نتایج جستجو

پیوسته است قراردارند، |بر تخت‌هايى زربافت جواهر نشان بر تختهايى جواهرنشان، آنان بر سریرهای زربفت مرصّع به انواع جواهر تکیه زنند. بر تخت هایی زربافت، بر تختهايى

و نگاهبان آنان بودیم‌ و از ديوان، كسانى براى او به دريا فرو مى‌شدند. [تا جواهر آرند]، و جز آن كارها مى‌كردند- ساختن محرابها، مجسمه‌ها، ظروف سنگى آب و .

شيخ مفيد ره استفاده مى‏شود رجوع شود به مختلف علّامه و شرايع و شرح لمعه و جواهر. البته: دار زدن در صورت صلاح ديدن حاكم، براى آن است كه مردم او را مصلوب ديده

استقرار «عَدَنَ به مكان كذا: اِسْتَقَرَّ» و از آن است معدن به معنى مستقُّر جواهر در مجمع فرموده: عدن و اقامت و خلود نظير هم‏اند. در نهايه آمده: «عدن باالمكان:

شيخ مفيد ره استفاده مى‏شود رجوع شود به مختلف علّامه و شرايع و شرح لمعه و جواهر. البته: دار زدن در صورت صلاح ديدن حاكم، براى آن است كه مردم او را مصلوب ديده

مى‌نمود هر آينه نائل مى‌شد آن را و مى‌آمد از وجهش كه روزى حلال باشد. 3- جواهر السنيه- از فرمايشات خداى تعالى به حضرت موسى عليه السّلام: ما دمت لا ترى كنوزى

‌بود‌ خواست‌ فرعون‌ امتحان‌ كند يك‌ دانه‌ جواهر و يك‌ قطعه‌ آتش‌ مقابل‌ ‌او‌ گذاشت‌ موسي‌ خواست‌ دانه‌ جواهر ‌را‌ ‌بر‌ دارد جبرئيل‌ دست‌ ‌او‌ ‌را‌ برد

دانه‌ جواهر جلد 15 - صفحه 276 ‌را‌ ‌در‌ يك‌ ظرف‌ خزف‌ ‌در‌ يك‌ پارچه‌ پنبه‌ گذارند دليل‌ ميشود ‌که‌ ‌آن‌ قطعه‌ نجاست‌ بهتر ‌از‌ ‌آن‌ دانه‌ جواهر ‌است‌

طلا و خشتى از نقره به كار بردند. فرج‌هاى آن را جواهر نصب [كردند]. هر روز چهار هزار بار طلا و نقره و جواهر به كار [برد]. بوستانى بنا نمود با هزار قصر؛ و

‌بود‌ خواست‌ فرعون‌ امتحان‌ كند يك‌ دانه‌ جواهر و يك‌ قطعه‌ آتش‌ مقابل‌ ‌او‌ گذاشت‌ موسي‌ خواست‌ دانه‌ جواهر ‌را‌ ‌بر‌ دارد جبرئيل‌ دست‌ ‌او‌ ‌را‌ برد

جلد 16 - صفحه 2 فخر المحققين‌، محقق‌ كركي‌ شهيدين‌، صاحب‌ رياض‌، مستند جواهر، متاجر و ‌غير‌ اينها ‌از‌ كتاب‌ استدلاليه‌ و بجميع‌ لغات‌ فتاوي‌ ‌خود‌ ‌را‌

نشان مى‌دهند. «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ» «1». تفسير روح‌البيان. «2». صاحب جواهر، نقل از آيةاللَّه جوادى. «3». تفسير مراغى. «4». تفسير مراغى. «5». كافى، ج

پاداش داده ميشود بر آن پاداش تمامترى. تفسير آنچه در آسمانها و زمين است از جواهر و اعراض و مادّى و مجرّد مخلوق و مملوك خدا است و او آنها را خلق فرموده تا

پاداش داده ميشود بر آن پاداش تمامترى. تفسير آنچه در آسمانها و زمين است از جواهر و اعراض و مادّى و مجرّد مخلوق و مملوك خدا است و او آنها را خلق فرموده تا

پاكيزه‌اى كه در بوستانهاى هميشه بهار بى‌زوال براى ايشان بنا شده از انواع جواهر جاى گزين ابدى خواهند بود و اين كاميابى بزرگ است نه نعيم موّقت مشوب بآلام

پاداش داده ميشود بر آن پاداش تمامترى. تفسير آنچه در آسمانها و زمين است از جواهر و اعراض و مادّى و مجرّد مخلوق و مملوك خدا است و او آنها را خلق فرموده تا

پاداش داده ميشود بر آن پاداش تمامترى. تفسير آنچه در آسمانها و زمين است از جواهر و اعراض و مادّى و مجرّد مخلوق و مملوك خدا است و او آنها را خلق فرموده تا

خشكى براى او عمارات رفيعه بنا مينمودند و يكدسته در دريا غوص نموده مرواريد و جواهر براى او جلد 4 صفحه 470 بيرون مى‌آوردند و بعضى از آنها را هم اسير نموده در

تابع‌ مقابل‌ مستقل‌ ‌است‌ لذا اعراض‌ ‌را‌ ميگويند وجود تبعي‌ دارند مقابل‌ جواهر ‌که‌ وجود استقلالي‌ دارند ‌که‌ تعريف‌ كردند عرض‌ ‌را‌ ‌که‌ اذا وجد وجد ‌في‌

خشكى براى او عمارات رفيعه بنا مينمودند و يكدسته در دريا غوص نموده مرواريد و جواهر براى او جلد 4 صفحه 470 بيرون مى‌آوردند و بعضى از آنها را هم اسير نموده در

عليه السّلام روايت شده است كه خداوند تعالى رويانيد در كوهها طلا و نقره و جواهر و روى و مس و آهن و ارزيز و سنگ سرمه و زرنيخ و امثال آنها را كه فروخته نشوند

خداست، و دليل بر اين مدعا آنكه خدا فرموده در كلام مجيد خود: «1» در كتاب جواهر الكلام، جلد 41، صفحه 581 به اين روايت اشاره شده است. تفسير اثنا عشرى، ج‌3،

خشكى براى او عمارات رفيعه بنا مينمودند و يكدسته در دريا غوص نموده مرواريد و جواهر براى او جلد 4 صفحه 470 بيرون مى‌آوردند و بعضى از آنها را هم اسير نموده در

خشكى براى او عمارات رفيعه بنا مينمودند و يكدسته در دريا غوص نموده مرواريد و جواهر براى او جلد 4 صفحه 470 بيرون مى‌آوردند و بعضى از آنها را هم اسير نموده در

در قوت روزى و بنده نوازيش قصورى، جلّت قدرته و عظمت قوته. «1» مضمون حديث: جواهر السنيه (مكتبة المفيد- قم) ص 64- 63 و علل الشرايع ص 13 حديث 9. جلد 12 - صفحه

خشكى براى او عمارات رفيعه بنا مينمودند و يكدسته در دريا غوص نموده مرواريد و جواهر براى او جلد 4 صفحه 470 بيرون مى‌آوردند و بعضى از آنها را هم اسير نموده در

به اندازه‌اى اين ملعونه با عدوات بود كه طوق و گردن بند فاخر قيمتى داشت از جواهر. گفت اين را مى‌فروشم و قيمت او را در عداوت پيغمبر خرج مى‌كنم و مطابق آن زنجير

درك نمايد ابصار را، يعنى احاطه علميه دارد به آنچه ابصار ادراك نمى‌كند از جواهر لطيفه مانند ابصار، يا درك كند صاحبان بصر را. حضرت باقر عليه السّلام خطاب

پاكيزه‌اى كه در بوستانهاى هميشه بهار بى‌زوال براى ايشان بنا شده از انواع جواهر جاى گزين ابدى خواهند بود و اين كاميابى بزرگ است نه نعيم موّقت مشوب بآلام

فضيلت‌ ‌آن‌ قائم‌ ‌است‌ و ‌ما ‌در‌ ‌اينکه‌ موضع‌ بنقل‌ كلام‌ مرحوم‌ صاحب‌ جواهر ‌که‌ مستفاد ‌از‌ مضامين‌ آيات‌ و اخبار ‌است‌ اكتفاء ميكنيم‌: «‌قال‌ ‌في‌

پايه‌اى تا پايه ديگر به اندازه تاختن اسب در مدّت يك ماه است. يك پايه از جواهر، ديگرى از زبرجد، ديگرى از ياقوت و يكى از زر و ديگرى از سيم، و روز قيامت آنرا

يحضره‌ الفقيه‌ تهذيب‌ استبصار، كتب‌ عقائد و احكام‌ كتاب‌ بحار وسائل‌ وافي‌ جواهر رياض‌، كتب‌ اخلاقي‌ و ‌غير‌ اينها تمام‌ بتوسط جلد 17 - صفحه 122 قلم‌ ‌در‌

بين زانى و مشرك، دال است بر بزرگى شناعت آن و قباحت فاعل آن. تبصره: صاحب جواهر رحمه اللّه فرمايد: ظاهر اينست كه مراد به آيه شريفه خبر و اخبار باشد نه نهى،

تأكيدات وارده شرع مقدس در كسب حلال اين مطلب را مؤيد باشد از جمله: 1- در جواهر السنيه- از جمله احاديث اسرائيليات خطاب به حضرت نبوى صلّى اللّه عليه و آله:

قرآن نزد من محبوب نیست و باید آن را در راه خدا انفاق کنم، کسی را به دنبال جواهر فروشان فرستاد و تزیینات و جواهرات آن را بفروخت و بهای آن را در بیابانهای

برهان ج 4 ص 114 بنقل از على بن ابراهيم. جلد 11 - صفحه 391 دامعه؛ در آفاق، جواهر و معادن؛ در انفس، ظواهر و بواطن؛ پس آنچه مفصلا در دو عالم است مجملا در نشأه

ربعى را مسكونى نمود. 3- خلق كوهها داراى منافع بسيار از جمله معادن فلزات و جواهر. 4- اختلاف اجزاء زمين در طبع و طعم و لون و رائحه، هر آينه اين آثار غريبه

حضرت يوسف در سال اوّل، گندم را با طلا و نقره، در سال دوم، گندم را در مقابل جواهر و زيورآلات، در سال سوم، گندم را با چهارپايان، در سال چهارم، گندم را در مقابل

بشناسيد» اين است كه خدا، اشخاص و انوار و جواهر و اعيان را آفريده و مقصود از اعيان ابدان است (هر موجود جسمانى) و جواهر عبارت از ارواحند و آن خداى جل و عز مانند

باشد كه امت اسلامى همواره مراقب توطئه‌هاى منافقان باشند. در كتب فقهى مانند جواهر الكلام آمده است: اگر امام جمعه بعد از سوره حمد، سوره ديگرى را شروع كرد، تا

مشعرى ندارد،- و مانند موجودات زنده، داراى حواسّ معمولى نيست،- (و به جوهريت جواهر شناخته شد كه جوهر نباشد) و به مضاده بين اشياء، شناخته شد كه ضدى ندارد. و

اتفاقا «هم : قصد كردن » معنايى است كه هميشه با معانى سر و كار دارد نه با جواهر، و ناگزير در آيه شريفه بايستى از مقوله معانى چيزى نظير مخالطت در تقدير بگيريم

و مثوبات‌ ‌آن‌ و عقوبت‌ تارك‌ ‌آن‌ بسيار ‌است‌، ‌در‌ اول‌ كتاب‌ حج‌ ‌در‌ جواهر نقل‌ فرموده‌ مراجعه‌ شود و نقل‌ ‌آنها‌ ‌از‌ عهده‌ ‌اينکه‌ تفسير خارج‌ ‌است‌

اسلام‌ ‌از‌ كجا ‌براي‌ ‌او‌ فراهم‌ ميشد. جواب‌‌-‌ اولا ‌ما نميخواهيم‌ بازار جواهر فروشان‌ برويم‌ و انگشتر ‌علي‌ (ع‌) ‌را‌ بفروشيم‌ فرض‌ كنيد يك‌ فلس‌ قيمتش‌

پاداش داده ميشود بر آن پاداش تمامترى. تفسير آنچه در آسمانها و زمين است از جواهر و اعراض و مادّى و مجرّد مخلوق و مملوك خدا است و او آنها را خلق فرموده تا

و جوهر و مثل مانند، بلكه او است مجسم الاجسام و مصور الصور و خالق اعراض و جواهر و يكتا و فرد است در ذات و صفات. اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ

بدون طلاق از شوهر كافر جدا مى شود، ولى بايد عده نگهدارد. فقيه معروف «صاحب جواهر» در شرح كلام محقق در شرايع كه گفته است «در غير زن و مردى كه اهل كتاب هستند

اَلْكَرِيمِ‏ أَزِيدُكَ وُضُوحاً أَ رَأَيْتَ لَوْ كَانَ مَعَكَ كِيسٌ فِيهِ جَوَاهِرُ فَقَالَ لَكَ قَائِلٌ هَلْ فِي اَلْكِيسِ دِينَارٌ فَنَفَيْتَ كَوْنَ اَلدِّينَارِ

بسنجند و همانطور كه على (عليه السلام ) مى فرمايد: «فى تقلب الاحوال يعلم جواهر الرجال ؛ دگرگونيهاى روزگار و حوادث سخت زندگى حقيقت اشخاص را روشن مى سازد

اَلتَّجَارِبِ عِلْمٌ مُسْتَأْنَفٌ وَ فِي تَقَلُّبِ اَلْأَحْوَالِ‏ عِلْمُ جَوَاهِرِ اَلرِّجَالِ‏ اَلْأَيَّامُ تَهْتِكُ لَكَ عَنِ اَلسَّرَائِرِ اَلْكَامِنَةِ

قرآن نزد من محبوب نيست و بايد آن را در راه خدا انفاق كنم ، كسى را به دنبال جواهر فروشان فرستاد و تزيينات و جواهرات آن را بفروخت و بهاى آن را در بيابانهاى

رجوع بعد از رجوع است ، هر چند از نظر كثرت خيلى زياد شود. طنطاوى در تفسير جواهر در ذيل جمله «زوجين اثنين » گفته است : خداوند در زمين از هر صنفى از ميوه ها