روایت:الکافی جلد ۲ ش ۲۲۰۹
آدرس: الكافي، جلد ۲، كِتَابُ الْعِشْرَة
ابو بكر الحبال عن محمد بن عيسي القطان المدايني قال سمعت ابي يقول حدثنا مسعده بن اليسع قال :
الکافی جلد ۲ ش ۲۲۰۸ | حدیث | الکافی جلد ۲ ش ۲۲۱۰ | |||||||||||||
|
ترجمه
کمره ای, اصول کافی ترجمه کمره ای جلد ۶, ۵۳۳
مسعدة بن يسع گويد: به امام صادق (ع) گفتم: به راستى كه من به خدا سوگند، تو را دوست دارم! امام (ع) سر فرو برد و سپس سر بر آورد و فرمود: اى ابا بشر راست گفتى، از دلت بپرس از آنچه كه از مهرت در دلم هست و دلِ من از مهرى كه در دلت به من دارى مرا آگاه كرد.
مصطفوى, اصول کافی ترجمه مصطفوی جلد ۴, ۴۷۰
مسعدة بن يسع گويد: بحضرت صادق عليه السلام عرضكردم: بخدا سوگند من شما را دوست دارم حضرت سر را پائين انداخت و سپس بلند كرد و فرمود: اى ابا بشر راست گفتى، از دلت بپرس از آن مقدار دوستى كه بمن دارى، و دل من از آن مقدار مجتبى كه از من در دل تو هست مرا آگاه ساخت.
محمدعلى اردكانى, تحفة الأولياء( ترجمه أصول كافى) - جلد ۴, ۷۳۳
ابو بكر حبّال، از محمد بن عيسى قطّان مدائنى روايت كرده است كه گفت: شنيدم از پدرم كه مىگفت: حديث كرد ما را مسعدة بن يسع، گفت كه: به خدمت ابو عبداللَّه حضرت جعفر بن محمد عليهما السلام عرض كردم: به خدا سوگند كه من تو را دوست مىدارم. پس حضرت چشم در پيش افكند «۱». بعد از آن، سرش را بالا كرد و فرمود كه: «راست گفتى، اى ابوبشر! دل خود را سؤال كن از آنچه از براى تو است در دل من از دوستى تو. پس به حقيقت كه دلم مرا اعلام كرد از آنچه از برايم در دل تو است». ( ۱). كنايه از سكوت و به انديشه فرو رفتن است.