التوبة ٧٧

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۵:۲۵ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

این عمل، (روح) نفاق را، تا روزی که خدا را ملاقات کنند، در دلهایشان برقرار ساخت. این بخاطر آن است که از پیمان الهی تخلّف جستند؛ و بخاطر آن است که دروغ می‌گفتند.

پس [اين رفتار] روحيه نفاق را تا روزى كه خدا را ملاقات كنند در دل‌هايشان قرار داد، بدين سبب كه با خدا خلف وعده كردند و به اين خاطر كه دروغ مى‌گفتند
در نتيجه، به سزاى آنكه با خدا خلف وعده كردند و از آن روى كه دروغ مى‌گفتند، در دلهايشان -تا روزى كه او را ديدار مى‌كنند- پيامدهاى نفاق را باقى گذارد.
در نتیجه (این تکذیب و نقض عهد) خدا هم دل آنها را ظلمتکده نفاق گردانید تا روزی که به کیفر بخل و اعمال زشت خود برسند، زیرا با خدا خلف وعده کرده و دروغ می‌گفتند.
پس برای آنکه به وعده های خود با خدا وفا نکردند، و همواره دروغ می گفتند، نفاقی [ثابت] در دل هایشان تا روزی که خدا را ملاقات کنند، باقی گذاشت.
و از آن پس تا روزى كه همراه با آن خلف وعده با خدا و آن دروغها كه مى‌گفتند با او ملاقات كنند، دلهايشان را جاى نفاق ساخت.
او نیز به خاطر آنکه وعده خویش را با خداوند خلاف کرده بودند و به خاطر آنکه دروغ می‌گفتند، تا روزی که به لقای او [و پای حساب‌] برسند، به دنبال آن، [داغ‌] نفاق بر دلهایشان نهاد
پس در دلهاى آنان تا روزى كه به ديدار او رسند- مرگ يا رستاخيز- دورويى از پى در آورد از آن رو كه با خداى در آنچه پيمان بسته بودند خلاف كردند و بدان سبب كه دروغ مى‌گفتند.
خداوند نفاق را در دلهایشان پدیدار و پایدار ساخت تا آن روزی که خدا را در آن ملاقات می‌کنند. این به خاطر آن است که پیمان خدا را شکستند و همچنین دروغ گفتند.
پس به سزای آنکه با خدا خُلف وعده کردند و از آن روی که دروغ می‌گفتند، در دل‌هایشان - تا روزی که او را دیدار کنند - نفاقی پایدار قرار داد.
پس پیرو ایشان گردانید نفاقی را در دلهای ایشان تا روزی که بدو رسند بدانچه شکستند آنچه را با خدا پیمان بستند و بدانچه بودند دروغ می‌گفتند


التوبة ٧٦ آیه ٧٧ التوبة ٧٨
سوره : سوره التوبة
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٦
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَعْقَبَ»: برجای نهاد. پدیدار و پایدار کرد. «فَأَعْقَبَهُمْ ...»: فاعل می‌تواند خدا باشد و معنی آن گذشت، و می‌تواند بخل و روی‌گردانی باشد که در این صورت معنی چنین می‌شود: این بخل و روی‌گردانی، نفاق را در دلهایشان تا روز رستاخیز متمکّن و برقرار ساخت تا در آن روز به سزای عمل بد خود برسند، و ... «یَلْقَوْنَهُ»: خدا را ملاقات کنند. به سزای عمل خود برسند. ضمیر (هُ) به خدا یا به بخل برمی‌گردد.


تفسیر

نکات آیه

۱ - پیامد بخل ورزى منافقان از پرداخت صدقات، گرفتار شدن آنان به نفاقى مزمن تا دم مرگ (فأعقبهم نفاقاً فى قلوبهم إلى یوم یلقونه) «فأعقبهم» تفریع بر فراز پیشین است; یعنى، منافقان در پى امتناع از پرداخت صدقات - على رغم پیمانى که با خدا بسته بودند - مبتلا به نفاقى شدند که تا دم مرگ آنان را رها نخواهد کرد.

۲ - ابتلاى قلب منافقان عهدشکن و بخیل به نفاقى مزمن، کیفر خداوند براى آنان (فأعقبهم نفاقاً فى قلوبهم) برداشت فوق بر این اساس است که ضمیر در «أعقب» به «اللّه» در فراز پیشین بازگردد; یعنى، خداوند منافقان را در پى شکستن عهدشان با او و امتناع ورزیدن از پرداخت زکات، به نفاق مزمنى گرفتار کرد که تا روز قیامت از آن رهایى نخواهند یافت.

۳ - نفاق، داراى مراتب است. (و منهم من عهد اللّه ... فأعقبهم نفاقاً) با توجّه به اینکه ضمیر «و منهم من عاهد اللّه» به منافقان باز مى گردد، مفاد جمله «فأعقبهم نفاقاً» مى تواند این معنا باشد که: آنان قبل از پیمان بستن با خدا نیز داراى نفاق بوده اند که با پیمان شکنى به نفاق دایمى گرفتار شدند.

۴ - وجود خطر مبتلا شدن انسان به نفاق، در نتیجه شکستن پیمانهاى خویش با خدا (فأعقبهم نفاقاً) برداشت فوق بر این اساس است که جمله «فأعقبهم نفاقاً» به پیدایش اصل نفاق اشاره داشته باشد; یعنى، قبلا منافق نبوده اند ولى در نتیجه عملکردشان منافق شده اند.

۵ - لحظه مرگ، زمان ملاقات انسان با خدا و آشکار شدن حق براى اوست. (یوم یلقونه) مراد از «یوم یلقونه» مى تواند مرگ باشد و همچنین مى تواند قیامت باشد. برداشت فوق بر اساس احتمال اول است.

۶ - قیامت، روز ملاقات انسان با خدا (یوم یلقونه)

۷ - زیر پا نهادن عهد خویش با خدا و عادت کردن به دروغ گویى، مایه گرفتار شدن آدمى به نفاق مزمن و همیشگى (بما أخلفوا اللّه ما وعدوه و بما کانوا یکذبون) «کانوا یکذبون» بر استمرار دلالت دارد; زیرا فعل مضارع آن گاه که همراه با فعل «کان» و نظایر آن باشد، بر استمرار دلالت مى کند.

۸ - دروغ گویى، شیوه مستمر منافقان (و بما کانوا یکذبون)

۹ - تأثیر عملکرد انسان در روح و روانش (فأعقبهم نفاقاً ... بما أخلفوا اللّه)

۱۰ - پیمان شکنى، از مصادیق دروغ گویى (بما أخلفوا اللّه ما وعدوه و بما کانوا یکذبون) برداشت فوق بر این اساس است که «بما کانوا یکذبون» عطف تفسیر و بیان دیگرى از «بما اخلفوا اللّه ما وعدوه» باشد نه امرى مستقل از آن.

۱۱ - شکستن پیمان خود با خدا و دروغ گویى مستمر، نشانه منافقان است. (بما أخلفوا اللّه ما وعدوه و بما کانوا یکذبون)

۱۲ - بخل، روى گردانى از حق، پیمان شکنى و دروغ، گناه و داراى کیفر (فلما ءاتیهم ... بخلوا به و تولوا ... بما أخلفوا اللّه ... و بما کانوا یکذبون)

روایات و احادیث

۱۳ - از امام صادق(ع) روایت شده: المنافق اذا حدّث عن اللّه و عن رسوله کذب و اذا وعد اللّه و رسوله اخلف ... و ذلک قول اللّه عزوجل «فأعقبهم نفاقاً فى قلوبهم ... بما أخلفوا اللّه ما وعدوه و بما کانوا یکذبون» ... ;[۱] منافق، هرگاه از خدا و رسولش سخن گوید، دروغ مى گوید و اگر به خدا و رسول او وعده دهد، خلف وعده مى کند ... و این است سخن خداوند که مى فرماید: پس خداوند، نفاق را تا روزى که او را ملاقات کنند در دلهاى آنان قرار داد، بدین علت که با خدا خلف وعده کردند و همواره دروغ مى گفتند ... ».

۱۴ - از على (ع) روایت شده که: «و اما قوله تعالى: ...» إلى یوم یلقونه بما أخلفوا اللّه ما وعدوه ... یعنى البعث فسمّاه اللّه عز و جل لقائه;[۲] مراد از «یوم یلقونه» در آیه شریفه، روز رستاخیز است که خداى عز و جل آن را روز لقاى خود نامیده است».

موضوعات مرتبط

  • بخل: آثار بخل ۱; کیفر بخل ۱۲; گناه بخل ۱۲
  • حق: کیفر اعراض از حق ۱۲; گناه اعراض از حق ۱۲
  • خدا: کیفرهاى خدا ۲
  • دروغ: آثار دروغ ۷; کیفر دروغ ۱۲; گناه دروغ ۱۲; موارد دروغ ۱۰
  • صدقات: آثار امتناع از صدقات ۱
  • عمل: آثار روانى عمل ۹
  • عهدشکنى: آثار عهدشکنى ۴، ۷، ۱۰; عهدشکنى با خدا ۴، ۷، ۱۱; کیفر عهدشکنى ۱۲; گناه عهدشکنى ۱۲
  • قیامت: نامهاى قیامت ۱۴; ویژگیهاى قیامت ۶
  • لقاءاللّه: وقت لقاءاللّه ۵، ۶، ۱۴
  • مرگ: آثار مرگ ۵; ظهور حقایق پس از مرگ ۵
  • منافقان: ابتلاى منافقان ۲; بخل منافقان ۱; تداوم نفاق منافقان ۱۳; دروغگویى منافقان ۸، ۱۱، ۱۳; صفات منافقان ۸; عهدشکنى منافقان ۱۱، ۱۳; کیفر منافقان بخیل ۲; کیفر منافقان عهد شکن ۲; نشانه هاى منافقان ۱۱
  • نفاق: زمینه نفاق ۴; عوامل تداوم نفاق ۱، ۲، ۷; مراتب نفاق ۱، ۲، ۳، ۷

منابع

  1. تحف العقول، ص ۳۶۸; بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۳۵۲- ، ح ۱۰۴.
  2. توحید صدوق، ص ۲۶۷، ح ۵; بحارالأنوار، ج ۹۰- ، ص ۱۳۹، ح ۲.