نتایج جستجو

كفر و نفاق خالص و پاك كند و كافران را از بين ببرد [آل عمران:154]. تا خدا آنچه را كه در سينه‏ها داريد امتحان و آنچه را كه در قلب‏ها داريد از شرك و نفاق خالص

کرده بر نفاق، در میان اهل مدینه (و من أهل المدینة مردوا على النفاق) یکى از معانى «مَرَدَ» «استمر» و «قَرِنَ» (استمرار و عادت) است. ۴ - حرکتهاى نفاق آمیز منافقان

۲۳، ۲۴ ; نفاق منافقان ۱۲، ۱۷، ۲۳ مؤمنان: ملاک تشخیص مؤمنان ۲ نفاق:۱۲، ۱۷، ۲۳ آثار نفاق ۱۲، ۱۷، ۲۳ ۱۳ ; حقیقت نفاق ۱۲، ۱۷، ۲۳ ۱۶ ; موانع نفاق ۱۲، ۱۷، ۲۳

منافقان در قیامت ۴ نبوت: آثار شک در نبوت ۸; شک در نبوت ۷ نفاق: آثار نفاق ۴، ۱۱، ۱۹; عفو نفاق ۱۲ البرهان فی تفسیر القرآن.

برخورد منافقان ۵، ۸ ; سرزنش منافقان ۶ ; منافقان و محمّد (ص) ۶ نفاق: آثار نفاق ۷ ; علایم نفاق ۳ واجبات:۲

رواياتى ديگر در ذيل آيات مربوط به منافقان گفتاری پیرامون مسأله «نفاق» در صدر اسلام تداوم جریان نفاق پس از رحلت پيامبر«ص» تفسیر آیات ذلِكَ بِأَنَّهُمْ آمَنُوا

معناى پذیرش مى آید، مفهوم جمله این چنین مى شود که آنها در برابر عوامل تفرقه و نفاق تسلیم شدند، جدایى و بیگانگى از یکدیگر را پذیرا گشتند، به یکپارچگى فطرى و

تابُوا: مگر آنان كه از نفاق توبه كنند، وَ أَصْلَحُوا: و به اصلاح آرند آنچه فاسد گردانيده باشند از اسرار و احوال و خبث عقايد در حال نفاق، وَ اعْتَصَمُوا بِاللَّهِ‌:

۱; بىارزشى انفاق منافقان ۱; عوامل حبط عمل منافقان ۱; کفر منافقان ۲ نفاق: نشانه هاى نفاق ۵، ۷ نماز: آثار نماز ۶; اهمیّت نماز ۶; سرزنش سستى در نماز ۹; سستى

نهى از دعا بر منافقان ۱; نهى از نماز بر منافقان ۱ منحرفان: ۱۴ نفاق: آثار نفاق ۱۲، ۱۳; نفاق و فسق ۱۶ نماز: احکام نماز میت ۹; عوامل محرومیت از نماز ۱۳; نماز

بگو مر ايشان را در باب نفوس و قلوب آنها كه منطوى است بر نفاق گفتارى از روى تأثير، تا ترسيده از نفاق توبه كنند. ضحاك گفته: مراد «قول بليغ» آنست كه بر ملأ،

(فخانتاهما) ۸ - کفر و نفاق همسران نوح و لوط، خیانت به آن دو پیامبر بود. (فخانتاهما) مفسران، مصداق بارز خیانت همسران نوح و لوط را، کفر و نفاق آنان دانسته اند

منافقان و توکل ۹ ; منافقان و غزوه بدر ۳ ; منافقان و مؤمنان ۲، ۳ نفاق: عوامل نفاق ۱۰ ۵ نفاق مرگ کافران کشته شده در جنگ بدر با شکنجه و عذابى سخت از سوى فرشتگان

۴، ۵ ; منافقان و طاغوت ۱۲ ; منافقان و محمّد (ص) ۴، ۵، ۱۳ ; نفاق منافقان ۴، ۱۲ نفاق: آثار نفاق ۹ تفسیر قمى، ج ۱، ص ۱۴۲ ; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۰۹، ح ۳۶۷ ;

منافقان ۱ ; مکر منافقان ۸ ; منافقان و استهزاى ارزشها ۵ ; نفاق منافقان ۸ نفاق: نشانه هاى نفاق ۷ تفاسیر روض الجنان و کشف الاسرار و مجمع البیان. تفسیر عیاشى

کثرت فرزندان منافقان ۲، ۴; منافقان صدر اسلام ۳; هشدار به منافقان ۲ نفاق: تاریخ نفاق ۱

معنى منع حق است راغب مى‏گويد: خيانت و نفاق هر دو يكى است ولى خيانت نسبت به عهد و امانت و نفاق نسبت به عهد و امانت و نفاق نسبت بدين گفته مى‏شود سپس با هم مى‏شوند

كفر و نفاق خالص و پاك كند و كافران را از بين ببرد [آل عمران:154]. تا خدا آنچه را كه در سينه‏ها داريد امتحان و آنچه را كه در قلب‏ها داريد از شرك و نفاق خالص

حقانیّت محمّد (ص) ۲ ; دلایل نبوّت محمّد (ص) ۲ ; کتاب محمّد (ص) ۴ نفاق: عوامل رفع نفاق ۶

انجام نخواهد داد، و بین این که، کارى که مى گوید را انجام ندهد، اولى دلیل بر نفاق است و دومى دلیل بر ضعف اراده». ل‌ (۳۸۴۲ بار) مقت‌ (۶ بار) بغض شديد نسبت به

اسلام ۶; موقعیت اجتماعى منافقان ۵; همانندى منافقان با کافران ۴، ۵، ۷، ۹ نفاق: تاریخ نفاق ۶

مسلمانان صدر اسلام ۴ ; مسلمانان و دشمنان ۲ ; مسلمانان و محمّد (ص) ۴ ; نفاق در مسلمانان ۹ ; نفاق در مسلمانان صدر اسلام ۱ منافقان: اجتناب از منافقان ۹ ; توطئه منافقان

يكديگر بر نفاق اتفاق كرده بودند. حق تعالى پيغمبر را از آن مخبر گردانيد. پيغمبر مجمعى ترتيب داد و همه را حاضر گردانيد. فرمود: دوازده نفر از شما نفاق ورزيدند

اهل کتاب ۱۲ ; شرک اهل کتاب ۴ ; عقیده اهل کتاب ۹ ; گرایش علماى اهل کتاب ۲ ; نفاق اهل کتاب ۸ انحراف: زمینه انحراف ۳ ایمان: به جبت ۲، ۱۳ ; ایمان به طاغوت ۲،

حالى كه از شما نيستند، ليكن آنان گروهى هستند كه مى‌ترسند. و آنها (برای آنکه نفاق خود را پنهان کنند) دائم به خدا قسم یاد می‌کنند که ما هم به راستی از شما مؤمنانیم

منافقين كه به گمان خود از ناملايمات فتنه احتمالى جنگ دورى مى گزينند در واقع از نفاق و ضلالتشان در فتنه سقوط كرده اند و خود غافلند خوشحالى منافقين از شكست مسلمين

مَرَضٌ‌: پس تو مى‌بينى آنان را كه در دلهاى ايشان مرض نفاق است، يعنى عبد اللّه ابى و اتباع او و هر كه مرض نفاق را داراست. يُسارِعُونَ فِيهِمْ‌: مى‌شتابند در دوستى

بجا آورد و هدفش آن باشد كه كارش به گوش مردم برسد. اين دو كار از نشانه‌هاى نفاق است. چنانكه قرآن درباره منافقان مى‌فرمايد: «إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا

الکذب و هم یعلمون) ۱۱ - توسل به سوگند دورغ، از نشانه هاى نفاق و از ترفندهاى منافقان براى پوشش دادن نفاق و دورویى خویش. (و یحلفون على الکذب) ۱۲ - سوگند دروغ،

صدر اسلام ۷; منافقان و جهاد ۸، ۱۱، ۱۲; منافقان و محمّد (ص) ۵، ۱۱ نفاق: نشانه هاى نفاق ۱۰

قُلُوبِهِمْ‌: و مهر نهاده شده بر دلهاى ايشان از نفاق، يعنى نشان و علامتى در آن پيدا شده كه ملائكه به آن علامت، علم به نفاق ايشان حاصل نموده، بر آنها لعنت كنند و

لعن بر منافقان ۱۰، ۱۱ ; محرومیت منافقان ۱۰، ۱۲ ; منافقان در جهنم ۱ نفاق: گناه نفاق ۸

سُورَةٌ ... 4- استهزا، شيوه‌ى منافقان است. «اسْتَهْزِؤُا» (شايد مراد از استهزا، نفاق باشد) 5- سنّت و وعده‌ى الهى در مورد منافقان، افشاگرى است، پس از نيش‌هاى آنان

رواياتى ديگر در ذيل آيات مربوط به منافقان گفتاری پیرامون مسأله «نفاق» در صدر اسلام تداوم جریان نفاق پس از رحلت پيامبر«ص» تفسیر آیات إِذا جاءَكَ الْمُنافِقُونَ

شیطان ۱۰; نفوذ شیطان ۱۰ کودک: نیازهاى کودک ۷ مکر: تشویق به مکر ۱۰ نفاق: تشویق به نفاق ۱۰ نیازها: نیاز به بازى ۵، ۷; نیاز به تفریح ۵، ۷ یوسف(ع): بازى یوسف(ع)

روحيّه‌ى آنان، نشانه‌ى انحراف و نفاق است. ما وَعَدَنَا اللَّهُ‌ ... 3- در ميان ياران پيامبر، برخى دچار شك و ترديد و برخى دچار نفاق و دورويى بودند. «ما وَعَدَنَا

رواياتى ديگر در ذيل آيات مربوط به منافقان گفتاری پیرامون مسأله «نفاق» در صدر اسلام تداوم جریان نفاق پس از رحلت پيامبر«ص» تفسیر آیات اتَّخَذُوا أَيْمانَهُمْ جُنَّةً

محمد(ص) ۲; نبوت محمد(ص) ۷ مقام رضا :۲۴ ملائکه: نقش ملائکه ۳۲ نفاق: آثار نفاق ۳۰; نشانه هاى نفاق ۳ صاحب مجمع البیان افزاید که این آیه درباره عبدالله بن ابى

شما اين سخن را سبك [و سست‌] مى‌گيريد؟ آیا با این سخن (آسمانی) باز انکار و نفاق می‌ورزید؟ آیا شما نسبت به این گفتار سهل انگاری می کنید [و آن را قابل اعتنا

۷، ۱۰; منفعت طلبى منافقان ۲; مهلت به منافقان ۴; هدایت منافقان ۹ نفاق: گروندگان به نفاق ۶ عیون اخبار الرضا، ج ۱، ص ۱۵، باب ۱۱; نورالثقلین، ج ۱، ص ۳۶، ح

با كاشتن يك دانه، هفتصد دانه بلكه بيشتر به دست مى‏آورند [بقره:261]. نفاق‏ نفاق مصدر است به معنى منافق بودن، منافق كسى است كه در باطن كافر و در ظاهر مسلمان

دین ۷; منافقان و همرزمى با محمّد (ص) ۷ موضعگیرى: آثار موضعگیرى ها ۱۱ نفاق: آثار نفاق ۸

ظاهراً به معنى استمرار است چنانكه نقل شد يعنى از اهل مدينه كسانى هستند كه بر نفاق عادت كرده‏اند. * [نمل:44]. مُمَرَّد به معنى صاف شده است و آن به معناى اولى

مشکلات اجتماعى ۹; حلّ مشکلات اجتماعى ۳، ۴، ۱۳ مشاوره: دعوت به مشاوره ۳ نفاق: نشانه هاى نفاق ۷ نیازها: نیاز به رهبرى ۱۴; نیازهاى اجتماعى ۱۴ تفاسیر کشف الاسرار

اهل نفاق با اهل ايمان‌ (آيات 67 و 68 با 71 و 72) 1. اهل نفاق، «بَعْضُهُمْ مِنْ بَعْضٍ»، امّا اهل ايمان‌ «بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ» 2. اهل نفاق، «يَأْمُرُونَ

یَرْجِعُونَ) . به هر حال این تشبیه در حقیقت، یک واقعیت را در زمینه نفاق روشن می‌سازد، و آن اینکه نفاق و دوروئی برای مدت طولانی نمی‌تواند مؤثر واقع شود و این امر

بهشت است و بيرون سور كه اهل نفاق اقامت دارند در نزد آن و در مرئى و منظر آنان عذاب و آتش جهنم است و در آن حال بصداى بلند اهل نفاق ميخوانند اهل ايمان را و ميگويند

و با كفار رابطه نداشتيم چون نفاق و دروغ‌گوئى طورى و بقدرى مرتكز در نفوس آنها شده بود كه تصوّر ميكردند با خدا هم ميشود نفاق كرد و آنجا هم ميتوان قسم دروغ

- ۱۶ آيه و ترجمه تفسير: نكته ها ۱ پيدايش نفاق و ريشه هاى آن ۲ لزوم شناخت منافقين در هر جامعه ۳ وسعت معنى نفاق ۴ كارشكنى هاى منافقان ۵ فريب دادن وجدان ۶

Tabber requires Javascript to function. آيات ۹ - ۱۱ سوره منافقون نهى از دو صفت نفاق آور: سرگرمى به مال و اولاد، و بخل ورزى پيش از مرگ انفاق كنيد، كه اجل نزدیک

مایلند که تو با آنها مداهنه و مداراکنی (و متعرض بتهاشان نشوی) تا آنها هم (به نفاق) با تو مداهنه و مدارا کنند. دوست دارند نرمی کنی تا نرمی کنند، دوست دارند

مسؤل دارد . *** اِعقاب: در پى آمدن. اثر گذاشتن. [توبه:77]. اين كار تا قيامت نفاق را در قلوب آنها گذاشت و در پى آورد. عقبه: [بلد:11-13]. عقبه به معنى گردنه

ظاهراً به معنى استمرار است چنانكه نقل شد يعنى از اهل مدينه كسانى هستند كه بر نفاق عادت كرده‏اند. * [نمل:44]. مُمَرَّد به معنى صاف شده است و آن به معناى اولى

إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» 5- حقايق بلند قرآن را افراد آلوده به شرك و كفر و نفاق و عناد درك نمى‌كنند. «لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» 6- قرآن، جلوه‌اى

آئينه قلوب بندگانرا از زنگ كفر و نفاق پاك فرمايد تا قابل شود براى تجلّى انوار الهى و وصول بنعم غير متناهى چون كفر و نفاق و عصيان امراض قلبيه هستند كه دواى

در صحاح گفته: اعراب جمع است و از خود مفرد ندارد. [توبه:97]. علت شدّت كفر و نفاق ظاهراً دور بودن از حضارت و تمدّن است زيرا در اهل باديه جهالت بيشتر حكم فرماست

متفق باشید (نه با مؤمنان) به خوبی آگاه است، و آنها جز اندک زمانی (آن هم برای نفاق و ریا کاری) به جنگ حاضر نمی‌شوند. یقیناً خدا بازدارندگان را از میان شما [که

عليه السّلام قال سمعته يقول: من قرء سورة برائة و الانفال فى كلّ شهر لم يدخله نفاق ابدا و كان من شيعة امير المؤمنين حقا و اكل يوم القيمة من موائد الجنّة مع

نمودند در كفر و نفاق وقتى كه گفتند ميرويم بمكه منتظر ميشويم ببينيم كار اين مرد بكجا ميرسد يا برميگرديم و اظهار توبه مينمائيم و با او به نفاق رفتار مى‌كنيم

إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» 5- حقايق بلند قرآن را افراد آلوده به شرك و كفر و نفاق و عناد درك نمى‌كنند. «لا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ» 6- قرآن، جلوه‌اى

ترجمه: «أَعَدَّ»: آماده کرده است. تهیه دیده است. «مَا»: چیزهائی که. مراد نفاق و دروغ است. Tabber requires Javascript to function. آيات ۱۴ - ۲۲، سوره مجادله

آنچه بعد از آيات تا آخر سوره آمده است... به نظر مى‏آيد كه اين از مجعولات اهل نفاق باشد. الميزان نيز قبول ندارد كه آيات راجع به حضرت رسول «صلّى اللَّه عليه

زندگی بر آن تطبیق شود روح نفاق را از انسان بیرون نمی‌برد. ج5، ص188 بسم الله الرحمن الرحیم به نام خداوند بخشنده بخشایشگر سر چشمه نفاق و نشانه‌های منافقان! قبل

نتوان يافت و بايد محترم باشد آيا نسبت بقرآن مداهنه و سهل‌انگارى ميكنيد و نفاق ميورزيد و تكذيب ميكنيد باطنا با آنكه ظاهرا تصديق مينمائيد آنرا و قرار ميدهيد

نتوان يافت و بايد محترم باشد آيا نسبت بقرآن مداهنه و سهل‌انگارى ميكنيد و نفاق ميورزيد و تكذيب ميكنيد باطنا با آنكه ظاهرا تصديق مينمائيد آنرا و قرار ميدهيد

بر آن جزا خواهد داد. تنبيه: آيه شريفه آگاهى است بندگان را به اخلاص و ترك نفاق، زيرا وقتى خداى تعالى عالم باشد به ظواهر و ضمائر، هر آينه واجب است بر عاقل

صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ‌؟ اما قلبى كه در او ايمان و نفاق است، قومى هستند در طائف، پس اگر هر يك از آنها بميرد، بر نفاق هلاك شده؛ و اگر درك كند ايمان را، نجات يابد

باطل، و برجای داشتن محِقّ و نابودکردن مبطِل) داوری می‌شد (و مسأله‌ی کفر و نفاق خاتمه می‌یافت، چرا که از ترس نابودیِ آنی، اختیار که رمز تکامل و پیشرفت است

آنچه بعد از آيات تا آخر سوره آمده است... به نظر مى‏آيد كه اين از مجعولات اهل نفاق باشد. الميزان نيز قبول ندارد كه آيات راجع به حضرت رسول «صلّى اللَّه عليه

باطل، و برجای داشتن محِقّ و نابودکردن مبطِل) داوری می‌شد (و مسأله‌ی کفر و نفاق خاتمه می‌یافت، چرا که از ترس نابودی آنی، اختیار که رمز تکامل و پیشرفت است

براى اقرارشان است بزبان اگر چه تصديق نداشتند و ظاهرا مراد ايشان از اصحاب اهل نفاق آنانند چون معمولا آنها وعده ميدهند و وفا نميكنند و سخنى ميگويند و بر طبق

يَعْلَمُ ما تَكْتُمُونَ‌ 2- وقتى خداوند پنهان‌كارى‌ها را مى‌داند، ديگر توطئه و نفاق براى چيست؟ «يَعْلَمُ ما تَكْتُمُونَ» 3- علم پيامبران نسبت به علم خداوند،

تَتَّخِذُوا ... يَأْتِيَ بِالْفَتْحِ أَوْ أَمْرٍ مِنْ عِنْدِهِ‌ 10- پايان نفاق و وابستگى به كفّار، حبط و رسوايى و شرمندگى است. «نادِمِينَ» 11- هر سوگندى

براى اقرارشان است بزبان اگر چه تصديق نداشتند و ظاهرا مراد ايشان از اصحاب اهل نفاق آنانند چون معمولا آنها وعده ميدهند و وفا نميكنند و سخنى ميگويند و بر طبق

بجا آورد و هدفش آن باشد كه كارش به گوش مردم برسد. اين دو كار از نشانه‌هاى نفاق است. چنانكه قرآن درباره منافقان مى‌فرمايد: «إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا

بجا آورد و هدفش آن باشد كه كارش به گوش مردم برسد. اين دو كار از نشانه‌هاى نفاق است. چنانكه قرآن درباره منافقان مى‌فرمايد: «إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا

تَذَر...» مراد از نوزده نفری که موكّل بر جهنّم اند، چیست؟ وجود انگيزه هاى نفاق قبل از هجرت رواياتى درباره گفتار «وليد بن مغيره» در باره قرآن تفسیر آیات

كه در صفت منافقين «بعضهم من بعض» دلالت دارد بر اينكه نفاق تابعين متفرع بر نفاق سالفين است، زيرا نفاق و كفر تابعين حاصل شده به سبب تقليد اكابر و رؤسا به هواى

آمده که بدون عذرى از جنگ تخلف می‌کردند و در جنگ‌ها شرکت نمى نمودند و خداوند نفاق آن‌ها را آشکار فرمود و نیز فرمود اگر کارى از کارهاى دنیوى بوده و منافعى نیز

وصف منافقان و كافران مى‌فرمايد: الَّذِينَ يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ‌: اهل كفر و نفاق آن كسانيند كه انتظار مى‌برند به شما، فَإِنْ كانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِنَ اللَّهِ‌:

رواياتى ديگر در ذيل آيات مربوط به منافقان گفتاری پیرامون مسأله «نفاق» در صدر اسلام تداوم جریان نفاق پس از رحلت پيامبر«ص» آيه ۵-۸ آيه و ترجمه شاءن نزول : تفسير:

اولى مفسده حضور منافقين در ميانصفوف مؤ منين مجاهد يكى از علائم و نشانه هاى نفاق مفسده حضور منافقين در ميان صفوف مؤ منين مجاهد رواياتى در مورد كيفيت هجرت

براى اقرارشان است بزبان اگر چه تصديق نداشتند و ظاهرا مراد ايشان از اصحاب اهل نفاق آنانند چون معمولا آنها وعده ميدهند و وفا نميكنند و سخنى ميگويند و بر طبق

تَذَر...» مراد از نوزده نفری که موكّل بر جهنّم اند، چیست؟ وجود انگيزه هاى نفاق قبل از هجرت رواياتى درباره گفتار «وليد بن مغيره» در باره قرآن تفسیر آیات

تَذَر...» مراد از نوزده نفری که موكّل بر جهنّم اند، چیست؟ وجود انگيزه هاى نفاق قبل از هجرت رواياتى درباره گفتار «وليد بن مغيره» در باره قرآن تفسیر آیات

تَذَر...» مراد از نوزده نفری که موكّل بر جهنّم اند، چیست؟ وجود انگيزه هاى نفاق قبل از هجرت رواياتى درباره گفتار «وليد بن مغيره» در باره قرآن تفسیر آیات

طورى است كه قابل حكّ نيست لذا كلمه كذلك اضافه شده است و يكى از علائم كفر و نفاق آنستكه اين جماعت نوعا بهيچ عهدى از عهود با خلق و خالق وفا نمى‌كنند چنانچه

Tabber requires Javascript to function. آيات ۹ - ۱۱ سوره منافقون نهى از دو صفت نفاق آور: سرگرمى به مال و اولاد، و بخل ورزى پيش از مرگ انفاق كنيد كه چون اجل آمد،

بجا آورد و هدفش آن باشد كه كارش به گوش مردم برسد. اين دو كار از نشانه‌هاى نفاق است. چنانكه قرآن درباره منافقان مى‌فرمايد: «إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا

بجا آورد و هدفش آن باشد كه كارش به گوش مردم برسد. اين دو كار از نشانه‌هاى نفاق است. چنانكه قرآن درباره منافقان مى‌فرمايد: «إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا

بجا آورد و هدفش آن باشد كه كارش به گوش مردم برسد. اين دو كار از نشانه‌هاى نفاق است. چنانكه قرآن درباره منافقان مى‌فرمايد: «إِذا قامُوا إِلَى الصَّلاةِ قامُوا

الف) قلب سليم، «إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» «5» كه از شرك، نفاق، كينه و عيوب ديگر سالم باشد. ب) قلب مُنيب، «وَ جاءَ بِقَلْبٍ مُنِيبٍ» «6»

قَلِيلاً (60) بعد از آن در وعيد اهل نفاق مى‌فرمايد: لَئِنْ لَمْ يَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ‌: اگر هر آينه باز نايستند منافقان از نفاق و از عداوت پيغمبر، وَ الَّذِينَ

برق، همچنين قادر است بر آنكه گوش و چشم منافقان را نابود سازد به سبب كفر و نفاق؛ زيرا قوه سامعه را در شنيدن آيات الهى و قوه باصره را در ديدن بينات سبحانى

زده‌اند). جلد 8 - صفحه 28 «مخلص» به افرادى گفته مى‌شود كه از انواع شرك و ريا و نفاق دورى مى‌كنند و خود را بنده‌ى خدا قرار مى‌دهند، امّا «مخلص» به افرادى گفته

تَذَر...» مراد از نوزده نفری که موكّل بر جهنّم اند، چیست؟ وجود انگيزه هاى نفاق قبل از هجرت رواياتى درباره گفتار «وليد بن مغيره» در باره قرآن تفسیر آیات

تَذَر...» مراد از نوزده نفری که موكّل بر جهنّم اند، چیست؟ وجود انگيزه هاى نفاق قبل از هجرت رواياتى درباره گفتار «وليد بن مغيره» در باره قرآن تفسیر آیات

واضح است چون اهل ايمان ببركت وجود او بسعادت دنيا و آخرت رسيدند و اهل كفر و نفاق باحترام بودن آنحضرت در ميان آنان و مدارا نمودن او با آنها از عذابهاى گوناگون

ذكر الهى را زياد كند نوشته شود دو برائت: يكى برائت از آتش و ديگر برائت از نفاق. راوى گويد: عرض كردم: بيده الخير. فرمود: بتحقيق به يد الهى است خير، لكن بگو

زده‌اند). جلد 8 - صفحه 28 «مخلص» به افرادى گفته مى‌شود كه از انواع شرك و ريا و نفاق دورى مى‌كنند و خود را بنده‌ى خدا قرار مى‌دهند، امّا «مخلص» به افرادى گفته

می‌گوید: «ای کسانی که ایمان آورده‌اید! اگر از جمعی از اهل کتاب (که کارشان نفاق افکنی و شعله‌ور ساختن آتش کینه و عداوت در میان شماست) اطاعت کنید شما را پس

اطاعت خدا و رسول (صلى اللّه عليه و آله ) واجب و ملازم يكديگرند بيان اينكه نفاق انگيزه اعراض پاره اى از مؤ منان ظاهرى از حكم و حكميت رسول اللّه (صلى اللّه

اطاعت خدا و رسول (صلى اللّه عليه و آله ) واجب و ملازم يكديگرند بيان اينكه نفاق انگيزه اعراض پاره اى از مؤ منان ظاهرى از حكم و حكميت رسول اللّه (صلى اللّه

شود و مقصود خداوند از قسمهاى خود آنست كه اين چنين موجود شريفى در صورت كفر و نفاق مستحق درك اسفل خواهد شد و ما او را قرار دهيم در پست‌ترين جايها كه جاى مردم

ج5، ص 168 فائده- اما تفاوت اول: چون ذكر آيه اول بعد از ذكر وصف كارهين در نفاق و علت كراهت هم براى عجب به كثرت مال و اولاد بوده، لذا حق تعالى نهى فرمود

اولى مفسده حضور منافقين در ميانصفوف مؤ منين مجاهد يكى از علائم و نشانه هاى نفاق مفسده حضور منافقين در ميان صفوف مؤ منين مجاهد رواياتى در مورد كيفيت هجرت

Tabber requires Javascript to function. آيات ۹ - ۱۱ سوره منافقون نهى از دو صفت نفاق آور: سرگرمى به مال و اولاد، و بخل ورزى پيش از مرگ انفاق كنيد كه چون اجل آمد،

عترت طاهره او و با مسلمانان و اسلام مخالفت و معاندت نمودند و اغلب با كفر و نفاق و عناد از دنيا رفتند چگونه ميشود مودّت آنها واجب و اجر رسالت باشد با آنكه

يُحَيِّكَ بِهِ اللَّهُ» 6- چاپلوسى و تملّق و تعريف بيش از اندازه، از نشانه‌هاى نفاق است. «حَيَّوْكَ بِما لَمْ يُحَيِّكَ بِهِ اللَّهُ» 7- حتّى در تجليل از اشرف

بينهايت الهى كه بخودى خود بزرگ است در باره ايشان و بدلخواه و توقّعات اهل كفر و نفاق عمل نفرمايد چنانچه در اوّل سوره گذشت و اعتنا نكند بآزار و اذيّت لسانى و عملى

بينهايت الهى كه بخودى خود بزرگ است در باره ايشان و بدلخواه و توقّعات اهل كفر و نفاق عمل نفرمايد چنانچه در اوّل سوره گذشت و اعتنا نكند بآزار و اذيّت لسانى و عملى

الله عليه و آله، خيانت در امانت، عدم وفاى به عهد و دروغ‌گويى، از نشانه‌هاى نفاق شمرده شده است. «3» «1». معارج، 23. «2». تفسير كبير فخررازى. «3». سفينةالبحار،

هُوَ مَذْمُومٌ» 8- فرياد و ناله‌اى ارزش دارد كه برخاسته از درون باشد، وگرنه نفاق است. «نادى‌ وَ هُوَ مَكْظُومٌ» 9- توبه و گفتگو با خداوند، راهى است براى دريافت

يعنى همه قوم تكذيب الياس نمودند مگر بندگان خدا كه خالص شده بودند از شرك و نفاق. شرح واقعه: بطور اجمال فرمايش علامه مجلسى (رحمه اللّه): حضرت يوشع بن نون

واضح است چون اهل ايمان ببركت وجود او بسعادت دنيا و آخرت رسيدند و اهل كفر و نفاق باحترام بودن آنحضرت در ميان آنان و مدارا نمودن او با آنها از عذابهاى گوناگون

برمى‌گردانند به تكبّر سينه‌هاى خود را، يا اعراض دهند سينه‌ها را از روى شك و نفاق و عناد، لِيَسْتَخْفُوا مِنْهُ‌: براى آن كه پنهان كنند خود را از پيغمبر و

عبارت اخرى، افعال انسانى در آن روز صورت نوعيه پيدا نموده تجسم يابد، لذا كفر و نفاق و انكار چنين جلوه‌گر آيد. بنابراين اخبار به ماضى به جهت تحقق و تيقن وقوع

بينهايت الهى كه بخودى خود بزرگ است در باره ايشان و بدلخواه و توقّعات اهل كفر و نفاق عمل نفرمايد چنانچه در اوّل سوره گذشت و اعتنا نكند بآزار و اذيّت لسانى و عملى

آنحضرت روايت شده كه هر مقداريكه زياد شود خشوع جسد از خشوع قلب پس آن نزد ما نفاق است و بنظر حقير وقتى انسان در نماز چشمش بموضع سجودش باشد و بدنش آرام خشوع

نمود و به کسى چیزى نمى بخشید سپس این آیه نازل گردید پس از نزول آیه عثمان با نفاق کردن خویش ادامه داد چنان که ابن عباس و سدى و کلبى و جماعتى از مفسرین نقل

هاى بين آنها پس ازرسول خدا (ص ). مردم از قوم رسول خدا كه براى نخستين بار نفاق ورزيده ، مخالفت و اعتراض كردند وراه مخالفت را براى سايرين باز كردند. آنچه

ندارند و ناچارند عقده گلوگير خود را فرو برند و لب باز ننمايند و اهل شرك و نفاق نه خويش و غمخوارى دارند و نه شفاعت كننده‌اى كه قبول شود شفاعت او در توحيد

آنحضرت روايت شده كه هر مقداريكه زياد شود خشوع جسد از خشوع قلب پس آن نزد ما نفاق است و بنظر حقير وقتى انسان در نماز چشمش بموضع سجودش باشد و بدنش آرام خشوع

از ظهور نفاق و شقاق و دست درازى از آنها مسلمانان بايد از اسير گرفتن و كشتن آنها بهر وسيله ممكن است مضايقه ننمايند چون حجت بر آنها تمام شده و نفاق و غدر و

واضح است چون اهل ايمان ببركت وجود او بسعادت دنيا و آخرت رسيدند و اهل كفر و نفاق باحترام بودن آنحضرت در ميان آنان و مدارا نمودن او با آنها از عذابهاى گوناگون

«إِنَّ رَبَّكَ لَيَعْلَمُ» 14- وقتى كه خداوند همه چيز را مى‌داند، گناه و نفاق براى چه؟ «لَيَعْلَمُ ما تُكِنُّ صُدُورُهُمْ وَ ما يُعْلِنُونَ» مخفى يا علنى

بينهايت الهى كه بخودى خود بزرگ است در باره ايشان و بدلخواه و توقّعات اهل كفر و نفاق عمل نفرمايد چنانچه در اوّل سوره گذشت و اعتنا نكند بآزار و اذيّت لسانى و عملى

بينهايت الهى كه بخودى خود بزرگ است در باره ايشان و بدلخواه و توقّعات اهل كفر و نفاق عمل نفرمايد چنانچه در اوّل سوره گذشت و اعتنا نكند بآزار و اذيّت لسانى و عملى

الله عليه و آله، خيانت در امانت، عدم وفاى به عهد و دروغ‌گويى، از نشانه‌هاى نفاق شمرده شده است. «3» «1». معارج، 23. «2». تفسير كبير فخررازى. «3». سفينةالبحار،

الله عليه و آله، خيانت در امانت، عدم وفاى به عهد و دروغ‌گويى، از نشانه‌هاى نفاق شمرده شده است. «3» «1». معارج، 23. «2». تفسير كبير فخررازى. «3». سفينةالبحار،

اعطاء فيض در غير محل نيز قبيح باشد. بنابراين بنده‌اى كه تا آخر عمر به كفر و نفاق و شقاق باقى، و با وجود بر اين اميدوارى داشته باشد، هر آينه طمع خامى است؛

آنحضرت روايت شده كه هر مقداريكه زياد شود خشوع جسد از خشوع قلب پس آن نزد ما نفاق است و بنظر حقير وقتى انسان در نماز چشمش بموضع سجودش باشد و بدنش آرام خشوع

شود و مقصود خداوند از قسمهاى خود آنست كه اين چنين موجود شريفى در صورت كفر و نفاق مستحق درك اسفل خواهد شد و ما او را قرار دهيم در پست‌ترين جايها كه جاى مردم

بوده و در بنى اسرائيل نفوذ كلمه داشته و بعضى گفته‌اند از خود آنها بوده ولى نفاق داشته و بعضى گفته‌اند قبلا در بلدى بوده كه اهل آن گاو پرست بودند و محبت آن

درست‌کردارند» و آنچه در باطن به آن معتقدند در ظاهر به آن عمل می‌کنند و از نفاق و دروغ و تقلب و خیانت دورند (وَ الصَّادِقِینَ). 4- «آنها که خاضع و فروتن

آنحضرت روايت شده كه هر مقداريكه زياد شود خشوع جسد از خشوع قلب پس آن نزد ما نفاق است و بنظر حقير وقتى انسان در نماز چشمش بموضع سجودش باشد و بدنش آرام خشوع

آنحضرت روايت شده كه هر مقداريكه زياد شود خشوع جسد از خشوع قلب پس آن نزد ما نفاق است و بنظر حقير وقتى انسان در نماز چشمش بموضع سجودش باشد و بدنش آرام خشوع

«إِنَّكُمْ إِذاً مِثْلُهُمْ» 11- سكوت در برابر ياوه‌گويى‌هاى كفّار، نوعى نفاق است. «إِنَّ اللَّهَ جامِعُ الْمُنافِقِينَ» 12- همنشينى‌هاى آخرت، جزاى همنشينى‌هاى

سبحانى، إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ‌: مگر جماعت زيانكاران كه به جهت كفر و نفاق و ترك نظر اعتبار، خاسر در هر دو عالم باشند؛ يعنى ايمن نشوند از جزاى مكر الهى

آنحضرت روايت شده كه هر مقداريكه زياد شود خشوع جسد از خشوع قلب پس آن نزد ما نفاق است و بنظر حقير وقتى انسان در نماز چشمش بموضع سجودش باشد و بدنش آرام خشوع

نمود و به کسى چیزى نمى بخشید سپس این آیه نازل گردید پس از نزول آیه عثمان با نفاق کردن خویش ادامه داد چنان که ابن عباس و سدى و کلبى و جماعتى از مفسرین نقل

هاى بين آنها پس ازرسول خدا (ص ). مردم از قوم رسول خدا كه براى نخستين بار نفاق ورزيده ، مخالفت و اعتراض كردند وراه مخالفت را براى سايرين باز كردند. آنچه

هُوَ مَذْمُومٌ» 8- فرياد و ناله‌اى ارزش دارد كه برخاسته از درون باشد، وگرنه نفاق است. «نادى‌ وَ هُوَ مَكْظُومٌ» 9- توبه و گفتگو با خداوند، راهى است براى دريافت

ميدانستيد خداوند با آنها چه معامله‌اى فرمود با تمام اينها باز دست از كفر و نفاق و ظلم و شقاق برنداشتيد حال هم اگر بر گرديد بدنيا همانكه بوديد خواهيد بود

هاى بين آنها پس ازرسول خدا (ص ). مردم از قوم رسول خدا كه براى نخستين بار نفاق ورزيده ، مخالفت و اعتراض كردند وراه مخالفت را براى سايرين باز كردند. آنچه

البروز» و «یوم الظهور» است اسرار درون آشکار می‌شود، اعم از ایمان و کفر و نفاق، یا نیت خیر و شر، یا ریا و اخلاص، و این ظهور و بروز برای مؤمنان مایه افتخار

بوده و در بنى اسرائيل نفوذ كلمه داشته و بعضى گفته‌اند از خود آنها بوده ولى نفاق داشته و بعضى گفته‌اند قبلا در بلدى بوده كه اهل آن گاو پرست بودند و محبت آن

احزاب را علاوه بر آنچه سابقا ياد آورى فرموده بود از آن جمله وقتى را كه اهل نفاق و آنانكه در دل بيمارى شك و ترديد در عقائد حقّه داشتند ميگفتند خدا و پيغمبر

كفّار و منافقان مطرح بود، اينجا سخن از ارتداد است. شايد اشاره به اين باشد كه نفاق و دوستى و رابطه با كفّار و پذيرش سلطه آنان، به ارتداد مى‌انجامد. امام باقر

روايت از امام صادق عليه السّلام مستفاد ميشود كه اين تنفر و فرار از اهل شرك و نفاق در وقتى بروز مينمود كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جهر ببسم اللّه

آنحضرت روايت شده كه هر مقداريكه زياد شود خشوع جسد از خشوع قلب پس آن نزد ما نفاق است و بنظر حقير وقتى انسان در نماز چشمش بموضع سجودش باشد و بدنش آرام خشوع

شود و مقصود خداوند از قسمهاى خود آنست كه اين چنين موجود شريفى در صورت كفر و نفاق مستحق درك اسفل خواهد شد و ما او را قرار دهيم در پست‌ترين جايها كه جاى مردم

هاى بين آنها پس ازرسول خدا (ص ). مردم از قوم رسول خدا كه براى نخستين بار نفاق ورزيده ، مخالفت و اعتراض كردند وراه مخالفت را براى سايرين باز كردند. آنچه

نه سرا و نه علنا و اوست توانا و قادر بر انتقام و عذاب هر كس از اهل عصيان و نفاق. قُل‌ إِن‌ تُخفُوا ما فِي‌ صُدُورِكُم‌ أَو تُبدُوه‌ُ يَعلَمه‌ُ اللّه‌ُ وَ

مائده / ، حشر / ). ابن عباس و قتادة و عکرمة گویند: علت نزول آیة چنین بوده که نفاق و دوروئى عبدالله بن ابى در میان صحابه پیامبر آشکار شده بود و سخنان زشتى که

غلبه دهد آنرا بحجّت و شمشير بر تمام اديان در تمام روى زمين اگر چه اهل شرك و نفاق كراهت داشته باشند و اين وعده كه در صدر اسلام داده شده بمقداريكه دهان معاندين

عترت طاهره او و با مسلمانان و اسلام مخالفت و معاندت نمودند و اغلب با كفر و نفاق و عناد از دنيا رفتند چگونه ميشود مودّت آنها واجب و اجر رسالت باشد با آنكه

ميدانستيد خداوند با آنها چه معامله‌اى فرمود با تمام اينها باز دست از كفر و نفاق و ظلم و شقاق برنداشتيد حال هم اگر بر گرديد بدنيا همانكه بوديد خواهيد بود

اولى مفسده حضور منافقين در ميانصفوف مؤ منين مجاهد يكى از علائم و نشانه هاى نفاق مفسده حضور منافقين در ميان صفوف مؤ منين مجاهد رواياتى در مورد كيفيت هجرت

بوده و در بنى اسرائيل نفوذ كلمه داشته و بعضى گفته‌اند از خود آنها بوده ولى نفاق داشته و بعضى گفته‌اند قبلا در بلدى بوده كه اهل آن گاو پرست بودند و محبت آن

احزاب را علاوه بر آنچه سابقا ياد آورى فرموده بود از آن جمله وقتى را كه اهل نفاق و آنانكه در دل بيمارى شك و ترديد در عقائد حقّه داشتند ميگفتند خدا و پيغمبر

غلبه دهد آنرا بحجّت و شمشير بر تمام اديان در تمام روى زمين اگر چه اهل شرك و نفاق كراهت داشته باشند و اين وعده كه در صدر اسلام داده شده بمقداريكه دهان معاندين

حميده ضد آن دفع نمودن، و البته جريان اين دستور تصفيه نمايد مفاسد عالم را و نفاق و نزاع و تفرقه را برطرف، و اتفاق و مودت و اتحاد را ايجاد، و سعادت را براى

- ۱۶ آيه و ترجمه تفسير: نكته ها ۱ پيدايش نفاق و ريشه هاى آن ۲ لزوم شناخت منافقين در هر جامعه ۳ وسعت معنى نفاق ۴ كارشكنى هاى منافقان ۵ فريب دادن وجدان ۶

بينهايت الهى كه بخودى خود بزرگ است در باره ايشان و بدلخواه و توقّعات اهل كفر و نفاق عمل نفرمايد چنانچه در اوّل سوره گذشت و اعتنا نكند بآزار و اذيّت لسانى و عملى

مگير مردم مرا بيچاره كردند و خواستند بكشندم، ترسيدم بگويى ميان بين اسرائيل نفاق افكندى و فرمانم را مراعات نكردى. موسى «عليه السلام» آنگاه به سراغ سامرى آمد:

مگير مردم مرا بيچاره كردند و خواستند بكشندم، ترسيدم بگويى ميان بين اسرائيل نفاق افكندى و فرمانم را مراعات نكردى. موسى «عليه السلام» آنگاه به سراغ سامرى آمد:

بتحقيق خواندم هفتاد و دو «1» مجمع البيان ج 2 ص 282. «2» خواننده محترم به نفاق منافقان و بازى بازيگران دنيا پرست همانند سردمداران سقيفه بنى ساعده و توطئه

تمام مسلمانان و هر كس را كه مقر به نبوت و دعوت ظاهره است اگرچه اهل ضلال و نفاق باشد و در مجمع از آنحضرت نقل نموده است كه لذت نداء برده است زحمت عبادت و

هاى بين آنها پس ازرسول خدا (ص ). مردم از قوم رسول خدا كه براى نخستين بار نفاق ورزيده ، مخالفت و اعتراض كردند وراه مخالفت را براى سايرين باز كردند. آنچه

نمودن حقّ و محو باطل بود على رغم كسانيكه كراهت داشتند از آن از كفار و اهل نفاق مانند آندو نفر كه مى‌گفتند ما مهيّاى براى جنگ از مدينه بيرون نيامديم و كراهت

بينهايت الهى كه بخودى خود بزرگ است در باره ايشان و بدلخواه و توقّعات اهل كفر و نفاق عمل نفرمايد چنانچه در اوّل سوره گذشت و اعتنا نكند بآزار و اذيّت لسانى و عملى

فاسِقُونَ‌: و لكن بسيارى از يهودان يا منافقان خارجند از دايره ايمان، يا متمردند در نفاق خود. تبصره- آيه شريفه عام است نسبت به تمام مسلمين در دوستى ننمودن با كفار،

روايت از امام صادق عليه السّلام مستفاد ميشود كه اين تنفر و فرار از اهل شرك و نفاق در وقتى بروز مينمود كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جهر ببسم اللّه

توحید و پاکی و تقوا و فرمان حق بود چهره درهم می‌کشیدید، و هر جا از کفر و نفاق و شرک و آلودگی سخن به میان می‌آمد خوشحال و شادان می‌شدید، و به همین دلیل

طورى است كه قابل حكّ نيست لذا كلمه كذلك اضافه شده است و يكى از علائم كفر و نفاق آنستكه اين جماعت نوعا بهيچ عهدى از عهود با خلق و خالق وفا نمى‌كنند چنانچه

به قتل و غارت مشغول بودند، خداوند سبحان به بركت تو، دلهاى ايشان را الفت و نفاق را به وفاق مبدل و اتحاد تمام ميان آنها متحقق شد. و اين از معجزات آن حضرت

روايت از امام صادق عليه السّلام مستفاد ميشود كه اين تنفر و فرار از اهل شرك و نفاق در وقتى بروز مينمود كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جهر ببسم اللّه

چنين افزوده اند: كه ابوسعيد الخدرى و زيد بن ثابت روايت كنند كه درباره اهل نفاق نازل گرديده زيرا اجتماع كرده بودند كه در جهاد در راه خدا تخلف بورزند و وقتى

می‌گفتند، اما قرآن می‌فرماید: مطلب همان است که آنها می‌گویند، زیرا به واسطه کفر و نفاق دلهای آنها در حجابهایی از ظلمت و گناه و کفر قرار گرفته و خداوند آنها را از

اولى مفسده حضور منافقين در ميانصفوف مؤ منين مجاهد يكى از علائم و نشانه هاى نفاق مفسده حضور منافقين در ميان صفوف مؤ منين مجاهد رواياتى در مورد كيفيت هجرت

نيست زندگانى دنيا مگر وسائل فريب. تفسير خداوند متعال بعد از ذكر احوال اهل نفاق روى سخن را بجانب اهل ايمان معطوف داشته ميفرمايد آيا وقت آن نشده كه دلهاى

پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باشد با اشاره بآن كه روز حشر خداوند اهل نفاق و نجواى ممنوع را مجازات خواهد فرمود و در آيه اخيره گوشزد فرموده كه نجواى

در كلام خود و آيه قبل و اين آيه را تلاوت فرمود و ما شجر بينهم را بآنچه اهل نفاق قرار داد نمودند كه اگر پيغمبر از دنيا رفت نگذارند خلافت به بنى هاشم برسد

غلبه دهد آنرا بحجّت و شمشير بر تمام اديان در تمام روى زمين اگر چه اهل شرك و نفاق كراهت داشته باشند و اين وعده كه در صدر اسلام داده شده بمقداريكه دهان معاندين

مى‌كند». «3» شيطان اگر بتواند، مانع ايمان انسان مى‌شود و اگر نتواند، راه‌هاى نفاق و ارتداد را مى‌گشايد و اگر موفّق نشود، با ايجاد شك و ترديد و وسوسه، انسان

روايت از امام صادق عليه السّلام مستفاد ميشود كه اين تنفر و فرار از اهل شرك و نفاق در وقتى بروز مينمود كه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم جهر ببسم اللّه

واژه‌ى «ضَلَّ»، پانصد و بيست و يك مرتبه واژه‌ى «كفر»، سى و هفت مرتبه واژه‌ى «نفاق» و چهل و پنج مرتبه واژه‌ى «صدّ» آمده است. جلد 9 - صفحه 570 بِسْمِ اللَّهِ

ندارند و ناچارند عقده گلوگير خود را فرو برند و لب باز ننمايند و اهل شرك و نفاق نه خويش و غمخوارى دارند و نه شفاعت كننده‌اى كه قبول شود شفاعت او در توحيد

پيغمبر صلى اللّه عليه و اله باشد بنكاح آنها از غير و كوتاه كردن زبان اهل نفاق راجع بازدواج حضرت با زينب كه ذكر شد چون او دختر عمّه پيغمبر صلى اللّه عليه

پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باشد با اشاره بآن كه روز حشر خداوند اهل نفاق و نجواى ممنوع را مجازات خواهد فرمود و در آيه اخيره گوشزد فرموده كه نجواى

حضرت پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله امان طلبيده بودند به مدينه آمدند. در مركز نفاق. عبد اللّه ابىّ رئيس منافقين وارد و با ديگران روز ديگر نزد حضرت آمدند و گفتند:

هاى بين آنها پس ازرسول خدا (ص ). مردم از قوم رسول خدا كه براى نخستين بار نفاق ورزيده ، مخالفت و اعتراض كردند وراه مخالفت را براى سايرين باز كردند. آنچه

طورى است كه قابل حكّ نيست لذا كلمه كذلك اضافه شده است و يكى از علائم كفر و نفاق آنستكه اين جماعت نوعا بهيچ عهدى از عهود با خلق و خالق وفا نمى‌كنند چنانچه

بوده و در بنى اسرائيل نفوذ كلمه داشته و بعضى گفته‌اند از خود آنها بوده ولى نفاق داشته و بعضى گفته‌اند قبلا در بلدى بوده كه اهل آن گاو پرست بودند و محبت آن

براى اينكه بيرون آورى مردمان را به سبب دعوت به مضمون آن، از تاريكيهاى كفر و نفاق و شك و بدعت، به روشنى ايمان و يقين و سنت و هدايت. بِإِذْنِ رَبِّهِمْ‌: به

پرداخته نميشود و نتيجه افاضه اين جوهر مجرّد بخلق از خدا آنستكه عذاب ميكند اهل نفاق و شقاق را چون حجّت بر آنها تمام شده و ميپذيرد رجوع اهل ايمان را بحق بعد از

نيست زندگانى دنيا مگر وسائل فريب. تفسير خداوند متعال بعد از ذكر احوال اهل نفاق روى سخن را بجانب اهل ايمان معطوف داشته ميفرمايد آيا وقت آن نشده كه دلهاى

تعطيل فريضه و با رسول در تقصير سنت و غلول مكنيد در غنايم دار الحرب. يا ترك نفاق كنيد و به صدق تمام تصديق نمائيد. وَ تَخُونُوا أَماناتِكُمْ‌: و خيانت مكنيد

اولى مفسده حضور منافقين در ميانصفوف مؤ منين مجاهد يكى از علائم و نشانه هاى نفاق مفسده حضور منافقين در ميان صفوف مؤ منين مجاهد رواياتى در مورد كيفيت هجرت

رفتار مكنيد در زمين به حالت فساد كنندگان. يا به حالى كه قاصد فساد و بانى نفاق و نزاع باشيد و به قولى جميع اقسام فساد داخل است. وَ اذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ

زيرا كه آن نفاق را بر طرف كند. و نيز حضرت صادق عليه السلام فرمود: رسول خدا (ص) فرمود: آوازهاى خود را بصلوات بر من بلند كنيد، زيرا كه آن نفاق را برطرف سازد

فرمود: دشنام و هرزه گوئى و بد زبانى از نفاق و دوروئى است. و نيز فرمود: دشنام دادن و بدزبانى و هرزه گوئى از (نشانه‏هاى) نفاق و دوروئى است. محمد بن يحيى، از احمد

دل است بيشتر باشد نزد ما نفاق محسوب گردد. و نيز آن حضرت (ص) فرمود: آنچه از خشوع بدن بر آنچه در دل است بچربد آن در نزد ما نفاق است. چند نفر از اصحاب ما

منافقين كه به گمان خود از ناملايمات فتنه احتمالى جنگ دورى مى گزينند در واقع از نفاق و ضلالتشان در فتنه سقوط كرده اند و خود غافلند خوشحالى منافقين از شكست مسلمين

ذكر خدا را بسيار، براى او دو برائت نوشته شود، برائتى از دوزخ و برائتى از نفاق. و نيز آن حضرت عليه السلام فرمود: رسول خدا (ص) فرموده: هر كه ذكر خداى عز

بيگانگى از نفاق افكنان در تعقيب دستورات دهگانه اى كه در آيات قبل گذشت و در آخر آن فرمان به پيروى از «صراط مستقيم خدا» و مبارزه با هر گونه نفاق و اختلاف داده

‌ يا ‌ بازگو كند و ‌اينکه‌ مشتمل‌ ‌بر‌ معاصي‌ بسياري‌ ‌است‌: ظلم‌، اذيت‌، نفاق‌، غيبت‌، اهانت‌، تمامي‌ و ‌غير‌ اينها ‌از‌ صفات‌ خبيثه‌ و اعمال‌ سيئه‌ و

‌که‌ اخبث‌ مخلوقات‌ الهي‌ ‌است‌ نه‌ اشرف‌ و تمام‌ ‌اينکه‌ عباداتش‌ ‌از‌ روي‌ نفاق‌ بوده‌ چنانچه‌ منافقين‌ زمان‌ نبي‌ ‌هم‌ ‌خود‌ ‌را‌ اشرف‌ مؤمنين‌ و مسلمين‌

و طالب مزيد نور و رحمت و مغفرت الهى بوده و هستند و در مقابل اينجماعت اهل نفاق و عداوت با خانواده نبوّت از اين امّتند كه خوار و رو سياه در اسفل السافلين

و طالب مزيد نور و رحمت و مغفرت الهى بوده و هستند و در مقابل اينجماعت اهل نفاق و عداوت با خانواده نبوّت از اين امّتند كه خوار و رو سياه در اسفل السافلين

هاى بين آنها پس ازرسول خدا (ص ). مردم از قوم رسول خدا كه براى نخستين بار نفاق ورزيده ، مخالفت و اعتراض كردند وراه مخالفت را براى سايرين باز كردند. آنچه

آیه فوق، ممکن است بیانگر این حقیقت باشد که چون انفاق سرّى به دور از ریا و نفاق است، از شرافت بیشترى برخوردار مى باشد. ۹- تمامى امکانات مادى و معنوى انسان،

نيرنگ به وسط معركه مى فرستند، سپس آنها را تنها گذارده فرار مى كنند چرا كه در نفاق وفادارى نيست . در آيه بعد سرانجام كار اين دو گروه :«شيطان و اتباعش »، و «منافقان

‌که‌ اخبث‌ مخلوقات‌ الهي‌ ‌است‌ نه‌ اشرف‌ و تمام‌ ‌اينکه‌ عباداتش‌ ‌از‌ روي‌ نفاق‌ بوده‌ چنانچه‌ منافقين‌ زمان‌ نبي‌ ‌هم‌ ‌خود‌ ‌را‌ اشرف‌ مؤمنين‌ و مسلمين‌

بوده و در بنى اسرائيل نفوذ كلمه داشته و بعضى گفته‌اند از خود آنها بوده ولى نفاق داشته و بعضى گفته‌اند قبلا در بلدى بوده كه اهل آن گاو پرست بودند و محبت آن

شايسته را: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا: به درستى كه آنانكه ايمان آوردند از روى نفاق، يعنى به زبان اقرار كردند بدون اعتقاد قلبى، وَ الَّذِينَ هادُوا: و آنانكه

گويند: اين عم تو است كه بر كفر مرده و با تو دروغ گفت كه ايمان آوردم، چون نفاق و كفر او بر ابراهيم ظاهر شود، بيزارى جويد از او. إِنَّ إِبْراهِيمَ لَأَوَّاهٌ

). بى شك نتيجه فورى اختلاف و نفاق ذلت و خوارى است و سر ذلت و تفسير نمونه ، جلد ۳، صفحه ۵۸ خوارى هر ملت را در اختلاف و نفاق آنان بايد جستجو كرد، جامه اى

مفسران پذيرفته اند. نكته ها: ۱ - بيمارى نفاق اين نخستين بار نيست كه در قرآن مجيد به تعبير «مرض » در مورد نفاق برخورد مى كنيم ، قبل از آن در اوائل سوره

خيرى هم از آنها سر زده بود مانند اعمال شما باطل و بى‌ثمر شد چون با كفر و نفاق عملى قبول نميشود پس سرمايه عمر را از دست دادند و از اين تجارت جز خسارت نبردند

آشتى بده». «6» در اسلام، تقويت و تحكيم پيوندها و از بين بردن اسباب تفرقه و نفاق به قدرى اهميّت دارد كه در بعضى مراحل نه تنها اصلاح ذات البين واجب است، بلكه

امام جمعه به اسلحه اقامه مى‌شود. نمازى كه سبك شمردن و استخفاف آن، نشانه‌ى نفاق شمرده شده است. نمازى كه در آن امام جمعه بايد مردم را به تقوا سفارش كند. نمازى

پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم باشد با اشاره بآن كه روز حشر خداوند اهل نفاق و نجواى ممنوع را مجازات خواهد فرمود و در آيه اخيره گوشزد فرموده كه نجواى

لَو أَن‌َّ أَهل‌َ الكِتاب‌ِ يهود و نصاري‌ آمنوا ايمان‌ حقيقي‌ نه‌ ‌از‌ روي‌ نفاق‌ وَ اتَّقَوا بفعل‌ طاعات‌ واجبه‌ و ترك‌ معاصي‌ لَكَفَّرنا عَنهُم‌ سَيِّئاتِهِم‌

اغواکننده را نکوهش می‌کند، و در دو آیه بعد به مسلمانان هشدار می‌دهد. تفسیر: نفاق‌افکنان- در این آیه نخست روی سخن را به اهل کتاب (یهود) نموده و خداوند به پیغمبرش

قلبي‌ نيست‌ بلكه‌ مجرد سر زبانيست‌. ما لَيس‌َ فِي‌ قُلُوبِهِم‌ ‌که‌ عين‌ نفاق‌ ‌است‌. وَ اللّه‌ُ أَعلَم‌ُ بِما يَكتُمُون‌َ خداوند عالم‌ السّر و الخفيات‌

نزد وي‌ ثابت‌ ‌باشد‌ و ‌از‌ ابراز و اظهار ‌آن‌ خودداري‌ كند و ‌اينکه‌ عكس‌ نفاق‌ ‌است‌ زيرا منافق‌ معتقد بامري‌ نيست‌ ولي‌ ‌آن‌ ‌را‌ اظهار ميكند. و يهود

اصحاب رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) به آن جناب عرضه داشتند از خطر نفاق بر خود مى ترسيم ، امام اضافه كرد رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم ) پرسيد:

به ما رسيده مى خوانيم كه فرمود: من قرء الانفال و برائة فى كل شهر لم يدخله نفاق ابدا و كان من شيعة امير المؤ منين (عليه السلام ) حقا و ياكل يوم القيامة من

چنين است كه صبح كرده گمراه، و گم شده و اگر بر اين حالت بميرد در حال كفر و نفاق مرده است. اى محمد، بدان كه پيشوايان جور و پيروانشان از دين خدا بر كنارند،

گويد خداوند هزار فرشته را براى او به مبرّا بودنش از آتش و بيگانه بودنش از نفاق گواه مى‏گيرد.

‌از‌ آنهايي‌ ‌که‌ ‌براي‌ ‌آنها‌ كرده‌اي‌ بگير. و البته‌ ‌هر‌ شرك‌ و كفر و نفاق‌ و فسق‌ باغواء شيطان‌ ‌است‌ و متابعت‌ ‌او‌ ‌است‌ و ‌در‌ اخبار ‌است‌ ‌که‌

محكمه‌ عدل‌ الهي‌. لكِن‌ِ الظّالِمُون‌َ چه‌ ظلم‌ ‌در‌ دين‌ ‌از‌ شرك‌ و كفر و نفاق‌ و چه‌ ظلم‌ بغير مالي‌ و بدني‌ و عرضي‌ و چه‌ ظلم‌ بنفس‌ ‌از‌ ترك‌ واجب‌ و

من الكافرين - از كافران مباش » براى اينكه خيال ميكرد مسلمان است ، چون از نفاق دلش خبر نداشت و نميدانست كه او تنها به زبان مسلمان و مومن است ، بدين جهت

گفته اند: ابطال به وسيله عُجب و خودپسندى است. بعضى گفته اند: به وسيله كفر و نفاق است. و بعضى گفته اند: مراد تنها ابطال صدقات به وسيله منّت و اذيت است، همچنان

طايفه عرينيان آمده كه با رسول خدا صلی الله علیه و آله بيعت كردند ولى در دل نفاق و كفر داشتند و به پيامبر گفتند: در شهر مدينه نمى توانيم اقامت كنيم زيرا از

نمودن حقّ و محو باطل بود على رغم كسانيكه كراهت داشتند از آن از كفار و اهل نفاق مانند آندو نفر كه مى‌گفتند ما مهيّاى براى جنگ از مدينه بيرون نيامديم و كراهت

هاى بين آنها پس ازرسول خدا (ص ). مردم از قوم رسول خدا كه براى نخستين بار نفاق ورزيده ، مخالفت و اعتراض كردند وراه مخالفت را براى سايرين باز كردند. آنچه

فطرى انسان، يك چيز بيشتر نيست و هر چه انسان بر خلاف آن بگويد يا عمل كند، نفاق شخصى اوست نه اراده‌ى الهى. و «ما جَعَلَ اللَّهُ لِرَجُلٍ مِنْ قَلْبَيْنِ»

گفت: بلى يا رسول اللّه ولى سوگند ياد مي‌كنم كه از نوشتن اين نامه قصد سوء و نفاق‌آميز نداشته ام، چون خويشاوندانى در مكه داشتم خود را مجبور به نوشتن چنين نامه

الذين نافقوا (تا كسانى كه نفاق ورزيدند شناخته شوند) و نمى فرمايد ليعلم المنافقين (تا منافقان شناخته شوند) و بعبارت ديگر، نفاق بصورت فعل ذكر شده نه بصورت

۴۳-» پيغمبر اندكى از فضيلت وصيش تذكر داد، و در دلها نفاق افتاد: رسول خدا صلّى اللَّه- عليه و آله آن نفاق و گفتار ايشان بدانست، خداى- جل ذكره- فرمود: اى محمد

بشر به وى ايمان نياوردند، آنهائى هم كه ايمان آوردند ايمان همگيشان خالص از نفاق نبود، و خلاصه ايمان زبانيشان از ظاهرشان به باطنشان راه نيافته و از زبان به

‌را‌ جلد 12 - صفحه 288 درك‌ نميكند فَهُوَ فِي‌ الآخِرَةِ أَعمي‌ بهمان‌ كفر و نفاق‌ و صفات‌ خبيثه‌ باقيست‌ وَ أَضَل‌ُّ سَبِيلًا بلكه‌ گمراه‌تر ميشود چون‌ مشاهده‌

اطلاقاتيست‌ صدق‌ ‌در‌ كلام‌ صدق‌ ‌در‌ كتابت‌ صدق‌ ‌در‌ وعد صدق‌ ‌در‌ ايمان‌ ‌که‌ نفاق‌ نباشد صدق‌ ‌در‌ اخلاق‌ صدق‌ ‌در‌ افعال‌ و صدّيق‌ صيغه مبالغه‌ ‌است‌ و ابراهيم‌

‌آنها‌ و ‌از‌ اخلاق‌ ‌آنها‌ و ‌از‌ صفات‌ ‌آنها‌ و ‌از‌ ايمان‌ و كفر و ضلالت‌ و نفاق‌ و خيالات‌ و خطورات‌ ‌آنها‌ ‌با‌ خبر ‌است‌ و خبير بودن‌ ‌خدا‌ مثل‌ خبير بودن‌

‌آنها‌ و ‌از‌ اخلاق‌ ‌آنها‌ و ‌از‌ صفات‌ ‌آنها‌ و ‌از‌ ايمان‌ و كفر و ضلالت‌ و نفاق‌ و خيالات‌ و خطورات‌ ‌آنها‌ ‌با‌ خبر ‌است‌ و خبير بودن‌ ‌خدا‌ مثل‌ خبير بودن‌

مرتبه‌ صالح‌ مطلق‌ پائين‌تر ولي‌ مراتب‌ مختلفه‌ دارد ‌تا‌ درجه‌ كفر و فساد و نفاق‌ ‌که‌ اكثريت‌ ‌با‌ اينها ‌است‌ ‌هر‌ چه‌ بالا رود ‌در‌ طرف‌ اقليت‌ ميافتد

پسر در باطن دلش كفر پنهان كرده باشد و تاكنون اگر اظهار اسلام مى كرده از باب نفاق بوده باشد، بر خلاف همسرش كه نوح از كفر او خبر داشته ، و بطور قطع اگر پسرش