يوسف ٧٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۵:۵۳ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

گفت: «پناه بر خدا که ما غیر از آن کس که متاع خود را نزد او یافته‌ایم بگیریم؛ در آن صورت، از ظالمان خواهیم بود!»

|گفت: پناه بر خدا كه جز آن كس را كه كالاى خود را نزد وى يافته‌ايم بازداشت كنيم، زيرا در اين صورت حتما ستمكار خواهيم بود
گفت: «پناه به خدا، كه جز آن كس را كه كالاى خود را نزد وى يافته‌ايم بازداشت كنيم، زيرا در آن صورت قطعاً ستمكار خواهيم بود.»
یوسف گفت: معاذ اللّه که ما جز آن که متاع خود را نزد او یافته‌ایم دیگری را بگیریم، که اگر چنین کنیم بسیار مردم ستمکاری هستیم.
گفت: پناه بر خدا از اینکه بازداشت کنیم مگر کسی را که متاع خود را نزد وی یافته ایم، که در این صورت ستمکار خواهیم بود.
گفت: معاذالّله كه جز آن كس را كه كالاى خويش نزد او يافته‌ايم بگيريم. اگر چنين كنيم از ستمكاران خواهيم بود.
[یوسف‌] گفت پناه بر خدا که جز کسی را که کالایمان [جام‌] را در نزد او یافته‌ایم، بازداشت کنیم، که در این صورت ستمکار خواهیم بود
گفت: پناه بر خدا، كه جز آن كسى را بگيريم كه كالاى خويش نزد او يافته‌ايم، كه آنگاه- اگر چنين كنيم- از ستمكاران باشيم.
گفت: پناه بر خدا که ما (این کار را بکنیم و) غیر از آن کس را بگیریم که کالای خود را نزد او یافته‌ایم. ما (اگر چنین کنیم) در آن صورت (بیگناه را به جای گناهکار گرفته و) از زمره‌ی ستمکاران خواهیم بود.
گفت: «پناه بر خدا که جز آن کس را که کالای خود را نزد وی یافته‌ایم برگیریم، زیرا در آن صورت بی‌امان ما ستمکارانیم.»
گفت پناه برم به خدا که بگیریم جز آن را که یافتیم کالای خویش را به نزدش که مائیم در آن هنگام از ستمگران‌


يوسف ٧٨ آیه ٧٩ يوسف ٨٠
سوره : سوره يوسف
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَعَاذَ اللهِ»: پناه بر خدا. واژه (مَعاذ) مصدر میمی و مفعول مطلق فعل محذوفی است و به مفعول خود اضافه شده است. تقدیر چنین می‌شود: نعُوذُ بِاللهِ مَعاذاً.


تفسیر

نکات آیه

۱- یوسف(ع) پیشنهاد فرزندان یعقوب (بازداشت یکى از آنان به جاى بنیامین) را نپذیرفت. (فخذ أحدنا مکانه ... قال معاذ الله أن نأخذ إلاّ من وجدنا) «معاذ» مصدر میمى و مفعول مطلق براى فعل محذوف است (نعوذ بالله معاذاً). عبارت «أن نأخذ» به تقدیر «من» و متعلق به «معاذ الله» مى باشد. بنابراین جمله «معاذ الله أن نأخذ ...» ; یعنى، به خدا پناه مى بریم پناه آوردنى از اینکه بگیریم (بازداشت کنیم) مگر کسى را که متاع خویش را نزد او یافتیم.

۲- داوطلب شدن بى گناهان براى مجازات شدن به جاى مجرمان ، مجوز کیفر دادن آنان نیست. (فخذ أحدنا مکانه ... معاذ الله أن نأخذ إلاّ من وجدنا متعنا عنده)

۳- قوانین جزایى مصر در زمان یوسف ، کیفر بى گناهان را به جاى مجرمان هر چند داوطلبانه باشد ، مجاز نمى شمرد.* (معاذ الله أن نأخذ إلاّ من وجدنا متعنا عنده) برداشت فوق را مى توان از به کارگیرى ضمیرهاى متکلم مع الغیر به جاى ضمیر متکلم وحده استفاده کرد ; یعنى، یوسف(ع) با جمله «بازداشت نمى کنیم» به جاى «بازداشت نمى کنم» اشاره به این معنا مى کند که قوانین مصر چنین اجازه اى به من نمى دهد که بى گناه را به جاى گنهکار بازداشت کنم، هر چند او خود داوطلب باشد.

۴- لزوم پرهیز حاکمان از مجازات بى گناهان به جاى گنه کاران (قال معاذ الله أن نأخذ إلاّ من وجدنا متعنا عنده)

۵- اجتناب یوسف(ع) از نسبت دادن دزدى به بنیامین (أن نأخذ إلاّ من وجدنا متعنا عنده) آوردن عبارت «إلاّ من وجدنا متعنا عنده» (مگر کسى که متاع خویش را نزد او یافتیم) به جاى «إلاّ من سرق متعنا» (مگر کسى که متاع ما را سرقت کرده باشد) گویاى اجتناب یوسف از نسبت دادن سرقت به بنیامین است.

۶- لزوم پرهیز از دروغ حتى مصلحت آمیز آن ، در صورتى که توریه امکان پذیر است. (معاذ الله أن نأخذ إلاّ من وجدنا متعنا عنده) یوسف(ع) با اینکه مى دانست متهم کردن بنیامین به دزدى داراى مصالحى است ; ولى در بیان آن از دروغ گفتن امتناع کرد و با توریه آن مصلحت را تدارک نمود.

۷- بیان حقیقت و واقعیت به گونه اى که مخاطب خلاف آن را بفهمد (توریه) ، امرى مجاز و مشروع است. (أن نأخذ إلاّ من وجدنا متعنا عنده) وجود جام شاهى در اثاثیه بنیامین واقعیت داشت و مطلبى درست بود ; ولى یوسف(ع) آن را در شرایطى و به گونه اى بیان کرد که فرزندان یعقوب از آن سرقت بنیامین را نتیجه مى گرفتند. این گونه بیان را توریه مى نامند.

۸- استعاذه یوسف(ع) به خداوند از روا داشتن ظلم و ستم (قال معاذ الله ... إنا إذًا لظلمون)

۹- لزوم پناه بردن به خداوند ، براى دور ماندن از گناه و ستمگرى (قال معاذ الله ... إنا إذًا لظلمون)

۱۰- یوسف(ع) و کارگزارانش به هنگام اقتدار و حکومت در مصر ، از هر گونه ظلم و ستم اجتناب مى کردند. (قال معاذ الله ان ... إنا إذًا لظلمون) مقصود یوسف از ضمیرهاى متکلم مع الغیر «نا» و «نحن» در حقایقى که مطرح کرد (أن نأخذ ... إنا إذًا لظالمون) خود او و کارگزارانش مى باشد.

۱۱- ضرورت پرهیز حاکمان از ظلم و ستم (قال معاذ الله ... إنا إذًا لظلمون)

۱۲- مجازات بى گناهان به جاى مجرمان ، گناه و از مصادیق ظلم است. (قال معاذ الله ... إنا إذًا لظلمون)

موضوعات مرتبط

  • احکام: ۷ احکام کیفرى ۲
  • استعاذه: استعاذه از ظلم ۸، ۹; استعاذه از گناه ۹; اهمیت استعاذه به خدا ۹
  • برادران یوسف: برادران یوسف و نجات بنیامین ۱
  • بى گناهان: اجتناب از کیفر بى گناهان ۴; ظلم کیفر بى گناهان ۱۲; کیفر بى گناهان ۲، ۳; گناه کیفر بى گناهان ۱۲
  • توریه: احکام توریه ۷; جواز توریه ۷; موارد توریه ۶
  • حاکمان: حاکمان و ظلم ۱۱; مسؤولیت حاکمان ۴، ۱۱
  • دروغ: اهمیت اجتناب از دروغ ۶; دروغ مصلحتى ۶
  • ظلم: اهمیت اجتناب از ظلم ۱۱; موارد ظلم ۱۲
  • گناه: موارد گناه ۱۲
  • مجازات: شخصى بودن مجازات ۲، ۳، ۴، ۱۲; ویژگیهاى مجازات ۲، ۳، ۴، ۱۲
  • مصر باستان: اقتدار حکومت مصر باستان ۱۰; قوانین کیفرى در مصر باستان ۳
  • نظام جزایى: ۲
  • یوسف(ع): استعاذه یوسف(ع) ۸; قصه یوسف(ع) ۱، ۵، ۱۰; کارگزاران یوسف(ع) و ظلم ۱۰; یوسف(ع) و اتهام به بنیامین ۵; یوسف(ع) و پیشنهاد برادران ۱; یوسف(ع) و ظلم ۸، ۱۰

منابع