنا إلاّ بما علمنا و ما کنا للغیب حفظین)

موضوعات مرتبط

  • برادران یوسف: اطمینان برادران یوسف ۳; اظهار کینه برادران یوسف ۶; بازگشت برادران یوسف به کنعان ۱; برادران یوسف و دزدى بنیامین ۳، ۴، ۵، ۹; برادران یوسف و غیب ۱۰; برادران یوسف و کیفر دزد ۹، ۱۰; برادران یوسف و یعقوب(ع) ۸، ۱۰; تهمتهاى برادران یوسف ۸; عذرخواهى برادران یوسف ۸، ۱۰; گزارش برادران یوسف به یعقوب(ع) ۱، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸; گواهى برادران یوسف ۲، ۳، ۴; محدوده علم برادران یوسف ۱۰
  • بنیامین: آثار اتهام دزدى به بنیامین ۶; اتهام دزدى به بنیامین ۸; دشمنان بنیامین ۶; گواهان دزدى بنیامین ۶; گواهى بر دزدى بنیامین ۲، ۳، ۴
  • لاوى: تعالیم لاوى ۱، ۲; توصیه هاى لاوى ۲; خواسته هاى لاوى ۳، ۴، ۵، ۷; لاوى و برادران یوسف ۲، ۳، ۴، ۵، ۷; لاوى و اتهام دزدى به بنیامین ۷; لاوى و دزدى بنیامین ۱
  • یوسف(ع): قصه یوسف(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۵، ۶، ۷، ۸، ۹، ۱۰

منابع