نتایج جستجو

ى ياقوت يتم يدى يسر يقن يمن يوم ک کئس کان کبر کتب کثر کدح کذب کرر کرم کسب کعب کفت کفر کلا کلل کم کما کمم کنن کوب کون کيد

بارگیری... ها لا من فى عين ب شرب على کون مزج طوف لغو هم قدر ترب ابريق عنب کعب دهق کوب سمع فوز بيض ل حدق برر سقى وقى نزع لذذ صدع شهو خلد کافور زنجبيل ولد

رفق سوق طفق رئس موه عنق قد ى ل على رجل وجد ها فتن لم انن سليمان حجب من ردد کعب لقى ه الله اله غسل ان ما کون رود وله صلو

کافران ۱۲ ; کافران و مسلمانان ۱۳ کتب آسمانى: استفاده از کتب آسمانى ۳ کعب اشرف: کفر کعب اشرف ۱۳ کفر: خطر کفر ۱۶ ; کفر به کتب آسمانى ۵ مسلمانان: و اهل کتاب

در قرآن: ۱(بار) لیست کلمات مشتق شده در حال بارگیری... لا سمع ترب کئس عنب کعب فى ها فوز حدق لغو کذب

نذموم است ولى بيان حقائق در هر قالب كه باشد ممدوح و مورد نظر است. در مجمع از كعب بن مالك نقل شده كه گفت يا رسول اللّه درباره شعر چه ميفرمائيد؟ فرمود: مؤمن

انّهم امنوا) امام صادق (ع) فرمود: ... اما علمت ان کل زعم فى القرآن کذبٌ. ۲۲- کعب بن اشرف و ابن شیبه یهودى، از مصادیق حاکمان طاغوتى (یریدون ان یتحاکموا الى

پیمان بست. کعب بعد از این عهدنامه به مدینه برگشت. جبرئیل قضیه پیمان کعب را با کفار قریش به رسول خدا صلی الله علیه و آله خبر داد. پیامبر فرمان قتل کعب بن اشرف

مسلمه» که با «کعب بن اشرف» بزرگ یهود آشنائی داشت دستور داد او را به هر نحو بتواند به قتل برساند و او با مقدماتی این کار را کرد. کشته شدن «کعب بن اشرف» تزلزلی

کلمه «کَواعِب» از مادّه «کَعب» جمع «کاعب» به معناى دوشیزه اى است که تازه برآمدگى سینه او آشکار شده، و اشاره به آغاز جوانى است. کعب‌ (۲ بار) كُعُوب و كِعابَة

گوید: مجاهد گوید: این آیه درباره عده اى از طایفه مزنیه نازل گردیده. محمد بن کعب القرظى و ابن اسحق گویند: درباره هفت نفر از قبایل مختلف نازل شده، حسن بصرى

لذا این سوره و آیاتى چند از سوره حدید را به پیامبر خود نازل نمود. أبی بن کعب و جابر بن عبدالله انصارى گویند: مشرکین به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم

كرد و او آنچه ديده بود باز گفت، معاويه گفت: تا كعب الاحبار را حاضر كردند و از وى در اين باره توضيح خواست، كعب گفت: آرى آن بهشت شدّاد است و چنين و چنان بود

میان زبیر بن العوام و کعب بن مالک عقد برادرى ایجاد نمود تا این که کعب در جنگ احد جراحت شدیدى یافت زبیر در صدد شده بود که اگر کعب بمیرد دارائى و اموال او

«کَوَاعِبَ»: جمع کاعِب، دختران نارپستان. دخترانی که تازه پستانهایشان برآمده است و از کعب، یعنی پاشنه پا بزرگتر نگشته است (نگا: المصحف‌المیسّر). «أَتْرَاباً»: جمع تِرْب،

لذا این سوره و آیاتى چند از سوره حدید را به پیامبر خود نازل نمود. أبی بن کعب و جابر بن عبدالله انصارى گویند: مشرکین به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم

لذا این سوره و آیاتى چند از سوره حدید را به پیامبر خود نازل نمود. أبی بن کعب و جابر بن عبدالله انصارى گویند: مشرکین به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم

که حکایت از ایمان نیاوردن و اسلام اختیار ننمودن او می‌کند چنان که محمد بن کعب القرظى روایت نموده است، صاحب کشف الاسرار گوید: گوینده این سخنان عاص بن وائل

علیه و آله در آن جنگ صدمه شدید وارد شد و دندان‌هاى رباعى وى شکست، محمد بن کعب گوید وقتى که خداوند از ثواب شهداى بدر خبر داد، صحابه گفتند: اگر از این به

در آنجا گرفتار بدگویی و آزار یهودیان مدینه شدند، مخصوصا یکی از آنان به نام کعب بن اشرف شاعری بدزبان و کینه‌توز بود که پیوسته پیامبر و مسلمانان را به وسیله

لذا این سوره و آیاتى چند از سوره حدید را به پیامبر خود نازل نمود. أبی بن کعب و جابر بن عبدالله انصارى گویند: مشرکین به رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم

رَبُّكَ» و آيه ما قبل «نُودِىَ يا مُوسى‏» و آيات ما بعد، شاهد آن‏اند در مجمع از كعب و عكرمه نقل كرده: علت اين خطاب آن بود كه كفش موسى از پوست ميته خر بود و در

مى‏گفت: آنچه رشته‏اند پنبه كنند و اين عادت او بود و نامش ريطه دختر عمروبن كعب بود و به وى سفيه مكه گفتندى. چنانكه از كلبى نقل شده و به قولى مثلى است كه

نيز در قاموس چنين گفته است . و نيز زمخشرى و ابن اثير نقل مى‏كنند: ابّى بن كعب از رسول صلى اللّه عليه و آله و سلم از توبه نصوح پرسيد. حضرت فرمود: «هُوَالنَّدَمُ

امالى صدوق- ليث بن سعد گويد: به كعب گفتم در حضور معاويه، چگونه يافتى صفت مولد نبى را و آيا يافتى براى عترتش فضلى را؟ پس كعب ملتفت به معاويه و توجهى به او

که حکایت از ایمان نیاوردن و اسلام اختیار ننمودن او می‌کند چنان که محمد بن کعب القرظى روایت نموده است، صاحب کشف الاسرار گوید: گوینده این سخنان عاص بن وائل

ايليا طعم مرگ را نچشيد. در دائرة المعارف و جدى رفتن او به آسمان چهارم از كعب الاحبار نقل و ردّ شده است. نا گفته نماند آيه «وَرَفَعْناهُ مَكاناً عَلِيّاً»

گويند علّت آن تسميه تشكيل جماعت در آن روز است و گويند به آن عروبه مى‏گفتند كعب بى لّوى اوّلين كس بود كه آن را جمعه خواند . و گويند پيش از هجرت كه اهل كه

السلام» زيدبن ثابت، زبيربن عوام، عبدالله بن ارقم، عبدالله بن رواحه، ابى بن كعب ثابت بن قيس، ابوسفيان، معاويه، خالدبن وليد و عمروبن عاص است. ناگفته نماند

آورى؟ رسول خدا (ص) فرمود: خداوند بین من و شما گواه است ... . ۲۸- عن أبىّ بن کعب قال: أتى رسول اللّه (ص) بأسارى فقال لهم: هل دعیتم إلى الإسلام؟ قالوا: لا.

اند که در جاى خود ذکر نموده ایم و طبرى صاحب جامع البیان هم آن را از محمد بن کعب القرظى روایت و نقل نموده است.

چهار نفر از قبیله ما در راه نشر و تعلیم قرآن خدمت بزرگی انجام دادند: ابی بن کعب، و معاذ بن جبل، و زید بن ثابت، و أبو زید، به علاوه «سعد بن عباده» رئیس و خطیب

آنها كه يكنفر از اصحاب آن حضرت آن دو را ناگهانى كشته بود و چون وارد شد بر كعب بن اشرف كه رياست بر آنها داشت او قصد نمود قتل حضرت و همراهانش را و جبرئيل

آنها كه يكنفر از اصحاب آن حضرت آن دو را ناگهانى كشته بود و چون وارد شد بر كعب بن اشرف كه رياست بر آنها داشت او قصد نمود قتل حضرت و همراهانش را و جبرئيل

بر سميت شناخته شده است و در عيون و مجالس از امام رضا عليه السّلام و ابى بن كعب و عبد اللّه بن مسعود نقل نموده كه و رهطك المخلصين بعد از عشير تك الاقربين

بر سميت شناخته شده است و در عيون و مجالس از امام رضا عليه السّلام و ابى بن كعب و عبد اللّه بن مسعود نقل نموده كه و رهطك المخلصين بعد از عشير تك الاقربين

نذموم است ولى بيان حقائق در هر قالب كه باشد ممدوح و مورد نظر است. در مجمع از كعب بن مالك نقل شده كه گفت يا رسول اللّه درباره شعر چه ميفرمائيد؟ فرمود: مؤمن

بر سميت شناخته شده است و در عيون و مجالس از امام رضا عليه السّلام و ابى بن كعب و عبد اللّه بن مسعود نقل نموده كه و رهطك المخلصين بعد از عشير تك الاقربين

افكنده شد (مجمع) اين روايت فقط از ابو هريره برازنده است، احتمال دارد كه از كعب الاحبار رفيق دروغ پردازش گرفته، معركه‏گيرى ابوهريره روشن است. به روايتى: براى

آنها كه يكنفر از اصحاب آن حضرت آن دو را ناگهانى كشته بود و چون وارد شد بر كعب بن اشرف كه رياست بر آنها داشت او قصد نمود قتل حضرت و همراهانش را و جبرئيل

بر سميت شناخته شده است و در عيون و مجالس از امام رضا عليه السّلام و ابى بن كعب و عبد اللّه بن مسعود نقل نموده كه و رهطك المخلصين بعد از عشير تك الاقربين

بر سميت شناخته شده است و در عيون و مجالس از امام رضا عليه السّلام و ابى بن كعب و عبد اللّه بن مسعود نقل نموده كه و رهطك المخلصين بعد از عشير تك الاقربين

بر سميت شناخته شده است و در عيون و مجالس از امام رضا عليه السّلام و ابى بن كعب و عبد اللّه بن مسعود نقل نموده كه و رهطك المخلصين بعد از عشير تك الاقربين

نازل شد و از قصدى که داشت منصرف گردید. ترمذى در صحیح خود و حاکم از ابى بن کعب روایت کنند که در جنگ احد شصت و چهار نفر از انصار و شش نفر از مهاجرین که از

نذموم است ولى بيان حقائق در هر قالب كه باشد ممدوح و مورد نظر است. در مجمع از كعب بن مالك نقل شده كه گفت يا رسول اللّه درباره شعر چه ميفرمائيد؟ فرمود: مؤمن

بر سميت شناخته شده است و در عيون و مجالس از امام رضا عليه السّلام و ابى بن كعب و عبد اللّه بن مسعود نقل نموده كه و رهطك المخلصين بعد از عشير تك الاقربين

بر سميت شناخته شده است و در عيون و مجالس از امام رضا عليه السّلام و ابى بن كعب و عبد اللّه بن مسعود نقل نموده كه و رهطك المخلصين بعد از عشير تك الاقربين

بر سميت شناخته شده است و در عيون و مجالس از امام رضا عليه السّلام و ابى بن كعب و عبد اللّه بن مسعود نقل نموده كه و رهطك المخلصين بعد از عشير تك الاقربين

بر سميت شناخته شده است و در عيون و مجالس از امام رضا عليه السّلام و ابى بن كعب و عبد اللّه بن مسعود نقل نموده كه و رهطك المخلصين بعد از عشير تك الاقربين

بر سميت شناخته شده است و در عيون و مجالس از امام رضا عليه السّلام و ابى بن كعب و عبد اللّه بن مسعود نقل نموده كه و رهطك المخلصين بعد از عشير تك الاقربين

تابعين نيز نقل شده كه مراد از آيه متعه است ازجمله ابن عباس، ابن مسعود، ابى بن كعب، قتاده، سدى، مجاهد، ابن جبير، حسن و غير آنها. اهل سنت در اينكه متعه در اسلام

امير المؤمنين عليه السلام سؤال كردم. فرمود: به چه طريق به تو رسيده؟ گفتم: از كعب الاحبار شنيدم كه سليمان مشغول به عرض اسبان تا نماز عصر «1» مجمع البيان ج 4

در مكافات. در منهج‌ «1»- نقل شده كه روزى عمر بن الخطاب به كعب الاحبار گفت: مرا وعظى كن. كعب گفت: به آن خدائى كه جان من به دست قدرت او است، اگر فردا عمل

بصره نقل مى‏كند و در ذيل آن هست كه امام «عليه السلام» فرمود: قسم به خدا كَعْب بن سور و طلحه (هر دو از مخالفين امام بودند و حضرت بجسد آن دو خطاب كرد) سخن

تفسير فرموده كه ظاهرا مراد اقاله ذمّه عبد است از گناه در هر حال آنسه نفر كعب بن مالك و مرارة بن الرّبيع و هلال بن اميّه بودند چنانچه عيّاشى از امام صادق

سرانجام يهوديان بنى قريظه و حكميت سعد بن معاذ درباره آنها سرانجام حق ستيزى كعب بن اسيد يهودى و شاءن نزول (و انزل الذين ظاهروهم ...) تفسیر آیات هُنالِكَ ابْتُلِيَ

تابعين نيز نقل شده كه مراد از آيه متعه است ازجمله ابن عباس، ابن مسعود، ابى بن كعب، قتاده، سدى، مجاهد، ابن جبير، حسن و غير آنها. اهل سنت در اينكه متعه در اسلام

ذلّت نیازمند به ولایت ۹ طبرى صاحب جامع البیان نیز این روایت را از محمد بن کعب القرظى روایت نموده است و نظیر یک چنین شأن و نزولى در آیه ۲۸ سوره روم است.

سرانجام يهوديان بنى قريظه و حكميت سعد بن معاذ درباره آنها سرانجام حق ستيزى كعب بن اسيد يهودى و شاءن نزول (و انزل الذين ظاهروهم ...) تفسیر آیات إِذْ جاؤُكُمْ

مسلمانان‌ يَتَوَلَّوْنَ الَّذِينَ كَفَرُوا: دوستى مى‌كنند با كافران، مانند كعب بن اشرف كه بعد از غزوه بدر كبرى به مكه رفت و مشركان را بر حرب مسلمانان تحريص

نيست در همان آخر برائت بنويسيد. و نيز از وى از طريق ابى العاليه از ابى بن كعب روايت كرده كه گفت: قرآن را جمع كردند تا رسيدند در سوره برائت به آيه «ثم انصرفوا

نازل گردیده است. شأن نزول: «شیخ طوسی» گوید: قتادة گويد: وقتى كه حى بن اخطب و كعب بن اشرف به مشركين مكه گفتند: كه شما داراى هدايت بيشتر و نيكوتر از كسانى كه

و وجود بسم اللّه در وسط منافى با وحدت نيست و در مجمع نقل نموده كه ابىّ بن كعب در مصحف خود جدا ننموده است آن دو را از يكديگر ببسم اللّه و آنكه اصحاب با او

مهمّتر است. عَفَا اللَّهُ‌ عَنْکَ‌ لِمَ‌ أَذِنْتَ‌... (۱) عروة و محمد بن کعب القرظى و دیگران درباره علت و سبب نزول این آیه چنین گویند که قریش به سرکردگى

يَعْلَمُ‌ أَنَّکَ‌... (۴) محل نزول: محل نزول اختلافی است، طبق نقل ابی بن کعب و عکرمه و قتاده مکی است؛ و از ابن عباس دو روایت نقل شده که یکی این سه آیه

تورات نيست و خداوند اين آيه را نازل فرمود. و نيز گويند: رؤساى مزبور كعب اشرف و كعب اسد و مالك بن الصنيف و حيى و ياسر پسران اخطب بودند كه به عوام يهود مى

سرانجام يهوديان بنى قريظه و حكميت سعد بن معاذ درباره آنها سرانجام حق ستيزى كعب بن اسيد يهودى و شاءن نزول (و انزل الذين ظاهروهم ...) تفسیر آیات قُلْ مَنْ

الجنة بتلاوته‌ اياهما و محافظته‌ عليهما لانهما للنبي‌ (ص‌)» و ‌از‌ ابي‌ ‌بن‌ كعب‌ ‌از‌ پيغمبر (ص‌) فرمود: «‌من‌ قرأ ‌سورة‌ الطلاق‌ مات‌ ‌علي‌ سنة ‌رسول‌ اللّه‌»

و وجود بسم اللّه در وسط منافى با وحدت نيست و در مجمع نقل نموده كه ابىّ بن كعب در مصحف خود جدا ننموده است آن دو را از يكديگر ببسم اللّه و آنكه اصحاب با او

سرانجام يهوديان بنى قريظه و حكميت سعد بن معاذ درباره آنها سرانجام حق ستيزى كعب بن اسيد يهودى و شاءن نزول (و انزل الذين ظاهروهم ...) تفسیر آیات وَ لَقَدْ

و وجود بسم اللّه در وسط منافى با وحدت نيست و در مجمع نقل نموده كه ابىّ بن كعب در مصحف خود جدا ننموده است آن دو را از يكديگر ببسم اللّه و آنكه اصحاب با او

سرانجام يهوديان بنى قريظه و حكميت سعد بن معاذ درباره آنها سرانجام حق ستيزى كعب بن اسيد يهودى و شاءن نزول (و انزل الذين ظاهروهم ...) تفسیر آیات وَ لَوْ دُخِلَتْ

سرانجام يهوديان بنى قريظه و حكميت سعد بن معاذ درباره آنها سرانجام حق ستيزى كعب بن اسيد يهودى و شاءن نزول (و انزل الذين ظاهروهم ...) تفسیر آیات قُلْ لَنْ

الْكافِرُونَ «8» شأن نزول: در لباب آورده كه چند روزى وحى بر حضرت نازل نشد. كعب بن اشرف به قوم گفت: مژده باد شما را اى يهود كه خدا نور پيغمبر را فرو نشاند

در تفسير شريف الميزان آمده است كه از برخوردهاى ابوذر با عثمان و معاويه و كعب الأحبار، بر مى‌آيد كه ثروت‌اندوزى در جامعه‌ى فقير حرام است، گرچه از راه حلال

است. تتمه: ابن شهر آشوب- از «سدّى» نقل نموده كه: نزد عمر بن الخطاب بودم، كعب اشرف، و مالك بن الصيف، و حىّ بن اخطب آمدند. سؤال كردند: در كتاب شما است: جَنَّةٍ

حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم ايمان آوردند مانند عبد الله بن سلام و كعب الاحبار و غيره، يا آنها كه در شب معراج به آن سرور مؤمن شدند. وَ مِنْهُمْ دُونَ

اين خود بالغ بر شصت و چند مورد است . و نيز غير از موارد اختلاف مصحف ابى بن كعب با مصحف عثمانى است ، كه آن نيز بالغ بر سى و چند مورد است. ترجمه تفسير الميزان

نازل فرمود و ایشان را به نصرت و امنیت وعده داد. چنان که همین مضمون از ابى بن کعب نیز روایت شده است. براء گوید: این آیه درباره ما نازل شده است شیخ بزرگوار ما

سرانجام يهوديان بنى قريظه و حكميت سعد بن معاذ درباره آنها سرانجام حق ستيزى كعب بن اسيد يهودى و شاءن نزول (و انزل الذين ظاهروهم ...) تفسیر آیات قَدْ يَعْلَمُ

عقر او نمائيم. ولد عاشر، متقبل اين امر شد، و آن نه نفر با او همدست شدند. كعب الاحبار روايت نموده: ملكه ثمود با صالح عليه السّلام دشمن بود. لذا قطام معشوقه

بودند از: عبدالله بن سلام و ثعلبة بن سلام و ابن يامين و اسد و اسيد پسران كعب و شعبة بن عمرو و بحيرا الراهب و سعيد بن عمرو و قيس بن زيد، اينان نزد رسول

اللّه‌ اذا مات‌ ‌من‌ ضغطة القبر) و ‌في‌ نسخة: «ختمة القبر» و ‌از‌ ابي‌ ‌بن‌ كعب‌ مرسلا ‌عن‌ النبي‌ (ص‌): «‌من‌ قرأ ‌سورة‌ ن‌ و القلم‌ اعطاه‌ اللّه‌ ثواب‌

شنواتر نيستيد. «2» 5. حضرت على عليه السلام در پايان جنگ جمل فرمود: لاشه‌ى كعب‌بن سور را بنشانند، سپس به او كه هلاك شده بود فرمود: واى بر تو كه علم و دانش،

سرانجام يهوديان بنى قريظه و حكميت سعد بن معاذ درباره آنها سرانجام حق ستيزى كعب بن اسيد يهودى و شاءن نزول (و انزل الذين ظاهروهم ...) تفسیر آیات وَ إِذْ يَقُولُ

خود به آن سه نفر مراجعه می‌کردند. این گروه شصت نفری در لباس مردان قبیله بنی کعب به مدینه آمدند و به مسجد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله وارد شدند، موقعی که

كفر را به ايمان، و آتش نيران را بر روضات جنان اختيار نمودند. مروى است كه كعب بن اشرف و اصحاب او گفتند به پيغمبر: كه شهادت دهد بر اينكه تو رسولى، آيه شريفه

که از پیامبر گرامی اسلام صلّی اللّه علیه و آله نقل شده است که از ابیّ بن کعب سؤال کرد و فرمود: کدام آیه برترین آیه کتاب اللّه است؟ عرض کرد: اللَّهُ لا

فرمود از علماء اينكه تعليم دهند. بعد چهل حديث براى من بيان فرمود. محمد بن كعب گويد: حلال نيست عالم را كه بر علم خاموش شود، و نيز جاهل را كه بر جهل ساكت

معاويه رسيد كه آن وقت حاكم شام بود. مرا خواست. واقعه را گفتم. مرا نشاند، كعب الاحبار را طلبيد. گفت در دنيا چنين شهرى هست؟ گفت بلى شهر ارم است كه خدا فرموده:

و وجود بسم اللّه در وسط منافى با وحدت نيست و در مجمع نقل نموده كه ابىّ بن كعب در مصحف خود جدا ننموده است آن دو را از يكديگر ببسم اللّه و آنكه اصحاب با او

ابراهيم عن ابيه عن حنان بن سدير عن يزيد بن خليفه و هو رجل من بني الحارث بن كعب قال سمعته يقول :

السّلام به جهت فرار، ميل خروج نمود و زليخا مسارعت در عقب او براى منع از خروج. كعب الاحبار نقل نموده: چون يوسف عليه السّلام فرار نمود، به هر درى كه مى‌رسيد قفلهاى

‌ما ‌لم‌ يخطر ‌علي‌ قلبه‌ و ‌لم‌ يبلغ‌ منتهاه‌. و اخباري‌ ‌از‌ ابي‌ ‌بن‌ كعب‌ ‌در‌ خواص‌ القرآن‌ ذكر كرده‌اند لكن‌ چون‌ سند ندارد و بعيد ‌به‌ نظر مي‌آيد

يارى مكنيد چه خداى تعالى فرمود: (إِنَّما بَغْيُكُمْ عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ». كعب الاحبار به ابن عباس گفت: من در تورات خوانده‌ام: «من حفر مغواة وقع فيها»: هر

اوست به جهت مساعدت ايشان در دين و توقع لحوق ايشان به او در بهشت. محمّد بن كعب گويد: هيچ چيز روشنى چشم مؤمن را زياد نكند كه بيند زن و اولاد خود را مطيع و

روپوش هاى بسيار زيبا بر تن داشتند كه در زيبائى مانند مردان قبيله حارث بن كعب بودند. عده اى از ياران رسول الله صلی الله علیه و آله هنگامى كه آنان را ديدند

گويند: كه اين قسمت از آيه «فَمَنْ كانَ مِنْكُمْ مَرِيضاً» درباره مردى به نام كعب بن عجرة نازل گرديد. هنگامى كه در مناسك حج در سرش شپش پيدا شده بود و او را

آن عطيّة است. عطا گويد: درباره چهل نفر از اهل نجران از طائفه بنى الحرث بن كعب و ۳۲ نفر از اهل حبشه و هشت نفر از اهل روم كه بر دين حضرت عیسی|عيسى بوده و

در نماز و در غير نماز هم در زمينهاى خالى از آب و گياه در جاهاى خلوت. 16- كعب گفته «اواه» به لغت حبشه به معنى مؤمن است. وجه تنظيم- چون مقدم داشت ذكر كفار

بسوى من من پيغمبر خدايم هيچ كس اعتنا بآنحضرت نمى‌كرد و نسيبه مازنيّه دختر كعب بر روى فراريان خاك ميپاشيد و مى‌گفت كجا فرار مى‌كنيد از خدا و پيغمبرش و عمر

كلى، ظاهرى و مخفى و هر يك را بر وفق افعال خود مجازات خواهد داد. در تيسير- از كعب الاحبار نقل شده كه فاتحه تورات، اول سوره انعام و خاتمه آن آخر سوره هود است

مسلمه كه با كعب بن اشرف بزرگ يهود آشنائى داشت دستور داد او را به هر نحو بتواند به قتل برساند و او با مقدماتى اين كار را كرد. كشته شدن «كعب بن اشرف » تزلزلى

ابن عباس روايت كنند كه حجاج بن عمرو يا عمرو بن الحجاج كه حليف و هم‌سوگند با كعب بن الاشرف يهودى بوده، به ضميمه سلام بن ابى‌الحقيق و قيس بن زيد در صدد شدند

رساند. براى اين كه دليل اهل سنت، روايتى است كه مى گويد: قرآنى را كه أُبىّ بن كعب نوشته بوده، بين اين دو سوره و آن دو سوره بسم اللّه نوشته نبوده. و روايتى است

مَرَّ رَسُولُ اَللَّهِ ص‏ عَلَى‏ كَعْبِ بْنِ عُجْرَةَ وَ اَلْقَمْلُ يَتَنَاثَرُ مِنْ رَأْسِهِ وَ هُوَ مُحْرِمٌ فَقَالَ لَهُ أَ تُؤْذِيكَ هَوَامُّكَ فَقَالَ

مَرَّ رَسُولُ اَللَّهِ ص‏ عَلَى‏ كَعْبِ بْنِ عُجْرَةَ اَلْأَنْصَارِيِ‏ وَ اَلْقَمْلُ يَتَنَاثَرُ مِنْ رَأْسِهِ فَقَالَ أَ تُؤْذِيكَ هَوَامُّكَ قَالَ نَعَمْ

ثُمَّ قَالَ لِي‏ أَبُو عَبْدِ اَللَّهِ ع‏ قَالَ لِي‏ عَبْدُ اَللَّهِ بْنُ كَعْبِ بْنِ مَالِكٍ‏ إِنَ‏ أَبِي‏ أَخْبَرَنِي أَنَّهُ لَزِمَ غَرِيماً لَهُ فِي

اينان قطع مى‏كنند نبايد قطع كرد، بلكه از برآمدگى روى پا قطع ميكنند و آن را كعب گويند، و قدم و پاشنه پا باقى مى‏ماند كه با آن بتواند برخيزد و روى پا بايستد،

جلد ۱۸ صفحه : ۳۹۷ در آن جا، پيشقراول خزاعى خدمتش رسيده، عرضه داشت: من فاميل كعب بن لوئى و عامر بن لوئى را ديدم كه داشتند در اطراف، لشكر جمع مى كردند. مثل

حضرت صادق عليه السلام فرمود كه: «امّا ما به طور قرائت ابىّ- يعنى ابىّ بن كعب- مى‏خوانيم «۱». ( ۱). و بعضى گفته‏اند كه: حضرت به جهت تقيّه‏اى از ربيعه، اين

آله و سلّم» آورده كه فرمود: الياس، همان خضر است. و آن روايتى كه از وهب و كعب الاحبار و غير آن دو، رسيده كه گفته اند: الياس، هنوز زنده است، و تا نفخۀ اول

نوشت قرآن ديگرى داشتند - مانند على بن ابى طالب (عليه السلام ) و ابى - بن كعب و عبد الله بن مسعود - چيزى را از آنچه كه در قرآن دائر در ميان مردم بود انكار

در آنجا گرفتار بدگوئى و آزار يهوديان مدينه شدند، مخصوصا يكى از آنان بنام كعب بن اشرف شاعرى بد زبان و كينه توز بود، كه پيوسته پيامبر و مسلمانان را به وسيله

حمزه ثمالى » از يكى از ياران پيامبر (صلى اللّه عليه و آله و سلّم ) به نام «كعب » چنين نقل مى كند: «هنگامى كه آيه فوق نازل شد عرض ‍ كرديم سلام بر تو را مى

بوده. و در بعضى ديگر آمده كه «عقبة بن ابى معيط» بوده. و در بعضى آمده كه «كعب بن اشرف» بوده؛ ولى معتبر همان است كه مى گفت «عاص بن وائل» بوده است. مؤيّد

خداوند رعب و وحشت شديدى - همانگونه كه قرآن مى گويد - به دلهاى آنها افكند. «كعب بن اسد» كه از سران يهود بود، گفت : من يقين دارم كه محمد (صلى اللّه عليه و

داستان «بهشت إرم» يكى از افسانه هاى معروف قديمى است، كه از وهب بن منبه و كعب الاحبار روايت شده. «وَ ثَمُودَ الَّذِينَ جَابُوا الصخْرَ بِالْوَادِ»: مادۀ

اللّه عليه و آله و سلّم ) خواند، اما منافق زير بار نرفت ، و او را به داورى كعب بن اشرف يهودى ! دعوت كرد (و حتى طبق بعضى از روايات صريحا گفت ممكن است محمد

چهار نفر از قبيله ما در راه نشر و تعليم قرآن خدمت بزرگى انجام دادند: ابى بن كعب ، و معاذ بن جبل ، و زيد بن ثابت ، و ابو زيد، به علاوه «سعد بن عباده » رئيس

بن جندب » كه از دروغگويان و كذابين مشهور است بوده باشد و يا افرادى مانند «كعب الاحبار و ((وهب بن منبه » كه از سرشناسان يهود بودند و سپس اسلام آوردند، و

يقص الحق ... » مى گويد: دار قطنى در كتاب « افراد » و ابن مردويه از ابى بن كعب روايت كرده اند كه گفت : رسول خدا (صلى الله عليه وآله و سلم ) به مردى ياد داد

در حديثى از «ابن عباس » از «ابى بن كعب » مى خوانيم كه از رسولخدا (صلى اللّه عـليـه و آله و سـلّم ) چـنـيـن نـقـل مـى كـنـد: يـك روز مـوسـى در مـيـان بـنـى

النّاس»، يعنى از خلقت دجّال. و نيز، در همان كتاب آمده كه: ابن ابى حاتم، از كعب الاحبار روايت كرده، كه در ذيل آيه «إنّ الّذِينَ يُجَادِلُونَ فِى آيَاتِ اللّهِ

مى دادند (و با زبان خود حقائق تورات را تحريف مى كردند) ابو الفتوح رازى نام كعب بن اشرف و حى بن اخطب و بعضى ديگر از علماى آنها را در اينجا به خصوص ذكر مى

كتاب «الافراد» - و ابن مردويه و بيهقى - در كتاب «أسماء و صفات» - از اُبىّ بن كعب، از رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» روايت كرده اند كه فرمود: منظور

كتب دينى مسيحيان را حفظ داشت . اين گروه شصت نفرى در لباس مردان قبيله «بنى كعب » به مدينه آمدند و به مسجد پيامبر (صلى الله عليه و آله و سلم ) وارد شدند،

پيامبر گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله و سلم ) نقل شده است كه از ابى بن كعب سوال كرد و فرمود: كدام آيه برترين آيه كتاب الله است ؟ عرض كرد: الله لا اله

الدرّ المنثور است كه: عبداللّه بن احمد، در كتاب «زوائد الزهد»، از اُبىّ بن كعب روايت كرده كه گفت: ابوهريره از رسول خدا «صلّى اللّه عليه و آله و سلّم» پرسيد:

خود را و دو دست خود را تا آرنج و مسح بكشيد به سرهاى خود و پاهاى خود تا دو كعب» و فرمود (۴ سوره محمد): «چون بر خورديد با آن كسانى كه كافرند گردن بزنيد و