المائدة ٤

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۴:۳۳ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

از تو سؤال می‌کنند چه چیزهایی برای آنها حلال شده است؟ بگو: «آنچه پاکیزه است، برای شما حلال گردیده؛ (و نیز صید) حیوانات شکاری و سگهای آموخته (و تربیت یافته) که از آنچه خداوند به شما تعلیم داده به آنها یاد داده‌اید، (بر شما حلال است؛) پس، از آنچه این حیوانات برای شما (صید می‌کنند و) نگاه می‌دارند، بخورید؛ و نام خدا را (به هنگام فرستادن حیوان برای شکار،) بر آن ببرید؛ و از (معصیت) خدا بپرهیزید که خداوند سریع الحساب است!»

از تو مى‌پرسند: چه چيز براى آنها حلال شده است؟ بگو: پاكيزه‌ها و نيز صيد حيوانات شكارى [و سگ‌هاى تربيت يافته‌] كه از آنچه خدا به شما تعليم داده به آنها آموخته‌ايد، براى شما حلال شده است. پس از آنچه اين حيوانات براى شما گرفته و نگاه داشته‌اند بخوريد و [
از تو مى‌پرسند: چه چيزى براى آنان حلال شده است؟ بگو: «چيزهاى پاكيزه براى شما حلال گرديده و [نيز صيد] حيوانات شكارگر كه شما بعنوان مربيان سگهاى شكارى، از آنچه خدايتان آموخته، به آنها تعليم داده‌ايد [براى شما حلال شده است‌]. پس از آنچه آنها براى شما گرفته و نگاه داشته‌اند بخوريد، و نام خدا را بر آن ببريد، و پرواى خدا بداريد كه خدا زودشمار است.
(ای پیغمبر) از تو سؤال می‌کنند که چه چیز بر آنها حلال گردیده؟ بگو: برای شما هر چه پاکیزه است حلال شده، و صیدی که به سگان شکاری از آنچه خدا به شما آموخته است آموخته‌اید که برای شما نگاه دارند و نام خدا را بر آن صید یاد کنید و بخورید حلال شده. و از خدا بترسید که زود به حساب (خلق) می‌رسد.
از تو می پرسند: چه چیزی بر آنان حلال شده؟ بگو: همه پاکیزه ها و شکاری که حیوانات شکاری که به آنها شکار کردن را تعلیم داده اید، در حالی که از احکام تذکیه ای که خدا به شما آموخته به آنها می آموزید، بر شما حلال شده است؛ بنابراین از آنچه آنان برای شما [گرفته اند و] نگاه داشته اند بخورید، و نام خدا را [هنگام فرستادن حیوان شکاری] بر آن بخوانید، و از خدا پروا کنید؛ زیرا خدا حسابرسی سریع است.
از تو مى‌پرسند كه چه چيزهايى بر آنها حلال شده است. بگو: چيزهاى پاكيزه بر شما حلال شده و نيز خوردن صيد آن حيوان كه به آن صيدكردن آموخته‌ايد، چون پرندگان شكارى و سگان شكارى، هرگاه آنها را بدان سان كه خدايتان آموخته است تعليم داده باشيد. از آن صيد كه برايتان مى‌گيرند و نگه مى‌دارند بخوريد و نام خدا را بر آن بخوانيد و از خدا بترسيد كه او سريع‌الحساب است.
از تو می‌پرسند چه چیز برای آنان حلال است، بگو همه پاکیزه‌ها و آنچه به کمک حیوانات شکارگر [به دست می‌آورید] که با آنچه خداوند به شما آموخته است، آنها را دست‌آموز می‌کنید، پس از آنچه برای شما گرفته و نگه داشته‌اند بخورید و [به هنگام ذبح یا فرستادن حیوانات شکارگر] نام خدا را بر آن ببرید، و از خداوند پروا کنید که خداوند زودشمار است‌
از تو مى‌پرسند چه چيزها برايشان حلال شده است، بگو: چيزهاى پاكيزه براى شما حلال شده است، و آنچه از جانوران شكارى- سگان شكارى- كه تعليم داده‌ايد در حالى كه از آنچه خداوند به شما آموخته به آن سگان آموخته باشيد- كه شكار را بگيرند و خود نخورند-، پس، از شكارى كه براى شما گرفته‌اند بخوريد و نام خدا را [هنگام فرستادن حيوان‌] بر آن ياد كنيد و از خدا پروا نماييد- براى بازى و سرگرمى شكار نكنيد-، كه خدا زود حساب است.
از تو می‌پرسند که چه چیز (از خوردنیها و نوشیدنیها) بر آنان حلال شده است؟ بگو: بر شما چیزهای پاکیزه حلال شده است، و (نیز شکاری که) حیوانات شکاری صید می‌کنند و شما بدانها آموخته‌اید از آنچه خدا به شما آموخته است. از نخجیری که چنین حیوانانی برای شما (شکار می‌کنند و خود از آن نمی‌خورند و سالم) نگاه می‌دارند بخورید، و (به هنگام فرستادن حیوان به سوی شکار) نام خدا را بر آن ببرید، و از خدا بترسید، چرا که خداوند سریع‌الحساب است.
از تو می‌پرسند چه چیز برایشان حلال شده‌؟ بگو: «چیزهای پاکیزه برایتان حلال گشته و (نیز) صید به وسیله‌ی حیوانات درنده (زمینی، دریایی و هوایی) که شما (مربیان شایسته‌ی حیوانات شکاری) از آنچه خدایتان به شما آموخته، به آنها تعلیم داده‌اید (برایتان حلال شده). پس از آنچه آنها برای شما گرفته و نگاه داشته‌اند بخورید و نام خدا را (در حال صید) بر آنها ببرید و خدای را پروا بدارید (که) خدا همواره زودشمار است.»
پرسندت چه چیز حلال شده است برای ایشان بگو حلال شده است برای شما پاکیزه‌ها و شکار و آنچه آموختید از ددان شکاری حالیکه پرورش‌دهندگان آنها باشید که بیاموزید آنها را از آنچه آموختتان خدا پس بخورید از آنچه نگهداشتند بر شما و یاد کنید نام خدا را بر آن و بترسید خدا را که خدا است شتاب‌کننده در حساب‌


المائدة ٣ آیه ٤ المائدة ٥
سوره : سوره المائدة
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ٣٥
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«الْجَوارِحِ»: جمع جارحه، حیوانات و پرندگان شکاری. «مُکَلِّبِینَ»: تعلیم‌دهندگان سگهای شکاری و غیره. حال ضمیر (تُمْ) در فعل (عَلَّمْتُمْ) است. «فَکُلُوا مِمَّآ أَمْسَکْنَ عَلَیْکُمْ»: بخورید از نخجیری که حیوانات شکاری برای شما شکار می‌کنند و خود از آن چیزی نمی‌خورند. با این توضیح که حیوان شکاری باید تعلیم دیده باشد و به هنگام روانه‌کردن به سوی نخجیر نام خدا برده شود. در این صورت اگر نخجیر را بکشد، کشتن آن به جای سربریدن است. اگر حیوان شکاری چیزی را از نخجیر بخورد، باقیمانده حرام خواهد بود.

آیات مرتبط (تعداد ریشه‌های مشترک)

تفسیر

نکات آیه

۱- پرسش مکرر مردم از پیامبر (ص)، درباره خوردنیهایى که بر آنان حلال است. (یسئلونک ماذا احل لهم قل احل لکم الطیبت) فرازهاى بعدى آیه همانند «فکلوا»، نشان مى دهد که سؤال درباره خوردنیهاى حلال بوده است.

۲- احساس مسؤولیت مسلمانان صدر اسلام نسبت به تکالیف الهى و یادگیرى آن (یسئلونک ماذا احل لهم)

۳- خوردن طیبات (چیزهاى پاکیزه و ملایم با طبع) حلال است. (قل احل لکم الطیبت)

۴- پاکیزگى و سازگارى خوردنیها با طبع، ملاکى در حلیت آنها (احل لکم الطیبت)

۵- خوردن خبائث، حرام است. (احل لکم الطیبت)

۶- هماهنگى قوانین شرعى با امور تکوینى (احل لکم الطیبت) ترتب احکم شرعى «حلیت» بر طیب بودن که امرى تکوینى است، دلیل برداشت فوق است.

۷- پیامبر (ص) واسطه ابلاغ احکام خداوند (یسئلونک ماذا احل لهم قل)

۸- خداوند احکام اسلام را به صورت تدریجى بیان و ابلاغ کرده است. (یسئلونک ماذا احل لهم قل)

۹- سؤال مردم از پیامبر (ص)، زمینه اى براى نزول و بیان احکام خداوند (یسئلونک ماذا احل لهم)

۱۰- سگ، از حیوانات قابل تعلیم و فرمانبرى (و ما علمتم من الجوارح مکلبین تعلمونهن)

۱۱- جواز تعلیم سگ براى شکار (و ما علمتم من الجوارح مکلبین)

روایات و احادیث

۱۲- جواز شکار با سگ تعلیم دیده و فرمانبر (و ما علمتم من الجوارح مکلبین ... فکلوا مما امسکن علیکم) گفته شده «مکلبین» که از مصدر تکلیب و به معناى تعلیم سگ براى شکار است، مى تواند جوارح را مقید به خصوص سگان شکارى کند. برداشت فوق را فرمایش امیرالمؤمنین (ع) تأیید مى کند که درباره آیه فوق فرمود: هى الکلاب.[۱]

۱۳- خوردن شکارى که به وسیله سگ تعلیم دیده صید و کشته شده باشد، حلال است. (فکلوا مما امسکن علیکم) بیان اوصافى براى سگان شکارى و شرایطى براى حلیت شکار آنها نشانه آن است که شکار آنها نیازى به تذکیه ندارد. برداشت فوق را فرمایش امام صادق (ع) تأیید مى کند که در پاسخ از سؤال از حلیت شکارى که توسط سگ تعلیم دیده، صید و کشته شده باشد فرمود: لابأس قال اللّه عزوجل «فکلوا مما امسکن علیکم ... ».[۲]

۱۴- وجود حیوانات حلال گوشت در میان حیوانات وحشى (و ما علمتم من الجوارح مکلبین تعلمونهن مما علمکم اللّه فکلوا مما امسکن) چون سگ و دیگر درندگان را براى شکار حیوانات وحشى به کار مى گیرند، برداشت فوق به دست مى آید.

۱۵- خوردن شکارى که به وسیله حیوانات درنده تعلیم دیده (از قبیل سگ، شیر، باز شکارى و ...) صید شود، حلال است. (و ما علمتم من الجوارح مکلبین ... فکلوا) کلمه «جوارح» جمع «جارحه» به هر حیوان درنده گفته مى شود. گفتنى است که اگر «مکلبین» حالى باشد که تشبیه را افاده کند، نمى تواند «جوارح» را مقید به خصوص سگان شکارى کند. مضافاً اینکه تقیید کلى به یک مصداق خاص دور از فصاحت است.

۱۶- حیوانات درنده، قابل تعلیم و فرمانبرى (و ما علمتم من الجوارح مکلبین)

۱۷- صید درندگان شکارى در صورتى حلال است که همانند سگان شکارى تعلیم دیده، عمل کنند. (و ما علمتم من الجوارح مکلبین ... فکلوا مما امسکن) «مکلبین» جمع «مکلب» (تعلیم دهنده سگان)، حال براى فاعل «علمتم» است و معناى تشبیه را افاده مى کند، بنابراین معناى آیه چنین مى شود: شکار

۱- . کافى، ج ۶، ص ۲۰۴، ح ۱; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۹۱- ، ح ۴۱.

۲- . کافى، ج ۶، ص ۲۰۲، ح ۸; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۹۲- ، ح ۴۳. درندگانى که آنها را همانند سگان شکارى تعلیم داده اید، حلال است.

۱۸- صید سگ شکارى تعلیم دیده از طیبات است. (احل لکم الطیبت و ما علمتم من الجوارح) عطف «ما علمتم»، عطف خاص بر عام است.

۱۹- لزوم آموختن برخى از دستورات تذکیه، به سگان و درندگان مخصوص شکار (تعلمونهن مما علمکم اللّه) مراد از «علمکم اللّه» به مناسبت مورد، دستورات ذبح و تذکیه حیوانات است، و «من» در «مما علمکم» براى تبعیض است. یعنى برخى از دستورات تذکیه را به درندگان شکارى یاد دهید.

۲۰- آموخته هاى انسان، از جانب خداوند است. (تعلمونهن مما علمکم اللّه)

۲۱- ضرورت کنار گذاشتن قسمتى از شکار درندگان شکارى براى خود آنها* (فکلوا مما امسکن علیکم) «من» در «مما امسکن» براى تبعیض است. یعنى قسمتى از آن شکار براى شما حلال است. بنابراین به نظر مى رسد قسمت دیگر، به مناسبت مورد، باید از آن حیوان شکار کننده باشد.

۲۲- حلیت شکار درندگان شکارى، هر چند درندگان شکارى به هنگام شکار از آن تناول کنند.* (فکلوا مما امسکن علیکم) بنابراین احتمال که مراد از «مما امسکن علیکم»، مقدارى باشد که حیوان شکارى براى صیاد نگه داشته در مقابل مقدارى که خود تا رسیدن صیاد از آن تناول کرده است.

۲۳- صید سگ شکارى و دیگر درندگان تعلیم دیده در صورتى حلال است که از جانب صیاد روانه شکار شود، نه سرخود و بدون فرمان. (فکلوا مما امسکن علیکم) کلمه «علیکم» جواز استفاده را مشروط به این مى کند که درنده شکارى، شکار را براى صیاد گرفته باشد نه براى خود. و این در صورتى است که حیوان شکارى به اشاره و فرمان صیاد به سوى شکار رود، نه سرخود و بدون فرمان.

۲۴- وجوب تسمیه (بردن نام خدا) به هنگام فرستادن سگ تعلیم دیده براى شکار (فکلوا مما امسکن علیکم و اذکروا اسم اللّه علیه) برداشت فوق مبتنى بر این است که ضمیر در «علیه» به «ما علمتم من الجوارح» برگردد بر این مبنا معناى آیه چنین مى شود: بر حیوان شکارى تعلیم دیده نام خدا را ببرید و مقصود، بردن نام خدا به هنگام فرستادن آن به سوى شکار است.

۲۵- نبردن نام خدا به هنگام فرستادن سگ براى شکار، موجب حرمت حیوان صید شده خواهد شد. (و اذکروا اسم اللّه علیه) بنابر اینکه دستور تسمیه (بردن نام خدا)، بیان شرط حلیت باشد نه یک حکم تکلیفى. برداشت فوق را روایت منقول از امام صادق (ع) تأیید مى کند: ... اذا صاد و قد سمى فلیأکل و ان صاد و لم یسم فلایأکل و هذا «مما علمتم من الجوارح مکلبین».[۳]

۲۶- لزوم رعایت تقوا در صید و خوراکیها (احل لکم الطیبت ... فکلوا مما امسکن علیکم و اذکروا اسم اللّه علیه و اتقوا اللّه)

۲۷- ضرورت پرهیز از شکار و صید حیوانات، به انگیزه اى جز تأمین نیازهاى خوراکى و مادى (فکلوا مما امسکن علیکم ... و اتقوا اللّه) فرمان به تقواپیشگى (اتقوا اللّه) پس از تجویز استفاده هاى خوراکى از شکار (فکلوا ...)، مى تواند اشاره به این معنا داشته باشد که شکار کردن به انگیزه هایى دیگر همانند تفریح و تفرّج خلاف تقواست.

۲۸- خداوند، سریع الحساب است. (إنّ اللّه سریع الحساب)

۲۹- هشدار و تهدید خداوند نسبت به کسانى که تقوا را رعایت نکنند و پرهیزگار نباشند. (و اتقوا اللّه إنّ اللّه سریع الحساب) جمله «ان اللّه ...» در مقام تهدید بى تقوایان است.

۳۰- توجه به حسابرسى سریع خداوند، زمینه حصول تقوا در انسان (و اتقوا اللّه إنّ اللّه سریع الحساب)

۳۱- رعایت مقررات الهى در خوردنیها و شکار حیوانات، نشانه تقوا و پرهیزگارى است. (احل لکم الطیبت ... و اذکروا اسم اللّه علیه و اتقوا اللّه)

۳۲- آموزش سگ، بهنگام فرستادن براى شکار، کافى در صدق شکارى بودن و حلیت صیدش (و ما علمتم من الجوارح مکلبین تعلمونهن مما علمکم اللّه) از امام صادق (ع) در مورد سگ شکارى روایت شده: ... و ان کان غیر معلم یعلمه فى ساعته حین یرسله فیأکل منه فانه معلم ... .[۴]

۳۳- حرمت صید کشته شده به وسیله حیوانى غیر از سگ تعلیم دیده

۱- . کافى، ج ۶، ص ۲۰۶، ح ۱۶; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۹۲- ، ح ۴۴; تهذیب، ج ۹، ص ۲۵، ح ۱۰۰.

۲- . کافى، ج ۶، ص ۲۰۵، ح ۱۴; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۹۰- ، ح ۳۶. (و ما علمتم من الجوارح مکلبین ... فکلوا مما امسکن علیکم) امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از صید به وسیله پرندگان شکارى، سگ و یوزپلنگ فرمود: لاتأکل صید شىء من هذه الا ما ذکیتموه الا الکلب المکلب ... .[۵]

۳۴- حلیت صید یوزپلنگ تعلیم دیده (احل ... و ما علمتم من الجوارح مکلبین) از امام صادق (ع) روایت شده: الفهد مما قال اللّه «مکلبین».[۶]

۳۵- حرمت صید سگى که خودسرانه شکار کرده است. (و ما علمتم من الجوارح مکلبین ... فکلوا مما امسکن علیکم) از امام صادق (ع) روایت شده که در پاسخ سؤال از حلیت صید سگى که خودسرانه شکار کرده فرمود: لا.[۷]

۳۶- خوردن سگ تعلیم دیده از شکار خویش، به حلیت صید ضررى نمى رساند. (و ما علمتم من الجوارح مکلبین ... فکلوا مما امسکن علیکم) امام باقر (ع) و امام صادق (ع) درباره حیوانى که سگ شکارى آن را صید کند فرمودند: ... و ان ادرکته و قد قتله و اکل منه فکل مابقى ... .[۸] دو روایت مدرک برداشت شماره ۳۶ و ۳۷ با یکدیگر معارض و حل تعارض بین آن دو موکول به اجتهاد است.

۳۷- نخوردن سگ تعلیم دیده، از شکار خویش، شرط حلیت صید آن (فکلوا مما امسکن علیکم) امام صادق (ع) در پاسخ سؤال از معناى آیه فوق فرمود: لابأس ان تاکلوا مما امسک الکلب مما لم یأکل الکلب منه فاذا اکل الکلب منه قبل ان تدرکه فلاتأکل منه.[۹]

۳۸- بردن نام خدا به هنگام صید به وسیله سگ شکارى، شرط حلیت شکار وى (فکلوا مما امسکن علیکم و اذکروا اسم اللّه علیه) از امام صادق (ع) روایت شده: ... اذا صاد و قد سمّى فلیأکل و ان صاد و لم یسم فلایأکل و هذا «ممّا علّمتم من الجوارح مکلبین».[۱۰]

موضوعات مرتبط

  • احکام:۳، ۵، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۵، ۱۹، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۳۱، ۳۲، ۳۳، ۳۴، ۳۵، ۳۶، ۳۷، ۳۸ تشریع احکام ۳، ۵، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۵، ۱۹، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۳۱، ۳۲، ۳۳، ۳۴، ۳۵، ۳۶، ۳۷، ۳۸ ۴ ; زمینه تشریع احکام ۳، ۵، ۱۱، ۱۲، ۱۳، ۱۵، ۱۹، ۲۲، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۳۱، ۳۲، ۳۳، ۳۴، ۳۵، ۳۶، ۳۷، ۳۸ ۹
  • اسلام: تشریع تدریجى اسلام ۸
  • اسماء و صفات: سریع الحساب ۲۸، ۳۰
  • انسان: علم انسان ۲۰
  • بى تقوایان: هشدار به بى تقوایان ۲۹
  • تغذیه: تقوا در تغذیه ۲۶
  • تقوا: اهمیت تقوا ۲۶ ; زمینه تقوا ۳۰ ; نشانه هاى تقوا ۳۱
  • تکوین: و تشریع ۶
  • حلیت: ملاک حلیت ۴
  • حیوانات: احکام حیوانات ۲۲ ; استعدادهاى حیوانات ۱۰، ۱۶، ۳۲ ; تعلیم حیوانات ۱۹ ; حیوانات حلال ۱۴ ; حیوانات شکارى ۱۹، ۲۲
  • خبایث: حرمت خبایث ۵
  • خدا: افعال خدا ۸ ; تعالیم خدا ۲۰ ; حسابرسى خدا ۳۰ ; هشدار خدا ۲۹
  • خوردنیها: احکام خوردنیها ۳، ۵، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۷، ۱۸، ۲۳، ۳۱ ; پاکیزگى خوردنیها ۴ ; خوردنیهاى حلال ۱
  • ذکر: آثار ذکر ۳۰
  • سگ: احکام سگ ۱۱ ; تعلیم سگ ۱۰، ۱۱، ۱۹، ۳۲ ; سگ شکارى ۱۱، ۳۲
  • صید: احکام صید ۱۳، ۱۵، ۱۷، ۱۹، ۲۲، ۲۴، ۲۵، ۳۱، ۳۲، ۳۳، ۳۴، ۳۵، ۳۶، ۳۷، ۳۸ ; انگیزه صید ۲۷ ; اهمیّت ترک صید ۲۷ ; بسمله در صید ۲۴، ۲۵، ۳۸ ; تقسیم صید ۲۱ ; تقوا در صید ۲۶ ; شرایط حلیت صید ۱۷، ۲۳ ; شرایط صید ۲۴، ۲۵، ۳۲، ۳۷، ۳۸ ; صید باز شکارى ۱۵ ; صید جایز ۱۲، ۳۰ ; صید حرام ۲۵، ۳۳، ۳۵ ; صید حلال ۲۲، ۳۴ ; صید حیوانات شکارى ۱۵، ۲۱، ۲۳ ; صید سگ شکارى ۱۲، ۱۳، ۱۵، ۱۷، ۱۸، ۲۳، ۲۴، ۲۵، ۳۵، ۳۶، ۳۷، ۳۸ ; صید شیر شکارى ۱۵ ; صید ممنوع ۲۷ ; صید یوزپلنگ شکارى ۳۴
  • طیّبات: حلیت طیّبات ۳ ; موارد طیّبات ۱۸
  • مباحات:۳، ۱۳، ۱۴، ۱۵، ۱۸، ۲۲، ۲۳، ۳۴
  • محرمات:۵، ۲۵، ۳۳، ۳۵
  • محمّد (ص): پرسش از محمّد (ص) ۱، ۹ ; نقش محمّد (ص) ۱، ۷
  • مسلمانان: صدر اسلام ۲ ; مسؤولیت مسلمانان ۲
  • نظام تعالیم دین:۶
  • واجبات:۲۴
  • وحوش: تعلیم وحوش ۱۶ ; وحوش حلال ۱۴

منابع

  1. کافى، ج ۶، ص ۲۰۴، ح ۹; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۹۲- ، ح ۴۷.
  2. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۹۵، ح ۳۴; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۴۴۸، ح ۱۶. روایت فوق، بر فرض صحت و مقبولیت، استثنائى از حکم روایتى است که مدرک برداشت شماره ۳۲ مى باشد.
  3. کافى، ج ۶، ص ۲۰۴، ح ۹; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۹۲- ، ح ۴۷.
  4. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۹۵، ح ۳۴; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۴۴۸، ح ۱۶. روایت فوق، بر فرض صحت و مقبولیت، استثنائى از حکم روایتى است که مدرک برداشت شماره ۳۲ مى باشد.
  5. کافى، ج ۶، ص ۲۰۴، ح ۹; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۹۲- ، ح ۴۷.
  6. تفسیر عیاشى، ج ۱، ص ۲۹۵، ح ۳۴; تفسیر برهان، ج ۱، ص ۴۴۸، ح ۱۶. روایت فوق، بر فرض صحت و مقبولیت، استثنائى از حکم روایتى است که مدرک برداشت شماره ۳۲ مى باشد.
  7. کافى، ج ۶، ص ۲۰۵، ح ۱۶; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۹۲- ، ح ۴۴.
  8. کافى، ج ۶، ص ۲۰۲، ح ۲; استبصار، ج ۴، ص ۶۷، ح ۱ تا ۱۰.
  9. تهذیب الاحکام، ج ۹، ص ۲۷، ح ۱۱۰; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۹۱، ح ۳۹.
  10. کافى، ج ۶، ص ۲۰۶، ح ۱۶; نورالثقلین، ج ۱، ص ۵۹۲- ، ح ۴۴.