الأعراف ١٦٠
کپی متن آیه |
---|
وَ قَطَّعْنَاهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْبَاطاً أُمَماً وَ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى إِذِ اسْتَسْقَاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتَا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ کُلُ أُنَاسٍ مَشْرَبَهُمْ وَ ظَلَّلْنَا عَلَيْهِمُ الْغَمَامَ وَ أَنْزَلْنَا عَلَيْهِمُ الْمَنَ وَ السَّلْوَى کُلُوا مِنْ طَيِّبَاتِ مَا رَزَقْنَاکُمْ وَ مَا ظَلَمُونَا وَ لٰکِنْ کَانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ |
ترجمه
الأعراف ١٥٩ | آیه ١٦٠ | الأعراف ١٦١ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«قَطَّعْنَاهُمْ»: آنان را تقسیم کردیم. «أَسْبَاطاً»: جمع سِبْط، نوادگان. مراد قبائل است و هر قبیلهای از نسل مردی. بدل است؛ نه تمییز. واژه (أَسْباط) گاهی در معنی مفرد یعنی قبیله استعمال شده است، همان گونه که (أَنصار) برای گروه ویژهای از اصحاب، عَلَم شده است. در این صورت میتوان (أَسْباطاً) را تمییز بشمار آورد. «أُمَماً»: جماعت. گروه. بدل دوم (اثْنَتَیْ عَشْرَةَ) یا عطف بیان یا بدل (أَسْباطاً) است. «إِنبَجَسَتْ»: برجوشید. فوّاره زد (نگا: بقره / ). «مَشْرَب»: آبشخور. «ظَلَّلْنا»: سایبان کردیم. «غَمَام»: ابر. «مَنّ»: ترنجبین. گزنگبین. «سَلْوَی»: پرنده بلدرچین. سُمانی (نگا: بقره / ).
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱۵۵ - ۱۶۰، سوره اعراف
- انتخاب هفتاد نفر از بنى اسرائيل و حضور آنان در ميقات ونزول رجفه ، جزئى از داستان ميقات و نزول تورات است .
- سخن صاحب المنار مبنى بر اينكه داستان هفتاد نفر غير داستان ميقات موسى (ع ) است .
- اشكال بر كلام صاحب المنار و اشاره به قرآن درنقل داستان ها
- بيان اينكه رحمت خدا عام و عذاب او خاص است .
- اشاره به دو قسم رحمت براى خداى تعالى : رحمت عام و رحمت خاص
- آيه : (( فساءكتبها للذين يتقون ...(( استجابت و تقييد دعاى موسى (ع ) را مى رساند
- معناى (( اصر(( در (( و يضع عنهم اصرهم ((
- امر به معروف ، نهى از منكر، تحليل حلائل ، تحريم خبائث ، و برداشتن تكاليف شاقه ،از مختصات اسلام است .
- كامل و جامع بودن اسلام ، خود دليلى است ، مستقل بر حقانيت آن
- وجوهى كهدر معناى جمله : (( انزل معه (( و علت تعديه كلمه :(( انزل (( با (( مع (( گفته شده است .
- عموميت و شمول رسالت پيغمبر اكرم اسلام (ص ) واستدلال براى رفع استيحاش يهود و مردم غير عرب از بعثت آن حضرت .
- مراد از (( هدايت (( و (( امت (( در: (( و من قوم موسى امة يهدون بالحق ((
- معناى (( اسباط(( و اشاره به آيات و معجزاتى كه از موسى (ع ) در سوره اعراف آمده است
- روايتى درباره علت اينكه انتخاب امام به مردم واگذار نشده است
- چند روايت در مورد داستان هفتاد نفر برگزيدگان موسى (ع ) براى حضور در ميقات
- بيان ضعف آن آيات
- رواياتى درباره رحمت واستعه خداى تعالى
- اهميت و ارزش بيشتر ايمان كسانى كه پيامبر (ص ) را نديده به آن حضرت ايمان آوردهاند
- منشعب شدن بنى اسرائيل به هفتاد و چند فرقه و ناجيه بودن يكى از آن فرق
- اشاره به روايات و داستان هاى خرافى و مجعولى كه درباره فرقه يهود ساخته وپرداخته شده است
تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ وَ ظَلَّلْنا عَلَيْهِمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ «160» و آنان (قوم موسى) را به دوازده گروه تقسيم كرديم كه هر يك شاخهاى از دودمان بنىاسرائيل و امّتى بودند، و به موسى آنگاه كه قومش از او آب طلبيدند، وحى كرديم كه عصاى خود را بر آن سنگ بزن، پس از آن سنگ،
«1». اعراف، 181.
«2». تفسير اثنىعشرى.
«3». تفسير نورالثقلين.
«4». تفاسير نورالثقلين و عيّاشى.
جلد 3 - صفحه 195
دوازده چشمه جوشيد (و به اطراف سرازير شد، آن گونه كه) هر گروه آبشخور (سهم آب) خود را به خوبى شناختند. و ابر را بر فراز آنان سايهبان ساختيم و «مَنّ» و «سَلوى» (دو نوع خوراكى) بر آنان نازل كرديم (و به آنان گفتيم:) از پاكيزههايى كه روزى شما كردهايم، بخوريد. آنان (با ناسپاسى خود) بر ما ستم نكردند، بلكه بر خويشتن ستم كردند.
نکته ها
«اسباط» جمع «سِبط»، به فرزندان و نوهها و شاخههاى يك فاميل گفته مىشود. هر يك از تيرههاى بنىاسرائيل، از يكى از فرزندان يعقوب منشعب شده بودند. «انبجاس» به معناى جوشيدن و فوران كم و مختصر است.
«من»، غذايى است همچون عسل و شيرهى گياهى (نظير گزانگبين)، و «سلوى» پرندهاى است حلال گوشت، شبيه كبوتر (و بلدرچين).
عدد «دوازده»، عدد ماههاى سال، عدد نقباى بنىاسرائيل، عدد چشمههاى آبى كه با اعجاز حضرت موسى صورت گرفت و عدد امامان معصوم عليهم السلام است. مخالفان اهلبيت، بسيار كوشيدهاند تا اين حديث پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله را (كه شيعه و سنّى با دهها سند آن را نقل كردهاند) خلفاىِ پس از من دوازده نفر و همه از قريشند، «1» بر حاكمان بنىاميّه و بنى عباس تطبيق دهند، امّا نتوانستهاند.
با زدن عصا به سنگ، دو معجزه اتّفاق افتاد: جوشيدن آب بسيار، پديدار شدن چشمهها به تعداد قبيلهها. در روايات مىخوانيم كه حضرت موسى عليه السلام با توسّل به اهلبيت پيامبر عليهم السلام دست به اعجاز زد. «2»
حضرت شعيب عليه السلام به ديدن داماد خود موسى عليه السلام آمد، صف طولانى منتظران ملاقات با موسى عليه السلام را ديد. به موسى پيشنهاد كرد كه مردم را گروه گروه كند و براى هر دسته، مسئولى معيّن كند تا بخشى از مشكلات را آنها حلّ كنند و مسائل مهمتر را به موسى عليه السلام
«1». الغدير و اثبات الهداه، ج 1، ص 433.
«2». تفسير اثنىعشرى.
جلد 3 - صفحه 196
ارجاع دهند. «1»
بعضى از مطالب و جريانها در آيات متعدّدى از قرآن، به ظاهر تكرار شده است، از جمله اين داستان كه در آيه 57 به بعد سورهى بقره نيز آمده و اين بيانگر آن است كه تكرار يك موضوع، با انگيزهى تربيتى مانعى ندارد.
پیام ها
1- در ادارهى امور، وجود تشكيلات، تقسيم كار و طبقهبندى، نقش مهمى دارد.
«وَ قَطَّعْناهُمُ»
2- دوازده گروه بنىاسرائيل، همه از يك ريشه بودند. «قَطَّعْناهُمُ» به جاى «جَعَلْنَا»
3- گروه گروه شدن، با حفظ وحدت در هدف، ضررى ندارد. «قَطَّعْناهُمُ»
4- عرضه بعد از تقاضا، اهميّت بيشترى دارد. اسْتَسْقاهُ ... اضْرِبْ بِعَصاكَ
5- وسيله مهم نيست، ارادهى الهى مهم است كه گاهى يك عصاى چوبى را كارگشا در همه جا قرار مىدهد. «بِعَصاكَ» (عصا، در جايى مار و اژدها و در جاى ديگر وسيلهاى براى ايجاد چشمههاى آب مىشود)
6- توسّل به پيامبران براى رهايى از مشكلات جايز، بلكه به اجابت نزديك است.
مردم، نيازهاى اقتصادى و مادّى خود را نيز با انبيا در ميان مىگذاشتند و به آنان متوسّل مىشدند. اسْتَسْقاهُ ... فَانْبَجَسَتْ
7- اگر هر گروه بداند كه به كجا بايد رجوع كند، بسيارى از مشكلات اجتماعى حل مىشود. «قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ»
8- به مردم آگاهى دهيم، خودشان عمل مىكنند. «قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ» و نفرمود: «قد شرب»
9- خداوند، هم آب مورد نياز بنىاسرائيل را تأمين كرد، هم غذاى آنان را. اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً ... الْمَنَّ وَ السَّلْوى
«1». تفسير كاشف.
جلد 3 - صفحه 197
10- پيدايش و حركت ابرها و عملكرد آنها، همه تحت تدبير و ارادهى الهى است. «وَ ظَلَّلْنا عَلَيْهِمُ الْغَمامَ»
11- منّ و سلوى، از غذاهاى طيّب است. (جملهى «كُلُوا مِنَ الطَّيِّباتِ»، پس از «الْمَنَّ وَ السَّلْوى» آمده است)
12- خداوند، روزىرسانِ مردم، «رَزَقْناكُمْ» و خواهان بهرهگيرى طيّب از نعمتهاى پاك و پاكيزه است. «كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ»
13- با يك ضربه عصاى موسى، چشمهها از دل سنگ جوشيد، ولى با آن همه معجزه، دلهاى نا اهلان تكان نخورد. «وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»
- كفران نعمت، سبب محروميّت از آن مىشود و زيانش به ناسپاسان مىرسد.
«وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»
15- آنان كه از نعمتهاى مادّى در راه رشد و معنويّت خود بهره نگيرند، به خود ستم كردهاند. «كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ وَ ظَلَّلْنا عَلَيْهِمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (160)
و بعد واقعات قوم موسى را اخبار فرمايد:
وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً: و متميز و متفرق ساختيم ايشان را دوازده سبط هر سبطى را امتى. و تخصيص ايشان به جهت آنست كه هر سبطى از نسل فرزندى بود از فرزندان يعقوب عليه السّلام كه دوازده نفر بودند و تفريق آنها براى امتياز فاضل از مفضول است. وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى: و وحى فرموديم به سوى موسى عليه السّلام، إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ: وقتى كه طلب آب نمودند او و قومش، أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ: اينكه بزن عصاى خود را بر سنگ. مروى است كه بنى اسرائيل وقتى به شآمت معصيت در وادى تيه معذب شدند، به سبب حرارت آفتاب تشنگى غالب، از موسى تقاضاى آب كردند، وحى شد به موسى، عصا به سنگ بزن. فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً: پس شكافته شد از آن سنگ دوازده چشمه آب به عدد اسباط.
نكته: حذف «فضرب» كه «فانبجست» متفرع است بر آن، مشعر است بر آنكه موسى عليه السّلام در امتثال امر الهى توقف نكرد و تنبيه بر آنكه ضرب او حقيقة مؤثر نبود در خروج آب، بلكه به محض اراده قدرت كامله الهى، آب از آن روان شد.
قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ: بتحقيق دانستند همه آدميان از هر سبطى مشرب خود را.
در تفسير اهل البيت عليه السّلام مذكور است: چون تشنگى بر بنى اسرائيل غالب شد و به هلاكت رسيدند، حضرت موسى عليه السّلام دست به دعا برداشت عرض كرد: اللّهمّ بحقّ محمّد سيّد الانبياء و بحقّ علىّ سيّد الاوصياء و بحقّ فاطمة سيّدة نساء الاوّلين و بحقّ الحسن سيّد الاولياء و بحقّ سيّد الشّهداء و بحقّ عترتهم و خلفائهم سادة الازكياء. اين بندگان تشنه جگر را آب مرحمت فرما. خطاب رسيد: اى موسى، عصا را بر سنگ بزن. چون عصا را زد، سنگ
جلد 4 صفحه 223
شكافته دوازده چشمه به عدد اسباط بنى اسرائيل از هر طرفى سه چشمه بيرون آمد و دانست هر سبطى مشرب خود را كه از آن بياشامد، و هر روز ششصد هزار نفر را سيراب نمودى. «1» ديگر از نعمتهاى سبحانى آنكه: وَ ظَلَّلْنا عَلَيْهِمُ الْغَمامَ: و سايبان قرار داديم برايشان ابر را تا از حرارت آفتاب محفوظ مانند، وَ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى: و نازل فرموديم بر ايشان من را كه مانند ترنجبين بود در حلاوت و مرغى بريان مشابه سمانى، و گفتيم: كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ: بخوريد از پاكيزههاى انجيرى كه به محض عنايت روزى داديم شما را و از آن ذخيره مكنيد. ايشان خلاف، و بعضى ذخيره نموده، فاسد گشت. وَ ما ظَلَمُونا: و ظلم ننمودند ما را در ذخيره و ساير معاصى، وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ:
و لكن بودند نفوس خود را ظلم مىكردند به نافرمانى، و آخر به جزاى خود رسيدند.
ديگر از الطاف الهى آنكه در وادى تيه، سايبانى از ابر براى آنها مقرر فرمود و نزول «من و سلوى».
تفسير انوار- حق تعالى امر فرمود تا ابر ترنجبين را مثل برف از اول فجر تا طلوع آفتاب برايشان مىباريد، براى هر نفرى به قدر يك صاع، و باد جنوب را فرمان داد تا مرغ بريان بر آنها باريد، و هريك به قدر كفاف مىگرفتند، و با وجود بر اين، كفران نمودند و به جزاى آن رسيدند.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
سوره الأعراف «7»: آيات 159 تا 160
وَ مِنْ قَوْمِ مُوسى أُمَّةٌ يَهْدُونَ بِالْحَقِّ وَ بِهِ يَعْدِلُونَ (159) وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَيْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً وَ أَوْحَيْنا إِلى مُوسى إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاكَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَيْناً قَدْ عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ وَ ظَلَّلْنا عَلَيْهِمُ الْغَمامَ وَ أَنْزَلْنا عَلَيْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوى كُلُوا مِنْ طَيِّباتِ ما رَزَقْناكُمْ وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ (160)
ترجمه
و از قوم موسى جماعتى باشند كه هدايت ميكنند بحق و بآن عدالت در حكم مينمايند
و جدا كرديم ايشانرا از يكديگر دوازده شعبه اولاد فرقههائى و وحى
جلد 2 صفحه 484
نموديم بموسى چون آب خواستند از او قومش كه بزن بعصايت آنسنگ را پس روان شد از آن دوازده چشمه كه دانستند هر دسته از مردم آبخور خودشان را و سايبان نموديم بر آنها ابر را و فرستاديم براى ايشان ترنجبين و مرغ سمائى را بخوريد از پاكيزههاى آنچه روزى كرديم شما را و ستم نكردند بر ما ولى بودند كه بخودشان ستم مينمودند.
تفسير
عياشى ره از حضرت صادق (ع) نقل نموده كه مراد از قوم موسى در اين آيه اهل اسلامند يعنى كسانى هستند از امّت حضرت موسى كه به پيغمبر ما ايمان آوردند و مسلمان شدند مانند عبد اللّه بن سلام و امثال او كه سعى در هدايت سايرين بدين اسلام داشتند و حكم بحق و عدل بين آنها مينمودند و جمعى از مفسرين برآنند كه اينها جماعتى هستند از بنى اسرائيل كه از آنها جدا شدند و تغيير و تبديلى در دين خودشان ندادند و در ماوراء چين سكونت نمودند ميان آنها و چين واديى است گرم از شن كسى با آنها مراوده ندارد و بر حق ثابتند و در مجمع اين قول را از امام باقر (ع) هم نقل نموده و در منهج اين قول را اشهر اقوال دانسته است و بنظر حقير ظاهر آيه شريفه آنست كه در ميان بنى اسرائيل و پيروان حضرت موسى مردمان منصفى هستند كه بعد از ظهور اسلام باهل ملّت خود ميگويند برويد و تحقيق كنيد اگر حقّ بودن اين دين براى شما معلوم شد قبول كنيد و اين قبيل اشخاص اگر مرجع حكم شوند معلوم است بعدالت هم حكم مىكنند و چون طالب حقّند بزودى بحقّ بودن دين اسلام پى مىبرند و قبول مينمايند و بنابر اين محتمل است مراد از به يعدلون عدول بحق باشد چون باء بمعنى الى استعمال ميشود چنانچه ميگويند احسن بى يعنى الىّ و اين معنى منافى با دو قول سابق نيست چون ممكن است آنها از اين قبيل مردم بوده و باشند و روايت شده كه آنها در ركاب امام زمان (ع) حاضر ميشوند و خداوند بنى اسرائيل يعنى اولاد حضرت يعقوب را بدوازده شعبه منشعب فرمود و هر شعبه رئيسى و حاكمى داشتند و باين اعتبار امّتى بودند و آنها را اسباط مىخواندند چنانچه اولاد حضرت اسماعيل را قبائل مىگفتند چون سبط بمعنى اولاد اولاد است و خداوند در وادى تيه كه بنى اسرائيل تشنه شدند وحى فرمود بحضرت موسى كه بزند عصاى خود را بسنگى كه همراه داشت و زد پس منفجر شد از آن دوازده چشمه آب و اينكه نفرمود زد پس منفجر شد براى اشاره بسرعت اطاعت آنحضرت است و هر چشمه مخصوص بيكى از اسباط بود تا با يكديگر اختلافى در برداشتن آب پيدا نكنند و ابر بر سر
جلد 2 صفحه 485
آنها سايه گستر شد تا از تابش آفتاب و حرارت آن محفوظ باشند و براى آنها خداوند ترنجبين و مرغ بريان شده از آسمان نازل فرمود و اجازه خوردن داد و تفسير اين آيه در سوره بقره مفصّلا گذشت و اسباطا بدل است از اثنتى عشرة و مميّز فرقة محذوف است و امما بدل از اسباطا است يعنى بنى اسرائيل را دوازده فرقه نموديم كه آنها اسباط و شعبههائى ميباشند.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
وَ قَطَّعناهُمُ اثنَتَي عَشرَةَ أَسباطاً أُمَماً وَ أَوحَينا إِلي مُوسي إِذِ استَسقاهُ قَومُهُ أَنِ اضرِب بِعَصاكَ الحَجَرَ فَانبَجَسَت مِنهُ اثنَتا عَشرَةَ عَيناً قَد عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ مَشرَبَهُم وَ ظَلَّلنا عَلَيهِمُ الغَمامَ وَ أَنزَلنا عَلَيهِمُ المَنَّ وَ السَّلوي كُلُوا مِن طَيِّباتِ ما رَزَقناكُم وَ ما ظَلَمُونا وَ لكِن كانُوا أَنفُسَهُم يَظلِمُونَ (160)
و جدا كرديم ما بني اسرائيل را بدوازده سبط که هر كدام آنها جماعتي بودند پس وحي نموديم بسوي موسي زماني که قومش از او آب طلبيدند اينكه بزن بعصاي خود سنگ را پس شكافته شد از آن سنگ دوازده چشمه آب که از براي هر يك از اسباط چشمه معين شد که هر كدام از اينکه جماعت محل شرب
جلد 8 - صفحه 6
خود را بدانند و سايه انداختيم براي آنها از ابر سايهباني که از حرارت آفتاب اذيت نبينند و نازل كرديم بر آنها منّ و سلوي را بخوريد از پاكيزههايي که خداوند روزي شما كرده و ما ظلم بآنها نكرديم و لكن خود آنها بودند که بخود ظلم كردند.
توضيح كلام- خداوند در سنّ پيري دو پسر بابراهيم عطاء فرمود الحَمدُ لِلّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَي الكِبَرِ إِسماعِيلَ وَ إِسحاقَ ابراهيم آيه 41، و از هر كدام نسل ابراهيم تا قيامت باقي است و سبط اولاد اولاد را ميگويند و از اينکه جهت حضرت حسن و حسين را سبطي رسول اللّه مينامند، و اسحق يعقوب را آورد و سبط اسحق که اسرائيل نام داشت اولاد يعقوب هستند و آنها دوازده نفر بودند و از هر كدام جمعيت زيادي بوجود آمد که دوازده سبط شدند، و اما از اولاد اسمعيل قبائل عرب تشكيل شد و هر طائفه را قبيله نام نهادند مقابل اسباط بني اسرائيل وَ قَطَّعناهُمُ اثنَتَي عَشرَةَ أَسباطاً که اينکه دوازده سبط از يك ديگر جدا بودند و خداوند ميان آنها را جدايي انداخت که مزاحم يكديگر نباشند و از براي هر سبطي رئيسي قرار داد که در تحت اطاعت او باشند و رؤساء در تحت اطاعت نبيّ وقت که در عهد موسي موسي بود باشند که زحمت انبياء كمتر باشد امما که هر سبطي جماعت كثيري بودند بالغ بر الوفي که هر كدام يك امتي ميشدند وَ أَوحَينا إِلي مُوسي إِذِ استَسقاهُ قَومُهُ طلب آب كردند بعضي گفتند در تيه بوده و بعضي گفتند در حال مسافرت بوده که از دريا گذشتند و از فرعونيان نجات پيدا كردند خداوند وحي فرستاد بر موسي أَنِ اضرِب بِعَصاكَ الحَجَرَ الف و لام الحجر عهد است و سنگ مخصوصي بوده، و در اخبار داريم که اينکه عصا و حجر بآدم عنايت شده و جزو ميراث انبياء و اوصياء و ودايع نبوت و امامت بوده و الان در خدمت حضرت بقية اللّه [عج] است و پس از ظهورش اصحابش را بدين وسيله آب
جلد 8 - صفحه 7
ميدهد فَانبَجَسَت مِنهُ اثنَتا عَشرَةَ عَيناً در اينجا تعبير بانبجاس فرموده و در سوره بقره بانفجار فَانفَجَرَت مِنهُ اثنَتا عَشرَةَ عَيناً آيه 57، و فرق بين اينکه دو گفتند که انبجاس ابتداء خروج ماء است از چشمه و قليل است و انفجار پس از زماني است که دهنه چشمه باز ميشود و آب كثير خارج ميشود قَد عَلِمَ كُلُّ أُناسٍ يعني هر امتي از سبطي که براي آنها معين شده مشربهم محل شرب که مزاحم يكديگر نباشند وَ ظَلَّلنا عَلَيهِمُ الغَمامَ از تفسير قمي از حضرت باقر عليه السّلام روايت شده مفادش اينست که موقعي که از دريا گذشتند در بياباني وارد شدند که حرارت شمس تابيده بود و نه گياهي و مأكولي داشتند و نه آبي بموسي اعتراض كردند که ما را از آباديها بيرون كردي ميخواهي ما را بيابان مرگ كني خداوند ابري فرستاد سايبان بر سر آنها بود از حرارت شمس نجات پيدا كردند وَ أَنزَلنا عَلَيهِمُ المَنَّ وَ السَّلوي معروف بين مفسرين منّ را ترنجبين تفسير كردند، لكن در اخبار دارد شيئي بود حلو و شيرين و خداوند منّت گذارده بر آنها فرستاده لذا او را منّ ناميدند و سلوي مرغ بريان كرده كُلُوا مِن طَيِّباتِ ما رَزَقناكُم خداوند ميفرمايد بخوريد از چيزهاي پاكيزه که منّ و سلوي و آب خارج از حجر و سايه غمامه تماما تفضل الهي بر آنها بوده مع ذلک اينکه همه فساد از آنها صادر ميشود لذا ميفرمايد وَ ما ظَلَمُونا كسي ظلم بخدا نميكند هر چه ميكند بخود ميكند وَ لكِن كانُوا أَنفُسَهُم يَظلِمُونَ يعني يظلمون بانفسهم
هر چه هست از قامت ناساز بياندام ما استبرگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 160)- گوشهای از نعمتهای خدا به بنی اسرائیل: در این آیه اشاره به چند قسم از نعمتهای خدا بر بنی اسرائیل میکند. نخست میگوید: «ما آنها را به دوازده گروه- که هر یک شاخهای (از دودمان اسرائیل) بود- تقسیم کردیم» تا نظمی عادلانه و دور از برخوردهای خشونت آمیز در میانشان حکومت کند (وَ قَطَّعْناهُمُ اثْنَتَیْ عَشْرَةَ أَسْباطاً أُمَماً).
ج2، ص103
نعمت دیگر: «و هنگامی که قوم موسی (در بیابان سوزان، به سوی بیت المقدس در حرکت بودند و گرفتار عطش سوزان و تشنگی خطرناکی شدند) و از او تقاضای آب کردند، به او وحی فرستادیم که عصایت را بر سنگ بزن و او چنین کرد، ناگهان دوازده چشمه از سنگ جوشید» (وَ أَوْحَیْنا إِلی مُوسی إِذِ اسْتَسْقاهُ قَوْمُهُ أَنِ اضْرِبْ بِعَصاکَ الْحَجَرَ فَانْبَجَسَتْ مِنْهُ اثْنَتا عَشْرَةَ عَیْناً).
و آنچنان این چشمهها در میان آنها تقسیم شد «که هر کدام به خوبی چشمه خود را میشناختند» (قَدْ عَلِمَ کُلُّ أُناسٍ مَشْرَبَهُمْ).
نعمت دیگر این که، در آن بیابان سوزان که پناهگاهی وجود نداشت «ابر را بر سر آنها سایه افکن ساختیم» (وَ ظَلَّلْنا عَلَیْهِمُ الْغَمامَ).
بالاخره چهارمین نعمت این بود که «من و سلوی را (به عنوان دو غذای لذیذ و نیروبخش) بر آنها فرو فرستادیم» (وَ أَنْزَلْنا عَلَیْهِمُ الْمَنَّ وَ السَّلْوی) «1».
و به آنها گفتیم «از غذاهای پاکیزهای که در اختیار شما گذاردهایم بخورید» (کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُمْ). و فرمان خدا را به کار بندید.
اما آنها خوردند و کفران و ناسپاسی کردند، آنها «به ما ستم نکردند بلکه به خودشان ستم روا داشتند» (وَ ما ظَلَمُونا وَ لکِنْ کانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ).
نکات آیه
۱- خداوند بنى اسرائیل را دوازده تیره و قبیله قرار داد. (و قطّعنهم اثنتى عشرة أسباطا أمما) تمییز «اثنتى عشرة» کلمه اى مونث و مفرد همانند «فرقة» است که به خاطر وضوحش در کلام آورده نشده است. اسباط، جمع سبط (تیره و قبیله) بدل براى «اثنتى عشرة» است.
۲- هر یک از دوازده تیره بنى اسرائیل خود امت و مجموعه اى مجزا از دیگر تیره ها (و قطّعنهم اثنتى عشرة أسباطا أمما) «أمما» (جمع أمة) حال براى «أسباطا» است ; یعنى قبایلى که هر کدام امتى بودند.
۳- انتساب بنى اسرائیلیان به هر یک از فرزندان یعقوب، اساس گروه بندى آنان (و قطّعنهم اثنتى عشرة أسباطا أمما) «اسباط» در لغت به معناى نوادگان است. به کارگیرى این واژه براى تیره هاى دوازده گانه بنى اسرائیل اشاره به این دارد که اساس این قبایل که همگان نواده هاى یعقوب (اسرائیل) هستند دوازده فرزند او مى باشند.
۴- تقسیم بنى اسرائیل به دوازده گروه، نعمتى الهى براى آنان و در راستاى تنظیم امور اجتماعى ایشان (قطّعنهم اثنتى عشرة أسباطا أمما ... قد علم کل أناس مشربهم) با توجه به اینکه در قسمتهاى بعد، نعمتهاى ارزانى شده به بنى اسرائیل مطرح شده است، معلوم مى شود تقسیم آنان به دوازده گروه نیز از نعمتهاى الهى است. جمله «قد علم ... » که بیان ثمره نیکو براى این گروه بندى است مى تواند مؤید نعمت بودن این تقسیم بندى باشد.
۵- زندگانى قبیله اى، شیوه زندگى بنى اسرائیل در عصر موسى (و قطّعنهم اثنتى عشرة أسباطا أمما)
۶- قوم موسى پس از عبور از دریا به کمبود آب و غذا مبتلا شدند. (إذ استسقه قومه ... و أنزلنا علیهم المن و السلوى)
۷- بنى اسرائیل با توسل به موسى(ع) خواستار برطرف شدن مشکل کمبود آب شدند. (إذ استسقه قومه)
۸- جواز توسل به پیامبران براى رهایى از مشکلات (إذ استسقه قومه)
۹- موسى(ع) از جانب خداوند فرمان یافت تا براى دستیابى به آب عصاى خویش را به سنگ زند. (و أوحینا إلى موسى ... أن اضرب بعصاک الحجر) «ال» در «الحجر» هم مى تواند تعریف جنس باشد، که در این صورت مراد از «الحجر»، سنگ در مقابل اشیاى دیگر است، و هم مى تواند «ال» براى عهد حضورى و یا ذهنى باشد، که در این صورت مراد از «الحجر» سنگى مخصوص بوده است.
۱۰- موسى(ع) در پى فرمان الهى بدون هیچ تأخیر عصاى خویش را براى به دست آوردن آب بر سنگ زد. (أن اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عینا) حرف «فاء» در «فانبجست» فاء فصیحه است ; یعنى بیانگر معطوف علیه مقدر مى باشد. آن معطوف علیه مقدر به قرینه فراز قبل، «فضرب بعصاه الحجر» است. گویا حذف این جمله براى رساندن این معناست که فرمان الهى (اضرب) همان و زدن همان.
۱۱- فرمان خدا به موسى (زدن عصا بر سنگ براى تهیه آب) فرمانى اعلام شده به او از طریق وحى (و أوحینا إلى موسى ... أن اضرب بعصاک الحجر)
۱۲- جوشش دوازده چشمه آب از سنگ در پى فرود آمدن عصاى موسى بر آن (أن اضرب بعصاک الحجر فانبجست منه اثنتا عشرة عینا) «انبجاس» مصدر «انبجست» به معناى جوشیدن و فوران زدن است.
۱۳- هر یک از دوازده چشمه جوشیده از سنگ، مخصوص طایفه اى از دوازده طایفه بنى اسرائیل بود. (قد علم کل أناس مشربهم) «أناس» جمع إنس (مردم) است و مراد از آن طوایف دوازده گانه بنى اسرائیل مى باشد. «مشرب» به آب آشامیدنى و یا جایگاهى که از آن آب برمى دارند گفته مى شود و مقصود از آن چشمه هایى است که از سنگ جوشید.
۱۴- هر یک از دوازده چشمه جوشیده از سنگ، داراى علامتى مشخص کننده اختصاص آن به طایفه اى از بنى اسرائیل بود. (قد علم کل أناس مشربهم)
۱۵- هر کدام از طوایف بنى اسرائیل به چشمه مخصوص خویش آگاه بودند. (قد علم کل أناس مشربهم)
۱۶- قوم موسى پس از عبور از دریا به گرماى سوزان خورشید گرفتار شدند. (و ظلّلنا علیهم الغمم)
۱۷- خداوند با سایه گستر ساختن ابرها بر قوم موسى آنان را از تابش سوزان خورشید رهایى بخشید. (و ظلّلنا علیهم الغمم) «غمامه» به معناى ابر و جمع آن غمام است. (لسان العرب). برخى از اهل لغت برآنند که غمام به معناى ابر سفید است. «تظلیل» (مصدر ظلّلنا) به معناى سایه قرار دادن است.
۱۸- خداوند براى تغذیه قوم موسى به هنگام عبورشان از صحراى سوزان، بر آنان منّ و سلوا فرو فرستاد. (و أنزلنا علیهم المن و السلوى) کلمه «منّ» در لغت به ترنجبین و نیز شربتى شیرین همانند عسل معنا شده است و در معناى «سلوى» گفته شده که پرنده اى است سفید رنگ همانند بلدرچین و برخى گفته اند «سلوى» همان بلدرچین است.
۱۹- «منّ» و «سلوى» خوراکى پاکیزه و از روزیهاى عطا شده به بنى اسرائیل (و أنزلنا علیهم المن و السلوى کلوا من طیبت ما رزقنکم)
۲۰- پدیدار شدن ابر بر فراز قوم موسى، زمینه فرود آمدن منّ و سلوى براى آنان* (و ظلّلنا علیهم الغمم و أنزلنا علیهم المن و السلوى) عطف شدن «أنزلنا ... » بر جمله «ظلّلنا ... » مى تواند حاکى از ارتباط میان آمدن ابر با نزول منّ و سلوى باشد.
۲۱- دسترسى قوم موسى به غذاهاى حلال و حرام در پى عبور از دریا (کلوا من طیبت ما رزقنکم)
۲۲- بهره گیرى از «منّ» و «سلوى» و روزیهاى پاکیزه، توصیه خداوند به بنى اسرائیل (کلوا من طیبت ما رزقنکم) برداشت فوق با توجه به فعل امر (کلوا)، استفاده شده است.
۲۳- خداوند روزى دهنده به بندگان خویش (ما رزقنکم)
۲۴- بهره گیرى از نعمتهاى پاکیزه، توصیه خداوند به بندگان (کلوا من طیبت ما رزقنکم)
۲۵- طبیعت و جهان هستى در اختیار خدا و تحولات آن به دست اوست. (فانبجست منه ... ظلّلنا علیهم الغمم و أنزلنا علیهم المن و السلوى)
۲۶- ظهور معجزاتى متعدد (پدید آمدن آب، سایه، نزول منّ و سلوى) براى قوم موسى در پى عبورشان از دریا (فانبجست ... ظلّلنا علیهم الغمم و أنزلنا علیهم المن و السلوى)
۲۷- قوم موسى با بهره گیرى از خوراکیهاى ناپاک از دستور خداوند سرپیچى کردند. (کلوا من طیبت ما رزقنکم و ما ظلمونا و لکن کانوا أنفسهم یظلمون) چنانچه اطلاق ستمگرى بر قوم موسى (کانوا أنفسهم یظلمون) در ارتباط با جمله «کلوا من طیبت ... » بیان شده باشد، مراد از ستمگرى آنان، استفاده از خوراکیهاى حرام و ناپاک است ; ولى چنانچه جمله «و ما ظلمونا و لکن ... » در ارتباط با نعمتهاى متعددى باشد که در آیه مطرح شده، مراد از ستمگرى ایشان، ناسپاسى در برابر آن نعمتهاست. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.
۲۸- قوم موسى ناسپاس در برابر نعمتهاى عطا شده به آنان (جوشیدن چشمه هاى آب براى آنان و ... ) (و ما ظلمونا و لکن کانوا أنفسهم یظلمون) برداشت فوق مبتنى بر این است که جمله «و ما ظلمونا و لکن ... » در ارتباط با تمامى قسمتهایى که بیانگر نعمتهاى الهى است، ایراد شده باشد.
۲۹- قوم موسى با ناسپاسى و تخلف از دستورات خداوند هیچ زیانى را متوجه ساحت قدس او نکردند. (و ما ظلمونا)
۳۰- ناسپاسى قوم موسى و تمرد ایشان از فرمانهاى خدا، ستمى بود که آنان بر خود روا داشتند. (و قطّعنهم ... و ما ظلمونا و لکن کانوا أنفسهم یظلمون)
۳۱- تخلف از فرمان خدا و ناسپاسى در برابر نعمتهاى او، ظلمى است از ناحیه انسان به خویشتن (و لکن کانوا أنفسهم یظلمون)
۳۲- بازگشت زیان گناه به گنهکار است، نه متوجه ساحت قدس خداوند (و ما ظلمونا و لکن کانوا أنفسهم یظلمون)
موضوعات مرتبط
- آب: چشمههاى آب ۲۸
- آفرینش: حاکم آفرینش ۲۵ ; منشأ تحولات در آفرینش ۲۵
- ابر: نقش ابر ۱۷، ۲۰
- اعداد: عدد دوازده ۱، ۲، ۴، ۱۲، ۱۳، ۱۴
- امور اجتماعى: تنظیم امور اجتماعى ۴
- انبیا: محدوده رسالت انبیا ۹
- بنى اسرائیل: ابتلاى بنى اسرائیل ۶ ; ابتلاى بنى اسرائیل به گرما ۱۶، ۱۷ ; اسباط بنى اسرائیل ۱، ۲، ۴ ; بنى اسرائیل و موسى(ع) ۷ ; تاریخ بنى اسرائیل ۱، ۲، ۳، ۶، ۷، ۱۲، ۱۳، ۱۵، ۱۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۱، ۲۶، ۲۷، ۲۸ ; تغذیه بنى اسرائیل ۱۸ ; چشمههاى اسباط بنى اسرائیل ۱۳، ۱۴، ۱۵ ; حرامخوارى بنى اسرائیل ۲۷ ; خواسته هاى بنى اسرائیل ۷ ; دوازده چشمه بنى اسرائیل ۱۲، ۱۳، ۱۴ ; روزى بنى اسرائیل ۱۹ ; زندگى اجتماعى بنى اسرائیل ۵ ; زندگى بنى اسرائیل دوران موسى(ع) ۵ ; سایه ابر بر بنى اسرائیل ۱۷، ۲۰، ۲۶ ; طعام بنى اسرائیل ۲۱ ; ظلم بنى اسرائیل ۳۰ ; عبور بنى اسرائیل از دریا ۶، ۱۶، ۲۱، ۲۶ ; عصیان بنى اسرائیل ۲۷، ۲۹، ۳۰ ; قحطى در بنى اسرائیل ۶ ; کفران بنى اسرائیل ۲۸، ۲۹، ۳۰ ; کمبود آب در بنى اسرائیل ۶، ۷، ۹ ; کمبود غذا در بنى اسرائیل ۶ ; گروههاى بنى اسرائیل ۳ ; مشکلات بنى اسرائیل ۶، ۷، ۱۶ ; نجات بنى اسرائیل از گرما ۱۷ ; نژاد بنى اسرائیل ۳ ; نعمتهاى بنى اسرائیل ۴، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۱، ۲۶، ۲۸
- توسل: احکام توسل ۸ ; توسل به انبیا ۸ ; جواز توسل ۸
- چشمه: سنگى ۱۲، ۱۳، ۱۴
- خدا: اضرار به خدا ۲۹، ۳۲; افعال خدا ۱۷ ; اوامر خدا ۹، ۱۰، ۱۱ ; توصیههاى خدا ۲۲، ۲۴ ; رزاقیت خدا ۲۳ ; عصیان از خدا ۲۷، ۲۹، ۳۰، ۳۱ ; عطایاى خدا ۱۹ ; قدرت خدا ۲۵ ; نعمتهاى خدا ۴
- خود: ظلم به خود ۳۰، ۳۱
- روزى: طیّب ۲۲
- سلوى: استفاده ز نعمت سلوى ۲۲ ; زمینه نعمت سلوى ۲۰ ; نعمت سلوى ۱۸، ۱۹، ۲۶
- طیبات: استفاده از طیبات ۲۴
- ظالمان:۳۰
- ظلم: موارد ظلم ۳۱
- کفران: نعمت ۳۱
- گناه: آثار گناه ۳۲
- گناهکاران: زیانکارى گناهکاران ۳۲
- من: استفاده از نعمت منّ ۲۲ ; زمینه نعمت منّ ۲۰ ; نعمت منّ ۱۸، ۱۹، ۲۶
- موسى(ع): استسقاى موسى(ع) از سنگ ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲ ; تعدد معجزه موسى(ع) ۲۶ ; عصاى موسى(ع) ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲ ; قصه موسى(ع) ۹، ۱۰، ۱۲ ; معجزه موسى(ع) ۹، ۱۰، ۱۱، ۱۲ ; وحى به موسى(ع) ۱۱
- یعقوب(ع): فرزندان یعقوب(ع) ۳
منابع