النساء ١٣٥

از الکتاب
کپی متن آیه
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ‌ آمَنُوا کُونُوا قَوَّامِينَ‌ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ‌ وَ لَوْ عَلَى‌ أَنْفُسِکُمْ‌ أَوِ الْوَالِدَيْنِ‌ وَ الْأَقْرَبِينَ‌ إِنْ‌ يَکُنْ‌ غَنِيّاً أَوْ فَقِيراً فَاللَّهُ‌ أَوْلَى‌ بِهِمَا فَلاَ تَتَّبِعُوا الْهَوَى‌ أَنْ‌ تَعْدِلُوا وَ إِنْ‌ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَ‌ اللَّهَ‌ کَانَ‌ بِمَا تَعْمَلُونَ‌ خَبِيراً

ترجمه

ای کسانی که ایمان آورده‌اید! کاملاً قیام به عدالت کنید! برای خدا شهادت دهید، اگر چه (این گواهی) به زیان خود شما، یا پدر و مادر و نزدیکان شما بوده باشد! (چرا که) اگر آنها غنیّ یا فقیر باشند، خداوند سزاوارتر است که از آنان حمایت کند. بنابراین، از هوی و هوس پیروی نکنید؛ که از حق، منحرف خواهید شد! و اگر حق را تحریف کنید، و یا از اظهار آن، اعراض نمایید، خداوند به آنچه انجام می‌دهید، آگاه است.

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! برپا كنندگان عدل و داد باشيد و براى خدا گواهى دهيد، هر چند به زيان شما يا پدر و مادر يا نزديكان شما باشد. اگر [طرف گواهى‌] توانگر يا مستمند باشد، خدا به [رعايت‌] آنها سزاوارتر است. پس از هواى نفس پيروى نكنيد كه از حق عدو
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، پيوسته به عدالت قيام كنيد و براى خدا گواهى دهيد، هر چند به زيان خودتان يا [به زيان‌] پدر و مادر و خويشاوندان [شما] باشد. اگر [يكى از دو طرف دعوا] توانگر يا نيازمند باشد، باز خدا به آن دو [از شما ]سزاوارتر است؛ پس، از پى هوس نرويد كه [درنتيجه از حق‌] عدول كنيد. و اگر به انحراف گراييد يا اعراض نماييد، قطعاً خدا به آنچه انجام مى‌دهيد آگاه است.
ای اهل ایمان، نگهدار عدالت باشید و برای خدا گواهی دهید هر چند بر ضرر خود یا پدر و مادر و خویشان شما باشد، (برای هر کس شهادت می‌دهید) اگر فقیر باشد یا غنی، خدا به (رعایت حقوق) آنها اولی است، پس شما (در حکم و شهادت) پیروی هوای نفس نکنید تا مبادا عدالت نگاه ندارید. و اگر زبان را (در شهادت به نفع خود) بگردانید یا (از بیان حق) خودداری کنید خدا به هر چه کنید آگاه است.
ای اهل ایمان! [همواره در همه امور زندگی] قیام کننده به عدل، و گواهی دهنده برای خدا باشید، هر چند به زیان خود یا پدر و مادر یا خویشانتان باشد. اگر [یکی از دو طرف نزاع] توانگر یا فقیر باشد [با لحاظ کردن وضع آنان، بر خلاف خدا گواهی ندهید؛ زیرا] خدا به حمایت از آنان و رعایت حالشان سزوارتر است. پس [در هنگام گواهی دادن] از هوای نفس پیروی نکنید تا از حق منحرف شوید. و اگر زبانتان را [به سوی گواهی ناحق و دروغ] بپیچانید، یا از گواهی دادن روی برتابید؛ یقیناً خدا همواره به آنچه انجام می دهید، آگاه است.
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، به عدالت فرمانروا باشيد و براى خدا شهادت دهيد، هر چند به زيان خود يا پدر و مادر يا خويشاوندان شما -چه توانگر و چه درويش- بوده باشد. زيرا خدا به آن دو سزاوارتر است. پس، از هوا نفس پيروى مكنيد تا از شهادت حق عدول كنيد. چه زبان‌بازى كنيد يا از آن اعراض كنيد، خدا به هر چه مى‌كنيد آگاه است.
ای مؤمنان به عدل و داد برخیزید و در راه رضای خدا شاهد باشید [و شهادت دهید] ولو آنکه به زیان خودتان یا پدر و مادر و خویشاوندانتان باشد، [خواهان گواهی‌] چه توانگر چه تهیدست باشد، خداوند بر آنان مهربان‌تر است، پس از هوای نفس پیروی مکنید که از حق عدول کنید، و اگر زبان بازی کنید یا تن زنید [بدانید که‌] خداوند به آنچه می‌کنید آگاه است‌
اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، پيوسته به انصاف و داد برپا بوده، براى خدا گواهان باشيد- براى رضاى حق گواهى دهيد- اگر چه به زيان خودتان يا پدر و مادر و خويشان باشد، [آن كس كه برايش گواهى مى‌دهيد] اگر توانگر باشد يا درويش، خدا به آنها سزاوارتر است. پس [در گواهى‌دادن‌] از خواهش و كام دل پيروى مكنيد كه از حق به در رويد- يا: تا گواهى بحق ندهيد- و اگر زبان بپيچانيد- يعنى به ناحق گواهى دهيد- يا روى بگردانيد- از گواهى دادن- خدا بدانچه مى‌كنيد آگاه است.
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! دادگری پیشه سازید و در اقامه‌ی عدل و داد بکوشید، و به خاطر خدا شهادت دهید (و از این سو و آن سو جانبداری نکنید) هر چند که شهادتتان به زیان خودتان یا پدر و مادر و خویشاوندان بوده باشد. اگر کسی که به زیان او شهادت داده می‌شود دارا یا نادار باشد، (رغبت به دارا، یا شفقت به نادار، شما را از ادای شهادت حق منصرف نکند) چرا که (رضای) خداوند از (رضای) هردوی آنان بهتر است (و خدا به مصلحت آن دو آگاه‌تر از شما است) پس از هوا و هوس پیروی نکنید که (اگر چنین کنید از حق) منحرف می‌گردید (و به باطل می‌افتید). و اگر زبان از ادای شهادت حق بپیچانید یا از آن روی بگردانید، خداوند از آنچه می‌کنید آگاه است (و پاداش اعمال نیک و پادافره اعمال بدتان را می‌دهد).
هان ای کسانی که ایمان آوردید! پیوسته -و بسی شایسته و بایسته- در قسط [:تقسیم عادلانه] بسیار پایدار باشید و برای خدا گواهی دهید، هر چند به زیان خودتان یا (به زیان) پدر و مادر(تان) و خویشاوندان نزدیکتر(تان) باشد. اگر (یکی از دو طرف دعوا) توانگر یا نیازمند باشد، خدا به آن دو (از شما) سزاوارتر است. پس از هوس پیروی نکنید، که (در نتیجه از حق) عدول کنید و اگر به انحراف گرایید یا (از حق) اعراض کنید، خدا همواره به آنچه انجام می‌دهید آگاه بوده است.
ای آنان که ایمان آوردید باشید قیام‌کنندگان به داد (یا نگهبانان بر داد) گواهانی برای خدا هر چند بر خویشتن یا پدر و مادر و نزدیکان اگر بی‌نیاز یا نیازمند باشد همانا خدا سزاوارتر است بدانان پس پیروی هوس نکنید تا کج شوید و اگر سرپیچید یا روی گردانید همانا خدا است بدانچه می‌کنید آگاه‌

O you who believe! Stand firmly for justice, as witnesses to Allah, even if against yourselves, or your parents, or your relatives. Whether one is rich or poor, Allah takes care of both. So do not follow your desires, lest you swerve. If you deviate, or turn away—then Allah is Aware of what you do.
ترتیل:
ترجمه:
النساء ١٣٤ آیه ١٣٥ النساء ١٣٦
سوره : سوره النساء
نزول : ٦ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤١
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«قَوَّامِینَ بِالْقِسْطِ»: مواظبان بر اقامه عدالت در همه امور زندگی و تلاشگران در راه دادگری. «شُهَدَآءَ»: گواهی‌دهندگان. صفت قَوّامینَ یا حال ضمیر مستتر در آن، و یا این که خبر دوم (کُونُوا) است. «فَاللهُ أَوْلَی بِهِمَا»: اجرا فرمان خدا شایسته‌تر از در نظرگرفتن رضایت هر یک از آن دو است. خداوند مصلحت فقیر و ثروتمند را بهتر می‌داند و آشناتر از هر کسی بدان دو است. «اَن تَعْدِلُوا»: این که منحرف شوید. منصوب است و در اصل: لِئَلاّ تَعْدِلُوا، یا: کَراهَةَ أَن تَعْدِلُوا است (نگا: نساء / . «إِن تَلْوُوا»: اگر از راه حق منحرف شوید. اگر زبان از حق پیچیده و به گونه شایسته، آن را اداء ننمائید. «تُعْرِضُوا»: یا امتناع و سرپیچی کنید.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

نزول

محل نزول:

این آیه همچون دیگر آیات سوره نساء در مدینه بر پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نازل گردیده است. [۱]

شأن نزول:[۲]

«شیخ طوسی» گوید: سدى گويد: اين آيه درباره رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم نازل گرديد در موردى كه يك مرد فقير و يك مرد غنى براى دفع مخاصمه نزد وى آمده بودند. پيامبر توجه خود را به طرف فقير نموده بودند به خيال خود كه فقير به غنى ظلم و ستم روا نخواهد داشت ولى خداوند ابا و امتناع فرمود و مي‌خواست كه قيام به قسط و عدل و داد از طرف رسول خود درباره هر دو بشود.[۳]

تفسیر

تفسیر نور (محسن قرائتی)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً فَاللَّهُ أَوْلى‌ بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‌ أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً «135»


«1». با توجّه به آيه «ربّنا آتنا فى الدنيا حسنة و فى الاخرة حسنة» بقره، 205.

جلد 2 - صفحه 183

اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد! همواره بر پا دارنده‌ى عدالت باشيد و براى خدا گواهى دهيد، گرچه به ضرر خودتان يا والدين و بستگان باشد. اگر (يكى از طرفين دعوا) ثروتمند يا فقير باشد، پس خداوند به آنان سزاوارتر است. پس پيرو هواى نفس نباشيد تا بتوانيد به عدالت رفتار كنيد. و اگر زبان بپيچانيد (و به ناحق گواهى دهيد) يا (از گواهى دادن به حقّ) اعراض كنيد، پس (بدانيد كه) خداوند به آنچه مى‌كنيد آگاه است.

نکته ها

ممكن است معنى جمله‌ «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‌ أَنْ تَعْدِلُوا» چنين باشد: از هوسها پيروى نكنيد كه در نتيجه از حقّ منحرف شويد و عدول كنيد.

كلمه‌ى‌ «تَلْوُوا» از ريشه‌ى «لى» به معناى پيچاندن و تاب دادن است كه مراد از آن در اين آيه يا گرداندن زبان به ناحق و تحريف گواهى است و يا تاب دادن به اجراى عدالت و ايجاد تأخير در آن است.

تمام كلمات و جملات اين آيه در راستاى تشويق و تأكيد بر عدالت است. قيام به عدالت و گواهى به عدالت ودورى از هرگونه فردگرايى، نژادگرايى و ياضعيف‌گرايى، معيار حقّ و عدالت است، نه فقر و غنى، يا خويش و خويشاوند.

گواهى انسان چند حالت دارد:

گاهى عليه ثروتمندان به خاطر روحيّه‌ى ضدّ استكبارى.

گاهى به نفع ثروتمندان بخاطر طمع به مال و مقام او.

گاهى عليه فقير به خاطر بى‌اعتنايى به او.

گاهى به نفع فقير به خاطر دلسوزى براى او.

اين آيه همه‌ى اين انگيزه‌ها را باطل و تنها قيام به عدل را حقّ مى‌داند.

امام صادق عليه السلام فرمود: مؤمن بر مؤمن هفت حقّ دارد كه واجب‌ترين آنها گفتن حقّ است،

جلد 2 - صفحه 184

گرچه به زيان خود و بستگانش تمام شود. «1»

پیام ها

1- به پاداشتن عدالت هم واجب است، هم لازمه‌ى ايمان است. «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ» 2- قيام به عدالت، بايد خوى و خصلت مؤمن گردد. كلمه «قوّام» يعنى بر پا كننده دائمى قسط و عدل.

3- عدالت، حتّى نسبت به غير مسلمان نيز بايد مراعات شود. به اقتضاى اطلاق‌ «كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ»

4- عدالت بايد در تمام ابعاد زندگى باشد. در اقامه عدل نام مورد خاصّى برده نشده است. «قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ»

5- گواه شدن و گواهى دادن به حقّ، واجب است. كُونُوا ... شُهَداءَ لِلَّهِ‌

6- نبايد هدف از گواهى دادن، دست‌يابى به اغراض دنيوى باشد. «شُهَداءَ لِلَّهِ»

7- اقرار انسان عليه خودش معتبر است. «شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ»

8- ضوابط بر روابط مقدّم است. «وَ لَوْ عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ»

9- رعايت مصالح خود و بستگان و فقرا، بايد تحت الشعاع حقّ و رضاى خدا باشد. شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ‌ ...

10- سود و مصلحت واقعى فقرا و اغنيا از طريق شهادت به ناحقّ تأمين نخواهد شد. «إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً فَاللَّهُ أَوْلى‌ بِهِما»

11- همه در برابر قانون مساويند. «غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً»

12- پيروى از هواى نفس مانع اجراى عدالت است و ملاحظه فاميل و فقر و غنا نشانه‌ى هوى پرستى است. «فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‌ أَنْ تَعْدِلُوا»

13- اداى شهادت واجب است وكتمان وتحريف آن ممنوع. «إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا»


«1». تفسير الميزان.

جلد 2 - صفحه 185

14- هر نوع كارشكنى، تأخير وجلوگيرى از اجراى عدالت، حرام است. «إِنْ تَلْوُوا»

15- ضامن اجراى عدالت، ايمان به علم الهى است. «فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً فَاللَّهُ أَوْلى‌ بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‌ أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً (135)

چون حق تعالى در اين آيه ذكر ثواب دنيا و آخرت نمود، در عقب آن امر به قسط و قيام به حق و ترك هوى و جور كه موجب مثوبات دارين است مى‌فرمايد:

يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا: اى كسانى كه ايمان آورده‌ايد، كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ: باشيد ايستادگان به عدل، يعنى جهد نمايندگان در اقامه مراسم عدالت و مراقبين به آن، شُهَداءَ لِلَّهِ‌: در حالتى كه شاهد باشيد براى خدا، به اين وجه كه اداى شهادت به حق و راستى نمائيد، وَ لَوْ عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ‌: و اگرچه‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 605

بر نفس خود باشد. به اين معنى كه اقرار كنيد به حقى كه در ذمه شما باشد، چه شهادت بيان حق است، خواه بر شاهد و يا در غير او. و در حديث آمده كه:

قل الحقّ و لو كان عليك، يعنى: بگو حق را اگرچه بر تو باشد. أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ‌: يا بر پدر و مادر و خويشان نزديك، إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً: اگرچه باشد مشهود عليه، دولتمند يا فقير، يعنى غنى را براى غنا احترام مكنيد، در منع اقامه شهادت بر او، و بر فقير به جهت افلاس او ترحم منمائيد در امتناع از اداى شهادت بر او. فَاللَّهُ أَوْلى‌ بِهِما: پس خدا سزاوارتر است به ملاحظه امر او از توانگر و درويش. و اگر دانستى كه شهادت بر ايشان يا براى ايشان مصلحت نيست، بر آن حكم نفرمودى. و چون حكمت او آنست كه در اقامه شهادت رعايت غنى و فقير مشهود عليه نكنند، بلكه بر طريقى كه راضيند شهادت بر آن بدهند، فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‌ أَنْ تَعْدِلُوا: پس متابعت مكنيد هواى نفس را براى آنكه ميل كنيد از حق، و يا به جهت كراهت آنكه عدول نمائيد از عدل، وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا: و اگر بپيچانيد و بگردانيد زبانهاى خود را از شهادت حق، يا اعراض كنيد از اداى آن و كتمان نمائيد. به روايت ابن عباس و سدى، خطاب به حكام است، يعنى اى حكام شرع اگر بپيچانيد السنه خود را از حكومت شرع، يا اعراض كنيد از حكم به حق، فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً: پس بدرستى كه خدا هست به آنچه ميكنيد از عدل و عدول، دانا. پس شما را به آن مكافات خواهد داد. اين نوعى است از تهديد و مبالغه.

در اصول كافى ابى بصير از حضرت صادق عليه السّلام روايت كند فى قوله تعالى: وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا، فقال: ان تلووا الامر و تعرضوا عمّا امرتم به‌ فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً.

تنبيه: آيه شريفه دليل است بر وجوب امر به معروف و نهى از منكر و سلوك طريق عدل در نفس خود و غيره. در «كنز» آورده كه اين آيه دلالت مى‌كند بر چند امر: اول- اقامه عدل در حكومت مطلقا خواه بر نفس مقيم يا غير او.

دوم- اقرار ايشان به حق بر نفس خود كه ثابت باشد در نفس. سيم- وجوب‌

تفسير اثنا عشرى، ج‌2، ص: 606

اقامه شهادت بر والدين.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَداءَ لِلَّهِ وَ لَوْ عَلى‌ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ إِنْ يَكُنْ غَنِيًّا أَوْ فَقِيراً فَاللَّهُ أَوْلى‌ بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الْهَوى‌ أَنْ تَعْدِلُوا وَ إِنْ تَلْوُوا أَوْ تُعْرِضُوا فَإِنَّ اللَّهَ كانَ بِما تَعْمَلُونَ خَبِيراً (135)

ترجمه‌

اى كسانيكه ايمان آورديد باشيد ثابت قدمان در عدالت گواهان براى خدا اگر چه بر ضرر خودتان باشد يا پدر و مادر و خويشان اگر ميباشد توانگر يا ندار پس خدا سزاوارتر است بآندو پس پيروى نكنيد دلخواه خود را تا عدول كنيد از حق و اگر بگردانيد زبان را از حق يا اعراض نمائيد پس همانا خدا باشد بآنچه ميكنيد آگاه.

تفسير

مؤمن بايد ساعى و مجاهد در اقامه عدل باشد و از شهادت بحق در راه خدا دريغ ننمايد اگر چه بر ضرر خود و كسان نزديك و دور او باشد و نبايد مراعات فقر كسى را كند و شهادت بر نفع او دهد يا ملاحظه غنى و حشمت كسى را نمايد و بر ضرر او شهادت ندهد چون خداوند سزاوارتر است از هر كس بمراعات و ملاحظه از بندگانش با وصف اين مراعات حق را بر اين قبيل امور ترجيح داده و اداء شهادت را واجب و كتمان آنرا حرام فرموده و در مقابل حكم الهى نبايد ملاحظه دوستى يا دشمنى يا عصبيّت يا ترس يا رحم يا جهات ديگر را كرد و از مرّ حق تجاوز نمود و هواى نفس را بايد از خود دور كرد كه موجب عدول از حق است و ترك آن مقتضى ثبات در عدل و در مجمع از حضرت باقر (ع) روايت نموده كه مراد از گردانيدن زبان تبديل شهادت است و مراد از اعراض كتمان از آنست و در هر حال خداوند بر اعمال بندگان خبير است و مجازات ميفرمايد.


جلد 2 صفحه 138

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا كُونُوا قَوّامِين‌َ بِالقِسطِ شُهَداءَ لِلّه‌ِ وَ لَو عَلي‌ أَنفُسِكُم‌ أَوِ الوالِدَين‌ِ وَ الأَقرَبِين‌َ إِن‌ يَكُن‌ غَنِيًّا أَو فَقِيراً فَاللّه‌ُ أَولي‌ بِهِما فَلا تَتَّبِعُوا الهَوي‌ أَن‌ تَعدِلُوا وَ إِن‌ تَلوُوا أَو تُعرِضُوا فَإِن‌َّ اللّه‌َ كان‌َ بِما تَعمَلُون‌َ خَبِيراً (135)

اي‌ كساني‌ ‌که‌ ايمان‌ آورده‌ايد ايستادگي‌ داشته‌ باشيد بعدالت‌ و ‌در‌ موضوع‌ شهادت‌ ‌بر‌ طبق‌ واقع‌ و حقيقة قربة ‌الي‌ اللّه‌ شهادت‌ دهيد و ‌لو‌ ‌بر‌ ضرر ‌خود‌ ‌ يا ‌ پدر و مادر ‌خود‌ ‌ يا ‌ خويشاوندان‌ ‌خود‌ ‌باشد‌ ملاحظه‌ ‌آنها‌ ‌را‌ نكنيد و ‌بر‌ خلاف‌ واقع‌ شهادت‌ ندهيد خواه‌ فقير باشند و خواه‌ غني‌ ملاحظه‌ خداوند اولي‌ و سزاوارتر ‌است‌ ‌از‌ ملاحظه‌ اغنياء و فقراء ‌پس‌ متابعت‌ دلخواه‌ ‌خود‌ نكنيد و ‌اگر‌ مخالفت‌ و اعراض‌ كرديد ‌پس‌ بدانيد ‌که‌ خداوند بآنچه‌ عمل‌ ميكنيد ‌با‌ خبر ‌است‌.

يا أَيُّهَا الَّذِين‌َ آمَنُوا ‌اگر‌ چه‌ خطاب‌ بمؤمنين‌ ‌است‌ لكن‌ احكام‌ الهيه‌ شامل‌ جميع‌ افراد بشر ‌است‌ چنانچه‌ مكرر گفته‌ايم‌ ‌که‌ كفار مكلف‌ بفروع‌ هستند همين‌ نحوي‌ ‌که‌ مكلف‌ باصول‌ هستند ‌آنها‌ ‌هم‌ بايد ‌بر‌ طبق‌ حق‌ و حقيقت‌ شهادت‌ و بعدالت‌ رفتار نمايند.

كُونُوا قَوّامِين‌َ بِالقِسطِ تعبير بصيغه‌ مبالغه‌ ‌براي‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌در‌ همه‌ جا و ‌بر‌ ‌هر‌ كس‌ خويش‌ و بيگانه‌، دوست‌ و دشمن‌، قوي‌ و ضعيف‌ بايد ايستادگي‌ داشته‌ باشند و كلمه‌ بالقسط بمعني‌ عدل‌ ‌است‌ و بسا بمعني‌ عدول‌ ‌از‌ حق‌ ‌است‌ بمعني‌ جور مثل‌ وَ أَمَّا القاسِطُون‌َ فَكانُوا لِجَهَنَّم‌َ حَطَباً جن‌ ‌آيه‌ 15، و ‌از‌ همين‌ باب‌ ‌است‌ فرمايش‌ حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ ‌در‌ حق‌ امير المؤمنين‌ ‌عليه‌ السّلام‌ ‌که‌ فرمود

(يقتل‌ الناكثين‌ و القاسطين‌ و المارقين‌)

اما ناكثين‌ طلحه‌ و زبير و عايشه‌ ‌در‌ جنگ‌ جمل‌ چون‌ نقض‌ بيعت‌ كردند، و قاسطين‌ معاويه‌ و اتباعش‌ ‌در‌ جنگ‌ صفين‌ چون‌ جور و ظلم‌ كردند ‌در‌ حق‌ ‌علي‌ (ع‌)، و مارقين‌ خوارج‌ نهروان‌ چون‌ ‌از‌ دين‌ خارج‌ شدند.

جلد 6 - صفحه 235

(شهداء للّه‌) شهادت‌ ‌براي‌ حفظ حق‌ مسلم‌ ‌با‌ شرائطي‌ ‌که‌ ‌در‌ كتاب‌ شهادات‌ معنون‌ ‌است‌ واجب‌ و كتمان‌ شهادت‌ ‌از‌ معاصي‌ كبيره‌ ‌است‌ چنانچه‌ شهادت‌ زور ‌يعني‌ شهادت‌ ‌بر‌ خلاف‌ حق‌ و حقيقت‌ آنهم‌ ‌از‌ معاصي‌ كبيره‌ ‌است‌ و ‌او‌ ‌را‌ شاهد كذب‌ مينامند ‌حتي‌ شهادت‌ علمي‌ ‌هم‌ ‌در‌ بسيار ‌از‌ موارد قبول‌ نيست‌ گفتند حضرت‌ رسالت‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ فرمود

(‌علي‌ مثل‌ ‌هذا‌ تشهد)

و اشاره‌ فرمود بخورشيد ‌که‌ شهادت‌ بايد حسي‌ ‌باشد‌ و آنچه‌ ديده‌ بگويد.

وَ لَو عَلي‌ أَنفُسِكُم‌ ‌علي‌ بمعني‌ ضرر ‌است‌ ‌يعني‌ ‌بر‌ ضرر ‌خود‌ ‌هم‌ ‌باشد‌ بايد شهادت‌ مطابق‌ حق‌ ‌باشد‌ بلي‌ ‌در‌ مواردي‌ ‌که‌ ‌اگر‌ شهادت‌ دهد موجب‌ اذيت‌ و ظلم‌ و اضرار باو ميشود بقاعده‌ ‌لا‌ ضرر و ‌لا‌ ضرار لازم‌ نيست‌.

أَوِ الوالِدَين‌ِ ‌يعني‌ شهادت‌ و ‌لو‌ بضرر پدر و مادر ‌باشد‌ چون‌ اطاعت‌ امر الهي‌ مقدم‌ ‌است‌ ‌بر‌ مراعات‌ والدين‌ و الاقربين‌ و ‌لو‌ بضرر اقارب‌ ‌باشد‌ إِن‌ يَكُن‌ غَنِيًّا أَو فَقِيراً ‌يعني‌ سواء ‌کان‌ المشهود ‌عليه‌ غني‌ ‌باشد‌ ‌ يا ‌ فقير ‌اگر‌ غني‌ ‌باشد‌ نبايد ملاحظه‌ غناء ‌او‌ ‌را‌ بكني‌ بطمع‌ مال‌ ‌ يا ‌ جاه‌ و عنوان‌ و ساير احتياجاتي‌ ‌که‌ باو داري‌ و ‌اگر‌ فقير ‌باشد‌ نبايد مراعات‌ فقر و بيچارگي‌ ‌او‌ ‌را‌ بكني‌ و ‌بر‌ خلاف‌ حق‌ شهادت‌ دهي‌ فَاللّه‌ُ أَولي‌ بِهِما مراعات‌ اوامر الهي‌ اولي‌ و مقدم‌ ‌است‌ ‌بر‌ ملاحظه‌ غناء غني‌ و فقر فقير و ‌اينکه‌ اولويت‌ نه‌ بمعني‌ ‌اينکه‌ ‌است‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ سزاوارند و ‌اينکه‌ سزاوارتر ‌است‌ بلكه‌ اصلا شهادت‌ دروغ‌ سزاوار نيست‌ بلكه‌ حرام‌ و گناه‌ كبيره‌ ‌است‌ نظير اينكه‌ بگويي‌ ‌علي‌ ‌عليه‌ السّلام‌ اولي‌ و احق‌ ‌است‌ بخلافت‌ ‌از‌ ثلاثه‌ معني‌ ‌اينکه‌ نيست‌ ‌که‌ ‌آنها‌ ‌هم‌ لياقت‌ داشته‌ باشند بلكه‌ اصلا قابل‌ هيچگونه‌ مقامي‌ نبودند بخلافت‌ ‌رسول‌ اللّه‌ صلّي‌ اللّه‌ ‌عليه‌ و آله‌ و سلّم‌ فَلا تَتَّبِعُوا الهَوي‌ أَن‌ تَعدِلُوا مانع‌ نشود متابعة هواي‌ نفس‌ ‌شما‌ ‌از‌ اينكه‌ بعدل‌ رفتار كنيد ‌در‌ اداء شهادت‌ و مراعات‌ مشهود ‌عليه‌ ‌را‌ بكنيد ‌به‌ اينكه‌ رفيق‌ ‌من‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌از‌ فاميل‌ ‌من‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ ‌از‌ محله‌ و شهر ‌من‌ ‌است‌ ‌ يا ‌ باو احتياج‌ دارم‌ و امثال‌ اينها

جلد 6 - صفحه 236

‌از‌ هواهاي‌ نفساني‌ وَ إِن‌ تَلوُوا أَو تُعرِضُوا تلوا بواو واحده‌ نوشته‌ ميشود ‌در‌ مصاحف‌ لكن‌ بدو واو قرائت‌ ميشود لذا ‌در‌ بعض‌ مصاحف‌ يك‌ واو كوچكي‌ ‌در‌ وسط واو گذارده‌ ‌که‌ قاري‌ تلوا بضم‌ لام‌ و سكون‌ و ‌او‌ قرائت‌ نكند بلكه‌ بسكون‌ لام‌ و ضم‌ واو بايد قرائت‌ شود ‌يعني‌ ‌اگر‌ مخالفت‌ كرديد امر الهي‌ ‌را‌ و ملاحظه‌ مشهود ‌عليه‌ ‌را‌ نموديد چه‌ ‌خود‌ و چه‌ والدين‌ و اقربين‌ و چه‌ ‌غير‌ اينها و ‌بر‌ خلاف‌ حق‌ شهادت‌ داديد ‌ يا ‌ اصلا اعراض‌ كرديد و كتمان‌ شهادت‌ نموديد ‌که‌ ‌هر‌ دو گناه‌ كبيره‌ ‌است‌ شهادت‌ زور و كتمان‌ شهادت‌، و ‌از‌ ‌اينکه‌ بيان‌ معلوم‌ ميشود ‌که‌ مفاد و ‌ان‌ تلووا ‌با‌ مفاد ‌او‌ تعرضوا مغاير ‌است‌ و عطف‌ باو صحيح‌ ‌است‌ و احتياج‌ بكلمات‌ مفسرين‌ ‌که‌ ‌هر‌ دو ‌را‌ بيك‌ معني‌ گرفته‌ و تعرضوا ‌را‌ تأكيد و ‌ان‌ تلووا و ‌او‌ ‌را‌ بمعني‌ واو گفتند درست‌ نيست‌ فَإِن‌َّ اللّه‌َ كان‌َ بِما تَعمَلُون‌َ خَبِيراً تفسيرش‌ واضح‌ ‌است‌ احتياج‌ ببيان‌ ندارد.

برگزیده تفسیر نمونه


نکات آیه

۱- تمامى مؤمنان، موظف به اقامه قسط و عدل و رعایت آن در روابط اجتماعى خویشند. (یأیها الذین ءامنوا کونوا قومین بالقسط) قیام به قسط، به معناى عمل به عدل و نگهبانى و مواظبت بر عدالت است.

۲- عدالتخواهى، باید منش همیشگى مؤمنان باشد. (یأیها الذین ءامنوا کونوا قومین بالقسط) «قوام»، صیغه مبالغه از «قیام» است ; یعنى برپا دارنده دایمى عدل و قسط در حد کمال و تمام.

۳- اسلام، خواهان اجراى عدالت در تمام ابعاد زندگى است. (یأیها الذین ءامنوا کونوا قومین بالقسط) حذف متعلق قسط، دلالت بر تعمیم و شمول دارد، یعنى باید در تمامى صحنه ها عدالت رعایت شود.

۴- شهادت به حق و براى خدا، زمینه تأمین عدالت اجتماعى است. (یأیها الذین ءامنوا کونوا قومین بالقسط شهداء للّه) ظاهراً «شهداء للّه»، که در حقیقت شهادت دادن به حق است، به عنوان راهى براى دستیابى به اقامه قسط معرفى شده است.

۵- اجراى عدالت و شهادت به حق، مقتضاى ایمان است. (یأیها الذین ءامنوا کونوا قومین بالقسط شهداء للّه)

۶- تحقق شهادت به حق در گرو داشتن ملکه عدالتخواهى (یأیها الذین ءامنوا کونوا قومین بالقسط شهداء للّه) برداشت فوق بر این اساس است که نظر اصلى آیه بر شهادت دادن به حق باشد، بنابراین اقامه قسط به منزله مقدمه اى براى رسیدن به شهادت به حق، خواهد بود. یعنى شهادت به حق در صورتى میسر است که ملکه قیام به قسط، در وجود آدمى ایجاد شده باشد.

۷- اداى شهادت، باید بر اساس حق، به خاطر خدا و تقرب به او باشد. (یأیها الذین ءامنوا کونوا قومین بالقسط شهداء للّه) حرف لام در «للّه» براى غایت است و دلالت مى کند که شهادت باید براى خدا باشد نه براى دستیابى به اغراض دنیوى.

۸- لزوم اداى شهادت به حق، گر چه به ضرر خود یا پدر و مادر و نزدیکان باشد. (کونوا قومین بالقسط شهداء للّه و لو على أنفسکم او الولدین و الاقربین) «شهداء»، خبر دوم براى «کونوا» است. بنابراین شهادت به حق تکلیفى لازم الاجرا است. گفتنى است که متعلق شهادت در برداشت فوق به قرینه «و لو على انفسکم» کلمه «بالحق» گرفته شده است.

۹- اقرار انسان علیه خویش، نافذ و داراى اعتبار قانونى است. (شهداء للّه و لو على أنفسکم)

۱۰- شهادت آدمى، علیه پدر، مادر و دیگر خویشاوندان، داراى اعتبار قانونى و حقوقى است. (شهداء للّه و لو على أنفسکم او الولدین و الاقربین)

۱۱- لزوم شهادت به حق، بدون در نظر گرفتن فقر و غناى افراد (کونوا قومین بالقسط شهداء للّه ... ان یکن غنیاً او فقیراً فاللّه اولى بهما)

۱۲- سود مصلحت واقعى فقرا و یا اغنیا، از طریق شهادت نابحق تأمین نخواهد شد. (ان یکن غنیاً او فقیراً فاللّه اولى بهما)

۱۳- منافع شخصى و رعایت مصالح والدین، بستگان، فقیران و ثروتمندان، باید تحت الشعاع حق و رضایت خدا باشد. (کونوا ... شهداء للّه و لو على أنفسکم او الولدین و الاقربین ان یکن)

۱۴- ترحم به فقیران و بیزارى از ثروتمندان و یا بى اعتنایى به فقیران و طمع به ثروتمندان، نباید مؤمنان را از شهادت به حق بازدارد. (کونوا قومین بالقسط شهداء للّه ... ان یکن غنیاً او فقیراً فاللّه اولى بهما) شهادت درباره فقیر و ثروتمند چهار صورت دارد: یا شهادت علیه ثروتمند است به خاطر گرایش ضد استکبارى، یا به نفع اوست به خاطر طمع یا ترس، یا علیه فقیر است به خاطر بى اعتنایى به او، و یا به نفع اوست به خاطر ترحم و گرایش به مستضعفان، خداوند دخالت دادن این موارد را در اداى شهادت ممنوع دانسته است.

۱۵- قوانین الهى، حامى و تأمین کننده حقوق فقیران و ثروتمندان (ان یکن غنیاً او فقیراً فاللّه اولى بهما) هدف از ایراد جمله «فاللّه اولى بهما» (خداوند به رعایت حال آنان سزاوارتر است) پس از الزام اهل ایمان به اقامه قسط و شهادت به حق، مى تواند این معنا باشد که تنها با رعایت قوانین الهى، حقوق انسانها چه غنى و چه فقیر تأمین خواهد شد.

۱۶- نهى خداوند از پیروى هوا و هوس (فلاتتبعوا الهوى ان تعدلوا)

۱۷- اجراى عدالت، در گرو پیروى نکردن از هوا و هوس و تمایلات نفسانى است. (فلاتتبعوا الهوى ان تعدلوا) بنابر اینکه «ان تعدلوا» از عدل به معناى عدالت، و مفعول له براى «لاتتبعوا» باشد. یعنى خداوند از پیروى هوا و هوس نهى کرد تا عدالت را اجرا کنید.

۱۸- پیروى از هوا و هوس مانع اجراى عدالت (فلاتتبعوا الهوى ان تعدلوا) نهى خداوند از تبعیت هواى نفس در پى فرمان به اقامه عدل، مى رساند که هواى نفس از بارزترین موانع عدالتخواهى است و خداوند، با صراحت بدان هشدار داده است.

۱۹- پیروى از هواهاى نفسانى، موجب انحراف و عدول از حق (فلاتتبعوا الهوى ان تعدلوا) بنابر اینکه «ان تعدلوا» از عدول به معنى انحراف، و مفعول له براى «فلاتتبعوا» باشد، البته در این صورت باید قبل از «تعدلوا» لاى نافیه مقدر باشد، یعنى «ان لاتعدلوا» (خداوند شما را از پیروى هوا و هوس نهى کرد تا منحرف نشوید.)

۲۰- مقدم داشتن مصالح خویش، والدین و بستگان بر شهادت به حق، هواپرستى و عدالت شکنى است. (کونوا قومین بالقسط شهداء للّه و لو على أنفسکم ... فلاتتبعوا الهوى)

۲۱- ملاحظه فقر و غناى افراد در اداى شهادت، هواپرستى است. (شهداء للّه ... ان یکن غنیاً او فقیراً فاللّه اولى بهما فلاتتبعوا الهوى)

۲۲- خودخواهى، وابستگى فامیلى و ملاحظه فقر و غناى افراد، ریشه بسیارى از بى عدالتیها و شهادتهاى نابحق و تهدیدى براى عدالت اجتماعى است. (کونوا ... شهداء للّه و لو على أنفسکم او الولدین و الاقربین)

۲۳- شانه خالى کردن از اجراى عدالت اجتماعى، نشأت گرفته از هواهاى نفسانى است. (کونوا قومین بالقسط شهداء للّه ... فلاتتبعوا الهوى ان تعدلوا)

۲۴- آگاهى دقیق و همه جانبه خداوند، به اعمال و رفتار آدمیان (فإنّ اللّه کان بما تعملون خبیراً)

۲۵- خداوند آگاه به شهادتهاى دروغ و نابحق مردم و دانا به کتمان شهادت، از سوى آنان (و إن تلوا او تعرضوا فإنّ اللّه کان بما تعملون خبیراً) «تلوا» از «لوى لسانه» (زبانش را منحرف کرد) گرفته شده و متعلق آن به قرینه «شهداء للّه» شهادت مى باشد و انحراف زبان، کنایه از دروغ گفتن است.

۲۶- شهادت دهندگان به دروغ و ترک کنندگان شهادت حق، مورد تهدید خدایند. (و إن تلوا او تعرضوا فإنّ اللّه کان بما تعملون خبیراً) بیان آگاهى خداوند به شهادتهاى دروغ و ترکِ شهادتِ حق، کنایه از تهدید و عذاب الهى است.

۲۷- خوددارى از اداى شهادت، همانند شهادت دروغ، گناه و موجب کیفر الهى است. (و إن تلوا او تعرضوا فإنّ اللّه کان بما تعملون خبیراً) بیان آگاهى خداوند به عملکرد ناشایست آدمى، کنایه از کیفردهى اوست.

۲۸- تهدید خداوند نسبت به کسانى که از اجراى عدالت سرباز زنند و یا در اجراى آن کوتاهى کنند. (کونوا قومین بالقسط شهداء للّه ... فإنّ اللّه کان بما تعملون خبیراً) برداشت فوق بر این مبناست که متعلق «تلوا» و «تعرضوا»، اقامه قسط باشد. یعنى اگر از اقامه قسط منحرف شدید یا از اجراى آن سرباز زدید خداوند بدان آگاه خواهد بود و ...

۲۹- توجه به آگاهى خداوند از اعمال آدمیان، زمینه اقامه عدل، پرهیز از شهادتهاى دروغ و کتمان شهادت (کونوا قومین بالقسط شهداء للّه ... فإنّ اللّه کان بما تعملون خبیراً)

موضوعات مرتبط

  • احکام:۹، ۱۰ ویژگى احکام ۹، ۱۰ ۱۵
  • اقرار: آثار اقرار ۹ ; احکام اقرار ۹
  • انحراف: عوامل انحراف ۱۹
  • انسان: عمل انسان ۲۴
  • ایمان: آثار ایمان ۵
  • تبعیض نژادى: آثار تبعیض نژادى ۲۲
  • تقوا: زمینه تقوا ۲۹
  • ثروتمندان: تبرّى از ثروتمندان ۱۴ ; حقوق ثروتمندان ۱۵ ; طمع به ثروتمندان ۱۴ ; مصالح ثروتمندان ۱۲، ۱۳
  • خدا: تهدید خدا ۲۶، ۲۸ ; رضایت خدا ۱۳ ; علم غیب خدا ۲۴، ۲۵، ۲۹ ; کیفرهاى خدا ۲۷ ; نواهى خدا ۱۶
  • خویش: اقرار علیه خویش ۹
  • خویشاوندان: زیان به خویشاوندان ۸ ; گواهى علیه خویشاوندان ۱۰ ; مصالح خویشاوندان ۱۳، ۲۰
  • ذکر: آثار ذکر ۲۹
  • روابط اجتماعى:۱
  • زندگى: عدالت در زندگى ۳
  • ظلم: منشأ ظلم ۲۲
  • عُجب: آثار عُجب ۲۲
  • عدالت: اجتناب از اجراى عدالت ۲۸ ; اجراى عدالت ۱۷، ۲۳ ; اهمیّت عدالت ۱، ۲۸ ; زمینه عدالت ۴، ۲۹ ; عدالت اجتماعى ۳ ; محدوده عدالت ۳ ; موارد نقض عدالت ۲۰ ; موانع عدالت ۱۸ ; موانع عدالت اجتماعى ۲۲، ۲۳ ; موجبات عدالت ۵
  • عدالتخواهى: آثار عدالتخواهى ۶ ; اهمیّت عدالتخواهى ۲
  • فقرا: ترحّم به فقرا ۱۴ ; حقوق فقرا ۱۵ ; حمایت از فقرا ۱۵ ; مصالح فقرا ۱۲، ۱۳
  • قرآن: تشبیهات قرآن ۲۷
  • قواعد فقهى:۹
  • گواهى: آثار کتمان گواهى ۲۶ ; آثار گواهى ۱۰ ; آثار گواهى به حق ۴ ; آداب گواهى ۲۱ ; احکام گواهى ۱۰ ; اخلاص در گواهى ۷ ; اهمیّت گواهى به حق ۸، ۱۱، ۱۴، ۲۰ ; تقرب در گواهى ۷ ; زمینه گواهى ناحق ۲۲ ; شرایط گواهى ۷ ; کتمان گواهى ۲۵ ; کیفر گواهى دروغ ۲۶ ; گواهى ناحق ۱۲، ۲۵ ; موانع کتمان گواهى ۲۹ ; موجبات گواهى به حق ۵، ۶
  • مصالح: شخصى ۱۳، ۲۰
  • مؤمنان: مسؤولیّت مؤمنان ۱، ۲
  • نظام اجتماعى:۱، ۳
  • نظام قضایى:۹
  • والدین: زیان به والدین ۸ ; گواهى علیه والدین ۱۰ ; مصالح والدین ۱۳، ۲۰
  • هواپرستى: آثار هواپرستى ۱۸، ۱۹، ۲۳ ; موارد هواپرستى ۲۰، ۲۱ ; نهى از هواپرستى ۱۶، ۱۷

منابع

  1. طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‌۳، ص ۳.
  2. محمدباقر محقق،‌ نمونه بینات در شأن نزول آیات از نظر شیخ طوسی و سایر مفسرین خاصه و عامه، ص ۲۵۲.
  3. در تفسير ابن ابى‌حاتم نيز از سدى روايت شده است.