نتایج جستجو

یاد می کنند که ما این شهادت را به هیچ قیمتی نمی فروشیم هر چند [مورد شهادت] خویشاوندان ما باشد، و شهادت الهی را [که در حقیقت شهادت بر وصیت است] پنهان نمی

شما که تمنّای مرگ (و شهادت در راه خدا) را داشتید پیش از آن که با آن روبرو شوید، (هم‌اینک در میدان نبرد اُحُد آماده‌اید و با شهادت یاران) مرگ را می‌بینید

مرا و شهادت دهيد نزد خدا يا پيمبران او و بعضى گفته‌اند كه چون قوم اراده كشتن او را نمودند روى به پيمبران نمود و اين سخن را كه متضمّن اداء شهادت و استشهاد

الياس از نيكوكاران و از عباداللّه الصالحين بود [انعام:85]. قرآن مجيد درباره شهادت او چيزى نگفته است. درياره قتل وى نوشته‏اند كه: هيروديس حاكم فلسطين عاشق هيرود

حبیب نجار ۵; شهادت حبیب نجار ۴; فضایل حبیب نجار ۱، ۳ خدا: آمرزشهاى خدا ۱، ۲، ۴ دین: آثار حمایت از دین ۶ شهادت (قتل در راه خدا): آثار شهادت (قتل در راه خدا)

«أَوْلَیان» در اینجا به معناى «اَوّلان» است; یعنى آن دو شاهدى که در آغاز مى بایست شهادت بدهند و از راه راست منحرف شده اند. اول‌ (۳۶۸ بار) ال مِن عَلَيْهِم فَيُقْسِمَان

در اداىِ شهادت و یا استنکاف از آن مختار است و شرعاً الزامى براى اداى شهادت ندارد. ۱۱- کیفر حبس ابد براى زنا و همجنس بازى زنان، مشروط به شهادت چهار مرد

مکن! بگو: گواهان خود را كه شهادت مى‌دهند كه خدا اين چيزها را حرام كرده است بياوريد، پس اگر آنها شهادت دادند تو با آنها شهادت مده و از هوا و هوس كسانى كه

آيه شريفه پاسخ به سخن بعضى از مفسرين كه گفته اند مراد از شهادت دادن خدا، شهادت قولىنيست شهادت خداوند دعواى مشركين را باطل مى كند نتيجه معناى آيه : نفى

حقوق خدا و بندگان. به قولى مراد به اقامت شهادت، اقرار به كلمتين شهادتين، يعنى شهادت به توحيد و نبوت باشد. اگرچه شهادت از جمله امانت است، اما تخصيص به ذكر،

function. کسانی را که غیر از او می‌خوانند قادر بر شفاعت نیستند؛ مگر آنها که شهادت به حق داده‌اند و بخوبی آگاهند! |و كسانى را كه به جاى او مى‌خوانند اختيار

كودك كه در گهواره است بپرس كه او شهادت ميدهد ببرائت من و عزيز پرسيد و كودك را خداوند بزبان آورد و او جلد 3 صفحه 137 شهادت بر نفع يوسف عليه السّلام داد و

اعمال را بجا آورده باشند پس ملائكه شهادت ميدهند كه آنها بجا آورده‌اند و آنها ميگويند پروردگارا ملائكه تو براى تو شهادت ميدهند و قسم ميخورند كه ما اين كارها

پيغمبر اوئى ولى شهادت ميدهد كه آنها دروغگويانند چون معتقد به نبوّت تو نيستند و باين اداء شهادت ميخواهند بگويند ما معتقد به نبوّت توايم چون شهادت بامرى بايد

requires Javascript to function. و در آن هنگام که برای پیامبران (بمنظور ادای شهادت) تعیین وقت شود! |و آن‌گاه كه براى پيامبران تعيين وقت شود و آنگاه كه پيمبران

شما را و هر كس را كه به او برسد بيم دهم. آيا شهادت مى‌دهيد كه با اللّه خدايان ديگرى هم هستند؟ بگو: من شهادت نمى‌دهم. بگو: جز اين نيست كه او خدايى است يكتا

آگاهی خدا از احوال ایشان، و شهادت همه‌ی اندامشان، بر آنان شهادت دهد و موجب شرمساری و رسوائی بیشترشان گردد. در آن دادگاه پس از شهادت شهود و قرار گرفتن در برابر

يا به وجهى نيكو از آنها جدا شويد و دو تن عادل از خودتان را به شهادت گيريد. و براى خدا شهادت را به راستى ادا كنيد. هر كه را به خدا و روز قيامت ايمان دارد،

«مَسْحُور» مفسران دو تفسیر گفته اند: بعضى آن را به معناى «ساحر» دانسته اند به شهادت آیات دیگر قرآن که مى گوید: فرعون و فرعونیان همه جا او را متهم به ساحر بودن

مينمايد و آنها قدرت بر ردّ شهادت پيغمبر (ص) پيدا نميكنند از ترس آنكه مبادا دهان آنها مهر شود و جوارح آنها بر آنها شهادت دهند و شهادت ميدهد پيغمبر (ص) بر منافقين

شدند در جهاد با دشمنان خدا و دين، أَوْ ماتُوا: يا مردند بدون چشيدن شربت شهادت، لَيَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً: هر آينه روزى دهد البته البته

الزور) ۳ - بندگان خالص خدا، هرگز به باطل و دروغ، شهادت و گواهى نمى دهند. (و الذین لایشهدون الزور) ۴ - شهادت و گواهى باطل و دروغ، ممنوع است. (و الذین لایشهدون

مى‌دانستيم شهادت نداديم و از غيب نيز آگاه نيستيم. به سوی پدرتان باز گردید و بگویید پدرجان، پسرت [بنیامین‌] دزدی کرد و ما جز به چیزی که می‌دانستیم شهادت ندادیم،

یغلّ ... افمن اتّبع رضوان اللّه کمن بآء بسخط من اللّه) ۴- شرکت در پیکار و شهادت در راه خدا، از موجبات جلب رضایت الهى (و لئن قتلتم فى سبیل اللّه ... افمن

أَهْلِها» 6- آنجا كه خدا بخواهد، بستگان مجرم عليه او شهادت مى‌دهند. «شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ أَهْلِها» 7- در شهادت و داورى، مراعات حسب، نسب، موقعيّت و خويشاوندى متّهم،

اشاره به برداشت فوق باشد. ۶- هجرت، تحمّل آوارگى، آزار در راه خدا، جهاد و شهادت از نشانه هاى تقوا (فالّذین هاجروا و اخرجوا ... لکن الّذین اتّقوا ربّهم) مراد

مرتبه بالاتر نمى‌باشد. 3- اكتفا نمودن به شهادت آن حضرت به تنهائى دلالت مى‌كند بر عصمت آن سرور، زيرا به شهادت يك شاهد به غير معصوم مدعا ثابت نمى‌شود، و

اعمال را بجا آورده باشند پس ملائكه شهادت ميدهند كه آنها بجا آورده‌اند و آنها ميگويند پروردگارا ملائكه تو براى تو شهادت ميدهند و قسم ميخورند كه ما اين كارها

مرا و شهادت دهيد نزد خدا يا پيمبران او و بعضى گفته‌اند كه چون قوم اراده كشتن او را نمودند روى به پيمبران نمود و اين سخن را كه متضمّن اداء شهادت و استشهاد

«يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ» 15- جاذبه اتّصال به خداى قادر، اشكالات وارده بر شهادت و از جان گذشتگى در راه خدا را حل مى‌كند. «يُؤْمِنُوا بِاللَّهِ الْعَزِيزِ

آيه شريفه پاسخ به سخن بعضى از مفسرين كه گفته اند مراد از شهادت دادن خدا، شهادت قولىنيست شهادت خداوند دعواى مشركين را باطل مى كند نتيجه معناى آيه : نفى

اعمال را بجا آورده باشند پس ملائكه شهادت ميدهند كه آنها بجا آورده‌اند و آنها ميگويند پروردگارا ملائكه تو براى تو شهادت ميدهند و قسم ميخورند كه ما اين كارها

او و تصدیق پیامبران خدا است. بعضى دیگر گفته اند: «عهد» در اینجا به معناى شهادت به وحدانیت حق و بیزارى از کسانى است که در برابر خدا پناهگاه و قدرتى قائلند

گوش و چشمهايتان بر شما گواهى دهمد ظاهراً منظور آن است كه قدرت مخفى شدن از شهادت اعضا نداشتيد. * [اسراء:45]. معنى آيه در «حجب» گذشت. کَذٰلِک دُونِهَا وَ مِن

اعمال را بجا آورده باشند پس ملائكه شهادت ميدهند كه آنها بجا آورده‌اند و آنها ميگويند پروردگارا ملائكه تو براى تو شهادت ميدهند و قسم ميخورند كه ما اين كارها

بودن کشتن انبیا آگاه بودند. ۵- پایدارى پیامبران در ابلاغ رسالت خویش، تا شهادت و کشته شدن در راه خدا (و قتلهم الأنبیاء بغیر حق) ۶- یهود با اظهار ناتوانى

آنان، در مقام زایل ساختن یأس مؤمنان است. ۱۲- رفع ناراحتى مسلمانان به جهت شهادت هفتاد نفر در جنگ احد، با تذکّر به این که آنان در جنگ بدر، هفتاد نفر از دشمنان

پيغمبر اوئى ولى شهادت ميدهد كه آنها دروغگويانند چون معتقد به نبوّت تو نيستند و باين اداء شهادت ميخواهند بگويند ما معتقد به نبوّت توايم چون شهادت بامرى بايد

جانبداری می‌کنند؟). اگر راست می‌گویند، شرکاء (و رؤساء) خود را بیاورند (تا شهادت بر ضمانت خود را بدهند و بگویند که از مشرکان در محضر یزدان دفاع و حمایت خواهند

گذشت. 3. فضاى سكوت و خفقان را شكست. 4. صبور بود و زير شكنجه جان داد و به شهادت رسيد، ولى از راه و مكتبش دست بر نداشت. 5. حامى رهبر معصوم زمان خود، حضرت

شود. و آنگاه كه كوهها از ريشه كنده شود. و آنگاه كه براى رسولان (براى اداى شهادت) وقت تعيين شود. براى چه روزى، اجل تعيين شده؟ براى روز داورى. و تو چه دانى

اعمال را بجا آورده باشند پس ملائكه شهادت ميدهند كه آنها بجا آورده‌اند و آنها ميگويند پروردگارا ملائكه تو براى تو شهادت ميدهند و قسم ميخورند كه ما اين كارها

سوزاندند. (فتنوا المؤمنین و المؤمنت) ۸ - پایدارى برخى از زنان مؤمن تا نیل به شهادت، در عهد اصحاب اخدود (فتنوا المؤمنین و المؤمنت) ۹ - گناه شکنجه دادن و سوزاندن

آيه شريفه پاسخ به سخن بعضى از مفسرين كه گفته اند مراد از شهادت دادن خدا، شهادت قولىنيست شهادت خداوند دعواى مشركين را باطل مى كند نتيجه معناى آيه : نفى

اعمال را بجا آورده باشند پس ملائكه شهادت ميدهند كه آنها بجا آورده‌اند و آنها ميگويند پروردگارا ملائكه تو براى تو شهادت ميدهند و قسم ميخورند كه ما اين كارها

«مِلَّةَاَبيكُمْ» و رسول خدا شاهد بر آنهاو آن‏ها شاهد بر مردم اند و اين شهادت نتيجه اجتباء است «لِيَكُونَ الرَّسولُ شَهيداً عَلَيْكُمْ وَ تَكُونُوا شُهُداءَ

مائده بخوريم تا دلهايمان آرام گيرد و بدانيم كه تو به ما راست گفته‌اى و بر آن شهادت دهيم. گفتند می‌خواهیم از آن بخوریم و دلهایمان آرام گیرد و بدانیم که به ما

اعمال را بجا آورده باشند پس ملائكه شهادت ميدهند كه آنها بجا آورده‌اند و آنها ميگويند پروردگارا ملائكه تو براى تو شهادت ميدهند و قسم ميخورند كه ما اين كارها

پيغمبر اوئى ولى شهادت ميدهد كه آنها دروغگويانند چون معتقد به نبوّت تو نيستند و باين اداء شهادت ميخواهند بگويند ما معتقد به نبوّت توايم چون شهادت بامرى بايد

مريم‌ (۳۴ بار) دختر عمران، مادر عيسى «عليه السلام»، زنی كه قران به پاكى او شهادت داده است، نامش سى وچهار بار در كلام الله مجيد مذكورمى‏باشد. قمستى از آنچه

خاصّه به كتب اهل سنّت از تورات راه يافته است ولى در «اسمعيل» گفتيم كه به شهادت قرآن هنگام قربانى اسمعيل هنوز اسحق به دنيا نيامده بود و مژده اسحق توسط ملائكه

تحمل و اداى شهادت بر میثاق گرفته شده از آنان (قالوا اقررنا قال فاشهدوا و انا معکم من الشاهدین) جمله «فاشهدوا ... » مى تواند هم دلالت بر تحمل شهادت کند و هم

اللَّهَ حَدِيثاً (42) يَوْمَئِذٍ يَوَدُّ الَّذِينَ كَفَرُوا: در آن روز وقوع شهادت، دوست دارند آنانكه كافر «1» مدرك ياد شده. تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 445 شدند

شود. و آنگاه كه كوهها از ريشه كنده شود. و آنگاه كه براى رسولان (براى اداى شهادت) وقت تعيين شود. براى چه روزى، اجل تعيين شده؟ براى روز داورى. و تو چه دانى

شود. و آنگاه كه كوهها از ريشه كنده شود. و آنگاه كه براى رسولان (براى اداى شهادت) وقت تعيين شود. براى چه روزى، اجل تعيين شده؟ براى روز داورى. و تو چه دانى

رسول خدا (ص ) است معناى شاهد در: ((و يتلوه شاهد منه )) و اثر شهادت در اعتماد به مورد شهادت و ايمان بهآن اشاره به انطباق ((شاهد منه )) در آيه شريفه با امير

مصاديق وكيل است. * [قصص:28]. وكيل در آيه در جاى شاهد است ولى چون شاهد فقط شهادت مى‏دهد اما وكيل داراى تصرف و تدبير و تام الاختيار است لذا در جاى شاهد آمده

مصاديق وكيل است. * [قصص:28]. وكيل در آيه در جاى شاهد است ولى چون شاهد فقط شهادت مى‏دهد اما وكيل داراى تصرف و تدبير و تام الاختيار است لذا در جاى شاهد آمده

خداوند آنها را گواهان بر مردم قرار داده تا شهادت دهد محمد (ص) بر ما و ما شهادت دهيم بر شيعيان خودمان و شيعيان ما شهادت دهند بر مردم فيض ره فرموده مراد از شيعه

آيه شريفه پاسخ به سخن بعضى از مفسرين كه گفته اند مراد از شهادت دادن خدا، شهادت قولىنيست شهادت خداوند دعواى مشركين را باطل مى كند نتيجه معناى آيه : نفى

مائده به علت يكى از سه وجه است كه از الميزان نقل گرديد. ناگفته نماند: به شهادت روايات فريقين اين آيه در غدير خم نازل گرديد پس از آنكه رسول خدا «صلى اللَّه

مصاديق وكيل است. * [قصص:28]. وكيل در آيه در جاى شاهد است ولى چون شاهد فقط شهادت مى‏دهد اما وكيل داراى تصرف و تدبير و تام الاختيار است لذا در جاى شاهد آمده

تصديق رسالت آمده، شهادت الهى بر رسالت است. و اما اگر شهادت را به معناى شهادت تحمّل بگيريم، به كلى معناى آيه را فاسد نموده ايم. چون شهادت تحمل به معناى ديدن

مراد از ((شهداء على الناس )) ((شهادت )) در آيه ، از حقائق قرآنى است و در موارد متعددى از قرآن ذكر شده معناى صحيح ((شهادت )) در آيات قرآنى ،تحمل (ديدن )

رسول خدا (ص ) است معناى شاهد در: ((و يتلوه شاهد منه )) و اثر شهادت در اعتماد به مورد شهادت و ايمان بهآن اشاره به انطباق ((شاهد منه )) در آيه شريفه با امير

مرا و شهادت دهيد نزد خدا يا پيمبران او و بعضى گفته‌اند كه چون قوم اراده كشتن او را نمودند روى به پيمبران نمود و اين سخن را كه متضمّن اداء شهادت و استشهاد

مى‏شود: آن را شرط خواند و ضلال را به معنى انحراف دانست يعنى: اگر يكى ار اداى شهادت منحرف گرديد و فريفته شد ديگرى او را متذكر گرداند و از خدا بترساند اين براى

مى‏شود: آن را شرط خواند و ضلال را به معنى انحراف دانست يعنى: اگر يكى ار اداى شهادت منحرف گرديد و فريفته شد ديگرى او را متذكر گرداند و از خدا بترساند اين براى

يتيم، فرار از جنگ، خوردن ربا، سحر، زنا، سوگند دروغ، خيانت، منع زكوة، شهادت زور، كتمان شهادت، شرابخوارى، ترك صلوة، نقض عهد، قطع رحم، اينها مجموعاً بيست گناه‏اند

آيه شريفه پاسخ به سخن بعضى از مفسرين كه گفته اند مراد از شهادت دادن خدا، شهادت قولىنيست شهادت خداوند دعواى مشركين را باطل مى كند نتيجه معناى آيه : نفى

آيه شريفه پاسخ به سخن بعضى از مفسرين كه گفته اند مراد از شهادت دادن خدا، شهادت قولىنيست شهادت خداوند دعواى مشركين را باطل مى كند نتيجه معناى آيه : نفى

سازد و مؤمنان شناخته شوند و خداوند از میان شما قربانیانی برگیرد و افتخار شهادت نصیبشان گرداند. و خداوند ستمکاران را دوست نمی‌دارد. اگر به شما جراحتی در

رسول خدا (ص ) است معناى شاهد در: ((و يتلوه شاهد منه )) و اثر شهادت در اعتماد به مورد شهادت و ايمان بهآن اشاره به انطباق ((شاهد منه )) در آيه شريفه با امير

گناهانشان اداء شهادت نموده بودند بآنها ميگويند شما كه اعضاء بدن مائيد و در معصيت فرمان بردارى از ما مينموديد چه شد كه حال بر ما اداء شهادت نموديد آنها جواب

زنی که از شما زنا می‌کنند (و متزوّج نمی‌باشند) آنان را بیازارید (و بعد از شهادت چهار نفر مرد عادل، توبیخشان نمائید). ولی اگر توبه کردند (و از کرده‌ی خود

را به معنى پيابران گرفته و گفته‏اند: يعنى وقت پيامبران تعيين شود تا براى شهادت بر امّت خود حاضر شوند ولى ملاحظه آيات قبل و بعد نشان مى‏دهد كه اين معنى درست

لِلَّذينَ» توبه را در صدر آيه و همچنين در «وَلَيْسَتِ التّوبَةُ للَّذينَ...»به شهادت قيد «وَ هُمْ كَفّارٌ» توبه خدا گرفته است نه توبه عبد يعنى رجوع خدا براى كسانى

مسبّب باسم سبب است آثِم يعنى: گناهكار بضرر افتاده. [بقره:283] هر كه كتمان شهادت كند قلبش گناهكار است اَثيم صيغه مبالغه است [جاثية:7]. تأثيم نسبت دادن گناه

مالك نيستند آنان كه ميخوانند غير از خدا شفاعت را مگر جلد 4 صفحه 618 كسانيكه شهادت دهند بحق با آنكه ايشان ميدانند و اگر بپرسى از آنان چه كس آفريدشان هر آينه

است، گرچه ميدانى براى عمل نباشد. مثلًا شهيد شدن يك مسأله است و آمادگى براى شهادت مسأله‌اى ديگر. «1». تفسير مراغى. «2». تفسير مجمع‌البيان. «3». تفسير نورالثقلين

کوه و زمین هموار و کلوخی برای او شهادت می‌دهد که او از نمازگزاران است، و منادی صدا می‌زند در باره بنده من راست گفتید، شهادت شما را به سود یا زیان او می‌پذیرم

راستى گفتار من، زيرا مرا تصديق مى‌كند بر اظهار معجزات در دست من. يا در قرآن شهادت داده بر نبوت من كه محمد رسول اللّه است، يا شاهد است به تبليغ من شما را به

گفته اند هر موجودى به امر و حكم خدا محدود به حد و مقدارى است معناى غيبت و شهادت و اينكه خداوند عالم الغيب و الشهادة است معناى ((كبير)) و ((متعال )) بودن

خود اعتراف و به پاكى او شهادت دادم. علاوه بر اين لازمه اين تفسير اين است كه معناى اعتراف و شهادت باطل شود، چون اعتراف و شهادت وقتى دليل بر واقع مى گردد،

سبحانى منمائيد در تجاوز از حد، و مرتكب تصادق شويد در شهادت، و مجتنب گرديد از تكاذب. يا خدا كافى است در شهادت ايتام، به دفع اوليا، اموال را به آنها. نزد بعضى

نموده و در مجمع نسبت بامام صادق عليه السّلام داده و ظاهرا مراد تعيين وقت شهادت ايشان بر امّتهاشان بسعادت و شقاوت است و اقتت در اصل وقتت بوده و او براى ثقالت

گرفت. پرسيد: آيا شهادت ناحق زياد است؟ گفت: بلى، باز بزرگ شد تا تمامى قفس را پر نمود. ذو القرنين وحشت نموده، مرغ گفت: نترس، جواب ده. آيا شهادت توحيد ترك شده؟

افراد طبيعى مسلك چنين اوهام و خرافاتى را درست كرده اند مراد از حيات بعد از شهادت ، حيات حقيقى (در عالم برزخ ) است خطاب به مؤ منين به جهت رفع اضطراب از دلهاى

كودك كه در گهواره است بپرس كه او شهادت ميدهد ببرائت من و عزيز پرسيد و كودك را خداوند بزبان آورد و او جلد 3 صفحه 137 شهادت بر نفع يوسف عليه السّلام داد و

عامل دیگر) قدرت از شما سلب گردد. (فرزندانش پیمانش را پذیرفتند و خدای را به شهادت طلبیدند.) هنگامی که با پدر پیمان بستند، گفت: خداوند آگاه و مطّلع بر آن چیزی

باشد معفو است و در موقع حكومت يا حكميّت يا شهادت هم بايد عدالت را از دست نداد و حكم بحق و عدل نمود و در اداء شهادت طرفين را بيك چشم نگاه كرد و مزيّتى در اظهار

مالك نيستند آنان كه ميخوانند غير از خدا شفاعت را مگر جلد 4 صفحه 618 كسانيكه شهادت دهند بحق با آنكه ايشان ميدانند و اگر بپرسى از آنان چه كس آفريدشان هر آينه

نافرمانى كرد و ما او را به كيفرى وخيم گرفتيم. «وبيل» به معناى وخيم و سنگين است. شهادت و گواهى، به معناى آن است كه انسان با حواس خود چيزى را بشنود و يا ببيند، و

عرض ميكرد اى برادرزاده من بصير ترم بنفس خود و چون وفات نمود برادرش عباس شهادت داد نزد پيغمبر صلى اللّه عليه و اله كه گويا شد بآن كلمه در وقت مرگ و بنابراين

اللّه عليه و آله و سلّم را در مكّه ده سال و كسى از دنيا نرفت در آنمدت كه شهادت بتوحيد و رسالت دهد مگر آنكه داخل فرمود او را در بهشت براى اقرار و ايمانش

با هم شبیخون زنیم و شبانه صالح را به قتل برسانیم، آن گاه به وارث او همه شهادت خواهیم داد که ما در مکان ارتکاب قتل (او و) اهلش حاضر نبودیم و البته ما راستگوییم

رسول خدا (ص ) است معناى شاهد در: ((و يتلوه شاهد منه )) و اثر شهادت در اعتماد به مورد شهادت و ايمان بهآن اشاره به انطباق ((شاهد منه )) در آيه شريفه با امير

بده تا تمام گناهان تو را به گردن بگیرم. عثمان ناقه اى به وى داد و او را به شهادت گرفت و از آن پس انفاق کردن را قطع نمود و به کسى چیزى نمى بخشید سپس این آیه

مواظب بر طاعت و محترز از معصيت باشند براى آنكه ميدانند دو ملك ملازم آنانند و شهادت ميدهند نزد خدا بر نفع يا ضرر آنها و چه بسيار كه اراده گناه ميكنند و چون بياد

مراد از ((شهداء على الناس )) ((شهادت )) در آيه ، از حقائق قرآنى است و در موارد متعددى از قرآن ذكر شده معناى صحيح ((شهادت )) در آيات قرآنى ،تحمل (ديدن )

جمله‌ «عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ» فرمود: غيب آن است كه واقع نشده و شهادت چيزى است كه محقّق گشته باشد. «1» 1- علم خداوند به همه چيز، رمز بى‌نيازى او

جمله‌ «عالِمِ الْغَيْبِ وَ الشَّهادَةِ» فرمود: غيب آن است كه واقع نشده و شهادت چيزى است كه محقّق گشته باشد. «1» 1- علم خداوند به همه چيز، رمز بى‌نيازى او

كفار خواهند داشت تفصيلى در مورد شهادت (گواهى دادن )، شهيد و شهداء برسى و بيان وجه جمع بين مفاد آيات مختلف در مورد شهادت معناى اينكه قرآن بيان كننده هر چيزى

بنويسيد، زيرا رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) فرموده بود شهادت ابى خزيمه به جاى دو شهادت پذيرفته مى شود، لذا زيد آن را هم نوشت. عمر آيه رجم را آورد قبول

سلّم چهار خصلت است هر كه دارا باشد در نور اعظم الهى باشد: 1- شهادت به يگانگى خدا و شهادت به اينكه من رسول خدايم باشم. 2- هر كه برسد او را مصيبتى گويد:

زكريا و يحيى در انجيل بخش ديگرى از زندگى يحيى (ع ) و قضيه غسل تعميد حكايت شهادت يحيى (ع ) در قسمت ديگرى از انجيل تفسیر آیات وَ إِنِّي خِفْتُ الْمَوالِيَ

زكريا و يحيى در انجيل بخش ديگرى از زندگى يحيى (ع ) و قضيه غسل تعميد حكايت شهادت يحيى (ع ) در قسمت ديگرى از انجيل تفسیر آیات يَرِثُنِي وَ يَرِثُ مِنْ آلِ

مواظب بر طاعت و محترز از معصيت باشند براى آنكه ميدانند دو ملك ملازم آنانند و شهادت ميدهند نزد خدا بر نفع يا ضرر آنها و چه بسيار كه اراده گناه ميكنند و چون بياد

مواظب بر طاعت و محترز از معصيت باشند براى آنكه ميدانند دو ملك ملازم آنانند و شهادت ميدهند نزد خدا بر نفع يا ضرر آنها و چه بسيار كه اراده گناه ميكنند و چون بياد

در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه غيب چيزى است كه نبوده و شهادت چيزى است كه بوده و بعضى عالم را بكسر خوانده‌اند و بنابراين صفت اللّه است

است. «وَ الَّذِينَ هاجَرُوا» 2- مرگ افراد مهاجر همسنگ شهادت است. «قُتِلُوا أَوْ ماتُوا» (مرگ يا شهادت مهم نيست، مهم در راه خدا بودن است) 3- در راه خدا ناكامى

كفار خواهند داشت تفصيلى در مورد شهادت (گواهى دادن )، شهيد و شهداء برسى و بيان وجه جمع بين مفاد آيات مختلف در مورد شهادت معناى اينكه قرآن بيان كننده هر چيزى

بده تا تمام گناهان تو را به گردن بگیرم. عثمان ناقه اى به وى داد و او را به شهادت گرفت و از آن پس انفاق کردن را قطع نمود و به کسى چیزى نمى بخشید سپس این آیه

مواظب بر طاعت و محترز از معصيت باشند براى آنكه ميدانند دو ملك ملازم آنانند و شهادت ميدهند نزد خدا بر نفع يا ضرر آنها و چه بسيار كه اراده گناه ميكنند و چون بياد

نافرمانى كرد و ما او را به كيفرى وخيم گرفتيم. «وبيل» به معناى وخيم و سنگين است. شهادت و گواهى، به معناى آن است كه انسان با حواس خود چيزى را بشنود و يا ببيند، و

كفار خواهند داشت تفصيلى در مورد شهادت (گواهى دادن )، شهيد و شهداء برسى و بيان وجه جمع بين مفاد آيات مختلف در مورد شهادت معناى اينكه قرآن بيان كننده هر چيزى

   63     ختمت عليك بان لا تعلم، يعنى: شهادت دادم به اينكه تو نمى‌دانى. پس معنى آيه چنين شود كه حق تعالى شهادت داد بر اينكه قلوب كفار تفكر نكند در امر

نماز خواندند و در مصاحبه با آن حضرت گفتند: ما را بچه مى‏خوانى؟ فرمود: به شهادت اَلّا اِلهَ اِلّا اللّهَ وَ اَنّى رَسُولُ اللّه و اين كه عيسى بنده و مخلوق

مرا و شهادت دهيد نزد خدا يا پيمبران او و بعضى گفته‌اند كه چون قوم اراده كشتن او را نمودند روى به پيمبران نمود و اين سخن را كه متضمّن اداء شهادت و استشهاد

مواظب بر طاعت و محترز از معصيت باشند براى آنكه ميدانند دو ملك ملازم آنانند و شهادت ميدهند نزد خدا بر نفع يا ضرر آنها و چه بسيار كه اراده گناه ميكنند و چون بياد

مالك نيستند آنان كه ميخوانند غير از خدا شفاعت را مگر جلد 4 صفحه 618 كسانيكه شهادت دهند بحق با آنكه ايشان ميدانند و اگر بپرسى از آنان چه كس آفريدشان هر آينه

رسول خدا (ص ) است معناى شاهد در: ((و يتلوه شاهد منه )) و اثر شهادت در اعتماد به مورد شهادت و ايمان بهآن اشاره به انطباق ((شاهد منه )) در آيه شريفه با امير

رسول خدا (ص ) است معناى شاهد در: ((و يتلوه شاهد منه )) و اثر شهادت در اعتماد به مورد شهادت و ايمان بهآن اشاره به انطباق ((شاهد منه )) در آيه شريفه با امير

خدمت حضرت صادق عليه السّلام عرض كرد: يابن رسول اللّه دعا فرما تا خداى تعالى شهادت روزى‌ام فرمايد. فرمود: «ان المؤمن شهيد» بعد از آن اين آيه تلاوت نموده. «1»

براى واقعه احد و غمگين نشويد براى كشتگان در آنروز زيرا كه آنها بدرجه رفيعه شهادت نائل شدند و در دنيا بمردى و مردانگى معرفى گشتند و نام نيك در صفحات تاريخ

مواظب بر طاعت و محترز از معصيت باشند براى آنكه ميدانند دو ملك ملازم آنانند و شهادت ميدهند نزد خدا بر نفع يا ضرر آنها و چه بسيار كه اراده گناه ميكنند و چون بياد

آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ» «6»* در اذان، شهادت به رسالت او را در كنار شهادت به وحدانيّت خودش قرار داده است. «اشهد أن لا اله الا الله و

كلمه‌ى‌ «مَشْهَدِ» يا به معناى محلّ حضور مردم است و يا محل گواهى و اداى شهادت. «1». مشابه اين آيه، در سوره‌ى آل‌عمران آيه‌ى 51 و سوره‌ى زخرف آيه‌ى 64 نيز

رسول خدا (ص ) است معناى شاهد در: ((و يتلوه شاهد منه )) و اثر شهادت در اعتماد به مورد شهادت و ايمان بهآن اشاره به انطباق ((شاهد منه )) در آيه شريفه با امير

دلها اطمينان و آرامش پيدا مى‌كنند. انسان مطمئن، از مرگ نمى‌هراسد، مشتاق شهادت است، به زرق و برق‌ها و جلوه‌هاى دنيا بى‌اعتنا است و به مقدّرات الهى همواره

دلها اطمينان و آرامش پيدا مى‌كنند. انسان مطمئن، از مرگ نمى‌هراسد، مشتاق شهادت است، به زرق و برق‌ها و جلوه‌هاى دنيا بى‌اعتنا است و به مقدّرات الهى همواره

دلها اطمينان و آرامش پيدا مى‌كنند. انسان مطمئن، از مرگ نمى‌هراسد، مشتاق شهادت است، به زرق و برق‌ها و جلوه‌هاى دنيا بى‌اعتنا است و به مقدّرات الهى همواره

است و علم و جهل جز او را بها و اعتبارى نيست حقيقت شهادت را فقط خدا دارا است و اوست كه بر هر چيز شهادت عامه و مطلقه دارد ((وانتعلى كل شى ء شهيد)) نكاتى چند

فَبَشِّرْهُمْ بِعَذابٍ أَلِيمٍ». «6» 15- شهادت دروغ كه فرمود «وَ الَّذِينَ لا يَشْهَدُونَ الزُّورَ». «7» 16- كتمان شهادت كه فرمود: «وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ

گناهانشان اداء شهادت نموده بودند بآنها ميگويند شما كه اعضاء بدن مائيد و در معصيت فرمان بردارى از ما مينموديد چه شد كه حال بر ما اداء شهادت نموديد آنها جواب

‌در‌ باب‌ شهادت‌ ميگويند شهادت‌ علمي‌ كافي‌ نيست‌ بلكه‌ بايد حسي‌ ‌باشد‌ مثلا ‌در‌ شهادت‌ بزنا گفتند رؤيت‌ كند «كالميل‌ ‌في‌ المكحله‌» ‌در‌ شهادت‌ ‌به‌ هلال‌

‌در‌ باب‌ شهادت‌ ميگويند شهادت‌ علمي‌ كافي‌ نيست‌ بلكه‌ بايد حسي‌ ‌باشد‌ مثلا ‌در‌ شهادت‌ بزنا گفتند رؤيت‌ كند «كالميل‌ ‌في‌ المكحله‌» ‌در‌ شهادت‌ ‌به‌ هلال‌

بيكى گفت شهادت ميدهى كه محمد پيغمبر خدا است گفت بلى گفت شهادت ميدهى كه من پيغمبرم گفت بلى او را رها كرد و از ديگرى همان سؤال را نمود و شهادت بر نبوت پيغمبر

هيچ انكارى در آنچه كرده‌ايد به جهت‌ جلد 11 - صفحه 442 ثبت در صحيفه اعمال و شهادت اعضاء و جوارح بر آن. وَ ما كانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِياءَ يَنْصُرُونَهُمْ مِنْ

خدایا من با تو در دنیا این را عهد مى کنم که شهادت مى دهم معبودى جز تو نیست تو یگانه اى و شریکى براى تو نیست و شهادت مى دهم که محمد(ص) بنده و رسول تو است و این

پسران خود را ميشناسند بدون شك و شبهه از آنها كه منصف و عالمند سؤال كنيد شهادت ميدهند جلد 2 صفحه 307 برسالت او و پس از بيان تمام طرق اثبات فرموده اصل مطلب

او را بياوريد در حضور مردم استنطاق كنيد تا اقرارى كه ميكند مردم بشنوند و شهادت بدهند و حجّت بر تقصير او تمام شود يا مشاهده نمايند عقوبتى را كه ما بر او

و گوشت و خون و عروق و اعصاب و استخوانهايش شهادت ميدهند براى او در روز قيامت و خدا ميفرمايد قبول نمودم شهادت شما را براى بنده خود و مؤثر كردم آنرا براى

و گوشت و خون و عروق و اعصاب و استخوانهايش شهادت ميدهند براى او در روز قيامت و خدا ميفرمايد قبول نمودم شهادت شما را براى بنده خود و مؤثر كردم آنرا براى

و گوشت و خون و عروق و اعصاب و استخوانهايش شهادت ميدهند براى او در روز قيامت و خدا ميفرمايد قبول نمودم شهادت شما را براى بنده خود و مؤثر كردم آنرا براى

كفار خواهند داشت تفصيلى در مورد شهادت (گواهى دادن )، شهيد و شهداء برسى و بيان وجه جمع بين مفاد آيات مختلف در مورد شهادت معناى اينكه قرآن بيان كننده هر چيزى

را منقاد شوند و به آن به بهشت درآييد و از جهنم نجات يابيد؛ و آن اينست كه شهادت دهيد نيست خدائى قابل پرستش و ستايش الّا ذات يگانه اللّه، و من رسول او هستم،

برترى‌جويىِ بزرگى خواهيد كرد. ممكن است دو نوبت فساد بنى‌اسرائيل؛ يك بار به خاطر شهادت شعيا و مخالفت ارميا و «1». گوشه‌اى از دعاها و شكرهاى آن حضرت در تفسير مجمع

آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ» «6»* در اذان، شهادت به رسالت او را در كنار شهادت به وحدانيّت خودش قرار داده است. «اشهد أن لا اله الا الله و

تفحص را تا برائت او از جميع تهمتها حاصل آيد. 3- تحقيق برائت او از تهمت به شهادت خصم به طهارت و نزاهت. 4- در مدت دو سال در محبس نهايت جديت را در طاعات و عبادات

عجیبش باعث گرایش عده زیادی به او می‌شد و چهره «نبوت» او با چهره «مظلومیت و شهادت» آمیخته شده، جاذبه بیشتری به خود می‌گرفت، نخست به این فکر ج2، ص78 افتادند

گواه گرفت. اين تأويل را عقل باطل و محال مى‏داند ظاهر قرآن نيز بر خلاف آن شهادت مى‏دهد زيراخدا فرمود «مِنْ بَنى آدَمَ» نه فرمود از آدم و فرمود «مِنْ ظُهُورِ

آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ» «6»* در اذان، شهادت به رسالت او را در كنار شهادت به وحدانيّت خودش قرار داده است. «اشهد أن لا اله الا الله و

زمان و مكان در مناطقى حاضر مى‌شدند، مثلًا: امام جواد عليه السلام، در لحظه‌ى شهادت پدرش از مدينه به طوس رفت. امام كاظم عليه السلام، از زندان بغداد بيرون آمد

خداوند فرموده و همانا او بر حال خود اطلاع دارد و بآثار آن در وجودش بر صفت خود شهادت ميدهد و بعضى گفته‌اند مراد آنست كه خداوند بر آن صفت گواه است و همانا او جلد

السلام مروى است كه فرمود: عرض شد به حضرت امير المؤمنين عليه السلام كسى كه شهادت دهد به وحدانيت الهى و رسالت حضرت رسالت پناهى، مؤمن باشد؟ فرمود: پس كجاست

بهشت. يا روح معانقه ابكار و ريحان در بهشت مرافقت ابرار. يا روح جان دادن بر شهادت و ريحان‌دار سعادت. وَ جَنَّةُ نَعِيمٍ‌: و ديگر او راست بوستان پر نعمت. فَأَمَّا

داده يا با يكديگر مساوى قرار ميدهد در آخرت اگر چنين شركائى دارند بياورند شهادت بدهند بر اين ادّعا اگر راست ميگويند و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه آيا شركائى

سوگند به آنچه طيران نمايد از اوج ايجاد به حضيض مواد، يا از عالم غيب به عالم شهادت. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌ وَ الطُّورِ «1» وَ كِتابٍ مَسْطُورٍ

جاى ايشان رها نموديم. لِنَنْظُرَ كَيْفَ تَعْمَلُونَ‌: تا ببينيم در صورت شهادت بعد از آنكه دانسته‌ايم به غيب كه شما چگونه عمل خواهيد نمود از خير و شر، تا

142 (طبع مصر، سنه 1308 هجرى) جلد 6 - صفحه 236 2- آنكه زنان از مرتبه اولى شهادت دادند به طهارت و نزاهت يوسفى: «قلن حاش للّه ما هذا بشرا ان هذا الّا ملك كريم»

خداوند باو توفيق صبر و ثبات عنايت خواهد فرمود و نبايد محزون و غمناك باشد از شهادت شهداء چون آنها فائز شدند بدار كرامت الهى و مقاميكه‌ جلد 3 صفحه 330 فوق آن

آن چاه عميقى حفر كردند و پيامبر خدا را در آن افكندند و او را اين گونه به شهادت رساندند. «1» و در نهج‌البلاغه مى‌فرمايد: «أين اصحاب مدائن الرس الذين قتلوا

دورند از صواب، زيرا انبياى الهى و كتب آسمانى اخبار به آن داده و عقول سليمه شهادت بر تحقق آن، و از قدر سبحانى مستبعد نخواهد بود زنده نمودن بندگان براى جزاى

اين آيه فرمودند: «زمانى كه قائم عليه السلام قيام كند، تمام سرزمين‌ها بانگ شهادت «لااله الّا اللّه و محمّد رسول‌اللّه» سر خواهند داد». «1» پيامبر صلى الله

الْمُتَعَالِ»: «غيب» و «شهادت» - به طورى كه مكرر شنيديد - دو معنى از معانى نسبى هستند. يعنى يك شئ واحد، ممكن است نسبت به چيزى غيب و نسبت به چيزى شهادت باشد. و اين،

آورى ؟ اگر راست مى گويى و اگر پيغمبرى ، ملائكه را بياور تا بر صدق دعوتت شهادت دهند و تو را در انذارت كمك كنند. و بنا بر اين ، آيه مورد بحث قريب المعنى

او را بياوريد در حضور مردم استنطاق كنيد تا اقرارى كه ميكند مردم بشنوند و شهادت بدهند و حجّت بر تقصير او تمام شود يا مشاهده نمايند عقوبتى را كه ما بر او

خصم بر فعل آن، از دو قصدى كه بعد از ظن غالب شود، به جهت امارات ظاهر. چون شهادت شهود و غيرها، مستلزم اثم نيست. وَ لا تُجادِلْ عَنِ الَّذِينَ يَخْتانُونَ

الشَّافِعِينَ‌ «4» و اين همان حديث معروف امام صادق عليه السلام است كه در آستانه شهادت فرمودند كه بستگانم را حاضر كنيد و خطاب به آنان فرمودند: «لا ينال شفاعتنا

«عالم الغیب و الشهادة» روایت شده که گفت: غیب چیزى است که هنوز واقع نشده و شهادت، چیزى است که محقق گشته است». آفرینش: تدبیر آفرینش ۲; خالق آفرینش ۲; منشأ

باو خبر داده شود چون خودش بهتر از حال و كار خودش خبر دارد و اعضاء و جوارحش شهادت ميدهند يا خودش ديده بينا است براى خودش اگر بصيرة صفت عين باشد كه حذف شده

«لِيُمَحِّصَ اللَّهُ» 2- براى اهل ايمان، شكست يا پيروزى سعادت است. زيرا يا شهادت، يا تجربه، يا غلبه بر دشمن را به دست مى‌آورد. «لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ

ضامن خواهد بود. ابوجهل و دیگران گفتند: آن دو کلمه کدام است؟ پیامبر فرمود: شهادت به لا اله الّا اللّه و به نبوت من، ابوجهل گفت: آیا تمام خدایان ما را به یک

است ايشان را خلق فرموده تا به حسن اختيار آن را دريابند. بلكه دلالت عقل و شهادت لفظ، مؤيد اين معنى است: اما دلالت عقل: بجهت آنكه برهان عقلى حاكم است كه شايسته

است و علم و جهل جز او را بها و اعتبارى نيست حقيقت شهادت را فقط خدا دارا است و اوست كه بر هر چيز شهادت عامه و مطلقه دارد ((وانتعلى كل شى ء شهيد)) نكاتى چند

فَاكْتُبْنا مَعَ الشَّاهِدِينَ‌: پس بنويس ما را از جمله شاهدانى كه اداى شهادت كرده‌اند به حقيت قرآن و نبوت حضرت محمّد صلى اللّه عليه و آله، يعنى ما را

او را بياوريد در حضور مردم استنطاق كنيد تا اقرارى كه ميكند مردم بشنوند و شهادت بدهند و حجّت بر تقصير او تمام شود يا مشاهده نمايند عقوبتى را كه ما بر او

می‌کرده‌اند گواهی می‌دهند. و به پوست‌ها [:بدن‌ها]شان گفتند: «چرا بر ضدّ ما شهادت دادید؟» (در پاسخ‌) گفتند: «همان خدایی که هر چیزی را به زبان در آورده، ما

الشَّافِعِينَ‌ «4» و اين همان حديث معروف امام صادق عليه السلام است كه در آستانه شهادت فرمودند كه بستگانم را حاضر كنيد و خطاب به آنان فرمودند: «لا ينال شفاعتنا

مشاهده كردند در مكّه معظمه و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم از آنها شهادت گرفت و سجده شكر فرمود و ماه را بصورت اول عودت داد. و فرداى آنشب از مسافرين

بعضى دیگر را با شمشیر به خاطر كفر گردن بزنید. مردم گفتند: یا رسول الله ما شهادت به یكتائى خداوند و به رسالت و نبوت تو مى‌دهیم، بعضى دیگر از آن‌ها گفتند:

در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه غيب چيزى است كه نبوده و شهادت چيزى است كه بوده و بعضى عالم را بكسر خوانده‌اند و بنابراين صفت اللّه است

او را بياوريد در حضور مردم استنطاق كنيد تا اقرارى كه ميكند مردم بشنوند و شهادت بدهند و حجّت بر تقصير او تمام شود يا مشاهده نمايند عقوبتى را كه ما بر او

ساحت او را آشكار فرمايد و چون پادشاه آنها را احضار و استيضاح فرمود همگى شهادت بر برائت ساحت حضرت يوسف عليه السّلام دادند و جمله حاش للّه را كه كلمه تنزيه

گفت: در شب ميان درخت مخفى، و صبح كه حاكم شهادت طلبد او گويد زر را آن بيچاره برده. حاكم با جماعتى بپاى درخت و شهادت طلب نمود كه به آن خدائى كه تو را خلق نموده

و گوشت و خون و عروق و اعصاب و استخوانهايش شهادت ميدهند براى او در روز قيامت و خدا ميفرمايد قبول نمودم شهادت شما را براى بنده خود و مؤثر كردم آنرا براى

فرزندان يعقوب سواى يوسف و برادر تنى اش مى باشد كه عده شان ده نفر بوده ، و به شهادت جمله «و نحن عصبه » مردانى نيرومند بوده اند كه رتق و فتق امور خاندان يعقوب

امانات و تعهّداتشان پايبندند. نسبت به حقوق مردم قيام مى‌كنند و اگر براى شهادت و گواهى دعوت شوند ردّ نمى‌كنند. در ارضاى غريزه جنسى، به دنبال راه حلال و

امانات و تعهّداتشان پايبندند. نسبت به حقوق مردم قيام مى‌كنند و اگر براى شهادت و گواهى دعوت شوند ردّ نمى‌كنند. در ارضاى غريزه جنسى، به دنبال راه حلال و

بار هم از جبهه و جنگ فرار نكرد». «2» و آن حضرت فرمودند: «پسنديده‌ترين مرگ، شهادت است، سوگند به آن كسى كه جان فرزند ابى‌طالب به‌دست اوست، براى من كشته شدن

لَوْ ما تَأْتِينا بِالْمَلائِكَةِ: چرا نمى‌آورى ما را به ملائكه بر گواهى و شهادت به رسالت تو. إِنْ كُنْتَ مِنَ الصَّادِقِينَ‌: اگر هستى تو از راستگويان در

داده يا با يكديگر مساوى قرار ميدهد در آخرت اگر چنين شركائى دارند بياورند شهادت بدهند بر اين ادّعا اگر راست ميگويند و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه آيا شركائى

الشَّافِعِينَ‌ «4» و اين همان حديث معروف امام صادق عليه السلام است كه در آستانه شهادت فرمودند كه بستگانم را حاضر كنيد و خطاب به آنان فرمودند: «لا ينال شفاعتنا

الشَّافِعِينَ‌ «4» و اين همان حديث معروف امام صادق عليه السلام است كه در آستانه شهادت فرمودند كه بستگانم را حاضر كنيد و خطاب به آنان فرمودند: «لا ينال شفاعتنا

الشَّافِعِينَ‌ «4» و اين همان حديث معروف امام صادق عليه السلام است كه در آستانه شهادت فرمودند كه بستگانم را حاضر كنيد و خطاب به آنان فرمودند: «لا ينال شفاعتنا

الشَّافِعِينَ‌ «4» و اين همان حديث معروف امام صادق عليه السلام است كه در آستانه شهادت فرمودند كه بستگانم را حاضر كنيد و خطاب به آنان فرمودند: «لا ينال شفاعتنا

الشَّافِعِينَ‌ «4» و اين همان حديث معروف امام صادق عليه السلام است كه در آستانه شهادت فرمودند كه بستگانم را حاضر كنيد و خطاب به آنان فرمودند: «لا ينال شفاعتنا

ميانه سالى و باشد از شايستگان. تفسير حضرت عيسى (ع) در گهواره تكلم فرمود و شهادت داد بر بندگى خود و برائت ساحت مادرش از تهمت يهود و اينكه رسول خداوند و داراى

در معانى از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه غيب چيزى است كه نبوده و شهادت چيزى است كه بوده و بعضى عالم را بكسر خوانده‌اند و بنابراين صفت اللّه است

كفار خواهند داشت تفصيلى در مورد شهادت (گواهى دادن )، شهيد و شهداء برسى و بيان وجه جمع بين مفاد آيات مختلف در مورد شهادت معناى اينكه قرآن بيان كننده هر چيزى

افراد طبيعى مسلك چنين اوهام و خرافاتى را درست كرده اند مراد از حيات بعد از شهادت ، حيات حقيقى (در عالم برزخ ) است خطاب به مؤ منين به جهت رفع اضطراب از دلهاى

فرمود: ملازم باش بر آنچه هستى. پس جوان گفت: يا رسول اللّه دعا فرما كه خدا مرا شهادت نصيب فرمايد. حضرت دعا نمود، چيزى نگذشت كه در يكى از جنگها شهيد شد، بعد از

فهم ، فقه ، درايت ، فكر و راءى معانى كلمات زعم ، علم ، حفظ، حكمت ، خبرت و شهادت تشويق مردم به احسان و فضل نسبت به يكديگر در روابط بين خود درباره عقل و خردمندى

داده يا با يكديگر مساوى قرار ميدهد در آخرت اگر چنين شركائى دارند بياورند شهادت بدهند بر اين ادّعا اگر راست ميگويند و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه آيا شركائى

او را بياوريد در حضور مردم استنطاق كنيد تا اقرارى كه ميكند مردم بشنوند و شهادت بدهند و حجّت بر تقصير او تمام شود يا مشاهده نمايند عقوبتى را كه ما بر او

بعد از من بفتنه در آيند عرض كردم آيا در روز احد كه جمعى از مسلمانان شربت شهادت نوشيدند و نصيب من نشد و اين بر من گران آمد نفرمودى بشارت ميدهم تو را كه بعد

بعضى دیگر را با شمشیر به خاطر كفر گردن بزنید. مردم گفتند: یا رسول الله ما شهادت به یكتائى خداوند و به رسالت و نبوت تو مى‌دهیم، بعضى دیگر از آن‌ها گفتند:

مشهوره در وجود آن دو چون عيسى عليه السّلام بدون پدر بدنيا آمد و در مهد، شهادت ببرائت ساحت مادرش از تهمت يهود داد و اين واقعه امر فوق العاده و كرامتى بود

مشهوره در وجود آن دو چون عيسى عليه السّلام بدون پدر بدنيا آمد و در مهد، شهادت ببرائت ساحت مادرش از تهمت يهود داد و اين واقعه امر فوق العاده و كرامتى بود

السلام كه با او سخن گويند و جواب شنوند كه من نذر روزه صمت دارم، پس از او شهادت طلبيد بر پاكدامنى من. ايشان از اين معنى تعجب نمودند. قالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ‌:

خداوند فرموده و همانا او بر حال خود اطلاع دارد و بآثار آن در وجودش بر صفت خود شهادت ميدهد و بعضى گفته‌اند مراد آنست كه خداوند بر آن صفت گواه است و همانا او جلد

گفت: می‌فروشم. آن مرد یک درخت خرما را از صاحب باغ خرید و عده اى را نیز به شهادت گرفت سپس نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و گفت: یا رسول الله من آن یک

طينت و پاكيزه اخلاق و مطهر از گناهان و بديها، و صفت او در كتاب تو آنست كه شهادت دهنده است بر همه كتابهاى آسمانى و او است ترساننده از عقاب. در زمان او شدتها

از این سه چیز ثابت می‌شود: الف) اقرار به زنا. ب) آبستن شدن زن بی‌شوهر. ج) شهادت چهار نفر که گواهی دهند که بدون هیچ گونه شکّ و شبهه‌ای، زناکاران را در حال

كفار خواهند داشت تفصيلى در مورد شهادت (گواهى دادن )، شهيد و شهداء برسى و بيان وجه جمع بين مفاد آيات مختلف در مورد شهادت معناى اينكه قرآن بيان كننده هر چيزى

مراد از ((شهداء على الناس )) ((شهادت )) در آيه ، از حقائق قرآنى است و در موارد متعددى از قرآن ذكر شده معناى صحيح ((شهادت )) در آيات قرآنى ،تحمل (ديدن )

و معاد و علم مسلمانان است كه اميدوار باجر آخرتند و مؤيد بتأييد الهى و از شهادت نميترسند بعكس كفار كه فقط بهواى نفس جنگ ميكنند و از فهم اين معانى و كمك غيبى

در نتيجه تعصّب و عناد و ترك تفكّر و تدبر خودشان كه مستحق اين عقوبت شدند و شهادت ميدهد باين كورى و كرى باطنى حقيقى ناشى از سوء سريرت و خبث طينت آنها كه چون

قرینه «اثمک»، گناهانى است که بر اثر درگیرى آن دو به وجود مى آید. زیرا به شهادت مقام، مراد از گناه قابیل، همان برادرکشى و مقدمات آن است. بنابراین مقصود هابیل

عمليّات خودشان را در دنيا چون در نامه اعمالشان ثبت است و جوارحشان بر آنها شهادت ميدهند و پس از اين خداوند خطاب به پيغمبر خود فرموده ميفرمايد پس اگر آنها

نظر نمود به علمى كه خدا به او عطا فرموده بود و مطلع شد بر واقعه كربلا و شهادت حضرت حسين سيد الشهداء عليه السلام، پس گفت من بيمارم، يعنى زار و غمگين و بيمار

اللّه عليه و آله و سلّم را در مكّه ده سال و كسى از دنيا نرفت در آنمدت كه شهادت بتوحيد و رسالت دهد مگر آنكه داخل فرمود او را در بهشت براى اقرار و ايمانش

برابر آن مقاومت نمی‌کند، و اگر هم کشته شود به بزرگترین سعادت، یعنی سعادت شهادت رسیده است. تفسیر آیات ۱- اهل ایمان وظیفه دار پایدارى در نبرد با دشمنان دین

او را بياوريد در حضور مردم استنطاق كنيد تا اقرارى كه ميكند مردم بشنوند و شهادت بدهند و حجّت بر تقصير او تمام شود يا مشاهده نمايند عقوبتى را كه ما بر او

ملائكه حاضر نبودند كه ديده باشند خدا آنها را از جنس زن آفريده البتّه اين شهادت ناحقّ و نسبت ناروا در نامه اعمال آنها ثبت و ضبط خواهد شد و روز قيامت مسئول

آنها وجهى ندارد چون نبوت هر پيغمبرى بمعجزاتش ثابت شده است و بنظر حقير و شهادت آيات سابقه و لاحقه روى سخن با همان كفار مكه است كه حجّت بر آنها تمام شده

قمّى ره فرموده پيغمبر خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلّم شهادت ميدهد بر ائمه عليهم السلام و ايشان شهادت ميدهند بر مردم و شمه‌اى از اين بيان در سوره بقره و نساء

نموده‌اند و آنها كافر شدند براى تكذيبشان فرموده پيغمبر (ص) را كه اخبار از شهادت او فرمود بخدا قسم آنحضرت كشته شد و كسيكه بهتر از او بود مانند امير المؤمنين

3 صفحه 108 آنروز را خواهند ديد و مانند آن روزى نيست و تمام انبياء و رسل شهادت بوقوع آن داده و مى‌دهند چنانچه قمّى ره فرموده و عياشى ره از يكى از صادقين

مایه عزت و سر بلندی در دنیا و در پیشگاه خداست به جان بپذیرید، و حتی اگر شهادت در این راه به سراغ شما آید با آغوش باز از آن استقبال کنید. تفسیر آیات ۱ -

داده يا با يكديگر مساوى قرار ميدهد در آخرت اگر چنين شركائى دارند بياورند شهادت بدهند بر اين ادّعا اگر راست ميگويند و بعضى گفته‌اند مراد آنستكه آيا شركائى

او را بياوريد در حضور مردم استنطاق كنيد تا اقرارى كه ميكند مردم بشنوند و شهادت بدهند و حجّت بر تقصير او تمام شود يا مشاهده نمايند عقوبتى را كه ما بر او

۷۹ بیان شد که خدا، شاهد حقانیت رسالت پیامبر (ص) است و در این آیه چگونگى شهادت را این چنین توضیح مى دهد که خداوند قرآن را به صورت معجزه بر پیامبر (ص) فرستاد

بر نادانى اى اطلاق مى شود که برخاسته از رأى فاسد و عقیده باطل باشد. ۲ - شهادت خداوند بر گمراه نبودن پیامبر(ص) و مبرّا بودن آن حضرت از جهل و رأى فاسد (و

مشهوره در وجود آن دو چون عيسى عليه السّلام بدون پدر بدنيا آمد و در مهد، شهادت ببرائت ساحت مادرش از تهمت يهود داد و اين واقعه امر فوق العاده و كرامتى بود

مشهوره در وجود آن دو چون عيسى عليه السّلام بدون پدر بدنيا آمد و در مهد، شهادت ببرائت ساحت مادرش از تهمت يهود داد و اين واقعه امر فوق العاده و كرامتى بود

مشهوره در وجود آن دو چون عيسى عليه السّلام بدون پدر بدنيا آمد و در مهد، شهادت ببرائت ساحت مادرش از تهمت يهود داد و اين واقعه امر فوق العاده و كرامتى بود

نصارى و «1» سوره اعراف آيه 194. جلد 8 - صفحه 127 قسيسين و رهبانان و اهل شهادت و هوى از اهل حروريه و اهل بدعتند «1». در احتجاج- از حضرت امير المؤمنين عليه

بعد از من بفتنه در آيند عرض كردم آيا در روز احد كه جمعى از مسلمانان شربت شهادت نوشيدند و نصيب من نشد و اين بر من گران آمد نفرمودى بشارت ميدهم تو را كه بعد

مشاهده كردند در مكّه معظمه و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم از آنها شهادت گرفت و سجده شكر فرمود و ماه را بصورت اول عودت داد. و فرداى آنشب از مسافرين

مشاهده كردند در مكّه معظمه و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم از آنها شهادت گرفت و سجده شكر فرمود و ماه را بصورت اول عودت داد. و فرداى آنشب از مسافرين

مشاهده كردند در مكّه معظمه و پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم از آنها شهادت گرفت و سجده شكر فرمود و ماه را بصورت اول عودت داد. و فرداى آنشب از مسافرين

او را بياوريد در حضور مردم استنطاق كنيد تا اقرارى كه ميكند مردم بشنوند و شهادت بدهند و حجّت بر تقصير او تمام شود يا مشاهده نمايند عقوبتى را كه ما بر او

خداوند فرموده و همانا او بر حال خود اطلاع دارد و بآثار آن در وجودش بر صفت خود شهادت ميدهد و بعضى گفته‌اند مراد آنست كه خداوند بر آن صفت گواه است و همانا او جلد

خداوند فرموده و همانا او بر حال خود اطلاع دارد و بآثار آن در وجودش بر صفت خود شهادت ميدهد و بعضى گفته‌اند مراد آنست كه خداوند بر آن صفت گواه است و همانا او جلد

آنچه از ثواب و عقاب بر اعمال در كتب سماويه وعده داده شده است ممكن تخلف شود شهادت ميدهم بر آنكه هر كس دشمن جبرئيل است دشمن ميكائيل است و آندو دشمن دشمنان خودشانند

مردمی که این چنین ضعیف و بی‌پاشنه‌اند نه آماده پیکار با دشمنند و نه پذیرای شهادت در راه خدا. تفسیر آیات ۱ - در صورت ورود احزاب متّحد از نواحى و اطراف به خانه هاى

زكريا و يحيى در انجيل بخش ديگرى از زندگى يحيى (ع ) و قضيه غسل تعميد حكايت شهادت يحيى (ع ) در قسمت ديگرى از انجيل تفسیر آیات قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي

زكريا و يحيى در انجيل بخش ديگرى از زندگى يحيى (ع ) و قضيه غسل تعميد حكايت شهادت يحيى (ع ) در قسمت ديگرى از انجيل تفسیر آیات قالَ كَذلِكَ قالَ رَبُّكَ هُوَ