الحجرات ٧
کپی متن آیه |
---|
وَ اعْلَمُوا أَنَ فِيکُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُکُمْ فِي کَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لٰکِنَ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْکُمُ الْإِيمَانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ إِلَيْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيَانَ أُولٰئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ |
ترجمه
الحجرات ٦ | آیه ٧ | الحجرات ٨ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«لَعَنِتُّمْ»: قطعاً به مشقت میافتید. هلاک و نابود میگردید (نگا: آلعمران / توبه / . «حَبَّبَ»: گرامی و دوستداشتنی کرده است. «کَرَّهَ»: زشت و ناپسند کرده است. «الْفُسُوقَ»: نافرمانی. خروج از حدود شریعت خدا. «الْعِصْیَانَ»: سرکشی. مخالفت با اوامر خدا. «أُولئِکَ»: آنان که مجمع این صفات و فضائلند. یعنی عاشقان ایمان و دوستداران فرمان یزدان، و بیزاران از کفر و فسق و عصیان.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
فَمَنْ يُرِدِ اللَّهُ أَنْ... (۱) وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُ... (۰) النَّبِيُ أَوْلَى بِالْمُؤْمِنِينَ... (۱)
تفسیر
- آيات ۱ - ۱۰، سوره حجرات
- مسائل و مطالبى كه سوره مباركه حجرات مشتمل بر آنست
- توضيح معناى جمله : ((لا تقدموا بين يدى الله و رسوله )) و بيان اينكه مفاد آن اين است كه هيچ حكمى را بر حكم خدا و رسول مقدم مداريد
- وجوه مختلف ديگرى كه مفسرين در معناى جمله فوق گفته اند
- مراد از اينكه فرمود: صداى خود را از صداى پيامبر بلندتر نكنيد
- توضيح راجع به جمله : ((ان تحبط اعمالكم و انتم لا تشعرون )) و وجوهى كه درباره ظهور آن در اينكه بدون كفر هم عمل حبط مى شود گفته شده است
- رد توجيه كسانى كه مراد از حبط را ثواب نداشتن خودعمل دانسته اند
- توجيه بعضى مفسرين كه نهى در آيه را به ملاك پرهيز از عملى كه باعث آزار پيامبرمى شود دانسته اند
- اشكال به توجيه اخير: تكليف مذكور يك تكليف نفسى است نه غيرى
- وعده جميل به مؤ منانى كه ادب را در محضر پيامبر صلى الله عليه و آله و سلم رعايت كنند
- توضيحى راجع به نقش ((خبر)) در زندگى اجتماعى انسان و اقسام خبر و لزوم تبين وتفحص درباره اخبار فاسق
- لزوم پيروى از رسول الله (ص ) و وجه و سبب اينكه آن جناب نبايد از ديگران اطاعت كند
- خداوند دلهاى مؤ منين را به زيورى آراسته كه مجذوب ايمان مى شوند و از كفر و عصيان تنفر پيدا مى كنند
- وجه تغيير سياق آيه كه در آن خطاب را متوجه شخص پيامبر نموده است
- امر به اصلاح بين دو طايفه از مؤ منين كه به جنگ با هم پرداخته اند وتعليل آن به اينكه مؤ منان برادر يكديگرند
- رواياتى در ذيل آيه : ((لا تقدموا بين يدى الله و رسوله )) و ((لا ترفعوا اصواتكمفوق صوت النبى ))
- روايتى درباره شاءن نزول آيه : ((ان جائكم فاسق بنباء فتبينوا))
- حبّ همان دين است و دين همان حبّ است
- چند روايت درباره اخوت ايمانى و شاءن نزول آيه : ((و ان طائفتان من المؤ منين اقتتلوا...))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ «7»
و بدانيد كه در ميان شما رسولخداست كه (شما بايد از او پيروى كنيد و) اگر او در بسيارى از امور پيرو شما باشد، قطعاً به سختى ومشقّت خواهيد افتاد، ولى خدا ايمان را محبوب شما قرار داده و در دلهايتان آن را زينت بخشيده است و كفر، فسق و گناه را مورد تنفّر شما قرار داده است. آنها همان رشد يافتگان هستند.
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ «7»
بعد از آن امر به تبين ترهيب بندگان فرمايد از سخن دروغ بر اين وجه كه:
وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ: و بدانيد در ميان شماست رسول خدا، تعظيم و اجلال او مقتضى آنست كه كلام دروغ به حضرت او معروف نداريد، و
جلد 12 - صفحه 182
اگر به خلاف راستى سخنى گوئيد يا اگر مرتكب فعل غير مرضى شويد، حق تعالى آن را اخبار فرمايد و شما را رسوا نمايد. و چون بعضى از اهل ايمان رسول را بر حرب «بنى مصطلق» و بر تصديق قول «وليد» تأكيد، و جماعتى ديگر كه كمال تقوى را داشتند جسارت كمى كردند و خود را از آن دور مىداشتند، لذا حق تعالى بر سبيل استدراك مدح آنها و فرمود: لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ: اگر فرمان برد و قبول كند پيغمبر قول شما و به رأى شما عمل نمايد در بسيارى كارها، لَعَنِتُّمْ: هر آينه به رنج افتيد و هلاك شويد، زيرا اكثر قول و فعل شما به هواى نفس و عصبيت است، پس در جميع امور اطاعت پيغمبر نمائيد تا از هلاكت دنيا و آخرت نجات يابيد. وَ لكِنَّ اللَّهَ: و لكن خداى تعالى، حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ: دوست گردانيده است بسوى شما كه بعض متقين باشند ايمان را كه تصديق به خدا و رسول و جميع ما جاء [بر] النبى باشد.
لطيفه: ترك ذكر بعضى به جهت دلالت صفت ايشان است بر آنچه مفارق صفت غير ايشان است كه مذكور شدهاند، و اين از جمله ايجازات و لمحات لطيفه قرآنى است كه متفطن نمىشوند به آن مگر خواص كه علماى علم بياناند و از اين قبيل است كلام بعد؛ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ: و زينت داد ايمان را در دلهاى شما به نصب ادله واضحه و حجج بينه، وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ: مكروه گردانيده و نخواسته بسوى شما كفر را و نشنيدن حق را كه آن توحيد و نبوت و ساير اركان ايمان است، وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ: و خارج شدن از طاعات واجبه و بجا نياوردن آن و ارتكاب بساير نافرمانيها؛ از حضرت باقر عليه السّلام مروى است كه مراد به فسوق، دروغ است «1».
تفسير برهان: از حضرت صادق عليه السّلام فرمود در اين آيه: «حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ» يعنى امير المؤمنين عليه السّلام؛ (و كره اليكم الكفر و الفسوق و العصيان) الاول و الثانى و الثالث «2».
«1» تفسير نور الثقلين، ج 5، ص 83 شماره 19.
«2» برهان، ج 4 ص 206 بنقل از اصول كافى (و اصول كافى) ج 1 ص 426 روايت 71.
جلد 12 - صفحه 183
تنبيه: مراد از تحبيب و تزيين ايمان و تكريه كفر و فسوق و عصيان، لطف و امداد است به توفيق در طاعت و تجنب از معصيت از جمله الطاف كه باعث رسوخ ايمان و صارف از كفر و عصيان است، نصب ادله وعده ثواب است بر طاعت و ايمان و وعيد عقاب بر كفر و عصيان باشد.
أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ: آن گروه كه مستثنىاند از اهل جسارت بواسطه اتصاف به صفات مذكوره، ايشانند راهيافتگان به طريق صلاح و فلاح و محاسن اخلاق و آداب.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا أَنْ تُصِيبُوا قَوْماً بِجَهالَةٍ فَتُصْبِحُوا عَلى ما فَعَلْتُمْ نادِمِينَ «6» وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ يُطِيعُكُمْ فِي كَثِيرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَيْكُمُ الْإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُمْ وَ كَرَّهَ إِلَيْكُمُ الْكُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْيانَ أُولئِكَ هُمُ الرَّاشِدُونَ «7» فَضْلاً مِنَ اللَّهِ وَ نِعْمَةً وَ اللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ «8» وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ «9» إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ «10»
ترجمه
اى كسانيكه ايمان آورديد اگر آورد براى شما فاسقى خبرى را پس تفتيش كنيد مبادا آسيب رسانيد گروهى را بنادانى پس بگرديد بر آنچه كردهايد پشيمان
و بدانيد كه در ميان شما پيغمبر خدا است اگر اطاعت ميكردتان در بسيارى از كارها هر آينه هلاك شده بوديد ولى خدا محبوب ساخت نزد شما ايمان را و آراست آنرا در دلهاى شما و مكروه و ناخوش گرداند پيش شما كفر و تمرّد و نافرمانى را آنگروه ايشانند راه صواب يافتگان
براى تفضّلى از خدا و نعمتى و خدا داناى درست كار است
و اگر دو دسته از مؤمنان كارزار كنند پس اصلاح كنيد
جلد 5 صفحه 39
ميان آن دو پس اگر ستم كند يكيشان بر ديگرى پس كارزار كنيد با آنكه ستم ميكند تا باز گردد بامر خدا پس اگر بازگشت پس اصلاح كنيد ميانشان بعدل و عدالت كنيد همانا خدا دوست ميدارد عدالت كاران را
جز اين نيست كه مؤمنان برادرانند پس اصلاح كنيد ميان دو برادرتان و بترسيد از خدا باشد كه شما رحمت كرده شويد.
تفسير
گفتهاند نازل شده است در شأن وليد بن عقبه كه پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم او را مأمور بأخذ صدقات از بنى المصطلق فرموده بود و ميان او و آنها عداوت ديرينه بود و چون شنيدند او براى اخذ صدقات ميآيد از او استقبال نمودند و او گمان كرد براى جنگ ميآيند پس برگشت و به پيغمبر عرض كرد آنها مرتدّ شدند و زكوة ندادند و حضرت اراده فرمود كه با آنها جنگ كند اين آيه نازل شد كه دلالت دارد بر آنكه اگر مرد فاسق و گناهكارى خبرى براى شما بياورد تجسّس و تفحص نمائيد مبادا خبر او دروغ باشد و شما از روى نادانى با قومى مبارزه كنيد و بعدا نادم و پشيمان گرديد از عملى كه انجام داديد و بجاى فتبيّنوا فتثبّتوا بثاء مثلّثه نيز قرائت شده و در مجمع آنرا نسبت بامام باقر عليه السّلام داده يعنى پس تأمّل كنيد تا صدق و كذب خبر معلوم شود و مؤيّد اين نقل است آنچه در احتجاج از امام مجتبى عليه السّلام نقل شده كه استدلال فرموده است باين آيه بر فسق وليد و تعبير آنملعون باين لقب در قرآن و فقهاء اماميّه تمسّك نمودهاند باين آيه بر اثبات حجيّت خبر عادل و نفى حجيّت خبر فاسق بتقريباتى كه مجال ذكر آنها نيست و در كتب اصول فقه معنون است و قمّى ره فرموده نازل شده در شأن عايشه وقتى كه نسبت بد داد بماريه قبطيّه و متّهم نمود او را به جريح قبطى پس امر فرمود پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم بقتل جريح تا دروغ او ظاهر گردد و از گناه تهمت توبه نمايد و شرح اين مقال در سوره نور گذشت و اين دو قصّه منافات با يكديگر ندارد ممكن است هر دو واقع شده باشد و مقصود بفاسق شخص متّصف بفسق باشد اعم از مرد و زن و آيه در شأن هر دو نازل شده باشد و اهل ايمان بايد شكرگزار باشند از وجود پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم در ميان آنها چون خداوند ميفرمايد بدانيد ما چنين لطفى بشما فرموديم و پيغمبرى فرستاديم
جلد 5 صفحه 40
كه ببركت وحى و تنزيل شما را از مهالك و آثام و خطرات نجات ميدهد چنانچه در موضوع خبر وليد و غيره داد و در بسيارى از موارد تجربه نموديد كه اگر آنحضرت متابعت از رأى شما مينمود بزحمت و هلاكت دچار ميشديد ولى خدا محبّت ايمان و اعتقاد بخدا و پيغمبر و امام را در دلهاى بعضى از شما راه و جلوه داد و مكروه و ناخوش داشت نزد شما كفر و دروغ و گناه را لذا گوش بفرمان صاحب اختيار خود داديد و در مقابل رأى ولىّ خود رأى نداديد و برشد و هدايت و صلاح فائز گشتيد و اين فضل و نعمتى بود از خدا نسبت بشما اهل ايمان واقعى و خدا ميداند درجات ايمان و اهل واقعى آنرا ميشناسد و بقدر مراتبشان بآنها تفضّل و احسان ميفرمايد و گفتهاند در آيه اشعار است بآنكه امثال وليد كه بأغراض فاسده و آراء كاسده خودشان دروغ گفتند و مخالفت با رأى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نمودند دلهاشان از لوث كفر پاك و بنور ايمان از جانب خدا منوّر نشده و برشد و هدايت نرسيدند و فسوق اگر چه ظاهرا بمعناى تمرّد و خروج از طاعت است ولى اينجا از امام باقر عليه السّلام بدروغ تفسير شده و شايد بقرينه مقام باشد چون مسبوق بذكر فاسق كاذب و ملحوق بذكر عصيان است و در كافى و قمّى ره از امام صادق عليه السّلام حبّب اليكم الايمان با امير المؤمنين عليه السّلام و كرّه اليكم الكفر و الفسوق و العصيان با اوّلى و دوّمى و سوّمى تطبيق شده و نيز در كافى از آنحضرت نقل شده كه پرسيدند حبّ و بغض از ايمان است فرمود آيا ايمان چيزى هست جز حب و بغض و اين آيه را تلاوت فرمود و گفتهاند روزى پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم سوار بر الاغ خود بود و بگروهى از انصار گذشت و در بين آنها عبد اللّه بن ابىّ منافق معروف بود حضرت مشغول بموعظه آنها شد و الاغ بول كرد و سرگين انداخت عبد اللّه دست به بينى گرفت و گفت الاغت را از ما دور كن اين سخن را عبد اللّه بن رواحه شنيد و گفت جسارت كردى بول الاغ او از تو خوشبوتر است پس پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم تشريف برد و سخن در ميان قبيله آن دو بنزاع كشيد و با چوب و كفش يكديگر را زدند و اين آيه نازل شد كه دلالت دارد بر آنكه اگر ميان دو دسته از اهل ايمان فتنه و آشوب برپا شد و بجنگ و جدال كشيد شما بموعظه و نصيحت آن دو دسته را با يكديگر سازش دهيد پس اگر يكى از آن دو دسته حاضر بصلح
جلد 5 صفحه 41
نشدند و بر ديگرى جور و ستم نمودند با آنها مقاتله و جنگ نمائيد تا رجوع نمايند بحكم خدا و پيغمبر و پس از رجوع بعدالت ميان آن دو دسته حكم كنيد و اصلاح نمائيد و حكم بعدل و داد اختصاص باين مورد ندارد هميشه بايد بعدالت حكم نمود چون خدا دوست دارد حكومت كنندگان بعدل و داد را و در روايات معتبره از امام صادق عليه السّلام اين آيه بجنگ صفّين و جنگ بصره امير المؤمنين عليه السّلام با معاويه و عايشه تأويل شده و از پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم نقل فرموده كه چون نازل شد فرمود كسيكه بعد از من باين آيه عمل نمايد امير المؤمنين است و آنكه سلوك آنحضرت با محاربين و فراريان و اسراى آنها همان سلوك پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سلّم با مشركين مكّه بعد از ظفر بر آنها بوده و بعدل و داد با آنها رفتار فرموده است و بمناسبت ذكر نزاع دو دسته از اهل ايمان و اصلاح بين آنها خداوند فرموده است اهل ايمان جز اين نيست كه برادران يكديگرند در دين و ايمان بخدا و پيغمبر و امام چون در حديث نبوى است كه من و على والدين اين امّتيم و از امام باقر عليه السّلام نقل شده كه مؤمن برادر مؤمن است از يك پدر و مادر چون خدا خلق فرمود اهل ايمان را از طينت جنان و جارى فرمود در صور ايشان نسيم بهشتى را و براى اين ايشان برادران ابوينى شدند و از امام صادق عليه السّلام نقل شده كه خدا اهل ايمانرا از نور خود خلق فرمود و غوطهور كرد ايشانرا در رحمت خود و گرفت ميثاق ولايت ما را از آنان بعد از معرفت خود پس مؤمن برادر پدر و مادرى مؤمن است پدرشان نور و مادرشان رحمت است و براى اين است كه مؤمن نظر ميكند بنور خدا يعنى آن نوريكه از آن خلق شده و حقوق برادران دينى بر يكديگر در محلّ خود مفصّلا بيان شده و از آن جمله اصلاح ذات البين است كه در روايات ائمه اطهار ثواب بسيارى براى آن ذكر شده و فرمودهاند افضل از صدقه دادن است و در روايت نبوى با فضليّت آن از نماز و روزه و صدقه تصريح شده و اهمّ از آن اعانت مظلوم و نصرت دادن آن بر ظالم است بشمشير و زبان كه مستفاد از آيه شريفه و مؤيّد باخبار كثيره است و بايد اهل ايمان بترسند از خدا بر مسامحه در اصلاح و ترك عدل در حكم و يارى مظلوم و ساير حقوق برادران دينى خودشان تا مشمول رحمت الهيه گردند.
جلد 5 صفحه 42
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ اعلَمُوا أَنَّ فِيكُم رَسُولَ اللّهِ لَو يُطِيعُكُم فِي كَثِيرٍ مِنَ الأَمرِ لَعَنِتُّم وَ لكِنَّ اللّهَ حَبَّبَ إِلَيكُمُ الإِيمانَ وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُم وَ كَرَّهَ إِلَيكُمُ الكُفرَ وَ الفُسُوقَ وَ العِصيانَ أُولئِكَ هُمُ الرّاشِدُونَ «7»
و بدانيد اينكه در ميان شما رسول خدا است اگر اطاعت شما را بكند و تقاضاهاي شما را بپذيرد در بسياري از امور هر آينه بهلاكت ميافتيد و لكن خداوند شما را توفيق داد بدوستي ايمان و زينت داد در دلهاي شما نور ايمان را، و بد و كراهيت انداخت در نظر شما كفر و فسق و عصيان را كساني که اينکه نحوه باشند آنها رشد پيدا كردند و ارشاد شدهاند.
وَ اعلَمُوا أَنَّ فِيكُم رَسُولَ اللّهِ اشاره باين که بايد متابعت او را بكنيد اگر
جلد 16 - صفحه 226
خدا را دوست داريد: قُل إِن كُنتُم تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحبِبكُمُ اللّهُ وَ يَغفِر لَكُم ذُنُوبَكُم وَ اللّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ آل عمران، آيه 29.
لَو يُطِيعُكُم فِي كَثِيرٍ مِنَ الأَمرِ لو يطيعكم بمعني مجازي است زيرا اطاعت از ادني است با علي بمعني اينكه آنچه شما تقاضا ميكنيد عمل كند در بسياري از تقاضاهاي شما.
لَعَنِتُّم باعث هلاكت شما ميشود زيرا شما صلاح و فساد كارها را نمي دانيد چه بسيار ضررها را نفع ميپنداريد و نفعها را ضرر تصور ميكنيد چنانچه ميفرمايد: عَسي أَن تَكرَهُوا شَيئاً وَ هُوَ خَيرٌ لَكُم وَ عَسي أَن تُحِبُّوا شَيئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَكُم وَ اللّهُ يَعلَمُ وَ أَنتُم لا تَعلَمُونَ بقره آيه 213. و تعبير بكثير براي اينکه است که گاهي تقاضاهاي شما موافق با حكمت است بايد امريه از جانب حق برسد که بر وفقش عمل نمايد لذا امر فرمود بحضرتش وَ شاوِرهُم فِي الأَمرِ فَإِذا عَزَمتَ فَتَوَكَّل عَلَي اللّهِ إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ المُتَوَكِّلِينَ آل عمران، آيه 153.
وَ لكِنَّ اللّهَ حَبَّبَ إِلَيكُمُ الإِيمانَ تسليم صرف باشيد وَ زَيَّنَهُ فِي قُلُوبِكُم نور ايمان روشن كرده و علاقهمند باو شدهايد و بر جان و مال و عرض خود مقدم ميدانيد.
وَ كَرَّهَ إِلَيكُمُ الكُفرَ وَ الفُسُوقَ وَ العِصيانَ فسق و عصيان مثل فقير و مسكين است «اذا اجتمعا افترقا و اذا افترقا اجتمعا» و در اينجا ظاهرا فسق ترك الطاعة و عصيان فعل المعصية است.
أُولئِكَ هُمُ الرّاشِدُونَ رشد ايماني و تقوايي.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 7)- در این آیه برای تأکید مطلب مهمی که در آیه گذشته آمد، میافزاید: «و بدانید رسول خدا در میان شماست، هر گاه در بسیاری از امور از شما اطاعت کند به مشقّت خواهید افتاد» (وَ اعْلَمُوا أَنَّ فِیکُمْ رَسُولَ اللَّهِ لَوْ یُطِیعُکُمْ فِی کَثِیرٍ مِنَ الْأَمْرِ لَعَنِتُّمْ).
او رهبر است و نسبت به شما از هر کس مهربانتر، برای تحمیل افکار خود به او فشار نیاورید که این به زیان شماست.
در دنباله آیه به یکی دیگر از مواهب بزرگ الهی به مؤمنان اشاره کرده، میفرماید: «ولی خداوند ایمان را محبوب شما قرار داده، و آن را در دلهایتان زینت بخشیده» (وَ لکِنَّ اللَّهَ حَبَّبَ إِلَیْکُمُ الْإِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ).
«و (به عکس) کفر و فسق و گناه را منفورتان قرار داده است» (وَ کَرَّهَ إِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ).
در پایان آیه به صورت یک قاعده کلی و عمومی میفرماید: «کسانی که دارای این صفاتند (ایمان در نظرشان محبوب و مزین، و کفر و فسق و عصیان در نظرشان منفور است) هدایت یافتگانند» (أُولئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ).
یعنی اگر این موهبت الهی (عشق به ایمان و نفرت از کفر و گناه) را حفظ کنید، و این پاکی و صفای فطرت را آلوده نسازید، رشد و هدایت، بیشک در انتظار شماست.
نکات آیه
۱ - امتنان خداوند بر مؤمنان صدراسلام، سبب حضور شخص پیامبر(ص) در میان آنان (و اعلموا أنّ فیکم رسول اللّه ) تقدم «فیکم» بر «رسول اللّه » حصر را مى رساند و تذکر به این موضوع، خود نوعى امتنان است.
۲ - تذکر خداوند به مؤمنان، درباره اهمیت حضور پیامبر(ص) در میان آنان (و اعلموا أنّ فیکم رسول اللّه )
۳ - وجود پیامبر(ص) به عنوان فرستاده خدا در میان امت، مقتضى تبعیت مردم از آن حضرت و نه تحمیل آراى عمومى بر ایشان (و اعلموا أنّ فیکم رسول اللّه لو یطیعکم ... لعنتّم)
۴ - اقدام نکوهیده برخى از مسلمانان، به تحمیل آراى شخصى خود بر پیامبر(ص) * (لو یطیعکم فى کثیر من الأمر لعنتّم) برداشت بالا بدان احتمال است که نکوهش مستفاد از آیه، نظر به جریان هایى داشته باشد که قبلاً صورت گرفته بود.
۵ - تلاش برخى از مسلمانان، براى واداشتن پیامبر(ص) به پذیرش خبر «ولید» * (و اعلموا أنّ فیکم رسول اللّه لو یطیعکم ... لعنتّم) با توجه به ارتباط این آیه با آیه قبل و بنابر این که مراد از فاسق در آیه قبل ولید بن عقبه باشد، برداشت بالا به دست مى آید.
۶ - خود سرانه عمل نکردن مردم در مسائل مهم اجتماعى و وانهادن آن به رهبرى الهى، مایه مصونیت از خطرات ندامت بار (فتصبحوا على ما فعلتم ندمین . و اعلموا أنّ فیکم رسول اللّه ) از ارتباط دو آیه ; استفاده مى شود که خداوند از مؤمنان خواسته است تا در زمینه مسائل اجتماعى و خطر آفرین، خودسرانه عمل نکنند و وجود رهبرى الهى را نادیده نینگارند.
۷ - تحمیل آرا و تمایلات سطحى مردم، به رهبرى الهى (پیامبر(ص))، مایه مشقت و زیان حتمى خود آنان (لو یطیعکم فى کثیر من الأمر لعنتّم)
۸ - صلاح و سعادت مؤمنان، در پرتو پیروى از پیامبر(ص) (رهبرى الهى) (لو یطیعکم فى کثیر من الأمر لعنتّم) مفهوم آیه شریفه ایمن ماندن جامعه از مشقت ها و صدمات در صورت عدم تحمیل آراى شخصى بر پیامبر(ص) است و امنیت جامعه مایه صلاح و سعادت آن است.
۹ - انعطاف رهبرى الهى، در برابر برخى آرا و نظریات مردم (لو یطیعکم فى کثیر من الأمر لعنتّم) تعبیر «فى کثیر» نشان مى دهد که در بعضى از موارد، پذیرش نظر و خواست مردم منفى نیست.
۱۰ - انتظار بیجاى برخى از مسلمانان، در تبعیت پیامبر(ص) از آراى آنان، در موارد بسیار * (لو یطیعکم فى کثیر من الأمر لعنتّم) هشدار و تذکر الهى، مى نمایاند که چنین زمینه اى در جامعه صدر اسلام وجود داشته است.
۱۱ - برنامه هاى پیامبر(ص)، براساس واقعیت ها و مصالح واقعى و نه تابع تمایلات مردم (لو یطیعکم فى کثیر من الأمر لعنتّم)
۱۲ - ناتوانى مردم از درک بعضى از مصالح اجتماعى خویش و نیاز آنان به رهبرى الهى (لو یطیعکم فى کثیر من الأمر لعنتّم) تعبیر «لعنتّم» مى رساند که مردم، تمایلاتى دارند که اگر بنا باشد رهبرى جامعه از تمایلات آنان پیروى کند، خود مردم به مشقت مى افتند و این نیست مگر از آن جهت که تمایلات و آراى آنان، در چنین مواردى، غیر واقع بینانه و مخالف مصالح واقعى است.
۱۳ - خداوند، جلوه دهنده و محبوب سازنده ایمان، در قلب مؤمنان (و لکنّ اللّه حبّب إلیکم الإیمن و زیّنه فى قلوبکم)
۱۴ - عشق به ایمان و زیبایى آن در قلب انسان، امرى فطرى و الهى است.* (حبّب إلیکم الإیمن و زیّنه فى قلوبکم) برداشت بالا بنابر این نکته است که تحبیب ایمان و تزیین آن - به قرینه «فى قلوبکم» - بیانگر برنامه اى تکوینى باشد; یعنى، سرشت انسان متمایل به ایمان و مجذوب آن آفریده شده است.
۱۵ - محبت واقعى به ایمان، مقتضى اطاعت از پیامبر(ص) (لو یطیعکم ... لعنتّم و لکنّ اللّه حبّب إلیکم الإیمن و زیّنه فى قلوبکم)
۱۶ - حرکت مؤمنان راستین در طریق ایمان و اطاعت از پیامبر(ص)، براساس عشق و محبت به دین و نه تحمیل و تحکّم (و لکنّ اللّه حبّب إلیکم الإیمن و زیّنه فى قلوبکم) از این که خداوند در باز داشتن مؤمنان از تحمیل آراى شخصى بر پیامبر(ص)، به «حبّب إلیکم الإیمان» تکیه کرده است; استفاده مى شود که نیرو و جاذبه محبت، اصلى ترین و نیرومندترین محرک مؤمنان براى حرکت به سمت ایمان و اطاعت از رسول اللّه است.
۱۷ - خداوند، پدید آورنده زمینه بیزارى مؤمنان از کفر، فسوق و عصیان (و لکنّ اللّه ... و کرّه إلیکم الکفر و الفسوق و العصیان)
۱۸ - نفرت درونى مؤمنان، از کفر، فسق و عصیان (و کرّه إلیکم الکفر و الفسوق و العصیان)
۱۹ - قلب، جایگاه ادراک و اساس زیبایى ایمان و زشتى کفر (و زیّنه فى قلوبکم و کرّه إلیکم الکفر)
۲۰ - بیزارى از کفر، فسق و عصیان، داراى ریشه در سرشت انسان * (و کرّه إلیکم الکفر و الفسوق و العصیان) برداشت بالا بدان احتمال است که انتساب «کرّه» به خداوند، بیانگر جریان تکوینى باشد; یعنى، خداوند وجود انسان را - با همه تمایلات و گرایش ها - به گونه اى آفریده است که به طور طبیعى از کفر و... متنفر است.
۲۱ - کفر، فسق و عصیان، سه حلقه پیوسته به یکدیگر (و کرّه إلیکم الکفر و الفسوق و العصیان)
۲۲ - کفر، زمینه ساز ابتلاى انسان به شکستن حریم ارزش ها و ارتکاب گناهان* (و کرّه إلیکم الکفر و الفسوق و العصیان) برداشت بالا بدان احتمال است که تقدم لفظى کفر بر فسوق و عصیان، دال بر تقدم معنوى نیز باشد.
۲۳ - اطاعت محض از رسول خدا(ص)، نمود ایمان و موضع گیرى در برابر آن حضرت نمود کفر است.* (لو یطیعکم ... لعنتّم و لکنّ اللّه حبّب إلیکم الإیمن ... و کرّه إلیکم الکفر) صدر آیه; درباره اطاعت از رسول خدا و تحمیل نکردن رأى بر آن حضرت است; ولى ادامه آن درباره ایمان و کفر است; از این بیان انطباق ایمان بر اطاعت و تطبیق کفر بر تحمیل رأى بر پیامبر(ص) استفاده مى شود.
۲۴ - رشد واقعى انسان، در پرتو محبت دین و بیزارى از کفر و گناه (حبّب إلیکم الإیمن ... و کرّه إلیکم الکفر ... أولئک هم الرشدون)
۲۵ - کفر، فسق و عصیان، مانع رشد اجتماعى بشر (حبّب إلیکم الإیمن ... و کرّه إلیکم الکفر و الفسوق و العصیان أولئک هم الرشدون) اختصاص و تأکیدى که از تعبیر «أولئک...» استفاده مى شود; نشانگر این معنا است که دیگران (آنان که از ایمان محروم و در کفر و فسق گرفتاراند) به رشد نخواهند رسید. جمع آمدن ضمیر و فعل، حیثیت اجتماعى را مى رساند.
۲۶ - رشد و تعالى جامعه، در پرتو وجود رهبرى الهى و نفوذ رهنمودهاى وى (و اعلموا ... لو یطیعکم ... و لکنّ اللّه حبّب إلیکم ... أولئک هم الرشدون) برداشت یادشده از ارتباط سه بخش زیر به دست مى آید: ۱- مسأله اطاعت محض از پیامبر(ص) ۲- ارزش ایمان و اجتناب از کفر، ۳- رشد در پرتو عوامل مذکور (أولئک هم الراشدون). «أولئک» اشاره به مؤمنانى دارد که براساس ایمان سر به اطاعت رسول خدا نهاده اند و اهمیت وجود رهبرى الهى را در جامعه دریافته اند (واعلموا أنّ فیکم رسول اللّه). اینان رشد و تعالیشان از سوى خدا تضمین شده است.
۲۷ - خداوند، هموارکننده راه ایمان و تعالى، براى انسان ها (حبّب ... و کرّه إلیکم الکفر ... أولئک هم الرشدون) محبوب ساختن ایمان و ایجاد تنفر نسبت به کفر و عصیان در دل هاى مؤمنان، زمینه ساز رشد و تعالى آنان است.
موضوعات مرتبط
- ارزشها: زمینه هتک ارزشها ۲۲
- اسلام: تاریخ صدر اسلام ۴
- اطاعت: آثار اطاعت از رهبران دینى ۶، ۸; آثار اطاعت از محمد(ص) ۸، ۲۳; اطاعت از محمد(ص) ۳; زمینه اطاعت از محمد(ص) ۱۵، ۱۶
- امنیت: عوامل امنیت اجتماعى ۶
- انسان: عجز انسان ها ۱۲; فطریات انسان ۱۴
- انگیزش: عوامل انگیزش ۱۶
- ایمان: تزیین ایمان ۱۴; جایگاه درک زیبایى ایمان ۱۹; منشأ ایمان ۲۷; منشأ تزیین ایمان ۱۳; نشانه هاى ایمان ۲۳
- پشیمانى: موانع پشیمانى ۶
- تبرى: آثار تبرى از کفر ۲۴; آثار تبرى از گناه ۲۴; فطریت تبرى از عصیان ۲۰; فطریت تبرى از فسق ۲۰; فطریت تبرى از کفر ۲۰
- تکامل: عوامل تکامل ۲۴، ۲۶; منشأ تکامل ۲۷; موانع تکامل ۲۵
- خدا: افعال خدا ۱۳، ۱۷، ۲۷; امتنان خدا ۱
- رهبران دینى: آثار تحمیل عقیده به رهبران دینى ۷; انعطاف پذیرى رهبران دینى ۹; رهبران دینى و عقیده مردم ۹; نقش رهبران دینى ۱۲، ۲۶
- زیان: عوامل زیان ۷
- سختى: زمینه سختى ۷
- عصیان: آثار عصیان ۲۵; آثار عصیان از محمد(ص) ۲۳; فطریت نفرت از عصیان ۲۰; منشأ نفرت از عصیان ۱۷; نفرت از عصیان ۱۸
- علایق: آثار علاقه به ایمان ۱۵; آثار علاقه به دین ۱۶، ۲۴; فطریت علاقه به ایمان ۱۴; منشأ علاقه به ایمان ۱۳
- فسق: آثار فسق ۲۵; فطریت نفرت از فسق ۲۰; منشأ نفرت از فسق ۱۷; نفرت از فسق ۱۸; هماهنگى فسق با عصیان ۲۱
- قلب: نقش قلب ۱۹
- کفر: آثار کفر ۲۲، ۲۵; آثار نفرت از کفر ۲۴; جایگاه درک زشتى کفر ۱۹; فطریت نفرت از کفر ۲۰; منشأ نفرت از کفر ۱۷; نشانه هاى کفر ۲۳; نفرت از کفر ۱۸; هماهنگى کفر با عصیان ۲۱; هماهنگى کفر با فسق ۲۱
- گناه: آثار نفرت از گناه ۲۴; زمینه گناه ۲۲
- مؤمنان: اطاعت مؤمنان ۱۶; تبرى مؤمنان ۱۷; دیندارى مؤمنان ۱۶; علایق مؤمنان ۱۳; عوامل سعادت مؤمنان ۸; نفرت مؤمنان ۱۸
- محمد(ص): آثار تحمیل عقیده به محمد(ص) ۷; اهمیت حضور محمد(ص) ۲; تبعیت محمد(ص) از مسلمانان ۱۰; تحمیل عقیده به محمد(ص) ۴، ۵; توقع بیجا از محمد(ص) ۱۰، ۱۶; فضایل محمد(ص) ۱; فلسفه تعالیم محمد(ص) ۱۱; نبوت محمد(ص) ۳; نقش محمد(ص) ۳; ویژگیهاى تعالیم محمد(ص) ۱۱
- مسلمانان: تلاش مسلمانان صدر اسلام ۵; توقعات بیجاى مسلمانان صدراسلام ۱۰; سرزنش مسلمانان صدراسلام ۴; منت بر مسلمانان صدر اسلام ۱
- مصالح: جهل به مصالح ۱۲
- ولیدبن عقبه: خبر ولیدبن عقبه ۵
منابع