ص ٢

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۸:۰۱ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

ولی کافران گرفتار غرور اختلافند!

ولى آنان كه كافر شدند در نخوت و مخالفت [با قرآن‌] اند
آرى، آنان كه كفر ورزيدند در سركشى و ستيزه‌اند.
(که محمّد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم رسول حق و قرآن بزرگ معجز اوست) بلکه کافران (که منکر اویند) در مقام غرور و سرکشی و عداوت حق هستند.
[اینکه قرآن را نمی پذیرند، برای این نیست که زمینه ای برای پذیرش آن وجود ندارد] بلکه کافران [غرق] در تکبّر [و سرکشی و عداوت] و دشمنی اند.
كه كافران همچنان در سركشى و خلافند.
آری کافران گرفتار حمیت [جاهلیت‌] و ستیزه‌جویی‌اند
بلكه كسانى كه كافر شدند در سركشى و ستيزند.
(اگر می‌بینید کافران در برابر این آیات روشنگر و قرآن بیدارگر تسلیم نمی‌شوند، نه به خاطر این است که پرده‌ای بر این کلام حق افتاده است) بلکه کافران گرفتار تکبّر و غروری هستند (که آنان را از قبول حق بازداشته) و عداوت و عصیانی (که ایشان را از پذیرش دعوت تو باز می‌دارد).
بلکه آنان که کفر ورزیدند در (ژرفای) بزرگ‌منشی، (مخالفت) و جداسازی (از حقّ)‌اند.
بلکه آنان که کفر ورزیدند در سرکشی و ستیزند


ص ١ آیه ٢ ص ٣
سوره : سوره ص
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«عِزَّةٍ»: تکبّر. خود بزرگ بینی (نگا: بقره / . مراد عزّت کاذب است. «شِقَاقٍ»: مخالفت با حق و حقیقت. رویاروئی (نگا: حجّ / ).

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

(۰)

تفسیر

نکات آیه

۱ - رو به رو شدن قرآن و پیامبراسلام، با مخالفت کافران سرکش، متکبر، ستیزه جو و حق ناپذیر (و القرءان ذى الذکر . بل الذین کفروا فى عزّة و شقاق) «عزت» در اصل به معناى رفعت و سرافرازى است; ولى هرگاه احساس عزت برخاسته از عوامل ناصواب (مانند غرور و خودپسندى) باشد، این واژه در معناى غرور و تکبّر به کار مى رود. در آیه شریفه نیز در همین معنا به کار رفته است. «شقاق» به معناى مخالفت است و مقصود از آن در این آیه، مخالفت با پیامبراسلام و قرآن است. گفتنى است تنکیر «عزت» و «شقاق» دلالت بر شدت آن دو دارد.

۲ - سرکشى، تکبر، ستیزه جویى و حق ناپذیرى، از اوصاف کافران صدراسلام (بل الذین کفروا فى عزّة و شقاق)

۳ - خوى سرکشى و حق ناپذیرى کافران در آغاز بعثت، مانع پذیرش اسلام از سوى آنان گردید. (و القرءان ذى الذکر . بل الذین کفروا فى عزّة و شقاق) «بل» در «بل الذین...» براى اضراب انتقالى است; بدین معنا که خداوند پس از آن که خاصیت بیدارگرى و ذکر بودن قرآن را مطرح فرمود، به پاسخ این سؤال پرداخت که: چرا کافران چنین کتاب آگاهى بخش را نپذیرفتند؟ در جواب مى فرماید: نپذیرفتن آنان به دلیل وجود روح سرکشى و حق ناپذیرى در آنها است.

۴ - قرآن، دربردارنده تمامى عوامل هدایت و بیدارى انسان ها (و القرءان ذى الذکر . بل الذین کفروا فى عزّة و شقاق) با توجه به توضیح گذشته، مى توان استفاده کرد که قرآن مایه بیدارى و هدایت بشر است و در این ویژگى هیچ کم و کاستى ندارد و غفلت و گمراهى برخى از مردم (کافران) ناشى از عیوبى مانند غرور و سرکشى در خود آنان است.

۵ - خوى سرکشى، تکبر، ستیزه جویى و حق ناپذیر، از موانع پذیرش قرآن و وحى الهى (و القرءان ذى الذکر . بل الذین کفروا فى عزّة و شقاق)

موضوعات مرتبط

  • اسلام: تاریخ صدر اسلام ۱
  • ایمان: موانع ایمان به قرآن ۵; موانع ایمان به وحى ۵
  • تکبر: آثار تکبر ۵
  • حق: آثار حق ستیزى ۵; آثار حق ناپذیرى ۵; دشمنى حق ناپذیران ۱
  • عصیان: آثار عصیان ۵
  • عصیانگران: دشمنى عصیانگران ۱
  • قرآن: مخالفان قرآن ۱; ویژگیهاى قرآن ۴; هدایتگرى قرآن ۴
  • کافران: آثار حق ناپذیرى کافران صدراسلام ۳; آثار عصیان کافران صدراسلام ۳; تکبر کافران صدراسلام ۲; حق ناپذیرى کافران صدراسلام ۲; دشمنى کافران ۱; صفات کافران صدراسلام ۲; عصیان کافران صدراسلام ۲; موانع اسلام کافران صدراسلام ۳
  • محمد(ص): مخالفان محمد(ص) ۱

منابع