الحشر ٦

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۲۸ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

و آنچه را خدا از آنان [= یهود] به رسولش بازگردانده (و بخشیده) چیزی است که شما برای به دست آوردن آن (زحمتی نکشیدید،) نه اسبی تاختید و نه شتری؛ ولی خداوند رسولان خود را بر هر کس بخواهد مسلّط می‌سازد؛ و خدا بر هر چیز توانا است!

و آنچه را خدا از [اموال‌] آنان (يهوديان) به رسم «فيى‌ء» عايد پيامبر خود گردانيد، شما [براى به دست آوردن آن‌] هيچ اسب و شترى بر آن نتاختيد [پس در آن حقى نداريد] و ليكن خداست كه فرستادگان خود را بر هر كه بخواهد چيره مى‌گرداند، و خدا بر هر كارى تواناست
و آنچه را خدا از آنان به رسم غنيمت عايد پيامبر خود گردانيد، [شما براى تصاحب آن‌] اسب يا شترى بر آن نتاختيد، ولى خدا فرستادگانش را بر هر كه بخواهد چيره مى‌گرداند، و خدا بر هر كارى تواناست.
و آنچه را که خدا از (مال) آنها به رسم غنیمت به رسول خود باز داد (متعلق به رسول است، زیرا) شما سپاهیان اسلام بر آن هیچ اسب و شتری نتاختید و لیکن خدا رسولانش را بر هر که خواهد مسلّط می‌گرداند و خدا بر هر چیز تواناست.
اموال و زمین هایی را که خدا به عنوان غنیمت به پیامبرش بازگرداند، شما برای به دست آوردنش اسب و شتری نتازاندید [و در نتیجه به زحمت نیفتادید]، ولی خدا پیامبرانش را بر هر که بخواهد مسلط و چیره می کند، و خدا بر هر کاری تواناست.
و آنچه خدا از داراييشان به پيامبر خود غنيمت داد، آن نبود كه شما با اسب يا شترى بر آن تاخته بوديد؛ بلكه خدا پيامبرانش را بر هر كه بخواهد مسلط مى‌سازد، و خدا بر هر چيزى قادر است.
و هر چه خداوند از ایشان به [صورت فی‌ء] عاید پیامبرش گرداند، شما در آن نه اسبان را به تاخت در آوردید و نه شتران را، بلکه خداوند پیامبرانش را بر هر کس که خواهد سلطه دهد، و خداوند بر هر کاری تواناست‌
و آنچه خداى از [مال و زمين‌] آنها- جهودان- به پيامبر خود باز گردانيد- يعنى به غنيمت به وى ارزانى داشت- شما هيچ اسبى و شترى بر آن نتاخته بوديد- از اين رو حقى در آن نداريد-، و ليكن خداست كه پيامبران خود را بر هر كه خواهد چيره مى‌گرداند، و خدا بر هر چيزى تواناست.
چیزهائی را که خدا از دارائی ایشان (یعنی بنی‌نضیر) به پیغمبر خود ارمغان داشته است شما اسبانی و شترانی را برای آن به تاخت درنیاورده‌اید (و با جنگ تصرّف ننموده‌اید) و بلکه خداوند پیغمبران خود را بر هر کس که بخواهد چیره می‌گرداند، و خدا بر هر کاری توانا است.
و آنچه را خدا از آنان (به رسم غنیمت) بر پیامبر خود برگردانید، شما (برای تصاحب آن) اسب یا سواری (دگری) بر آن نتاختید. ولی خدا فرستادگانش را بر هر که بخواهد چیره می‌گرداند. و خدا بر هر چیزی بس تواناست.
و آنچه بهره داد خدا پیمبر خویش را از ایشان پس نتاختید بر آن اسبان و نه اشترانی و لیکن خدا چیره گرداند فرستادگانش را بر هر که خواهد و خدا است بر همه چیز توانا


الحشر ٥ آیه ٦ الحشر ٧
سوره : سوره الحشر
نزول : ٤ هجرت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٩
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَا»: چیزهائی که. مبتدا است و جمله (فَمَآ أَوْجَفْتُمْ عَلَیْهِ مِنْ خَیْلٍ وَ لا رِکَابٍ) خبر آن است. «أَفَآءَ»: عطاء کرد. عائد کرد. ارمغان داشت (نگا: احزاب / ). (فَیْء) از این ماده است و به معنی غنیمتی است که بدون جنگ بدست آید. برخلاف (غَنیمت) که با جنگ بدست می‌آید. «مَآ أَوْجَفْتُمْ»: نتاخته‌اید. ندوانده‌اید. به شتاب و جولان درنیاورده‌اید. «خَیْلٍ»: اسبان. «رِکَابٍ»: شتران. خیل و رکاب، اسم جمع بوده و از لفظ خود دارای مفرد نمی‌باشند.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - غنایم غزوه بنى نضیر، موهبت الهى به پیامبر(ص) (و ما أفاء اللّه على رسوله منهم) آیه شریفه در ادامه مسائل غزوه بنى نضیر است.

۲ - برجاى ماندن اموال و امکانات بنى نضیر، پس از تبعید آنان از مدینه (و ما أفاء اللّه على رسوله منهم)

۳ - دستیابى مسلمانان به غنایم و امکانات بنى نضیر، بدون جنگ و درگیرى (و ما أفاء اللّه على رسوله منهم فما أوجفتم علیه من خیل و لا رکاب )

۴ - غنایم و امکانات به دست آمده از کافران بدون جنگ و نبرد «فىء» نام دارد. (و ما أفاء اللّه ... فما أوجفتم علیه من خیل و لا رکاب ) از مقابله «ما أفاء اللّه» با «فما أوجفتم...»، استفاده مى شود که «فىء» غنایمى است که بدون تاخت و تاز و درگیرى به دست مى آید.

۵ - غنایم به دست آمده بدون جنگ و نبرد (فىء)، ویژه پیامبر(ص) و خارج از قلمرو مالکیت شخصى مسلمانان است. (و ما أفاء اللّه على رسوله منهم) مفهوم اختصاص یافتن غنایم به دست آمده بدون جنگ و نبرد به پیامبر(ص)، این است که سایر مسلمانان، ابتدا مالکیت شخصى نسبت به آن ندارند.

۶ - رزمندگان مسلمان، سهیم در غنایم به دست آمده از طریق جنگ و درگیرى با کافران (فما أوجفتم علیه من خیل و لا رکاب ) از «فما أوجفتم علیه من خیل...» استفاده مى شود که هرگاه با اسب تازى [جنگ و نبرد] صورت گیرد; غنایم مختص پیامبر(ص) نخواهد بود.

۷ - «فىء» حق منصب رسالت است; نه ملک شخصى پیامبر(ص).* (و ما أفاء اللّه على رسوله) ذکر عنوان رسالت براى پیامبر(ص)، مى تواند بدان منظور باشد که پیامبر(ص) از آن جهت که عهده دار منصب رسالت است، «فىء» به آن حضرت تعلق دارد.

۸ - کافران ستیزکننده با خدا و پیامبر(ص)، فاقد حق مالکیت نسبت به اموال و دارایى خویش * (و ما أفاء اللّه على رسوله منهم) واژه «أفاء» - که از «فىء» به معناى رجوع گرفته شده - نشانگر آن است که یهودیان محارب، حق مالکیتى نسبت به اموال و دارایى شان ندارند و در حقیقت به مالک اصلى آن، بازگردانیده شده است.

۹ - چشمداشت برخى از مسلمانان، به داشتن سهمى در غنایم به دست آمده از بنى نضیر* (و ما أفاء اللّه على رسوله منهم فما أوجفتم علیه ... و لکنّ اللّه یسلّط رسله) بیان این نکته که شما مسلمانان، اسب تازى در این جنگ نداشتید و این خدا بود که این پیروزى را فراهم ساخت، مى تواند پاسخى براى انتظارات مسلمین در تقسیم غنایم میانشان باشد.

۱۰ - پیروزى رسولان الهى بر کافران، به اراده و مشیت خداوند است. (و لکنّ اللّه یسلّط رسله على من یشاء)

۱۱ - تسلط و غلبه پیامبر(ص) بر یهود بنى نضیر، معلول اراده و عنایت خداوند بود; نه صرفاً تلاش مسلمانان. (فما أوجفتم علیه ... و لکنّ اللّه یسلّط رسله على من یشاء)

۱۲ - قدرت مطلق و نامحدود خداوند، در عینیت بخشیدن به تمامى خواسته هاى خویش (و اللّه على کلّ شىء قدیر)

۱۳ - فتح دژهاى مستحکم و استوار یهود بنى نضیر بدون جنگ و درگیرى، نمودى عینى از قدرت نامحدود الهى است. (هو الذى أخرج الذین کفروا ... و ظنّوا أنّهم مانعتهم حصونهم ... و اللّه على کلّ شىء قدیر)

روایات و احادیث

۱۴ - «عن محمدبن مسلم عن أبى جعفر(ع) قال: سمعته یقول الفىء و الأنفال ما کان من أرض لم یکن فیها هراقة من الدماء و قوم صولحوا و اُعطوا بأیدیهم ... و قوله: «ما أفاء اللّه على رسوله منهم فما أوجفتم علیه من خیل و لارکاب» قال ألا ترى هو هذا...;[۱] محمدبن مسلم از امام باقر(ع) روایت نموده است: از آن حضرت شنیدم که مى فرمود: «فىء» و انفال از زمین هایى است که در آن خونریزى نشده [و با جنگ به دست نیامده است]; بلکه قومى با مصالحه و با دست خود زمین را واگذار کرده اند ... امام(ع) فرمود: ... و سخن خدا است که مى فرماید: «...فما أوجفتم علیه من خیل و لارکاب» آیا نظر ندارى که این همان قسم از «فىء» است؟...».

موضوعات مرتبط

  • احکام :۵، ۶
  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۲، ۳، ۹
  • انبیا: حقوق انبیا ۷; منشأ پیروزى انبیا ۱۰
  • انفال: حقیقت انفال ۱۴
  • بنى نضیر: تبعید بنى نضیر ۲; منشأ شکست بنى نضیر ۱۱
  • خدا: آثار اراده خدا ۱۰، ۱۱; آثار مشیت خدا ۱۰; حتمیت مشیت خدا ۱۲; عطایاى خدا به محمد(ص) ۱; نشانه هاى وسعت قدرت خدا ۱۳; وسعت قدرت خدا۱۲
  • غزوه بنى نضیر: طمع به غنایم غزوه بنى نضیر ۹; غنایم غزوه بنى نضیر ۱، ۲، ۳; قصه غزوه بنى نضیر ۳; منشأ پیروزى غزوه بنى نضیر ۱۱، ۱۳
  • غنیمت: احکام غنیمت ۶; مالک غنیمت ۶
  • فىء: احکام فىء ۵، ۷; حقیقت فىء ۴، ۱۴; مالک فىء ۵، ۷
  • کافران: احکام کافر ۸; مالکیت کافران ۸ ; منشأ شکست کافران ۱۰
  • مالکیت: احکام مالکیت ۸
  • محارب: احکام محارب ۸; مالکیت محارب ۸
  • محمد(ص): احکام خاص محمد(ص) ۵; منشأ پیروزى محمد(ص) ۱۱
  • مدینه: تبعید از مدینه ۲

منابع

  1. تهذیب الأحکام، ج ۴، ص ۱۳۴، ح ۱۰; تفسیربرهان، ج ۴، ص ۳۱۴، ح ۳.