يونس ١٠

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۵:۳۰ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

گفتار (و دعای) آنها در بهشت این است که: «خداوندا، منزهی تو!» و تحیّت آنها در آنجا: سلام؛ و آخرین سخنشان این است که: «حمد، مخصوص پروردگار عالمیان است!»

|در آن جا دعايشان اين است: بار خدايا! تو منزهى. و درودشان در آن جا سلام است، و پايان دعايشان اين است: سپاس خداى را كه پروردگار جهانيان است
نيايش آنان در آنجا سبحانك اللهم [=خدايا! تو پاك و منزهى‌] و درودشان در آنجا سلام است، و پايان نيايش آنان اين است كه: الحمد لله رب العالمين [=ستايش ويژه پروردگار جهانيان است‌].
و در آن بهشت زبان شوق به تقدیس خدا گشایند که بار الها تو از هر نقص و آلایش پاک و منزهی و درود آنها در بهشت «سلام» است و آخرین سخنشان حمد پروردگار عالمیان است.
[آغازِ] نیایششان در آنجا [این است که]: خدایا! از هر عیب و نقصی منزّهی، و درود خدا در آنجا به آنان عطا کردن سلامتی کامل است، و پایان بخشِ نیایششان این است که همه ستایش ها ویژه خدا مالک و مربی جهانیان است.
در آنجا دعايشان اين است: بار خدايا تو منزهى. و به هنگام درود، سلام مى‌گويند. و پايان دعايشان اين است: سپاس خداى را، آن پروردگار جهانيان.
ندایشان در آنجا سبحانک اللهم و تحیتشان سلام و پایان دعایشان الحمد لله رب العالمین است‌
دعايشان در آنجا اين است كه بار خدايا، پاكى تو راست و درودشان در آنجا «سلام» است و واپسين دعايشان اين است كه سپاس و ستايش خداى راست، پروردگار جهانيان.
در بهشت دعای مؤمنان: پروردگارا! تو منزّهی (از آنچه کافران در دنیا می‌گفتند) و سلام آنان در آن (خطاب به همدیگر) درودتان باد (ای فرمانبرداران یزدان سبحان)! و ختم دعا و گفتارشان: شکر و سپاس پروردگار جهانیان را سزا است، (که ایمان را نصیب ما کرد و از ما خوشنود گردید) می‌باشد.
نیایش آنان در آن جا (این) است که: «خدایا! تو پاک و منزّهی.‌» و درودشان در آنجا سلام است و پایان‌بخش نیایش آنان این است که: «ستایش ویژه‌ی پروردگار جهانیان است.»
گفتارشان در آن منزهی تو بار خدایا و درود ایشان است در آن سلام و آخرین گفتارشان آنکه سپاس خدای را پروردگار جهانیان‌


يونس ٩ آیه ١٠ يونس ١١
سوره : سوره يونس
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«دَعْوَاهُمْ»: دعای ایشان در مناجات پروردگارشان. «آخِرُ دَعْوَاهُمْ»: پایان دعایشان. «أَنْ»: از حروف مشبّهة بالفعل و مخفّفه از مثقّله است.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱ - نیایش مؤمنان با خدا در بهشت (فى جنت النعیم. دعویهم فیها سبحنک اللّهم)

۲ - بهشتیان، نیایش خود را با تسبیح و تنزیه خدا آغاز مى کنند. (فى جنت النعیم. دعویهم فیها سبحنک اللّهم) جمله «آخر دعواهم ... » قرینه است بر اینکه مراد از «دعواهم فیها سبحانک» «أول دعواهم ... » مى باشد ; یعنى، آغاز نیایش اهل بهشت تسبیح خدا و پایان بخش آن، حمد و ستایش اوست.

۳ - ذکر «سبحانک اللّهم» سر فصل نیایش مؤمنان با خدا در بهشت (جنت النعیم. دعویهم فیها سبحنک اللّهم)

۴ - خدا، کمال مطلق و منزه از هر عیب و نقص (دعویهم فیها سبحنک اللّهم)

۵ - بهره مندى مؤمنان از کمال معرفت و شناخت خداوند در بهشت (جنت النعیم. دعویهم فیها سبحنک اللّهم)

۶ - (سلام) کلمه تحیت و درود بهشتیان به هنگام دیدار یکدیگر است. (و تحیتهم فیها سلم)

۷ - بهره مندى از سلامتى مطلق، تحیت و عطیه خداوند به اهل بهشت (و تحیتهم فیها سلم) برداشت فوق بر این اساس است که ضمیر «هم» در «تحیتهم» مفعول و فاعل آن، ضمیر عاید به (اللّه) باشد ; یعنى، تحیت خدا به اهل بهشت، اعطاى سلامتى مطلق به آنان است.

۸ - حمد و ستایش خدا، پایان بخش نیایش مؤمنان در بهشت (و ءاخر دعویهم أن الحمد للّه رب العلمین)

۹ - ذکر «الحمد للّه رب العالمین» حسن ختام نیایش اهل بهشت است. (و ءاخر دعویهم أن الحمد للّه رب العلمین)

۱۰ - تنها خداوند، سزاوار هر گونه حمد و ستایش است. (أن الحمد للّه)

۱۱ - جهان آخرت، داراى عالمهاى متعدد (رب العلمین) با توجّه به اینکه ظرف سخن، جهان آخرت است و «رب العالمین» ظهور در فعلیت تعدد عوالم دارد، برداشت فوق استفاده شده است.

۱۲ - خدا، پروردگار بى همتاى همه هستى است. (أن الحمد للّه رب العلمین)

۱۳ - خدا، سرچشمه و مبدأ همه نیکیهاست. (أن الحمد للّه رب العلمین) «حمد» ستایش در برابر نیکیهاى اختیارى است. «ال» در «الحمد» براى جنس و مفید استغراق است ; یعنى، تمام ستایشها از آن خداست و مفهوم آن این است که: تمام نیکیها از آن خدا بوده و خدا مبدأ و سرچشمه همه آنهاست.

روایات و احادیث

۱۴ - از امام باقر (ع) روایت شده است: « ... و إذا اراد المؤمن شیئاً او اشتهى انما دعواه فیها إذا أراد، أن یقول: «سبحانک اللّهم» فاذا قالها تبادرت إلیه الخدم بما اشتهى من غیر ان یکون طلبه منهم أو أمر به و ذلک قول اللّه عز و جل: «دعواهم فیها سبحانک اللّهم و تحیتهم فیها سلام» یعنى الخدام قال: «و آخر دعواهم أن الحمد للّه رب العالمین» یعنى بذالک عند ما یقضون من لذاتهم من الجماع و الطعام و الشراب یحمدون اللّه عز و جل عند فراغتهم ... ;[۱] ... هر گاه مؤمن [در بهشت] چیزى را اراده کرد یا بدان میل پیدا کرد، دعا [و گفتار] او در آن جا این است که مى گوید: «سبحانک اللّهم». پس وقتى این ذکر را گفت، خادمان آنچه را او خواسته برایش حاضر مى کنند بدون اینکه آن را طلبیده یا دستور داده باشد و این است معناى قول خدا «دعواهم فیها سبحانک اللهم». [و اینکه خدا مى فرماید] «تحیتهم فیها سلام»; یعنى، تحیت مؤمنان در بهشت، سلام خادمان بهشتى است. امام فرمود: «و آخر دعواهم أن الحمد لله رب العالمین»; یعنى، مؤمنان هنگامى که از لذت آمیزش و خوردنیها و آشامیدنیها، بهره مند شدند، با گفتن «الحمدللّه رب العالمین» خداى عزوجل را حمد مى گویند ... .

۱۵ - از امیر المؤمنین (ع) روایت شده است: «ان اطیب شىء فى الجنة و ألذّه حب اللّه و الحب فى اللّه و الحمد للّه قال اللّه عزوجل: «و آخر دعواهم ان الحمدللّه رب العالمین» ... ;[۲] دلپذیرترین و لذت بخش ترین چیز در بهشت، دوستى خدا و دوستى در راه خدا و «حمد» براى خداست. خداى عزوجل فرمود: آخرین دعا [و گفتار ]مؤمنان در بهشت «الحمدللّه رب العالمین» است» ... .

موضوعات مرتبط

  • آخرت: عوالم آخرت ۱۱
  • آفرینش: مربى آفرینش ۱۲
  • اذکار: ذکر الحمد للّه رب العالمین ۹; ذکر سبحانک اللّهم ۳
  • اسماء و صفات: صفات جلال ۴; صفات جمال ۴
  • بهشت: بهترین لذایذ بهشت ۱۵
  • بهشتیان: آغاز دعاى بهشتیان ۲، ۳; اذکار بهشتیان ۲، ۳، ۹، ۱۴، ۱۵; بهشتیان و تسبیح خدا ۲; پایان دعاى بهشتیان ۸، ۹; حمد بهشتیان ۱۵; خواسته هاى بهشتیان ۱۴; دعاى بهشتیان ۱، ۳، ۸، ۱۴; سلام بهشتیان ۶; سلامتى بهشتیان ۷; عطایاى خدا به بهشتیان ۷
  • توحید: توحید ربوبى ۱۲
  • جهان بینى: جهان بینى توحیدى ۱۰، ۱۲، ۱۳
  • حمد: حمد خدا ۱۰
  • خدا: اختصاصات خدا ۱۰، ۱۲; بىنظیرى خدا ۱۲; تنزیه خدا ۴; خدا و نقص ۴; کمال خدا ۴; نقش خدا ۱۳
  • مؤمنان: اذکار مؤمنان ۳; تکامل مؤمنان در بهشت ۵; خداشناسى مؤمنان در بهشت ۵; دعاى مؤمنان ۱، ۳، ۸; مؤمنان در بهشت ۱۴; مؤمنان و حمد خدا ۸
  • نیکى: منشأ نیکى ۱۳

منابع

  1. کافى، ج ۸، ص ۱۰۰، ح ۶۹ ; نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۹۵، ح ۲۳.
  2. مصباح الشریعة، ص ۱۹۵، ب ۹۳; نورالثقلین، ج ۲، ص ۲۹۵، ح ۲۵.