النحل ٤٨
ترجمه
النحل ٤٧ | آیه ٤٨ | النحل ٤٩ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«یَتَفَیَّأُ»: برمیگردد. منتقل میشود. در رسمالخطّ قرآنی (یَتَفَیَّؤُا) است و الف زائدی در آخر دارد. «ظِلالُهُ»: سایههای آن (نگا: رعد / ). «سُجَّداً»: سجدهکنان. حال (ظلال) است. «دَاخِرُونَ»: خاضعان و فروتنان. از مصدر (دُخُور) به معنی خواری و کوچکی است. «وَهُمْ دَاخِرُونَ»: حال دوم (ظلال) است.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
أَ فَغَيْرَ دِينِ اللَّهِ يَبْغُونَ... (۰) وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ مَنْ فِي... (۲) أَ لَمْ تَرَ أَنَ اللَّهَ يَسْجُدُ... (۳)
ثُمَ قَسَتْ قُلُوبُکُمْ مِنْ بَعْدِ... (۰) السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ جَعَلَ... (۱) اللَّهُ وَلِيُ الَّذِينَ آمَنُوا... (۰) يَا أَيُّهَا النَّبِيُ إِنَّا... (۳)
تفسیر
- آيات ۴۱ - ۶۴،سوره نحل
- مقصود از حسنه در دنيا كه خداوند به مهاجرين وعده داده مجتمع صالح اسلامى است
- علت توصيف مهاجرين به دو صفت صبر و توكل
- مفاد آيه : ((و ما ارسلنا من قبلك الا رجالا...)) حصر رسالت در بشر عادى است
- معنا و موارد استعمال كلمه : ((ذكر))
- مراد از اهل ذكر در فاسئلوا اهل الذكر)) و اينكه مخاطبين اين خطاب كيانند
- معنا و مفاد آيه : ((و انزل اليك الذكر لتبين للناس مانزل اليهم ...))
- وجوهى كه مفسرين در تفسير آيه گفته اند
- حجت بودن بيانات رسول الله و عترت او (ائمه ) عليهم الصلاة و السلام
- انذار و تهديد مشركين كه از در مكه به خدا و پيامبرانش گناه مى كردند (مكروا السيئات )
- مراد از ((اخذ در تقلب )) و ((اخذ بر تخوف )) كه مشركين بدان تهديد شده اند
- گردش سايه اشياء نشانه خضوع و سجود موجودات در برابر خداست
- سجده جنبندگان آسمانها و زمين براى خدا به معناى خضوع وتذلل آنان در برابر خدا است
- توضيحى درباره استكبار در مقابل مخلوق و درمقابل خالق
- توضيحى درباره در مقابل مخلوق و در مقابل خالق
- وجه عدم استكبار عملى ملائكه در برابر خداى سبحان
- رد استدلال برخى به آيه : ((يخافون ربهم ...)) براىقول به اينكه ملائكه مكلف بوده خوف و رجا دارند وافضل از بشر هستند
- مقصود از جمله : ((لا تتخدوا الهين اثنين )) و معنايى كه از نهى از دو خدا گرفتن استفادهمى شود
- لازمه مالكيت مطلقه خدا اين است كه فقط او معبود و دين دائما از او باشد (له الدين و اصبا)
- در تنگناها و شدائد، اميد بستن به مسبب الاسباب و دست به دامان او شدن فطرى انسان است
- توضيح اينكه كفران نعمت غات و غرض شرك ورزيدن مشركين است
- مقصود از اينكه مشركين بخشى از روزى خود را نصيب ((ما لا يعملون )) قرار مى دهند
- منشاء و سبب اينكه مشركين ملائكه را مؤ نث و دختران خدا مى دانستند
- معناى جمله : ((و لهم ما يشتهون )) و گفتگوئى كه در مورد شده است
- حكايت دختر كشى مشركين و نكوهش آن
- ايمان به آخرت منبع همه خيرات و بركات و ايمان نداشتن به آخرت ريشه همه گناهاناست .
- منزه بودن خداى تعالى از هر قبيح عقلى و طبعى و از اتصاف به صفات ممكنات
- معناى جمله ((ولله المثل الاعلى ))
- اگر خدا مردم را به ظلمشان اخذ كند دابه اى روى زمين نخواهد ماند
- بيان ضعف استدلال به اين آيه براى قول به معصوم نبودن انبياء
- مراد از ((امم )) و ((اليوم )) در آيه : ((تالله لقد ارسلنا الى امم من قبلك ...))
- رواياتى كه در آنها اهل ذكر در جمله : ((فاسئلوااهل الذكر)) به اهل بيت عليهم السلام تفسير شده است
- بيان اينكه با توجه به سياق آيات مراد از اهل ذكراهل كتاب است و با قطع نظر از خصوص آيه مراداهل بيت عليهم السلام مى باشد
- چند روايت در معناى : ((فاسئلوا اهل الذكر))، ((افا من الذين مكروا))، ((له الدين واصبا)) و ((لله المثل الاعلى ))
تفسیر نور (محسن قرائتی)
أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ «48»
آيا چيزهايى را كه خداوند آفريده نديدهاند كه چگونه از راست و چپ سايههايشان مىگسترد و در حال سجده، فروتنانه خضوع دارند.
نکته ها
«فيى ء» به سايهى بعد از ظهر گفته مىشود كه در حال بازگشت است، ولى «ظل» به هر نوع سايهاى گفته مىشود.
«داخر» به معناى خاضع است و شايد مراد از «يمين» و «شمال» در آيه، دو طرف روز يعنى صبح و غروب باشد.
شايد از آن جهت كه سايه حالت به خاك افتادگى دارد، تعبير سجده در مورد آن بكار رفته است. گرچه از نظر تكوينى همهى موجودات در برابر خدا ساجد و خاضعاند.
پیام ها
1- نه فقط خود اشياء، بلكه آثار و لوازم و خواص اشياء، همچون سايه آنها، در برابر خداوند خاضعند. ظِلالُهُ ... سُجَّداً
2- مطالعه در آفريدههاى الهى و تغييرات آنها، يكى از سفارشهاى قرآن است.
أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى ما خَلَقَ اللَّهُ ...
3- اگر اشياى هستى، حتّى سايه آنها، در برابر خداوند ساجد وخاضعند، چرا بشر
جلد 4 - صفحه 529
نباشد. سُجَّداً ... داخِرُونَ
4- سجده و تسبيح تمام هستى از روى شعور است، گرچه ما آن را درك نمىكنيم.
«هُمْ داخِرُونَ» (به گفته فخررازى، تعبير «داخِرُونَ» در مورد موجوداتِ با شعور بكار مىرود و اين رمز شعور موجودات و حتى نوعى شعور سايه آنهاست.)
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ (48)
بعد از آن بيان فرمايد دلايل قدرت خود را:
أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ: آيا نظر نمىكنند منكرين وحدانيت سبحانى و مكذبين حضرت رسالت پناهى به آنچه را كه آفريده است خداى تعالى از چيزها. مراد از شيء در اينجا اجسامى هستند قائم، و براى آنها سايه باشد از كوه و درخت و غيره به سبب قرينه بعد كه: يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ:
برمىگردد سايه او از محلى به محلى. عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ: از طرف راست و از طرف چپ. براى آن كه هنگام طلوع آفتاب، شخص متوجه قبله باشد، سايه پيش روى او، و وقتى شمس بالا آيد سايه به طرف راست و بعد از آن به طرف پشت سر، و پيش از غروب سايه به طرف چپ واقع شود، اين است معنى تحويل سايه از راست به چپ. سُجَّداً لِلَّهِ: در حالتى كه سايه اشياء منقادند مر فرمان الهى را و دائرند در تحت تدبير سبحانى از بلند شدن و امتداد يافتن و برگشتن و زائل شدن و غير آن. وَ هُمْ داخِرُونَ: و اجرام خاضع و كوچكند براى ذات احديت پروردگار.
تنبيه: سجده عبارت است از غايت خضوع نسبت به غير، و چون در حقيقت سايه اشياء در تحت اراده حضرت حق مىباشند در امتداد و زوال و تحويل و تحريك و به هيچ وجه تخطى ننمايند، لذا به ديده بصيرت كه نظر شود، تمام سايه اجسام متواضعند نسبت به فرمان الهى. پس در معنى ساجد باشند ذات سبحانى را، و سايه كافر، در حال انكارش، اقرار نمايد خالقش را، و به لسان
جلد 7 - صفحه 215
حال كذب قول كافر را بعالميان مبين سازد. أبو الفتوح رازى قدس اللّه سره فرمايد «1»: در خبر آمده كه چون كافر سجده كند بت را، سايه او سجده نمايد خداى را. ايضا عبد اللّه عمر روايت نموده كه پيغمبر فرمود: هيچ چيز نباشد مگر آنكه خداى را پيش از نماز پيشين و بعد از زوال سجده كند، آنگاه تلاوت فرمود (يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ).
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ (45) أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِينَ (46) أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ (47) أَ وَ لَمْ يَرَوْا إِلى ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَيْءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ (48) وَ لِلَّهِ يَسْجُدُ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ مِنْ دابَّةٍ وَ الْمَلائِكَةُ وَ هُمْ لا يَسْتَكْبِرُونَ (49)
يَخافُونَ رَبَّهُمْ مِنْ فَوْقِهِمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ (50)
ترجمه
آيا پس ايمن شدند آنانكه بتدبير كردند كارهاى بد را كه فرو برد خدا آنها را بزمين يا بيايد آنها را عذاب از جائيكه ندانند
يا بگيرد آنها را در حال آمد و شدشان پس نيستند آنها عاجز كنندگان
يا بگيرد آنها را در حال ترس پس همانا پروردگار شما بسيار با رأفت و رحمت است
آيا نظر نكردند بسوى آنچه آفريد خدا از چيزيكه بر ميگردد سايههايش از راست و جوانب چپ سجده كنندگان مر خدا را و آنها منقادانند
و از براى خدا سجده ميكند آنچه در آسمان و آنچه در زمين است از جنبنده و فرشتگان و آنها سركشى نميكنند
ميترسند از پروردگارشان كه برتر از آنها است و بجا مىآورند آنچه را مأمور ميشوند.
تفسير
- خداوند در مقام تهديد كفّار كه ميخواستند بمكر و حيله مانع از دعوت پيغمبر و پيشرفت امر آنحضرت شوند ميفرمايد آيا ايمن شدند كسانيكه بمكر و حيله كارهاى بد ناشايسته نمودند از قبيل استهزاء و ايذاء پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و اهل ايمان از آنكه مانند قارون زمين آنها را فرو برد يعنى نبايد مأمون باشند چون استفهام براى انكار است بلكه بايد منتظر چنين بلائى باشند يا آنكه عذاب ناگهانى مانند قوم لوط بر آنها نازل شود از آسمان با آنكه ترقب آنرا نداشته باشند يا آنكه خدا آنها را باعمالشان بگيرد و انتقام بكشد از آنها در حاليكه مشغول برفت و آمدند در كارهاشان بنفع خودشان يا ضرر اهل ايمان يا در حاليكه ميگردند از پهلوئى بپهلوى ديگر در بستر استراحت و آنها نميتوانند جلوگيرى از اراده
جلد 3 صفحه 290
الهى نمايند كه گفتهاند يا آنكه خداوند بگيرد آنها را براى انتقام در حاليكه خائف باشند براى آنكه ديده باشند امثال خودشان را كه معذّب بعذاب الهى شدند اگر تخوّف مأخوذ از خوف بمعناى ترس باشد يا در حاليكه روز بروز و بتدريج از نفوس و اموال و اعتبار آنها كاسته شود تا بكلى مستأصل و نابود شوند اگر تخوّف بمعناى تنقّص باشد كه گفتهاند يا در حاليكه بيدار باشند چنانچه قمّى ره فرموده در هر حال بر خلاف حالت سابقه كه حال عدم ترقب و انتظار بود مترقب و منتظر باشند و خداوند تعجيل در عقاب آنها نفرموده براى آنكه پروردگار بر بندگان خود رءوف و مهربان است تا ممكن باشد نميخواهد آنها را عذاب فرمايد شايد توبه كنند و مردمان صالح از نسل آنها بوجود آيند و هميشه قادر بر عذاب آنها بوده و هست و خواهد بود اگر ميخواهند قدرت و عظمت خداوند را مشاهده نمايند نظر كنند بهر چه خداوند خلق نموده از اجسام كه سايه دارند چون استفهام در ا و لم يروا انكارى است يعنى بايد نظر كنند و به بينند كه ميگردد سايههاى آنها از جانب راست و جوانب چپ در حاليكه سجده كنانند يعنى خاضع و فرمان بردارند بالذّات كه موجود ميشوند بحركت آفتاب از مشرق بمغرب يا گردش زمين بدور خود بامر الهى بدون آنكه آنى از وظيفه خود تخلّف نمايند و خود آن اجسام هم در مقابل اراده الهى ذليل و خوار و مطيع و منقادند بانقياد ذاتى و طبعى بطوريكه اگر آنى فيض حقّ بآنها نرسد نيست و نابود خواهند شد و اين حقيقت سجود و خضوع و عبوديّت و بندگى و فرمانبردارى است و اينكه بعضى از ضمائر و الفاظ بمفرد و بعضى بلفظ جمع تعبير شده براى آنستكه اسماء اجناس، اعتبارى به افراد و جمع آنها نيست و مراعات لفظ و معنى جائز است و تفنّن در تعبير از لوازم خطابه و محسّنات كلام است و احتياج بذكر نكات نادلپذير ندارد و اين سجود و خضوع و انقياد اختصاص بسايه اشياء سايهدار و خود آنها ندارد براى خداوند سجده و خضوع مينمايند و تسليم و انقياد ذاتى دارند تمام موجوداتيكه در آسمانها و در زمينند كه آنها جنبنده و متحرك بحول و قوّه الهى ميباشند و ملائكه كه براى شرافت نوعى يا مجرد بودنشان از مادّه و لوازم آن مخصوص بذكر شدهاند اين در صورتى است كه من دابّة بيان باشد از براى ما فى السموات و ما فى الارض هر دو و الا من دابة را ممكن است اختصاص
جلد 3 صفحه 291
به بيان ما فى الارض داد و ملائكه را بيان از براى ما فى السموات گرفت بطور لف و نشر مشوّش و نكته تأخير ذكر ملائكه اراده بيان حال آنها باشد كه بهيچ وجه سركشى و تكبّر از عبادت پروردگار ندارند و ميترسند از خداوندى كه فوق ايشان است بقهر و غلبه و بجا مىآورند هر عبادتى را كه مأمور بآن شدهاند در مجمع از پيغمبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم روايت نموده كه در آسمان هفتم ملائكهاى هستند كه از وقتى خدا آنها را آفريده در سجدهاند تا روز قيامت از خوف خدا ميلرزند و از چشمشان قطره اشكى نريزد مگر آنكه ملكى شود و چون قيامت بر پا گردد سرها بلند كنند و گويند ما حقّ عبادت تو را بجا نياورديم و اين مسلّم است كه ملائكه اصناف متعددهاى هستند و هر صنفى وظيفه مخصوصى دارند از قيام و ركوع و سجود در عبادت كه تخلف از آن نمينمايند و اطلاق ما بر ذوى العقول باعتبار اراده شىء كه عبارت از موجود است ميباشد ..
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
أَ وَ لَم يَرَوا إِلي ما خَلَقَ اللّهُ مِن شَيءٍ يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ اليَمِينِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلّهِ وَ هُم داخِرُونَ (48)
آيا نميبينند اينکه كفار و مشركين بچيزهايي که خداوند خلق فرموده از هر- چيزي که سايه بر او بر ميگردد بطرف راست و چپ در حالي که سجده ميكنند در پيشگاه الهي و آنها خوار و خفيف و ذليل هستند، مفسّرين تفسير كردهاند باشياء که داراي جسم باشند، مثل انسان و حيوان و اشجار و جبال و عمارات و نحو اينها که ذي ظل هستند که در موقع طلوع شمس سايه آنها بطرف مغرب بسيار طولانيست و هر چه
جلد 12 - صفحه 133
شمس ارتفاع پيدا كند سايه كوتاه ميشود بطرف شمال حركت ميكند تا زوال که منتهاي نقصان پيدا ميكند يا معدوم ميشود و چون شمس بطرف مغرب ميرود سايه بطرف مشرق سير ميكند و تزائد پيدا ميكند تا نزديك غروب بطرف يمين سايه بسيار طولاني ميشود، و اينکه نقصان و تزائد اظهار مقهوريت تحت اراده حق است و اينکه معني سجده است و اينها ذليل و ضعيف هستند و تحت قدرة او هستند و آيه كنايه از دو امر است (يكي) آنكه اينکه مخلوقات از نباتات و حيوانات و انسان و غير اينها هر كدام يك آثاري دارند که در ابتداي امر بسيار ضعيف هستند يك نطفه يا يك حبّه يا يك هسته بيش نيستند و خداوند آنها را تربيت ميكند و رشد پيدا ميكنند و آثار خود را ظاهر ميكنند سپس رو بضعف ميروند تا فاني و زائل شوند و در تمام اينکه حالات تحت اراده و مشيت خداوند خود هستند و مقهور قدرت او و اينکه دليل بر وحدانيت حضرت ربوبيست استدلال فرموده خصوصا و عموما.
(امر دوّم) اينكه در بسياري از آيات و اخبار صريحا دلالت دارد که تمام اينکه موجودات حتي جمادات شعور و ادراكات دارند و تسبيح و تمجيد و تحميد حق ميكنند.
وَ إِن مِن شَيءٍ إِلّا يُسَبِّحُ بِحَمدِهِ وَ لكِن لا تَفقَهُونَ تَسبِيحَهُم اسري آيه 46 و سجده پروردگار ميكنند و معرفت بخدا و رسول و امام دارند و داراي ولايت هستند پس بناء علي هذا شروع كنيم بتفسير آيه شريفه أَ وَ لَم يَرَوا آيا اينکه كفّار و مشركين نظر نميكنند بالحسّ و العيان إِلي ما خَلَقَ اللّهُ مِن شَيءٍ شامل جميع اشياء امكانيه ميشود که مخلوق الهي هستند و موجود بايجاد او يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ بر ميگردد آثار آنها و تشبيه بظلّ براي اينست که ظلّ اثر ذي ظل است پس از آنكه بحد كمال رسيد تنزّل ميكند عن اليمين بطرف رشد سير ميكند و الشمائل بطرف ضعف برميگردد تا اينجا قسمت اوّل را بيان فرموده که تحت قدرت و مشيّت او و مقهور اراده تكوينيه او هستند که و في کل شيء له آية تدل علي انه واحد سُجَّداً لِلّهِ راجع بقسمت دوّم که در جميع اينکه احوال و طواري عبادت خالق خود ميكنند و تسبيح و تمجيد ميكنند و معرفت و شعور و ادراك دارند و در پيشگاه الهي سجده
جلد 12 - صفحه 134
ميكنند وَ هُم داخِرُونَ خاضع و خاشع و ذليل در پيشگاه او هستند هذا ما عندنا و اللّه العالم بحقائق الامور.
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 48)- سجده همه مخلوقات و جنبندگان حتی سایههایشان برای خدا! در اینجا بار دیگر به بحث توحید باز میگردد، نخست میگوید: «آیا آنها (مشرکان توطئهگر) مخلوقات خدا را ندیدند که (چگونه) سایههایشان از راست و چپ حرکت دارند و با خضوع برای خدا سجده میکنند»؟ (أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلی ما خَلَقَ اللَّهُ مِنْ شَیْءٍ یَتَفَیَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْیَمِینِ وَ الشَّمائِلِ سُجَّداً لِلَّهِ وَ هُمْ داخِرُونَ).
نکات آیه
۱- دعوت خداوند از انسانها براى مطالعه و دقت در پدیده هاى مادى و گردش سایه هاى آنها (أو لم یروا إلى ما خلق الله من شىء یتفیّؤا ظلله عن الیمین و الشمائل) برداشت فوق مبتنى بر نکات زیر است : ۱. فعل «رأى» هرگاه به «إلى» وصل شود، متضمن معناى «نظر» است و «نظر» در لغت به معناى تأمل در چیزى با نگاه است. ۲- مرجع ضمیر «یروا» در آیه، احتمال دارد «ناس» باشد. ۳- همزه استفهام، انکارى توبیخى است و نتیجه آن دعوت به مطالعه است.
۲- دعوت خداوند از مشرکان، براى مطالعه و دقت در پدیده هاى مادى و گردش سایه هاى آنها (أو لم یروا إلى ما خلق الله من شىء یتفیّؤا ظلله) مرجع ضمیر «یروا» در این برداشت «مشرکان» مى باشد که در آیات قبل از آنان سخن به میان آمده است.
۳- دعوت خداوند، براى مطالعه و دقت در حرکات و آثار منظومه شمسى (أو لم یروا إلى ما خلق الله من شىء یتفیّؤا ظلله عن الیمین و الشمائل) دعوت براى ژرف نگرى در سایه هاى پدیده هاى مادى، مى تواند إشعار به مطالعه در منظومه شمسى باشد; چه اینکه گردش سایه اجسام، معلول خود آنها نیست; بلکه حاصل طلوع و غروب و گردش منظومه شمسى است.
۴- انسانها با مشاهده پدیده هاى مادى و تحولاتشان، باید به مطالعه عمیق درباره آنها بپردازند. (أو لم یروا إلى ما خلق الله من شىء یتفیّؤا ظلله عن الیمین و الشمائل) همزه «ألم یروا» توبیخى بوده و «رأى» به معناى دیدن است. اینکه خداوند مردم را به خاطر ندیدن اشیاى مادى مورد سرزنش قرار مى دهد; بى شک ندیدن و نگاه نکردن به آنها نیست; چه اینکه مردم اشیاى مادى را مى بینند. بنابراین سرزنش آنان باید به خاطر ژرف اندیشى نکردن درباره آنها باشد.
۵- پدیده هاى مادى و پیدایش و گردش سایه هاى آنها از راست و چپ، از آیات خداوند است. (أو لم یروا إلى ما خلق الله من شىء یتفیّؤا ظلله عن الیمین و الشمائل) مورد سرزنش قرار دادن کسانى که به اشیاء و گردش سایه هاى آنان نظر عمیق نمى کنند، قطعاً به خاطر خود آنان نیست; بلکه از این جهت است که با نظر به آنها مى توان به خداوند پى برد.
۶- مشرکان به خاطر ژرف اندیشى نکردن در پدیده هاى مادى، مورد سرزنش خداوند قرار گرفتند. (أو لم یروا إلى ما خلق الله من شىء یتفیّؤا ظلله عن الیمین و الشمائل)
۷- پدید آمدن اجسام سایه دار و گردش آن سایه ها، به دست خداوند است. (أو لم یروا إلى ما خلق الله من شىء یتفیّؤا ظلله عن الیمین و الشمائل)
۸- گردش سایه هاى اجسام، نشانگر سجده، انقیاد و تذلل آنها در برابر خداوند است. (أو لم یروا إلى ما خلق الله من شىء یتفیّؤا ظلله عن الیمین و الشمائل سجّدًا لله و هم دخرون)
۹- با مطالعه ژرف موجودات مادى، مى توان انقیاد و تذلل آنها را در برابر خداوند به دست آورد. (أو لم یروا إلى ما خلق الله من شىء یتفیّؤا ظلله عن الیمین و الشمائل سجّدًا لله و هم دخرون)
۱۰- توجه به انقیاد و تذلّل پدیده هاى مادى در برابر خداوند، زمینه ساز تسلیم شدن انسان در برابر اوست. (أو لم یروا إلى ما خلق الله من شىء ... سجّدًا لله و هم دخرون) دعوت به ژرف اندیشى درباره سجده و تذلّل موجودات مادى در برابر خداوند، در واقع دعوت به عبرت آموزى از آنهاست.
۱۱- همه پدیده هاى مادى با خضوع تمام، خداوند را سجده مى کنند. (أو لم یروا ... من شىء ... سجّدًا لله و هم دخرون) «داخر» در لغت به معناى ذلیل است و جمله «و هم داخرون» حال براى «ظلال» مى باشد.
۱۲- انقیاد و خضوع کامل سایه ها در برابر خداوند، ارزشى والا به آنها بخشیده است. (من شىء یتفیّؤا ظلله ... سجّدًا لله و هم دخرون) ضمیر «هم» براى ذوى العقول به کار مى رود و استعمال آن درباره «ظلال» مى تواند مشعر به نکته فوق باشد.
موضوعات مرتبط
- آفرینش: اهمیت مطالعه آفرینش ۴، ۶; دعوت به مطالعه آفرینش ۱، ۲، ۳
- آیات خدا: آیات آفاقى ۵
- ارزشها: ملاک ارزشها ۱۲
- تسلیم: زمینه تسلیم به خدا ۹، ۱۰
- خدا: خالقیت خدا ۷; دعوتهاى خدا ۱، ۲، ۳; سرزنشهاى خدا ۶
- ذکر: آثار ذکر انقیاد موجودات ۱۰; آثار ذکر خضوع موجودات ۱۰
- سایه ها: آثار انقیاد سایه ها ۱۲; آثار خضوع سایه ها ۱۲; ارزش سایه ها ۱۲; انقیاد سایه ها ۸; خضوع سایه ها ۸; دعوت به مطالعه گردش سایه ها ۱، ۲; سجده سایه ها ۸; گردش سایه ها ۵، ۸; منشأ گردش سایه ها ۷
- سجده: سجده بر خدا ۸، ۱۱
- مشرکان: دعوت از مشرکان ۲; سرزنش مشرکان ۶
- منظومه شمسى: مطالعه حرکت منظومه شمسى ۳
- موجودات: آثار مطالعه در موجودات مادى ۹; انقیاد موجودات ۹، ۱۱; خضوع موجودات ۱۱; خلقت موجودات سایه دار ۷; سجده موجودات ۱۱; موجودات مادى ۵