الأنبياء ٣٦

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۵:۰۵ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

هنگامی که کافران تو را می‌بینند، کاری جز استهزا کردن تو ندارند؛ (و می‌گویند:) آیا این همان کسی است که سخن از خدایان شما می‌گوید؟! در حالی که خودشان ذکر خداوند رحمان را انکار می‌کنند.

|و كسانى كه كافر شدند، چون تو را ببينند جز به مسخره‌ات نگيرند [و گويند]: آيا اين همان كس است كه خدايانتان را [به بدى‌] ياد مى‌كند؟ در حالى كه آنان خود ياد خداى رحمان را منكرند
و كسانى كه كافر شدند، چون تو را ببينند فقط به مسخره‌ات مى‌گيرند [و مى‌گويند:] «آيا اين همان كس است كه خدايانتان را [به بدى‌] ياد مى‌كند؟» در حالى كه آنان خود، ياد [خداى‌] رحمان را منكرند.
و کافران هنگام ملاقات تو، تو را جز به استهزاء نگرفته (و گویند) آیا این شخص است که بتان را که خدایان شما هستند (به اهانت و بدی) یاد می‌کند؟ و (ای رسول ما بدان که) محققا آنها به ذکر خدای مهربان (و کتاب و آیات او) کافر هستند.
کافران چون تو را ببینند جز به مسخره ات نمی گیرند [و می گویند:] آیا این است آن کسی که معبودان شما را [به موجوداتی بی اثر و بی اختیار] یاد می کند؟ در حالی که خود به ذکر [خدایِ] رحمان [که توحید و قرآن است] کافرند [و از این کار، باکی ندارند.]
كافران چون تو را ببينند بى شك مسخره‌ات خواهند كرد، كه: آيا اين همان مردى است كه از خدايانتان به بدى ياد مى‌كند؟ و اينان خود ياد خداى رحمان را منكرند.
و چون کافران تو را ببینند، جز به ریشخندت نمی‌گیرند [و گویند] آیا این همان کسی است که از خدایان شما [به بدی‌] یاد می‌کند؟ و هم آنان یاد خدای رحمان را منکرند
و چون كسانى كه كافر شدند تو را ببينند جز به ريشخندت نگيرند [گويند:] آيا اين است آن كه خدايانتان را [به بدى و عيب‌] ياد مى‌كند؟ و حال آنكه خود به يادكرد خداى رحمان كافرند- پس آنها خود سزاوار ريشخندند-.
هنگامی که کافران تو را می‌بینند، کاری جز تمسخر و استهزاء تو را ندارند، (و خواهند گفت:) آیا این همان کسی است که از خدایان شما عیبجوئی و بدگوئی می‌کند؟ (مگر او را سزد که چنین گوید و کند؟!). و حال این که ایشان (که نمی‌پسندند از بتان سنگی و بی‌جانشان بدگوئی شود) به قرآن خداوند مهربان (و خالق انسان و جهان) باور ندارند.
و هنگامی‌که تو را - کسانی که کافر شدند - بنگرند، جز (به) مسخره‌ات نمی‌گیرند. (گویند:) «آیا این همان کس است که خدایانتان را (به بدی) یاد می‌کند؟» حال آنکه آنان خودشان، به خدای رحمان کافرند.
و هر گاه بینندت آنان که کفر ورزیدند نگیرندت جز به استهزاء آیا این است آنکه یاد می‌کند خدایان شما را و آنانند به یاد خداوند مهربان کافران‌


الأنبياء ٣٥ آیه ٣٦ الأنبياء ٣٧
سوره : سوره الأنبياء
نزول : ٦ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«إِنْ»: حرف نفی است و به معنی (لا) است. «هُزُواً»: مسخره. مصدر است و به معنی اسم مفعول، یعنی مَهْزُوء می‌باشد (نگا: مائده / و ). «وَهُم بِذِکْرِ ...»: جمله حالیّه است. در حالی که خود کافران. «یَذْکُرُ»: عیبجوئی و بدگوئی می‌کند (نگا: اسراء / ). «ذِکْرِ الرَّحْمنِ»: قرآن خداوند مهربان (نگا: آل‌عمران / ، حجر / و . کتابهای آسمانی (نگا: انبیاء / . وحی آسمانی. ایمان به خدا. «هُمْ»: برای تأکید ضمیر ماقبل است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- کافران و مشرکان مکه، به هنگام رو به رو شدن با پیامبر(ص)، آن حضرت را مورد تمسخر و استهزا قرار مى دادند. (و إذا رءاک الذین کفروا إن یتّخذونک إلاّهزوًا )

۲- تمسخر و استهزا، تنها شیوه برخورد مشرکان و کافران مکه با شخص پیامبر(ص) بود. (و إذا رءاک الذین کفروا إن یتّخذونک إلاّهزوًا ) حرف نفى «إن» و حرف استثنا «إلاّ» پس از آن - که بر قصر دلالت مى کند - و نیز آمدن «هزواً» به صورت مصدر، همگى بیانگر استمرار و شدت در کار استهزا و تمسخر است.

۳- ناتوانى و درماندگى کافران و مشرکان مکه، در مبارزه با اسلام و منطق پیامبر(ص) (و إذا رءاک الذین کفروا إن یتّخذونک إلاّهزوًا ) از این که کافران و مشرکان، به گونه اى مستمر به استهزاى پیامبر(ص) مى پرداختند، برمى آید که آنان در توسل به منطق و دلیل و برهان ناتوان بودند و هیچ راهى جز این نداشتند.

۴- مبارزه با شرک و معبودهاى پندارى و باطل مشرکان، در رأس برنامه هاى پیامبر(ص) (أهذا الذى یذکر ءالهتکم ) ذکر و یادکردن، هم به خیر است و هم به شر; ولى در این آیه - به قرینه مقام - ذکر به شرّ است.

۵- پیامبر(ص)، مورد تحقیر مداوم کافران مکه قرار مى گرفت. (و إذا رءاک ... أهذا الذى یذکر ءالهتکم ) همزه استفهامیه در «أهذا...» براى تعجب است و اسم اشاره «هذا» - به قرینه استهزا - در تحقیر استعمال گردیده است.

۶- استفاده از احساسات و عقاید دینى مردم و تحریک آنان علیه پیامبر(ص)، از شیوه هاى سران شرک و کفر در برخورد با آن حضرت (أهذا الذى یذکر ءالهتکم ) از این که کفار مکه، مردم را مخاطب خود قرار داده و «آلهتکم» گفته اند و نه «آلهتنا» استفاده مى شود که آنان از احساسات و عقاید مردم علیه پیامبر(ص) بهره مى گرفتند.

۷- کافران و مشرکان مکه، نسبت به نام «رحمان» براى خداوند، بسیار حساس و منکر رحمانیت او بودند. (و هم بذکر الرحمن هم کفرون ) اختصاص به ذکر یافتن نام «رحمان» از میان دیگر نام هاى مقدس پروردگار و نیز تکرار «هم»، بیانگر برداشت یاد شده است.

۸- کافران مکه، منکر خداى رحمان بودند. (و هم بذکر الرحمن هم کفرون ) گفتنى است که کافران منکر نام رحمان بودند; به اولویت استفاده مى شود که منکر ذات خداى رحمان نیز بوده اند.

۹- آسمانى بودن قرآن، مورد انکار کافران و مشرکان مکه بود. (و هم بذکر الرحمن هم کفرون ) برداشت یاد شده مبتنى براین است که مقصود از «ذکر» قرآن کریم باشد، چنان که در موارد متعدد در قرآن - از جمله آیه دوم همین سوره - از قرآن به «ذکر» یاد شده است. رحمان، از اوصاف و اسماى مهم و برجسته خداوند (و هم بذکر الرحمن هم کفرون ) از این که خداوند در معرفى کافران مستحق عذاب، اینان را منکران رحمانیت خویش دانسته است، م توان برداشت یاد شده را به دست آورد.

۱۱- کافران و مشرکان مکه مردمى تنگ نظر، متعصب و ناتوان در تحمل افکار مخالفان بودند. (أهذا الذى یذکر ءالهتکم و هم بذکر الرحمن هم کفرون ) برداشت یاد شده، با توجه به این نکته است که کافران مکه، حتى تحمّل شنیدن نام خداى رحمان را نداشتند، و با پیامبر اسلام، همواره با تمسخر و استهزا برخورد مى کردند.

موضوعات مرتبط

  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱، ۲، ۵، ۶; مبارزه با اسلام ۳
  • اسماء و صفات: رحمان ۱۰
  • خدا: اهمیت رحمانیت خدا ۱۰; مکذبان رحمانیت خدا ۷، ۸
  • رهبران: روش برخورد رهبران شرک ۶; روش برخورد رهبران کفر ۶
  • قرآن: مکذبان وحیانیت قرآن ۹
  • کافران مکه: استهزاهاى کافران مکه ۱، ۲; بینش کافران مکه ۷، ۸، ۹; روش برخورد کافران مکه ۱، ۲، ۵; ضق صدر کافران مکه۱۱;عجز کافران مکه ۳; مبارزه کافران مکه ۳
  • محمد(ص): استهزاى محمد(ص) ۱، ۲; تحقیر محمد(ص) ۵; شرک ستیزى محمد(ص) ۴; مبارزه با محمد(ص) ۳; مبارزه محمد(ص) ۴; مهمترین رسالت محمد(ص) ۴
  • مشرکان مکه: استهزاهاى مشرکان مکه ۱، ۲; بینش مشرکان مکه ۷، ۹; روش برخورد مشرکان مکه ۱، ۲; عجز مشرکان مکه ۳; مبارزه مشرکان مکه ۳
  • معبودان باطل: مبارزه با معبودان باطل ۴

منابع