القلم ٣٣
کپی متن آیه |
---|
کَذٰلِکَ الْعَذَابُ وَ لَعَذَابُ الْآخِرَةِ أَکْبَرُ لَوْ کَانُوا يَعْلَمُونَ |
ترجمه
القلم ٣٢ | آیه ٣٣ | القلم ٣٤ | ||||||||||||||
|
معنی کلمات و عبارات
«کَذلِکَ الْعَذَابُ»: عذاب این گونه است که میبینید. عذاب این چنین باید باشد.
آیات مرتبط (تعداد ریشههای مشترک)
تفسیر
- آيات ۱ - ۳۳ سوره قلم
- محتويات سوره «قلم» و محل نزول آن
- وجوهى كه درباره سوگند به «قلم» و «مَا يَسطُرُون» گفته شده است
- مراد از نعمت در آيه: «وَ مَا أنتَ بِنِعمَةِ رَبّكَ بِمَجنُون»
- معناى اين كه فرمود: «پيامبر، اجر غير ممنون دارد»
- نهى خداوند، از مماشات پیامبر«ص»، با كافران و اطاعت از آنان
- تهديد تكذيب گران نبوّت رسول خدا «ص»
- رواياتى درباره مراد از «خُلق عظيم» و «كُلّ حَلّاف مَهِين...»
- ماجراى صاحبان باغى كه به عذاب الهى نابود گشت
تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَانْطَلَقُوا وَ هُمْ يَتَخافَتُونَ «23» أَنْ لا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُمْ مِسْكِينٌ «24» وَ غَدَوْا عَلى حَرْدٍ قادِرِينَ «25» فَلَمَّا رَأَوْها قالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ «26» بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ «27» قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ «28» قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ «29» فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَلاوَمُونَ «30» قالُوا يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا طاغِينَ «31» عَسى رَبُّنا أَنْ يُبْدِلَنا خَيْراً مِنْها إِنَّا إِلى رَبِّنا راغِبُونَ «32» كَذلِكَ الْعَذابُ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ «33»
پس به راه افتادند، در حالى كه آهسته با يكديگر مىگفتند. كه مبادا امروز مسكينى بر شما وارد شود. در آن صبحگاهان قصد باغ كردند در حالى كه خود را قادر (بر جمع محصول) مىپنداشتند. پس چون آن را (سوخته) ديدند، گفتند: ما راه را گم كردهايم، (اين باغ ما نيست). عاقلترين آنها گفت:
آيابه شما نگفتم چرا خدا را منزّه نمىدانيد (و با تصميم بر بخل خيال كرديد خدا عاجز و شما همه كارهايد). گفتند: پروردگار ما منزّه است، قطعاً ما ستمكاريم. پس به يكديگر روى آورده در حالى كه به ملامت هم مىپرداختند. گفتند واى بر ماكه سركش بوديم. اميد است پروردگار ما بهتر از آن رابراى ما جايگزين كند، همانا ما به پروردگارمان رغبت و اميد داريم. اينگونه است عذاب و اگر بدانند عذاب آخرت بزرگتر است.
جلد 10 - صفحه 182
نکته ها
«حَرْدٍ» به معناى بخل و منع ديگران است. «غَدَوْا عَلى حَرْدٍ» يعنى صاحبان باغ به قصد محروم كردن فقراحركت كردند.
حرص و بخل، انسان را سنگدل مىكند، تا آن جا كه به مسكين و فقير رحم نمىكند. «لا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُمْ مِسْكِينٌ»
«أَوْسَطِ» به كسى گويند كه معتدل و به دور از افراط و تفريط باشد. «1»
رسيدگى به مساكين مستحب نيست، بلكه واجب است، زيرا خداوند به خاطر ترك مستحب كسى را كيفر نمىدهد. در اين آيه محروم كردن مسكين سبب سوختن باغ در دنيا شد و در آخرت نيز، دوزخيان، دليل دوزخى شدن خود را بى اعتنايى به محرومان مىدانند.
ما سَلَكَكُمْ فِي سَقَرَ ... لَمْ نَكُ نُطْعِمُ الْمِسْكِينَ «2»
رسيدگى به فقرا، مخصوص فقراى مؤمن نيست. در اين ماجرا سخنى از ايمان و كفر فقيران نيست بلكه سخن از بخل و حرص بعضى و گرسنگى و فقر ديگران است.
گاهى براى تغيير فكر و فرهنگ، بايد فرد يا گروهى خطاكار در جامعه رسوا شوند تا موجب عبرت ديگران گردند. خداوندى كه «اظهر الجميل و ستر القبيح» است پرده بردارى مىكند و ماجراى باغى كه سوخت تابلوى تاريخ مىشود.)
در دعا و گفتگو با خداوند كلمه «رَبِّنا» را زياد بكار ببريم. در اين آيات چند بار اين كلمه تكرار شده است. رَبِّنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ ... عَسى رَبُّنا أَنْ يُبْدِلَنا ... إِنَّا إِلى رَبِّنا راغِبُونَ
قهر خدا كه آمد همه را مىسوزاند. با اينكه يكى از وارثان مخالف محروم كردن فقرا بودسهم او نيز سوخت.
نمونههاى عذاب دنيوى عبارت است از:
الف) سلب نعمت. ب) سلطه اشرار. ج) سلب توفيق. د) سلب امنيّت و آرامش.
ولى عذاب آخرت شديد، اليم، عظيم و كبير است. «وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ»
«1». مفردات راغب.
«2». مدثر، 42 و 44.
جلد 10 - صفحه 183
پیام ها
1- هرچه قصد سوء بيشتر باشد، خطر بيشتر است. «لا يَدْخُلَنَّهَا» (گفتند: احدى از فقرا وارد باغ نشود، خداوند هم تمام باغ را سوزاند.)
2- حرص و بخل گاهى به قدرى شديد مىشود كه فرد حاضر نيست حتّى يك فقير را بهرهمند سازد. «مِسْكِينٌ» در قالب مفرد آمده است.
3- روحيه حريصانه «لا يَسْتَثْنُونَ»، تصميم مخفيانه «يَتَخافَتُونَ» و اقدام قدرتمندانه «قادِرِينَ»، هيچيك كارى از پيش نمىبرد. (بل نحن محرومون)
4- از فوايد حوادث تلخ، بازگشت به خويشتن است. «فَلَمَّا رَأَوْها قالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ»
5- اگر ديگران را از يك جهت محروم كنيم، از چند جهت محروم مىشويم. «بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ» (محروم از ميوه، محروم از پاداش الهى، محروم از دعاى فقرا، محروم از رضايت روح پدر، محروم از عزّت اجتماعى)
6- حرف حق را بگوييد، گرچه در اقليّت باشيد. قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ ...
7- اعتدال و خردمندى، سبب دستگيرى از مستمندان و مانع حرص و بخل است. «قالَ أَوْسَطُهُمْ»
8- در شيوه تبليغ، از فرصت ها استفاده كنيد. كسانى كه ديروز حاضر به شنيدن حرف حق نبودند، امروز حاضر به شنيدن شدند. قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ ...
9- در تحليل و بررسى ناگوارى ها به كوتاهىهاى خودمان اعتراف كنيم و خداوند را منزّه بدانيم. «سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ»
10- آنچه را ديروز انجام ندادهايد، امروز جبران كنيد. «لَوْ لا تُسَبِّحُونَ- قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا»
11- ريشه محروميّت از الطاف الهى، ظلم انسان به خويشتن است. بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ... إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ
12- اگر اتّحاد بر اساس تقوا نباشد، سرانجام به تفرقه تبديل مىشود. (برادرانى كه پيش از اين براى محروم كردن همدست بودند، امروز يكديگر را ملامت
جلد 10 - صفحه 184
كرده وگناه را به گردن يكديگر مىاندازند.) «فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَلاوَمُونَ»
13- ندادن حق ديگران، ظلم به خويش و طغيان به ديگران است. «إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ- إِنَّا كُنَّا طاغِينَ»
14- در برابر خداوند، به ضعف و زشتى عمل خود اعتراف بيشترى كنيم. «إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ- إِنَّا كُنَّا طاغِينَ» (چنانكه على عليه السلام در دعاى كميل مىگويد: «معتذرا نادما، منكسرا مستقيلا، مستغفرا منيبا مقرا مذعنا معترفا»)
15- به هنگام از دست دادن اموال دنيوى، به لطف و رحمت الهى اميدوار باشيد كه بهتر از آن را به شما بدهد. «عَسى رَبُّنا أَنْ يُبْدِلَنا خَيْراً مِنْها»
16- دست خداوند براى تأمين و جبران باز است. گناهكاران مايوس نباشند و خود را براى هميشه شكست خورده نپندارند. «يُبْدِلَنا خَيْراً مِنْها»
17- هيچ وقت براى بازگشت به خدا دير نيست. «إِنَّا إِلى رَبِّنا راغِبُونَ» (صاحبان باغ با مشاهده باغ سوخته، از خواب غفلت بيدار شدند و توبه كردند و به سوى خدا روى آوردند.)
18- شكستن دل فقير، كيفر دنيوى و اخروى دارد. «كَذلِكَ الْعَذابُ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ»
19- ايمان به كيفر و عذاب قيامت، مانع بخل و طغيان و ظلم است. «وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ»
تفسیر اثنی عشری (حسینی شاه عبدالعظیمی)
كَذلِكَ الْعَذابُ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ (33)
بعد از آن بر سبيل تهديد مخالفين فرمايد:
كَذلِكَ الْعَذابُ: همچنين است عذاب كفار مكه، يعنى مثل اصحاب صروان كه به كلى مال و منال آنها از بين رفت، وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ: و هر آينه عذاب آخرت بزرگتر است از اين عذاب در كيفيت و كميت؛ چه عذاب دنيا زوال يابد، و عذاب عقبى أبد الآباد باقى ماند. لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ: اگر باشند مردمان كه بدانند به عين اليقين عذاب آخرت و شدايد و اهوال آن را، هرآينه از موجبات آن پرهيز و هرگز از اوامر الهى غافل نشوند و به هيچ وجه مرتكب نواهى و محرمات نگردند. از ابن عباس نقل شده كه اگر بشنود احدى از سكان سماوات و ارضين، زفره و نهيب صوت جهنم را، هرآينه مدهوش خواهند شد يك مرتبه تماما، و جانها تهى كنند، و هرآينه گداخته و آب شود اجساد آنها مانند گداختن و آب شدن آهن و مس از آتش. و اطعمه و اشربه، و البسه آنها تمام از آتش، و عذاب آن در نهايت شدت و سختى خواهد بود.
تفسیر روان جاوید (ثقفى تهرانى)
إِنَّا بَلَوْناهُمْ كَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُوا لَيَصْرِمُنَّها مُصْبِحِينَ «17» وَ لا يَسْتَثْنُونَ «18» فَطافَ عَلَيْها طائِفٌ مِنْ رَبِّكَ وَ هُمْ نائِمُونَ «19» فَأَصْبَحَتْ كَالصَّرِيمِ «20» فَتَنادَوْا مُصْبِحِينَ «21»
أَنِ اغْدُوا عَلى حَرْثِكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صارِمِينَ «22» فَانْطَلَقُوا وَ هُمْ يَتَخافَتُونَ «23» أَنْ لا يَدْخُلَنَّهَا الْيَوْمَ عَلَيْكُمْ مِسْكِينٌ «24» وَ غَدَوْا عَلى حَرْدٍ قادِرِينَ «25» فَلَمَّا رَأَوْها قالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ «26»
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ «27» قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَكُمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ «28» قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا كُنَّا ظالِمِينَ «29» فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ يَتَلاوَمُونَ (30) قالُوا يا وَيْلَنا إِنَّا كُنَّا طاغِينَ (31)
عَسى رَبُّنا أَنْ يُبْدِلَنا خَيْراً مِنْها إِنَّا إِلى رَبِّنا راغِبُونَ (32) كَذلِكَ الْعَذابُ وَ لَعَذابُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ (33)
ترجمه
همانا ما آزموديم آنها را همچنانكه آزموديم صاحبان آن باغ را
جلد 5 صفحه 250
هنگاميكه سوگند ياد كردند كه بهچينند ميوه آنرا البته با آنكه باشند صبح كنندگان
و انشاء اللّه نميگفتند
پس دور زد بر آن باغ بلاى دور زنندهاى از جانب پروردگارت با آنكه بودند آنها خفتگان
پس گرديد مانند باغى كه ميوه آن تمامى چيده شده
پس صدا كردند يكديگر را با آنكه بودند صبح كنندگان
كه بامداد بيرون آئيد بر كشت خود اگر هستيد ميوه چينندگان
پس روان شدند با آنكه آنها آهسته سخن ميگفتند
كه بايد وارد نشود در آن امروز بر شما فقيرى
و صبح روان شدند بقصد منع فقراء با آنكه بودند توانايان
پس چون ديدند آنرا گفتند همانا ما گمشدگانيم
بلكه ما بىبهرگانيم
گفت بهترين آنها آيا نگفتم بشما كه چرا تسبيح نميكنيد
گفتند منزّه است پروردگار ما همانا ما بوديم ستمكاران
پس رو كردند بعضيشان به بعضى با آنكه ملامت ميكردند خودشان را
گفتند اى واى بر ما همانا ما بوديم سركشى كنندگان
اميد است پروردگار ما عوض دهد بما بهتر از آنرا همانا ما بسوى پروردگارمان اميدوارانيم
اينچنين است عذاب اينجا و هر آينه عذاب آخرت بزرگتر است اگر بودند كه ميدانستند.
تفسير
قمّى ره از امام باقر عليه السّلام نقل نموده كه اهل مكّه مبتلا شدند بگرسنگى چنانچه مبتلا شدند صاحبان باغ و آن باغى بود در دنيا از باغات يمن كه برضوان خوانده ميشد و فاصله آن از صنعاء نه ميل بود و نيز نقل نموده كه از ابن عباس پرسيدند آيا گناه موجب محروميّت از روزى ميشود جواب گفت قسم بخدا اين واضح است خداوند آنرا در سوره ن و القلم ذكر فرموده و آن آنستكه مردى باغى داشت كه حقوق فقرا را از محصول آن كاملا ميپرداخت و چون او فوت كرد آن باغ به پنج پسرش ارث رسيد و در آنسال كه پدرشان از دنيا رفت آن باغ از هر سال بيشتر محصول داشت و پسرها خوشحال شدند يكروز بعد از نماز عصر كه براى تفريح آنجا رفته بودند زيادى ميوجات آنرا مشاهده نمودند و موجب طغيان آنها شد و بعضى از آنها ببعض ديگر گفتند پدر ما پيرمرد و خرفت شده بود خوب است ما متعهّد شويم امسال چيزى بفقرا ندهيم تا مستغنى شويم و در سنوات آتيه برسم سابق عمل خواهيم نمود و چهار نفر از آنها باين امر راضى شدند و پنجمى كه خداوند او را
جلد 5 صفحه 251
اوسط خوانده غضب نمود پرسيدند كه اوسط آنها در سن بود گفت خير كوچكتر از همه بود بر حسب سنّ و بزرگتر بحسب عقل و اوسط قوم بهتر آنان است و او برادران خود را نصيحت نمود كه بطريقه پدرتان باقى باشيد بهتر است و آنها دست تعدّى بسوى او دراز نمودند و زدند او را بحدّيكه يقين كرد اراده كشتن او را دارند ناچار تمكين نمود پس رفتند در منازلشان و قسم خوردند كه صبح بروند و محصول باغ را برداشت نمايند و كلمه انشاء اللّه تعالى را كه مشتمل بر استثناء است بر زبان جارى ننمودند پس خدا مبتلاشان نمود باين گناه و حائل شد ميان آنها و آن رزق و اين آيات را تلاوت نمود تا فأصبحت كالصّريم و آنرا تفسير نمود بمحترق اوّلا و بشب تار كه ابدا روشنى در آن يافت نشود ثانيا باز آيات بعد را تلاوت نمود تا رسيد به و هم يتخافتون پرسيدند مراد از تخافت چيست جواب داد آهسته صحبت كردن است كه كسى نشنود اين خلاصه منقول از ابن عباس است و تتمّه مختصرى دارد كه ذكر نشد و بنابراين مفاد آيات شريفه آنستكه خداوند مبتلا فرمود اهل مكّه را چنانچه مبتلا فرمود صاحبان باغ معهود را وقتى كه قسم ياد نمودند كه بچينند ميوجات آنرا در صبحگاه و انشاء اللّه نگفتند پس آفتى بر آن باغ رسيد از جانب پروردگار تو اى پيغمبر در وقتى كه صاحبان آن در خواب بودند پس گرديد آن باغ مانند آنكه ميوجات آن چيده شده بطوريكه چيزى از آن باقى نمانده يا گرديد مانند شب تاريك بسوختن و سياه شدن پس صاحبان باغ يكديگر را صبح خبر كردند كه بيائيد برويم سر محصول خودمان آنرا برداشت نمائيم اگر عازم اين كار هستيد پس رفتند و محرمانه با هم صحبت مينمودند كه نبايد امروز احدى از فقراء را در باغ راه داد و صبح آنروز كه وارد باغ شدند عازم بر محروم نمودن فقراء بودند بطوريكه گويا جز بر محروم نمودن قدرت ندارند يا تصميم داشتند كه تمام قدرت خودشان را در منع آنها اعمال نمايند و وسائل آنرا آماده نموده بودند غافل از آنكه قدرت خداوند فوق قدرتها است و زمينه اعمال قدرت آنها را از بين برده و محصول باغ از دست رفته و جز حرمان نصيبى براى آنها نمانده است و بعضى گفتهاند مراد آنستكه صبح بباغ آمدند با عزم بر منع فقرا بگمان
جلد 5 صفحه 252
آنكه قادرند بر برداشت تمام محصول خودشان و ممكن است اينمعنى از ذيل منقول از ابن عباس كه ذكر نشد استفاده شود در هر حال اوّلى كه باغ را ديدند نشناختند و گفتند ما راه را گم كرديم و بعد از تأمّل فهميدند كه گم نكردند بلكه باغ سوخته و گفتند ما محروم شديم از منافع باغ براى قصد خيانت بفقراء و اعقل و اعدل و بهتر از همه آنها گفت من نگفتم چرا تسبيح و تنزيه نميكنيد خدا را از خلف وعده چون او ضامن روزى بندگان شده و وعده داده كه هيچ كس را بىرزق نگذارد و شما از خوف فقر قصد منع فقرا را از حقوق خودشان نموديد يا چرا ياد خدا نمينمائيد بشكر و صبر بر سهم خودتان از باغ و اداء حق فقرا و آنها تنزيه خدا و اقرار بظلم خودشان كردند و يكديگر را ملامت نمودند چون بعضى آمر و بعضى مؤيّد و بعضى راضى بودند و يكنفر ناراضى در اين امر بود و در خاتمه همگى با تضرّع و زارى روى نياز بدرگاه كارساز آورده خودشان را ملامت بر تجاوز و تعدّى از حق و طغيان و سركشى از امر خدا نموده و او را مبرّى از جور و ستم دانسته توبه جدّى كردند و از خدا خواستند كه عوض آن باغ باغ بهترى بآنها عنايت فرمايد با آنكه اميدوار بودند بكرم او و راغب بودند باطاعت اوامرش و گفتهاند خداوند توبه آنها را قبول و باغ بمراتب بهترى عوض بآنان كرم فرمود در اسرع اوقات كه منتظر آن نبودند و از امام باقر عليه السّلام روايت شده كه گناه بنده موجب دفع رزق ميشود و باين آيات استشهاد فرموده خدا ميفرمايد اين عذاب و امثال آن عذاب دنيوى خدا است در مقابل تخلّف از اوامر او و عذاب آخرت بمراتب شديدتر است اگر بدانند شدّت و حدّت آنرا و آنكه عذاب دنيا در برابر آن هر چه باشد هيچ است و نميدانند مردم كه چه قدر مهمّ است و الا معصيت خدا را كمتر مينمايند معصيت كاران.
اطیب البیان (سید عبدالحسین طیب)
كَذلِكَ العَذابُ وَ لَعَذابُ الآخِرَةِ أَكبَرُ لَو كانُوا يَعلَمُونَ (33)
همين نحو است عذاب دنيوي براي اهل معاصي و هر آينه عذاب آخرت بزرگتر از عذابهاي دنيوي است اگر بودند ميدانستند.
گفتيم: معصيت در دنيا ده عقوبت دارد: 1- سلب نعمت مثل مورد. 2- نزول بلا که ميفرمايد: وَ ما أَصابَكُم مِن مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَت أَيدِيكُم شوري آيه 29، و ميفرمايد:
وَ لَو أَنَّ أَهلَ القُري آمَنُوا وَ اتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَيهِم بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الأَرضِ وَ لكِن كَذَّبُوا فَأَخَذناهُم بِما كانُوا يَكسِبُونَ اعراف آيه 394- تسلط شيطان که بعد از آنكه رانده درگاه الهي شد گفت: لَئِن أَخَّرتَنِ إِلي يَومِ القِيامَةِ لَأَحتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلّا قَلِيلًا خداوند
جلد 17 - صفحه 141
در جواب آن ملعون فرمود: قالَ اذهَب فَمَن تَبِعَكَ مِنهُم فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزاؤُكُم جَزاءً مَوفُوراً وَ استَفزِز مَنِ استَطَعتَ مِنهُم بِصَوتِكَ وَ أَجلِب عَلَيهِم بِخَيلِكَ وَ رَجِلِكَ وَ شارِكهُم فِي الأَموالِ وَ الأَولادِ وَ عِدهُم وَ ما يَعِدُهُمُ الشَّيطانُ إِلّا غُرُوراً اسراء آيه 64 الي 66. 4- قساوت قلب.
5- سياهي دل 6- سلب توفيق 7- بعد از رحمت 8- غضب الهي. 9- گرفتار ظالم. 10- ضعف يا سلب ايمان.
كَذلِكَ العَذابُ همين عذابها که ذكر شد.
وَ لَعَذابُ الآخِرَةِ أَكبَرُ طرف مقايسه نيست با عذابهاي دنيوي که امير المؤمنين ميفرمايد:
(و هذا ما لا تقوم له السموات و الارض فكيف بي و انا عبدك الذليل ... الدعاء).
لَو كانُوا يَعلَمُونَ لو امتناعيه هرگز اينها نميدانند تا مشاهده نكنند
برگزیده تفسیر نمونه
]
(آیه 33)- در این آیه به عنوان یک نتیجهگیری کلی و درس همگانی میفرماید: این گونه است عذاب (خداوند در دنیا) و عذاب آخرت از آن هم بزرگتر است اگر میدانستند» (کذلک العذاب و لعذاب الآخرة اکبر لو کانوا یعلمون).
شما نیز اگر به خاطر مال و ثروت و امکانات مادی مست و مغرور شوید، و روح انحصار طلبی بر شما چیره گردد، همه چیز را برای خود بخواهید، و نیازمندان را محروم کنید، سرنوشتی بهتر از این نخواهید داشت.
نکات آیه
۱ - نابود شدن بوستان باغداران یمنى، کیفر و عذاب الهى بر آنان بود. (کما بلونا أصحب الجنّة ... بل نحن محرومون ... کذلک العذاب)
۲ - بخل و محروم ساختن بینوایان از اموال خویش، زمینه ساز کیفر و عذاب الهى در دنیا و آخرت (أن لایدخلنّها الیوم علیکم مسکین ... کذلک العذاب و لعذاب الأخرة أکبر)
۳ - نابود کردن محصولات و دستاوردهاى بشر، از راه هاى کیفر و عذاب الهى در دنیا (بل نحن محرومون ... کذلک العذاب)
۴ - کیفر و عذاب خداوند در آخرت، بزرگ تر و با عظمت تر از عذاب و کیفر دنیوى او است. (و لعذاب الأخرة أکبر)
۵ - درک بزرگى و عظمت عذاب الهى در قیامت، امرى مشکل براى بشر (و لعذاب الأخرة أکبر لو کانوا یعلمون)
۶ - تهدید شدن کافران صدراسلام، به نابودى اموال و درایى هاى شان (کذلک العذاب ... لو کانوا یعلمون)
۷ - آگاهى و ایمان به قیامت و عظمت عذاب و کیفر الهى در آن روز، بازدارنده آدمى از گناه (بخل، محروم ساختن بینوایان از اموال خویش و...) (کذلک العذاب ... لو کانوا یعلمون) خداوند، در پایان نقل ماجراى «اصحاب الجنّة»، مردم کافر را به عذاب و پیامد هلاکت بار دنیوى و اخروى تهدید کرد. از این بیان، مى توان مطلب یاد شده را به دست آورد.
موضوعات مرتبط
- اصحاب الجنة: عذاب اصحاب الجنة ۱; کیفر اصحاب الجنة ۱
- انفاق: آثار ترک انفاق ۲
- ایمان: آثار ایمان به قیامت ۷; ایمان به عظمت عذابهاى خدا ۷; ایمان به عظمت کیفرهاى خدا ۷
- باغ سوخته: نابودى باغ سوخته ۱
- بخل: آثار بخل ۲; موانع بخل ۷
- خدا: کیفیت عذابهاى خدا ۳
- عذاب: درک عظمت عذاب اخروى ۵; زمینه عذاب اخروى ۲; زمینه عذاب دنیوى ۲; عذاب دنیوى ۳، ۴; عظمت عذاب اخروى ۴; مراتب عذاب ۴; ویژگیهاى عذاب اخروى ۴
- کافران: اموال کافران صدراسلام ۶; تهدید کافران صدراسلام ۶
- کیفر: زمینه کیفر ۲; عظمت کیفر اخروى ۴; کیفر دنیوى ۴
- گناه: موانع گناه ۷
- مال: تهدید به نابودى مال ۶
منابع