الحشر ٩

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۵۶ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

و برای کسانی است که در این سرا [= سرزمین مدینه‌] و در سرای ایمان پیش از مهاجران مسکن گزیدند و کسانی را که به سویشان هجرت کنند دوست می‌دارند، و در دل خود نیازی به آنچه به مهاجران داده شده احساس نمی‌کنند و آنها را بر خود مقدّم می‌دارند هر چند خودشان بسیار نیازمند باشند؛ کسانی که از بخل و حرص نفس خویش باز داشته شده‌اند رستگارانند!

و كسانى [از انصار] كه پيش از آنها خانه و ايمان [خويش‌] را آماده كردند، كسانى را كه به سويشان هجرت كردند دوست دارند، و نسبت به آنچه به آنها داده شده در دل خود احساس نياز نمى‌كنند و [آنها را] بر خود مقدم مى‌دارند، هر چند خود بدان نياز مبرمى داشته باشند
و [نيز] كسانى كه قبل از [مهاجران‌] در [مدينه‌] جاى گرفته و ايمان آورده‌اند؛ هر كس را كه به سوى آنان كوچ كرده دوست دارند؛ و نسبت به آنچه به ايشان داده شده است در دلهايشان حسدى نمى‌يابند؛ و هر چند در خودشان احتياجى [مبرم ]باشد، آنها را بر خودشان مقدّم مى‌دارند. و هر كس از خسّت نفس خود مصون ماند، ايشانند كه رستگارانند.
و هم آن جماعت انصار که پیش از (هجرت) مهاجرین (در مکّه به رسول ایمان آوردند و) مدینه را خانه ایمان گردانیدند و مهاجرین را که به سوی آنها آمدند دوست می‌دارند و در دل خود هیچ حاجتی (و حسد و بخلی) نسبت به آنچه (از غنائم بنی نضیر) که به آنها داده شد نمی‌یابند و هر چند به چیزی نیازمند باشند باز مهاجران را بر خویش مقدم می‌دارند (و جانشان به کلی از بخل و حسد و حرص دنیا پاک است) و هر کس را از خوی بخل و حرص دنیا نگاه دارند آنان به حقیقت رستگاران عالمند.
و [برای] کسانی [از انصار است] که پیش از مهاجران در سرای هجرت و ایمان [یعنی مدینه] جای گرفتند، [و] کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده اند دوست دارند، و در سینه های خود نیاز و چشم داشتی به آنچه به مهاجران داده شده است نمی یابند، و آنان را بر خود ترجیح می دهند، گرچه خودشان را نیاز شدیدی [به مال و متاع] باشد. و کسانی را که از بخل و حرصشان بازداشته اند، اینان همان رستگارانند.
و كسانى كه پيش از آمدن مهاجران در ديار خود بوده‌اند و ايمان آورده‌اند، آنهايى را كه به سويشان مهاجرت كرده‌اند دوست مى‌دارند. و از آنچه مهاجران را داده مى‌شود در دل احساس حسد نمى‌كنند، و ديگران را بر خويش ترجيح مى‌دهند هر چند خود نيازمند باشند. و آنان كه از بخل خويش در امان مانده باشند رستگارانند.
و کسانی که پیش از آنان در سرای اسلام [مدینه‌] جای گرفتند و ایمان را پذیرفتند، کسانی را که به سوی آنان هجرت کرده‌اند، دوست می‌دارند و نسبت به آنچه به ایشان داده شده است، در دل خود احساس نیاز نمی‌کنند، و [آنان را] ولو خود نیازمندی داشته باشند، بر خود بر می‌گزینند، و کسانی که از آزمندی نفس خویش در امان مانند، آنانند که رستگارانند
و نيز كسانى راست كه در سراى هجرت و ايمان- يعنى مدينه- پيش از ايشان جاى گرفته‌اند- يعنى انصار كه در ديار خود ايمان آوردند-، هر كه را كه به سوى آنان هجرت كرده است دوست مى‌دارند و در سينه‌هاى خويش از آنچه به آنان
آنانی که پیش از آمدن مهاجران خانه و کاشانه (ی آئین اسلام) را آماده کردند و ایمان را (در دل خود استوار داشتند) کسانی را دوست می‌دارند که به پیش ایشان مهاجرت کرده‌اند، و در درون احساس و رغبت نیازی نمی‌کنند به چیزهائی که به مهاجران داده شده است، و ایشان را بر خود ترجیح می‌دهند، هرچند که خود سخت نیازمند باشند. کسانی که از بخل نفس خود، نگاهداری و مصون و محفوظ گردند، ایشان قطعاً رستگارند.
و (نیز) کسانی که پیش از مهاجران در مدینه جای امان و ایمان گرفته‌اند (و) هر کس را سوی آنان کوچ کرده دوست دارند، و نسبت به آنچه به ایشان داده شده است در سینه‌هایشان نیازی نمی‌یابند، و هر چند برای خودشان احتیاجی مبرم باشد، آنها را بر خودشان مقدّم می‌دارند. و هر کس از خسّت نفس خود مصون مانَد، ایشان (هم) ایشان (راست‌‌کاران و) رستگارکنندگانند.
و آنان که جایگزین شدند خانه و ایمان را پیش از ایشان دوست دارند آنان را که هجرت کنند بسوی ایشان و نیابند در سینه‌های خویش نیازمندی بدانچه داده شدند و برگزینند بر خویش و هر چند باشد بدیشان تنگدستی و آنکه نگهداشته شود از بخل خویش پس آنانند رستگاران‌


الحشر ٨ آیه ٩ الحشر ١٠
سوره : سوره الحشر
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الَّذِینَ»: مراد انصار است. مبتدا، و خبر آن (یُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَیْهِمْ) است. «تَبَوَّءُوا»: منزل و مأوی را آماده کرده‌اند. یعنی مدینه را برای آئین اسلام آماده کرده‌اند. یا این که منازل و خانه‌هائی تدارک دیده‌اند. «حَاجَةً»: نیاز. در اینجا به معنی میل و رغبت است. «خَصَاصَةٌ»: احتیاج شدید. نیاز زیاد. «شُحَّ»: بخل (نگا: نساء / . برخی گویند: شُحّ یکی از ویژگیهای نفس انسان است و او را به دلبستگی زیاد به مال، و حرص و آز بر آن وامی‌دارد. بخل دست بازداشتن از بخشش و خرج مال است و اثری از آثار شُحّ است (نگا: المصحف المیسر).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - فقراى انصار نیز مانند مهاجرانِ نیازمند، از جمله سهم بران «فىء» (للفقراء المهجرین ... و الذین تبوّءو الدار و الإیمن) «والذین تبوّءو...» عطف بر «المهاجرین» است; یعنى، «و للفقراء الذین تبوّءو الدار».

۲ - برخوردارى برخى از انصار، از غنایم بنى نضیر (و الذین تبوّءو الدار) در صورتى که «والذین تبوّءو...» عطف بر «المهاجرین» باشد، از آیه استفاده مى شود که علاوه بر مهاجران; برخى از انصار نیز سهمى از غنایم بنى نضیر بردند.

۳ - «انصار»، بنیانگذار جامعه ایمانى در مدینه قبل از هجرت (و الذین تبوّءو الدار و الإیمن من قبلهم) «تبوّء» - چنانچه مفردات و المیزان اشاره کرده اند - به معناى مهیا ساختن و آماده کردن است.در این صورت «تبوّءو الدار و الإیمان» کنایه از فراهم سازى محیط اجتماعى و دینى و «من قبلهم» به حذف مضاف و تقدیر «من قبل هجرتهم» است.

۴ - استقبال انصار از مهاجران، با ایمان و امکانات خویش (و الذین تبوّءو الدار و الإیمن من قبلهم) چنانچه «تبوّءو الدار» به معناى مهیا ساختن منزل باشد، آماده کردن آن از سوى انصار، مى تواند به هدف استقبال از مهاجران صورت گرفته باشد.

۵ - انصار، مورد تمجید خداوند، به خاطر محبت بى دریغشان نسبت به مؤمنان مهاجر (یحبّون من هاجر إلیهم)

۶ - ایمان، عامل محبّت میان مؤمنان، از هر مرز و بوم (تبوّءو الدار و الإیمن ... یحبّون من هاجر إلیهم) برداشت یاد شده از آن جا است که هجرت مهاجران، انگیزه ایمانى داشته و زمینه سازى انصار براى آنان نیز با همین انگیزه صورت گفته است.

۷ - انصار، به دور از کمترین حسد و چشمداشت نسبت به اموال عطا شده به مهاجران از «فىء» (و لایجدون فى صدورهم حاجة ممّا أُوتوا) با توجه به این که حسد مسبوق به چشمداشت است و انصار هیچ گونه چشمداشتى نسبت به اموال عطا شده به مهاجران نداشتند; از آیه شریفه نفى هرگونه حسادت استفاده مى شود.

۸ - انصار، مورد ستایش به سبب ایثار بر مهاجران، حتى در شرایط احتیاج و نیاز خویش (و لایجدون فى صدورهم ... و لو کان بهم خصاصة)

۹ - انصار مؤمن، ایثارگر و بى چشمداشت نسبت به بهره مندى هاى مادى مهاجران، نمونه اى از مؤمنان راستین (أُولئک هم الصدقون . و الذین تبوّءو الدار ... و لایجدون فى صدورهم حاجة)

۱۰ - صداقت در ایمان مقتضى محبت و ایثار به مؤمنان و رنجدیدگان در مسیر دین (أُولئک هم الصدقون . و الذین تبوّءو الدار و الإیمن یحبّون من هاجر إلیهم و ... یؤثرون على أنفسهم)

۱۱ - ایثار و چشم پوشى انسان، از اموال و امکانات مورد نیاز خویش، شایسته ارج و ستایش (و یؤثرون على أنفسهم و لو کان بهم خصاصة) برداشت یاد شده با توجه به سیاق آیه شریفه که در مقام ستایش و تمجید مى باشد.

۱۲ - دورى گزیدگان از بخل و حرص، رستگاران واقعى اند. (و من یوق شحّ نفسه فأُولئک هم المفلحون)

۱۳ - ایمان و امدادهاى معنوى خداوند، بازدارنده انسان از بخل و آز * (و من یوق شحّ نفسه) از مجهول آمدن «یُوق»، استفاده مى شود که عامل بازدارنده، عاملى است وراى خود انسان و احتمال مى رود آن عامل، ایمان و امدادهاى معنوى حق باشد.

۱۴ - حرص و چشمداشت به مال و حقوق دیگران، از موانع جدى رستگارى است. (و من یوق شحّ نفسه فأُولئک هم المفلحون)

۱۵ - تهذیب نفس و ریشه کن ساختن رذایل نفسانى، گامى مهم در مسیر رستگارى* (و من یوق شحّ نفسه فأُولئک هم المفلحون) با توجه به این که واژه «شحّ» اشاره به پدیده نفسانى دارد از کاربرد آن، مطلب بالا استفاده مى شود.

روایات و احادیث

۱۶ - «عن أبان بن تغلب عن أبى عبداللّه ... قال: یا أبان أما تعلم أنّ اللّه عزّوجلّ قد ذکر المؤثرین على أنفسهم؟ قلت: بلى جعلت فداک فقال: أما إذا أنت قاسمته فلم تؤثره بعد ... إنّما أنت تؤثره إذا أنت أعطیته من النصف الأخر;[۱] از ابان بن تغلب از امام صادق(ع) روایت شده: ...آن حضرت فرمود: ...اى ابان! آیا مى دانى که خداوند عزّوجلّ، ایثار را یاد نموده است؟ عرض کردم: بله، فدایت شوم. حضرت فرمود: اگر تو اموالت را با مؤمنى تقسیم نمودى، هنوز به او ایثار نکرده اى ... زمانى به او ایثار کرده اى که از نصف دیگر [که براى خود باقى گذاشته اى] چیزى به او داده باشى».

۱۷ - «عن مسعدة ابن صدقة قال: دخل سفیان الثورى على أبى عبداللّه ... فأتاه قوم ممّن یظهرون الزهد ... فقالوا یقول اللّه تبارک و تعالى مخبراً عن قوم من أصحاب النبىّ(ص) «و یؤثرون على أنفسهم و لو کان بهم خصاصة ... «فمدح فعلهم... فقال أبوعبداللّه(ع): ... أخبرونى ... ألکم علم بناسخ القرآن و منسوخه ... فقالوا له أو بعضه و أمّا کلّه فلا فقال لهم ... فأمّا ما ذکرتم من أخبار اللّه عزّوجلّ إیّانا فى کتابه عن القوم الذین اخبر عنهم بحسن فعالهم فقد کان مباحاً جائزاً و لم یکونوا نهوا عنه و ثوابهم منه على اللّه عزّوجلّ و ... انّ اللّه جلّ و تقدس أمر بخلاف ما عملوا به فصار أمره ناسخاً لفعلهم ... هذا ما نطق به الکتاب ... «والذین إذا أنفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواماً»;[۲] از مسعدة بن صدقه روایت شده است: سفیان ثورى وارد بر امام صادق(ع) شد ... و جمعى از کسانى که اظهار زهد مى کردند وارد شدند ... و گفتند: خداى تعالى در حالى که از قومى از اصحاب پیغمبر خبر مى دهد، مى فرماید: «ویؤثرون على أنفسهم ...» و فعل آنان را ستوده است ... پس امام صادق(ع) فرمود: آیا شما از ناسخ و منسوخ قرآن آگاهى دارید ... گفتند: بعضى را مى دانیم; ولى همه رانمى دانیم. امام به آنان فرمود: ... آنچه را یاد نمودید که خداوند در کتاب خود از حسن عمل قومى خبر داده، این عمل در آن زمان مباح بوده و از آن نهى نشده بود و ثواب آن عمل براى آنان نزد خداوند بوده است; ولى خداوند برخلاف عمل آنان، امر فرموده و امر خدا ناسخ فعل آنان است ... این است آنچه کتاب خدا به آن سخن گفته: والذین إذا أنفقوا لم یسرفوا...».

موضوعات مرتبط

  • آیات خدا: آیات منسوخ ۱۷; آیات ناسخ ۱۷
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲، ۳، ۴، ۸
  • انصار: استقبال انصار ۴، ۵; امکانات مادى انصار ۴; انصار و حسد ۷; انصارو طمع ۷; ایثار انصار ۸; ایمان انصار ۴، ۹; فضایل انصار ۵، ۷، ۸، ۹; فىء به انصار فقیر ۱; مدح انصار ۵، ۸; نقش انصار ۳
  • انفاق: محدوده انفاق ۱۷
  • ایثار: ارزش ایثار ۱۱; زمینه ایثار ۱۰; ملاک ایثار ۱۶
  • ایمان: آثار ایمان ۶، ۱۳; آثار صداقت در ایمان ۱۰
  • بخل: معرضان از بخل ۱۲; موانع بخل ۱۳
  • تزکیه: آثار تزکیه ۱۵
  • حرص: آثار حرص ۱۴; معرضان از حرص ۱۲
  • خدا: آثار امدادهاى خدا ۱۳; مدحهاى خدا ۵، ۸
  • رستگاران :۱۲
  • رستگارى: عوامل رستگارى ۱۵; موانع رستگارى ۱۴
  • طمع: آثار طمع ۱۴; موانع طمع ۱۳
  • غزوه بنى نضیر: غنایم غزوه بنى نضیر ۲
  • فىء: مصارف فىء ۱
  • مؤمنان: زمینه محبت به مؤمنان ۱۰; عوامل محبت مؤمنان ۶; مؤمنان راستین ۹
  • مدینه: زمینه حکومت اسلامى در مدینه ۳; مدینه قبل از هجرت ۳
  • مهاجران: استقبال از مهاجران صدراسلام ۴، ۵; فىء به مهاجران صدراسلام ۷

منابع

  1. کافى، ج ۲، ص ۱۷۲، ح ۸; تفسیربرهان، ج ۴، ص ۳۱۷- ، ح ۷.
  2. کافى، ج ۵، ص ۶۵، ح ۱; نورالثقلین، ج ۵، ص ۲۸۸- ، ح ۶۱.