نتایج جستجو

کلمه تعداد تکرار در قرآن إِلْيَاسَ‌ ۲

خوانده او الياس و امت مؤمن او را جمع كرده اينطور جمع هست كه گويند: مسامعه و مَهالبه كه غرض اولاد مسمع و اولاد مهلب باشد وجه ديگر آنست كه: الياس و الياسين

روزى كه سر از قبر بر مى‏دارد. [مريم:12-15]. او همچون پدرس زكرّيا و عيسى و الياس از نيكوكاران و از عباداللّه الصالحين بود [انعام:85]. قرآن مجيد درباره شهادت

جاى خدا او را نپرستيد. من کلل اسماعيل ذا خير صلح يونس لوط کفل ذکر صفو فضل الياس ل على عيسى ه نا يحيى علم هذا عند زکريا ابو

سلام بر الياس درود بر پيروان الياس! سلام بر الیاس (و آل یاسین) باد. سلام بر آل یاسین. سلام بر خاندان الياس. و سلام بر آل یاسین‌ سلام بر الياس. درود بر

فرستاد، حق تعالى الياس عليه السلام را بر آنها مبعوث گردانيد. پادشاه وقت ايشان را گمراه كرده بود به پرستش بت كه آن را «بعل» مى‌گفتند. حضرت الياس عليه السلام

«132» سلام و درود بر الياس. ما اين گونه نيكوكاران را پاداش مى‌دهيم. همانا او از بندگان مؤمن ماست. مراد از «إِلْ‌ياسِينَ» همان «الياس» است كه در چند آيه قبل

الگوگیرى از الیاس(ع) ۷ الیاس(ع): آثار ایمان الیاس(ع) ۳; آثار عبودیت الیاس(ع) ۳; استقامت الیاس(ع)۷; ایمان الیاس(ع) ۱; تقرب الیاس(ع) ۲; زمینه پاداش الیاس(ع) ۳;

يا بايد گفت الياسين لغتى است در الياس مانند سينا و سينين و ميكال و ميكائيل كه ثابت نشده يا بايد گفت الياسين جمع الياس است و اراده شده از جمع او و اتباعش

يا بايد گفت الياسين لغتى است در الياس مانند سينا و سينين و ميكال و ميكائيل كه ثابت نشده يا بايد گفت الياسين جمع الياس است و اراده شده از جمع او و اتباعش

بقرار ذيل: آدم، نوح، ادريس، هود، صالح، ابراهيم، لوط، اسمعيل، يسع، ذوالكفل، الياس، يونس، اسحق، يعقوب، يوسف، شعيب، موسى، هارون، داود، ايوب، سليمان، زكريّا،

به «الیاسین» به جاى «الیاس»، یا به خاطر این است که «الیاسین» لغتى در واژه «الیاس» بوده و هر دو به یک معناست; و یا اشاره به الیاس و پیروان او است که به

نجو ب قول نبت کفل وجد امن جزى يحيى رضو ان دعو نا عبد عيسى زکريا هنالک عند الياس حسب ى بشر هنا غير هارون غمم جعل وهب رزق موسى يعقوب رحم ل اسماعيل غلم صلح

صلح کشف اذ اسباط الى فضل اتى يعقوب داود على ابق عن ا ليل علم اسحاق زبور الياس ابو ب نفع فلک عذب قد قصص ابراهيم خزى يحيى شحن فى وحى قرى حيى

- ۱۳۲ سوره صافّات خلاصه اى از داستان موسى و هارون و الیاس«ع» بحث روايتی سخنى پيرامون داستان الياس«ع» تفسیر آیات وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَلى‌ مُوسى‌ وَ هارُونَ

(ع) ۳; مقامات اسماعیل (ع) ۳; نبوت اسماعیل (ع) ۳ الیاس (ع): قضاوت الیاس (ع) ۳; مقامات الیاس (ع) ۳; نبوت الیاس (ع) ۳ الیسع (ع): قضاوت الیسع (ع) ۳; مقامات الیسع

- ۱۳۲ سوره صافّات خلاصه اى از داستان موسى و هارون و الیاس«ع» بحث روايتی سخنى پيرامون داستان الياس«ع» تفسیر آیات وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَلى‌ مُوسى‌ وَ هارُونَ

- ۱۳۲ سوره صافّات خلاصه اى از داستان موسى و هارون و الیاس«ع» بحث روايتی سخنى پيرامون داستان الياس«ع» تفسیر آیات وَ آتَيْناهُمَا الْكِتابَ الْمُسْتَبِينَ

پيروز است. در اين سوره به داستان پيامبرانى چون نوح، ابراهيم، موسى، هارون، الياس، لوط و يونس اشاره شد. اين آيه به منزله‌ى قطعنامه و پايان كار آن بزرگواران

رحمان بر آنان خوانده، می‌شد، گریان به سجده می‌افتادند ايشانند- از زكريا تا الياس- كه خداوند به آنان نعمت ارزانى داشته- نيكويى كرده- پيامبرانى از فرزندان آدم

مِنْهُم قَصَصا الْبَاب الْفَحْشَاء فَلَم تَحْت لَتَهْدِي لِنَفْسِه لُوطا إِلْيَاس بِإِسْحَاق الّتِي الّذِين تَقِيّا إِلَى إِبْرَاهِيم الْکِتَاب نَبِيّا مَا

الْمُصْطَفَيْن الْغَابِرِين السّاخِرِين الّذِين إِنّهَا إِلَيْک الْغَافِلِين إِلْيَاس الْآثِمِين فَإِن عَزْم لا الْحَکِيم قَدّرْنَا لَهُم سَمِعْنَا عَلَيْنَا

الشّهَدَاء هَب بِرَحْمَتِک شَاء الصّالِحَات الْأَيَامَى نَادَى فَقَال مَن إِلْيَاس بِإِسْحَاق بَلَغ قَالُوا رَبّنَا الْيَسَع کَهْلا إِلَى الّذِي نَطْمَع النّبِيّين

- ۱۳۲ سوره صافّات خلاصه اى از داستان موسى و هارون و الیاس«ع» بحث روايتی سخنى پيرامون داستان الياس«ع» تفسیر آیات وَ لَقَدْ مَنَنَّا عَلى‌ مُوسى‌ وَ هارُونَ

عليه و آله، چهار پيامبر ديگر را نيز به آسمان‌ها برد: ادريس، عيسى، خضر و الياس. «1» «صديق» به كسى گفته مى‌شود كه گفتار و رفتارش با هم هماهنگ باشد. سيماى

پيروز است. در اين سوره به داستان پيامبرانى چون نوح، ابراهيم، موسى، هارون، الياس، لوط و يونس اشاره شد. اين آيه به منزله‌ى قطعنامه و پايان كار آن بزرگواران

ادريس صد سال بعد از آدم عليه السلام متولد شد. از ابن مسعود نقل شده كه او الياس پيغمبر است‌ «2». إِنَّهُ كانَ صِدِّيقاً نَبِيًّا: بدرستى كه او بود بسيار

«سَلامٌ عَلى‌ نُوحٍ فِي الْعالَمِينَ» «2» خداوند به ابراهيم و موسى و هارون و الياس و بندگان صالحش سلام كرده، ولى در هيچ يك از اين سلام‌ها كلمه‌ «فِي الْعالَمِينَ»

كَذلِك‌َ نَجزِي‌ المُحسِنِين‌َ (84) وَ زَكَرِيّا وَ يَحيي‌ وَ عِيسي‌ وَ إِلياس‌َ كُل‌ٌّ مِن‌َ الصّالِحِين‌َ (85) وَ إِسماعِيل‌َ وَ اليَسَع‌َ وَ يُونُس‌َ

بحلم و صبر و رضا و تسليم بود و از اليسع كه گفته‌اند نام والدش اخطوب بود و الياس پيغمبر او را جانشين خود در بنى اسرائيل فرمود و جلد 4 صفحه 474 غائب شد و بعدا

آدرس: تهذيب الاحكام، جلد ۵، كِتَابُ الْحَج و عنه عن ابن بنت الياس عن الرضا ع قال :

آدرس: احمد بن محمد عن الحسن بن علي بن بنت الياس عن عبد الله بن سنان عن ابي عبد الله ع قال :

آدرس: علي بن الحسين عن محمد بن احمد عن علي عن عبد الله بن الصلت عن ابن بنت الياس عن عبد الله بن سنان قال سمعت ابا عبد الله ع يقول :

الاستبصار فيما اختلف من الاخبار، جلد ۴، کتاب الحدود الحسن بن علي بن بنت الياس عن داود بن سرحان عن ابي عبد الله ع :

تهذيب الاحكام، جلد ۷، كِتَابُ النِّكَاح علي بن الحسن بن فضال عن الحسن بن بنت الياس عن عبد الله بن سنان عن عمر بن يزيد قال :

الاحكام، جلد ۲، كِتَابُ الصَّلَاة احمد بن محمد بن عيسي عن الحسن بن علي بن بنت الياس عن عبد الله بن سنان قال سمعت ابا عبد الله ع يقول :

الاخبار، جلد ۴، کتاب الفرایض علي بن الحسن بن فضال عن الحسن بن علي بن بنت الياس عن جميل بن دراج عن ابي عبد الله ع قال :

اختلف من الاخبار، جلد ۳، کتاب البیوع احمد بن محمد عن الحسن بن علي بن بنت الياس عن عبد الله بن سنان قال سمعت ابا عبد الله ع يقول :

من لا يحضره الفقيه، جلد ۳، كِتَابُ الْمَعِيشَة روي عن الحسن بن علي بن بنت الياس قال : حسن بن على وشّاء گويد: به امام هفتم عليه السّلام عرض كردم: آيا همين

الاخبار، جلد ۳، کتاب النکاح علي بن الحسن بن فضال عن الحسن بن علي بن بنت الياس عن عبد الله بن سنان عن عمر بن يزيد قال :

ابراهيم الاشعري قال حدثنا الحسن بن علي بن زياد و هو الوشا الخزاز و هو ابن بنت الياس و كان وقف ثم رجع فقطع عن عبد الكريم بن عمر الخثعمي عن عبد الله بن ابي يعفور

تفسير: پيامبر خدا الياس در برابر مشركان چهارمين سرگذشتى كه از انبياء پيشين در اين سوره آمده است سرگذشت فشرده اى از الياس است مى فرمايد: الياس از رسولان خدا

دانستم. ملك از علم و ذكاوت او تعجب نمود. احمد بن محمد عيسى از حسن بن على بن الياس از حضرت رضا عليه السّلام روايت نموده كه‌ «1» سالهاى فراخى منقضى شد و سنوات

شاه مُرد و اندوه شاه، الياس «عليه السلام» را از يادش برد، و الياس «عليه السلام»، سالم به محل خود برگشت. و اين حالت متوارى بودن الياس به طول انجاميد. ناگزير

كرديم سريانى باشد و سپس گريستى و ما هم براى گريه شما گريستيم، فرمود: آرى، من الياس پيغمبر را كه يكى از عبّاد بنى اسرائيل بود به خاطر آوردم و دعاى او را مى‏خواندم

‌بود‌ ‌که‌ ذي‌ القرنين‌ نام‌ نهادند ‌که‌ دو قرن‌ سلطنت‌ داشت‌، و حضرت‌ خضر و الياس‌ نزد ‌او‌ جلد 16 - صفحه 244 بودند، و بقيه ‌آنها‌ چه‌ قبل‌ ‌از‌ ذي‌ القرنين‌

أَنْصَارِي أَحَس أَ حَيّا جَاء مَثَل عِنْد بِالْبَيّنَات الشّاهِدِين عَلَيْک إِلْيَاس أَيّوب الْحَکِيم إِنّمَا لَمّا يَحْيَى مُتَوَفّيک بِرُوح أُبْعَث الْکُفْر

خواهد كه با الياس ملاقات كند، و چون دعايش مستجاب مى شود، و بـه مـلاقات الياس مفتخر مى گردد از وى مى خواهد كه به برخى از اسرار اطلاع يابد، اليـاس بـه وى مـى

الكفل‌ گفتند: كفالت‌ هفتاد نفر ‌از‌ انبياء مي‌كرد، و بعضي‌ گفتند: نامش‌ الياس‌ ‌بود‌، و بعضي‌ يسع‌ گفتند و زمانش‌ ‌پس‌ ‌از‌ سليمان‌ و قبل‌ ‌از‌ عيسي‌ ‌بود‌،

‌بود‌ ‌که‌ ذي‌ القرنين‌ نام‌ نهادند ‌که‌ دو قرن‌ سلطنت‌ داشت‌، و حضرت‌ خضر و الياس‌ نزد ‌او‌ جلد 16 - صفحه 244 بودند، و بقيه ‌آنها‌ چه‌ قبل‌ ‌از‌ ذي‌ القرنين‌

عالم‌ ‌از‌ نظرها مخفيست‌ مثل‌ وجود مبارك‌ حضرت‌ بقية اللّه‌ و حضرت‌ خضر و الياس‌ و دجال‌ و طايفه جن‌ّ و شياطين‌ و ملائكه‌ و ‌غير‌ اينها خداوند ‌از‌ نظرها

دارد تمام‌ قواي‌ ‌او‌ ‌را‌ حفظ كند و ‌لو‌ عمر دنيا باو دهد چنانچه‌ خضر و الياس‌ و ادريس‌ و عيسي‌ و حضرت‌ بقيه‌‌-‌ اللّه‌ ‌را‌ حفظ فرمود و همچنين‌ اصحاب‌

فانتظروا إنى معکم من المنتظرین» فعلیکم بالصبر فانه انما یجىء الفرج على الیأس ... ; چه نیکوست شکیبایى و انتظار فرج. آیا نشنیده اى سخن خداى عز و جل را [که

گفتند: مؤمن‌ صالح‌ بوده‌ و بسياري‌ ‌از‌ انبياء ‌در‌ نزد ‌او‌ بودند مثل‌ خضر و الياس‌ و ‌غير‌ اينها و شرح‌ حال‌ ‌او‌ ‌در‌ آيه شريفه: وَ يَسئَلُونَك‌َ عَن‌ ذِي‌

مردم عزت دينى مؤمن است، مگر گفتار حاتم را نشنيده‏ئى كه گويد: اذا ما عزمت الياس الفيته الغنى اذا عرفته النفس و الطمع الفقر «چون بنوميدى تصميم‏گيرى و دلت

‌بود‌ ‌که‌ ذي‌ القرنين‌ نام‌ نهادند ‌که‌ دو قرن‌ سلطنت‌ داشت‌، و حضرت‌ خضر و الياس‌ نزد ‌او‌ جلد 16 - صفحه 244 بودند، و بقيه ‌آنها‌ چه‌ قبل‌ ‌از‌ ذي‌ القرنين‌

شهر ظلمات‌ ‌که‌ آخر ربع‌ مسكون‌ ‌است‌ و ‌در‌ آنجا آب‌ حيات‌ ‌بود‌ و خضر و الياس‌ آشاميدند و عمر ‌آنها‌ باقي‌ ماند و ‌ما چون‌ نمي‌توانيم‌ ترجيحي‌ ‌در‌ ‌اينکه‌

فقال العلم بانّ المخلوق لا يضرّ و لا ينفع و لا يعطى و لا يمنع، و استعمال اليأس من الخلق ... «1» فرمود به جبرئيل: چيست توكل بر خداى عز و جل؟ پس جبرئيل گفت:

فقال العلم بانّ المخلوق لا يضرّ و لا ينفع و لا يعطى و لا يمنع و استعمال اليأس من الخلق فاذا كان العبد كذلك لم يعمل لاحد سوى اللّه و لم يرج و لم يخف سوى

اندوه‌ ‌او‌ ‌بود‌ ‌اگر‌ بكلي‌ مأيوس‌ ‌بود‌ ‌اينکه‌ نحو نميشد ‌که‌ گفتند (اليأس‌ احدي‌ الراحتين‌) لذا ‌قال‌ يعقوب‌ بآنها أَ لَم‌ أَقُل‌ استفهام‌ تقريري‌

‌آنها‌ ‌بر‌ قرار بلكه‌ بزيادتي‌ حضرت‌ نوح‌ دو هزار و پانصد سال‌ ادريس‌ خضر الياس‌ عيسي‌ هنوز زنده‌ ‌در‌ كنف‌ الهي‌ زيست‌ دارند حضرت‌ بقية اللّه‌ ‌در‌ حفظ

وَ كَذلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ وَ زَكَرِيَّا وَ يَحْيى‌ وَ عِيسى‌ وَ إِلْياسَ كُلٌّ مِنَ الصَّالِحِينَ‌. و حضرت عيسى عليه السّلام پدر نداشت، او را از

بالاسناد ‌از‌ احمد ‌بن‌ ‌محمّد‌ ‌بن‌ عيسي‌ ‌از‌ حسن‌ ‌بن‌ ‌علي‌ ‌بن‌ بنت‌ الياس‌ ‌از‌ حضرت‌ رضا ‌عليه‌ السّلام‌ نقل‌ كرده‌ ‌که‌ خلاصه‌ مفادش‌ اينكه‌ ‌در‌

__________ (۱). يعنى چرت و خواب سبك. (۲). و نظير اين عبارت در دعاى سجده الياس مذكور شد، در باب اينكه همه كتاب‏ها كه از نزد خداى عز و جل فرود آمده درنزد

، و موسى ، و هارون ، و كذلك نجزى المحسنين # و زكريا، و يحيى ، و عيسى ، و الياس ، كل من الصالحين ، و اسمعيل ، و اليسع ، و يونس ، و لوطا و كلا فضلنا على العالمين

الْحَيْض‏‏ بَابُ الْمَرْأَةِ يَرْتَفِعُ طَمْثُهَا ثُمَّ يَعُودُ وَ حَدِّ الْيَأْسِ مِنَ الْمَحِيض‏ موضوعات :

اَلْحَوَائِجِ إِلَى اَلنَّاسِ اِسْتِلاَبٌ لِلْعِزِّ وَ مَذْهَبَةٌ لِلْحَيَاءِ وَ اَلْيَأْسُ مِمَّا فِي أَيْدِي اَلنَّاسِ عِزٌّ لِلْمُؤْمِنِ‏ فِي دِينِهِ وَ اَلطَّمَعُ

أَحَدٍ قَبْلَكَ فَقَالَ إِنَّ مِنْ أَكْبَرِ اَلْكَبَائِرِ عِنْدَ اَللَّهِ اَلْيَأْسَ مِنْ رَوْحِ اَللَّهِ وَ اَلْقُنُوطَ مِنْ رَحْمَةِ اَللَّهِ وَ اَلْأَمْنَ

زَهَرَاتُهَا وَ يَدْهَامَّ بِذُرَى اَلْآكَامِ شَجَرُهَا وَ تَسْتَحِقَّ بَعْدَ اَلْيَأْسِ شُكْراً مِنَّةً مِنْ مِنَنِكَ مُجَلِّلَةً وَ نِعْمَةً مِنْ نِعَمِكَ مُفْضَلَةً

جالب اينكه در پنج سرگذشت پيشين كه از قوم نوح و ابراهيم و موسى و هارون و الياس و لوط سخن مى گفت همه به اينجا منتهى مى شد كه اين اقوام هرگز بيدار نشدند و

مى كنند. آنگاه به عنوان شاهد، داستان هايى از نوح، ابراهيم، موسى، هارون، الياس، لوط و يونس «عليهما السّلام» مى آورد. و آنچه كه در آيات مورد بحث آمده، داستان

لِمَنْ لاَ يَقْبَلُهَا وَ مُجَاوَرَةُ اَلْحَرِيصِ وَ أَرْوَحُ اَلرَّوْحِ اَلْيَأْسُ مِنَ اَلنَّاسِ وَ قَالَ لاَ تَكُنْ ضَجِراً وَ لاَ غَلِقاً وَ ذَلِّلْ نَفْسَكَ

لوط - يعقوب - موسى - هارون - شعيب - زكريا - يحيى عيسى - داود - سليمان - الياس - اليسع - ذو الكفل - ايوب - يونس - عزير و محمد (عليهم الصلاة و السلام ).

طبرسى در كتاب نبوت و او به سند خود از احمد بن محمد بن عيسى از حسن بن على بن الياس روايت كرده كه گفت : من از حضرت رضا (عليه السّلام ) شنيدم كه مى فرمود: يوسف

ذكر جمعى از انبياء (عليهمالسلام ) نيز آمده ، مانند: نوح ، موسى ، هارون و الياس ، و همچنين در سوره مريم بعد از ذكر زكريا و يحيى و عيسى و ابراهيم و موسى و

هود ۵ - صالح ۶ - ابراهيم ۷ - لوط ۸ - اسماعيل ۹ - يسع ۱۰ - ذو الكفل ۱۱ - الياس ۱۲ - يونس ۱۳ - اسحاق ۱۴ - يعقوب ۱۵ - يوسف ۱۶ - شعيب ۱۷ - موسى ۱۸ - هارون

ايوب و يوسف و موسى و هرون و كذلك نجزى المحسنين . و زكريا و يحيى و عيسى و الياس كل من الصالحين و اسمعيل و اليسع و يونس و لوطا و كلا فضلنا على العالمين .

مَذْهَبُهُ كَمْ مِنْ دَنِفٍ‏ قَدْ نَجَا وَ صَحِيحٍ قَدْ هَوَى قَدْ يَكُونُ اَلْيَأْسُ إِدْرَاكاً وَ اَلطَّمَعُ هَلاَكاً اِسْتَعْتِبْ مَنْ رَجَوْتَ عِتَابَهُ