روایت:الکافی جلد ۱ ش ۳۳۳

از الکتاب


آدرس: الكافي، جلد ۱، كِتَابُ التَّوْحِيدِ

عده من اصحابنا عن احمد بن محمد البرقي رفعه قال :

سَأَلَ اَلْجَاثَلِيقُ‏ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ فَقَالَ أَخْبِرْنِي عَنِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ يَحْمِلُ اَلْعَرْشَ أَمِ اَلْعَرْشُ يَحْمِلُهُ فَقَالَ‏ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ حَامِلُ اَلْعَرْشِ وَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ وَ مَا فِيهِمَا وَ مَا بَيْنَهُمَا وَ ذَلِكَ قَوْلُ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ اَللََّهَ يُمْسِكُ اَلسَّمََاوََاتِ وَ اَلْأَرْضَ أَنْ تَزُولاََ وَ لَئِنْ زََالَتََا إِنْ أَمْسَكَهُمََا مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ‏ إِنَّهُ كََانَ حَلِيماً غَفُوراً قَالَ فَأَخْبِرْنِي عَنْ قَوْلِهِ وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمََانِيَةٌ فَكَيْفَ قَالَ ذَلِكَ وَ قُلْتَ إِنَّهُ يَحْمِلُ اَلْعَرْشَ وَ اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضَ‏ فَقَالَ‏ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ إِنَّ اَلْعَرْشَ خَلَقَهُ اَللَّهُ تَعَالَى مِنْ أَنْوَارٍ أَرْبَعَةٍ نُورٍ أَحْمَرَ مِنْهُ اِحْمَرَّتِ اَلْحُمْرَةُ وَ نُورٍ أَخْضَرَ مِنْهُ اِخْضَرَّتِ اَلْخُضْرَةُ وَ نُورٍ أَصْفَرَ مِنْهُ اِصْفَرَّتِ اَلصُّفْرَةُ وَ نُورٍ أَبْيَضَ مِنْهُ اِبْيَضَّ اَلْبَيَاضُ وَ هُوَ اَلْعِلْمُ‏ اَلَّذِي حَمَّلَهُ اَللَّهُ اَلْحَمَلَةَ وَ ذَلِكَ نُورٌ مِنْ عَظَمَتِهِ‏ فَبِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ أَبْصَرَ قُلُوبُ اَلْمُؤْمِنِينَ‏ وَ بِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ عَادَاهُ اَلْجَاهِلُونَ‏ وَ بِعَظَمَتِهِ وَ نُورِهِ اِبْتَغَى مَنْ فِي اَلسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ مِنْ جَمِيعِ خَلاَئِقِهِ إِلَيْهِ اَلْوَسِيلَةَ بِالْأَعْمَالِ اَلْمُخْتَلِفَةِ وَ اَلْأَدْيَانِ اَلْمُشْتَبِهَةِ فَكُلُّ مَحْمُولٍ يَحْمِلُهُ اَللَّهُ بِنُورِهِ وَ عَظَمَتِهِ وَ قُدْرَتِهِ‏ لاَ يَسْتَطِيعُ‏ لِنَفْسِهِ ضَرّاً وَ لاَ نَفْعاً وَ لاَ مَوْتاً وَ لاَ حَيَاةً وَ لاَ نُشُوراً فَكُلُّ شَيْ‏ءٍ مَحْمُولٌ‏ وَ اَللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى اَلْمُمْسِكُ لَهُمَا أَنْ تَزُولاَ وَ اَلْمُحِيطُ بِهِمَا مِنْ‏ شَيْ‏ءٍ وَ هُوَ حَيَاةُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ وَ نُورُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى عَمَّا يَقُولُونَ‏ عُلُوّاً كَبِيراً قَالَ لَهُ فَأَخْبِرْنِي عَنِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَيْنَ هُوَ فَقَالَ‏ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ ع‏ هُوَ هَاهُنَا وَ هَاهُنَا وَ فَوْقُ وَ تَحْتُ وَ مُحِيطٌ بِنَا وَ مَعَنَا وَ هُوَ قَوْلُهُ مََا يَكُونُ مِنْ نَجْوى‏ََ ثَلاََثَةٍ إِلاََّ هُوَ رََابِعُهُمْ وَ لاََ خَمْسَةٍ إِلاََّ هُوَ سََادِسُهُمْ‏ وَ لاََ أَدْنى‏ََ مِنْ ذََلِكَ وَ لاََ أَكْثَرَ إِلاََّ هُوَ مَعَهُمْ‏ أَيْنَ مََا كََانُوا فَالْكُرْسِيُّ مُحِيطٌ بِالسَّمَاوَاتِ وَ اَلْأَرْضِ‏ وَ مََا بَيْنَهُمََا وَ مََا تَحْتَ اَلثَّرى‏ََ `وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ اَلسِّرَّ وَ أَخْفى‏ََ وَ ذَلِكَ قَوْلُهُ تَعَالَى وَسِعَ كُرْسِيُّهُ‏ اَلسَّمََاوََاتِ وَ اَلْأَرْضَ‏ وَ لاََ يَؤُدُهُ‏ حِفْظُهُمََا وَ هُوَ اَلْعَلِيُّ اَلْعَظِيمُ‏ فَالَّذِينَ يَحْمِلُونَ اَلْعَرْشَ هُمُ اَلْعُلَمَاءُ اَلَّذِينَ حَمَّلَهُمُ اَللَّهُ عِلْمَهُ‏ وَ لَيْسَ يَخْرُجُ عَنْ هَذِهِ اَلْأَرْبَعَةِ شَيْ‏ءٌ خَلَقَ اَللَّهُ فِي مَلَكُوتِهِ‏ اَلَّذِي أَرَاهُ اَللَّهُ أَصْفِيَاءَهُ‏ وَ أَرَاهُ خَلِيلَهُ ع‏ فَقَالَ وَ كَذََلِكَ نُرِي‏ إِبْرََاهِيمَ‏ مَلَكُوتَ اَلسَّمََاوََاتِ وَ اَلْأَرْضِ‏ وَ لِيَكُونَ مِنَ اَلْمُوقِنِينَ‏ وَ كَيْفَ يَحْمِلُ حَمَلَةُ اَلْعَرْشِ اَللَّهَ‏ وَ بِحَيَاتِهِ حَيِيَتْ قُلُوبُهُمْ‏ وَ بِنُورِهِ‏ اِهْتَدَوْا إِلَى مَعْرِفَتِهِ‏


الکافی جلد ۱ ش ۳۳۲ حدیث الکافی جلد ۱ ش ۳۳۴
روایت شده از : امام على عليه السلام
کتاب : الکافی (ط - الاسلامیه) - جلد ۱
بخش : كتاب التوحيد
عنوان : حدیث امام على (ع) در کتاب الكافي جلد ۱ كِتَابُ التَّوْحِيدِ‏ بَابُ الْعَرْشِ وَ الْكُرْسِي‏
موضوعات :

ترجمه

کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۱, ۳۷۱

جاثليق: س- به من بگو كه خداى عز و جل حامل عرش است يا عرش او را حمل مى‏كند؟ ج- خداى عز و جل حامل عرش و آسمانها و زمين است و آنچه در آنها است و در ميان آنها است و اين گفتار خود خداى عز و جل است (۴۱ سوره ۳۵): «به راستى خدا است كه آسمانها و زمين را نگه مى‏دارد از اينكه از جاى خود به در شوند و اگر از جاى خود به در شوند، احدى نيست پس از خدا كه آنها را نگهدارد، به راستى او است كه بردبار و آمرزنده است» س- پس بگو اينكه مى‏فرمايد (۱۷ سوره ۶۹): «و بر مى دارند عرش پروردگارت را به دوش در اين روز هشت كس» چه معنى دارد؟ با اينكه شما مى‏فرمائيد: او خودش حامل عرش و آسمان‏ها و زمين است. ج- به راستى خداى تعالى عرش را از چهار نور آفريده است: ۱- نور سرخ كه از آن سرخى، رنگ سرخ به خود گرفته است. ۲- نور سبز كه از آن سبزى، رنگ سبز به خود گرفته است. ۳- نور زرد كه از آن زردى، رنگ زرد به خود گرفته است. ۴- نور سپيد كه از آن سپيدى، رنگ سپيد به خود گرفته است. و آن دانشى است كه خدا به حاملان عرش فرا داده است و آن از نور بزرگوارى او است، به بزرگى و نورش دلهاى مؤمنان را بينا كرده و به خاطر بزرگى و نورش نادانان با او دشمنى آغازند و به بزرگى و نورش هر كه در آسمان‏ها و زمين است از همه آفريدگان، در خواست وسيله از وى دارند با كردارهاى مختلف و دين‏هاى مشتبه، همه اينها در حمل خدا هستند و خدا به وسيله نور و بزرگوارى و نيروى خود آنها را حمل مى‏كند و اينها براى خود قدرت بر زيان و سود و مرگ و زندگى و برخاستن از گور ندارند، هر چيزى از جهان در توان خدا هستى دارد و خداى تبارك و تعالى است كه آنها را نگهداشته كه از جا در نروند و او است نگهدار هر چه آنها را فرا گرفته است و در آنها است و همان خدا است زندگى هر چيز و روشنى هر چيز، مبرّا و برتر است از آنچه به ناحق گويند بسيار بسيار. س- به من خبر بده كه خداى عز و جل در كجا است؟ ج- او در آنجا و آنجا و بالا و پائين و در گرد ما و با ما است و همان است معناى گفته او: «رازى ميان سه كس نيست جز آنكه او چهارمين آنها است و نه ميان پنج كس جز اينكه ششمين آنها است و نه كمتر از آن و نه بيشتر جز آنكه او با آنها است هر جا باشند» كرسى بر گرد آسمانها و زمين است و آنچه ميان آنها است و آنچه زير جهان است، اگر آواز به گفتار بردارى او سر و نهان‏تر از آن را مى‏داند و اين است گفته او تعالى (۲۵۵ سوره بقره): «در خود دارد كرسى او آسمانها و زمين را و نگهدارى آن دو بر وى گران نباشد و او است فراز و بزرگوار» آنان كه عرش را در بر دارند همان دانشمندانى باشند كه خدا دانش خود را بدانها عطا كرده و از اين چهار چيزى كه خدا در ملكوت خود به برگزيدگانش و خليلش نموده بيرون نيست كه فرموده است (۷۵ سوره ۶): «و همچنين نموديم به ابراهيم (ع) ملكوت آسمانها و زمين را و براى آنكه از اهل يقين باشد» چگونه حاملان عرش خدا را توانند حمل كنند با اينكه دلشان به نور او زنده است و به نور او به شناختنش رهبرى شدند.

مصطفوى‏, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۱, ۱۷۵

جاثليق از امير المؤمنين عليه السلام پرسيد و گفت: بمن بگو آيا خداى عز و جل عرش را حمل ميكند يا عرش او را حمل مينمايد؟ حضرت فرمود: خداى عز و جل حامل عرش و آسمانها و زمين و آنچه در آنها و ميان آنهاست ميباشد و اين گفتار خود خداى عز و جل است (۴۱ سوره ۳۵) «خدا آسمانها و زمين را نگه ميدارد كه نيفتد جز او هيچ كس نگهشان نميدارد و او بردبار و آمرزنده است. جاثليق گفت: پس چگونه خدا فرمايد (۱۷ سوره ۶۹) در آن روز هشت نفر عرش پروردگار ترا در بالايشان حمل كنند و شما گفتى خدا عرش و آسمانها و زمين را حمل كند. حضرت فرمود: همانا خداى تعالى عرش را از چهار نور آفريد: نور سرخى كه هر سرخى از آن سرخى گرفت و نور سبزى كه هر سبزى از آن سبزى يافت و نور زردى كه هر زردى از آن زردى گرفت و نور سفيدى كه از آن سفيد شد و آن دانشى است كه خدا بحاملين عطا فرموده است و آن نوريست از عظمت او، پس خدا به سبب عظمت و نورش دلهاى مؤمنان را بينا كرده و بهمان سبب نادانان با او دشمنى كرده و بهمان سبب تمام مخلوق او كه در آسمانها و زمينند با اعمال مختلف و دينهاى همانند بسويش وسيله جويند آنها كه از طريقى كه خود او تعيين كرده رفتند بحق رسيدند و كسانى كه بفكر خود و تقليد گمراهان تكيه كردند گمراه شدند و بت و خورشيد و ماه و ستاره و امثال آن را پرستيدند بنا بر اين همگى محمولند و خدا آنها را بسبب نور و عظمت و قدرتش حمل كند و آنها بر زيان و سود و مرگ و زندگى و برخاستن از گور خود توانائى ندارند، همه چيز محمولست و خداى تبارك و تعالى آسمان و زمين و آنچه را بآنها احاطه دارد از افتادن نگهدارد و خداست زندگى هر چيز و روشنى هر چيز، منزهست و برترى بزرگى دارد از آنچه بناحق گويند. جاثليق گفت: بمن خبر ده كه خدا در كجاست؟ امير المؤمنين فرمود، او اينجاست و اينجا و بالا و پائين و محيط بر ما و همراه ما چنان كه فرمايد «رازگوئى ميان سه نفر نباشد جز اينكه خدا چهارمين آنها و نه ميان پنج نفر جز اينكه او ششمين آنها و نه كمتر از اين و نه بيشتر باشد جز اينكه هر كجا باشند خدا با آنهاست» بنا بر اين كرسى بآسمانها و زمين و فضا و زير خاك احاطه دارد و اگر بگفتارت آواز بردارى او راز و پنهانت را از آن را ميداند و همين است معنى قول خداى تعالى (۲۵۵ سوره ۲) كرسى خدا آسمانها و زمين را فرا گرفته و نگهداشتنش بر او سنگينى نميكند و او والا و بزرگست، پس كسانى كه عرش را حمل كنند دانشمندانى هستند كه خدا علم خود را بآنها عطا فرموده و آنچه خدا در ملكوتش آفريده و ببرگزيدگان و خليلش ابراهيم عليه السلام نموده از اين چهار نور بيرون نيست كه فرموده است (۷۵ سوره ۶) «بدينسان ملكوت آسمانها و زمين را بابراهيم نموديم و براى اينكه از اهل يقين باشد «چگونه ممكن است حاملين عرش خدا را حمل كنند با آنكه‏ بسبب زندگى او دلهاى ايشان زنده گشته و بسبب نور او بمعرفتش راهنمائى شده‏اند.

محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۱, ۴۰۹

چند نفر از اصحاب ما روايت كرده‏اند از احمد بن محمد برقى و آن را مرفوع ساخته كه گفت: جاثليق (كه سردار نصارى است) از امير المؤمين عليه السلام سؤال كرد و به آن حضرت عرض نمود كه: مرا خبر ده از خداى عزّوجلّ كه آيا آن جناب، عرش را بر مى‏دارد يا عرش، او را بر مى‏دارد؟ امير المؤمنين عليه السلام فرمود كه: «خداى عزّوجلّ، حامل عرش و آسمان‏ها و زمين و آنچه در ميان آنهاست. و همين معنى، فرموده خدا است كه مى‏فرمايد: «إِنَّ اللَّهَ يُمْسِكُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ أَنْ تَزُولا وَ لَئِنْ زالَتا إِنْ أَمْسَكَهُما مِنْ أَحَدٍ مِنْ بَعْدِهِ إِنَّهُ كانَ حَلِيماً غَفُوراً» «۱»، يعنى: به درستى كه خدا نگاه مى‏دارد آسمان‏ها و زمين را از آن‏كه زايل شوند، يا به جهت كراهت و نخواستن آن‏كه از مكان خود بروند، و هر آينه اگر زايل شوند، هيچ‏كس آنها را نگاه ندارد و به جاى خود نياورد، بعد از خدا (يا پس از خرابى و زوال آن). به درستى كه خدا، بردبار و آمرزگار بوده و خواهد بود». جاثليق عرض كرد: پس مرا خبر ده از فرموده آن جناب: «وَ يَحْمِلُ عَرْشَ رَبِّكَ فَوْقَهُمْ يَوْمَئِذٍ ثَمانِيَةٌ» «۲»، يعنى: «و بر مى‏دارند عرش پروردگار تو را در بالاى فرشتگان، كه بر كنارهاى آسمان مى‏باشند، و در آن روز كه روز قيامت است، هشت فرشته» (يا هشت كس). كه خدا چگونه اين را فرموده و تو مى‏گويى كه خدا عرش و آسمان‏ها و زمين را بر مى‏دارد؟ امير المؤمنين عليه السلام فرمود: «به درستى كه خدا عرش را آفريد از چهار نور: نور سرخى كه سرخى، از آن سرخ شد و نور سبزى كه سبزى، از آن سبز شد و نور زردى كه زردى، از آن زرد شد و نور سفيدى كه سفيدى، از آن به هم رسيده است، و آن، علمى است كه خدا آن را بر حاملان آن حمل نموده و آن، نورى است از عظمت و بزرگى خدا. پس به عظمت و نور او، دل‏هاى مؤمنان بينا شد، و به عظمت و نورى كه دارد، جاهلان با او دشمنى ورزيدند، و به عظمت و نور وى هر كه در آسمان و زمين است، از همه خلائق به سوى آن جناب وسيله و دست‏آويز طلبيدند، با اعمال مختلف و دين‏هاى مشتبه. پس هر كه محمولى از موجودات كه خدا آن را به نور و عظمت و قدرت خويش بر مى‏دارد، توانايى ندارد، از براى نفس خويش بازداشتن ضررى و نه جذب منفعتى و نه‏ __________________________________________________

(۱). فاطر، ۸۴.
(۲). حاقه، ۱۷.

مردن و نه زنده كردن، يا بقاى زندگى، و نه بعث و زنده شدن در روز قيامت. پس هر چيزى محمول است و خداى تبارك و تعالى آسمان و زمين را از زوال نگاه مى‏دارد و به آنها و آنچه احاطه نموده‏اند، از هر چه باشد، احاطه فرموده و آن جناب، باعث حيات هر چيزى و نور همه چيز است. همه چيز به واسطه او از ممكن عدم به عرصه ظهور رسيده‏اند. و خدا پاك و منزه و برتر است از آنچه مى‏گويند؛ برترى و بزرگ». جاثليق به آن حضرت عرض كرد كه: پس مرا خبر ده از خداى عزّوجلّ كه آن جناب در كجا است؟ امير المؤمنين عليه السلام فرمود كه: «خدا در اينجا و در آنجا و در بالا و زير است، و به ما احاطه فرموده و با ما است. و اين است معنى فرموده آن جناب كه مى‏فرمايد: «ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى‏ ثَلاثَةٍ إِلَّا هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلَّا هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى‏ مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ إِلَّا هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا» «۱» (كه ترجمه آن در باب سابق گذشت). پس كرسى، احاطه دارد به آسمان‏ها و زمين و آنچه در ميان آسمان‏ها و زمين و آنچه در زير خاك است «وَ إِنْ تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَ أَخْفى‏» «۲»، يعنى: «و اگر آشكار نمايى گفتار خويش را و آواز را بلند سازى، پس به درستى كه او مى‏داند آن پوشيده و پوشيده‏تر از پوشيده را» (مانند آنچه در دل پنهان مى‏دارند). و همين معنى فرموده خداى تعالى است كه فرموده: «وَسِعَ كُرْسِيُّهُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ» «۳»، يعنى: «وسيع است كرسى خدا (كه مراد از آن، علم است، يعنى: فراگرفته است علم او) همه آسمان‏ها و زمين را. در رنج نيفكند او را و بر او گران نيايد نگاه داشتن آسمان‏ها و زمين و اوست برتر (از حدِّ وَهْم، و يا متعالى از امثال و اشباه) و بزرگ‏تر از انديشه فهم و در نهايت بزرگوارى». پس كسانى كه عرش را بر مى‏دارند، علمايى هستند كه خدا علم خويش را بر ايشان بار فرموده و ايشان را حاملان آن نموده، و بيرون نيست از اين چهار چيز: (كه عرش و كرسى و آسمان‏ها و زمين است، يا چهار نور) چيزى كه خدا آن را در ملكوت خويش آفريده، و همين ملكوتى است كه خدا آن را به برگزيدگان خويش نموده، و به خليل خود ابراهيم همين را نمود، پس فرمود كه: «وَ كَذلِكَ نُرِي إِبْراهِيمَ مَلَكُوتَ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لِيَكُونَ مِنَ الْمُوقِنِينَ» «۴»، يعنى: «و همچنان كه ابراهيم عليه السلام را بينا كرديم بر گمراهى قوم او، همچنين نموديم ابراهيم را __________________________________________________

(۱). مجادله، ۷.
(۲). طه، ۷.
(۳). بقره، ۲۵۵.
(۴). انعام، ۷۵.

ربوبيت و پادشاهى و عجائب و بدائع آسمان‏ها و زمين از ذروه «۱» عرش تا تحت الثرى. «۲» (يعنى همه را بر او منكشف ساختيم، تا به واسطه آنها استدلال كند بر قدرت كامله ما) و تا از صاحبات يقين باشد» (در وحدانيت ما. و يا تقدير آن است كه: تا آن‏كه از صاحبان يقين باشد، چنين كرديم). و چگونه حاملان عرش، خدا را بر مى‏دارند و حال آن‏كه به حياتى كه به ايشان عطا فرموده، دل‏هاى ايشان زنده شده و به واسطه نور او به سوى معرفت آن جناب راه راست يافته‏اند». __________________________________________________

(۱). بلندا و قله.
(۲). نقطه زيرين خاك و زمين.


شرح

آیات مرتبط (بر اساس موضوع)

احادیث مرتبط (بر اساس موضوع)