البقرة ٢٥٤
ترجمه
البقرة ٢٥٣ | آیه ٢٥٤ | البقرة ٢٥٥ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«أَنفِقُوا»: ببخشید. خرج کنید. «بَیْعٌ»: خرید و فروش. «خُلَّةٌ»: دوستی. رفاقت. مراد دوستی و رفاقتی است که سودمند شود و مایه نجات گردد (نگا: انفطار / ). والاّ مؤمنان در آخرت دوست همدیگر خواهند بود (نگا: زخرف / ). «شَفَاعَةٌ»: میانجیگری. نفی شفاعت در این آیه به طور مطلق است، ولیکن مقیّد به آیههای دیگر است، از جمله إِلاّ مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ وَ رَضِیَ لَهُ قَوْلاً (طه / . وَ لا یَشْفَعُونَ إِلاّ لِمَنِ ارْتَضی (انبیاء / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۲۵۴ - ۲۵۳ ، سوره بقره
- دفع اين توهم كه بعد از دعوت انبيا (ع ) جنگ چه فايده دارد؟ و اشاره به علل پيدايش جنگ ها در اين آيات
- انيبا (ع ) در عين حال كه در اصل فضل رسالت مشتر كند، از درجات مختلفى برخوردارند
- اختلاف و درگيرى بين مردم از جانب خود آنها و مستند به اختيار انسانها است
- دو نوع فضيلت و برترى كه بعضى از انبيا (ع ) بر بعض ديگر دارند
- اقوال مختلف در باره اينكه در آيه مراد از پيامبرى كه خدا با او سخن گفته كيست ؟
- اختلاف ديگر در معناى ((دفع بعضهم درجات ))و مراد از بعض در آن
- آيه به اطلاق خود شامل تمام رسولان مى شود و دليلى بر اختصاص آيه وجود ندارد
- گفتارى پيرامون تكلم خداى تعالى
- ويژگيهاى انبيا (ع ) و اخبارى كه ايشان آورده اند امور حقيقيه هستند و در بيان حقائق الهيه مجاز گوئى نشده است
- حقيقت ((كلام )) و تعريف آن در عرف بنى آدم
- در قرآن كريم تكلم به معناى معهود بين ما از خدا نفى و حقيقت معناى تكلم درباره خداى سبحان اثبات شده است
- تكلم خداى تعالى مانند خلقت ، احياء، اماتة ، رزق و هدايت از افعال زمانى خداوند است
- موارد استعمال نفس ((قول )) در قرآن مجيد
- قول خدا در تكوينيات عبارت است از خود موجودات تكوينى
- قول خداوند در غير تكوينيات و قول خدا با ملائكه و شيطان و كلام خود فرشتگان با يكديگر چگونه است ؟
- الفاظ ديگرى در قرآن كه به معناى ((قول )) و ((كلام )) نزديك مى باشند
- بيان حقيقى بودن استعمال لفظ ((كلام )) و ((قول )) در غير موارد بشرى
- آنچه از مطالب گذشته بدست آمد
- دادن بينات و تاءييد به روح القدس در باره حضرت عيسى (ع ) به نحوى خاص است
- سرپيچى كردن از انفاق كفر و ظلم است
- بحث روايتى (در ذيل آيات گذشته ، وقوع اختلاف بعد از رسول خدا (ص ) و رواياتى در باره تكليم خدا
- روايتى در ارتباط با آيه (كان الناس امة واحدة ...) و اختلاف امت
- رواياتى از ائمه معصومين عليهم السلام در باره تكلم خداوند
- بحثى فلسفى (در باره حقيقت كلام و مصاديق آن و بيان فلسفى متكلم بودن خداوند)
- وجه تسميه علم كلام و اشاره با اختلاف اشاعره و معتزله در باره تقديم يا حادث بودن كلام خدا
- نزاع اشاعره و معتزله پايه و اساسى ندارد
تفسیر نور (محسن قرائتی)
«254» يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ وَ الْكافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ
اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از آنچه به شما روزى دادهايم انفاق كنيد، پيش از آنكه روزى فرا رسد كه نه خريد و فروشى در آن است و نه دوستى و نه شفاعتى، و (بدانيد كه) كافران همان ستمگران هستند. (كه هم به خود ستم مىكنند وهم به ديگران.)
نکته ها
در اين آيه خداوند اهرمهايى را براى تشويق مردم به انفاق بكار برده است،
الف: آنچه دارى، ما به تو داديم از خودت نيست. «رَزَقْناكُمْ»
ب: مقدارى از آنچه دارى كمك كن، نه همه را. «مِمَّا»
ج: اين انفاق براى قيامت تو، از هر دوستى بهتر است. «يَأْتِيَ يَوْمٌ ...»
پیام ها
1- قبل از دستور، مردم را با احترام صدا زنيم. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا»
2- استفاده از فرصتها در كارهاى خير، ارزش است. «مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ»
3- محروم كردن امروز، محروم شدن فرداست. اگر امروز انفاق وبخششى صورت نگيرد، در آن روز هم محبّت و دوستى و وساطتى در بين نخواهد بود. «أَنْفِقُوا ... يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ ...»
4- ياد معاد، عاملى براى تشويق به انفاق است. «أَنْفِقُوا ... يَأْتِيَ يَوْمٌ ...»
5- يكى از راههاى ايجاد روحيّهى سخاوت، توجّه به دستِ خالى بودن انسان در قيامت است. «لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ»
6- بخل، نشانهى كفران نعمت وكفر به وعدههاى الهى است. «انفقوا ... والكافرون»
جلد 1 - صفحه 398
7- كفر، نمونهى بارز ظلم است. «الْكافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ وَ الْكافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ (254)
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 452
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آورديد به خدا و رسول و قيامت، أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناكُمْ: انفاق كنيد به مستحقان از آنچه روزى ساختيم شما را، مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ: پيش از آنكه بيايد روزى كه از هول و هيبت آن روز، لا بَيْعٌ فِيهِ: خريد و فروشى نباشد تا كسى كسى را حمايت كند و نه شفاعت شافعى كه شفاعت كند در وقت ورود عذاب.
مراد از انفاق حقوقات واجبه است مانند زكات و خمس و مظالم و كفارات و اداى دين و غيره. و از راه لطف حق تعالى تذكر فرمايد تدارك آن را پيش از آنكه بيايد روزى كه چارهاى نخواهد بود، زيرا خريد و فروش نيست تا مال تحصيل كنيد فديه دهيد و عذاب را به آن بازخريد، وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ: و نه دوستى كه شما را نجات دهد و نه شافعى كه شما را شفاعت كند در آنچه به ذمه شما باشد از حقوق خالق و خلق. وَ الْكافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ: و كافران ايشانند ستمكاران و ظلم كنندگان كه منع كنند حق الهى را از مستحق.
تبصره: آيه شريفه و لا شفاعة على الغموم نيست، زيرا اجماع امت بر آنست كه حق تعالى اذن شفاعت فرمايد روز قيامت به انبياء و اولياء و صلحاء براى مؤمنين عاصين و نسبت به حضرت خاتم صلّى اللّه عليه و آله و سلم اذن شفاعت در دنيا مرحمت شده و لذا فرمود: ادّ خرت شفاعتى لاهل الكبائر من امّتى. «1» تنبيه: آيه وَ الْكافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ را دلالاتى است: 1- مراد به كافران تاركان حقوقات واجبه هستند از زكات و خمس و غير آن كه ظلم بر خود نموده و مستحق عذاب شدهاند، يا وضع مال در غير موضع و بر غير وجه
«1» مدرك اين حديث، ذيل آيه 48 گذشت.
تفسير اثنا عشرى، ج1، ص: 453
شرعى صرف كرده، پس وضع (كافرون) در محل (تاركون) به جهت تغليظ تهديد است. 2- آنكه ترك زكات با انكار موجب كفر است، زيرا ضرورى دين باشد. 3- آنكه ترك زكات و حقوقات واجبه از صفت كفار مىباشد به جهت فرمايش الهى: وَيْلٌ لِلْمُشْرِكِينَ الَّذِينَ لا يُؤْتُونَ الزَّكاةَ. 4- ذم كافر به ظلم با آنكه كفر اعظم از ظلم است، به جهت دلالت است بر آنكه كافر ظلم به نفس خود نموده به سبب خلود در عذاب جهنم، پس ظالم به نفس خود باشد. 5- چون حق تعالى نفى بيع و شفاعت و خلت را نمود در روز جزا و فرمود كفار در آن روز محروم از اين امورند، در عقب آن فرمود كه صدور ظلم از كافران باشد نه آنكه من بر آنها ظلم نموده باشم، زيرا آنها به سبب كفر خود مستحق حرمان شدهاند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناكُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ يَأْتِيَ يَوْمٌ لا بَيْعٌ فِيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ وَ الْكافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ (254)
ترجمه
اى آنكسانيكه ايمان آورديد انفاق كنيد از آنچه روزى داديم شما را پيش از آنكه بيايد روزى كه نباشد معامله در آن و نه دوستى و نه درخواستى و كافران ايشانند ستمكاران.
تفسير
انفاق يا واجب است مانند زكوة يا مستحب در هر حال بايد از مال حلال با قصد قربت باشد پيش از آنكه بيايد روزى كه قدرت نداشته باشيد بر تدارك تقصير خود و نجات از عذاب الهى و آنروز قيامت است زيرا كه در آنروز خريد و فروشى نميشود تا چيزى بخريد و در راه خدا انفاق نمائيد براى آنكه كفاره معاصى شما شود با فديه از عذاب دهيد و دوستى در ميان نيست تا دوستان شما كمك با شما نمايند و هر كس بقدرى گرفتار كار خود است كه بفكر ديگرى نيست و نميتواند بكار ديگرى برسد و شفاعتى نيست در آنروز براى كسى مگر براى آنكس كه اجازه داده است خداوند باو كه در باره كسى سخن بگويد پس نميتواند كسى سخنى بگويد تا بتواند شفاعت كند خلاصه آنكه تمام سر و كار آنروز با يكنفر است كه خداوند است و مالك روز جزاست و امروز بايد او را براى آنروز راضى نمود
تا كه دستت ميرسد كارى بكن
پيش از آن كز تو نيايد هيچ كار
و محتمل است مراد روز مرك باشد چنانچه در تفسير قول خداوند و اتقوا يوما لا تجزى نفس عن نفس شيئا گذشت و در ذيل آيه اشاره شده است بآنكه ترك انفاق ظلم است و كفار آنها ظالمند شما كه مسلمانيد نبايد ظالم باشيد و اختصاص ظلم بنحو اطلاق بكفار براى آنستكه ظلم آنها اشد انواع ظلم است كه آن ظلم بنفس است و بنهايت درجه رسيده است.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِمّا رَزَقناكُم مِن قَبلِ أَن يَأتِيَ يَومٌ لا بَيعٌ فِيهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ وَ الكافِرُونَ هُمُ الظّالِمُونَ (254)
يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَنفِقُوا مِمّا رَزَقناكُم گذشت در اوائل سوره بقره وَ مِمّا رَزَقناهُم يُنفِقُونَ اقسام رزق و معناي آن و اقسام انفاقات لازمه و مندوبه از صفحه 210 تا صفحه 240 سي (30) صفحه بآنجا مراجعه كنيد محتاج بتكرار نيست و همچنين در معناي ايمان در تفسير يُؤمِنُونَ بِالغَيبِ از صفحه 133 تا صفحه 149 شانزده صفحه مراجعه شود.
مِن قَبلِ أَن يَأتِيَ يَومٌ مراد روز رستخيز است يعني تا در دنيا هستيد و ميتوانيد تحصيل سعادت كنيد و تمام وسائل سعادت براي شما مهيا است انفاق كنيد که در روز جزا دست شما كوتاه است از جميع وسائل.
لا بَيعٌ فِيهِ که تجارت و ابواب معاملات مسدود است که بخواهيد گناه فروشي كنيد و ثواب خريداري نمائيد وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزرَ أُخري سوره انعام آيه 164 و چهار موضع ديگر.
وَ لا خُلَّةٌ دوستي و محبتي هم در آخرة نيست و اينکه جمله و لو بر نفي كلي دلالت دارد لكن بايد او را تخصيص داد بآيات شريفه ديگر مثل الأَخِلّاءُ يَومَئِذٍ بَعضُهُم
جلد 3 - صفحه 7
لِبَعضٍ عَدُوٌّ إِلَّا المُتَّقِينَ زخرف آيه 67 که اهل تقوي و ايمان دوستي آنها برقرار است وَ لا شَفاعَةٌ اينکه جمله هم مطلق است و لكن آيات مقيده و اخبار متواتره بر ثبوت شفاعت در قيامت نسبت باهل ايمان بسيار داريم و ما در جلد سوم كلم الطيب آخر كتاب صفحه 237 تا 242 آيات و اخبار و دفع اشكالات و معناي شفاعت را متعرض شدهايم مراجعه فرمائيد.
وَ الكافِرُونَ هُمُ الظّالِمُونَ هم ظلم بنفس كردند که خود را مستوجب عذاب بواسطه كفر نمودند و هم ظلم بديگران که آنها را اغواء نمودند و مانع از ايمان آنها شدند و هم ظلم بمسلمين که در مقام ستيزگي و اذيت و آزار آنها و محاربه و مقاتله با آنها بودند.
برگزیده تفسیر نمونه
(آیه 254)- انفاق یکی از مهمترین اسباب نجات در قیامت! در این آیه روی سخن را به مسلمانان کرده و به یکی از وظایفی که سبب
ج1، ص228
وحدت جامعه و تقویت حکومت و بنیه دفاعی و جهاد میشود اشاره میکند و میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید از آنچه به شما روزی دادهایم انفاق کنید» (یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ).
از تهدیدی که در ذیل آیه آمده استفاده میشود منظور، انفاق واجب یعنی زکات است.
سپس میافزاید: امروز که توانایی دارید انفاق کنید «پیش از آن که روزی فرا رسد که نه خرید و فروش در آن است و نه رابطه دوستی و نه شفاعت» (مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا بَیْعٌ فِیهِ وَ لا خُلَّةٌ وَ لا شَفاعَةٌ).
و در پایان آیه میفرماید: «کافران همان ظالمانند» (وَ الْکافِرُونَ هُمُ الظَّالِمُونَ).
اشاره به این که آنها که انفاق و زکات را ترک میکنند هم به خویشتن ستم روا میدارند و هم به دیگران.
«کفر» در اینجا به معنی سر پیچی و گناه و تخلف از دستور خداست.
نکات آیه
۱ - مؤمنان باید بخشى از آنچه را خداوند به آنها روزى داده، انفاق کنند. (یا ایّها الّذین امنوا انفقوا ممّا رزقناکم)
۲ - ضرورت جُبران کمبودها و نیازهاى اقتصادى جامعه (یا ایّها الّذین امنوا انفقوا)
۳ - وظیفه مسلمانان در تقویت بُنیه دفاعى و حکومتى جامعه اسلامى، به وسیله انفاق (یا ایّها الّذین امنوا انفقوا) با توجّه به روح کلّى آیات گذشته که در مورد پیکار و زمامدارى بوده است.
۴ - گستره انفاق، دربرگیرنده تمامى امکانات و داراییهاى خدادادىِ انسان (انفقوا مما رزقناکم)
۵ - توجّه به خدادادى بودن امکانات و داراییهاىِ انسان، آسان کننده انفاق (انفقوا ممّا رزقناکم) خداوند با بیان این حقیقت که همه داراییهاى آدمى از جانب خداست (رزقناکم) مى خواهد به انسان بفهماند که نباید انفاق مشکل باشد; چرا که همه چیز، در واقع از آنِ خداوند است.
۶ - انفاق، توشه اخروى مؤمنان (انفقوا ... من قبل ان یأتى یوم لا بیع فیه)
۷ - دنیا، عرصه تجارت سعادت و کسبِ توشه اخروى است ; نه قیامت. (انفقوا ... من قبل ان یأتى یوم لا بیع فیه)
۸ - در قیامت، هیچگونه داد و ستد، دوستى و شفاعت نیست. (یوم لا بیع فیه و لا خُلّة و لا شفاعة)
۹ - ایمان و توجّه به ویژگیهاى قیامت (نبود داد و ستد و دوستى و شفاعت) برانگیزاننده انسان به انفاق و اعمال خیر (انفقوا ... من قبل ان یأتى یوم لا بیع فیه و لا خلّة)
۱۰ - نحوه نگرش انسان به سرانجام جهان، مؤثّر در جهت دادنِ وى به اعمال خویش (یا ایّها الّذین امنوا ... من قبل ان یأتى یوم لا بیع فیه)
۱۱ - هشدار خداوند به مؤمنان در مورد ترک انفاق (انفقوا ... من قبل ان یأتى یوم لا بیع فیه)
۱۲ - کافران، مصداق کامل ظالمان هستند. (و الکافرون هم الظالمون) مسلّماً تنها کافران ظالم نیستند; بنابراین مراد از حصر در جمله فوق، مى تواند اشاره به مصداقى کامل از ظلم باشد.
۱۳ - خوددارى از انفاق، کفران نعمت و ستمگرى است. (انفقوا ممّا رزقناکم ... و الکافرون هم الظالمون)
۱۴ - انفاق، از عوامل بسط عدالت (انفقوا ... و الکافرون هم الظّالمون) چون ترک انفاق ظلم است ; پس انفاق عاملى است در جهت رفع ظلم (ایجاد عدالت.)
۱۵ - ترک کنندگان انفاق، در واقع منکر خدادادى بودن امکانات و داراییهایشان هستند. (انفقوا ممّا رزقناکم ... و الکافرون هم الظّالمون) متعلّق کفر در «الکافرون» مى تواند معارفى باشد که در آیه به آنها اشاره رفته است. از جمله باور داشتن این حقیقت که داراییهاى آدمى، داده خداوند است; و انکار این معنا خود از موانع انفاق خواهد شد.
۱۶ - ترک کنندگان انفاق، در واقع منکر قیامتند. (انفقوا ... و الکافرون هم الظّالمون) مراد از «کفر» - به قرینه طرح مسأله قیامت در آیه -، مى تواند کفر به قیامت و یا ویژگیهاى آن همانند «لا بیع ... » باشد.
۱۷ - محرومیّت از بهره هاى اخروى، تاوان ستمى است که ترک کنندگان انفاق، خود بر خویشتن روا داشته اند. (انفقوا ممّا رزقناکم من قبل ... و الکافرون هم الظّالمون) خداوند با بیان اینکه در قیامت تجارتى نیست، در واقع به ترک کنندگان انفاق هشدار مى دهد که از مواهب آخرت بى نصیبند که در نتیجه بر خود ستم کرده و به مقتضاى حصر در جمله «و الکافرون ... »، این ستمکارى را از ناحیه خود آنان شمرده است، نه از ناحیه خداوند.
موضوعات مرتبط
- آخرت: توشه آخرت ۶، ۷ ; آخرت و دنیا ۷
- انفاق: آثار اجتماعى انفاق ۲، ۳، ۱۴ ; اهمیّت انفاق ۱، ۲، ۶ ; زمینه انفاق ۵، ۹ ; سرزنش ترک انفاق ۱۱، ۱۳، ۱۵، ۱۶، ۱۷ ; محدوده انفاق ۴ ; مصارف انفاق ۳
- انگیزش: عوامل انگیزش ۹
- ایمان: آثار فردى ایمان ۹ ; آثار ایمان به آخرت ۹، ۱۰
- تکلیف: زمینه عمل به تکلیف ۵، ۹
- جهاد: جهاد مالى ۳
- جهان بینى: جهان بینى و ایدئولوژى ۱۰
- خدا: هشدارهاى خدا ۱۱
- روزى: ۱
- ظالمان: ۱۲
- ظلم: ظلم به نفس ۱۷ ; موارد ظلم ۱۳
- عدالت: عدالت اجتماعى ۱۴ ; عوامل عدالت ۱۴
- قیامت: شفاعت در قیامت ۸ ; ویژگى قیامت ۷، ۸
- کافران: ۱۲
- کفر: موارد کفر ۱۳، ۱۵، ۱۶
- نعمت: کفران نعمت ۱۳
- مسلمانان: مسؤولیت مسلمانان ۳
- نیازهاى اجتماعى: ۲