الأعراف ١٥٠

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ساعت ۰۴:۴۷ توسط 127.0.0.1 (بحث) (افزودن سال نزول)


ترجمه

و هنگامی که موسی خشمگین و اندوهناک به سوی قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من، بد جانشینانی برایم بودید (و آیین مرا ضایع کردید)! آیا درمورد فرمان پروردگارتان (و تمدید مدّت میعاد او)، عجله نمودید (و زود قضاوت کردید؟!)» سپس الواح را افکند، و سر برادر خود را گرفت (و با عصبانیت) به سوی خود کشید؛ او گفت: «فرزند مادرم! این گروه، مرا در فشار گذاردند و ناتوان کردند؛ و نزدیک بود مرا بکشند، پس کاری نکن که دشمنان مرا شماتت کنند و مرا با گروه ستمکاران قرار مده!»

و چون موسى خشمناك و اندوهگين به نزد قوم خود بازگشت، گفت: پس از من بد جانشينانى برايم بوديد! آيا در باره‌ى امر پروردگار خويش [و تمديد ميعاد] عجله كرديد؟ و الواح را بينداخت و سر برادرش را گرفته به سوى خود مى‌كشيد. [هارون‌] گفت: اى پسر مادرم! اين قوم،
و چون موسى، خشمناك و اندوهگين به سوى قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من چه بد جانشينى براى من بوديد! آيا بر فرمان پروردگارتان پيشى گرفتيد؟ و الواح را افكند و [موى‌] سر برادرش را گرفت و او را به طرف خود كشيد. [هارون ] گفت: « اى فرزند مادرم، اين قوم، مرا ناتوان يافتند و چيزى نمانده بود كه مرا بكشند؛ پس مرا دشمن‌شاد مكن و مرا در شمار گروه ستمكاران قرار مده.
و چون موسی به حال خشم و تأسف به سوی قوم خود بازگشت، به آنان گفت: شما پس از من بسیار بد حفظ الغیب من کردید! آیا در امر خدای خود عجله کردید! و الواح را به زمین انداخت و (از فرط غضب) سر برادرش (هارون) را گرفته به سوی خود می‌کشید، هارون گفت: ای فرزند مادرم، این قوم مرا خوار و زبون داشتند تا آنجا که نزدیک بود مرا به قتل رسانند، پس تو دشمنان را بر من شاد مگردان و مرا در عداد مردم ستمکار مشمار.
و هنگامی که موسی [پس از آگاهی از آن پیش آمد خطرناک] خشمگین و بسیار اندوهناک به سوی قومش بازگشت، گفت: پس از من بد جانشینانی برایم بودید، آیا [با پرستش گوساله] بر فرمان پروردگارتان [که در تورات آمده] پیشی گرفتید [و صبر نکردید تا من بیایم و فرمان خدا را به شما ابلاغ کنم؟] و الواح را افکند و سر برادرش را گرفت [وبا خشم] او را به سوی خود می کشید. [هارون] گفت: ای فرزند مادرم! این گروه مرا ناتوان وزبون شمردند، و نزدیک بود مرا به قتل برسانند، پس مرا با مؤاخذه کردنم دشمنْ شاد مکن، و [هم طراز] باگروه ستمکاران قرار مده.
چون موسى خشمگين و اندوهناك نزد قوم خود بازگشت، گفت: در غيبت من چه بد جانشينانى بوديد. چرا بر فرمان پروردگار خود پيشى گرفتيد؟ و الواح را بر زمين افكند، و موى برادرش را گرفت و به سوى خود كشيد. هارون گفت: اى پسر مادرم، اين قوم مرا زبون يافتند و نزديك بود كه مرا بكشند، مرا دشمنكام مكن و در شمار ستمكاران مياور.
و چون موسی [آگاه شد و] خشمناک و اندوهگین به سوی قومش بازگشت گفت در پشت‌سر من چه بد رفتار کردید، چرا مهلت ندادید فرمان پروردگارتان برسد، و الواح [تورات‌] را بینداخت و سر برادرش را [در دست‌] گرفت و به سوی خود کشید [هارون‌] گفت ای پسر مادرم، این قوم مرا زار و زبون کردند و نزدیک بود که مرا بکشند، مرا دشمن‌شاد مکن، و مرا در زمره ستمکاران قرار مده‌
و چون موسى با خشم و اندوه به قوم خود باز گشت، گفت: مرا پس از رفتنم بد جانشينى كرديد آيا از فرمان پروردگارتان شتاب كرديد؟- چرا به پرستش گوساله پيشى گرفتيد و صبر نكرديد تا باز آيم و فرمان پروردگار را برسانم؟- و لوحها را بيفكند و سر برادر خود را گرفته به سوى خويش مى‌كشيد. [برادرش‌] گفت: پسر مادرم؟ اين قوم مرا بيچاره و ناتوان شمردند و نزديك بود مرا بكشند. پس دشمنان را به سبب [سرزنش‌] من شادمان مگردان و مرا با گروه ستمكاران در شمار ميار.
هنگامی که موسی (از مناجات) به پیش قوم خود خشمگین و اندوهناک بازگشت، گفت: پس از (رفتن من به مناجات) چه بد جانشینیِ مرا انجام دادید. آیا بر فرمان پرودگارتان (مبنی بر انتظار رجوع من از میعادگاه طور و مراعات پیمان خود با من) شتاب ورزیدید؟ موسی الواح را بینداخت و (موی) سر برادرش (هارون) را گرفت و آن را به سوی خود کشید (چرا که او را مقصّر می‌دید. هارون) گفت: ای پسر مادرم! این مردمان مرا درمانده و ناتوان کردند و نزدیک بود مرا بکشند، پس دشمنان را به من شاد مکن و مرا از زمره‌ی قوم ستم‌پیشه مدان.
و هنگامی‌که موسی، خشمگین و اندوهگین سوی قوم خود بازگشت، گفت: «پس از من، چه بدچیزی وانهادید. آیا فرمان [:عذاب‌] پروردگارتان را شتاب کردید؟» و الواح را افکند و سر برادرش را بر گرفت حال آنکه او را به طرف خود می‌کشید. (هارون) گفت: «ای پسر مادرم! این قوم بی‌گمان مرا ناتوان یافتند و چیزی نمانده بود مرا بکشند. پس دشمن‌شادم مکن و در شمار گروه ستمکارانم قرار مده.»
و هنگامیکه برگشت موسی بسوی قوم خود خشمگین اسفناک گفت چه زشت است آنچه جانشینم ساختید (بجای آوردید) پس از من آیا شتاب گرفتید امر پروردگار خود را و افکند الواح را و بگرفت سر برادر خویش را می‌کشیدش بسوی خود گفت ای فرزند مادر همانا قومم ناتوانم گرفتند و نزدیک شد بکشندم پس شادکام نگردان به من دشمنان را و نگردانم با گروه ستمکاران‌


الأعراف ١٤٩ آیه ١٥٠ الأعراف ١٥١
سوره : سوره الأعراف
نزول : ١٠ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٤٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«غَضْبَانَ»: خشمگین. حال اوّل است. «أَسِفاً»: اندوهگین. حال دوم است. «إبْنَ اُمَّ»: پسر مادر. ادای سخن بدین شیوه، برای بر سر مهرآوردن و عطوفت است. منادا است و هر دو واژه به منزله یک واژه مرکّب همچون (خَمْسَه عَشَرَ) بشمار آمده است. «لا تُشْمِتْ بِیَ الأعْدَآءَ»: دشمنان را به من شاد مکن. از مصدر (إِشْمات) به معنی مسرور کردن. ثلاثی مجرّد آن (شَمَاتَة) است، به معنی: از گرفتاری دشمن و مصیبت او شاد شدن.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- موسى(ع) پس از مناجات چهل شبه خویش با خدا، به سوى قومش بازگشت. (و لما جاء موسى لمیقتنا ... و لما رجع موسى إلى قومه)

۲- موسى(ع) به هنگان بازگشت به سوى بنى اسرائیل از گمراه شدن قومش خشمگین و بسیار اندوهناک بود. (و لما رجع موسى إلى قومه غضبن أسفاً) «أسِف» به کسى گفته مى شود که بسیار اندوهناک باشد. (برگرفته از لسان العرب).

۳- موسى(ع) در زمان مناجات با خدا و پیش از حضور در میان بنى اسرائیل، از ارتداد و گوساله پرستى آنان آگاه شد. (و لما رجع موسى إلى قومه غضبن أسفاً)

۴- موسى(ع) پس از حضور در میان قوم منحرف خویش، با نکوهیده خواندن شیوه آنان در غیاب وى، ایشان را بشدّت توبیخ کرد. (قال بئسما خلفتمونى من بعدى أعجلتم أمر ربکم)

۵- قوم موسى مدت زمان میعاد خدا با وى را کمتر از آنچه واقع شد (چهل شب)، مى پنداشتند. (أعجلتم أمر ربکم) عجله کردن به معناى طلب کردن امرى است پیش از فرارسیدن زمان آن. مقصود از «أمر ربکم» مواعده خدا با موسى(ع) است و استفهام در جمله «أعجلتم» استفهام توبیخى است. بنابراین جمله مذکور به این معنى است: آیا پیش از سپرى شدن زمان مواعده خواهان انجام آن بودید؟

۶- توهم به سر آمدن زمان میعاد خدا با موسى(ع) و تأخیر وى در مراجعت، زمینه ساز گرایش قوم موسى به گوساله پرستى شد. (بئسما خلفتمونى من بعدى أعجلتم أمر ربکم) جمله «أعجلتم ... » اشاره به علتى دارد که بنى اسرائیل را به گوساله پرستى واداشت.

۷- موسى(ع) بر اثر شدّت غضب به خاطر گوساله پرستى قومش، لوحه هاى تورات را بر زمین افکند. (لما رجع موسى إلى قومه غضبن أسفاً ... و ألقى الألواح)

۸- آلودگى بنى اسرائیل به شرک و گوساله پرستى، از میان برنده زمینه ابلاغ تورات و تعلیم پیامها و موعظه هاى آن (و ألقى الألواح) گویا هدف از بیان این بخش از داستان که موسى(ع) با مشاهده گوساله پرستى تورات را بر زمین افکند، این نکته باشد که موسى(ع) جامعه نابخرد خویش را شایسته تورات ندانست و زمینه تعالیم آن را بر باد رفته دید و لذا آن را بر زمین نهاد.

۹- موسى(ع)، برادرش هارون را در انحراف بنى اسرائیل و گرایش آنان به گوساله پرستى مقصر شناخت. (و أخذ برأس أخیه یجره إلیه)

۱۰- موسى(ع) به خاطر مقصر شناختن هارون در انحراف بنى اسرائیل، با گرفتن موهاى سر او و کشیدنش به سوى خود، در صدد مؤاخذه وى برآمد. (أخذ برأس أخیه یجره إلیه) مفسران در معناى جمله «أخذ برأس أخیه» گفته اند که موسى موهاى هارون را گرفت. گویا تفسیر «راس» به موهاى سر به دلیل جمله بعد (یجره إلیه، او را به سوى خود مى کشید) باشد. زیرا اگر موسى سر هارون را گرفته بود، طبعاً هارون با او فاصله اى نداشت تا او را به سوى خود بکشد.

۱۱- بازدارى بنى اسرائیل از گرایش به شرک و گوساله پرستى، مسؤولیت هارون از دیدگاه موسى(ع) (و أخذ برأس أخیه یجره إلیه)

۱۲- رهبران دینى نباید به خاطر خویشى و روابط نسبى از مؤاخذه مسؤولان چشمپوشى کنند. (و أخذ برأس أخیه یجره إلیه)

۱۳- مسؤولان مقصر در امر جامعه، هر چند داراى رتبه اى والا باشند، باید مؤاخذه شده و به سزایى لازم عقوبت شوند. (و أخذ برأس أخیه یجره إلیه)

۱۴- هارون با تحریک عواطف موسى(ع) در صدد تسکین غضب او و مطمئن ساختنش بر انجام وظایف و مسؤولیتهاى خویش در برابر منحرفان بنى اسرائیل برآمد. (قال ابن أم إن القوم استضعفونى و کادوا یقتلوننى) به نظر مى رسد هارون با انتخاب «اى فرزند مادرم» در خطاب به موسى، در صدد تحریک عواطف وى به سوى خود بوده است.

۱۵- تحریک عواطف، از روشهاى مؤثر در فرونشاندن غضب* (رجع موسى إلى قومه غضبن ... قال ابن أم)

۱۶- تأثیر عواطف در شیوه هاى رفتارى انبیا (قال ابن أم)

۱۷- هارون در غیاب موسى(ع) با شرکورزى و گوساله پرستى بنى اسرائیل به مبارزه پرداخته بود. (قال ابن أم إن القوم استضعفونى و کادوا یقتلوننى)

۱۸- هارون، مقهور گوساله پرستان بنى اسرائیل و ناتوان از بازدارى ایشان (إن القوم استضعفونى) «استضعاف» به معناى غلبه کردن و مقهور ساختن است.

۱۹- گوساله پرستان بنى اسرائیل مهیاى کشتن هارون به خاطر مبارزه پى گیر وى با شرکورزى آنان (إن القوم استضعفونى و کادوا یقتلوننى)

۲۰- هارون با بیان مبارزه خویش با گوساله پرستان و ناتوانیش از بازدارى آنان، در تلاش جهت اثبات بى گناهى خویش براى موسى(ع) (إن القوم استضعفونى و کادوا یقتلوننى)

۲۱- مسؤولان جوامع دینى باید نسبت به عقاید دینى مردم حساس بوده و در طریق مبارزه با منحرفان و عوامل انحراف کوتاهى نکنند. (قال ابن أم إن القوم استضعفونى و کادوا یقتلوننى)

۲۲- هارون با بیان موضع خویش در برابر منحرفان بنى اسرائیل از موسى(ع) خواست تا با مؤاخذه وى دشمنان دین را شاد نسازد. (و کادوا یقتلوننى فلا تشمت بى الأعداء) «ال» در «الأعداء» براى جنس است و مراد از آن، به قرینه «القوم الظلمین»، دشمنان دین و توحید، یعنى همان گوساله پرستان، است. «اشمات» (مصدر «لا تشمت») به معناى خشنود ساختن و «باء» در «بى» سببیه است. بنابراین «لا تشمت بى الأعداء» یعنى دشمنان دین را با مؤاخذه من شاد نکن.

۲۳- پرستش غیر خدا، دشمنى با دین و رسولان الهى است. (فلا تشمت بى الأعداء) مراد از «الأعداء» پرستشگران غیر خدا هستند و هارون آنان را دشمنان دین و رسالت دانست.

۲۴- لزوم پرهیز از تحقیر مؤمنان وظیفه شناس در برابر دشمنان دین (فلا تشمت بى الأعداء) هارون با تفریع جمله «فلا تشمت ... » به وسیله حرف «فاء»، بر کوتاهى نورزیدن خویش در مبارزه با عوامل فساد، این نکته را گوشزد کرد که چون وظیفه خویش را انجام داده است، شایسته نیست در برابر دشمنان مؤاخذه و تحقیر شود.

۲۵- شاد شدن دشمنان دین از مؤاخذه مسؤولان مقصر نباید بهانه و عذرى براى چشمپوشى از مؤاخذه آنان به شمار آید. (إن القوم استضعفونى و کادوا یقتلوننى فلا تشمت بى الأعداء) بدیهى است که موسى(ع) مى دانست مؤاخذه هارون موجب شاد شدن دشمنان دین مى شود، ولى در عین حال بدین سبب که وى را مقصر تصور مى کرد، تصمیم بر مؤاخذه او داشت. هارون نیز پس از بیان کوتاهى نورزیدن خویش، موسى(ع) را از شاد ساختن دشمن بر حذر داشت.

۲۶- هارون با بیان مبارزه خویش علیه شرکورزى بنى اسرائیل، از موسى(ع) خواست تا وى را همسنگ ستمکاران شرک پیشه قرار ندهد. (إن القوم استضعفونى و کادوا یقتلوننى ... و لاتجعلنى مع القوم الظلمین) روشن است که موسى(ع) هرگز گمان نمى کرد که هارون از ستمکاران باشد. بنابراین «مع» در جمله «لا تجعلنى مع» معیت حکمى است ; یعنى مرا در حکم ستمکاران قرار مده.

۲۷- مسؤولان جوامع دینى در صورت بى تقاوت بودن نسبت به رسوخ انحراف ضلالت در جامعه خویش، همسنگ منحرفان محسوب مى شوند. (و لاتجعلنى مع القوم الظلمین) جمله «و لا تجعلنى ... » مى رساند که موسى(ع) پیش از آنکه اثبات شود هارون با عوامل فساد مبارزه کرده و در این مسیر از هیچ تلاشى دریغ نکرده است، او را همسنگ منحرفان به حساب مى آورد.

۲۸- شرک، ظلم است و مشرکان مردمى ظالم هستند. (و لاتجعلنى مع القوم الظلمین) مراد از «الظلمین» همان مشرکان و گوساله پرستان هستند. بنابراین هدف از آوردن کلمه «الظلمین» به جاى «المشرکین» ظالم خواندن مشرکان است.

۲۹- عن امیرالمؤمنین (ع) (فى خطبة): ... کان هارون أخا موسى لأبیه و أمه ... .(۱) ضمن خطبه اى که از امیرالمؤمنین (ع) نقل شده، چنین آمده است: ... ه-ارون، برادر پدر و مادرى (ابوینى) موسى(ع) بود ... .

۳۰- على بن سالم عن أبیه قال: قلت لأبى عبداللّه (ع): ... فلم أخذ (موسى) برأسه (هارون) یجره إلیه و بلحیته و لم یکن له فى اتخاذهم العجل و عبادتهم له ذنب؟ فقال: انما فعل ذلک به لانه لم یفارقهم لما فعلوا ذلک و لم یلحق بموسى ... .(۲) على بن سالم از پدرش نقل مى کند که از امام صادق (ع) پرسیدم: ... چرا موسى(ع) سر و ریش هارون را گرفت و به سوى خود کشید با اینکه در به خدایى گرفتن گوساله و پرستش آن توسط بنى اسرائیل گناهى نداشت؟ فرمود: موسى(ع) با هارون چنین کرد، زیرا وقتى گوساله پرستى آنان را دید، از ایشان جدا نشد و به موسى(ع) ملحق نگشت ... .

موضوعات مرتبط

  • اعداد: عدد چهل ۵
  • انبیا: تأثیرپذیرى انبیا ۱۶ ; دشمنى با انبیا ۲۳
  • انحراف: مبارزه با عوامل انحراف ۲۱
  • بنى اسرائیل: آلودگى بنى اسرائیل ۸ ; بنى اسرائیل و میقات موسى(ع) ۵، ۶ ; تاریخ بنى اسرائیل ۶، ۱۷، ۱۸، ۱۹ ; توطئه گوساله پرستان بنى اسرائیل ۱۹ ; زمینه گوساله پرستى بنى اسرائیل ۶ ; سرزنش بنى اسرائیل ۴ ; شرک بنى اسرائیل ۸، ۱۱، ۲۶ ; گوساله پرستان بنى اسرائیل و هارون ۱۸ ; گوساله پرستى بنى اسرائیل ۷، ۸، ۹، ۱۱ ; مبارزه با گوساله پرستان بنى اسرائیل ۲۰ ; مشرکان بنى اسرائیل و هارون ۱۸
  • تورات: موانع ابلاغ تورات ۸
  • تهاجم فرهنگى: بی‌تفاوتى به تهاجم فرهنگى ۲۷ ; مبارزه با تهاجم فرهنگى ۲۱
  • دشمنان: اجتناب از شادسازى دشمنان ۲۲ ; شادسازى دشمنان ۲۵
  • دین: دشمنى با دین ۲۳
  • رهبرى دینى: مسؤولیت رهبرى دینى ۱۲، ۲۱، ۲۷
  • شرک: آثار شرک ۸ ; شرک عبادى ۲۳ ; ظلم شرک ۲۸
  • ظالمان:۲۸
  • ظلم: موارد ظلم ۲۸
  • عقیده: اهمیت حفظ عقیده ۲۱
  • عواطف: آثار تحریک عواطف ۱۵ ; تأثیر عواطف در رفتار ۱۶ ; تحریک عواطف ۱۴
  • غضب: روش کظم غضب ۱۵
  • گمراهان:۲۷ اهمیت مبارزه با گمراهان ۲۷ ۲۱
  • گوساله پرستى: مبارزه با گوساله پرستى ۱۷
  • مؤمنان: اجتناب از تحقیر مؤمنان ۲۴ ; مقامات مؤمنان ۲۴
  • مسؤولان: مؤاخذه مسؤولان مقصر ۱۲، ۱۳، ۲۵
  • مشرکان:۲۸
  • موسى(ع): اندوه موسى(ع) ۲ ; بازگشت موسى(ع) از میقات ۱، ۲، ۴ ; چله‌نشینى موسى(ع) ۱ ; سرزنشهاى موسى(ع) ۴ ; غضب موسى(ع) ۲، ۷ ; قصه موسى(ع) ۱، ۲، ۳، ۴، ۷، ۹، ۱۰، ۱۴ ; کظم غضب موسى(ع) ۱۴ ; موسى(ع) در میقات ۳ ; موسى(ع) و ارتداد بنى اسرائیل ۳ ; موسى(ع) و افکندن تورات ۷ ; موسى(ع) و گمراهى بنى اسرائیل ۲ ; موسى(ع) و هارون ۹، ۱۰، ۱۱
  • هارون: استضعاف هارون ۱۸ ; توطئه قتل هارون ۱۹ ; خواسته هاى هارون ۲۲، ۲۶ ; شرکخستیزى هارون ۱۷، ۱۹، ۲۰، ۲۶ ; ضعف هارون ۲۰ ; قصه هارون ۱۴، ۱۷، ۱۸، ۱۹، ۲۰، ۲۲، ۲۶ ; مؤاخذه هارون ۱۰ ; مبارزه هارون ۲۰، ۲۶ ; مبارزه هارون با گوساله پرستى ۱۷ ; مسؤولیت هارون ۱۱ ; هارون و گمراهان بنى اسرائیل ۲۲ ; هارون و گمراهى بنى اسرائیل ۹، ۱۰، ۱۴ ; هارون و گوساله پرستى بنى اسرائیل ۱۷ ; هارون و موسى(ع) ۱۴، ۲۲، ۲۶

منابع