الكهف ١٠

از الکتاب
نسخهٔ تاریخ ‏۲۹ آبان ۱۳۹۲، ساعت ۰۶:۲۳ توسط 127.0.0.1 (بحث) (Edited by QRobot)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)


ترجمه

زمانی را به خاطر بیاور که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: «پروردگارا! ما را از سوی خودت رحمتی عطا کن، و راه نجاتی برای ما فراهم ساز!»

|آن‌گاه كه آن جوانان به سوى غار پناه بردند و گفتند: پروردگارا! ما را از جانب خود رحمتى عطا كن و در كارمان براى ما رشد و تعالى فراهم ساز
آنگاه كه جوانان به سوى غار پناه جستند و گفتند: «پروردگار ما! از جانب خود به ما رحمتى بخش و كار ما را براى ما به سامان رسان.»
آن‌گاه که آن جوانمردان (از بیم دشمن) در غار کوه پنهان شدند و از درگاه خدا مسئلت کردند بار الها، تو در حق ما به لطف خاص خود رحمتی عطا فرما و بر ما وسیله رشد و هدایتی کامل مهیّا ساز.
[یاد کن] هنگامی را که [آن] جوانان در غار پناه گرفتند و گفتند: پروردگارا! رحمتی از نزد خود به ما عطا کن، و برای ما در کارمان زمینه هدایتی فراهم آور.
آنگاه كه آن جوانمردان به غارها پناه بردند و گفتند: اى پروردگار ما، ما را از سوى خود رحمت عنايت كن و كار ما را به راه رستگارى انداز.
چنین بود که جوانمردان به غار پناه بردند و گفتند پروردگارا بر ما رحمت خویش بگستر و کار ما را به سامان آور
آنگاه كه آن جوانمردان به غار پناه بردند و گفتند: پروردگارا، به ما از نزد خويش بخشايشى ارزانى دار و براى ما در كارمان رهيابى [به صلاح و كمال‌] را فراهم ساز.
(یادآور شو) آن گاه را که این جوانان به غار پناه بردند و (رو به درگاه خدا آوردند و) گفتند: پروردگارا! ما را از رحمت خود بهره‌مند، و راه نجاتی برایمان فراهم فرما.
چون آن جوانمردان سوی آن غار پناه جستند، پس گفتند: «پروردگارمان! از جانب خود به ما رحمتی (بزرگ) بده، و از کارمان برایمان سامانی برسان.»
هنگامی که پناه بردند جوانان به غار پس گفتند پروردگارا بیاور ما را از نزد خویش رحمتی و آماده کن برای ما از کار ما رهبری را


الكهف ٩ آیه ١٠ الكهف ١١
سوره : سوره الكهف
نزول :
اطلاعات آماری
تعداد کلمات : ١٧
تعداد حروف :

معنی کلمات و عبارات

«أَوَی»: پناه بردند. منزل و مأوای خود کردند. داخل شدند. «الْفِتْیَةُ»: جمع فَتی، جوانان. مراد می‌تواند مردان کامل هم باشد. «هَیِّئْ»: آماده ساز. فراهم کن. «رَشَداً»: راهیابی. هدایت.


تفسیر

نکات آیه

۱- اصحاب کهف، گروهى بودند که از خطر جامعه ناسالمِ کفر، به سوى پناهگاهى در کوه گریختند. (إذ أوى الفتیة إلى الکهف) «أوى إلى کذا» یعنى: «به آن جا پیوست و آن را مأوا و مسکن خود قرار داد».

۲- حرکت اصحاب کهف به سوى غار، حرکتى جوانمردانه و در جهت کسب ارزش ها بود. (إذ أوى الفتیة إلى الکهف فقالوا ربّنا) «فتیة» جمع «فتى» به معناى جوانان است. کاربرد این کلمه درباره اصحاب کهف، ممکن است به جهت جوانى اصحاب کهف از نظر سنى باشد. و محتمل است که عنایت به اوصاف جوانمردانه آنان، اشاره باشد. برداشت بالا، ناظر به احتمال دوم است.

۳- ایمان و عمل در دوران جوانى، بسیار ارزشمند و سزاوار تقدیر است. (إذ أوى الفتیة إلى الکهف) تصریح آیه شریف به جوان بودن اصحاب کهف - بر این مبنا که «فتیة» به معناى جوانان به لحاظ سنى باشد - گویاى ارزش ایمان و عمل بر مبناى آن در سنین جوانى است; زیرا، قرآن مجید، در نقل قصص خود، به اوصاف شخصى و سنّى و جغرافیایى نمى پردازد مگر این که پیام و نکته اى را دربرداشته باشد.

۴- گذشت از خانه و کاشانه، به خاطر حفظ ایمان، جوانمردى و ارزشى والا است. (إذ أوى الفتیة إلى الکهف فقالوا ربّنا) یاد کردن از کسانى که به جهت حفظ ایمان، خانه و کاشانه خویش را ترک کرده اند، با عنوان «الفتیة» (جوانمردان) در جایى که استفاده از ضمیر نیز ممکن بود، بیان کننده این حقیقت است که گذشت از خانه و کاشانه، جوانمردى و ارزش است.

۵- هجرت و گریز از محیط فاسد، به منظور حفظ ایمان و ارزش ها، کارى جوانمردانه و مورد تمجید خداوند است. (إذ أوى الفتیة إلى الکهف)

۶- اصحاب کهف، گروهى یکتاپرست و داراى معرفت به ربوبیّت یگانه خدا (فقالوا ربّنا ءاتنا من لدنک رحمة)

۷- اصحاب کهف، با التجا به ربوبیّت الهى، خواهان جلب رحمت و حمایت او شدند. (فقالوا ربّنا ءاتنا من لدنک رحمة و هیّئ لنا)

۸- التجا به ربوبیّت الهى، از آداب دعا و نیایش (فقالوا ربّنا ءاتنا)

۹- اصحاب کهف، حقْ جویانى اقدامْ گر و متکى بر امداد الهى بودند. (إذ أوى الفتیة إلى الکهف فقالوا ربّنا ءاتنا من لدنک رحمة)

۱۰- دعا در کنار اقدام و تلاش، کارى شایسته و ارجمند است. (إذ أوى الفتیة ... فقالوا ربّنا ءاتنا من لدنک رحمة) حرف «فاء» در «فقالوا» دلالت مى کند که اصحاب کهف، پس از آن که از شهر و دیار خود گریختند و جهت حفظ ایمان به غار پناه بردند، دست به دعا برداشته و از خداوند تقاضاى رحمت و راهنمایى و راهگشایى کردند، نه این که بدون آغاز هیچ حرکتى، خواهان رشد شده باشند.

۱۱- اقدام و حرکت براى حفظ ایمان، از زمینه هاى جلب رحمت الهى است. (إذ أوى الفتیة إلى الکهف فقالوا ربّنا ءاتنا من لدنک رحمة)

۱۲- اصحاب کهف، یکتاپرستانى بودند که از غیر خدا، قطع امید کرده، نیاز به درگاه او بردند و چشم به رحمت وى داشتند. (فقالوا ربّنا ءاتنا من لدنک رحمة) واژه «من لدنک» مى تواند حاکى از این نکته باشد که آنان، از غیر خدا، قطع امید کرده و تنها چشم به رحمتى از سوى او داشتند.

۱۳- اصحاب کهف، از خداوند، خواهان آن بودند که تمام حرکت و قیام شان، حرکتى بر طریق هدایت و به دور از شائبه گمراهى باشد. (و هیّىء لنا من أمرنا رشدًا) «رشد» به معناى «اهتداء» است و مراد از «أمرنا» به قرینه آیه ۱۳ و ۱۴ که بیان تفصیلى داستان اصحاب کهف است مرحله قیام و حرکت شان علیه شرک است.

۱۴- اصحاب کهف، خواهان امدادهاى الهى براى نجات از تنگناها و مشکلات حرکت و قیام شان علیه شرک و پرستش غیر او بودند. ( و هیّىء لنا من أمرنا رشدًا) سُکنا گزیدن در غار، مى رساند که حرکت و قیام اصحاب کهف، مشکلات و تنگناهایى را براى آنان در پى داشته است، از این رو مى توان گفت که مراد از هدایت خواهى آنان، راهنمایى شدن در اتخاذ تصمیم هاى بعدى و پیداکردن راه نجات از مشکلات و تنگناهایى است که در انتظار ایشان بود.

۱۵- بهره مندى انسان از هدایت، در پرتو رحمت الهى میسّر است. (ءاتنا ... رحمة و هیّىء لنا من أمرنا رشدًا) عطف جمله «و هیّىء...» بر جمله قبل را مى توان عطف مسبب بر سبب دانست; یعنى، اتیان رحمت، سبب و زمینه براى فراهم آمدن رشد و هدایت است.

۱۶- حرکت جوانمردانه اصحاب کهف در جهت حفظ ایمان، نمونه اى از برترین عمل هاى ارزشى است. (أیّهم أحسن عملاً ... إذ أوى الفتیة إلى الکهف) در آیات پیشین، مشخص شد که «أحسن عملاً» به عنوان هدف آفرینشِ موهبت هاى زمین بیان گردید و ذکر داستان اصحاب کهف در پى بیان آن غایت و فلسفه، بیان مصداقى از «أحسن عملاً» است.

۱۷- اصحاب کهف، از جلوه هاى ناپایدار زندگى گریختند و در میدان آزمون الهى پیروز شدند. (إنّا جعلنا ما على الأرض زینة لها ... إذ أوى الفتیة إلى الکهف فقالوا ... و هیّىء لنا من أمرنا رشدًا) از نکاتى که مى توان درباره ارتباط این آیه با آیات قبل مطرح کرد، سرفرازى اصحاب کهف در امتحان به وسیله زینت هاى دنیا (زینة لها) و حرکت آنان براى تحقّق دادن عمل نیکو (أحسن عملاً) است.

روایات و احادیث

۱۸- «عن أبى عبداللّه(ع): ... ان أصحاب الکهف کانوا شیوخاً فسمّاهم اللّه عزّوجلّ فتیة بإیمانهم ; از امام صادق(ع) روایت شده که: اصحاب کهف، سالْ مند بودند و خدا، آنان را به خاطر ایمان شان، جوان (جوانمرد) نامید».[۱]

موضوعات مرتبط

  • اتکا: اتکا به امدادهاى خدا ۹
  • ارزشها ۳، ۴، ۱۰: تشویق به محافظت از ارزشها ۳، ۴، ۱۰ ۵
  • استمداد: استمداد از خدا ۱۴
  • اصحاب کهف: ارزش طلبى اصحاب کهف ۲; استمداد اصحاب کهف ۱۴; التجاى اصحاب کهف ۷; امتحان اصحاب کهف ۱۷; امیدوارى اصحاب کهف ۱۲; ایمان اصحاب کهف ۱۶; بینش اصحاب کهف ۶ پناهجویى اصحاب کهف ۱; پیرى اصحاب کهف ۱۸; توحید اصحاب کهف ۱۲; توحید ربوبى اصحاب کهف ۶; توکل اصحاب کهف ۹; جامعه دوران اصحاب کهف ۱; جوانمردى اصحاب کهف ۲، ۱۶، ۱۸; حق جویى اصحاب کهف ۹; دعاى اصحاب کهف ۷، ۱۳، ۱۴; شرک ستیزى اصحاب کهف ۱۴; عمل پسندیده اصحاب کهف ۱۶; فضایل اصحاب کهف ۱۶; قصه اصحاب کهف ۱; مشکلات اصحاب کهف ۱۴; موفقیت اصحاب کهف ۱۷; نهضت اصحاب کهف ۱۶; هجرت اصحاب کهف ۲
  • امیدواران: امیدواران به رحمت ۱۲
  • امیدوارى: امیدوارى به رحمت ۱۲
  • ایمان: آثار محافظت از ایمان ۱۱; ارزش محافظت از ایمان ۴; تشویق به محافظت از ایمان ۵
  • جوانمردى: موارد جوانمردى ۴، ۵
  • جوانى: ارزش ایمان در جوانى ۳; ارزش عمل در جوانى ۳
  • خدا: التجا به ربوبیت خدا ۷، ۸; درخواست حمایتهاى خدا ۷; درخواست رحمت خدا ۷; مدحهاى خدا ۵
  • دعا: آداب دعا ۸; ارزش دعا ۱۰; دعا و تلاش ۱۰
  • رحمت: آثار رحمت ۱۵; زمینه رحمت ۱۱
  • زندگى: معرضان از زندگى دنیوى ۱۷
  • عمل: بهترین عمل ۱۶
  • موحدان ۶، ۱۲:
  • موفقیت: موفقیت در امتحانهاى خدا ۱۷
  • هجرت: ارزش هجرت ۵; هجرت از جامعه فاسد ۵
  • هدایت: درخواست هدایت ۱۳; منشأ هدایت ۱۵

منابع

  1. کافى، ج ۸، ص ۳۹۸، ح ۵۹۵; نورالثقلین، ج ۳، ص ۲۴۵، ح ۲۵.