نتایج جستجو

معنى دارد يكى به معنى روح ديگرى به معنى تأكيد مثل «جائَنى زيدٌ نَفْسُهُ» سوم به معنى ذات و اصل همان است. در صحاح گفته: نفس به معنى روح است. «خَرِجَتْ نَفْسُهُ»

۱(بار) لیست کلمات مشتق شده در حال بارگیری... انس ما نفق من سئل لا خير هم انن سوم ب ف عرف الله عفف اله وله

دعو سفع اخذ نهى ربب ها لم قدم ايى انن هو ان الو ى الى على الا ندو هم ندى سوم دبب صرط من ه کما قوم کلا جرم ما کم عرف

شده در حال بارگیری... كَىْ در كلام عرب سه جور است اول مخفف كيف،دوم تعليل، سوم به معنى ان مصدريه. اولى در قرآن يافته نيست [طه:40-33-32]. آن در هردو آيه به

و آيه سوم باز با واو قسم و آيه چهارم با فاء تفرع آمده و امّا آيه پنجم نتيجه همه است از اين مى‏توان بدست آورد كه مصداق دو آيه اول غير از آيه سوم و چهارم

اسم مفعول، بنابر تفسیر اول و دوم آیه، معناى اسم فاعلى دارد، و بنابر تفسیر سوم معناى اسم مفعولى (دقت کنید). اهل‌ (۱۵۳ بار) مِن حَتّى الْمُشْرِکِين وَ تَأْتِيَهُم

و ظاهرا يكى از سه شب نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم آن ماه است و اقوى و اظهر آنست كه شب بيست و سوم باشد و از باطن قلب مبارك جارى شده است بر ظاهر لسان

چون زن به حيض سوم داخل شود عده‏اش منقضى است شوهران بر او حلال اند، گفتم: اهل عراق روايت مى‏كنند از على «عليه السلام»كه مى‏گفته تا از حيض سوم غسل نكرده مرد

مكروه است. دوم: تعليل كه جمعى ازجمله اخفش و كسائى آن را حتمى دانسته‏اند. سوم استفهام كه نحاة كوفه گفته‏اند. لعلّ اگر در كلام انسان واقع شود معنايش روشن

یعنی یک برادر مادری و یک خواهر مادری) بودند، آنان در یک سوم با هم شریکند (و به طور یکسان یک سوم را میان خود تقسیم می‌کنند. البتّه این هم) پس از انجام وصیّتی

راغب گويد: شعب قبيله‏اى است كه از طائفه واحد منشعب باشد جمع آن شعوب است. سوم انكه شعوب عجم و قبائل عرب است در صافى فرموده به قول قمى شعوب عجم و قبائل عرب

پیشگامان پیشگامند، |و پيشگامان كه پيشگامند و سبقت‌گيرندگان مقدمند؛ و (طایفه سوم) آنان که (مشتاقانه در ایمان) بر همه پیشی گرفتند و (در اطاعت خدا و رسول) مقام

«قُمْ فَأَنْذِرْ» «1» 7- مقدار شب زنده دارى محدوديّتى ندارد. (يك دوم، يك سوم يا دو سوم شب) (براى انجام امور عبادى، مردم را در تنگنا قرار ندهيم، براى همه مردم

چون زن به حيض سوم داخل شود عده‏اش منقضى است شوهران بر او حلال اند، گفتم: اهل عراق روايت مى‏كنند از على «عليه السلام»كه مى‏گفته تا از حيض سوم غسل نكرده مرد

در مجمع از حضرت باقر (ع) نقل نموده كه مراد طلاق سوم است و خلاصه مفاد آيه شريفه آنستكه بعد از وقوع طلاق سوم جائز نيست بر مرد كه رجوع نمايد تا آنكه عده زن

از طلاق سوم ديگر محلى براى رجوع يا عقد جديد نمى‏ماند. در المنار گفته: پس از دو دفعه طلاق و رجوع اختيار و امتحان تمام مى‏شود، هر گاه بار سوم سوم طلاق دهد

پسينيان- امت رسول اللّه و گروه اندکی از پسینیان (هر دینی، در میان دسته‌ی سوم) می‌باشند. و اندکی از پسینیان(اند). و اندکی از آیندگان‌ And a small band from

امّتهاى پيامبران پيشين- گروه زیادی از پیشینیان (هر دینی، از زمره‌ی دسته‌ی سوم) هستند. (اینان) گروهی بسیار از پیشینیان، پاره‌ای از پیشینیان‌ A throng from

دست خود را گشود که همه آن به روى زمین ریخت، فرمودند: این «اسراف» است. بار سوم مشت دیگرى برداشت و کمى دست خود را گشود، به گونه اى که مقدارى فرو ریخت و مقدارى

عَمَّااَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهابِرَسُولِهِ ثُمَّ بِالْاَئِمَةِ» و در روايت سوم از حضرت باقر «عليه‏السلام» كه فرمود:«اِنَّمَّايَسْئَلُكُمْ عَمَّااَنْتُمْ

عَمَّااَنْعَمَ اللهُ عَلَيْهابِرَسُولِهِ ثُمَّ بِالْاَئِمَةِ» و در روايت سوم از حضرت باقر «عليه‏السلام» كه فرمود:«اِنَّمَّايَسْئَلُكُمْ عَمَّااَنْتُمْ

طور سينين ذا تين هذا ب جنن خلف بلد کلل امن نظر ل دنو انن کم عرش قنو الى فى سوم نبت ها طلع اذا ذلک اوى

ب ف نصو کذب اخذ سفع ل نهى دعو خطء لم ربب قدم ها ايى هو انن ان الا هم الو سوم ى دبب على من ندو الى ندى ما کلا صرط جرم رئى قوم عرف کم

نمى‏شود انكار كرد كه «ماتُنْهَوْنَ عَنهُ» در آيه اول و «الْاِثْمِ» در آيه دوم و سوم اعم از كبائر است و كبائر قسمتى از آن مى‏باشد. آيه اول كه در سوره نساء است

(۱۰ بار) ل‌ (۳۸۴۲ بار) كَىْ در كلام عرب سه جور است اول مخفف كيف،دوم تعليل، سوم به معنى ان مصدريه. اولى در قرآن يافته نيست [طه:40-33-32]. آن در هردو آيه به

غلب زيت ثمر ب متع ابب خلف وقد ل لم دنو هذا عرش کم کلل نا مسس يى بلد قنو نور سوم درر نظر طلع کوکب انن الى على کان ذلک

خدا را تسبيح مى‏كند. در «صعق» تأثير رعد و برق در عالم خواهد آمد. در دعاى سوم صحيفه آمده «وَ الَّذى بِصَوْتِ زَجْرِهِ يُسْمَعُ زَجَلُ الرُّعُودِ» يعنى صلوات

خوانده شده. اول:به سكون فاء و همزه آخر. دوم: به ضم فاء و واو در آخر نه همزه. سوم: به ضم فاء و همزه آخر (مجمع) و كاف در همه مضموم است يعنى: خدا چيزى را نزاده

ل من غنى ب ان کون هم الله ف علم لا اله وله هن خير وسع عرف الذين زين جهل سوم وجد برج کبر حسب غير نکح فقر اکل ه فضل حتى بدر سئل ارض سمع فى انس سرف ثوب وضع

را; و بعضى مانند «سید قطب» در «فى ظلال» و «آلوسى» در «روح المعانى» معناى سوم را. کسانى که آن را منحصر به ارث مال دانسته اند، به ظهور کلمه «ارث» در این

را; و بعضى مانند «سید قطب» در «فى ظلال» و «آلوسى» در «روح المعانى» معناى سوم را. کسانى که آن را منحصر به ارث مال دانسته اند، به ظهور کلمه «ارث» در این

را براى فريب القامى كند. آن به معنى مفعول (مزخرف) است. زخرف نام سوره چهل و سوم از قرآن است گوئى به مناسبت آيه 35 همان سوره، زخرف خوانده شده است «وَلِبُيُوتِهِمْ

[لقمان:17]. و در آيه [شورى:43]. نيز آمده است. ممكن است «ذلك» در آيه اول و سوم اشاره به صبر و نيز به تقوى و گذشت باشد كه از نتائج صبراند. على هذا در آيه

وَالْفاجِرِ»به نظر راغب: آن فارسى معرب است و در كلام عرب اسم مفرديكه حرف سوم آن الف باشد و بعد از آن دو حرف آيد يافته نيست و گويند: خانه مُسردق خانه ايست

است. يعنى او اهل مجلس خود را بخواند كا نيز آتشبانان را خواهيم خواند در دعاى سوم صحيفه آمده فَصَلَّ عَلَيْهِمْ وَ عَلَى... الزَّبانِيَةِ الَّذينَ اِذا قيلَ

است و آن به معنى تائب است. دوم اينكه مصدر است و به فرد و جمع صلاحيت دارد. سوم آنكه اصل آن يهود است و ياء آن حذف شده است. اقرب الموارد پس از نقل قول اول

ثم جعل هم کم اذا فى هىء على خرج انن ا طير انس سلل ربب نفخ اجل ها نور عند سوم لزب الذى بل عجب نسل قضى بشر هامان سوى رئى هبط حجر سخر نطف اذ يا انجيل ذکر

اوى اله جعل ک اذى قد رئى مرض عقب ذا ما عجز جرم وضع سمو ائى حقق عجل نضد سلح سوم شرق ودى وله ايى الى مدن امر سلم صيح اهل جىء روح اخذ قبل لما حذر جنح

بيست و سوم تأكيد بيشترى داشته‌اند. چنانكه شخصى از پيامبر پرسيد: منزل ما از مدينه دور است، يك شب را معيّن كن تا به شهر بيايم. حضرت فرمود: شب بيست و سوم به مدينه

آيه اول با دوم و سوم آن است كه در اول كواكب ذكر شده و «السموات» مطلق آمده ولى در دوم و سوم مصابيح و سموات سبع گفته شده و نيز در آيه سوم مصلبيح را رجوم شياطين

اين سوره در اهميّت، به منزله يك سوم قرآن است. يك بار تلاوت آن، برابر تلاوت يك سوم قرآن و دوبار تلاوت آن، معادل دو سوم و سه بار تلاوت آن برابر تلاوت كل

بِمَعْروفٍ» است يعنى پس از دو طلاق يا رجوع مى‏كند و در صورت رجوع اگر بار سوم طلاق بدهد ديگر بر او حلال نيست . هن جمل ها ف سرح کن ب متع ان عرف او کون يا

ذا کفر الى على کتم فتن شىء ان نکر نفس رضو حفظ اسماعيل لعل ما شدد حدد فلح سوم

نيز بر تسبيح اضافه شده است. تسبيح در مقابل پاكى حق و حمد در مقابل نعمت او). سوم آنكه فرموده: ليكن شما تسبيح آنها را درك نمى‏كنيد. اين سخن حاكى از آن است كه

كسائى و پيروان اوست. دوم: الاء استفتاحيه كه عقيده ابى حاتم و تابعان اوست. سوم: حرف جواب به منزله «اى» و «نعم» آنگاه قول دوم را اختيار كرده است على هذا معنى

است و از آن كمتر نمى‏شود و در كثرت حدّى ندارد ولى بايد برابر هر دو روز روز سوم را تمام كند مثلا اگر پنج روز اعتكاف كرد بايد روز ششم را نيز اعتكاف كند و اگر

ميکال‌ (۱ بار) [بقره:98]. ظاهر آيه آن است كه ميكال نام فرشته‏اى است دردعاى سوم صحيفه سجاديه پس از ذكر اسرافيل و قبل از ذكر جبريل فرموده «وَ ميكائيلَ ذوُالْجاهِ

بيست و سوم تأكيد بيشترى داشته‌اند. چنانكه شخصى از پيامبر پرسيد: منزل ما از مدينه دور است، يك شب را معيّن كن تا به شهر بيايم. حضرت فرمود: شب بيست و سوم به مدينه

مى‏توانيد بخوريد و يا از چيزى به خوردن مجازيد كه انبارهاى آن دست شماست و درآيه سوم قريب به علم است كه مراد خزائن باشد يعنى به قارون از گنج‏ها آنقدر داديم كه

مذهبى و اطاعت پروردگار بهترين شكر در مقابل نعمتها است [سباء:12]. وآن قسم سوم از اقسام شكر است كه از راغب نقل گرديد. سجده شكر، نماز شكر، احسان و وليمه شكر

اين سوره در اهميّت، به منزله يك سوم قرآن است. يك بار تلاوت آن، برابر تلاوت يك سوم قرآن و دوبار تلاوت آن، معادل دو سوم و سه بار تلاوت آن برابر تلاوت كل

(يكشنبه) اول ايّام هفته، اثنين (دوشنبه) روز دوم هفته، ثلاث و ثلاثا (سه شنبه) روز سوم هفته، اربعاؤ(چهار شنبه) روزى است ما بين سه شنبه و پنجشنبه، خميس (پنجشنبه)

ستمكاران. تفسير طلاق رجعى دوبار است و طلاق سوم بائن است و در مجمع از پيغمبر (ص) روايت نموده است كه پرسيدند طلاق سوم چه زمان است فرمود زمان تسريح به احسان يعنى

قدر احكام و شرايط عمل مراعات نشده باشد از وزن آن كاسته مى‏شود و به تعبير سوم چنانكه وزنه يك من گندم يك قطعه سنگ يك منى است همانطور وزنه اعمال حق بودن آنهاست

ذى القربى و يتامى و مساكين و ابن سبيل آنها، در باره «لِلْفُقَراء» در آيه سوم گفته‏اند: بدل است از ذى القربى و مابعد آن در اين صورت فى‏ء مختص است به رسول

و ساكت بودند و برخى نمينمودند و دسته اول را نهى ميكردند و دسته دوم بدسته سوم ميگفتند چرا اينها را موعظه ميكنيد وعظ بحال آنها ثمر ندارد چون متّعظ نميشوند

و ساكت بودند و برخى نمينمودند و دسته اول را نهى ميكردند و دسته دوم بدسته سوم ميگفتند چرا اينها را موعظه ميكنيد وعظ بحال آنها ثمر ندارد چون متّعظ نميشوند

وقت وعده شما روز زينت است كه مردم در نيمروز يا وقت چاشت مجتمع شوند، در آيه سوم مقصود از ضحى روز است به قرينه والليل. [طه:119]. غرض از «لا تَضْحى» آن است

عمل شماست كه بدبختتان خواهد كرد با خود شماست و از شما منفّك نيست. آيه دوم و سوم نيز در جواب آنان است كه پيامبران مى‏گفتند: ما شما را به فال بد گرفتيم سبب

و آب داغ. وَ أَصْحابُ الشِّمالِ ما أَصْحابُ الشِّمالِ (41) بعد از آن طبقه سوم را بيان فرمايد: وَ أَصْحابُ الشِّمالِ‌: و اصحاب دست چپ، ما أَصْحابُ الشِّمالِ‌:

در بهشت خانه‌ئى بنا كند و مداومت بآن در ليالى ماه رمضان مخصوصا شب بيست و سوم كه اقوى محتملات شب قدر است آثار مخصوص و ثواب بسيار دارد و الحمد للّه رب العالمين

بين کذب نجو سحر على امر ظلم ارض ا کلل علو سلط ثمود لا ن قد ها طغو اسرائيل سوم رئى طغى عمل عصى عصو ذهب اخذ الا کبر کيد مرء نظر هما زين وله صحب عن نور فتن

(۳۸۴۲ بار) يوسف‌ (۲۷ بار) «عليه السلام». فرزند يعقوب و نواده اسحق و فرزند سوم ابراهيم عليهم السلام مى‏باشد نام مباركش 27 بار در كلام اللَّه ذكر شده است

حديث ديگرى «هُوَ الشَّيْخُ الْكَبيرُ لا يَسْتَطيعُ وَ الْمَريضُ»در روايت سوم: «الشَّيْخَ الْكَبيرُ وَ الَّذى يَأْخُذُهُ الْعَطاشُ» در حديث چهارم: «اَلْمَرْءَةُ

دوم: وَ مُبَشِّراً: و در حالتى كه مژده دهنده به رحمت ما بر اهل تصديق: وصف سوم: وَ نَذِيراً: و ترساننده از نزول عقوبت بر اهل تكذيب. يا أَيُّهَا الَّذِينَ

امين، حضرت زهرا عليها السّلام‌ «2». «1» منهج الصادقين (چ سوم) ج 10 ص 289. «2» منهج الصادقين (چ سوم) ج 10 ص 289 و مضمون روايت در تفسير فرات ص 217- 218 و همچنين

بياور ما را آنچه وعده كنى. فرمود: فردا صبح رويهاى شما زرد، روز دوم سرخ، روز سوم سياه شود. روز اول صورتها تمام زرد شد. بعضى به هم گفتند: آمد به شما آنچه صالح

بنى‌اسرائيل سه گروه بودند: يك‌دسته قانون‌شكن، عده‌اى ديگر دلسوزان نصيحت‌گر و گروه سوم گروهى بى‌تفاوت. بى‌تفاوت‌ها به نصيحت‌گران مى‌گفتند: خود را خسته نكنيد، چون

براى پیامبر نازل گردانید سپس آیات این سوره را نازل فرمود تا آیه سوم. و نیز گویند آیه سوم این سوره نازل گردید و به آن‌ها خبر داد که قرآن داراى بهتر و نیکوترین

مشتق شده در حال بارگیری... «عليه السلام». فرزند يعقوب و نواده اسحق و فرزند سوم ابراهيم عليهم السلام مى‏باشد نام مباركش 27 بار در كلام اللَّه ذكر شده است

مى‏توانيد بخوريد و يا از چيزى به خوردن مجازيد كه انبارهاى آن دست شماست و درآيه سوم قريب به علم است كه مراد خزائن باشد يعنى به قارون از گنج‏ها آنقدر داديم كه

كرده كه قومى به رسول خدا چنان گفتند. ولى در اين باره روايتى هست كه درذيل آيه سوم خواهيم گفت از جمله «وَبِالذّى قُلْتُمْ» روشن مى‏شود كه در شريعتهاى سابق سوزاندن

مى‏بستند. دوم: پيمان‏هاى خداست كه نسبت به ايمان و عمل از بندگان گرفته است. سوم: عقود فيمابين مردم است از قبيل عقد نكاح و بيع و غيره. چهارم: دستور به اهل

مى‏بستند. دوم: پيمان‏هاى خداست كه نسبت به ايمان و عمل از بندگان گرفته است. سوم: عقود فيمابين مردم است از قبيل عقد نكاح و بيع و غيره. چهارم: دستور به اهل

از آن عدّه دعوت كرد و امر باين منوال خاتمه يافت و متفرّق شدند و حضرت روز سوم از آنها دعوت فرمود و بعد از صرف غذا و شير بهمان كيفيّت حضرت از جا برخاست و

دفعه اول كاملا شيرين و دلچسب خواهد بود، دفعه دوم كمتر از دفعه اول و در دفعه سوم ديگر احتياج به خواندن نخواهد داشت و خواهد كه آن كتاب را بفروشد. زيرا با دو

دفعه اول كاملا شيرين و دلچسب خواهد بود، دفعه دوم كمتر از دفعه اول و در دفعه سوم ديگر احتياج به خواندن نخواهد داشت و خواهد كه آن كتاب را بفروشد. زيرا با دو

[حاقة:35-37]. شايد غسلين آشاميدنى و صديد باشد كه فرموده [ابراهيم:16-17]. سوم - ضريع است كه گفته شد. چهارم - طعام گلوگير [مزّمل:12-13]. به احتمال قوى اين

دفعه اول كاملا شيرين و دلچسب خواهد بود، دفعه دوم كمتر از دفعه اول و در دفعه سوم ديگر احتياج به خواندن نخواهد داشت و خواهد كه آن كتاب را بفروشد. زيرا با دو

«قُمْ فَأَنْذِرْ» «1» 7- مقدار شب زنده دارى محدوديّتى ندارد. (يك دوم، يك سوم يا دو سوم شب) (براى انجام امور عبادى، مردم را در تنگنا قرار ندهيم، براى همه مردم

«قُمْ فَأَنْذِرْ» «1» 7- مقدار شب زنده دارى محدوديّتى ندارد. (يك دوم، يك سوم يا دو سوم شب) (براى انجام امور عبادى، مردم را در تنگنا قرار ندهيم، براى همه مردم

بهمين طريقه زمين دوم بر بالاى آسمان دنيا و آسمان دوم بالاى سوم بر بالاى آسمان دوم و آسمان سوم بر بالاى آن‌ «2» و بر همين قياس تا به زمين هفتم اينست قوله

510 هيچيك جواب ندادند مگر على بن ابى طالب عليه السّلام، و در مرتبه دوم و سوم نيز حضرت تكرار فرمود باز كسى جواب نداد مگر امير المؤمنين. حضرت فرمود: بنشين

شكست، نورى درخشان جهيد كه قصور يمن ظاهر شد. حضرت و اصحاب تكبير گفتند. به ضرب سوم، ثلث آخر متلاشى شد، لامعه‌اى از آن ظهور نمود كه قصور روم به نظر آمد. حضرت

لَآياتٍ لِكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ (31) «1» توحيد المفضل، چ عربى ص 129- 128. (طبع سوم- مكتبة الداورى قم) جلد 10 - صفحه 364 بعد از آن استشهاد ديگر فرمايد بر كمال

از آن عدّه دعوت كرد و امر باين منوال خاتمه يافت و متفرّق شدند و حضرت روز سوم از آنها دعوت فرمود و بعد از صرف غذا و شير بهمان كيفيّت حضرت از جا برخاست و

مجلس 23، روايت 31- ص 198- 197. «4» منهج الصادقين (چ سوم- اسلاميه) ج 10 ص 177. «5» منهج الصادقين (چ سوم- اسلاميه) ج 10 ص 177. جلد 14 - صفحه 96 و زن خيانت

و اين قرآن مجيد نوشته شده است؛ «1». منهج الصادقين (چ سوم) ج 10 ص 208. «2». منهج الصادقين (چ سوم) ج 10 ص 208. جلد 14 - صفحه 142 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ

«1» اصول كافى، (چ سوم 1388 هج)، ج 2 باب الذنوب، ص 269 روايت 6. نيز در امالى. شيخ مفيد، مجلس 23 ص 184 روايت 8. «2» منهج الصادقين (چ سوم)، ج 10، ص 206. جلد

از یکسو، و آب جوشان مرگبار از سوی دیگر، و سایه دود داغ و خفه کننده از سوی سوم، آنها را چنان گرفتار می‌سازد که تاب و توان را از آنان می‌گیرد، و اگر هیچ مصیبت

كه عدّه مسلمانان كم بودند و چون زياد شدند حكم بر آنها تخفيف داده شده و آيه سوم ناسخ آن است و بعد از مدتى نازل شده و در قرآن مقارن درج شده چون ترتيب نزول

نازل ميشود و علامت آن آنستكه روز اوّل روى‌هاى آنها زرد و روز دوم سرخ و روز سوم سياه ميشود اگر در اين مدت توبه نمودند عذاب مرفوع و الّا محتوم خواهد شد و حضرت

ديگرش مخلوط و آميخته با غلاطى است كه قرآن مجيد تصديق نمى‏كند. مثلاً در باب سوم از سِفر پيدايش آيه هشتم: راه رفتن خدا در بهشت ذكر شده كه آدم و زنش خود را

زبان گویائی به انسانها می‌فهمانند که نباید جز خدا را پرستید و اطاعت کرد. سوم: از راه فطرت. چرا که انسان ذاتاً یکتاپرست بوده و فطرت سالم، طاعت و عبادت را

نيامد كه مبطل آن باشد و بعد از آن هيچ كتابى نيايد كه حكم به بطلان آن كند. صفت سوم: تَنْزِيلٌ مِنْ حَكِيمٍ حَمِيدٍ: نازل گرديده شده از خدائى كه دانا است به جميع

واگذاشتم. «3» «1» منهج الصادقين، چ سوم اسلاميه، ج 10 ص 143. «2» مجمع البيان (چ 1403 هج)، ج 5 ص 432. «3» منهج الصادقين (چ سوم اسلاميه)، ج 10 ص 144. جلد 14 -

مراتب و درجات حصول تقواى دينى و پرستش خدا بر اساس خوف ، رجاء و حبّ عبادت دسته سوم كه خدا را چون شايسته عبادت يافتند عبادت مى كنند مخلصين ، عبادت از روى خوف

از آن عدّه دعوت كرد و امر باين منوال خاتمه يافت و متفرّق شدند و حضرت روز سوم از آنها دعوت فرمود و بعد از صرف غذا و شير بهمان كيفيّت حضرت از جا برخاست و

فيض الاسلام، خطبه سوم (شقشقيه)، ص 49. «2» همان مدرك، حكمت 181، ص 1173. «3» نوائب الدّهور فى علائم الظهور، سيد حسن ميرجهانى، جلد سوم، ص 16 به نقل از وافى،

از آن عدّه دعوت كرد و امر باين منوال خاتمه يافت و متفرّق شدند و حضرت روز سوم از آنها دعوت فرمود و بعد از صرف غذا و شير بهمان كيفيّت حضرت از جا برخاست و

سَبعُون‌َ ذِراعاً فَاسلُكُوه‌ُ الحاقة آيه 30 ‌تا‌ 32. (آیه 92)- سپس به سراغ گروه سوم می‌رود که در اوائل سوره از آنها به ج5، ص90 عنوان اصحاب الشمال یاد شده بود،

كرده بوديم كه حكم به عدل كنند و حق را قصد نمايند. «سوء» مفعول «سبق» است. سوم در خطبه 184 كه درباره توحيد فرموده: «وَ لا صَمَدَهُ مَنْ اَشارَ اِلَيْهِ وَ

ديگرش مخلوط و آميخته با غلاطى است كه قرآن مجيد تصديق نمى‏كند. مثلاً در باب سوم از سِفر پيدايش آيه هشتم: راه رفتن خدا در بهشت ذكر شده كه آدم و زنش خود را

در بهشت خانه‌ئى بنا كند و مداومت بآن در ليالى ماه رمضان مخصوصا شب بيست و سوم كه اقوى محتملات شب قدر است آثار مخصوص و ثواب بسيار دارد و الحمد للّه رب العالمين

روح آن و تفرقه بين احكام فقهى و معارف اخلاقى ، ابطال مصالح شريعت است نوع سوم طلاق و حكم آن لطائف و ظرائف دقيقى كه در آيات طلاق به كار رفته است اشاره به

براساس تخمين‌ها و تحليل‌ها، پيشگويى مى‌كنند، از حساب اولياى خدا جداست. اصل سوم. بهره‌گيرى اولياى خدا از علم غيب، تنها در موارد خاص آن هم به اذن خداست، نه

است و گوشت و خون و ناخن و موى او از زن است، گفتند: راست گفتى، راجع به سؤال سوم گفتند: چطور مي‌شود كه گاهى نوزاد به عموهاى خود شباهت پيدا نموده و به دائى

مانده گفتند: اين ما را بس است و قناعت كنيم، باز نقض عهد و سركشى نمودند. مرتبه سوم- بعد از يك ماه امر الهى به حضرت موسى عليه السّلام كه از شهر خارج و به قريه

«الْوَصِیَّةُ»: نائب فاعل (کُتِبَ) است. «الْوَالِدَیْنِ»: پدر و مادر، که از یک سوم دارائی می‌توان سهم بیشتری بدانان داد. یا مراد پدربزرگ و نیاها و مادربزرگ و

قدر احكام و شرايط عمل مراعات نشده باشد از وزن آن كاسته مى‏شود و به تعبير سوم چنانكه وزنه يك من گندم يك قطعه سنگ يك منى است همانطور وزنه اعمال حق بودن آنهاست

آنكه اصل خلق نار و جهنم براى كفار است و فساق اهل ايمان به تبع داخل آن ميشوند سوم آنكه حرمت ربا بقدرى اكيد است كه رباخوار استحقاق شركت در عذاب با كفار را دارد

قدر احكام و شرايط عمل مراعات نشده باشد از وزن آن كاسته مى‏شود و به تعبير سوم چنانكه وزنه يك من گندم يك قطعه سنگ يك منى است همانطور وزنه اعمال حق بودن آنهاست

مى‏كند به طورى كه بعد از بيدار شدن تأسف مى‏خورد كه اى كاش بيدار نمى‏شدم. سوم آنكه خوابهاى پريشان مى‏بيند گاه اين خوابها طورى دلخراش و طاقت فرساست كه از

پنج وجه است: كفر جحود و آن دو قسم است انكار ربوبيت و انكار حق بعد از علم. سوم كفران نعمت. چهارم ترك مأمور به پنجم كفر برائت. چنانكه قوم ابراهيم «عليه السلام»

قدر احكام و شرايط عمل مراعات نشده باشد از وزن آن كاسته مى‏شود و به تعبير سوم چنانكه وزنه يك من گندم يك قطعه سنگ يك منى است همانطور وزنه اعمال حق بودن آنهاست

«12» ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ «13» وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ «14» (گروه سوم) پيشگامانى (در خيرات هستند كه در گرفتن پاداش نيز)، پيشگامند. آنان مقرّبان

روان گردانيده شوند، يا در هوا پراكنده شوند مانند ابر. «1» منهج الصادقين، (چ سوم- تهران) ج 10 ص 159. جلد 14 - صفحه 67 بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ‌

فعل خداوند است و آنان در كارهايشان مجبورند، دوم آنكه خدا قابل ديدن است و سوم آنكه شيطان را به آتش نمى‌توان سوزاند، زيرا آتش در آتش تأثيرگذار نيست. بهلول

امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره عنكبوت و روم را در شب بيست و سوم ماه رمضان تلاوت نمايد و اللّه از اهل بهشت است و كسى را از آن استثناء نميكنم

(ع ) غرض اصلى آيات بيان يك داستان وسه اعتراض است نه بيان سه داستان ! بخش سوم داستان موسى وخصر (ع ): بناى ديوار مشرف به سقوط جدا شدن موسى وخضر (ع ) موسى

درآمد، تكبير گفت و فرمود: مفاتيح يمن به دست من درآمد، اصحاب تكبير گفتند. ضرب سوم تمام سنگ شكسته، نورى‌ «1» آنچه در متن روايت آمده اينستكه: «حضرت، معول را بدست

از آن عدّه دعوت كرد و امر باين منوال خاتمه يافت و متفرّق شدند و حضرت روز سوم از آنها دعوت فرمود و بعد از صرف غذا و شير بهمان كيفيّت حضرت از جا برخاست و

و ظاهرا يكى از سه شب نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم آن ماه است و اقوى و اظهر آنست كه شب بيست و سوم باشد و از باطن قلب مبارك جارى شده است بر ظاهر لسان

گويند: درباره يهوديان مدينه نازل شده چنان كه اصحاب ما هم روايت كرده اند. سوم، ابوعلى جبائى گويد: درباره هر دو فرقه از اهل كتاب (يهود و نصارى) نازل گرديده

مي‌توان گفت آيه سوم براى تمام مؤمنين نازل شده و آيه چهارم به قوم مخصوصى از مؤمنين مزبور اختصاص داشته باشد زيرا تخصيص آيه چهارم مستلزم تخصيص آيه سوم نخواهد بود

صالح مى پردازند تا شايد بدين وسيله به مغفرت و بهشت خدايى نائل آيند. ولى دسته سوم كه همان طبقه علماى باللّه هستند هدفشان عالى تر از آن دو دسته است ، اينان خدا

تأييد با روح القدس و اعطاء معجزات است كه آيه درصدد بيان اسباب تفضيل است. سوم اينكه: علت افضليت عيسى «عليه ‏السلام» معجزات و تأييد با روح القدس بوده است

المُؤمِنِين‌َ (132) گذشت‌ تفسير ‌اينکه‌ دو ‌آيه‌ تكرار نشود. ] (آیه 131)- در مرحله سوم می‌فرماید: «ما این گونه نیکوکاران را پاداش می‌دهیم» (إِنَّا کَذلِکَ نَجْزِی

است و اولاد از پدران خلق مى‏شوند و فلك مشحون را كشتى نوح فرموده است ولى آيه سوم با آن جور در نمى‏آيد و در آن صورت مى‏فرمود «لَوْ نَشاءُ لَاَغْرَقناهُم» يعنى

در بهشت خانه‌ئى بنا كند و مداومت بآن در ليالى ماه رمضان مخصوصا شب بيست و سوم كه اقوى محتملات شب قدر است آثار مخصوص و ثواب بسيار دارد و الحمد للّه رب العالمين

در بهشت خانه‌ئى بنا كند و مداومت بآن در ليالى ماه رمضان مخصوصا شب بيست و سوم كه اقوى محتملات شب قدر است آثار مخصوص و ثواب بسيار دارد و الحمد للّه رب العالمين

در گمراهى و جنونى عميق خواهيم بود. كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ «23» قصه سوم: قوم ثمود. كَذَّبَتْ ثَمُودُ بِالنُّذُرِ: تكذيب كردند قوم ثمود به پيغمبران

السّلام روايت نموده كه: هر كه قرائت كند سوره روم و عنكبوت را در شب بيست و سوم ماه رمضان، پس او قسم به خدا از اهل بهشت است‌ «1». تذكره: مكرر ذكر شد كه ثواب

(چ چهارم بيروت)، ج 4، ابواب قراءة القرآن، باب 42، ص 880 و منهج الصادقين (چ سوم- اسلاميه)، ج 7، ص 265. جلد 10 - صفحه 386 به سجده پروردگار، و تسبيح و تحميد

اول به نقودى كه داشتند غله به آنها فروخت. سال دوم به حلىّ و طلا آلات. سال سوم به غلام و كنيز. سال چهارم به دواب و مواشى. سال پنجم به ضياع و عقار. سال ششم

از آن عدّه دعوت كرد و امر باين منوال خاتمه يافت و متفرّق شدند و حضرت روز سوم از آنها دعوت فرمود و بعد از صرف غذا و شير بهمان كيفيّت حضرت از جا برخاست و

(ابواب العشرين و مافوقه) روايت 13 ص 525- 524، با اختلاف نسخه. «2» اصول كافى (چ سوم)، ج 1، كتاب الحجة، ص 225، روايت 5. جلد 14 - صفحه 168 ج14، ص169 سوره هشتاد

از آن عدّه دعوت كرد و امر باين منوال خاتمه يافت و متفرّق شدند و حضرت روز سوم از آنها دعوت فرمود و بعد از صرف غذا و شير بهمان كيفيّت حضرت از جا برخاست و

از آن عدّه دعوت كرد و امر باين منوال خاتمه يافت و متفرّق شدند و حضرت روز سوم از آنها دعوت فرمود و بعد از صرف غذا و شير بهمان كيفيّت حضرت از جا برخاست و

از آن عدّه دعوت كرد و امر باين منوال خاتمه يافت و متفرّق شدند و حضرت روز سوم از آنها دعوت فرمود و بعد از صرف غذا و شير بهمان كيفيّت حضرت از جا برخاست و

ايشان را فرمانفرماى قوم و امت سازد هر يك در عصر خود. جلد 9 - صفحه 126 شبهه سوم آنكه: وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَأَنْزَلَ مَلائِكَةً: و اگر خدا خواستى پيغمبر

(ع ) غرض اصلى آيات بيان يك داستان وسه اعتراض است نه بيان سه داستان ! بخش سوم داستان موسى وخصر (ع ): بناى ديوار مشرف به سقوط جدا شدن موسى وخضر (ع ) موسى

اينها (المنار ذيل آيه 23 بقره به اختصار). در الميزان از وجوه گذشته وجه دوم، سوم، چهارم، و پنجم را به طور مشروح ذكر و بررسى مى‏كند و وجه ديگرى مى‏افزايد و

النَّهارَ مَعاشاً وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً «11» «1» توحيد المفضّل، مجلس سوم. جلد 14 - صفحه 13 وَ جَعَلْنَا النَّهارَ مَعاشاً: و قرار داديم روز را وقت

و آیتی است از آیات خدا شناسی که در آیات گذشته از آن بحث شده است. و از سوی سوم بشارتی است برای اقوام با ایمان که مشمول حمایت حق هستند، همان گونه که آیات

it; but most people do not believe. ترتیل: ترجمه: «لا رَیْبَ فِیهَا»: تأکید سوم است. یعنی فرا رسیدن قیامت با سه تأکید در جمله همراه است: إِنَّ، لام لآتِیَةٌ،

أَطِيعُون‌ِ) گذشت‌ تفسيرش‌. ] (آیه 150)- حضرت صالح بعد از ذکر این انتقادها به بخش سوم از سخنانش ج3، ص390 پرداخته، و به آنها هشدار می‌دهد: «پس از مخالفت فرمان خدا

هشتمى بر هفت حتمى است. در كشاف گويد: اگر بگويى: اين چه «واو»ى است كه بر جمله سوم داخل شده و بر اولى و دومى داخل نشده؟ گويم: آن همان واوى است كه داخل مى‏شود

از یک سو، استخوان نیرومند لگن خاصره از سوی دیگر، پوششهای متعدد شکم از سوی سوم حفاظتی که از ناحیه دستها به عمل می‌آید از سوی چهارم، همگی شواهد این قرارگاه

در بهشت خانه‌ئى بنا كند و مداومت بآن در ليالى ماه رمضان مخصوصا شب بيست و سوم كه اقوى محتملات شب قدر است آثار مخصوص و ثواب بسيار دارد و الحمد للّه رب العالمين

الهي‌ ‌در‌ بهشت‌ ‌هم‌ همين‌ نحو ‌است‌ ‌لا‌ يدرك‌ و ‌لا‌ يوصف‌. ] (آیه 21)- سوم این که: «تازیانه‌ها یا گرزهایی از آهن سوزان برای آنها آماده است» (وَ لَهُمْ

(أَوّل) یا مؤنّث آن (أُولی)، یک بار است؛ نه این که مراد یکم است که دوم و سوم و ... به دنبال داشته باشد. معنی این آیه با آیه سوره انعام برابر است: وَ قَالُوا

در اوائل كتاب بنحو اجمال اثبات شده و بنابر اين آيه اول مخصوص بكفّار و آيه سوم مخصوص باهل ايمان و آيه دوم مشترك است و هر يك از آن سه مستقلّ در مرادند كه

به اولاد، فوق اعجاب به اموال بوده، و در اينجا دلالت دارد بر عدم تفاوت. اما سوم: قوله‌ «إِنَّما يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ» اشعار است به سوء عاقبت كثرت

آخرت، چنانچه پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم آن را به علم اليقين مى‌داند. سوم: ذكر به جهالت به جهت آنست كه اختيار لذت فانيه بر نعيم باقيه، محض جهل است.

از آن عدّه دعوت كرد و امر باين منوال خاتمه يافت و متفرّق شدند و حضرت روز سوم از آنها دعوت فرمود و بعد از صرف غذا و شير بهمان كيفيّت حضرت از جا برخاست و

در سر: اول مضمضه، دوم استنشاق، سوم مسواك، چهارم زدن موى شارب، پنجم فرق موى سر؛ و پنج ديگر در تن: اول استنجا، دوم ختنه، سوم حلق عانه، چهارم ازاله موى زير

است طاقت ندارد و همچنين قوت ندارد كسيكه در منزل دوم است بر اداء تكليف منزل سوم حديث مفصّل است و در خاتمه فرموده از اينقرار است درجات اهل ايمان و در مصباح

بهشتی که در انتظار مقربان است! در اینجا انواع نعمتهای بهشتی را که نصیب گروه سوم یعنی مقربان می‌شود بازگو می‌کند، نعمتهائی که هر یک از دیگری دل انگیزتر و روح

از آن و اهلش فرموده و نقل فرموده كه تاكنون دو مرتبه زير و زبر شده و دفعه سوم در رجعت خواهد شد و خداوند بعد از ذكر اين قضايا اجمالا كه تفصيل آنها در سور

داخل در ظهر ميشويد كه‌ جلد 4 صفحه 249 وقت اوّل و دوم وقت ظهور قدرت و وقت سوم و چهارم وقت بروز نعمت است و بعضى تسبيح در اين اوقات را كنايه از نمازهاى پنجگانه

داخل در ظهر ميشويد كه‌ جلد 4 صفحه 249 وقت اوّل و دوم وقت ظهور قدرت و وقت سوم و چهارم وقت بروز نعمت است و بعضى تسبيح در اين اوقات را كنايه از نمازهاى پنجگانه

انحراف و دگرگونی ادامه می‌یابد- از سوی دیگر، و ساختمان زمین و عجائب آن از سوی سوم هر یک آیتی از آیات خداست. تفسیر آیات ۱ - آیات و نشانه هاى خداوند، متجلى در

نمايند به آن، با سفراء مكرّم نيكوكار مى‌باشند در «1» تفسير منهج الصادقين، (چ سوم- اسلاميه)، ج 10 ص 153. جلد 14 - صفحه 53 آخرت. «1» بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ

در اوائل كتاب بنحو اجمال اثبات شده و بنابر اين آيه اول مخصوص بكفّار و آيه سوم مخصوص باهل ايمان و آيه دوم مشترك است و هر يك از آن سه مستقلّ در مرادند كه

در اوائل كتاب بنحو اجمال اثبات شده و بنابر اين آيه اول مخصوص بكفّار و آيه سوم مخصوص باهل ايمان و آيه دوم مشترك است و هر يك از آن سه مستقلّ در مرادند كه

در اوائل كتاب بنحو اجمال اثبات شده و بنابر اين آيه اول مخصوص بكفّار و آيه سوم مخصوص باهل ايمان و آيه دوم مشترك است و هر يك از آن سه مستقلّ در مرادند كه

و ظاهرا يكى از سه شب نوزدهم و بيست و يكم و بيست و سوم آن ماه است و اقوى و اظهر آنست كه شب بيست و سوم باشد و از باطن قلب مبارك جارى شده است بر ظاهر لسان

بجا ميآورديم آنرا پس آيه چهارم نازل شد و در جنگ احد فرار نمودند و آيه دوم و سوم نازل شد و قمّى ره فرموده خطاب باصحاب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است

عقب‌ نيفتاده‌ايم‌ و كسي‌ جلو ‌ما ‌را‌ نگرفته‌. (آیه 60)- سپس به بیان دلیل سوم پرداخته، می‌گوید: «ما در میان شما مرگ را مقدر ساختیم، و هرگز کسی بر ما پیشی

از آن و اهلش فرموده و نقل فرموده كه تاكنون دو مرتبه زير و زبر شده و دفعه سوم در رجعت خواهد شد و خداوند بعد از ذكر اين قضايا اجمالا كه تفصيل آنها در سور

«12» ثُلَّةٌ مِنَ الْأَوَّلِينَ «13» وَ قَلِيلٌ مِنَ الْآخِرِينَ «14» (گروه سوم) پيشگامانى (در خيرات هستند كه در گرفتن پاداش نيز)، پيشگامند. آنان مقرّبان

قدر احكام و شرايط عمل مراعات نشده باشد از وزن آن كاسته مى‏شود و به تعبير سوم چنانكه وزنه يك من گندم يك قطعه سنگ يك منى است همانطور وزنه اعمال حق بودن آنهاست

آمَنَ يا قَوْمِ إِنِّي أَخافُ عَلَيْكُمْ مِثْلَ يَوْمِ الْأَحْزابِ (30) مرحله سوم: تأكيد نصايح خود را به ذكر بعض امم سابقه نمايد وَ قالَ الَّذِي آمَنَ‌: و گفت

بلکه به اعتراف محققان مسیحی مسأله تثلیث و اعتقاد به خدایان سه گانه از قرن سوم میلادی پیدا شد. تفسیر آیات ۱ - عیسى (ع)، بنى اسرائیل را به توحید ربوبى و پرستش

كه اهانت تو را جلد 10 - صفحه 484 حلال مى‌شمرند سوگند نمى‌خورم. «1» و معناى سوم آن است كه دست تو در مورد اين شهر باز است و در فتح مكّه هر تصميمى كه درباره

النَّاسُ فى هذِهِ اللَّيْلَةِ رُفِعَ عيسَى بْنُ مَرْيَمَ...» ايضاً روايت دوم، سوم، چهارم، پنجم، پانزدهم و بعضى مطلقا خالى از ذكر رفع است. امّا بعضى در بالا

روح آن و تفرقه بين احكام فقهى و معارف اخلاقى ، ابطال مصالح شريعت است نوع سوم طلاق و حكم آن لطائف و ظرائف دقيقى كه در آيات طلاق به كار رفته است اشاره به

غافر اين سوره هشتاد و پنج آيه دارد و مكى است. نام اين سوره «غافر» از آيه سوم گرفته شده است كه خداوند را «غافِرِ الذَّنْبِ» بخشنده گناهان معرّفى مى‌كند

روح آن و تفرقه بين احكام فقهى و معارف اخلاقى ، ابطال مصالح شريعت است نوع سوم طلاق و حكم آن لطائف و ظرائف دقيقى كه در آيات طلاق به كار رفته است اشاره به

لله رب العالمين». و در بعضى ديگر جمله «الحمد لله رب العالمين» را در آخر آيه سوم بعد از جمله «هم فيها خالدون» آورده. ترجمه تفسير الميزان جلد ۱۲ صفحه : ۱۶۵

بجا ميآورديم آنرا پس آيه چهارم نازل شد و در جنگ احد فرار نمودند و آيه دوم و سوم نازل شد و قمّى ره فرموده خطاب باصحاب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است

که مشتمل بر انذارهای قوی و مؤکدی است برای همه کافران و منکران قیامت. محور سوم بحثهائی است پیرامون عظمت قرآن و مقام پیامبر صلّی اللّه علیه و آله و کیفر تکذیب

از آن و اهلش فرموده و نقل فرموده كه تاكنون دو مرتبه زير و زبر شده و دفعه سوم در رجعت خواهد شد و خداوند بعد از ذكر اين قضايا اجمالا كه تفصيل آنها در سور

از آن و اهلش فرموده و نقل فرموده كه تاكنون دو مرتبه زير و زبر شده و دفعه سوم در رجعت خواهد شد و خداوند بعد از ذكر اين قضايا اجمالا كه تفصيل آنها در سور

شهادتين مرتبه دوم : اعتقاد تفصيلى به حقايق دينى و بدنبال آن انجامعمل صالح مرتبه سوم : رام كردن نفس سركش و تسليم وجود انسان در برابر خدا مرتبه چهارم از اسلام :

داخل در ظهر ميشويد كه‌ جلد 4 صفحه 249 وقت اوّل و دوم وقت ظهور قدرت و وقت سوم و چهارم وقت بروز نعمت است و بعضى تسبيح در اين اوقات را كنايه از نمازهاى پنجگانه

«فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ» «2» در مرحله دوم تماس مى‌گيرد. «مَسَّهُمْ طائِفٌ» «3» مرحله سوم در قلب فرو مى‌رود. «فِي صُدُورِ النَّاسِ» «4» مرحله چهارم در روح مى‌ماند.

خَلَقَهُ فَقَدَّرَهُ «19» «1» مجمع البيان (چ 1403 هج)، ج 5، ص 438 و اصول كافى (چ سوم- 1388 هج). ج 2 كتاب فضل القران، ص 603 روايت 2. جلد 14 - صفحه 54 مِنْ نُطْفَةٍ

(ع ) غرض اصلى آيات بيان يك داستان وسه اعتراض است نه بيان سه داستان ! بخش سوم داستان موسى وخصر (ع ): بناى ديوار مشرف به سقوط جدا شدن موسى وخضر (ع ) موسى

دخول به اسلام پذيرفته نيست... شمشير ديگر بر اهل ذمه است... [توبه:29]. شمشير سوم بر مشركين عجم است يعنى ترك، ديلم، خزر( كه آن وقت مسلمان نبودند) خدا در اول

همچنین مسأله پسر خواندگی (تبنّی) اشاره کرده و قلم بطلان بر آنها می‌کشد. بخش سوم که مهمترین بخش این سوره است مربوط به جنگ احزاب و حوادث تکان دهنده آن، و پیروزی

هرگونه «غلوّ» را در مورد پیامبر صلّی اللّه علیه و آله نفی می‌کند، و از سوی سوم نشان می‌دهد که نه تنها از بتها کاری ساخته نیست که شخص پیامبر صلّی اللّه علیه

گندم را با طلا و نقره، در سال دوم، گندم را در مقابل جواهر و زيورآلات، در سال سوم، گندم را با چهارپايان، در سال چهارم، گندم را در مقابل برده‌ها، در سال پنجم،

مالك عرض كرد آيا در هر سال پيغمبر (ص) جواب نفرمود و او مكرّر كرد تا دفعه سوم كه پيغمبر (ص) فرمود واى بر تو از كجا دانستى كه من نمى‌گويم بلى و اللّه اگر

هُوَ الَّذِی فِی السَّماءِ إِلهٌ وَ فِی الْأَرْضِ إِلهٌ). سپس در توصیف دوم و سوم می‌افزاید: «او حکیم و علیم است» (وَ هُوَ الْحَکِیمُ الْعَلِیمُ). تمام کارهایش

از آن و اهلش فرموده و نقل فرموده كه تاكنون دو مرتبه زير و زبر شده و دفعه سوم در رجعت خواهد شد و خداوند بعد از ذكر اين قضايا اجمالا كه تفصيل آنها در سور

جبرئيل براى مريم مطرح شده است پاسخ به اشكال دوم درباره تمثل پاسخ به اشكالهاى سوم و چهارم حاصل سخن درباره حقيقت تمثل پناه بردن مريم به خدا و آگاهانيدن او به

عوامل وجود انسان در کره زمین سخن می‌گوید، و آیه دوم از خود وجود انسان، و آیه سوم از عوامل دوام و بقاء او. تفسیر آیات ۱ - آسمان ذخیره دار روزى خلق در زمین (و

سَعْيَكُمْ لَشَتَّى» إِنَّ سَعْيَكُمْ لَشَتَّى «4» «1». تفسير منهج الصادقين، (چ سوم) ج 10 ص 264. جلد 14 - صفحه 237 قسم به مذكورات، إِنَّ سَعْيَكُمْ‌: به درستى

اين جا رتبه من و خداى موسى را معلوم كنيد و بدانيد من‌ «1» منهج الصادقين، چ سوم اسلاميه، ج 10، ص 143. «2» مجمع البيان (1403 هج)، ج 5 ص 432. جلد 14 - صفحه

به دنيا. «لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً» خداوند اقرارهاى او را مى‌پذيرد امّا سخن سوم او را در اين آيه پاسخ مى‌دهد كه ما تو را هدايت كرديم تو خود نپذيرفتى و سخن

داخل در ظهر ميشويد كه‌ جلد 4 صفحه 249 وقت اوّل و دوم وقت ظهور قدرت و وقت سوم و چهارم وقت بروز نعمت است و بعضى تسبيح در اين اوقات را كنايه از نمازهاى پنجگانه

مسأله ساده‌ای نیست، و از نظر موازین قضائی اسلام شرط سنگینی دارد. در مرحله سوم برای این که تصور نشود اسلام تنها به برنامه مجازات گنهکار قناعت می‌کند به یکی

جبرئيل براى مريم مطرح شده است پاسخ به اشكال دوم درباره تمثل پاسخ به اشكالهاى سوم و چهارم حاصل سخن درباره حقيقت تمثل پناه بردن مريم به خدا و آگاهانيدن او به

قَلى‌» وَ لَلْآخِرَةُ خَيْرٌ لَكَ مِنَ الْأُولى‌ «4» «1» منهج الصادقين (چ سوم) ج 10 ص 271- 270. «2» سوره مريم آيه 64. «3» سوره اسراء آيه 85. جلد 14 - صفحه

همه اعمال انسانها و آنچه را پنهان می‌دارند یا آشکار می‌سازند، و در مرحله سوم مخصوصا روی عقائد باطنی و چگونگی نیّتها و آنچه بر قلب و جان انسان، حاکم است،

كه آفاق و انفس مشتمل بر آنست. دوم- تشكر و شادمانى به وصول آن نعمتها به او. سوم- جهد نمودن در تحصيل رضاى منعم به قدر امكان و استطاعت، و آن به محبت او باشد

شده، عفو نمى‌كند براى خدا، مگر اينكه خدا عزت او را روز قيامت زياد فرمايد. سوم- آنكه هيچكس نيست درى از سؤال بر خود گشايد، مگر آنكه درى از فقر و احتياج بر

وقت مرض تا آن را در راه من تصدق كند و من به جهت آن، تكفير خطاياى او نمايم. سوم، پوشيدم بديهاى عمل او را و او را به آن رسوا ننمودم‌ «2». 4- على بن ابراهيم

فاتحه، سوره بقره. جلد دوم. مشتمل بر دو سوره: سوره آل عمران، سوره نساء. جلد سوم. مشتمل بر دو سوره: سوره مائده، سوره انعام. جلد چهارم. مشتمل بر دو سوره: سوره

در آسمان و زمين، عالم به علم ملائكه‌ «1» منهج الصادقين، ج 7 ص 254- 253. (چ سوم اسلاميه- تهران) «2» اصول الكافى، ج 1، كتاب الحجة عناوين بابها. جلد 10 - صفحه

درباره ابوبكر نازل گرديده است. دوم، سدى گويد: درباره انصار نزول يافته است. سوم، مجاهد بنا به روايت منقول از پيامبر گويد: درباره اهل يمن نازل شده است و اين

امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره عنكبوت و روم را در شب بيست و سوم ماه رمضان تلاوت نمايد و اللّه از اهل بهشت است و كسى را از آن استثناء نميكنم

دارد خود را از آن. «3» «1» ترجمه اعتقادات شيخ صدوق باب 23 «2» اصول كافى (چ سوم 1388 هج.) ج 2، ص 430- 429، روايت 4. «3» بحار الانوار، ج 5، كتاب المعاد، باب

فاتحه، سوره بقره. جلد دوم. مشتمل بر دو سوره: سوره آل عمران، سوره نساء. جلد سوم. مشتمل بر دو سوره: سوره مائده، سوره انعام. جلد چهارم. مشتمل بر دو سوره: سوره

امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره عنكبوت و روم را در شب بيست و سوم ماه رمضان تلاوت نمايد و اللّه از اهل بهشت است و كسى را از آن استثناء نميكنم

(چ قم) ج 5، ص 511 روايت 14، به نقل از ارشاد شيخ مفيد. «2» اصول كافى (چاپ سوم 1388 ه. ق- تهران) ج 1، باب النوادر من كتاب فضل العلم، ص 49- 50، روايت 8. جلد

الرِّبَوا وَ قَدْ نُهُوا عَنْهُ» «1» گام دوم، منع از رباى چندين برابر و در گام سوم، تحريم و به منزله‌ى جنگ با خدا معرّفى شده است. 1- ايمان، زير بناى عمل به دستورات

(ع ) غرض اصلى آيات بيان يك داستان وسه اعتراض است نه بيان سه داستان ! بخش سوم داستان موسى وخصر (ع ): بناى ديوار مشرف به سقوط جدا شدن موسى وخضر (ع ) موسى

نيزه بر دزد زده، او را كشت. بعد به تاجر گفت: بدان، من ملكى هستم از آسمان سوم، شنيديم دعاى تو را، درهاى آسمان گشوده، جبرئيل نازل، و مرا امر نمود به كشتن

جبرئيل براى مريم مطرح شده است پاسخ به اشكال دوم درباره تمثل پاسخ به اشكالهاى سوم و چهارم حاصل سخن درباره حقيقت تمثل پناه بردن مريم به خدا و آگاهانيدن او به

كه اهانت تو را جلد 10 - صفحه 484 حلال مى‌شمرند سوگند نمى‌خورم. «1» و معناى سوم آن است كه دست تو در مورد اين شهر باز است و در فتح مكّه هر تصميمى كه درباره

كه اهانت تو را جلد 10 - صفحه 484 حلال مى‌شمرند سوگند نمى‌خورم. «1» و معناى سوم آن است كه دست تو در مورد اين شهر باز است و در فتح مكّه هر تصميمى كه درباره

«1»؛ مقارن اين حال جبرئيل نازل، آيه آورد كه كفار از «1» منهج الصادقين (ج سوم- تهران) ج 8 ص 35. جلد 11 - صفحه 178 روى تعجب گفتند: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ

براساس تخمين‌ها و تحليل‌ها، پيشگويى مى‌كنند، از حساب اولياى خدا جداست. اصل سوم. بهره‌گيرى اولياى خدا از علم غيب، تنها در موارد خاص آن هم به اذن خداست، نه

حق تعالى به سبب گناه، روزى از من باز نگيرد. جلد 13 - صفحه 175 سوره شصت و سوم (المنافقين) سورة المنافقين: اين سوره مباركه مدنى است به اجماع امت. عدد آيات:

الايمان و الكفر، باب الرياء، حديث سوم و پنجم (جلد 2 صفحه 293. «2» اصول كافى، كتاب الايمان و الكفر، باب الرياء، حديث سوم و پنجم (جلد 2 صفحه 294) تفسير اثنا

و عطا نمايند و در مجمع از ائمه اطهار نقل نموده كه سزاوار است يك سوم آنرا بخورد و يك سوم آنرا بقانع و معترّ بدهد و ثلث باقى را هديه براى دوستان بفرستد و

لِوَلِيِّهِ سُلْطاناً فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ إِنَّهُ كانَ مَنْصُوراً (33) سوم از محرمات: وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ‌: و مكشيد نفس

اللَّهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ (73) (قصه سوم- قوم ثمود) وَ إِلى‌ ثَمُودَ أَخاهُمْ صالِحاً: و فرستاديم به قوم ثمود، برادر

آرى، مكتب ساخته دست انسان وابسته نمى‌تواند جامعه عزيز بسازد و لذا در آيه سوم مى‌فرمايد: دين خالص مخصوص خداست. گرچه خطاب عبادت خالصانه، متوجّه پيامبر است

امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره عنكبوت و روم را در شب بيست و سوم ماه رمضان تلاوت نمايد و اللّه از اهل بهشت است و كسى را از آن استثناء نميكنم

بجا ميآورديم آنرا پس آيه چهارم نازل شد و در جنگ احد فرار نمودند و آيه دوم و سوم نازل شد و قمّى ره فرموده خطاب باصحاب پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم است

امام صادق عليه السّلام نقل نموده كه كسيكه سوره عنكبوت و روم را در شب بيست و سوم ماه رمضان تلاوت نمايد و اللّه از اهل بهشت است و كسى را از آن استثناء نميكنم

جبرئيل براى مريم مطرح شده است پاسخ به اشكال دوم درباره تمثل پاسخ به اشكالهاى سوم و چهارم حاصل سخن درباره حقيقت تمثل پناه بردن مريم به خدا و آگاهانيدن او به

آن نازل شوند و ايشان اكثر اهل زمين باشند از جن و انس، و همچنين آسمان دوم و سوم تا هفتم منشق، و اهالى آن بيشتر اهل زمين باشند و تمام به زمين نازل گردند. وَ

اللَّهِ» «4» يا غير آن از هر كلمه كه دلالت بر «1». تفسير منهج الصادقين، (چ سوم) ج 10 ص 264. «2» سوره سباء آيه 39. «3» سوره انعام آيه 160. «4» سوره بقره آيه

گفته اند مسؤل در آيه شريفه مشركين هستند نه يهود، و جواب آن اشكالات . اشكال سوم و پاسخ آن . آنچه از معارف الهى و ارزشهاى معنوى كه در گوشه و كنار جهان وجود

می‌گوئیم بینی او را به خاک بمالید دلیل بر این است که عزت او را بر باد دهید و سوم این که علامت گذاردن مخصوص حیوانات است، حتی در حیوانات در صورت آنها مخصوصا

الْيَوْمِ الْآخِرِ: و تصديق قلبى داشته باشند به روز آخرت كه قيامت باشد. صفت سوم: وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ‌: و امر مى‌كنند مردم را به تصديق نبوت حضرت

بنقل از تفسير امام عليه السّلام و تفسير قمى ج 2 ص 449. «2» منهج الصادقين (چ سوم اسلاميه) ج 10، ص 404. «3» تفسير التبيان (چ نجف 1383 هج) ج 10 ص 433. جلد 14

«فیل» یک سوره تلقى نگردد; حرف «لام» در «لایلاف» متعلق به «فلیعبدوا» در آیه سوم خواهد بود. در آن صورت مفاد آیه این مى شود که چون خداوند، نعمت ایلاف را به

سیر، به مشارق و مغارب زمین رسیده بود و می‌خواستند خبر او را دریافت کنند. سوم از مسئله روح بوده که چه چیز است، گویند: تأخیر جواب‌هاى مزبور تا پانزده شب

به مقدار نخود، جرحى بر دست پديد آمد؛ روز اول سرخ بود، روز دوم زرد شد، روز سوم سياه، و روز چهارم شكافته شد و در عقب آن جبرئيل صيحه زد و تمام هلاك شدند و

فضائل سلمان- باب اول- ص 4. «2» مدرك سابق، ص 5. «3» به ابتداى مجلد بيست و سوم از كتاب بحار الانوار علامه مجلسى (ره) مراجعه كنيد. جلد 11 - صفحه 31 يا أَيُّهَا

در اوائل كتاب بنحو اجمال اثبات شده و بنابر اين آيه اول مخصوص بكفّار و آيه سوم مخصوص باهل ايمان و آيه دوم مشترك است و هر يك از آن سه مستقلّ در مرادند كه

روايت 17 همراه با بيان و توضيح علامه مجلسى در مورد حديث. «2» منهج الصادقين (چ سوم)، ج 10، ص 192. (با اندكى اختلاف) جلد 14 - صفحه 118 نامه اعمال او از پس پشت

ايمان آورد، يا از جنگ با پيغمبر دست بردارد، يا از اسب پياده شود. عمرو امر سوم را اختيار كرد، اما در نهان از حضرت ترسناك بود. گفت: يا على به سلامت بازگرد،

جبرئيل براى مريم مطرح شده است پاسخ به اشكال دوم درباره تمثل پاسخ به اشكالهاى سوم و چهارم حاصل سخن درباره حقيقت تمثل پناه بردن مريم به خدا و آگاهانيدن او به