الحجر ٢٠

از الکتاب
کپی متن آیه
وَ جَعَلْنَا لَکُمْ‌ فِيهَا مَعَايِشَ‌ وَ مَنْ‌ لَسْتُمْ‌ لَهُ‌ بِرَازِقِينَ‌

ترجمه

و برای شما انواع وسایل زندگی در آن قرار دادیم؛ همچنین برای کسانی که شما نمی‌توانید به آنها روزی دهید!

|و در آن براى شما و براى آن كه روزى رسان وى نيستيد اسباب زندگانى پديد آورديم
و براى شما و هر كس كه شما روزى‌دهنده او نيستيد، در آن وسايل زندگى قرار داديم.
و در این زمین هم لوازم معاش و زندگانی شما را مهیا کردیم و هم بر سایر حیوانات که شما به آنها روزی نمی‌دهید قوت و غذا فراهم ساختیم.
و در آن برای شما و کسانی که روزی دهنده آنان نیستید، انواع وسایل و ابزار معیشت قرار دادیم.
و معيشت شما و كسانى را كه شما روزى‌دهشان نيستيد، در آنجا قرار داديم.
و در آن برای شما و برای آنان که شما روزی‌دهشان نیستید، زیستمایه‌ها پدید آوردیم‌
و در آن براى شما و آنها كه شما روزى‌دهنده آنها نيستيد- پرندگان و حيوانات وحشى- اسباب زندگى و روزى قرار داديم.
و در آن اسباب زندگی و مایه‌ی ماندگاری شما و کسانی را آفریده‌ایم که نمی‌توانید روزی‌رسان ایشان باشید.
و برای شما و هر کس که شما روزی‌دهنده‌اش نیستید، در آن وسایل زندگی قرار دادیم.
و قرار دادیم برای شما در آن روزیهائی (زندگیهائی) و آن کس را که نیستید مرا او را روزی‌دهندگان‌

And in it We created livelihoods for you, and for those for whom you are not the providers.
ترتیل:
ترجمه:
الحجر ١٩ آیه ٢٠ الحجر ٢١
سوره : سوره الحجر
نزول : ٤ بعثت
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٠
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«مَعَایِشَ»: جمع مَعیشَة و مَعاش، مایه زندگی و وسیله ماندگاری، از قبیل خوردنیها و نوشیدنیها. «مَنْ»: مراد اهل و عیال و خدمتگزاران، و به طریق تغلیب چهارپایانی است که انسان عهده‌دار سرپرستی آنها است. این واژه عطف بر ضمیر (کم) و مجرور است که معنی آن گذشت. و یا این که عطف بر (معایش) است که معنی آن چنین می‌شود: ما در زمین برای شما وسائل زیستن فراهم آورده‌ایم، و برای شما کسانی را آفریده‌ایم که شما رازق آنان نیستید و بلکه خداوند رازق شما و ایشان است.


تفسیر


تفسیر نور (محسن قرائتی)


وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقِينَ «20»

و در آن زمين، براى شما وآنكه شما روزى دهنده او نيستيد، وسيله‌ى زندگى قرار داديم.

نکته ها

مراد از القاى كوه همچون القاى شبهه، ايجاد آن است، «رَواسِيَ» جمع «راسيه» به معناى ثابت و پابرجاست و «مَعايِشَ» جمع «معيشت» به معناى وسيله زندگى است.

پیام ها

1- يكى از نعمت‌هاى الهى، گستردگى و مسطح بودن زمين است. «مددنا» (وگرنه كشاورزى و بسيار از تلاش‌هاى ديگر به سختى انجام مى‌گرفت)

2- گستردگى زمين و پيدايش كوه‌ها و نباتات، تصادفى نيست. «مَدَدْناها، أَلْقَيْنا، أَنْبَتْنا»

3- آفريده‌ها، براساس ميزان وقانون خاصّى آفريده شده‌اند. «مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ مَوْزُونٍ»

4- زمين آماده رويش هرگونه گياه است. «كُلِّ شَيْ‌ءٍ»

5- آفرينش زمين و كوه و نبات براى انسان است. «لَكُمْ»

6- خداوند، معيشت و رزق همه موجودات را، حتّى آنها كه شما توان تأمين آن را نداريد به عهده دارد «وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقِينَ»

تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)



وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقِينَ «20»

وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ‌: و قرار داديم براى شما در زمين اسباب زندگانى، يعنى آنچه قوام عيش شما باشد از مطعم و ملبس و مسكن براى شما مقرر ساختيم. وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقِينَ‌: و نيز قرار داديم براى شما را كه نيستيد شما مراورا روزى دهندگان، يعنى اولاد و خدام و مماليك و غير آنها از حيواناتى كه توهم مى‌شود كه روزى‌خور شما هستند نه ما. هر يك از اين آيات، شخص عاقل را برهانى است بر قدرت آفريدگار.


تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)


وَ لَقَدْ جَعَلْنا فِي السَّماءِ بُرُوجاً وَ زَيَّنَّاها لِلنَّاظِرِينَ «16» وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ «17» إِلاَّ مَنِ اسْتَرَقَ السَّمْعَ فَأَتْبَعَهُ شِهابٌ مُبِينٌ «18» وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَيْنا فِيها رَواسِيَ وَ أَنْبَتْنا فِيها مِنْ كُلِّ شَيْ‌ءٍ مَوْزُونٍ «19» وَ جَعَلْنا لَكُمْ فِيها مَعايِشَ وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقِينَ «20»

ترجمه‌

و بتحقيق قرار داديم در آسمان برجهائى و زينت داديم آنرا براى نظر كنندگان‌

و نگاه داشتيم آنرا از هر شيطان رانده شده‌

مگر آنكه بدزدى ربايد سخن شنيده شده را پس از پى در آيد او را شعله آتشى آشكار

و زمين را ممتدّ نموديم آنرا و افكنديم در آن كوههاى استوار و رويانيديم در آن از هر چيز مقدّرى‌

و آماده نموديم براى شما در آن وسائل معاش را و كسانيرا كه نيستيد آنانرا روزى دهندگان.

تفسير

خداوند بروج دوازده گانه را در آسمان قرار داد براى ترتيب و تنظيم امور بندگان در بهار و تابستان و پائيز و زمستان و آنها حمل است و ثور و جوزا و سرطان و اسد و سنبله و ميزان و عقرب و قوس و جدى و دلو و حوت چنانچه در مجمع‌


جلد 3 صفحه 247

از امام صادق عليه السّلام نقل نموده و ظاهر است و قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه مراد كواكبند و شايد مراد كواكب و ستاره‌هائى باشد كه بروج دوازده گانه بشكل آنها تشكيل ميگردد كه همان دوازده صورت نام برده است و در علم هيئت ذكر شده و بنابراين اختلافى بين دو روايت نيست و برج در لغت بمعناى كوشك و قلعه و قصر است و باين مناسبت بر منازل آفتاب و ماه اطلاق شده و چون مشتق از تبرّج بمعناى ظهور است اطلاق آن بر ستاره بى‌مناسبت نيست و آفتاب در مدت يك سال در اين دوازده برج سير ميكند و فصول اربعه از آن پيدا ميشود و امور بشر بآن مرتّب ميگردد و خداوند زينت داده است آن بروج يا آسمانرا بستاره‌هاى درخشان براى نظر كنندگان كه از آن منظره لذّت برند و در آن تفكّر و تدبر نمايند و عبرت گيرند و معترف بعظمت صانع شوند و حفظ فرموده است آنرا از دسترس و دستبرد شياطين انسى و جنى كه نتوانند در آن تصرفى نمايند و از اسرار و اخبار آن مطّلع شوند مگر باين اندازه كه نزديك بآن شوند و استراق سمع نمايند يعنى مخفيانه گوش دهند براى تحصيل خبرى و بفوريّت رانده شوند بوسيله شعله آتش جهنده‌اى كه آنانرا تعقيب كند و بسوزاند چنانچه در آسمان مشهود ميشود كه گاهى در شب جسمى نورانى بسرعت مانند تير از نقطه‌اى بنقطه‌اى حركت ميكند كه شهاب مبين و راننده شياطين عبارت از آنست و گاهى شهاب بر ستاره و نيزه اطلاق ميشود براى برقشان و اينجا مراد شعله آتش و تير شهاب سوزان است در مجالس از امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه شيطان در آسمانها راه داشت تا زمان ولادت حضرت عيسى كه از سه آسمان ممنوع شد و چون پيغمبر ما متولّد شد از همه آسمانها ممنوع گرديد و بوسيله ستاره‌ها شياطين از آسمانها رانده شدند قريش گفتند اين قيامتى است كه اهل كتاب مذاكره آنرا ميكردند عمرو بن اميّه كه در فال زدن ماهرترين اهل آنزمان بود گفت نگاه كنيد اگر ستاره‌هائى كه راهنمايند و زمستان و تابستان بآنها شناخته ميشود از جاى خود حركت ميكنند همه چيز بهلاكت خواهد رسيد و اگر آن ستاره‌ها بجاى خودشان بر قرارند و غير آنها حركت ميكند امر تازه‌اى واقع خواهد شد و قمّى ره فرموده كه شياطين بآسمان صعود مينمودند و تجسّس از اوضاع آن ميكردند تا زمان ولادت حضرت ختمى مرتبت و در مكّه يهودى‌اى بود يوسف نام چون ستاره‌ها را ديد


جلد 3 صفحه 248

در آسمان حركت ميكنند رفت در مجلس قريش و گفت آيا امشب در قبيله شما طفلى متولّد شده گفتند خير گفت خلاف گفتيد بتورية قسم كه متولّد شده در همچو شبى خاتم پيغمبران و افضل ايشان و اين مولود همانستكه يافتيم ما او را در كتابهامان كه چون ولادت يابد شياطين بوسيله ستاره‌ها از صعود بآسمان ممنوع شوند پس هر يك از اهل آن مجلس بمنزل خود رفتند و از عيالشان پرسيدند و جواب شنيدند كه خداوند فرزندى بعبد اللّه بن عبد المطلب كرامت فرموده است. و خداوند پهن فرمود زمين را و امتداد داد آنرا براى سكونت بنى آدم و حيوانات و در ساختمان آن افكند و قرار داد كوهها را براى استحكام و استقرار آن و رويانيد در آنزمين داراى كوه از هر گياهى بمقدار كافى و لازم براى معاش اهل آن بر وفق مصلحت و حكمت و از امام باقر عليه السّلام روايت شده است كه خداوند تعالى رويانيد در كوهها طلا و نقره و جواهر و روى و مس و آهن و ارزيز و سنگ سرمه و زرنيخ و امثال آنها را كه فروخته نشوند جز بوزن و بنابراين اختصاص موزون بذكر شايد بملاحظه اهميّت اجناس موزونه باشد و شايد بملاحظه آن باشد كه اصل در كيل وزن است چون تعيين وزن را براى سهولت بكيل ميكنند مثلا ميگويند اين پيمانه يك من است و ميسنجند متاع را بكيل نمودن و محتمل است مراد از موزون مستحسن و مطبوع و مرغوب باشد كه مناسب با معناى اوّل است و قرار داد خداوند براى بنى آدم در زمين موجبات تعيش و زندگى را از مأكولات و مشروبات و ملبوسات و نيز خلق فرمود براى ايشان كسانيرا كه روزى آنها را خودشان نميدهند بلكه خدا ميدهد و ايشان از آنها بهره‌مند ميشوند از قبيل عيال و اولاد و خدم و حشم و مماليك و حيوانات كه تمام آنها براى انتفاع بشر خلق شده‌اند و ايشان تصوّر ميكنند كه روزى آنها را خودشان ميدهند با آنكه تصوّرى باطل و خيال محال است و ذكر كلمه من براى تغليب جانب عقلاء و افراد ضمير بملاحظه لفظ است ..

اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)


وَ جَعَلنا لَكُم‌ فِيها مَعايِش‌َ وَ مَن‌ لَستُم‌ لَه‌ُ بِرازِقِين‌َ «20»

و قرار داديم‌ ‌براي‌ ‌شما‌ ‌در‌ ‌اينکه‌ زمين‌ وسائل‌ زندگاني‌ و تعيش‌ ‌شما‌ ‌را‌ و كسي‌ ‌که‌ نيستيد ‌شما‌ ‌از‌ ‌براي‌ ‌او‌ برزق‌ دهندگان‌ اموري‌ ‌که‌ باعث‌ تعيّش‌ و زندگاني‌ ‌است‌ يكي‌ هواي‌ مجاور زمين‌ ‌است‌ ‌که‌ ميتوان‌ تنفس‌ كرد ‌که‌ ‌اگر‌ قدري‌ بالاتر رود هواي‌ بالا قابل‌ تنفس‌ نيست‌ ‌حتي‌ كساني‌ ‌که‌ بكره‌ ماه‌ رفتند هواي‌ مناسب‌ ‌با‌ تنفس‌ ‌را‌ همراه‌ ‌خود‌ بردند و يكي‌ ‌از‌ اشكالات‌ منكرين‌ معراج‌ ‌هم‌ همين‌ ‌است‌ ولي‌ غافل‌ ‌از‌ اينكه‌ خداوند قادر ‌است‌ ‌که‌ هواي‌ مناسب‌ همراه‌ حضرت‌ ببرد بعلاوه‌ مسئله‌ معراج‌ امريست‌ ‌بر‌ خلاف‌ عادت‌ و معجزه‌ ‌است‌ مثل‌ ساير معجزات‌، چنانچه‌ ادريس‌ و عيسي‌ ‌را‌ ‌هم‌ برد بعالم‌ بالا و ديگر آب‌ ‌است‌ ‌که‌ ميفرمايد:

جلد 12 - صفحه 22

وَ جَعَلنا مِن‌َ الماءِ كُل‌َّ شَي‌ءٍ حَي‌ٍّ انبياء ‌آيه‌ 31.

و ديگر نباتات‌ ‌است‌. ‌از‌ حبوبات‌ و فواكه‌ و ادويه‌ و البسه‌ و ديگر معادن‌ ‌است‌ ‌براي‌ تجارت‌ و عمارت‌ و معاشرت‌ و ديگر حيوانات‌ ‌از‌ ‌براي‌ أكل‌ و ركوب‌ و ‌غير‌ اينها لذا بنحو عموم‌ ميفرمايد: وَ جَعَلنا لَكُم‌ فِيها مَعايِش‌َ تمام‌ اسباب‌ تعيش‌ دنيوي‌ ‌را‌ ‌در‌ دست‌ رس‌ ‌شما‌ قرار داديم‌ و ‌اينکه‌ موهبت‌ مخصوص‌ بشما نيست‌ بلكه‌ وَ مَن‌ لَستُم‌ لَه‌ُ بِرازِقِين‌َ مثل‌ طايفه‌ جن‌ّ و وحوش‌ صحرايي‌ و بياباني‌ و سباع‌ و گزنده‌گان‌ و طيور و هوام‌ ‌که‌ ‌هر‌ جنبنده‌ روزي‌ ‌خود‌ ‌را‌ ميخورد و تعيّش‌ ميكند.

بلي‌ ‌در‌ اخبار دارد ‌که‌ خداوند روزي‌ بندگان‌ ‌را‌ ‌از‌ ممّر حلال‌ معين‌ فرموده‌ لكن‌ ‌اگر‌ بنده‌ ‌از‌ ممر حرام‌ بدست‌ آورد كسر ميگذارد و ‌هر‌ بنده‌ روزي‌ ‌او‌ موافق‌ حكمت‌ معيّن‌ ‌شده‌ سعه‌ ‌ يا ‌ ضيق‌ و ‌تا‌ آخر روزي‌ ‌خود‌ ‌را‌ صرف‌ نكند نميميرد و حرص‌ و زياد روي‌ نتيجه‌ ندارد (گر زمين‌ ‌را‌ بآسمان‌ دوزي‌ ندهندت‌ زياده‌ ‌از‌ روزي‌)

برگزیده تفسیر نمونه


]

(آیه 20)- و از آنجا که وسائل زندگی انسان منحصر به گیاهان و معادن نیست در این آیه به تمام این مواهب اشاره کرده، می‌گوید: «و ما انواع وسائل زندگی را برای شما در زمین قرار دادیم» (وَ جَعَلْنا لَکُمْ فِیها مَعایِشَ).

نه تنها برای شما بلکه برای همه موجودات زنده، «و کسانی که شما روزی آنها را نمی‌دهید» و از دسترس شما خارجند (وَ مَنْ لَسْتُمْ لَهُ بِرازِقِینَ).

آری! برای همه آنها نیازمندیهایشان را فراهم ساختیم.

نکات آیه

۱- خداوند، انواع وسایل معیشت و زندگى آدمیان را، در زمین قرار داده است. (و الأرض مددنها ... و جعلنا لکم فیها معیش)

۲- زمین و امکانات آن در خدمت بشر (و الأرض مددنها ... و أنبتنا فیها من کلّ شىء موزون . و جعلنا لکم فیها معیش)

۳- خداوند، روزى ده افراد تحت تکفل انسانها (و جعلنا لکم فیها معیش و من لستم له برزقین) برداشت فوق، مبتنى بر این نکته است که «من لستم له برازقین» دفع یک توهم باشد و آن این است که: انسانها تصور مى کنند که افراد تحت تکفل یا حیوانات خود را، روزى مى دهند و خداوند، با «من لستم له برازقین» مى فرماید: آنها نیز از خوان گسترده خدا، روزى مى خورند.

۴- خداوند، فراهم آورنده وسایل معیشت و روزى ده تمامى موجودات زنده (و جعلنا لکم فیها معیش و من لستم له برزقین)

۵- زمین، مرکز تأمین امکانات و وسایل معیشت انسان (و الأرض مددنها ... و جعلنا لکم فیها معیش و من لستم له برزقین)

۶- کره زمین، داراى موجودات با شعور - از نوع غیر انسان - که روزى آنها به دست خداوند است. (و جعلنا لکم فیها معیش و من لستم له برزقین) لفظ «من موصول» نوعاً بر موجوداتى اطلاق مى شود که داراى شعور و ادراک باشند.

۷- عوامل طبیعى، مجراى اراده خداوند است. (و الأرض مددنها ... و جعلنا لکم فیها معیش و من لستم له برزقین)

موضوعات مرتبط

  • انسان: تأمین معاش انسان ها ۵; روزى عایله انسان ۳; فضایل انسان ۲
  • خدا: افعال خدا ۱; رازقیت خدا ۳، ۴، ۶; مجارى اراده خدا ۷
  • روزى: منشأ روزى ۳، ۴
  • زمین: استفاده از زمین ۲; امکانات زمین ۲; فواید زمین ۲، ۵; موجودات زمین ۶; نقش زمین ۱
  • عوامل طبیعى: نقش عوامل طبیعى ۷
  • معاش: ابزار تأمین معاش ۱; منشأ تأمین معاش ۴
  • موجودات: روزى موجودات ۶; موجودات باشعور ۶

منابع