الأنبياء ٢٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۶:۴۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

آیا آنها معبودانی جز خدا برگزیدند؟! بگو: «دلیلتان را بیاورید! این سخن کسانی است که با من هستند، و سخن کسانی [= پیامبرانی‌] است که پیش از من بودند!» امّا بیشتر آنها حق را نمی‌دانند؛ و به همین دلیل (از آن) روی گردانند.

|آيا به جاى او خدايانى براى خود گرفته‌اند؟ بگو: برهانتان را بياوريد. اين [حجت خواهى‌] سخن و تذكار كسانى است كه با منند و تذكار كسانى است كه پيش از من بودند. اما بيشترشان حق را نمى‌شناسند و لذا از آن رويگردانند
آيا به جاى او خدايانى براى خود گرفته‌اند؟ بگو: «برهانتان را بياوريد.» اين است يادنامه هر كه با من است و يادنامه هر كه پيش از من بوده. [نه!] بلكه بيشترشان حق را نمى‌شناسند و در نتيجه از آن رويگردانند.
آیا خدا را رها کرده و خدایان باطل بی‌اثر را برگرفتند؟ بگو: برهانتان چیست؟ بیاورید. این ذکر (خدای یکتا و دعوت به توحید، سخن من و عالمان) امت من است و همه انبیاء و دانشمندان پیش از من، اما بیشتر این مشرکان به حق دانا نیستند که از آن اعراض می‌کنند.
[شگفتا!] آیا به جای خدا معبودانی اختیار کرده اند؟ بگو: [اگر انتخاب شما حق است] دلیل و برهانتان را [بر آن] بیاورید، این [قرآن] یادآور امت من [نسبت به توحید و نفی شرک] و یادآور امت های پیش از من [نسبت به معارف توحیدی دیگر کتاب های آسمانی] است؛ [حق نه این است که مشرکان می گویند] بلکه بیشترشان حق را نمی شناسند و به این سبب از آن روی گردانند.
آيا به جز او خدايانى را برگزيده‌اند؟ بگو: حجت خويش بياوريد. در اين كتاب سخن كسانى است كه با من هستند و سخن كسانى كه پيش از من بوده‌اند. نه، بيشترينشان چيزى از حق نمى‌دانند و از آن اعراض مى‌كنند.
یا به جای او خدایانی را به پرستش گرفته‌اند؟ بگو برهانتان را بیاورید، این یاد کرد همراهان من و یاد کرد پیشینیان من است، ولی بیشترینه‌شان حق را نمی‌شناسند و رویگردانند
بلكه بجز او خدايانى گرفته‌اند؟! بگو: حجتهاى خويش را بياوريد. اين- آنچه در قرآن است- يادكرد كسانى است كه با من‌اند و يادكرد كسانى است كه پيش از من بوده‌اند. بلكه بيشترشان حق- توحيد- را نمى‌دانند و از اين رو رويگردانند.
آیا آنان غیر از یزدان، معبودهائی را (سزاوار پرستش دیده و) به خدائی گرفته‌اند؟! بگو: دلیل خود را (بر این شرک) بیان دارید. این (قرآن است که) راهنمای کسانی است که با من همراهند (و پسینیان بشمارند) و این (هم تورات و انجیل و دیگر کتابهای آسمانی که) راهنمای کسانی بوده که قبل از من می‌زیسته‌اند (و پیشینیان نامیده می‌شوند. هیچ کدام شرک را جائز نمی‌دانند و بلکه مردمان را به توحید و یکتاپرستی می‌خوانند. لذا گمان شما در امر شرک، نه بر عقل و نه بر نقل استوار است). اصلاً اغلب آنان (این کتابها را اندیشمندانه بررسی نکرده‌اند و چیزی از) حق نمی‌دانند، و این است که (از یکتاپرستی و ایمانِ ناآلوده به کثافت شرک) روی گردانند.
یا غیر از او خدایانی برای خود برگرفته‌اند؟ بگو: «برهانتان را بیاورید.» این است یادواره‌ی هر که با من است و یادواره‌ی هر که پیش از من بوده‌است. (نه!) بلکه بیشترشان حق را نمی‌دانند، پس از آن رویگردانند.
یا برگرفتند جز وی خدایانی بگو بیارید برهان خود را این است یادآوری آنان که با منند و یادآوری آنان که پیش از منند بلکه بیشترشان نمی‌دانند حقّ را پس ایشانند روی‌گردانان‌


الأنبياء ٢٣ آیه ٢٤ الأنبياء ٢٥
سوره : سوره الأنبياء
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٢٣
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مِن دُونِهِ»: علاوه از خدا. غیر از خدا. «هذا»: این. مراد وحی یا قرآن و سائر کتابهای آسمانی است. «ذِکْرُ»: تذکّر و رهنمود. یادآور و راهنمای مردم به خدا و دین (نگا: أعراف / و ، طه / ).


تفسیر

نکات آیه

۱- مشرکان در عصر بعثت، معتقد به خدایان و معبودهاى متعدد بودند. (أم اتّخذوا من دونه ءالهة ) «ءالهة» جمع «إله» به معناى خدایان و معبودها است.

۲- هیچ معبود و خدایى جز «اللّه» در جهان وجود ندارد. (أم اتّخذوا من دونه ءالهة )

۳- بازخواست و زیر سؤال بردن عقیده و اندیشه باطل، روشى در هدایت و بیان عقیده و اندیشه درست. (أم اتّخذوا من دونه ءالهة ) برداشت یاد شده با توجه به این نکته است که «أم» منقطعه، بر استفهام توبیخى دلالت مى کند.

۴- پیامبر(ص)، موظف به مطالبه برهان و دلیل روشن از مشرکان در زمینه شرک آنان (قل هاتوا برهنکم ) «برهان» به معناى حجّت و دلیل روشن و فیصله دهنده میان حق و باطل است.

۵- پیامبر(ص) و مبلغان الهى، موظف به برخورد استدلالى و منطقى با مخالفان (قل هاتوا برهنکم )

۶- دلیل و برهان، ملاک صحت اندیشه و اعتقاد (قل هاتوا برهنکم )

۷- شرک، اندیشه و باورى بى دلیل، پوچ و غیر قابل اثبات است. (قل هاتوا برهنکم ) امرِ «هاتوا» تعجیزى است که نشان مى دهد مشرکان، از آوردن دلیل و برهان ناتوان اند.

۸- لزوم مبتنى بودن عقاید و باورها بر برهان و دلیل قاطع (قل هاتوا برهنکم )

۹- توحید و نفى شرک، پیام تمامى پیامبران، موحدان و کتاب هاى آسمانى (هذا ذکر من معى و ذکر من قبلى ) مشارالیه «هذا» به قرینه آیات قبل، توحید و نفى شرک است.

۱۰- قرآن و کتاب هاى آسمانى (تورات، زبور و انجیل)، مایه احیاى فطرت خفته و یادآور دانستنى هاى فراموش شده انسان ها (هذا ذکر من معى و ذکر من قبلى ) «ذکر» از نظر معنا، مانند «حفظ» است; با این تفاوت که حفظ شىء به اعتبار احراز و به دست آوردن آن و ذکر شىء به اعتبار استحضار و یادآوردن آن است (مفردات راغب). بنابراین توصیف قرآن و دیگر کتاب هاى آسمانى به «ذکر»، ممکن است به این اعتبار باشد. که یادآور دانستنى هاى فراموش شده آدمى و بیدارگر فطرت انسان غافل است.

۱۱- بیشتر مشرکان صدراسلام، ناآگاه و جاهل به حق بودند. (بل أکثرهم لایعلمون الحقّ )

۱۲- جهل و ناآگاهى، عامل روى گردانى اکثریت مشرکان از حق و روى آوردن آنان به شرک است. (بل أکثرهم لایعلمون الحقّ فهم معرضون ) «فاء» در «فهم معرضون» عاطفه و براى ربط میان مسبب و سبب است; یعنى، به دلیل این که آنان جاهل اند، از حق اعراض مى کنند.

۱۳- جهل و ناآگاهى، عامل گریز بسیارى از انسان ها از حق و حقیقت است. (بل أکثرهم لایعلمون الحقّ فهم معرضون )

۱۴- گروه بسیارى از مشرکان در صدراسلام - على رغم شناخت حق - مردمى حق گریز بودند. (بل أکثرهم لایعلمون الحقّ ) واژه «أکثر» افعل التفضیل است و نقطه مقابل آن، کثیر مى باشد - نه قلیل - و بدین جهت گروه بسیار استفاده شده است; یعنى، هر چند مشرکان دانا و حق گریز، در مقایسه با نادانان کمتر بودند; ولى خود جمعیتى چشم گیر و بسیار بودند.

۱۵- شناخت حق و جست وجو براى فهم صحیح حقایق دینى، امرى است لازم و بایسته. (بل أکثرهم لایعلمون الحقّ فهم معرضون ) آیه بالا صرفاًبراى حکایت از وضعیت مشرکان نیست; بلکه علاوه براین درصدد محکومیت و سرزنش آنان نیز هست و این مى رساند که شناخت حق، امرى لازم است; زیرا سرزنش بر امر غیر لازم معقول نیست.

موضوعات مرتبط

  • انبیا: شرک ستیزى انبیا ۹; هماهنگى انبیا ۹
  • انجیل: تذکرات انجیل ۱۰; نقش انجیل ۱۰
  • پرسش: فواید پرسش ۳
  • توحید: توحید عبادى ۲; دعوت به توحید ۹
  • تورات: تذکرات تورات ۱۰; نقش تورات ۱۰
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۲
  • جهل: آثار جهل ۱۲، ۱۳
  • حق: اهمیت تشخیص حق ۱۵; عوامل حق ناپذیرى ۱۳
  • دین: اهمیت دین شناسى ۱۵
  • زبور: تذکرات زبور ۱۰; نقش زبور ۱۰
  • شرک: پوچى شرک ۷; عوامل شرک ۱۲
  • عقیده: اهمیت برهان در عقیده ۸; برهان در عقیده ۶; پرسش از عقیده باطل ۳; عقیده باطل ۷; ملاک درستى عقیده ۶
  • فطرت: عوامل تنبه فطرت ۱۰
  • قرآن: تذکرات قرآن ۱۰; نقش قرآن ۱۰
  • کتب آسمانى: تذکرات کتب آسمانى ۱۰; شرک ستیزى کتب آسمانى ۹; نقش کتب آسمانى ۱۰; هماهنگى کتب آسمانى ۹
  • مبلغان: مسؤولیت مبلغان ۵
  • محمد(ص): مسؤولیت محمد(ص) ۴، ۵
  • مخالفان: روش برخورد با مخالفان ۵
  • مشرکان: جهل اکثریت مشرکان صدراسلام ۱۱; حق ناپذیرى اکثریت مشرکان صدراسلام ۱۱، ۱۴; درخواست برهان از مشرکان ۴; عقیده باطل مشرکان صدراسلام ۱; لجاجت مشرکان صدراسلام ۱۴; معبودان مشرکان صدراسلام ۱
  • موحدان: شرک ستیزى موحدان ۹; هماهنگى تعالیم موحدان ۹
  • هدایت: روش هدایت ۳

منابع